آنِ نامتناهی: روایتی متفاوت از متافیزیک ارسطو با تأکید بر مؤلفه های عاطفی برسازنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
165 - 187
حوزه های تخصصی:
این مقاله با پرسش از معنای عبارتی مبهم در متافیزیک ارسطو درباره نسبت میان اسطوره و متافیزیک به پرسش مهم تری درباره نسبت میان عواطف و متافیزیک می رسد. جریان فلسفی احیای عواطف در چند دهه اخیر، گرچه در برخی مسائل و حوزه های فلسفی موفق و مؤثر بوده، در حوزه متافیزیک کمتر ورود کرده است. پیش فرض تاریخی دوگانگی میان عقل و عواطف (نیز عقل و بدن) یکی از دلایلی است که رخصت بازنگری در متافیزیک از مدخل عواطف را محدود می کند. در این مقاله، با بازخوانی متون مختلف ارسطو روایتی متفاوت از ماهیت متافیزیک به دست داده می شود. طبق این روایت، عواطف خاصی ازجمله سرگشتگی، ستایش، لذت و اشتیاق در کنار «نوس» نقش تأسیسی در تقویم ساختمان متافیزیک ارسطویی دارند و نمی توان ابزار و روش متافیزیک را به سادگی با مفهوم نوس به کفایت تبیین کرد. درنهایت، توضیح داده می شود که نقش تأسیسی عواطف در تقویم متافیزیک، جز اینکه تفسیرهای تقلیل گرایانه از متافیزیک را به پرسش می گیرد و بنیاد عاطفی مغفول مانده آن را آشکار می کند، می تواند مبنای بازنگری در فهم ارسطو از نسبت میان قوای نفس، وحدت نفس و رابطه نفس و بدن نیز باشد.