مطالب مرتبط با کلیدواژه

دوران


۱.

حافظ و روان شناسی ترس

کلیدواژه‌ها: حافظ ترس روان شناسی یونگ دوران رند زاهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۹ تعداد دانلود : ۶۹۸
دیوان حافظ سراسر آکنده از بیم و امید است. حافظ با بیان ترس های بشر، شیوه ی چیرگی بر این ترس ها را به ما می آموزد. این ترس ها را از منظر پدیدارشناسانه در سه دسته ی عمده می توان طبقه بندی کرد: 1. ترس از جهان؛ 2. ترس از دیگری؛ 3. ترس از من. نگارنده در این مقاله بر آن است تا با تحلیلی روان کاوانه از ترس های حافظ، شیوه ی روبه رو شدن دو شخصیت برجسته ی دیوان او، یعنی رند و زاهد، را با ترس نشان دهد. این دو شخصیت البته می توانند ابعاد وجودی درون حافظ را به شکلی نمادین روشن سازند. زاهد برای چیرگی بر ترس، از آن می گریزد و به دنیایی خیالی پناه می برد که در آن آسیب ناپذیر است. او با فرار از واقعیت و با سرکوب-کردن ترس، آن را به ناخودآگاه می راند و همواره به شکلی درگیر ترس باقی می-ماند. رند از سوی دیگر با ترس روبه رو می شود، در دل ترس می رود و با تجربه ی درد بزرگ از آن گذر می کند و با تجربه ی ترس بر آن چیره می شود. او برخلاف زاهد از ترس های عمده ی بشری یعنی ناپایداری و ناشناختگی جهان، پذیرفته نشدن توسط دیگری و دیدن سایه ها، یعنی آلودگی ها و ضعف های خویش نمی گریزد. زاهد جهان را به مسئله فرومی کاهد و از درک راز جهان بی نصیب می ماند. از ناپایداری جهان می گریزد و به جهانی در آینده ای دور پناه می آورد. او در نگاهی یونگی از ترس پذیرفته نشدن در نقاب می رود و به نام می اندیشد. او از خویش نیز می گریزد و سایه های خویش را به دیگری فرامی افکند. رند برخلاف او جهان را رازی بزرگ می داند که باید در او سرگشته و حیران شد. او با مستی، موسیقی و عشق، یعنی با غور در اعماق ناخودآگاه، راز این سراپرده ی کهن را در می یابد. او با سایه ها روبه رو می شود و خود را گناه کار می داند؛ اما آن سوی سایه ها گنجی است که در آن امان واقعی است و او با تجرب ه و
۲.

روش شناسی کشف فرضیه تبیین گر: رهیافتی تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طرد و عکس سبر و تقسیم دوران تردید استنتاج بهترین تبیین فرضیه ربایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۷
روش شناسیِ کشف فرضیه تبیین گر چیست؟ در دوران معاصر، و در مغرب زمین، بیش و پیش از همه، پِرس، هارمن، و لیپتون به این پرسش درپیچیده اند. تلاش های آنان به مفهوم «استنتاج بهترین تبیین» انجامیده است، که یک نوع دلیل غیرقیاسی مشتمل بر دو مرحله است: (1) تولید فرضیه های تبیین گر، (2) انتخاب بهترین تبیین. بنابراین، پرسش آغازین به پرسش از چیستیِ روش شناسی هر یک از این دو مرحله فروکاسته خواهد شد. در دوران سنتی، و در جهان اسلام، نزد متکلمان و فقیهان، دو روش استنتاجی رواج داشته است به نام های (الف) طرد و عکس، یا دَوَران؛ (ب) تقسیم و سبر، یا تردید که می توان آن ها را به پیش دیدهایی از استنتاج بهترین تبیین تأویل کرد و به ویژه، به مثابهروش شناسیِ مرحله (1) به کار بست. این خوانش نه تنها دَوَران و تردید را در برابر نقدهای فیلسوفان و منطق دانان مسلمان قابل دفاع خواهد کرد، بلکه از یک سو، به روش شناسیِ طراحان آن دو، چهره ای معاصر بخشیده و از دیگرسو، به استنتاج بهترین تبیین پیشینه ای کهن در فرهنگی کاملاً متفاوت خواهد داد. این یافته ها برای تاریخ منطق، تاریخ کلام، و حتی تاریخ فلسفه علم می توانند مهم باشند.
۳.

تحلیل دوران های مختلف بین اجزای علت تامه نهادهای فقهی و حقوقی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سبب شرط مانع مقتضی دوران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۶۹
نهادهای فقهی و حقوقی معلول علل خاص خود می باشند که علت تامه این نهادها مشتمل بر سه جزء است: سبب، شرط و عدم مانع. از انضمام اسباب و شرایط و ارتفاع موانعف اطمینان به حدوث نهاد ایجاد می شود. برای تشخیص اجزاء علت تامه نهاد، رجوع به ادله مشرّع آن نهاد کارایی لازم و کافی را جهت شناسایی سبب و شرط و مانع را دارد. اما گاه تردید در تشخیص اجزاء علت نهاد رخ می دهد و تمییز سه رکنِ سبب، شرط و مانع را با دشواری مواجه می سازد و دوران بین اجزاء علت حدوث نهاد رخ می دهد. از آن جا که نقش و اثر هر یک از اجزای علت تامه در حدوث نهاد متفاوت است، باید این دوران را به نحوی مدیریت کرد که بتوان تشخیص و تمییز اجزاء علت را مستند به مبانی و ادله فقهی و اصولی نمود. در مقاله پیش رو اقسام دوران های فی مابین اجزای علت تامه نهادهای فقهی و حقوقی و روش مدیریت آنها و شیوه تمییز آن ها از یکدیگر بر مبنای ادله فقهی و حقوقی و ضوابط اصولی و مواد قانونی مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت، روش مناسبی برای این تشخیص و تمییز معرفی می گردد.