مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
فیزیک جدید
حوزههای تخصصی:
بحث از واقع گرایی و پاد واقع گرایی از مباحث مهم فلسفی است که در طی تاریخ تفکر بشر، اهمیت خود را حفظ کرده است. بحث از این مسئله با پیدایش شاخه های جدید فلسفه، و به ویژه فلسفه های مضاف، اَشکال متفاوت و بدیعی به خود گرفته است. در حوزة فلسفة علم، بحث از واقع گرایی به سبک خاصی مطرح شده و مباحث گوناگونی را درپی داشته است. در این مقاله، نظریة ابتکاری پیتر کوزو با عنوان «واقع گرایی واقع بینانه» ابتدا با استناد به کتاب او طرح و در ادامه بررسی می شود.
بررسی پدیدارشناسی در فیزیک کوانتومی و حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
199 - 226
حوزههای تخصصی:
تفسیر کپنهاگی فیزیک کوانتومی متأثر از مبانی فلسفی پدیدارشناختی، با دوگانه انگاری پدیده و پدیدار، پدیدارشناسی فیزیک کوانتومی را مطرح کرد که حاصل آن نیز ذاتی بودن شانس و احتمال حاکم بر طبیعت است. لذا نتایج آزمایش های مربوط به ذرات کوانتومی غیرخوش تعریف همانند الکترون و فوتون، در هر آزمایش امکان تفاوت دارد. از سوی دیگر، نظام حکمت صدرایی با توجه به مبانی فلسفی موجود در حکمت، همانند نفی صدفه و علت مند بودن پدیده ها در جهان هستی، توانایی ارائه تفسیر واقع گرایانه و علی از مشاهدات فیزیک کوانتومی را دارد. از این رو ضرورت دارد ضمن بیان رویکرد پدیدارشناسانه فیزیک کوانتومی در توصیف احتمال ذاتی و عدم تعین حاکم بر طبیعت، تفاوت بنیادین آن با مبانی حکمت متعالیه بیان گردد. براساس یافته های این پژوهش، شانس و احتمال ذاتی حاکم بر طبیعت نیست و می توان از تجربیات کوانتومی توصیف علی و واقع گرایانه ارائه کرد. به عبارت دیگر تفاوت پدیدارها در تکرار آزمایش مشابه از پدیده معین، حتی در سطح تک ذره ها، تابع روابط علی است. در این نوشتار داده ها به صورت کتابخانه ای جمع آوری و به صورت توصیفی - تحلیلی بررسی می گردد. چشم انداز آن نیز پیامدهای فلسفی هر یک از تفاسیر فیزیک کوانتومی همانند طرد یا پذیرش واقع گرایی است
نخستین آثار نگاشته شده در فیزیک جدید در دوران قاجار تا سال 1300ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۷)
273 - 296
آشنایی ایرانیان با مفاهیم جدید فیزیک به دوره حکمرانی قاجار برمی گردد. آنچه در این مقاله می آید معرفی برخی از ویژگی های نخستین آثار تألیف شده یا ترجمه شده در حوزه فیزیک جدید تا حدود سال 1300ق خواهد بود. اکثر این آثار به صورت نسخه خطی باقی مانده اند و نسخه های متعدد نیز از آنها در دست نیست. این آثار عمدتاً به انگیزه اهداء به شخص پادشاه یا دیگر مقام های حکومتی و یا به سفارش بعضی از بزرگان کشور نوشته شده اند و در مدارس، به ویژه در مدرسه دارالفنون، به عنوان کتاب درسی به کار نرفته اند. در این میان دو کتاب جایگاه مهم تری دارند: یکی کتاب جرالثقیل و علم حکمت طبیعی معروف به فیزیک نمساوی تألیف کریشش نمساوی-از اوّلین معلمان دارالفنون-و ترجمه میرزا زکی مازندرانی است. این نخستین کتابی است که در زمینه فیزیک جدید در سال 1274ق در کشور چاپ شده است و در مدرسه دارالفنون تدریس می شده است. دیگری کتاب حکمت طبیعی اصول علم فیزیک نوشته علی خان ناظم العلوم که حدود بیست سال بعد از کتاب نخست توسط یک ایرانی تألیف شده است. این کتاب نیز در دارالفنون به چاپ رسیده است و در آنجا تدریس می شده است.
الگوی نوین پوکینگ هورن از ارتباط خدا با عالم با نقد تصور سنتی توماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد کلان جان پوکینگ هورن در مواجهه با مسائل الهیاتی تأکید بر لزوم توجه و استفاده از علوم جدید است. او به تصور شخصی، متعالی و متمایز از خداوند به طور کلی ملتزم است و با این حال نقدهایی بر تصور رایج توماسی از خداوند وارد می سازد. محور اصلی نقدهای او مسئله ارتباط فعالانه خداوند با جهان و مخلوقات خصوصاً انسان است. در این مقاله، پس از بیان نقدهای پوکینگ هورن بر تصور توماسی از خداوند و ارتباط او با جهان، الگوی جدیدی که او معتقد است مشکلات پیشین را ندارد و همچنین برخاسته از ظرفیت های فیزیک نوین است معرفی خواهد شد. در پرتو ظرفیت های فیزیک جدید، به ویژه علّیت اطلاعاتی، پوکینگ هورن کوشیده است تبیینی از ارتباط خداوند با عالم هستی ارائه کند که علاوه بر نقش خالقیت ازلی برای ربوبیت و تأثیر اراده خاص خداوند در عالم نیز جایی را باز می گذارد. در این مقاله، دیدگاه او را که دارای سه وجه علمی، دینی و فلسفی است از همین سه وجه مورد ارزیابی انتقادی قرار خواهیم داد.
بررسی تطبیقی «اتصال جسم طبیعی» در فلسفه اسلامی با مفهوم «میدان» در فیزیک جدید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۵
113 - 140
حوزههای تخصصی:
جسم نزد بسیاری از فیلسوفان یونانی همچون ارسطو و حکمای اسلامی همچون ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا پیوسته «متصل» است که البته این دیدگاه، نظر ذره گرایان را که قایل به گسستگی جسم هستند، نفی می کند. با توجه به اینکه آخرین یافته های فیزیک جدید نیز با دیدگاه پیوستگی جسم مقارنه دارد، ما در این مقاله برآنیم وجوه تقارن میان دیدگاه غالب در فلسفه اسلامی و فیزیک جدید در خصوص پیوستگی جسم طبیعی را کاوش کنیم. این وجوه عبارت اند از: پیوستگی میدان های بنیادین طبیعت در مدل استاندارد ذرات بنیادی، وجود حد یا جزء مشترک در مفهوم فلسفی «اتصال» و نیز «میدان» در فیزیک جدید که در قالب انتگرال فوریه یا جمع پیوسته امواج و میدان های ساده جزئی قابل تبیین است. علاوه بر این در این خصوص نیز بحث خواهد شد که مفهوم خلأ کامل (هیچ یا عدم) که بر اساس دیدگاه ذره گرایی است، هم در فلسفه اسلامی و هم در فیزیک جدید- که در آن خلأ موجودی نه تنها خالی بلکه پیوسته و غنی است- طرد می شود.
تدریس درس فیزیک جدید به دانشجویان با رویکرد مبتنی بر استفاده از ماهیت علم
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 34
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تأثیر تدریس مبتنی بر استفاده از ماهیت علم بر میزان جهان بینی علمی و دانش علمی دانشجویان در درس فیزیک جدید می پردازیم. در طی این پژوهش دانشجویان در کلاس درس فیزیک جدید در گروه آزمایش، علاوه بر محتوای درسی با مباحثی همچون تأثیرات فرهنگی، اجتماعی بر فیزیکدانان دوره جدید، مراحل دستیابی به قوانین علمی در دوره فیزیک جدید، تغییرپذیری علم با مقایسه فیزیک کلاسیک در برابر فیزیک جدید نیز آشنا می شوند. این روش تحقیق از نوع پژوهش کاربردی و شبه آزمایشی است که درگروه آزمایش آموزش مبتنی بر ماهیت علم در تدریس مباحث فیزیک جدید لحاظ شده است و برای گروه کنترل شیوه متداول تدریس این درس در نظر گرفته شده است. برای اندازه گیری و مقایسه میزان جهان بینی علمی و دانش علمی دانشجویان از پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در نهایت مشخص شد که علاوه بر تغییر جهان بینی علمی دانشجویان گروه آزمایش، دانش علمی آنها نیز در درس فیزیک جدید نسبت به گروه کنترل بیشتر است.
ارائه ی الگوی وحدت عالم ماده براساس مبانی حکمت متعالیه و فیزیک جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
27 - 56
حوزههای تخصصی:
کشفیات و تجربه های زیاد در ابتدای قرن بیستم نشان داد که فیزیک کلاسیک برای به تصویر کشیدن صورت صحیحی از عالم طبیعت کافی نیست و همین نارسائی ها منجر شد تا تفکر بشر در مسیر جدیدی از علم فیزیک قرار گیرد. در نگرش جدید فیزیک، نگاه به پدیده های هستی ، نگاه به اجزای جدانشدنی و در کنش و واکنش یک کل هماهنگ است. از سوی دیگر در حکمت متعالیه با توجه به مبانی فلسفی صدرا مانند تشکیک طولی و عرضی، وجود زمان مشترک و... نظامی از عالم طبیعت توصیف شده که با یافته های جدید فیزیک مسانخت بسیار دارد. یکی از بزرگ ترین نتایج این کاوش آن است که اشیای مادی به صورت متمایز از یکدیگر نیستند، بلکه به-گونه ی جدایی ناپذیر، به محیط پیرامون خود متصل شده اند و خواص آن ها تنها بر حسب ارتباط آن ها با کل جهان قابل درک است. این روابط تا فواصل دوردست عالم کبیر و تا ستارگان و کهکشان های بسیار دور کشانیده می-شود و درنهایت با تلفیق این دو نگرش، وحدت عالم هستی در جهان ماکروسکوپی نمایان می شود. تلفیق دست آوردهای جدید علوم طبیعی با تفکر فلسفی گامی رو به جلو در شناخت بهتر و کامل تری از عالم طبیعت است.
بررسی تطبیقی هستی شناسی خلأ از منظر صدرالمتألهین و فیزیک جدید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
149 - 174
حوزههای تخصصی:
موضوع خلأ به تبع مکان از مباحثی است که از دیرباز تا کنون ذهن فلاسفه قدیم و مشرب های فکری- فلسفی دانشمندان اسلامی و فیزیک دانان را به خود مشغول کرده و دیدگاه های متفاوت و گاهی متناقض در تبیین هستی شناسی خلأ پدید آمده است. چنان که نتایج بررسی تطبیقی بین فیزیک جدید از طرفی و مشرب های مختلف فلسفی نشان دادند که در فیزیک کلاسیک خلأ ممکن است و فیزیک دانان در پی رسیدن به خلأ کامل می باشند؛ ولی در دیدگاه کوانتومی در همه جا افت و خیزهای کوانتومی ناشی از میدان وجود داشته و جهان ملأ است که با دیدگاه صدرایی همسوست. البته باید دقت شود که میان مفهوم ملأ در فیزیک کوانتوم با مفهوم آن نزد ملاصدرا تفاوت وجود دارد. چون در زمان ملاصدرا موضوع افت و خیزها و میدان های کوانتومی اصلاً مطرح نبوده است؛ لذا ضرورت دارد هستی شناسی خلأ در نحله های گوناگون به صورت تطبیقی صورت پذیرد و در گام نخست، در این پژوهش از دو منظر صدرایی و فیزیک جدید، این هستی شناسی مورد بررسی واقع می گردد و بررسی تطبیقی سایر نحله ها با فیزیک جدید و کلاسیک را به پژوهش های آینده می سپارد. پژوهش حاضر اطلاعات را به صورت کتابخانه ای جمع آوری و به صورت توصیفی-تحلیلی بررسی می نماید.
مقایسه ادله ابعاد عالم جسمانی از منظر حکمت متعالیه و فیزیک جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
7 - 26
حوزههای تخصصی:
براهین تشکیک وجود، مسامته، سلمی، تطبیق، لام الفی و سبزواری برای اثبات تناهی عالم مطرح شده است. گذشته از اینکه این براهین، در برخی مقدمات دچار اشکال بوده و تصور صحیحی از معنای نامتناهی کمّی نداشته اند، حداکثر تناهی ابعاد جسم را اثبات می کنند نه تناهی ابعاد عالم. براهین سنخیت، سبر و تقسیم، تام الافاضه بودن واجب، امکان عالم نامتناهی، وحدت تشکیکی، ظل بودن عالم، قدم عالم و ابداعی بودن عالم نیز برای اثبات عدم تناهی عالم ذکر شده است. این ادله دچار مغالطه اشتراک لفظ هستند و نامتناهی در کمالات را با نامتناهی در مادیات اشتباه کرده اند. انبساط عالم، نسبیت عام، مرگ حرارتی، افق ذره و تعبیر دوم متناقض نمای اولبرس به دلیل مخدوش بودن برخی مقدمات، در اثبات تناهی ابعاد ناتوان اند. تعبیر اول متناقض نمای اولبرس و اصل کیهان شناسی که برای اثبات عدم تناهی به کار می روند، به دلیل تکیه بر نظرات غیریقینی و مشاهدات حاوی خطا فاقد اعتبارند. بنابراین هیچ کدام از ادله تناهی یا عدم تناهی در فیزیک و فلسفه اثبات کننده مدعا نیستند.