ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۴۱ تا ۱٬۹۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
۱۹۴۱.

«بررسی تطبیقی مضامین دینی در شعر کودک و نوجوان فارسی و کُردی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقایسه و تطبیق محتوا شعر کودک و نوجوان فارسی و کردی مضامین دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۲۸۱
شعر کودک و نوجوان به عنوان یک ژانر ادبی، دارای بُعد آموزشی گسترده ایست. از مهمترین جنبه های آموزشی این ژانر پرداختن به مفاهیم و مضامین دینی است. شاعران فارس و کردزبان به فراخور درک کودک به آموزش این آموزه ها پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا از طریق بررسی و تحلیل تطبیقی مضامین دینی در شعر کودک و نوجوان فارسی و کُردی این مهم را محل توجه قراردهد. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تحلیل محتوا به بررسی مضامین دینی در 40 مجموعه شعر کودک فارسی و 40 مجموعه شعرکُردی پرداخته تا پاسخی علمی برای سؤالات پژوهش به دست دهد. سؤالاتی چون: 1- وجوه اشتراک و افتراق در مضامین دینی شعر دو زبان چگونه است؟ 2-بسامد مضامین دینی در شعر دو زبان به چه میزان است؟ از مهمترین یافته های پژوهش این است که شعر کودک و نوجوان فارسی بیشتر به مفاهیم مربوط به معصومین و ائمه اطهار (65 %)، سپس مفاهیم مرتبط با ذات الهی، پیامبران و قرآن پرداخته است. اما در شعر کُردی بیشترین بسامد از آنِ مفاهیم مرتبط با خداوند (72 %) و سپس مضامین مرتبط با پیامبران و قرآن است.در شعر کودک و نوجوان هر دو زبان به مفهوم معاد پرداخته نشده است.
۱۹۴۲.

نظریۀ توالد علمی جامعۀ دینی (بررسی امکان، ضرورت و چگونگی علم دینی در منظومۀ فکری شهید سیدمحمدباقر صدر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم دینی شهید صدر جامعۀ دینی علوم انسانی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۳۷۵
شهید صدر به عنوان یکی از پیشگامان عرصۀ تولید علم دینی، نظریه ای متقن در این باب در نظر داشته که مطابق آن سعی کرده است اقتصاد اسلامی را پایه گذاری کند؛ نظریه ای که قابلیت تعمیم به سایر علوم انسانی دارد و در این پژوهش از آن به «نظریۀ توالد علمی جامعۀ دینی» تعبیر می شود. بر اساس این نظریه صدر معتقد است علوم انسانی همواره وابسته و در چهارچوب مکتبی هستند که جامعۀ مورد مطالعۀ دانشمندان، آن را پذیرفته است. این وابستگی و ارتباط میان علم و مکتب، محور نظریۀ صدر در باب علم دینی قرار گرفته و بر اساس آن امکان تولید چنین علمی و همچنین ضرورت آن تبیین می شود. فرایند تولید علم دینی از نگاه صدر نیز چنین تقریر می شود که ابتدا فقیه به کمک بینش ها و احکام دینی با روش اجتهادی و استفاده از رویکرد انسجام گرایی، از روبنای شریعت به نظریه های زیربنایی و اصولی مکتب دست می یابد. سپس در صورت اجراشدن این مکتب در جامعه و قرارگرفتن رویدادهای جامعۀ اسلامی به عنوان داده های روش تجربی، علوم دینی توسط دانشمندان علوم مختلف انسانی از دل جامعۀ دینی متولد می شوند.
۱۹۴۳.

بازنگرش گرایی در باب مسئولیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بازنگرش گرایی مسئولیت اخلاقی نظام مسئولیت عدالت کیفری مانوئل وارگاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۳ تعداد دانلود : ۲۲۶
بازنگرش گرایی در باب مسئولیت اخلاقی می گوید میان فرضیۀ توصیفی در باب مسئولیت اخلاقی (آنگونه که می اندیشیم) و فرضیه تجویزی (آنگونه که باید بیاندیشیم) مغایرت وجود دارد. دیدگاهی بازنگرش گروانه به حساب می آید که معتقد باشد (1) فهم عامه از مسئولیت اخلاقی ناهمسازگرایانه است، (2) فهم ناهمسازگرایانه از مسئولیت اخلاقی درست نیست، و (3) باید در فهم عامه از مسئولیت اخلاقی بازنگری کرد. وارگاس مفهوم بازنگری شدۀ مسئولیت را "نظام مسئولیت" می نامد و معتقد است این مفهوم جدید همۀ کارکردهای مفهوم پیشین را دارد؛ به این معنا که قادر است توجیه تازه ای برای فعالیت های فردی و اجتماعی که بر مبنای مفهوم سنتی مسئولیت شکل داده ایم - مثل سرزنش کردن، ستایش کردن، مجازات کردن و ... – فراهم کند. اما به نظر می رسد از آنجا که الگوی توجیه در نظام مسئولیت آینده نگرانه است، قادر به توجیه عدالت کیفری نیست. ضمن آنکه وارگاس باید بتواند از مفهوم بازنگری شدۀ مسئولیت در برابر استدلال "مداخله های چهارگانه" دفاع کند. در این مقاله نشان داده ایم که دفاعیه او موفق نیست.
۱۹۴۴.

نقد تکنولوژی های نوین ارتباطاتی با نظر به آرای انتقادی فینبرگ و مبتنی بر نظریه ادراکات اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی رسانه فینبرگ علامه طباطبایی ادراکات اعتباری راهکار دموکراسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۱ تعداد دانلود : ۳۸۱
اندرو فینبرگ فیلسوفی متفکر از مکتب انتقادی محسوب می شود. تفاوت اندیشه های او با بقیه متفکران مکتب انتقادی، امیدواری او به تحت سلطه درآمدن تکنولوژی و اصلاح مسیر توسعۀ آن توسط انسان است. فینبرگ به آشکارساختن پیامدهای نامطلوب تکنولوژی اکتفا نمی کند و رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم را بر پایه ارزش های دموکراتیک مورد توجه قرار می دهد. او درباره تکنولوژی های ارتباطاتی به هویت متذبذب آنها اشاره نموده، به امکان تغییر در شکل گیری آنها و کاهش آسیب های روزافزون آن و قابلیت استفاده برای تحقق اهداف دموکراتیک اشاره می کند. علامه طباطبایی در نظریه ادراکات اعتباری مبنایی برای تبیین و توصیف نیازهای متنوع انسانی و نحوه شکل گیری ادراکات و نهادهای برآوردندۀ این نیازها را عرضه می کند. علامه تشریح می کند نیازهای طبیعی و عادت های اجتماعی می تواند برانگیزاننده توجه ادراکی انسان باشند و ما با تعمیم این بحث به کنش های ارتباطی، تعین نیازهای متنوع ارتباطی در تکنولوژی های مختلف ارتباطی را تحلیل می کنیم. برانگیختن توجه و ارضای افراد از ارتباط برقرارکردن در فضای مجازی، سبب نفوذ روزافزون سلطه سیاسی سرمایه داری گردیده است. در فضای مجازی حاضر که هم از فرهنگ تأثیر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد، ارتباط مطلوب که سبب افزایش همبستگی مومنانه می شود، محقق نشده است. بر مبنای نظرات علامه لازم است نیازهای ارتباطی که متناسب با جهان بینی الهی در ادامه نیاز طبیعی ایجاد شده، بستر توجه و تدارک ادراک اعتباری را رقم زده، با حضور فعالانه در مدیریت و طراحی سرویس های فضای مجازی، این بستر در خدمت سبک زندگی مومنانه قرار دهیم. در این مقاله میزان تلائم اندیشه های فینبرگ و علامه طباطبایی برای تحلیل و نقد جهت گیری رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی مورد بحث قرار می گیرد.     
۱۹۴۵.

نقش تمثیل در شکل گیریِ الگوهای علمی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی تمثیل الگو الگو های تمثیلی کشف علمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۶ تعداد دانلود : ۲۷۱
بر خلاف تصور پیشینیان درباره تمثیل و تلقی ِعدم اعتبار آن به لحاظ منطقی، تمثیل از جایگاه ویژهای در علم و بسط نظریات علمی برخوردار است. این مقاله، تحلیلی است بر نقش تمثیل ها به عنوان مهم ترین عامل کشفِ الگو های علمی بر مبنای مطالعات نظریِ فیلسوفان و نتایج تجربیِ علوم شناختی. الگو علمی سیستم هدفمندی است که یک بخش یا حوزه ای منتخب از یک نظریه را تفسیر می کند. بیشتر الگو ها بر مبنای تمثیل پدید می آیند؛ یعنی با به کارگیری تمثیل، بینش های جدید و راه حل های احتمالی برای حل مسائل مربوط به الگو سازی ایجاد می شود. بنابراین پیشرفت و توسعه الگو های علمی و به تبع آن نظریات علمی در گرو کاربست تمثیل است؛ زیرا دانشمندان در محدوده ذهن خود برای کشف الگو ها از انواع تمثیل استفاده می کنند. کاربست تمثیل در الگو ها و توسعه نظریات علمی را از چند نظر می توان تحلیل و بررسی کرد: نخست، مرتبط سازی نظریات و قوانین مشاهده شده؛ زیرا دانشمندان برای غلبه بر شکاف بین نظریه و مشاهدات نیاز به تمثیل دارند. دوم، قدرت پیش بینی در نظریات علمی است که بدون تمثیل مادی نمی توان مبنایی خردپسند برای پیش بینی فراهم کرد. سوم، نقش آفرینی تمثیل های ریاضیاتی در الگو سازیِ علمی است که بیانگر تأثیر مستقیم این تمثیل ها بر الگو پدیده های خود است. چهارم، نقش تمثیل ها در مقام کشف و توجیه به منظور فهم درست جایگاه تمثیل در الگو ها و گسترش نظریات در علم.
۱۹۴۶.

Dimensions of Divine Freedom(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: badāʾ comparative theology divine decrees divine obligations fate philosophical theology qaḍāʾ and qadar scripturalist theology

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۱۷۴
Divine freedom is reviewed with respect to three important themes: fate, revisions in divine decisions, and divine obligations. A study of the first theme yields the conclusion that God is free because He has absolute power and authority. In addition, God is free in relation to human beings in the sense that He can do what they do not expect. This theme is found under the heading of decree and measure, qaḍāʾ and qadar. Theologians have also grappled with the problem that the divine decrees appear to change, and on the tablet containing the divine decrees, there can be changes and erasures. This leads to the second topic, badāʾ, the apparent revision of divine decisions, which the theologians treat as abrogations of commands. God can be understood to foster a relationship with us in which He will appear to us as free to respond to our changing conditions, especially prayer and repentance. Finally, the obligations God sets for Himself and reveals to us through scripture are considered. This indicates a kind of divine freedom that only has meaning in the loving relationship between God and His servants that is cultivated through divine revelation. It is then suggested that these various dimensions of divine freedom can best be understood through complementing philosophical and scriptural approaches to the issues and that the understanding of this kind of synthetic hermeneutics can be deepened through comparative theology.
۱۹۴۷.

تجرد و جاودانگی نفس در اندیشه صدرالمتألهین و ارتباط آن با معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجرد خلود نفس مرگ معناداری صدرالمتألهین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۳۵۳
پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی، ازجمله دغدغه های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. صدرالمتألهین با نگاه توحیدی و براساس عناصری از نظام فلسفی خویش همچون نحوه تعلق نفس انسانی به بدن و ترکیب میان آن دو، حرکت جوهری، حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس و با ارائه تبیینی متفاوت از پدیده مرگ، ایده ای مطرح می کند که بر پیوند میان اعتقاد به تجرد و خلود نفس و معناداری زندگی صحه می گذارد. رویکردی که صدرا برای اثبات تجرد و جاودانگی نفس انسان پیش می گیرد، فلسفی بوده، ظهوراتش در مسئله معناداری زندگی قابل توجه است. با توجه به ابعاد تجرد و جاودانگی انسان و معناداری زندگی در نظر صدرالمتألهین، انسان ایمانی، انسان عقلانی و انسان اخلاقی ملازم یکدیگرند. در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی در ابتدا برخی از مهم ترین مؤلفه های تجرد، خلود و معناداری زندگی را بررسی می کنیم و سپس با توجه به مبانی حکمت صدرایی، به نقش و جایگاه باور به جاودانگی نفس در معنای زندگی می پردازیم.
۱۹۴۸.

بسط نظریه دیکانستراکشن دریدا؛ نقدی فلسفی بر سبک دیکانستراکشن در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریدا فهم متن معماری سبک دیکانستراکشن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۹ تعداد دانلود : ۲۷۶
وقتی نظریه دیکانستراکشن دریدا در معماری بسط پیدا کرد، گمان می رفت راهی برای ترجمان و نمایش یک اندیشه به صورت عملی یافت شده است، اما بازخورد آن آرا در خلق فضاهای معماری، نشان داد که تعمیم آرای دریدا به معماری تنها بر پایه برداشتی سطحی و ناقص از آن آرا بوده که منجر به برون داد سبک دیکانستراکشن در معماری هم شده است. دریدا با همراهی در پروژه ای که هدفش ابداع سبک دیکانستراکشن در معماری بود، درصدد برآمد ضمن ارائه نمودی عینی برای نظرات خود، نشان دهد که هنرها بهترین محل برای تجلی دیکانستراکشن هستند، اما نتایج حاصل از این پروژه موجب شد تا این فرضیه او با شکست مواجه شود. بر این مبنا، این سوال اساسی مطرح است که سبک دیکانستراکشن در معماری تا چه اندازه توانسته است به برآیند مواضع دریدا درباره دیکانستراکشن بدل شود و یا تا چه حد با آن اختلاف معناداری دارد؟ برای نیل به این مهم ضروری است، میزان تمایز آرای دریدا درباره دیکانستراکشن با سبک دیکانستراکشن در معماری مشخص شود؛ موضوعی که در سایر پژوهش های مشابه تمایزی برای آن قائل نشده اند و بدون پرداختن به آن به عنوان مبانی شکل گیری سبک دیکانستراکشن در معماری پذیرفته شده است. بدین ترتیب و بر این اساس، در این پژوهش سبک منسوب به دیکانستراکشن در معماری، نه از منظری معمارانه، بلکه از منظری فلسفی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و میزان اختلاف آرای دریدا با این سبک در معماری تحلیل می شود.
۱۹۴۹.

مفهوم پیدایش در فلسفه ارسطو و اهمیت تبیین آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیس پیدایش به وجود آمدن گردیدن تغییر یافتن شدن خلق شدن آفریده شدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۵ تعداد دانلود : ۲۷۹
در این نوشتار، مفهوم پیدایش (Genesis) در نوشته های ارسطو هم به لحاظ لغوی و اصطلاحی و هم به لحاظ فهم ارسطویی آن تبیین و بررسی شده و اهمیت تمایز آن با فهم وحیانی و ادیان ابراهیمی مورد توجه قرار گرفته است. با تبیین این مفهوم، اهمیت اصطلاحات و مفاهیمی همچون به وجود آمدن و پدید آمدن نیز بیشتر آشکار می شود و این پرسش مطرح می گردد که مطابق با فهم ارسطویی و یونانی، مفهوم به وجود آمدن که در زبان های مختلف نقش مهمی ایفا می کند، چه معنایی می تواند داشته باشد و آیا این مفهوم به تفکر ادیان وحیانی و بحث خلقت نزدیک تر نیست؟ لذا در این مقاله، اصطلاح پیدایش را در سه کتاب مهم ارسطو یعنی فیزیک، متافیزیک و رساله کون و فساد پی گرفته و تحلیل و بررسی کرده ایم تا تبیین بهتری نسبت به تمایز این مفهوم با فهم دینی عرفی مفاهیمی همچون به وجود آمدن و خلق شدن داشته باشیم. با دقت در نوشته های ارسطو در این باب درمی یابیم که هرچند ارسطو با تصور هیولای اولی به مفهوم خلقت از عدم ادیان وحیانی نزدیک شده است، اما این اختلاف فکری در باب مفهوم پیدایش میان تفکر ارسطویی و فلسفی با تفکر دینی همچنان برقرار است.
۱۹۵۰.

درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت به مثابه دستاورد نگرش دوگانه انگار آئودی در معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درون گروی برون گروی دسترسی توجیه معرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۶ تعداد دانلود : ۲۹۰
از حدود نیم قرن پیش، دوگانگی درون گروی و برون گروی در خصوص توجیه و معرفت بحثی چالش برانگیز بوده و گرایش به یکی از آن دو، به مثابه مشخِّصه ی دیدگاه معرفتی معرفت شناسان معاصر تلقی می شده است. درون گروی، مبتنی بر ضرورت درونی بودن همه ی عوامل توجیه و معرفت، و برون گروی در نقطه ی مقابل و مبتنی بر سلب ضرورت یادشده است. رابرت آئودی، در خصوص توجیه و معرفت نظریه ای ترکیبی دارد؛ «درون گروی ناظر به توجیه و برون گروی ناظر به معرفت». پرسش محوری این نوشتار این است که از دیدگاه آئودی دیدگاه ترکیبی در مورد توجیه و معرفت چگونه ممکن است، منشأ آن چیست و چگونه متمایز می شود؟ آئودی مانند گتیه تعریف سه جزئی معرفت را قابل انتقاد می داند، از تفاوت شالوده توجیه و معرفت سخن می گوید و معرفت را به خاطر وابستگی به صدق مانند توجیه دسترس پذیر نمی داند. ترکیبی بودن نظریه و تفصیل آن در خصوص توجیه و معرفت، مبتنی بر دیدگاه دوگانه انگار او به موضوع معرفت شناسی و اعتقاد او به تفاوت در قابلیت دسترسی به دو موضوع موازی معرفت شناسی یعنی توجیه و معرفت است؛ او توجیه را درونی و معرفت را بیرونی می داند. نظریه آئودی تنها نظریه تفصیلی و ترکیبی مشهور در باب ماهیت توجیه و معرفت است.
۱۹۵۱.

تأملی بر امکان عام از دیدگاه زین الدین کشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زین الدین کشی حدائق الحقائق منطق امکان عام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۴ تعداد دانلود : ۶۰۰
منطق دانان متقدم و متأخر همگی در اندراج واژه امکان ذیل بحث قضایای موجهه در منطق و بحث مواد ثلاث در فلسفه، اتفاق نظر دارند؛ اما از سوی دیگر مغایرتهائی در شرح و تفصیل اصطلاح امکان عام نزد منطق دانان دیده می شود. یکی از شاخص ترین اختلافها، دیدگاه زین الدین کشی است. وی به عنوان یکی از بزرگترین شاگردان فخر رازی، در کتاب خود "حدائق الحقائق"، مدعی است که فیلسوفان پیش از وی، ازسویی امکان عام را به سلب ضرورت یکی از طرفین وجود و عدم تعریف کرده اند، درحالیکه بر سلب ضرورت از جانب مخالف قضیه نیز توافق داشته اند. در این مقاله، تلاش ما بر این است تا با نگاهی بر آراء حکما و منطق دانان درباره اصطلاح امکان، به طور ویژه، تأملی بر امکان عام از دیدگاه زین الدین کشی داشته باشیم و اذعان کنیم که ادعای مورد تأمل وی متأثر از تعاریف دوگانه فخر رازی در کتاب "الملخص" و "شرح اشارات" است.
۱۹۵۲.

تاملی بر منطق های چند ارزشی گزاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق چند ارزشی منطق فازی اصل دو ارزشی اصل طرد شق ثالث اصل امتناع تناقض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۱ تعداد دانلود : ۴۶۵
در اوایل قرن بیستم، ایده هایی مبنی بر تخطی از «اصل دو ارزشی» منطق ارسطویی شکل گرفت. البته خود ارسطو نیز با اشاره به مسئله صدق یا کذبِ جملاتی که در مورد آینده اطلاعی می دهند، به این موضوع که بعضی جملات نه ارزش «راست» و نه ارزش «دروغ» دارند اشاره کرده بود. اما این مسئله تقریباً تا دوره رنسانس بطور کلی فراموش شد و از دوره رنسانس تا اوایل قرن بیستم، بعضی مبانی فلسفی برای آن بیان شد. تخطی از «اصل دو ارزشی» پای منطق های مختلفی از جمله منطق های چندارزشی را به حوزه منطق باز کرد. در این مقاله، پس از مرور مختصر سیر تکاملی ایده های مربوط به منطق های چند ارزشی در قرن بیستم و بررسی اهدافی که بعضاً این منطق ها بدنبال آن هستند، با مداقه روی مجموعه ارزش های درستی و عملگرهای مختلفی که نقش تعابیر رابط های منطقی را بازی می کنند، سعی می کنیم دید جامع تری نسبت به منطق های چند ارزشی کسب کنیم.
۱۹۵۳.

سمنتیک عبارت های ناشمار انضمامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سمنتیک زبان های طبیعی اسم های شمار اسم های ناشمار انضمامی پارشناسی نظریه ی جزء و کل نظریه ی مجموعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۱۸۹
در اکثر زبان های طبیعی اسم های عام به دو رده ی شمار و ناشمار تقسیم می شوند. میان این دو رده از اسم ها هم تمایز نحوی برقرار است و هم تمایز سمنتیکی. در این میان اما یک تمایز نحوی بارزتر از دیگران است: اسم های شمار می توانند با معرّف های عددی همراه شوند. برای مثال، در زبان فارسی می توان از «دو دلفین» یا «سه درخت» سخن گفت، اما واژه هایی همچون «برنز» یا «آب» را نمی توان بدین سان شمرد. در سویه ی سمنتیکی، بنابر تفسیر شیئی، یک شیء متفرد—یعنی یک دلفین—می تواند جمله ی «x دلفین است» را صادق گرداند. اما—دست کم در اغلب موارد—جمله ی «x آب است» را یک شیء متفرد صادق نمی کند، بلکه «جمعی» از ذرّه ها، قطره ها، مولکول ها و به مانند آن است که چنین نقشی را برعهده دارند. پرسش محوری این است که سرشت این «جمع» چیست: آیا این «جمع» یک مجموعه ی انتزاعی است یا یک کل انضمامی متشکل از اجزاء؟ براین اساس، دو رویکرد مبتنی بر نظریه ی مجموعه و پارشناسی (نظریه ی جزء و کل) وجود خواهد داشت. در نوشتار کنونی نخست دشواری های پیش روی هر دو رویکرد را بررسی کرده ایم و سپس نشان داده ایم که رویکرد مبتنی بر پارشناسی با قدری جرح و تعدیل می تواند از پس چالش های پیش رو برآید.
۱۹۵۴.

هرمنوتیک به مثابه بستر برنامه فلسفه برای کودکان با تاکید بر هرمنوتیک فلسفی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفه برای کودکان هایدگر تفکر فهم وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۳۲۲
فلسفه برای کودکان، گرایشی است که رایج ترین روی آورد آن رهیافت «متیو لیپمن» و محور آن افزایش مهارت تفکر منطقی است. اندیشه ی لیپمن درجریان فلسفه تحلیلی قابل فهم تر است، ولی محدود کردن این برنامه تنها در پرورش استدلال و تفکر منطقی، با دیدگاه هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» که فلسفه ورزی را بر محور هرمنوتیک قرار می دهد قابل جمع نمی باشد. هایدگر، بر آن بود که راه جدیدی را در فلسفه بر مبنای تلاش برای درک معنای هستی از طریق هرمنوتیک بگشاید. حال، چگونه می توان خوانشی هرمنوتیکی از برنامه فلسفه برای کودکان در پرتو اندیشه های هایدگر ارائه داد؟ نوشتار حاضر سعی دارد، این برنامه را از منظر هرمنوتیک فلسفی هایدگر از لحاظ «فهم» و «تفکر» به عنوان دو مولفه اصلی این برنامه مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی استنتاجی بهره گرفته شد. بر اساس مبانی نظری هرمنوتیک فلسفی هایدگر، الگویی پیشنهاد شد که در قالب آن چگونگی رخداد فهم و تفکر در این برنامه نشان داده می شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد تحت تاثیر آراء هایدگر، نظریه پردازی، پژوهش و برنامه ریزی برای برنامه فلسفه برای کودکان ماهیتی هستی شناسانه، تفکر مدار و پرسشگر خواهد داشت.
۱۹۵۵.

Aristotle on Ontological Pluralism(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Aristotles Ontology Ontological Pluralism Sorting Version Categorical Being

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۳ تعداد دانلود : ۳۹۵
Aristotle has repeatedly stated in his works that 'being has several senses'. Is this to be regarded as his pluralistic ontology, an approach that seems to be too nascent? If so, how can this newfound approach in ontology be linked to the ideas of the father of this science, i.e. Aristotle? These are the questions that the present article seeks to answer. First, we will show that Aristotle thinks of 'being' in four senses. Then, step by step he proceeds to leave different senses aside, insofar as only one sense remains: being in the sense of the figures of the categories. We argue, then, that it is better to found Aristotle's ontological pluralism upon the fourfold sorts, instead of the tenfold categories. We will provide some reasons for this preference, i.e. in defense of the fourfold sorts and against the tenfold categories. Each of these four modes of being will be discussed. Finally, a version of ontological pluralism will be provided and attributed to Aristotle: Sorting Version. According to this version of pluralism, we will demonstrate how Aristotle speaks of the ontologically fundamental structure of the world.
۱۹۵۶.

The Power of Music for Farabi: A Case Study as to Gender(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Farabi music Gender emotions Women

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۵ تعداد دانلود : ۲۹۷
Abu Nasr Farabi focuses on influence of the music on emotions and emotional problems including extreme emotions and moods. But how effective is music in changing a specific emotional issue? This essay reports what is probably the first scientific study of the effect of music on a precise extreme mood. Using a randomized experiment, we measure how a music affects sexism. More specifically, the experiment measures the extent to which a piece of music that we have created weakens the belief among some Muslims that women are not as suitable as men for positions of chairmanship. We find that the music reduces sexism by 22.48 percent, compared to a control treatment that presents the same argument and story verbally. Results, moreover, indicate that prejudice against women is not an inherent feature of Islam and is rather a function of the descriptive beliefs that prevail in some Islamic societies regarding women’s capabilities.
۱۹۵۷.

German Idealism and the Origins of Pure Mathematics: Riemann, Dedekind, Cantor(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: pure mathematics German Idealism logicism formalism intuitionism Riemann Dedekind Cantor

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۲۰۰
When it comes to the relation of modern mathematics and philosophy, most people tend to think of the three major schools of thought—i.e. logicism, formalism, and intuitionism—that emerged as profound researches on the foundations and nature of mathematics in the beginning of the 20th century and have shaped the dominant discourse of an autonomous discipline of analytic philosophy, generally known under the rubric of “philosophy of mathematics” since then. What has been completely disregarded by these philosophical attitudes, these foundational researches which seek to provide pure mathematics with a philosophically plausible justification by founding it on firm logico-philosophical bases, is that the genuine self-foundation of pure mathematics had been done before, namely during the 19th century, when it was developing into an entirely new and independent discipline as a concomitant of the continuous dissociation of mathematics from the physical world. This self-foundation of the 19th-century pure mathematics, however, was more akin to the German-idealist interpretations of Kant’s transcendental philosophy, than the post-factum, retrospective 20th-century researches on the foundations of mathematics. This article aims to demonstrate this neglected historical fact via delving into the philosophical inclinations of the three major founders of the 19th-century pure mathematics, Riemann, Dedekind and Cantor. Consequently, pure mathematics, with respect to its idealist origins, proves to be a formalization and idealization of certain activities specific to a self-conscious transcendental subjectivity.
۱۹۵۸.

بررسی تطبیقی مبانی نظری اشاعره و حکمت متعالیه در مورد خلق از عدم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خلق از عدم حدوث قدم من لاشیئ لا من شیئ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۲۷۵
از دیرباز چگونگی آفرینش و به تبع آن، نظریه «خلق از عدم» یکی از چالش های اساسی میان فیلسوفان و متکلمان اسلامی است. تفسیرها و تبیین های متعدد در این خصوص، بیشتر در شکل تقابل میان حدوث و قدم مورد بررسی قرار گرفته است. اشاعره منشأ آفرینش را از عدم «خلق شیئ از لا شیئ» می دانند و معتقدند که حوادث قبل از حدوث نه از اشیاء هستند و نه از اعیان. در این نگرش، ابتدای آفرینش هیچ است و جهان هستی با اراده و قدرت مطلقه الهی، بدون واسطه از عدم پدید آمده است. پیدایش هستی مبتنی بر نظام طولی نیست؛ بلکه موجودات جهان با اراده الهی و به طور مستقل پدید آمده اند. اراده و قدرت او هرگونه ضرورت و واسطه را در خلقت نفی می کند. مخلوقات صدور و فیضان جبری از جانب الوهیت نیستند؛ بلکه ذاتاً به اراده آزاد و اختیار خالق وابسته اند. در مقابل، ملاصدرا معتقد به حدوث زمانی و حدوث ذاتی است و با تعدیل اصطلاح خلق از عدم، بر آفرینش، از «لا من شیء» استفاده کرده است. وی حدوث عالم و خلق از عدم را با براهین فلسفی اثبات کرده و بر اساس حرکت جوهری، عالم را حادث زمانی می داند. از نظر وی جهان ذاتا متجدد است و حدوث زمانی عالم به معنی خلق جهان «با زمان» است نه «در زمان».
۱۹۵۹.

مقایسه نظریه آشنایی راسل و نظریه علم حضوری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودآگاهی راسل ملاصدرا علم حضوری نظریه آشنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹ تعداد دانلود : ۳۲۹
نظریه علم حضوری جایگاه ویژه ای را در نظام صدرایی به خود اختصاص داده است. علم حضوری هم یک نظریه در حوزه معرفت شناسی فلسفه صدرا است و هم نظریه ای است برای تبیین خودآگاهی. تأمل بر این نظریه مهم، بی درنگ ما را متوجه ماهیت پیچیده و رازآمیز آن خواهد کرد. نوشتار حاضر بر آن است تا در قالب نگرشی مقایسه ای بین این نظریه و یکی از مهم ترین نظریه های خودآگاهی در فلسفه تحلیلی، یعنی نظریه آشنایی، با زبانی روشن تر یک بازخوانی دقیق و شفاف از آن ارائه کند. نظریه آشنایی راسل در نگاه نخست یکی از شبیه ترین نظریه ها به نظریه صدرا است. ویژگی هایی هم چون شرط حضور، بی واسطگی، خطاناپذیری و از این قبیل، نمونه هایی از همسویی این دو نظریه اند. اما بحث اتحاد عالم و معلوم در نظریه صدرا نقطه جدایی این دو نظریه است و در حقیقت جایی است که ادعای قرابت میان این دو را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. در نهایت شاید با قدری تسامح بتوان گفت نظریه راسل تصویری ابتدایی و تکمیل نشده از نظریه صدرا است. ضمن این که باید توجه داشت که فهم این دو نظریه در بستر نظام فلسفی متفاوت این دو فیلسوف- یعنی اصالت وجود صدرا و مبناگرایی معرفتی راسل- ادعای قرابت عمیق بین این دو نظریه را مشکل تر می سازد.
۱۹۶۰.

مقایسه آراء فروید و هایدگر در باب هنر همراه با تأکید بر نگاهی انتقادی به تفسیر روانکاوانه از هنر از منظر تفکر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفسیر روانکاوانه هنر ناخودآگاه زیباشناسی حقیقت هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۳ تعداد دانلود : ۳۶۱
رویکرد فروید نسبت به درک هنر به عواملی محدود است؛ وی بر جنبه های عصبی تجربه هنری بیش از حد تأکید می کرد، تحلیل او از هنرمندان تا حد زیادی به نیاز او برای معرفی و توسعه نظریه روانکاوی که در آن زمان با آن کار می کرد، وابسته است. او اعتراف کرد که نتوانسته است با جنبه های رسمی و فنی هنر مقابله کند، و روانکاوی هنوز نتوانسته به "راز" درونی و "توانایی اسرارآمیز" هنرمند و خلق یک اثر هنری پی ببرد. او منشأ خلق اثر هنری را در ناخودآگاه فردی هنرمند جستجو می کرد. نظر فروید در باب هنر را می توان ادامه دیدگاه زیباشناسانه (استتیک) مدرن به هنر و در عین حال بیانگر بحرانی شدن آن دانست. در مقابل با رویکرد متفاوتی نسبت به هنر و سرآغاز اثر هنری روبه رو هستیم. در این رویکرد هایدگر سرآغاز اثر هنری را جدای از هنرمند و زندگی شخصی او می داند و می کوشد هنر را با حقیقت پیوند زند. او بر این اساس تفسیر جدیدی از هنر بدست می دهد. در این تحقیق نگارنده بر آنست تا دریابد تفسیر روانکاوانه از هنر واجد چه مؤلفه ها، پیش فرض ها و مبانی است؟ با توجه به تفکر هایدگر تفسیر روانکاوانه از هنر واجد چه نقاط ضعف یا قوتی است؟ نسبت هنر با حقیقت در تفسیر روانکاوانه و نیز تفسیر هایدگر از هنر چگونه است؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان