مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
تکامل اجتماعی
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزههای تخصصی:
نویسنده با فحص در آثار گوناگون استاد مطهری، درصدد ارائه و نتیجهگیری مباحث انتقادی وی بر نظریات جامعهشناسان است. با توجّه بهاینکه در علم جامعهشناسی، دانشمندان غربی نظریههای جدیدی را ارائه کردهاند و با توجّه به سیطره علمی غربیان، آن نظریات، اصول مسلّمانگاشته میشده، استاد شهید با جسارت و توان علمی کمنظیر خود بر آنها نقدهای اصولی وارد کرد و در جایگاه متفکّر مسلمان، آنها را بهچالش کشاند. جمعآوری و دستهبندی نقدهای استاد مطهری بر آن نظریات وجه همّت این مقاله است.
انتقاد و انتقادپذیری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقادی و نقد پذیری در راستای پرسش گری و پاسخ گویی، برای کمال و اصلاح اجتماع، سرمایهای است بس گرانبها. شناخت کاستیها و نواقص و تلاش در جهت رفع آنها، گامی مقدس در مسیر فلاح فرد و جامعه است. به جای پاسخ گویی خود را به نادانی زدن، پرده پوشی بر آنچه بوده و هست یا انکار نواقص و مشکلات، واقعیتها را عوض نکرده و دردی را درمان نمیکند. مدیریت مبتنی بر دیانت و خرد و هیأت حاکمهی ارزش مدار و الهی، همواره در جستجوی آن است که در مسیر تکاملی خود، آفتها و آسیبها را بشناسد و بزداید. اگر فرهنگ نقد و انتقاد پذیری رایج گردد، آداب و مرزهای روایی و ناروایی انتقاد و ویژگیهای ناقدان روشن شود و ناقدانی بنیاد بصیر به عرصهی نقد ورود یابند، بسیاری از تنشها و کشمکشها فروکش کرده و بسیاری از ضعفها، نقصها و کاستیها زمینهی ظهور نمییابند. به خصوص اگر مدیران از لاک خودمطلقانگاری و خودبرتربینی درآمده و معتقد باشند که در معرض خطایند، به سادگی در مییابند که هیچ کس بینیاز از تذکر و انتقاد از ناحیهی دیگران نبوده و حتی امام علی علیهالسلام ، با آن مقام عصمت و عظمت، از مردم میخواهند تا از ابراز سخن حق و خیرخواهی نسبت به روش حکومت خودداری ننمایند. (فیضالاسلام، 1351 ، خطبهی 207) و میفرمایند: «مردمی که خیرخواه یکدیگر نیستند و از خیرخواهان نیز استقبال نمیکنند، از سعادت و بهروزی بدورند.» (آمدی، 1997 ، ج 7 ، 372) و نیز میفرمایند: «بدترین برادران دینی تو آنانی هستند که با چرب زبانی و دورویی با تو رفتار میکنند و عیب تو را از خودت میپوشانند.» (محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 146) و در جای دیگر میفرمایند: «کسی که زشتیت را از تو پوشیده دارد، دشمن تو است.» (محمدی ری شهری، 1363 ، ج 7 ، 350)
کسانی هم که مورد انتقاد واقع میشوند، نباید نقد و انتقاد را کینه و عداوت تلقی کنند و آن را تضعیف موقعیت خود بدانند، چرا که در یک چرخهی صحیح نقد و انتقاد پذیری، منتقد برادری دل سوز، تیزبین و خیرخواه است که با نمایاندن نواقص و کاستیها به دنبال بهبود وضعیت موجود است.
براین اساس، مقولهی نقد را گشوده و آداب و وظایف ناقدان و نقد شدگان را در راستای برآوردن عملی امر پاسخ گویی به معرض بررسی نهادهایم و کوشیدهایم تا این فرهنگ را در جامعه، به عنوان یک رسالت، مطرح نماییم.
چارچوب نظریه پیشرفت و تکامل از منظر استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با گذشت نزدیک به 40 سال از انقلاب اسلامی، کشور ایران نیازمند الگویی بومی و اسلامی برای پیشرفت است؛ الگویی که متناسب با مبانی شکل گیری انقلاب و در راستای اهداف ترسیمی رهبران الهی آن باشد. برای ترسیم الگوی پیشرفت، اولین گام مفهوم پردازی است و هدف آن رسیدن به چارچوبی نظری برای یافتن حدود پیشرفت است. فواید دیگر آن، امکان تشخیص پیشرفت واقعی از پیشرفت مجازی و توان تشخیص پیشرفت صحیح از غیر آن است. در این تحقیق به بررسی مفهوم، مبانی و انواع تکامل جامعه انسانی از منظر استاد مطهری پرداخته شده است و در نهایت به چارچوبی نظری برای تعیین حدود پیشرفت منتهی گردیده است. در این چارچوب، انواع پیشرفت در چهار عرصه: فرهنگی، تمدنی، روحی، و جسمی، به شکل نموداری تصویر شده است؛ البته در ادامه، با ترسیم روابط میان این چهار عرصه و وزن دهی به این روابط بر اساس تقدم و تأخر و میزان اهمیت هر یک از آنها، می توان این چارچوب را تکمیل و از آن در الگو پردازی پیشرفت در حوزه های مختلف اجتماعی بهره جست.
نقش فطرت در تکامل اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبائی و شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فهم و تبیین تغییر و پویایی جوامع انسانی همواره مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است. پیرامون جهت تغییرات و دگرگونی جوامع و اینکه روند تغییرات جوامع چه سمت وسویی دارد، سه دیدگاه کلی تحت عنوان نظریه های تکاملی، دوری یا چرخشی و انحطاطی وجود دارد. نظریه های تکاملی مبنی بر پیشرفت و ترقی جوامع در طول تاریخ همواره درصدد تبیین هویت، علت، غایت و چگونگی تکامل اجتماعی با توجه به مبانی و پیش فرض های خود بوده اند. در این زمینه، این مقاله درصدد است با تأکید بر دیدگاه تکاملی علامه طباطبائی و شهید مطهری نسبت به تحولات اجتماعی، به بررسی و تبیین هویت، علت، غایت و چگونگی تکامل اجتماعی بپردازد. این پژوهش، از این جهت که بر آثار مکتوب علامه طباطبائی و شهید مطهری تمرکز کرده است، تحقیقی متن محور محسوب می شود. ازاین رو، روش این پژوهش تحلیل محتوای متن می باشد. علامه طباطبائی و شهید مطهری، با قرار دادن فطرت کمال طلب در کانون توجه خویش، معتقدند تکامل اجتماعی در نسبت با فطرت به عنوان امری ثابت و بدون تغییر در طول زمان فهم می گردد. فطرت دو نقش عمده در تکامل اجتماعی ایفا می کند: اول اینکه، فطرت به عنوان عاملی درونی و دینامیکی، علت اصلی تکامل جامعه محسوب می گردد. دوم اینکه، فطرت جامعه را هم از جهت ساختاری و هم از جهت ارزشی تکامل می بخشد.
تأثیر اعتقاد به مهدویت بر تکامل اجتماعى بشر
منبع:
موعودپژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
9 - 22
حوزههای تخصصی:
کمالخواهی و سعادتجویی، از مشترکات فطری همه انسانهاست. با وجود تعبیرهای مختلف افراد از کمال، همه انسانها به دنبال دستیابی به تکامل و سعادت فردی و اجتماعی هستند. مقاله حاضر با محوریت اعتقاد به مهدویت، به واکاوی تأثیر این عقیده بر تکامل اجتماعی بشر میپردازد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و باهدف تبیین اثر اعتقاد مهدویت بر تکامل جامعه بشری نوشته شده است. از نتایج به دست آمده در این تحقیق، بررسی نشانههای تکامل اجتماعی در جهان کنونی، تبیین عوامل تکامل در جامعه منتظر و ترسیم تکامل نهایی جامعه بشری در عصر ظهور امام مهدی (عج) است.
ایدئالیسم و نقش آن در تکوین نظریه تکامل اجتماعی ماکس وبر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تغییرات و تحولات جوامع انسانی، واقعیت آشکاری است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اجتماعی بوده است. در خصوص روند و خط سیر تغییرات جوامع با رویکرد پویاشناسانه، تاکنون سه الگوی تکاملی، دوری و انحطاطی مطرح شده است. الگوی تکاملی مدعی است که همه یا بخش های بنیادین یک جامعه در گذر زمان، طی گذار از مراحلی رشد و ترقی می کند. نوشتار حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که موضع ایدئالیستی ماکس وبر، چه نقشی در تکوین نظریه تکامل اجتماعی وی داشته است؟ روش این مطالعه در مقام گردآوری اطلاعات، اسنادی، و در مقام تجزیه و پردازش، توصیفی، تحلیلی و استنباطی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ایده ذهن گرایی (ایدئالیسم) سه نقش در تکوین نظریه تکامل اجتماعی وبر داشته است: اول، تکامل اجتماعی به مثابه فرایندی به هم پیوسته از صیرورت و تطور صورت بندی های اجتماعی، بستری فراهم می سازد که در آن، هم انسان ها و هم صورت های اجتماعی به درجاتی از پیشرفت و ترقی دست می یابند؛ دوم، از میان عوامل متعدد تأثیرگذار بر تکامل اجتماعی، نقش باورها و ارزش ها به عنوان عوامل غیرمادی، برجسته تر از سایر عوامل است؛ سوم، امور انسانی نیز همانند امور طبیعی، مشمول اصل علیت اند. بااین حال به تفسیر وبر، علیت در امور انسانی امری احتمالی است.
آرمانشهر مهدوی، تجلی هدفمندی آفرینش، غایتمندی تاریخ و اوج تکاملِ فرد و جامعه انسانی از دیدگاه قرآن و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
73 - 98
حوزههای تخصصی:
هدفدار بودنِ نظام هستی، غایتمند بودن تاریخ و ضرورت به تکامل نهایی رسیدن فرد و جامعه بشری، یکی از آموزههایِ مشترکِ همه ادیان الهی است که در قرآن کریم، گزارش شده است؛ افزون بر آموزههای وحیانی، از قرن هفدهم که اندیشه تکاملِ تاریخ و جامعه، از سوی اکثر مورخان، فلاسفه تاریخ، دانشمندان علوم اجتماعی، جامعهشناسان و مردمشناسانِ مغربزمین، پذیرفته شد، بسیاری از اندیشمندان آن سامان، همچون اسپنسر و تایلور(tylor)، پاسکال(pascal)، ئیگو، اگوست کنت، کندرسه(condorcet) و هگل که قائل به روح مطلق جهانی است، بر آن شدند که برای گونه، چگونگی و کیقیتِ تکامل جامعه و تاریخ انسانی، اشکال معینی را ترسیم کنند. اگرچه مبنا و نوع نگرش و تفاصیل اندیشه آن متفکران، با چالشهای فراوانی، همراه است و بررسی آن از عهده این مقاله، خارج است، ولی براساس آیات قرآن کریم و روایات نبوی و اهلبیت:، هدفداری نظامِ آفرینش، غایتمندی تاریخ و تکامل آحاد و جامعه انسانی، با ظهور منجی آخرالزمان در جامعه مهدوی، تحقق و تجلی مییابد. یافتههای این مقاله که با روش توصیفی _ تحلیلی به بازخوانی آیات و روایات پرداخته، این واقعیت را مدلل میسازد که آرمانشهر مهدوی، تنها جامعهای است که عالیترین مرحله تکاملی تاریخ، جامعه و کمال افراد انسانی را به نمایش میگذارد و انسان را در اوجِ بندگی حضرت حق، عقلانیت و دانشمندی قرار میدهد؛ بدینسان آرمانشهر مهدوی، از یک سو، تجلی کمالیافتگی خرد، بلکه همه ابعاد و فضایل انسانی و از سوی دیگر، تحقق رحمت گسترده ربوبی است که جهانیان را برای برخورداری از آن رحمت، آفریده است.
چندهمسری و پیامدهای روانی- اجتماعی آن برای زنان (یک مقاله ی مروری سیستماتیک مبتنی بر تبیین های زیست- روانی تکاملی)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: براساس شواهد تکاملی، انسان نیز مانند دیگر نخستی ها، ذاتاً دارای الگوی چندهمسری است. در این پژوهش ما به بررسی شواهد چندهمسری و پیامدهای روانی- اجتماعی آن پرداختیم. هدف: در این مقاله به جمع آوری و بررسی پژوهش های مختلف از جوامعی که در آن ها چندهمسری مرسوم و قانونی است، با هدف بررسی مسائل مربوط به زنان در این خانواده ها، پرداخته ایم. روش: مطالعه حاضر از نوع پژوهش مروری سیستماتیک بود. بدین منظور کلید واژه های مربوطه در پایگاه داده های معتبر داخلی و خارجی نظیر SID، Science Direct و PubMed جست وجو و تعداد ۳۰ مقاله مرتبط از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ استخراج شد؛ و ۱۷ مقاله مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج تأثیر چندهمسری در هر کدام مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: مشکلات فراوانی مانند سطوح پایینی از عزت نفس، عملکرد خانوادگی و تربیت فرزندان همچنین اختلالاتی مانند جسمانی سازی، افسردگی، وحشت زدگی، اضطراب، افسرده خویی، حساسیت بین فردی، عقاید پارانویید، خصومت و ... دامن گیر زنانی است که در خانواده های چندهمسر زندگی می کنند. نتیجه گیری: براساس بررسی انجام شده نتیجه می گیریم که شاید بنیان زیستی ما برای تک همسری ساخته نشده باشد؛ اما شواهد گردآوری شده، نشان دهنده ی این واقعیت است که پیروی از روند زیستی تکاملی برای انسان امروزی (پیروی از چندهمسری) آسیب زاست و باید مورد تجدیدنظر اساسی قرار گیرد.
رویکرد بادلی در معرفی پیامبر اسلام(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رونالد ویکتور کورتنی بادلی (1892-1970)، اسلام شناس انگلیسی در کتاب رسول: زندگانی محمد ، براساس نظریه تکامل اجتماعی و تأثیرپذیری پیامبر 6 از محیط عربستان به بررسی زندگی آن حضرت پرداخته است. او برای درک شرایط زندگی حضرت محمد 6 ، شخصاً زندگی با اعراب را تجربه کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سؤال است که توجه به رویکرد شرایط زیست محیطی عربستان چه تأثیری بر دیدگاه بادلی نسبت به پیامبر 6 داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ترسیم چهره آن حضرت در قالب شرایط زیست محیطی عربستان، سبب شد تا بادلی، انگاره متعادل تری نسبت به آن حضرت ارائه دهد. اگرچه دیدگاه هایش گاه تأیید همان انگاره های خصمانه قرون وسطی بود، با این حال لحنش توهین آمیز نبود. بادلی برخی خصلت های پیامبر 6 را مطابق زندگی اعراب تفسیر می کرد. او همچنین با انتقاد جدی از برخی دیدگاه های پیشینیان، بر صفت های نیکوی ایشان مانند ساده زیستی تأکید می کرد.
بررسی مقایسه ای آرا و اندیشه های استاد مرتضی مطهری و هربرت اسپنسر در باب تکامل اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال دهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
133 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مقایسه ای میان تکامل اجتماعی با تفسیر و بیان استاد مطهری و دیدگاه هربرت اسپنسر است. روش مورد استفاده در این مطالعه، توصیفی-تطبیقی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات، اسناد، مدارک، کتاب ها و مقالات معتبر و با روش کتابخانه ای بوده است. مطابق با نتایج این پژوهش، گرچه رویکرد تکاملی اسپنسر با نگاه استاد مطهری به مفهوم تکامل، متفاوت است، هر دو با دو نگاه متفاوت به این مفهوم پرداخته اند؛ یکی با نگاه دینی متأثر از آموزه های دینی اسلام و برخی از اندیشمندان اجتماعی و دینی همچون علامه طباطبایی ره و دیگری با رویکرد جامعه شناختی و تحت تأثیر اندیشه های داروین و لامارک به این موضوع پرداخته است؛ برای نمونه هر دو در تعریف تکامل اجتماعی که به معنای تنوع و تقسیم کار بیشتر است و همچنین اعتقادنداشتن به تکامل تک خطی با هم اشتراک دارند؛ اما از دیدگاه استاد مطهری تکامل اجتماعی از راه وفاق ها و سازگاری های جمعی پدید می آید، نه از راه تفاوت ها و تضادها؛ ولی اسپنسر تکامل جامعه را نتیجه جنگ های سیاسی و منطقه ای می داند.
بررسی تطبیقی تکامل اجتماعی از دیدگاه تالکوت پارسونز و استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
87 - 118
حوزههای تخصصی:
دگرگونی ها و تغییرات جوامع انسانی در مقیاس کلان به عنوان حقیقتی انکارناپذیر همواره مورد توجه فیلسوفان تاریخ و اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است. در خصوص روند و خط سیر کلی تحولات جوامع با رویکرد پویاشناختی، تا کنون سه الگوی تکاملی، دوری و انحطاطی مطرح شده است. الگوی تکاملی مدعی است همه یا بخش های بنیادین یک جامعه در فرایند زمان و به صورتی بی وقفه، مراحلی پیاپی از رشد و ترقی را پشت سر نهاده، به درجاتی از کمال و بلوغ می رسند. نوشتار حاضر در صدد است با اتکا بر روش تطبیقی دیدگاه تالکوت پارسونز و استاد مطهری در خصوص تکامل اجتماعی را با یکدیگر مقایسه کند تا از این رهگذر به فهمی عمیق از چیستی تکامل اجتماعی و دلالت های اجتماعی و فرهنگی آن دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد این دو دیدگاه در موضوعاتی همچون اعتقاد به هستی مستقل برای جامعه، رویکرد تلفیقی به نقش آفرینی توأمان فرد و جامعه (ساختارها) در فرایند زیست اجتماعی و تکامل جامعه، چندخطی بودن مسیر تکامل اجتماعی با یکدیگر مشابهت دارند؛ همچنین این دو دیدگاه، در خصوص چیستی تکامل اجتماعی، شاخص تکامل، عامل تکامل و غایت آن با یکدیگر اختلاف نظر دارند.