آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۰

چکیده

ابن سینا در سیر تطوّر فکر فلسفی برای بازشناخت علم حضوری چه نقشی داشته است؟ روشن ترین مصداقِ علم حضوری، علم آدمی به ذاتِ خود (خودآگاهی) است و ابن سینا این خودآگاهی را پایه استدلال خود برای اثبات نَفْس در برهان انسان معلّق در فضا قرار داده است، امّا این خودآگاهی چه نوع علمی است: حضوری است یا حصولی؟ سخنان ابن سینا در وصف این خودآگاهی گاه آن را علمی حضوری می نُماید و گاه با حصولی بودنِ آن سازگار است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی، و انتقادی، به بررسی و تحلیل سخنان وی به ویژه در کتاب مباحثات که در آن به دفاع از برهان انسان معلّق و پاسخگویی به پرسش های مربوط به خودآگاهی پرداخته اختصاص یافته و کوشش شده است ربط و نسبت خودآگاهی مورد نظر او با علم حضوری و اینکه آموزه های وی درباره خودآگاهی چه جایگاهی در پدیدآمدن تقسیم علم به حضوری و حصولی در فلسفه اسلامی دارد، روشن شود. نتیجه این پژوهش آن است که خودآگاهیِ موردنظر ابن سینا را باید علمی حضوری به شمار آورد، اگرچه وی خود چنین اصطلاحی را به کار نبرده و گاه آن را با اصطلاحات و مفاهیم مربوط به علوم حصولی تبیین کرده است و از این رو، می توان وی را آغازگر جلب توجّهِ فیلسوفان به این سنخ از علم در تاریخ فلسفه اسلامی به شمار آورد.

A Reflection on the Typology of Self-awareness of the “Flying Man” with an Emphasis on Avicenna’s Mubahathat

What role did Avicenna play in the evolution of philosophical thought regarding the recognition of presential knowledge? The clearest example of presential knowledge is human awareness of their own essence (self-awareness), and Avicenna used this self-awareness as the basis for his argument to prove the soul in the "suspended man" argument. However, what type of knowledge is this self-awareness: presential or acquired? Avicenna's statements about this self-awareness sometimes suggest it is presential knowledge and sometimes align with it being acquired knowledge. This article, using a descriptive, analytical, and critical method, examines and analyzes his statements, especially in the book "Mubahathat," where he defends the suspended man argument and addresses questions related to self-awareness. The aim is to clarify the connection between his concept of self-awareness and presential knowledge and to determine the position of his teachings on self-awareness in the development of the division of knowledge into presential and acquired in Islamic philosophy. The result of this research is that Avicenna's concept of self-awareness should be considered presential knowledge, even though he did not use this term and sometimes explained it using terms and concepts related to acquired knowledge. Therefore, he can be regarded as the pioneer in drawing philosophers' attention to this type of knowledge in the history of Islamic philosophy.

تبلیغات