فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
57 - 72
حوزههای تخصصی:
تبیین نحوه آفرینش و صدور کثرت از مبدأ هستی و رابطه کثرت و وحدت، از دغدغه های متکلمان و نیز یکی از چالشی ترین مباحث میان مکاتب فلسفی مشاء، اشراق، و حکمت متعالیه است و هر مکتبی تفسیر و تبیین متفاوتی از آن ارائه کرده است. همه این مکاتب در پذیرش و باور اصل واقعیت و وجود با یکدیگر هم داستان اند، اما در نحوه صدور کثرت و نسبت آن با نظریه دینی آفرینش، اختلاف نظرهایی وجود دارد. پرسش اصلی این تحقیق این است که مؤلفه های کلامی و فلسفی آفرینش از دیدگاه ابن سینا چیست و نظریه صدور کثرت از وحدت فلسفی چه نسبتی با نظریه دینی آفرینش در دیدگاه ابن سینا دارد؟ این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، ترسیم تلاش های ابن سینا در تبیین صحیح آفرینش و نظام صدور و ارائه جهان شناسی برآمده از دیدگاه وی را هدف قرار داده و بر این فرض استوار است که آفرینش و صدور در اندیشه ابن سینا، برخاسته از مبانی نظام فلسفی مشاء است، در عین حال صبغه کلامی گرفته و متأثر از آموزه های دینی در باب خلقت است و از این جهت، متمایز از دیدگاه ارسطو و افلوطین است. ابن سینا ارتباط حقایق عینی و وجودی با حضرت حق تعالی را با کلیدواژه های صفات الهی و علیت تبیین کرده است. او با قائل بودن به اصل آفرینش بر اساس صفات الهی و اصل علیت و بر پایه قاعده الواحد، صادر اول را عقل اول و مجرای کثرات می داند و خصوصیات کلامی خلقت، مانند فاعل بودن و مختار بودن علت، را در این صدور و آفرینش داخل می داند.
تحلیل فلسفی تندى و کندى زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه این مسأله که «آیا با ملاک های فلسفی زمان می تواند به تندى و کندى متصف شود؟» یکی از مسائل مهم فیزیک و فلسفه ی فیزیک در دنیای معاصر است، در طول تاریخ نیز برخی از فیلسوفان – گرچه به صورت سلبی – بدان پرداخته اند: آن ها معمولاً تعدد و تندى و کندى زمان را به عنوان یک احتمال مطرح کرده و سپس با ادله ی گوناگون به نقد آن پرداخته اند. در برابر، به ویژه برخی از فیلسوفان نوصدرایی تصریح کرده اند به شماره ی حرکت های موجود زمان های گوناگون وجود دارد. این زمان ها – به روشی متفاوت از فیزیک نسبیت – به تندی و کندی نیز متصف می شوند: هرچه حرکت تندتر باشد زمان نیز تندتر است. ما ادله ی فلسفی این دو دیدگاه رقیب را به روش تاریخی گردآورده و به روش عقلی و با ابزارهای منطقی آن ها را تحلیل کرده و سنجیده ایم. نتیجه و یافته ی پژوهش این است که ادله ی گوناگون مخالفان برجسته ی تعدد و تندى و کندى زمان – از جمله ارسطو، فلوطین، ابن سینا، ابوالبرکات بغدادی و فخررازی – از قوت چندانی برخوردار نبوده و در نهایت پذیرفتنی نیست. ولی از نظر فلسفی ادعای موافقان قابل بازسازی و تقویت است: چون زمان مقدار حرکت و حرکت نیز متعدد و تند/کند است، پس زمان نیز به تبع حرکت به تعدد و تندی/کندی متصف می شود.
بررسی و نقد اشکالات سیّد ابوالفضل برقعی بر «حدیث لوح جابر» با رویکرد کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
27 - 103
حوزههای تخصصی:
سیّد ابوالفضل برقعی از چهره های منتقد شیعی است که تمایلات زیادی به تفکرات قرآن بسندگی دارد. «کَسر الصَنَم» در نقد اصول کافی از آثار او است. (مساله) برقعی ضمن رد احادیث «اثنی عشریه» به نقد حدیث لوح جابر پرداخته است. حدیث لوح از احادیث مشهوری است که دلالت بر معرفی و تعیین 12 امام از سوی خداوند در زمان رسول اکرم (ص) دارد. (هدف) این نوشتار تلاشی است برای بررسی، نقد و پاسخ به اشکالات برقعی (روش) با روش تحلیلی توصیفی. (یافته ها) مهم ترین مشکل این روایت از نظر برقعی ضعف سند آن است که با توجه به اسناد متعدد این روایت و صحت برخی از طرق آن این نقص وارد نیست. اشکال مخالفت حدیث با تاریخ ناشی از برداشت اشتباه از روایت و تصور ملاقات جابر با امام صادق (ع) است که در پرتو فهم صحیح روایت برطرف می شود. (نتیجه) روایت جابر یک روایت منفرد نیست، و از طرق گوناگون نقل شده و تعارضی بین نقل های آن و سایر متون روایی و اصول مکتب تشیع وجود ندارد و از این رو معتبر و قابل قبول است.
تحلیل ضرورت های روی آورد تمدنی به آموزه ی مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
130 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهه با هدف اکتشاف مهم ترین ضرورت های خوانش تمدنی از آموزه ی مهدویت سامان یافته است. روش: این تحقیق روش تبیینی _ تحلیلی را در پردازش محتوا مبنا قرار داده است، و برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع توسعه ای _ کاربردی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، یک تحقیق کیفی است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و در استکشاف از توصیف بهره برده شده است. یافته ها: مهم ترین ضرورت های روی آورد تمدنی به آموزه ی مهدویت در سه ساحت ضرورت های«نظری»، «کاربردی» و «راهبردی» قالب ارزیابی و بررسی است. البته نباید از نظر دور داشت که ضرورت های موجود از حیث اهمیت در یک ردیف نمی باشند. برخی از ضرورت ها زمینه ای و برخی دیگر زمانی است. نتیجه: نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که«تصحیح نگره مهندسی تمدن نوین اسلامی بدون آموزه ی مهدویت»، «مواجهه با اندیشه های برآمده از تمدن رقیب در خوانش از آموزه ی مهدویت» و «نقش این آموزه در خلق نقشه راه تمدنی و هویت بخشی تمدنی» از مهم ترین ضرورت های روی آورد تمدنی به آموزه ی مهدویت می باشد.
راهبردهای تنظیم هیجان در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هیجان یک حالت روان شناختی پیچیده و شامل مولفه های تجربه ذهنی، پاسخ فیزیولوژیکی و واکنش رفتاری یا بیانی است. تنظیم هیجانات، به عنوان، فرایند ها یا فعالیت هایی تعریف شده است که افراد می توانند آن ها را ردیابی، ارزیابی کنند و بر ماهیت، سیر و ابراز هیجانات تأثیر بگذارند، این توانایی، کارکردی انطباقی دارد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی انواع هیجان ها و راهبردهای تنظیم هیجان از دیدگاه قرآن بود که برای این منظور، از روش تحلیل محتوا و سبک شناسی کامپیوتری استفاده شد. یافته ها نشان داد، قرآن در آیات مختلفی به هیجان هایی مانند شادی، ترس، خشم، اندوه و ناامیدی پرداخته است و راهبردهایی مانند بخشش، ذکر خدا، توکل، صبر، پذیرش، تعدیل انتظارات و خواسته ها و تسلیم، برای تنظیم هیجانات در قرآن کریم توصیه شده است. براین اساس می توان نتیجه گیری کرد که متخصصان سلامت روان می توانند با استفاده از آموزه ها و راهبردهای قرآنی تنظیم هیجان، مکانیسم های مقابله ای و مراقبت مناسب را برای مدیریت هیجان ها به مراجعان خود ارائه دهند.
تواتر شهودات عرفانی؛ صورت بندی و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حل مسئله حجیت غیری شهودات عرفانی و تعمیم آن ها در حق غیرعارفان یکی از راهکارهای مطرح شده بهره گیری از تواتر آن ها است. بر اساس این راهکار چنین ادعا می شود که برخی از مشهودات عرفان نظری را می توان از قبیل متواترات دانست که به دفعات و توسط عارفان مختلفی شهود و گزارش شده اند. این راهکار که در فلسفه ملاصدرا نیز به تبع سهروردی موردتوجه قرار گرفته، از جهاتی می تواند از بهترین راه حل ها در حل مسئله یادشده تلقی شود، اما بااین حال، حتی در پژوهش های اخیر حوزه فلسفه عرفان و دین هم تفاصیل و جزئیات آن به صورت کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از این رو این نوشتار درصدد آن است تا بر پایه تحقیقی نظری و با روش داده پردازی توصیفی-تحلیلی استدلال به تواتر را به صورتی منطقی صورت بندی کرده، مهم ترین اجزا و پیش فرض های آن را موردتوجه قرار داده و اصلی ترین چالش هایی را که ممکن است در این محورها ایجاد مانع کنند، متذکر شود. بر اساس یافته های این پژوهش مراحل لازم برای دستیابی به هدف موردنظر شامل این مباحث است: اثبات حجیت ذاتی شهود، امکان ثبوتی اشتراک در تجربه های عرفانی، اثبات وقوع این اشتراک نظر (در دو بخش فرعی ترِ وجود مقتضی و رفع مانع)، اثبات تحقق تواتر با شروط لازم و کافی آن در مسئله، حجیت و اعتبار خود تواتر، و در نهایت اثبات کارآیی تواتر معتبر در حل مسئله موردنظر. با این تفاصیل اگر ادعای تواتری در یک شهود عرفانی بتواند از مراحل فوق به موفقیت عبور کند در حق غیرعارفان نیز حجت بوده و برای آن ها نیز معتبر خواهد بود.
تحلیل مفهومی «پرسش از مراتب نظام هستی» در هستی شناسی صدرالمتألهین شیرازی و صدرالدین قونوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
153 - 172
حوزههای تخصصی:
فیلسوف آنگاه که به مطالعه هستی می ۤپردازد با پرسش از وحدت و کثرت هستی نیز روبه رو می شود، و آنگاه که کثرت را می ۤپذیرد، می کوشد تا پس از تعیین موضوع کثرت یعنی نشان دادن آنچه که متکثر است از مراتب و طبقات آن امور متکثر آگاه گشته و به تبیین و اثبات مراتب نظام هستی بپردازد. این پژوهش با تمرکز بر دو مسأله بنیادین هستی شناسانه در اندیشه صدرالمتألهین شیرازی و صدرالدین قونوی نشان داده است که: صدرالمتألهین شیرازی بر اساس باور به اصالت وجود، پرسش از مراتب نظام هستی را به گونه ای تحلیل کرده که برآیند آن دو نوع مرتبه مندی حقیقی و مجازی برای نظام هستی است؛ در مقابل اما صدرالدین قونوی را می توان بر اساس تعریف و پاره ای از احکامی که برای اعیان ثابته برشمرده در فهرست باورمندان به اصالت ماهیت جای داد و گونه ای خاص از مرتبه مندی برای نظام هستی بر پایه اصالت ماهیت را به او مستند ساخت؛ اگر چه ملاحظه تمام احکامی که او برای اعیان ثابته بر شمرده، و نیز مشاهده جایگاه دقیق ایده اعیان ثابته در منظومه فکری او موجب می شود که پرسش از مراتب نظام هستی در اندیشه قونوی فارغ از مسأله اصالت وجود و اصالت ماهیت تحلیل شود.
Evaluating Strong Emergentism: An Argument for Non-Physical Substantial Strong Emergentism(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Physicalists and dualists have failed to provide a convincing answer to the mind-body problem. This is because they, respectively, sacrifice mental causation and neglect the close relationship between the mind and the body. To tackle this, some contemporary philosophers, such as Timothy O’Connor and Jonathan Jacobs, have turned to the concept of strong emergentism. This perspective views the mind as an emergent physical substance with autonomous causal powers. If this standpoint is tenable, it holds promise for resolving the mind-body problem. Nevertheless, the idea of strong emergentism faces substantial challenges. This article aims to achieve two objectives. First, it addresses these challenges and asserts that, even in the face of the most serious concern, “the collapse problem”, a specific interpretation of strong emergentism remains unthreatened. Second, we contend that while O’Connor and Jacobs present a thought-provoking proposal, its clarity is hindered, and a thorough understanding is only possible when we perceive the emergent substance as more than merely physical.
تحلیل انتقادی امامت در فرقه گنابادی با محوریت نقش قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
201 - 232
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به امامت دوازده معصوم (علیهم السلام) در عقیده ی صوفی گنابادی، مسئله ای قطعی و یقینی است. آن ها امامت را زمام دین و نظام مسلمین و اصل اساس اسلام می دانند. اما آنچه در منظر این فرقه بیشترین نمود را دارد إغراق بیش از حدی است که در خصوص مقام قطب و شیخ فرقه می شود. آن ها با بیان مواردی همچون زبان لاهوتی فهم کردن، اشاره غیبی شدن، مأموریت الهی در تعیین جانشین داشتن، تخلف از فرمان قطب را استکبار از حق دانستن و مواردی از این قبیل، قطب فرقه را هم ردیف و هم شأن با امام معصوم قرار می دهند. به گونه ای که بدون وجود قطب یا شیخ فرقه، حجت الهی بر بندگان تمام نشده و هدایت واقعی محقق نمی شود. در حالی که این گونه تعابیر و عبارات، از شئونات وابسته به امام معصوم است و به کارگیری این تعابیر درباره ی أقطاب فرقه که افراد عادی و غیر معصوم هستند، نشانه انحراف از مبانی اعتقادی شیعه امامیه است. ارتباط با عالم غیب پدیده ای است که پذیرش آن جز با دلیل قطعی و یقینی پسندیده نمی باشد و صرف ادعای بدون مدرک نیز قابلیت پذیرش ندارد.مقاله مورد نظر با عنایت به مبانی کلامی شیعه امامیه به نقد و تحلیل دیدگاه صوفی گنابادی در این مسئله می پردازد. و روش به کار رفته در آن روش توصیفی-تحلیلی است.
تبیین و ارزیابی اصول فکری و عقائد بنیادی نقل گرایان شیعی
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
134 - 107
حوزههای تخصصی:
از جمله مهمترین جریانات شیعی مدعی اصلاح در زمان معاصر، گروهی هستند که تنها تاکید بر نقل گرائی دارند و در این بین نیز تنها منبع معتبر برای آن ها قرآن کریم است. اعتقادات و اصول فکری این جریان نواندیش، بسیار شبیه به جریان سلفی گری رایج میان اهل سنت است. حیدرعلی قلمداران، شریعت سنگلجی، محمد جواد غروی و میرزا یوسف شعار برخی از مهمترین افراد این جریان فکری هستند. در نظر این جریان، برخی از عقاید و اعمال مذهبی رایج میان شیعیان مانند شفاعت، توسل و زیارت از نظر قرآن غیر قابل توجیه است و اگر کسی قرآن را معیار قرار دهد به بطلان این امور حکم خواهد کرد. اگرچه این مدعیات باطل در میان سلفیان اهل سنت و وهابیان، نوظهور نیست و بیان و رد شده است ولی طرح آن از سوی شیعیان و واکاوی ریشه این عقاید در شیعه و پاسخ به آن، مسئله ای است که در این مقاله با روش کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی به آن پرداخته می شود. با مراجعه به قرآن کریم مشخص می شود که اشکال اساسی این تفکر، عدم توجه به آیاتی است که در آن ها دستور رجوع به اولی الامر داده شده و ولی مومنین را امامان معرفی کرده است و در واقع این جریان تنها در ظاهر ادعای معیار بودن قرآن را دارد. همچنین برای جانشینی امامان شیعه و تبعیت از دستورات آنان برخی روایات متواتر مانند حدیث غدیر وجود دارد و ادله عقلی نیز تبعیت از دستورات امامان را اثبات می کند.
بازخوانی تحلیلی «حدیث غدیر» و دلالت های آن از دیدگاه زیدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
73 - 92
حوزههای تخصصی:
حدیث غدیر، به عنوان یکی از مهم ترین نصوص روایی در اثبات حقانیت و امامت امام علی (ع)، از پیامبر اکرم (ص) صادر شده و صدور آن مورد اتفاق نظر مذاهب کلامی است. در میان فرقه های اسلامی، زیدیه به دلیل اشتراکات فراوان با شیعیان دوازده امامی در مسئله امامت و رهبری امام علی (ع)، از اهمیت بالایی برخوردار است. آنان در بسیاری از آثار خود، اعم از کتب کلامی، تفسیری، حدیثی، فقهی، و تاریخی، به این حدیث پرداخته و آن را حدیثی مشهور و متواتر برشمرده اند. نقطه مشترک و محور اصلی میان تمام کسانی که در زمینه این حدیث قلم زده اند، بحث ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) است. در این پژوهش، با رویکردی توصیفی-تحلیلی، به واکاوی حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» که به حدیث غدیر مشهور است، از منظر زیدیه پرداخته می شود و به این پرسش نیز پاسخ داده خواهد شد که این حدیث چه آثار و نتایجی را در پی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که زیدیه حدیث غدیر را حدیثی صحیح و متواتر می دانند و آن را دلیلی بر امامت و جانشینی حضرت علی (ع) پس از پیامبر اکرم (ص) برمی شمارند. آنان در تفسیر و دلالت های این حدیث، با ارائه قرائن مختلف، بر ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) و نفی ولایت غیر ایشان تأکید می کنند و عصمت، افضلیت، و مرجعیت علمی ایشان را نیز از این حدیث استنباط می نمایند.
مقایسه تحلیلی نگرش شهید مطهری و ایمانوئل کانت در خصوص مفهوم حق و تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
137 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تطبیقی و قیاسی رویکرد دو متفکر غرب و شرق در باب مفهوم حق و تکلیف است. ایمانوئل کانت فیلسوف مشهور آلمانی در عصر روشنگری و مرتضی مطهری فیلسوف و متأله معاصر ایرانی دو قطب این بررسی را که با روش تحلیلی تطبیقی تهیه شده تشکیل میدهند. مقاله حاضر نشان میدهد که جایگاه هر دو متفکر نسبت به زمینه های انقلابی شان یعنی روشنگری در اروپای قرن هجدهم و انقلاب اسلامی ایران در سال 57 خورشیدی مهمترین مسائل و مفاهیم مرتبط با حق و تکلیف را در آرای خود انعکاس داده اند. حق و تکلیف دو نیرویی است که به شکل کنش و واکنش در آحاد یک اجتماع مستقر و تعریف میگردد. اگرچه کانت تلاش میکند تا با بسط مفهوم عقلانیت و احداث ساختار حق بر اساس عقل و از نقطه عزیمت آن مسئله تکلیف را نیز تعریف کند، اما این رویکرد در تفکر شهید مطهری به میانجی پیوند خوردن با آموزههای الاهیاتی روندی کامل تر پیدا می کند. بهره گیری از دو نیروی عقل و آموزه های دینی به فلسفه اسلامی کمک می کند تا انطباق عملی بیشتری نسبت به فرمالیسم کانتی داشته باشد. با این حال طبق نتایج حاصله دستاوردهای کانت در زمینه تعریف آزادی و نسبت آن با امر مطلق زمینه ای مهم است که بسیاری از متفکران غرب و شرق از آن تأثیر پذیرفته اند و شهید مطهری نیز از این قاعده مستثنی نیست.
چگونگی بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین انسان شناسی و استلزامات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مواجهه ی ادیان با مقوله ی رنج دارای جوانب مختلفی است که از منظرهای گوناگون به آن پرداخته شده است. در این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی چگونگی استفاده ی آیین بودا از ظرفیت رنج در تبیین و تشریح جوانب انسان شناسانه می پردازد. در این مقاله رویکردهای مختلف آیین بودا در بهره برداری از ظرفیت رنج برای تبیین و توصیف دامنه های گسترده ای از ویژگی های انسانی مطرح می شود. همچنین در ادامه به استلزامات انسان شناختی اشاره می گردد و بیان می شود که نسبت رنج با طبیعت انسان چگونه است و وجود رنج چه نسبتی با اختیار انسان دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که بهره برداری آیین بودا از ظرفیت رنج، به مثابه ی یک ابزار مؤثر در تبیین انسان شناسی است و این آیین اعتقاد دارد که رنج نه تنها جزء حتمی زندگی، بلکه فرصتی برای تحول است. در این راستا، آیین بودا رنج را به دو دسته ی طبیعی و غیرطبیعی، و اختیاری و غیراختیاری تفکیک می کند و نتیجه ی تحمل رنج را رسیدن به نیروانه می داند.
آسیب شناسی انقلاب اسلامی با رویکرد زمینه سازی ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
29 - 42
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی، انقلاب اسلامی با احیاء پدیده دین گرایی و ارائه قرائتی جدید و کارآمد از دین اسلام، نقش اساسی ای در ایجاد مقدمات لازم برای تشکیل مدینه ظهور ایفاء می کند اما طبیعی است که اگر از مسیر اصلی، آرمان ها و هدف غایی خود که همان تدارک آرمان شهر ظهور است، فاصله بگیرد، نخواهد توانست حرکتی تکاملی داشته باشد و قلوب انسان ها را به دوران ظهور و ارمغان های آن معطوف سازد. پس از گذشت چهار دهه از شکل گیری انقلاب، شاهد شکل گیری حلقه هایی در بطن انقلاب هستیم که اگر این پدیده ها در راستای نقش مقدمه ساز انقلاب برای ظهور به درستی آسیب شناسی نشود، انقلاب حرکتی ارتجاعی پیدا خواهد کرد و به صورت طبیعی اقبال عمومی جامعه و جامعه جهان به دولت امام عصر کاهش پیدا خواهد کرد. براساس این ضرورت آسیب شناسی انقلاب اسلامی با رویکرد نقش بسترساز انقلاب در مسیر شکل گیری مدینه ظهور مورد بررسی قرار خواهد گرفت(ضرورت). روش تحقیق در این اثر توصیفی _ تحلیلی و بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و اسناد نوشتاری است(روش). جمهوری اسلامی زمانی قادر خواهد بود که نقش تسهیل گری را برای جریان ظهور به نحوی جامع ایفا نماید که آسیب های درونی خود را بشناسد و به دنبال رفع آنها باشد. در حال حاضر چالش هایی چون عدم نیروسازی کافی، نفی حرکت و جوشش از انقلاب، فقدان عدالت اجتماعی به معنای جامع و... آسیب های جدی انقلاب است که سبب تأثیر بر نوع گرایش جامعه بر مهدویت شده است(یافته ها).
شیئیت معدوم در دیدگاه معتزله و تحلیلی از نقدهای وارده بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
165 - 182
حوزههای تخصصی:
معتزله نظریه شیءبودن معدوم یا ثابتات ازلی را برای اثبات علم ازلی خداوند به موجودات ممکن قبل از ایجاد مطرح کرده اند. نقدهایی از سوی اشاعره و فلاسفه اسلامی بر این نظر وارد شده است. منجرشدن به قدم عالم، نفی تناقض و ناکارآمد بودن آن در اثبات علم ازلی خداوند به موجودات از نقدهای اشاعره و فلاسفه اسلامی است. با توجه به معناشناسی شیئیت و معدوم در دیدگاه معتزله نقد قدم عالم و نفی تناقض وارد نیست. کارآمدی این دیدگاه در اثبات هدف خود هم براساس مبانی و لوازم آن رفع شدنی است. شیئیت در این نظریه به معنای ثابتی است که می توان از آن خبر داد. معدوم در این نظریه چیزی است که در خارج و عین وجود ندارد؛ بنابراین، شیئیت معدوم ثبات چیزهایی است که در خارج و عین وجود ندارند؛ ولی در علم ازلی خداوند موجودند و این به معنای قدم و ازلیت موجودات عینی نیست. همین طور آنچه از بیانات معتزله برمی آید این است که ثبات اعم از وجود خارجی است و در تناقض با نفی وجود خارجی نیست. همچنین، لازمه این نظریه مغایرت وجود و ماهیت، وجود ذهنی و تعلق جعل به وجود است که فلاسفه اسلامی تأیید کرده اند؛ بنابراین، اصل این نظر ازنظر عقلی پذیرفتنی است. کارآمدی آن ازنظر ملاصدرا مبتنی بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن خواهد بود. این مقاله، ضمن تفکیک اصل نظریه و مسئله کارایی آن، با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی آن و نقدهای وارده بر آن می پردازد.
گونه شناسی و بسترشناسی اوصاف مهدی (عج) در روایات امام باقر علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
208 - 231
حوزههای تخصصی:
رسول خدا (ص) اولین مروج اندیشه ی مهدویت در جامعه اسلامی بودند. اهل بیت پیامبر (ص) نیز به تأسی از ایشان، در ترویج این اندیشه تلاش وافر کردند. هر چه حاکمان از فرهنگ نبوی فاصله می گرفتند ظلم و جنایات آنان بر مردم بیشتر می شد. همین امر مسلمانان را بر آن داشت تا به دنبال یک منجی برای رهایی از ظلم و اختناق باشند. حرکت های اعتراضی نظیر مبارزه مختار با ظلم بنی امیه و طرح مهدویت محمدبن حنفیه، در همین فضا شکل گرفت. در مقابل حاکمان اموی نیز جهت مشروعیت بخشی، برای برخی خلفا خود ادعای مهدویت کردند. تا بدان جا که مهدی نمایی در عصر امام باقر (ع) از شدت بیشتری برخوردار شد. از این رو، آن حضرت در ضمن روایاتی، جزئیات اوصاف مهدی(عج) را، برای شناخت دقیق تر و مقابله با مهدی نماها بیان فرمودند. برای درک صحیح فضای تاریخی و چرائی صدور این روایات، گونه شناسی و بسترشناسی تاریخی ضروری می باشد. مقاله ی پیش رو با روش توصیفی _ تحلیلی و با استفاده از منابع روایی و تاریخی، روایات اوصاف مهدی(عج) منقول از امام باقر(ع) را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. این روایات متشکل از سه گونه اوصاف شخصی، جسمی و اختصاصی است. امام باقر(ع) در این گونه ها، با ارائه ی شاخصه هایی، به دنبال اصلاح انحرافات، رد مدعیان دروغین مهدویت و ترویج نشانه های صحیح مهدی؟عج؟ بوده اند و این آگاهی را به مسلمانان دادند؛ تنها کسی می تواند ادعای مهدویت کند که تمام ویژگی های مهدی(عج) را توأمان داشته باشد و آن یک مصداق بیشتر ندارد، امام دوازدهم شیعیان، فرزند امام حسن عسکری؟ع؟ است که هنوز ظهور نکرده است.
تأمّلی در سنخ شناسیِ خودآگاهیِ «انسان معلّق در فضا»با تأکید بر مباحثات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 204
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در سیر تطوّر فکر فلسفی برای بازشناخت علم حضوری چه نقشی داشته است؟ روشن ترین مصداقِ علم حضوری، علم آدمی به ذاتِ خود (خودآگاهی) است و ابن سینا این خودآگاهی را پایه استدلال خود برای اثبات نَفْس در برهان انسان معلّق در فضا قرار داده است، امّا این خودآگاهی چه نوع علمی است: حضوری است یا حصولی؟ سخنان ابن سینا در وصف این خودآگاهی گاه آن را علمی حضوری می نُماید و گاه با حصولی بودنِ آن سازگار است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی، و انتقادی، به بررسی و تحلیل سخنان وی به ویژه در کتاب مباحثات که در آن به دفاع از برهان انسان معلّق و پاسخگویی به پرسش های مربوط به خودآگاهی پرداخته اختصاص یافته و کوشش شده است ربط و نسبت خودآگاهی مورد نظر او با علم حضوری و اینکه آموزه های وی درباره خودآگاهی چه جایگاهی در پدیدآمدن تقسیم علم به حضوری و حصولی در فلسفه اسلامی دارد، روشن شود. نتیجه این پژوهش آن است که خودآگاهیِ موردنظر ابن سینا را باید علمی حضوری به شمار آورد، اگرچه وی خود چنین اصطلاحی را به کار نبرده و گاه آن را با اصطلاحات و مفاهیم مربوط به علوم حصولی تبیین کرده است و از این رو، می توان وی را آغازگر جلب توجّهِ فیلسوفان به این سنخ از علم در تاریخ فلسفه اسلامی به شمار آورد.
تحلیل تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
47 - 62
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلی توصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقوله های اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوه تعامل فرهنگ و سنن جامعه با رفتارهای اجتماعی»، «آزادیهای فردی و اجتماعی»، «حقوق شهروندی» و...، متوقف بر تبیین علت و شاخصه ها و آثار تکامل اجتماعی انسان است. در مباحث مطروحه، ضمن آنکه به بررسی مفاهیم کاربردی از کمال و تکامل، حقیقی و اعتباری بودن جامعه و جایگاه انبیا و وارثان آنان توجه شده است، بتبع نظریات ملاصدرا درباب صیرورت نفس ناطقه و حرکت اشتدادی وجود، اتصال انسان به «عقل فعال» و بتبعیت از آن، شکوفایی عقلی، دلیل تکامل برای نوع انسان شمرده شده است. از نظر ملاصدرا، مهمترین شاخصه های تحقق کمالات عقلی برای نوع بشر، عبارتند از: متابعت از نبی و ولیّ، تشبه به معبود و تخلّق به اخلاق الله. یافته این تحقیق بر این نکته تمرکز دارد که صدرالمتألهین در مباحث جامعه شناسی، با ارتقای حکمت متعالیه خود به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی»، آثار تکامل اجتماعی انسان را در چهار مقوله «ایجاد مدینه فاضله یا امت واحده»، «کشف و نمایش گنجینه های عقلی توسط نبی و ولیّ»، «طلب آخرت و اعراض از حب دنیا» و «تشکیل تمدن متعالی» دنبال مینماید.
مداقه ای در رویکرد محی الدین ابن عربی و لوازم آن در مودت اهل بیت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
157 - 171
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیه قرآن کریم و روایات فریقین، تنها خواست و پاداش رسالت پیامبر خاتم (ص) از مسلمانان، مودت نزدیکان آن جناب است و در برابر ابلاغ رسالتش هیچ پاداشی جز آن نخواسته است. محی الدین ابن عربی معتقد است که اگر کسی به تنها خواسته پیامبر اکرم (ص) توجه نکند، نمی تواند روز قیامت به صورت آن جناب بنگرد و توقع و امید شفاعت ایشان را داشته باشد. این مقاله ضمن مشخص کردن رویکرد شیخ در محبت و مودت اهل بیت و استخراج آن از منابع دسته اول، لوازم دیدگاه ایشان را مورد واکاوی و تحلیل قرار داده و به پرسش های ذیل پاسخ داده است: معنای مودت اهل بیت چیست؟ با توجه به معنایی که او از مودت ارائه کرده است، رویکرد ایشان چه لوازمی دارد؟ آیا شیخ به این لوازم ملتزم است؟ اگر ملتزم است، آن ها را با صراحت بیان کرده است؟ در پاسخ به این پرسش ها، به این نتیجه رسیده است: مودت اهل بیت، عبادت و از ارکان شریعت است. مودت ایشان به هیچ رو قابل انفکاک از محبت خود پیامبر اکرم (ص) نیست. مهر نورزیدن به آن بزرگواران، خیانت به پیامبر و نافرمانی از دستورات آن حضرت است و از همه مهم تر اینکه مودت، پایداری در محبت اهل بیت (ع)، امانت الهی و به معنای اطاعت و پیروی از فرامین و رهنمودهای ایشان است که فرجام آن، نافرمانی و سرپیچی از فرمان رسول خدا (ص) و خروج از شریعت آن جناب است.
بررسی نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
37 - 52
حوزههای تخصصی:
اصول کلی عقاید هر دین و آیینی، از تعالیم مؤسس آن خط مشی می گیرد و پیروان آن به نوعی ادامه دهنده راه رهبر خود هستند. جایگاه آورنده یک دین، همواره در طول تاریخ به صورت برجسته در پیشبرد اهداف آن نمایان بوده است. مسیحیت نیز چنان که از نامش پیداست محوریت آن با عیسی مسیح(ع) است و طبیعی می نماید که باید آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحیت، براساس سخنان و رفتارهای حضرت عیسی(ع) شکل گرفته باشد. اگر ثابت شود که چنین معتقدات و باورهای بنیادینی در یک دین، ریشه در معارف و اعتقادات بنیان گذار آن ندارد، می تواند در اصلِ مشروعیت آن خدشه ای جدی وارد کند. نقش حضرت عیسی(ع) در آموزه های اصلی مسیحیت را می توان از عهد جدید استخراج کرد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با محور قرار دادن نوشته های عهد جدید درصدد پاسخ گویی به نقش حضرت عیسی(ع) در شکل گیری آموزه ها و دگماهای اصلی مسیحی است. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که حضرت عیسی(ع) در مهم ترینِ این اصول، ازجمله اصل «تثلیث»، «الوهیت عیسی»، «گناه نخستین»، «فیض» و «فدا» نقشی نداشته است؛ بلکه تعالیم او از این امور تهی است.