مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
واقع گرایی ساختاری
حوزه های تخصصی:
فرا استقرای بدبینانه مهمترین استدلال علیه واقع گرایی علمی است، به همین دلیل از وظایف اصلی واقع گرایان( احتمالا مهمترین وظیفه آنها ) پاسخ دادن به این برهان است. در این مقاله صورت بندی ای از این برهان ارائه می گردد و پاسخ های مختلف واقع گرایان در مورد آن اجمالاً بیان می شود. در میان این پاسخ ها پاسخ واقع گرایان ساختاری به عنوان پاسخ قابل قبول تر پذیرفته می شود. نکته مهم در مورد پاسخ واقع گرایان به استدلال فرا استقرای بدبینانه این است که واقع گرایان ساختاری باید با مطالعه مورد به مورد نظریه های علمی نشان دهند که ادعای آنها مبنی بر حفظ ساختارها محقق شده است.
تغییر نظام بین الملل اقتدارگریز به قاعده مند؛ نقدی سازه انگارانه بر دیدگاه کنث والتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۴ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
159 - 178
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم مطرح در ادبیات روابط بین الملل، نظام بین الملل اقتدارگریز است که به طور مشخص کنث والتز در تئوری «واقع گرای ساختاری» آن را مطرح کرده است. نظام بین الملل اقتدارگریز که مرکب از ساختار و واحدهای در حال تعامل است، نوع رفتار بازیگران را مشخص می کند. والتز این نظام را باثبات دانسته، تنها راه تغییر آن را تغییر اصل نظم دهنده و تغییر در توزیع توانمندی واحدهای نظام می داند. نویسنده اعتقاد دارد که نظام بین الملل برخلاف دیدگاه والتز، در اثر تغییرات صورت گرفته در درون واحدها و نیز قاعده مند شدن فعالیت ها در درون جامعه بین الملل دگرگونی یافته و به نظام بین الملل قاعده مند تبدیل شده است.
واکاوی روابط روسیه و جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر بحران سوریه
منبع:
سیاست و روابط بین الملل سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
139 - 165
حوزه های تخصصی:
روسیه در چارچوب سیاست اوراسیاگرایی، به دنبال تقویت روابط خود با کشورهای خاورمیانه و دستیابی به اهداف و منافع مسکو است. بدین جهت خود را به یک بازیگر کلیدی و مؤثّر در بحران سوریه مبدّل کرد. فعّالیت های روسیه در خاورمیانه و درگیری در بحران سوریه، باعث افزایش ارتباط و همکاری با ایران شد. میزان تماس های کنونی روسیه و ایران در تاریخ پس از فروپاشی شوروی بی سابقه است. مقامات روسیه و ایران یک پایه ی محکم از گفتگو و همکاری دوجانبه را بنا کرده اند. امّا با وجود این پتانسیل برای تعامل و همکاری، اتّحاد استراتژیکی بین دو کشور شکل نگرفته و هنوز موانع جدّی وجود دارد که حتّی می تواند این همکاری را متوقّف کند. بر این اساس، این پرسش مطرح می شود که سیاست اوراسیاگرایی روسیه چگونه بر روابط روسیه با ایران تأثیرگذار بوده است و بحران سوریه چه نقشی در این روابط داشته است؟ فرضیه ای که پژوهش بر اساس آن به نگارش درآمده، این است که؛ سیاست اوراسیاگرایی روسیه جایگاه ایران را در سیاست خارجی روسیه پررنگ کرده و روابط نسبتاً تداومی دو کشور در بحران سوریه، باعث تحوّل در روابط تهران-مسکو شده است امّا عوامل ساختاری نظام بین المللی و منطقه ای مانع از اتّحاد راهبردی و استراتژیک دو کشور گردیده است. پژوهش حاضر با استفاده از داده های کتابخانه ای و اینترنتی و به روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده و به منظور مشاهده ی علمی و دقیق یافته های پژوهش، از رویکرد نظری واقع گرایی ساختاری بهره گرفته شده است.
تحویل و واقع گرایی ساختاری وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
197 - 219
حوزه های تخصصی:
تحویل علمی یکی از مسائل مهم فلسفه علم است که به دیگر مسائل آن، از جمله به واقع گرایی علمی مربوط می شود. در این مقاله با اتخاذ موضعی مشخص درباره «مفهوم تحویل» و «رویکرد به تحویل» که آن را رویکرد «ساختاری-پیشینی در زمان مشخص» نامیده ایم، به بررسی برقراری روابط حدی و روابط ساختاری میان دو نظریه می پردازیم. همچنین با فرض واقع گرایی ساختاریِ وجودی، بیان صریح جنبه معناشنا ختی مسئله تحویل و فرض برقراری جنبه معرفت شنا ختی آن، به دو اشکال که به رویکرد ساختارگرایانه وارد شده است، پاسخ می دهیم؛ این دو اشکال، یکی اشکال ناشی از قضیه شفنر است و دیگری، اشکال هستی شناختی نامیده شده است. همچنین نشان می دهیم هیچ یک از اشکالات به رویکرد ساختاری-پیشینی در زمان مشخص وارد نیست. همین طور استدلال می کنیم که ادعای قضیه شفنر به رویکرد ساختارگرایانه، به معنای عام هم وارد نیست، و اشکال هستی شناختی هم تنها به بهای هزینه گزاف فرض های متا فیزیکی نه چندان مقبول وارد می شود؛ یعنی تنها بر اساس فرض های متا فیزیکی ای چون جوهر، این بودن، ویژگی ذاتی، خودبودگی یا چیزهایی شبیه به این ها، که بر اساس آن ها بتوان بین امور تمایز برقرار کرد، می توان اشکال را وارد دانست؛ فرض هایی که هزینه قبول آن ها بیش از قبول رویکرد ساختارگرایانه است.
واقع گرایی علمی، واقع گرایی ساختاری و برهان فرا-استقراء بدبینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واقع گرایان علمی با استناد به برهان «معجزه نیست» (NM)، صدق (تقریبی) نظریه های علمی و وجود هستومندهای (مشاهده ناپذیرِ) پیشنهاد شده توسط آن ها را علت موفقیت علوم در پیش بینی و توضیح می دانند. اما ضدواقع گرایان با استناد به برهان «فرا-استقراء بدبینانه» (PMI)، ادعا می کنند نظریه های موفق و در عین حال کاذبِ گذشته نشان می دهند که رابطه ای بین موفقیت یک نظریه در توضیح و پیش بینی، از یک طرف، و صدق آن نظریه، از طرف دیگر، وجود ندارد. یکی از مهم ترین پاسخ های واقع گرایان به PMI، نظریه «واقع گرایی ساختاری»، ارائه شده توسط جان ورال است. هدف این نظریه این است که نشان دهد ساختار صوری-ریاضی نظریه های موفقِ گذشته در نظریه های موفق امروزی حفظ شده اند، و ترم های حاکی از این ساختارها، به هستومند هایی (ساختارهایی) یک سان ارجاع می دهند. در این مقاله، پس از توضیح NM و PMI، با بررسی و نقد نظریه واقع گرایی ساختاری در دو خوانش معرفت شناسانه و هستی شناسانه، نشان خواهیم داد که این نظریه توان رد برهان PMI به شکلی فیصله بخش را ندارد. با این حال، برون شد مقاله این است که چنان چه واقع گرایانِ ساختاری دامنه واقع گرایی خود را به گزاره های وجودیِ نظریه های علمی، یعنی به نوعی واقع گرایی موسوم به "واقع گرایی وجودی" محدود سازند، دیگر برهان PMI علیه آن ها کارساز نخواهد بود.
بحران هسته ای کره شمالی و پیامدهای منطقه ای و بین المللی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
بحران هسته ای کره شمالی از آنجا آغاز شد که در اوایل دهه 90 با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، نظام کمونیستی- استالینیستی کره شمالی یکی از مقتدرترین حامیان خود را از دست می دهد. این کشور به عنوان آخرین مرز جنگ سرد در کانون استراتژی های خصمانه آمریکا قرار می گیرد. لذا کره شمالی برای مقابله با تهدیدات آمریکا و افزایش امنیت خود به سمت دستیابی به سلاح هسته ای حرکت می کند و در نهم اکتبر 2006 اولین آزمایش هسته ای خود را انجام می دهد. این آزمایش هسته ای مسلما بر معادلات منطقه و بین الملل تاثیرگذار بوده و سیاست قدرتهای بزرگ را تحت تاثیر قرار داده است. مقاله حاضر در پی پاسخ به این سوالات است که رویکرد کشورهای آمریکا، چین و روسیه نسبت به این بحران چه بوده است؟ و دیگر اینکه بحران هسته ای کره شمالی چه پیامدهایی برای منطقه و بین الملل داشته است؟ مقاله پیش رو درصدد است براساس واقع گرایی ساختاری فرایند حرکت کره شمالی به سمت هسته ای شدن و همچنین رویکرد هریک از کشورهای آمریکا، چین و روسیه را نسبت به این بحران بررسی کرده، و تاثیری که این بحران بر امنیت منطقه و بین الملل داشته و خواهد داشت، را مورد توجه قرار دهد و در ادامه نیز به آینده بحران و نقش قدرتهای بزرگ در حل و فصل آن پرداخته شود. لازم به ذکر است که روش پژوهش براساس روش تحلیلی- مقایسه ای می باشد
تأثیر قدرت یابی چین بر روابط و رقابت با آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
برخی نظریه پردازان معتقدند که با تداوم رشد قدرت چین، رقابت های امنیتی آن با ایالات متحده آمریکا به طور ناگزیری افزایش می یابد و امکان بالقوه جنگ میان آنها وجود دارد. استدلال این نظریه پردازان آن است که با قدرت یابی بیشتر چین و فرسایش قدرت و موقعیت جهانی آمریکا، چین تلاش خواهد کرد از نفوذ فزاینده خود برای شکل دهی دوباره به مقررات، قواعد و نهادهای نظام بین الملل به منظور تأمین منافع این کشور بهره جوید و این امر سبب خواهد شد تا سایر دولت ها به ویژه ایالات متحده آمریکا، چین را یک تهدید امنیتی جدی در نظر بگیرند. در نتیجه، سیاست جهانی شاهد تنش، بی اعتمادی و منازعه دائمی میان قدرت های مستقر و نوظهور برای مدیریت نظام بین الملل خواهد بود. با این وصف پژوهش حاضر تلاش دارد به بررسی تأثیر افزایش قدرت چین به عنوان قدرت برتر آسیا در نظام بین الملل، بپردازد. سئوالی که مطرح می شود این است که: قدرت یابی چین چه تأثیراتی بر روابط و رقابت این قدرت نوظهور با آمریکا می گذارد؟ در پاسخ به سئوال مذکور و با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و چهارچوب تئوریک واقع گرایی ساختاری ، این فرضیه مد نظر است که قدرت یابی چین و تلاش های آن برای کسب نقش بیشتر در مدیریت نظام منطقه ای و بین المللی، زمینه رقابت بین چین و آمریکا و احساس خطر برای هژمونی آمریکا را فراهم می کند؛ در نتیجه آمریکا برای مهار قدرت و کنترل رشد قدرت چین، تلاش خواهد کرد. مسائلی نظیر گسترش تسلیحات و توسعه نظامی چین، هژمونی طلبی در شرق و جنوب شرق آسیا، مسأله تایوان و بحران کره شمالی زمینه های رقابت چین و آمریکا را ایجاد کرده است که نهایتاً به درگیری های بیشتر و تقابل منافع دو قدرت مذکور منجر خواهد شد.
نه فردها و نه روابط؟ نقدی بر واقع گراییِ ساختاری انتیک از موضعی طبیعی گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
189 - 204
من در این مقاله استدلال می کنم محتوای متافیزیکیِ ایجابی واقع گرایی ساختاریِ انتیک یعنی این ادعا که ساختار از نظر هستی شناختی بنیادین است از منظری طبیعی گرایانه قابل دفاع نیست. راهبر من این است که نشان دهم شواهد و استدلالاتی که مدافعان واقع گرایی ساختاری انتیک برای اقناع آموزه ایجابی شان طرح کرده اند، انتخاب میان این آموزه و آموزه دیگری را که با آن در تناقض قرار دارد ناقص متعین می کنند. استدلال می کنم بدون اختیارکردن رویکردی غیرطبیعی گرایانه به ذهن انسان، هیچ راه آشکاری برای رفع این تعین ناقص وجود ندارد. با این حال، محتوای متافیزیکی سلبی واقع گرایی ساختاری انتیک یعنی حذف فردهای بنیادینی که دارای طبیعت درونی اند از گزند این نقد مصون است و چه بسا بتوان مستقلاً از آن دفاع کرد.
واقع گراییِ ساختاری و ساختارگراییِ تجربه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
279-334
حوزه های تخصصی:
مقاله پیشِ رو مطالعه ای انتقادی و مقایسه ای بر دو روایت از ساختارگرایی علمی است. پس از مقدّمه ای کوتاه، در بخش 2 مقدّماتِ مفهومیِ جدالِ کهنه واقع گرایی-ناواقع گرایی در فلسفه علم را به اجمال فراهم می آوریم؛ واقع گراییِ علمی رویکرد معرفتیِ مثبت و خوش بینانه ای به نتایج نظریه های علمی (به ویژه درباره هویّات مشاهده ناپذیر) است. دو استدلال مهم پیرامون جدال یادشده در بخش 3 معرّفی و بررسی خواهند شد؛ اختلاف واقع گرا و ناواقع گرا نهایتاً بدین بازمی گردد که بایستی (به معنایِ خاصّی) به دنبال تبیینِ موفّقیّت های علم باشیم یا خیر. در بخش 4، با تکیه بر مقاله ای جریان ساز از جان وُرال، خواهیم دید که واقع گرایی ساختاری با نظرداشت همان دو استدلال مهم پیرامون (نا)واقع گرایی علمی، و به عنوان موضعی میانی و روایتی تعدیل شده از واقع گرایی پیشنهاد شده است: شناختِ فراتجربیِ علمی تنها متوجّه ساختار جهان (مشاهده ناپذیر) است. هرچند وُرال در این باره صراحت ندارد، تلاش می کنیم فهمی اوّلیه از معنای ساختار نزد وی فراهم آوریم. صورت بندی دقیق ترِ وُرال از واقع گراییِ ساختاری بر پایه رمزی سازی در بخش 5 معرّفی و ارزیابی خواهد شد. شاید مشهور ترین تهدید برای واقع گرایی ساختاری اشکالِ نیومن باشد: ساختارگرایی مستلزم صدقِ بدیهیِ نتایج غیرِمشاهده ایِ نظریه های علمی است. در بخش 6، مفصّلاً بدین اشکال پرداخته و استدلال می کنیم که واقع گرایی ساختاری می تواند از آن رهایی یابد. از سوی دیگر، باس ون فراسن از روایتی ناواقع گرا از ساختارگرایی علمی دفاع می کند، ساختارگرایی تجربه گرا، که خاستگاهش وابستگیِ بازنمایی علمی به مدل ها یا ساختارهای ریاضی است. پس از معرّفی این دیدگاه در بخش 7، تفاوت های آن با واقع گرایی ساختاری را تحلیل خواهیم کرد. پیش از جمع بندی و پایان سخن، در بخش 8 خواهیم دید که ساختارگراییِ تجربه گرا نیز از مشابهِ اشکال نیومن و تهدید بدیهی شدگی در امان نیست. از جمله چنین تهدیدی است که ون فراسن را به سویه ای غیرِساختاری از بازنماییِ علمی متوجّه می سازد: سویه نظرگاهی/اشاری. در واپسین استدلال، برآنیم نشان دهیم که به رسمیّت شناختنِ این سویه از بازنمایی علمی تنها در صورتی برای دفعِ اشکالِ بدیهی شدگی کافی ست که ون فراسن از تعهّد جداگانه اش به تعبیرِ تحت اللّفظی زبان علم عقب بنشیند.
کاربرد زور توسط ایالات متحده پس از پایان جنگ سرد و تأثیر آن بر حقوق بین الملل: سیطره قدرت بر قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
75 - 93
حوزه های تخصصی:
قواعد مربوط به ممنوعیت کاربرد زور و استثنائات آن، جوهره نظام حقوقی بین المللی برآمده از بزرگ ترین فاجعه انسانی تاریخ یعنی جنگ جهانی دوم است. در این نظام حقوقی، صلح به عنوان اساسی ترین ارزشی که باید مورد حمایت باشد، تلقی شد و برای ممنوعیت کلی کاربرد زور مندرج در بند 4 ماده 2 منشور ملل متحد، تنها یک استثناء در ماده 51 منشور شناخته شد که دفاع از خود فردی و جمعی را مجاز می دارد. امیدها برای تحقق یک نظم صلح آمیز بین المللی در فاصله سال های 1945 تا 1989و نیز پس از فروپاشی کمونیزم خیلی زود به یأس گرایید. امروز، استفاده از زور در روابط بین الملل نسبت به دهه های پیشین شایع تر است. نظر به اینکه ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت بجامانده از جنگ سرد با برتری نظامی چشمگیر، یکی از دولت هایی است که بیشترین موارد توسل به زور را داشته است، این پرسش مطرح می گردد که رویکرد ایالات متحده به کاربرد زور در دوره پسا جنگ سرد، حقوق بین الملل را در این قلمرو مهم با چه چالشی مواجه کرده است؟ در پاسخ به این پرسش، با بهره گیری از نظریه واقع گرایی ساختاری، به تحلیل کیفی عملکرد و استدلال های حقوقی این کشور در رابطه با قواعد حاکم برکاربرد زور و نیز واکنش سایر دولت ها به آن می پردازیم تا این فرضیه را که دورنمای چالش پیش روی حقوق بین الملل در رابطه با کاربرد زور، بازگشت حاکمیت اعمال زور در روابط بین الملل و سیطره قدرت بر قانون خواهد بود، به آزمون بگذاریم.
آیا رمزی سازی واقع گرایی ساختاری را بی معنی می کند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
147 - 172
حوزه های تخصصی:
رمزی سازی یکی از روش هایی است که فلاسفه درمورد صوری سازی واقع گرایی ساختاری پیشنهاد کرده اند. کتلند (2004) ضمن ارائه توضیحاتی درمورد رمزی سازی نظریه ها و بیان مفاهیمی مرتبط با این روش، صورت بندی ای از مسئله نیومن ارائه می کند، و معتقد است که براساس بررسی و تحلیل او تقریباً می توان گفت که بیان نظریه به روش رمزی علاوه بر کفایت تجربی تنها عدد اصلی هویات جهان را به دست می دهد. در این مقاله، ضمن معرفی صورت بندی دقیق تری از بیان کتلند درمورد مسئله نیومن، تلاش می شود که استدلال او مورد مداقه قرار گیرد. به علاوه تبیینی از مسئله ارتباط ساختاری نظریه و جهان بیان خواهد شد، این کار براساس تعاریفی صورت می پذیرد که به نوعی با وام گیری از تعاریف کتلند ارائه می شوند؛ ازجمله تعریف «ساختار به طورمتافیزیکی درست»، «ساختار به طورمتافیزیکی و به طورجزئی درست»، و همچنین تعریفی از مفهوم صدق تقریبی که توجیه آن برمبنای استدلال براساس بهترین تبیین صورت گرفته است. با توضیحاتی که خواهد آمد، به نظر می رسد بتوان تلقی قابل قبول و معقولی از واقع گرایی ساختاری ارائه کرد.
توافق جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و تأثیر آن بر کنشگری گروه های مقاومت فلسطینی
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه به عنوان یک مجموعه امنیتی خاص به جهت وضعیت مبهم، پیچیده ای که دارد همواره صحنه ائتلاف و رقابت میان قدرت های بزرگ فرامنطقه ای و قدرت های منطقه بوده است و در این میان کشورهای ایران و عربستان به عنوان دو قدرت تعیین کننده و صاحب نفوذ در منطقه، قدرت لازم برای شکل دهی و تأثیر گذاری بر مناسبات منطقه غرب آسیا را دارند. به طوری که آشکارا می توان منطقه ی غرب آسیا و شمال آفریقا را متاثر از سیاست های دو کشور مزبور و کیفیت روابط آن ها با یکدیگر دانست. از این رو، از سر گیری روابط دو کشور که- پس از 7 سال قطع کامل روابط، طی پنج دور مذاکرات در بغداد و عمان سرانجام در تاریخ 10 مارس 2023 با میانجی گری چین در پکن و - با امضای توافق نامه صلح صورت گرفت، از اهمیت بسیاری برخوردار است. این توافقنامه که به دلیل پیامدهای متعدد آن بر مناسبات منطقه ای، بازتاب گسترده ای در رسانه های منطقه و جهان در پی داشته است، سؤالات متعددی را در مورد مسائل منطقه ای مطرح می سازد. در این پژوهش، نگارندگان اثر به دنبال بررسی تأثیر این توافق ویژه و دو جانبه، بر کنشگری گروه های مقاومت فلسطینی می باشند. فلذا، پرسش اصلی این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که «توافق ایران و عربستان چه تاثیری بر کنشگری گروه های مقاومت فلسطینی خواهد داشت؟». در پاسخ به سؤال مزبور، که نگارندگان اثر با رویکردی توصیفی-تحلیلی در مقام پاسخگویی بدان برآمده اند، می توان چنین فرضیه ای را طرح نمود که: بر مبنای نظریه ی "واقع گرایی ساختاری" و همچنین نظریه ی "موازنه تهدید"، توافق مذکور، زمینه کنشگری فعال و به تبع آن موازنه تهدید را به نفع گروه های فلسطینی تغییر خواهد داد.
محدودیت های توسعه ی روابط ساختاری (سیاسی- اقتصادی) ایران و چین در دهه ی اخیر
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
93 - 110
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و چین علی رغم تمایلات طرفین برای گسترش روابط و تعمیق آن درقالب پذیرش ایران در سازمان شانگهای، بستن قرارداد 25 ساله و خرید نفت ایران از سوی دولت چین، در عمل از رشد و توسعه چشمگیری برخوردار نبوده است. مقاله ی حاضربه دنبال بررسی و پاسخ به این سوال است که، چه عواملی مانع از گسترش عملی روابط دوجانبه و افزایش جایگاه ایران درسیاست خارجی چین می باشد؟ بنظر می رسد نقش عوامل ساختاری و نهادی – سیستمی متاثر از فضای نظام بین الملل و بازیگری این دو کشور در سیستم (مخالف نظم موجود در سیستم بین الملل بخصوص ایران) مانع از روابط دو جانبه عملی این دو کشور شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که، نقش تحریم های بین المللی غرب برعلیه ایران، سرمایه گذاری های خارجی درآن، سیاست خارجی موازنه محورچین و نقش متغیرهای بین المللی و منطقه ای در بوجود آمدن موانع عملی توسعه روابط بیش از پیش ایران و چین می باشند. در این پژوهش از روش کیفی– تفسیری، با رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. هدف از پژوهش فوق واکاوی علل و موانع پیش روی سیاست خارجی چین برای افزایش مبادلات اقتصادی و توسعه هر چه بیشتر روابط سیاسی با ایران می باشد.
پیامدهای همکاری دفاعی- امنیتی ایران و روسیه در بحران اوکراین (2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
65 - 92
حوزه های تخصصی:
محدودیت های هنجاری و ساختاری نظام بین الملل و سیاست های بلوک غرب در طی چهار دهه گذشته علیه ایران، سبب شده تا جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست های دفاعی- امنیتی خود همانند سیاست خارجی به سمت وسوی «شرق گرایی» تمایل پیدا کند. پژوهش پیش رو به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که همکاری های دفاعی- امنیتی ایران و روسیه در بحران اوکراین چه پیامدهایی می تواند برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها از طریق پیمایش محیطی و مراجعه به مقالات، کتب، گزارش ها و یادداشت های مرتبط با موضوع بوده که توسط پژوهشگران دسته بندی و سپس تحلیل شده است. همکاری های دفاعی- امنیتی ایران و روسیه دارای دو وجه تأثیرات مثبت و منفی برای جمهوری اسلامی ایران است. از جمله وجوه مثبت این همکاری ها می توان به تلاش برای همکاری های اقتصادی مشترک در جهت جلوگیری از انزوای جهانی بیشتر، تعامل و هماهنگی در فرایند انتقال قدرت از غرب جغرافیایی به شرق، ارتقای توان تسلیحاتی ایران، ارتقای سطح بازدارندگی اشاره کرد. در بعد اثرگذاری منفی هم می توان به تعمیق شکاف درونی در ملت و حاکمیت با توجه به بدبینی تاریخی به عملکرد روس ها، تشدید تحریم ها، امنیتی سازی همکاری های نظامی و تشدید تصویرسازی امنیتی از ایران به عنوان کشوری که نقش مخرب در پیشبرد صلح و امنیت بین المللی دارد اشاره کرد.