مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
گزاره های دینی
حوزه های تخصصی:
تعارض علم و دین از چالش های اساسی فرا روی عالمان دینی از گذشته تاکنون بوده و هست. آنان همواره در پی تبیین سازش میان این دو مقوله بوده اند. از جمله امام محمد غزالی تلاش های فراوانی در این زمینه انجام داده و از تأویل، در جهت حل تعارض علم و دین بهره برده است. در مقالة حاضر، نخست به راهکارهای عمدة در مسأله تعارض علم و دین اشاره شده و پس از آن دیدگاه غزالی در این خصوص، تبیین گردیده و در ادامه به نگرش نوینی که برگرفته از رأی غزالی است، اشاره میشود.
این رویکرد، راه رهایی از مشکل تعارض علم و دین را در تصحیح نگرش ما به گزاره های علمی و دینی میداند. طبق این نظر گزاره های علمی، گزاره هایی ظنی هستند، نه قطعی. و معرفت حاصله از گزاره های دینی نیز غالبا معرفتی ظنی بوده، نه یقینی، از این رو، دلیلی بر ترجیح یکی از این دو گزاره بر دیگری وجود ندارد و باید تعارض را به حال خود واگذاشت و از این طریق، هیچ چالشی برای دین به وجود نمیآید، زیرا فهم ما از گزاره های دینی، فهمی ظنی است و اسناد معنای درک شده، به شارع، اسنادی ظنی میباشد. بنابراین گزاره های علمی ولو قطعی باشند.
نظریه ابتناء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأملی روش شناختی بر اخذ روی آورد کارکردگرایانه در دین پژوهی و دین آموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش کارکردگرایانه به دین که بسط و تطور خود را مرهونِ جامعه شناسان دین بوده، رهیافتی است که کشف فواید عملیِ باورهای دینی را هدف خویش قرار می دهد. اقبالِ پژوهشگرانِ دینی و نهادهای فرهنگی به اخذِ این رهیافت در مقامِ مطالعه دین عللی دارد که از آن جمله اند: آسان یاب سازیِ تعالیم دینی، جذابیتِ استناد به شواهد علمی و یافته های تجربی، غلبه نگرشِ تجربی در محافلِ علمی و اداره نهادهای دینی توسط دانش آموختگان علوم تجربی. مطالعه دینیِ کارکردگرا بسیار آسیب زاست و نه تنها به تقویت باورمندیِ دین کمک نمی کند، بلکه دین باوریِ افراد را سُست و ضعیف می کند. اشکال های دین پژوهیِ کارکردگرا عبارتند از: ابتنای بر تعریفِ ناپذیرفتنی پراگماتیستی از صدق، امکانِ از میان رفتنِ اعتبارِ عقاید دینی در صورت پیدایش جایگزین، ایجاد نظام ارزشیِ غیردینی در ذهن دینداران و شکل دهیِ ایدئولوژیِ ضد دینی در فکر افراد جامعه. الگوی مطلوب در مطالعات دینی، کارکردیابی به جای کارکردگرایی است. کارکردگرایی، انحصار در آثار دنیویِ باورهای دینی است، اما در الگوی کارکردیابی، افراد می آموزند که ابتدا حقانیت دین را از طریق رهیافت های عقلی و نقلی دریابند و سپس به جست وجوی کارکردهای دین بپردازند و نیز می آموزند که مبنای اساسیِ پذیرش باورهای دینی، اصول و مبانیِ عقلی بوده است و کارکردهای کشف شده، هیچ دخالتی در تعیینِ دُرستی و حقانیتِ دین ندارند.
نقد رویکرد ناواقع گرایی ویتگنشتاین در باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
179 - 196
حوزه های تخصصی:
به نظر ویتگنشتاین باور دینی استفاده از یک تصویر است، تعهدی راسخ و تزلزل ناپذیری که کل زندگی را نظم و نسق بخشیده است و مبتنی بر شواهد و دلایل نیست از این رو نه از جانب علم و فلسفه مددی می یابد و نه هرگز گزندی می بیند. پژوهش حاضر ضمن بررسی دیدگاه ویتگنشتاین متأخر در ارتباط با گفتارهای دینی نتیجه می گیرد که رویکرد ویتگنشتاین برای مقولات دینی هر چند نوعی معناداری فراهم می سازد، اما عدم واقعیت آن را نیز توجیه می کند. ناواقع گرایی در دین حتی امروزه پیروان خاصّی در بین روحانیون مسیحی از جمله دان کیوپیت پیدا کرده است که این موضوع خود با فضای حاکم بر جوامع دینی فرسنگ ها فاصله دارد. همچنین این نگرش با واقعیت های موجود در مجامع علمی و دینی که اساساً دین را مجموعه تصاویری از واقعیت دانسته که می توانند صادق باشند یا نباشند، منطبق نمی باشد. به نظر ویتگنشتاین اظهارات دینی و الهیاتی شواهدی هستند که ارجاع به واقعیت عینی در مورد آنها صدق نمی کند. این اظهارات تصاویری دینی و الهیاتی فراهم می کنند که اهمیت آنها در این نیست که درباره چیزی باشند یا از چیزی بگویند، بلکه در این است که در زندگی دینی نقش موٌثر ایفا کنند.
گرامر دینی از منظر فیلیپس و نقد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
129 - 153
حوزه های تخصصی:
مبحث زبان دینی که در واکنش به آرای پوزیتیویستها پدید آمد، از مسائل مهم فلسفه دین است. در این میان، یکی از رویکردها در معناشناسیِ زبان دین، رویکرد غیرشناختی است که گزارههای دینی را توصیف امر خارج نمیداند. دی. زد. فیلیپس از مهم ترین فیلسوفان غیرشناختی است که با اعتقاد به تفکیک ساحتهای مختلف انسان، بر آن است که هر یک از این ساحتها را باید در بافت خود آن فهم کرد. از این رو، کارکرد فلسفه دین اثبات گزارههای دینی نیست، بلکه صرفاً روشنگری مفاهیم دینی است. به باور وی، سخن گفتن از واقعیت خارجی خدا امری خطاست و خدا صرفاً تصویر ذهنی است. مهم ترین نقد بر دیدگاه غیرشناختی وی، تناقض نهفته در آن است و نیز اینکه تحلیل فیلیپس از گزارههای دینی جنبه تحمیلی دارد و در ارائه تفسیری از نظریه دین داران از گزارههای دینی ناکام است. همچنین تلاش وی اگرچه با هدف رهانیدن گزارههای دینی از معیار پوزیتیویستهاست، در نهایت همچنان در دام پوزیتیویستها گرفتار می شود.
بررسی تطبیقی ساختار معرفت در مکتب پوزیتیویسم و فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
135-144
حوزه های تخصصی:
پوزیتیویسم، در دو چهره کنتی و منطقی، مدعی انحصار معرفت به امور محسوس و موهوم یا بی معنا بودن مفاهیم و گزاره های متعلق به امور متافیزیکی اعم از فلسفی، دینی و اخلاقی است. این مکتب در فرایند و ابعاد معرفت بشری از پاسخگویی به منشأ تصورات، منشأ تصدیقات و قلمرو معرفت ناتوان بوده و راه به شکاکیت می برد؛ اما حکمت صدرایی با دقت های عقلی عمیق بر مفهوم معرفت، علاوه بر ارائه معیار قاطع در تعریف معرفت، ملاک تقسیم آن به حضوری و حصولی، احکام معرفتهای تصوری و تصدیقی را تبیین کرده است. براساس این مکتب، معرفت های تصوری و تصدیقی هم منشأ حسی و هم منشأ فراحسی دارند و به تبع این، مفاهیم و گزاره های فراحسی، ازجمله معرفتهای دینی و اخلاقی، قابل درک، تبیین و اثبات صدق می باشند. پژوهش حاضر براساس آراء موجود در منابع دو مکتب، محورهای یادشده را در دیدگاه دو مکتب بررسی و در نهایت معناداری، ارزش و عقلانیت معرفتهای دینی و فراحسی را در حکمت صدرایی ارائه کرده است.
مقایسه دیدگاه های ویتگنشتاین و علامه طباطبایی در مسئله معناداری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
155 - 184
حوزه های تخصصی:
مسئله معناداری گزاره های دینی مورد توجه متفکران دینی و حتی دین داران است. برخی فیلسوفان دین بر بی معنایی گزاره های دینی تأکید دارند؛ در حالی که عده ای گزاره های دینی را معنادار می دانند. ویتگنشتاین متقدم گزاره های دینی را فاقد معنا قلمداد کرد؛ اما در فلسفه متأخر به معناداری گزاره های دینی به روش خاصی پرداخته است. بر این اساس گزاره های دینی فقط در حوزه خاص و توسط کاربران همان محدوده معنادار تلقی می شوند. از منظر طباطبایی گزاره های دینی دارای خصوصیاتی است که برای عموم مردم معنادار و معرفت بخش است؛ از این رو روش ویتگنشتاین در توصیف معناداری گزاره های دینی با نگرش طباطبایی متفاوت است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به دو پرسش اصلی درباره موضوع پاسخ می دهد: از منظر ویتگنشتاین و طباطبایی گزاره های دینی با چه معیاری معنادار محسوب می شود؟ با مقایسه نظرات دو فیلسوف به چه نتایجی دست خواهیم یافت؟ از این رو پس از بررسی نظرات دو فیلسوف در باب معناداری گزاره های دینی، به مقایسه نظرات آنها پرداخته و نتایج آن بیان می شود. در پایان برخی نظرات ویتگنشتاین را در باب معناداری گزاره های دینی نقد می کنیم.
آسیب شناسی تبیین گزاره های دینی حوزه زنان از منظر عقل منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
۴۲-۲۳
حوزه های تخصصی:
اسلام کامل ترین پیام الهی است که هویت ارزشمند زنان را معرفی و جایگاه انسانی آنان را اعتلا بخشید. اما تعصب های جاهلی و فقر معرفتی سبب تحریف معنا و تفسیر نادرست گزاره های دینی و آسیب جدی به فهم حقایق دینی در حوزه ی زنان و انطباق آن با مقتضات زمان گردید. از این رو مساله این تحقیق شناسایی آسیب های تبیین گزاره های دینی حوزه ی زنان از منظر عقل می باشد؛ که با رویکرد عقلانی و با استفاده صحیح از داده های منطقی در مواجه با احادیث، موجب تبیین درست گزاره های دینی و رد روایات جعلی و تفاسیر نادرست می گردد. یافته های تحقیق حاضر حاکی از لزوم کاربست منطق و روش های عقلانی در تبیین و فهم درست گزاره های دینی است که در این پژوهش به روش تحقیق اسنادی تحلیلی انجام شده و با رویکرد مستقیم به مساله، آن را واکاوی نموده و به تحلیل عقلانی و منطقی آن پرداخته است.
بررسی رویکردهای استعاری در معناداری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
177 - 208
حوزه های تخصصی:
بحث از زبان دین و چیستی آن، یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه دین به شمار می آید. در این پژوهش مقصود از گزاره های دینی تمام مقولات دینی است که موضوع و محمول قضیه قرار می گیرد. برخی، گزاره های دینی را فاقد معنا و گروهی معنادار می دانند، گرچه در نوع ارائه معنا نیز دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. کسانی که زبان دین را معنادار می دانند، گاهی کل زبان دین و گاهی بخشی از آن را نمادین و استعاری قلمداد می کنند. از این رو مبحث استعاره، تأثیر مستقیمی در فهم آیات قرآن و تفسیر آنها دارد که با توجه به آن، بسیاری از مشکلات به صورت معناداری برطرف خواهد شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا با روشی توصیفی، مهم ترین رویکردهای استعاری در معناداری گزاره های دینی بررسی می گردد و درنهایت با روشی تحلیلی به این ارزیابی کلی خواهیم رسید که در این رویکردهای استعاری به معناداری ملاک روشن و دقیقی برای تمایز بخش های استعاری از غیر استعاری گزاره های دینی ارائه نشده است.
نقد و بررسی تجربه گرایی افراطی در نفی و اثبات گزارهای دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
135 - 158
پوزیتیویسم یا تجربه گرایی افراطی، نظام فلسفی و معرفت شناسی حسی است که با ورود به گزاره های دینی و مابعدالطبیعی، آن ها را فاقد واقعیت عینی و خارجی می داند. از نظر تجربه گرایان افراطی، انتظار معرفت بخشی، حقانیّت و اثبات گزاره های دینی کاری بیهوده است. چنین برداشتی، بسیاری از حقایق عالم هستی همچون خدا، معاد، وحی، معجزه و روح را افسانه می پندارد. مقاله پیش رو، تفکر تجربه گرایی را با دلایل درون دینی و برون دینی و با رویکرد «توصیفی، تحلیلی و انتقادی»، بررسی و نقد نموده، بر این باور است کسب حقایق علمی و معرفت بخش تنها در حوزه رویکرد تجربی صِرف نیست، بلکه این رویکرد در محدوده حقایق طبیعی و مادّی ارزیابی و سنجش می گردد. از سوی دیگر، گزاره های دینی و ماورایی از یک اتقان علمی به معنای عام و معرفت بخش برخوردار است که حتی به طور قطعی می توان ادعا کرد حقانیت امور مادی و طبیعی، بهره وجودی و معنایی خود را از حققیتی ماورایی به نام حقیقت هستی بخش (خدا) کسب نموده است . قرآن کریم و روایات اسلامی نیز از طریق تعدیل روش تجربی به اثبات برخی گزاره های ماورایی و در قالب روش تجربه گرایی اعتدالی یا تجربه گرایی شبه فلسفی یا شبه علمی می پردازند.
تحلیل معناشناختی آیه 31 سوره حج، با رویکردی بر فهم پذیری گزاره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تعمق در مفهوم آیه 31 سوره حج نشان می دهد بیشتر مفسران و مترجمان، برداشتی سطحی و ارتکازی از واژگان تشبیه موجود در آیه داشته اند؛ بدین معنا که فرد مشرک به سان کسی تصور می شود که از آسمان سقوط می کند و در میانه راه، پرندگان شکاری او را می ربایند. پژوهش حاضر با استفاده از شیوه تحلیل مؤلفه ای واژگان و توجه به ادبیات و فرهنگ دوره جاهلی و نیز بهره گیری از سیاق آیات، درصدد تحلیل دقیق تر از تمثیل در آیه مذکور است تا پیام مدنظر قرآن کریم به نحوی مطلوب به مخاطب القا شود. معناشناسی واژگان به کاررفته در تشبیه همچون «خرّ»، «السّماء»، «تخطفُ»، «الطّیر» و «تهوی»، بیان کننده آن است که باوجود آنکه بسیاری از مفسران و مترجمان، تمثیل موجود در آیه را از باب تشبیه معقول به محسوس دانسته و تصویر سقوط انسان مشرک در ورطه هلاکت و تباهی را ارائه کرده اند؛ اما می توان مفهوم «پرت شدن از بلندی» را نیز از آن برداشت کرد که درنهایت، بی آنکه با احترام دفن شود، خوراک لاشخورها می شود و باد استخوان های پوسیده اش را به هر سوی پراکنده می کند که با فهم پذیری گزاره های قرآنی مناسبت دارد. در این معنا، واژه «خرّ»، نه به معنای «سقوط»، بلکه در جلوه «افتادن» تداعی شده و کلمه «السّماء» نیز در مفهوم «ارتفاع و بلندی» لحاظ شده است. همچنین، واژه «الطّیر» براساس ادبیات عصر جاهلی، بیان کننده لاشخورهایی است که از اجساد کشته شدگان تغذیه می کنند و «الرّیح» نیز در معنای اصلی خود، یعنی «بادها» به کار رفته است.
بررسی ادله تجسم اعمال اخلاقی برای اثبات عقلی گزاره های دینی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
275 - 285
حوزه های تخصصی:
آیت الله جوادی آملی، افزون بر ادله نقلی در اثبات تجسم اعمال، به تثبیت عقلی آن نیز اشاره می کند. در این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی ادله عقلی تجسم اعمال اخلاقی از منظر آیت الله جوادی آملی برای وصول به عقلانیت داده های دینی بررسی می شود. ایشان از جهتی ادله عقلی برخی اندیشمندان در تبیین تجسم اعمال اخلاقی مبنی بر تبدیل انرژی به ماده را نمی پذیرد و آن را غفلت از نیت در اخلاق می داند و از جهتی دیگر دیدگاه فخر رازی در رد تجسم اعمال مبنی بر عرض بودن اعمال و محال بودن جوهر شدن اعراض را مردود می داند و آن را خلط میان حکمت نظری و عملی قلمداد می کند. به نظر می رسد تبیین عقلی تبدیل انرژی به ماده در نیت نیز قابل ارائه باشد. همچنین از آنجا که عرض در حکمت متعالیه شأنی از جوهر را دارد پس با تبیین حرکت جوهری می توان تجسم اعمال را تثبیت عقلی کرد. از این رو تجسم اعمال همچنان به عنوان یکی از ادله واقع گرایی اخلاقی قابل پذیرش است.