فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
توسعه ی شهرنشینی به معنای متأخر آن، در تهران نیز مانند شهرهای غربی، برخاسته از مازاد سرمایه بود با این تفاوت که این مازاد سرمایه، محصول افزایش تولید و سرمایه گذاری بخش خصوصی نبود، بلکه ناشی از بالا رفتن قیمت نفت، و سرمایه گذاری دولت در بخش های مختلف بود. دولت پهلوی با بالا رفتن قیمت نفت به توسعه ی صنعتی و سرمایه داری روی آورد و تهران به شهری مدرن با فروشگاه های بزرگ، مؤسسات و ادارات مالی گسترده، مراکز فرهنگی و تفریحی بدل شد. طبقات متوسط سنتی و روشنفکران چپ گرا، عمده ترین نیروهای مخالف آن شکل از توسعه بودند و آن را مخالف شرع اسلام و وابسته به سرمایه داری غرب می دانستند. در ماه های منتهی به انقلاب، طبقات پایین جامعه نیز به صف مخالفان پیوستند و به نیروهای انقلابی مهمی بدل شدند. شهر تنها صحنه ی درگیری نیروهای امنیتی و نیروهای انقلابی نبود؛ شهر چیزی بود که نیروهای مخالف در صدد احقاق حق خود بر آن بودند. با همه گیر شدن انقلاب، تخریب گسترده ی برخی ابژه های شهری که مخالف شؤون اسلامی، نماینده ی غرب گرایی و اشرافیت سلطنتی بودند آغاز شد. این مقاله با استفاده از روش تاریخی و اسنادی و بررسی طبقاتی نیروهای انقلابی، درصدد است تا انقلاب ایران را از منظر بحث «حق به شهر» مورد توجه قرار دهد. مفهوم «حق به شهر» از مفاهیم اساسی ادبیات نظری دیوید هاروی، بدان معناست که این شهروندان هستند که تصمیم می گیرند که می خواهند در چگونه شهری زندگی کنند.
ناسیونالیسم و قومیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال هجدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
32-72
حوزههای تخصصی:
در مطالعه ناسیونالیسم این باور رایج وجود دارد که ناسیونالیسم ریشه قومی دارد و قومیت عمده ترین متغیر تاثیرگذار بر گرایش های ناسیونالیستی است. در این پژوهش با هدف بررسی نسبت ناسیونالیسم و قومیت گرایش های ناسیونالیستی نمونه ای از دانشجویان ایرانی (بلوچ، ترک، فارس، عرب، کرد، لر) مورد پیمایش قرار گرفته است. نخست این که بر اساس یافته های پژوهش حسب اولویت، دانشجویان ایرانی به ترتیب به ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی و دولتی گرایش دارند. از این میان دو گرایش مذهبی و دولتی همبستگی بالایی دارند و متمایز نیستند. نتیجه آن که در ایران با سه گانه ناسیونالیسم مدنی، باستانی، مذهبی مواجه هستیم. بنابراین برخلاف آن چه تصور می شود گرایش ناسیونالیستی یگانه ای وجود ندارد. نتیجه دیگر این که از میان گرایش های ناسیونالیستی افراز شده با گرایش بسیار قوی دانشجویان اقوام ایرانی به ناسیونالیسم مدنی نسبت به سایر گرایش های ناسیونالیستی مواجه هستیم. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد، متغیرهای مذهب، پایگاه اجتماعی اقتصادی، جنس و مکان سکونت تأثیر تبیین کننده ای برگرایش های ناسیونالیستی ندارند. نتیجه این که گرایش های ناسیونالیستی خصلتی فراطبقاتی، فرامذهبی (شیعه/ سنی)، فراجنسی (زن/ مرد) و فرامکانی (شهری/ روستایی) دارند. اما رابطه و تاثیر تبیین کنندة قومیت، یعنی متغیر اصلی پژوهش، قابل تأمل و تحلیل است. از میان گرایش های ناسیونالیستی تنها ناسیونالیسم مدنی از متغیر قومیت تاثیر نمی پذیرد و خصلتی فراقومیتی داشته و تنوع فرهنگی و اجتماعی را پوشش می دهد. در حالی که دو گرایش باستان گرایی و مذهبی در ارتباط با متغیر قومیت بازنمای اختلاف هستند. در نتیجه بیشترین همگرایی قومی مربوط به ناسیونالیسم مدنی پس از آن باستان گرایی و سپس ناسیونالیسم مذهبی قرار دارد. همچنین همبستگی میان ناسیونالیسم مدنی و باستان گرایی به نسبت سایر ترکیب های ناسیونالیستی بیشتر است. با توجه به نسبت قومیت با گرایش های ناسیونالیستی، بروز چالش های قومیتی به هنگام سیطره ایدئولوژی های ناسیونالیستی مذهبی، باستان گرا و مدنی بر ماشین دولت قابل تأمل است و از این نسبت می توان فاصله میان دولت و ملت را گمانه زنی کرد.
واکاوی موانع فرهنگی توسعه سیاسی در ایران (عصر پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اساسی بر آمده است که موانع عمده فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهم ترین آنها کدام اند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با به کارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانه های حقیقی و مجازی و بررسی کتب و اسناد معتبر مرتبط با موضوع تحقیق از طریق فیش برداری به جمع آوری و تحلیل و فراتحلیل اطلاعات تاریخی و پژوهش های جامعه شناسی مرتبط با موضوع تحقیق اقدام شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه و نظام سیاسی حاکم وقت و مدیریت اقتدارگرایانه پهلوی دوم بر نهادهای مختلف جامعه و سرکوب جامعه مدنی و انحلال احزاب سیاسی و تشکل های اجتماعی و فرهنگی منتقد وابسته به طبقه متوسط و قطع جریان روشنفکری پویا و آزاد به عنوان مهم ترین موانع فرهنگی توسعه سیاسی در آن دوره محسوب می شود و همچنین فقدان نگرش علمی و عقلانی، روحیه پرسشگری و نقد در جامعه، ضعف جامعه مدنی، حضور قوی باورهای خرافی سنتی در متن جامعه، فقدان فرهنگ گفت و گو، نبود یک جریان روشنفکری اصیل، آزادی خواه ملی و فقدان مطبوعات منتقد و اعمال سانسور شدید بر سایر مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی، باعث ناکامی جامعه ایران در دستیابی به توسعه سیاسی در دوره پهلوی دوم گردید.
چهار روز از حیات دانشگاه پس از انقلاب؛ 30 فروردین تا 2 اردیبهشت 1359(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حیات دانشگاه پس از انقلاب اسلامی دوره کوتاه سی ام فروردین تا دوم اردیبهشت سال 1359 بزنگاهی مهم و تعیین کننده بود. گروه های سیاسی فعال در فضای دانشگاه ها، به دستور دولت تازه تأسیس اسلامی مجبور شدند اتاق ها و دفترهایشان را به دولت واگذار کرده و صحن دانشگاه ها را ترک کنند. در این چند روز، در شهرهای دانشگاهی درگیری های خونینی رخ داد. این بزنگاه تاریخی، دانشگاه را که سنگر آزادی، مقاومت، و انقلاب در برابر رژیم پهلوی تعبیر می شد، وارد دور تازه ای از ماهیت سیاسی خود کرد. گویا گفتمان تازه ای در حال تولد بود که سال ها پس از این برههٔ تاریخی، شکل خاصی از حضور سیاست در دانشگاه را تداوم بخشید؛ بزنگاهی تاریخی برای جای گیری دانشگاه در گفتمان تازه سیاسی. برای بررسی این موضوع، با تکیه بر دو مفهوم «فضای تهی» از بدیو و «تحلیل ریزوماتیک» از دلوز، داده های مورد نیاز از بایگانی ها و روزنامه های آن زمان گردآوری شد و درنتیجه، نشان داده شد که در کدام مناسبات پیچیده و براساس کدام منطق گفتمانی، دانشگاه از نو بازسازی می شود. همچنین این نکته بررسی شد که چگونه دانشگاه، هم زمان شاهد شکل گیری دو نقش مهم انقلاب زدایی در فضای ملتهب آن زمان ازیک سو و حفظ دانشگاه به عنوان نهادی سیاسی اما طرفدار و متعهد، از سوی دیگر است.
جایگاه اشرافیت نظامی در ساختار سیاسی عهد ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرت نوظهوری که در پرتو شخصیت چنگیز و با شرکت فعال سران قبیله ای در اوایل قرن 7 ه .ق/13م به وجود آمد ماهیت کاملاً نظامی داشت. نیروهای نظامی رکن اصلی قدرت مغولی بودند و اصلاحات چنگیز در زمینه های سیاسی و حقوقی به طور مشخص بار نظامی داشت. جنگ در میان مغول ها پدیده ای معمولی بود و تأمین اقتصاد از طریق غارت یکی از مهم ترین شیوه های تأمین معاش قلمداد می شد. این مسأله به نوبه خود بر نفوذ سران نظامی می افزود و ساختار قدرت مغول در مناطق متصرفی را رنگ و روی نظامی می بخشید. حکومت ایلخانان نیز ماهیتی نظامی داشت و به خصوص در دهه های آغازین حکومت داری آن ها، اشرافیت نظامی از نفوذ بیشتری برخوردار بودند. این اشرافیت نظامی که در سیاست و اقتصاد گرایش گریز از مرکز داشت تا آخر عهد ایلخانان نفوذ نسبی خود را حفظ کرد و یکی از ارکان قدرت به شمار می رفت. جایگاه اشرافیت نظامی و زمینه های نفوذ آن در ساختار حکومت ایلخانان در گذار از اقتصاد عرفی به اقتصاد امری، با اعتنا به جایگاه اهل شمشیر در تاریخ ایران پیشاایلخانی، مسأله ای است که مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف نشان دادن تأثیر آن بر ماهیت حکومت ایلخانان و میزان اقتدار شخص ایلخان سعی در بررسی آن دارد.
بررسی تطبیقی نقش ناکارآمدی دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی: مطالعه موردی تونس، مصر، لیبی و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی نقش دستگاه سرکوب در انقلاب های عربی سال 2011 به انجام رسیده است. در این سال چهار رژیم عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) یکی پس از دیگری از هم فروپاشید، اما برخی دیگر نظیر بحرین، مراکش، الجزایر و اردن با وجود این که با اعتراضات گسترده مردمی مواجه شدند، ولی رخداد انقلاب را تجربه نکردند. شروط علّی مشترک چندی در فروپاشی این رژیم های سیاسی یا آن چه به عنوان انقلاب های عربی شناخته می شود، مؤثر بوده است. این تحقیق با توجه به تجارب انقلاب های پیشین و انتظار برآمده از دستگاههای نظری انقلاب، بدنبال بررسی یکی از تعیین کنند ترین علل وقوع انقلاب هاست و در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا عامل «ناکارآمدی دستگاه سرکوب» و به طور مشخص ارتش، در وقوع انقلاب های عربی مؤثر بوده است؟ نتایج این تحقیق از طریق مقایسه چهار مورد انقلابی (تونس، مصر، لیبی و یمن) و دو مورد غیرانقلابی (الجزایر و مراکش) با استفاده از روش تطبیقی و با کمک تکنیک اختلاف میل نشان می دهد که عامل ناکارآمدی دستگاه سرکوب در هر چهار مورد انقلابی مشترک بوده است و کشورهای عربی که با وجود مشابهت ها با کشورهای فوق، واقعه انقلاب را در سال 2011 تجربه نکردند، فاقد شرط یادشده بوده اند و بنابراین حضور و غیاب این عامل در وقوع/ عدم وقوع این انقلاب ها تعیین کننده بوده است.
مطالعه پیمایشی جهت گیری های فرهنگ سیاسی معلمان و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ سیاسی در جوامع معاصر و به ویژه در جامعه درحال گذار ایران، نقشی محوری در توسعه و مشارکت سیاسی و مدنی دارد. در این میان، نخبگان و طبقة متوسط، در تکوین و تحکیم فرهنگ سیاسی دموکراتیک، بسیار اثرگذارند. پژوهش حاضر، در چارچوب دستگاه مفهومی تسلر، به مطالعة جهت گیری های فرهنگ سیاسی معلمان و عوامل مرتبط با آن می پردازد. پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه، درمورد 310 نفر از معلمان شهر بوکان انجام گرفته است که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شده اند. با توجه به ابعاد شناختی و هنجاری فرهنگ سیاسی، میانگین جهت گیری فرهنگ سیاسی معلمان در حد متوسط است. نیمی از معلمان مورد بررسی، در گونه فرهنگ سیاسی دموکراتیک قرار دارند و پس از آن، اکثریت با گونه بی اعتنا، به نوعی بازنمای وضعیت فرهنگ سیاسی جامعه ایران است. یافته ها نشان می دهد نوعی ناهمسویی و رشد نامتوازن، در ابعاد شناختی و کنشی فرهنگ سیاسی معلمان دیده می شود. برمبنای یافته های تبیینی، فرهنگ سیاسی معلمان، با متغیرهای سن، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، تجارب مشارکت سیاسی و جهت گیری های قومی و مذهبی رابطه مثبت و معنادار دارد. متغیرهای یادشده، 52 درصد از تغییرات جهت گیری های فرهنگ سیاسی معلمان را تبیین می کند.
دیپلماسی رسانه ای و مذاکرات هسته ای ج.ا.ا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی هویت نمایش داده شده از کشورهای عضو 1+5 در رابطه با موضوع مذاکرات هسته ای در روزنامه ایران دوره زمانی 1382 تا 1392 پرداخته است. در مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای 1+5، کشورهای غربی با کمک دیپلماسی رسانه ای سعی در امنیتی کردن پرونده هسته ای ایران و همراه کردن آن با واژگانی از قبیل بمب اتمی، تهدیدی برای امنیت جهان داشته اند. بر همین اساس دیپلماسی رسانه ای یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل بر روی مسائل جدید به طور عام و مسأله پرونده هسته ای ایران به طور خاص است. سؤال تحقیق بدین صورت مطرح شده است: «هویت اعضای 1+5 در متن روزنامه ایران سال های 92-82، چگونه تصویر شده است؟» در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته های تحقیق ضمن تأکید بر، برساخته بودن هویت کشورها در روابط بین الملل، هویت اعضای 1+5 را در گروه های «دوست» و «دشمن» نمایش می دهد
طرحواره های حافظه نسلی از جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظه نسلی از جنگ ایران و عراق به معنای حافظه به اشتراک گذاشته شده توسط افرادی است که تجربه مشترک آنها از جنگ در دوره تاریخی مشابه به دیدگاه هایشان شکل داده است. واقعیت اساسی حافظه نسلی آن است که نسل های مختلف، رویدادهای گذشته را به گونه ای متفاوت تفسیر و یاد می کنند. بدین نحو، واقعه اثرگذاری چون جنگ ایران و عراق می تواند به عنوان نقطه ای کانونی در بازتولید بازنمایی های جمعی از گذشته عمل کند و ذهنیت نسلی را حول درک و معنای مشترک از آن در شرایط کنونی جامعه صورت بندی نماید. برای مفهوم پردازی از حافظه نسلی از جنگ، پس از مرور بر مدل های فردگرایانه و جمع گرایانه از حافظه جمعی و بیان کاستی های روش شناختی آنها، از مدل جدید شناختی برای بررسی مکانیسم های شکل دهنده به حافظه نسلی از جنگ استفاده شد. در این مدل، حافظه جمعی به عنوان یک ساخت معرفتی و به صورت طرحواره های حافظه ای موجود در سطح فرافردی از زندگی اجتماعی، محصول شناختی تعامل اجتماعی افراد مرتبط باهم به لحاظ فرهنگی، در میان ابژه های فرهنگی است. روش شناسی غالب تحقیق، روش کیفی بوده، برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل موضوعی استفاده شده است. کاربست روش تحلیل به ما این امکان را داد تا سنخ شناسی ای از ساخت های معرفتی مشترکی که افراد در هر گروه نسلی برای فهم و معنای وقایع و پدیده های مرتبط با جنگ استفاده می کنند، به دست آید. این ساخت های معرفتی مشترک به عنوان طرحواره های حافظه نسلی از جنگ، نمایان گر نحوه بازنمایی جنگ ایران و عراق در میان دو نسل دارای حافظه اتوبیوگرافیک و حافظه تاریخی از جنگ هستند.
مدل دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به مفهوم و عملکرد دیپلماسی فرهنگی به منظور ارائه مدل دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. دیپلماسی فرهنگی که توسط دولت ها هدایت می شود، با استفاده از ابزار و ظرفیت های فرهنگی، به عنوان پشتیبان اهداف سیاست خارجی و اهداف دیپلماسی محسوب می شود. روش تحقیق، روش ترکیبی است و از ابزار مختلف همچون منابع مکتوب، سایت های رسمی و معتبر، مصاحبه های عمقی و پرسشنامه استفاده شده است. داده های کمی پژوهش با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزارPSS20 و لیزرل 5/8 مورد تحلیل قرار گرفته است. اطلاعات منتج از بررسی پرسشنامه ها پس از انجام تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی، پالایش و دسته بندی و وزن دهی شده و در نتیجه مدل نهایی دیپلماسی فرهنگی ایران طراحی گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد که دیپلماسی فرهنگی در سه بعد زمینه ای، قانونی و اجرایی قابل تفکیک است. مدل طراحی شده بر اهمیت ابعاد سه گانه دیپلماسی فرهنگی و بر اقدامات بهبود شاخص های آموزش، فرهنگ، ارتباطات، سیاست عمومی دولت، حکمرانی خوب و حقوق فرهنگی تأکید دارد.در بعد اجرایی توجه به ارتقای شاخص های تجارت و سرمایه گذاری فرهنگی و نیز ارتقای سطح مشارکت و همکاری های بین المللی و استفاده از فناوری های نوین ارتباطات و اطلاعات به خصوص افزایش حضور فرهنگی در شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری کارآمد و مؤثر در بهبود تصویر کشور در جامعه بین الملل و افزایش ضریب نفوذ فرهنگی و ارتقای قدرت نرم ج. ا. ایران در جهان خواهد بود.
بررسی مقایسه ای رابطه دولت و دانشگاه در ایران در دوره پهلوی دوم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چکیده دانشگاه به عنوان یکی از نهادهای جامعه مدرن از آغاز تأسیس تاکنون نقش بسیار مهمی را در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران معاصر بازی کرده است و به همین دلیل یکی از دغدغه های اصلی و همیشگی دولت، کنترل دانشگاه و استفاده از آن به عنوان یکی از دستگاه های ایدئولوژیک به منظور اجرای کارکردهایی همچون مشروعیت بخشی به سیستم سیاسی، حفظ همبستگی و تعارض زدایی بوده است. در دوره ی پهلوی دوم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کنترل دولت بر دانشگاه از طریق نفوذ در هیأت امنا،اقداماتی علیه اساتید و دانشجویان و کنترل از طریق نهادهای نظارتی وجود داشته که این موارد خلاف اصل استقلال دانشگاه است. در واقع دولت در دوره های ذکر شده تصور می کند چون موظف است به لحاظ مالی و حقوقی اساتید و دانشگاه ها را حمایت کند این حق را هم دارد که مطابق سلیقه و خواست خود مداخله بنماید. با این حال انتظارات دولت از دانشگاه در دو دوره متفاوت است. در دوره پهلوی دوم دولت از دانشگاه انتظار تلقین ایدئولوژی وطن پرستی و ترویج فرهنگ غربی و گفتمان غرب گرایی را داشته است در حالی که در جمهوری اسلامی دولت برآن بود تا از دانشگاه به مثابه دستگاه تلقین ایدئولوژی انقلاب و مدل حکومتی ولایت فقیه استفاده کند و در راستای اسلامی کردن دانشگاه، وحدت حوزه و دانشگاه و دوری از غرب گرایی گام برداشته است.
مقایسه زمینه های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه زمینه های وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران می پردازد. سعی بر آن است تا به این پرسش پاسخ داده شود که شباهت ها و تفاوت های انقلاب ایران و مصر چه بوده است که انقلاب ایران پیروز شد و همچنان ادامه دارد، اما انقلاب مصر پس از پیروزی نتوانست ادامه پیدا کند؟ پشتوانه نظری این مقاله مدل ترکیبی انقلاب های اجتماعی جهان سوم جان فوران است. بر طبق این مدل عوامل ساختاری متعددی بر وقوع انقلاب های اجتماعی مؤثر است که این عوامل شامل 1. توسعه وابسته،2. حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص، 3. شکل گیری و تبلور فرهنگ های سیاسی مقاومت و بحران انقلابی، همراه با 4. رکود اقتصادی، 5. ارتباط باز با نظام جهانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی از نوع تحلیل اسنادی و همین طور مقایسه تاریخی است. نتایج حاکی از آن است که طبق مدل انقلاب های اجتماعی جهان سوم جان فوران همه عوامل مطرح شده در این مدل در وقوع دو انقلاب ایران و مصر دخیل بوده اند.
بررسی رابطه اعتماد نهادی با گونه های مشارکت سیاسی (مورد مطالعه شهروندان بالای 18 سال ساکن شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سه دهه اخیر، در اکثر کشورها، تغییر درکمیت مشارکت سیاسی با افزایش گونه های غیررسمی آن همراه بوده است. محققان پیشین با تکیه بر منطق تک جهتی نظریه پوتنام، تغییرات بالا را ناشی از کاهش اعتماد نهادی می دانستند. امروزه منطق های چندگانه ای درخصوص رابطه اعتماد نهادی و گونه های مشارکت سیاسی طرح شده است. مقاله حاضر بر اساس نظریه آیکدا که چهار الگوی متمایز رابطه اعتماد نهادی و مشارکت سیاسی را از هم تفکیک کرده، با روش کمی پیمایشی، وضعیت مشارکت سیاسی شهروندان شهر شیراز در دو گونه منفعلانه و فعالانه، و رابطه آنها با ابعاد اعتماد نهادی را بررسی کرده است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه، و روش نمونه گیری، نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم بوده است. بر اساس نتایج تحقیق، بیشترین و کمترین نوع مشارکت سیاسی، شرکت در انتخابات و شرکت در اعتراض های سیاسی بوده است. همبستگی متغیرهای عملکرد قوه مجریه، تصور از ویژگی های مسئولان، و عملکرد نهادها با مشارکت سیاسی منفعلانه مثبت و معنی دار، اما در نوع فعالانه مشارکت، تنها همبستگی متغیر تصور از ویژگی های مسئولان با آن مثبت و معنی دار بوده است.
طراحی شبکه مضمونهای سیاستهای کلّی نظام خانواده مبتنی بر شیوه الگوسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش ابرخط مشی «سیاستهای کلّی نظام در حوزه خانواده» را مدّ نظر دارد. این سیاستها به لحاظ زمانی پس از قانون اساسی و سند چشم انداز به رشته تحریر درآمده و به همین دلیل جهتگیری این دو سند کلان در این سیاستها حفظ و رعایت شده است. پژوهشگران معتقدند، تحلیل سیاستهای کلی نظام در حوزه خانواده منعکس کننده چکیده مبانی و رویکرد جمهوری اسلامی ایران به موضوع زنان و خانواده را در بر دارد. سؤال اصلی تحقیق این است که مضمونهای اصلی سیاستهای کلی خانواده کدام است و در مجموع چه الگوی شبکه ای را ترسیم می کند. برای پاسخ به این سؤال مبتنی بر رویکرد کیفی از دو راهبرد تحلیل مضمون و الگوسازی ساختاری تفسیری به صورت متوالی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی است که مضمونهای این سیاستها در سه سطح ساختاری قرار می گیرد. سطح یک این الگو به اهداف غایی این سیاستها اشاره دارد که در واقع تحکیم خانواده اسلامی است. سطح دوم رویکرد فرهنگی و در نهایت سطح سوم عوامل زمینه ای و بسترساز حاکم بر الگو را تبیین می کند.
جایگاه و اقدامات ابوجعفر صیمری در تحولات سیاسی – اجتماعی عصر آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوجعفر صیمری از اهالی صیمره (دره شهر از توابع استان ایلام) و یکی از شخصیت های سیاسی – نظامی عصر آل بویه و وزیر احمد معزالدوله بود. پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ به این پرسش انجام شد که ابوجعفر صیمری، وزیر شیعه مذهب احمد معزالدوله، چه جایگاه و نقشی در تحولات سیاسی – اجتماعی عصر خود داشته است؟ نتایج تحقیق که با روش توصیفی – تحلیلی و بهره گیری از منابع انجام شد، نشان می دهد که معزالدوله در زمان فتح خوزستان و تصرف بغداد، جوان و ناآزموده بوده است؛ از این رو، ابوجعفر صیمری در رتق و فتق امور و عبور از بحران های سیاسی و نظامی، کمک های شایان توجهی به وی کرده است. صیمری، قبل از حمله معزالدوله به خوزستان، مأمور مالیات گیری شوش بوده و در تصرف خوزستان نقش مهمی داشته است. وی به زبان عربی مسلط بوده و به عنوان مترجم اصلی در کنار وزارت به معزالدوله خدمت می کرده است. او همچنین در امور سیاسی و نظامی، نقش مؤثری داشته و معزالدوله، بدون مشورت با وی کاری را انجام نمی داده است؛ به طوری که با پیشنهاد ایشان از جایگزینی خلیفه و خلافت شیعی به جای خلافت عباسی صرف نظر کرد.
بازشناسی انقلاب های بزرگ با تأکید بر شاخصه ها و ابعاد بین المللی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از انقلاب هایی که در طول تاریخ رخ داده اند، ""انقلاب ملی"" و تعداد اندکی از آنها به عنوان ""انقلاب بزرگ"" شناخته می شوند. این انقلاب ها دارای شاخصه های ویژه ای هستند که به صورتی آشکار آنها را از دیگر انقلاب ها متمایز و ممتاز می سازند. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سئوال است که انقلاب های بزرگ چه ویژگی هایی دارند و با چه شاخصه هایی می توان آنها را شناخت؟ و اساساً نقاط تمایز آنها با دیگر انقلاب ها چیست؟ مدعای نوشتار حاضر این است که تنها تعداد بسیار اندکی از انقلاب ها را می توان در مقوله ""انقلاب های بزرگ"" طبقه بندی کرد. در واقع، انقلاب های بزرگ پدیده هایی نادر و کمیاب اند. این انقلاب ها نقاط عطفی مهم در تاریخ تحولات جامعه بین المللی محسوب می شوند و باعث ایجاد تح ولات گسترده و عمیقی در سطح جهانی می شوند؛ به گونه ای که آثار و پیامدهای حاصل از چنین انقلاب هایی هنوز هم، پس از سال ها و قرن ها، در جامعه بشری و در زندگی سیاسی در عرصه بین المللی تأثیرگذار است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن ارائه شاخصه ها و ویژگی هایی برای انقلاب های بزرگ، مدعی می شود که چهار انقلاب فرانسه، روسیه، چین و ایران را می توان از جمله انقلاب های بزرگ دوران مدرن تلقی کرد. از اینرو، با مطالعه و بررسی عناصر اصلی و ویژگی های بین المللی این انقلاب ها، می توان معیارها و اص ولی برای شناخت انقلاب های بزرگ و تفکیک آنها از دیگر انقلاب ها ارائه کرد.
شاهِ نفتی: نفت و سقوط رژیم پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفت از عناصر اساسی در شکل دهی به نظام اجتماعی و سیاسی ایران معاصر و نیز یکی از منابع اصلی تأثیرگذار در ظهور و سقوط حکومت های ایران بوده است. دولت های تاریخ معاصر ایران هیچ گاه نتوانسته اند بدون نفت کشور را اداره کنند. وقتی که درآمد نفتی منبع اصلی تأمین هزینه های حکومت باشد، با نوسان این درآمد، اقتدار حکومت نیز دچار بحران خواهد شد. نحوة مواجهة دولت های مختلف ایران با درآمدهای نفتی و چگونگی هزینه کردن این درآمدها نیز نقشی مهم در آیندة دولت داشته است. برای اثبات این مدعا، در این مقاله کوشش شده است نقش نفت در حکومت محمدرضا پهلوی تبیین شود. برای این منظور، به روش تاریخی و با استفاده از نظریة روان شناختی ماروین زونیس به تحلیل دوران حکومت محمدرضا پهلوی از زاویة نفت پرداخته شده است. به دلیل متکی بودن سلسلة پهلوی به شخص شاه و نقش کانونی او در رژیم، طبیعتاً ویژگی های شخصیتی و روانی شاه در عملکرد و ساختار نظام تأثیر بسیاری می گذاشت. نفت از منابع اصلی و اساسی قدرت شاه بود و طبق نظریة زونیس، دو رکن از چهار رکن اساسی شخصیت شاه وابسته به نفت بود. یافته های این مقاله مبین آن است که یکی از دلایل سقوط روانی شاه و به تبع آن نظامِ متکی بر شخصِ شاه، بحران های نفتیِ منتهی به تزلزل ارکان روانی او بود.
جایگاه تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی (مقایسه با چارچوب تحلیلی ایدئولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی 1357 را در وجه فرهنگی و اندیشه ای آن جست و جو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافت های رقیب ( هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبة فکری انقلاب ها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام می نماییم و نوشتار خود را با جمع بندی یافته های تحقیق به پایان می رسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت می دانیم که نگاه گفتمانی بهتر می تواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیت های تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژه ای برخوردار است و چشم اندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستی شناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی می گشاید.
نظریه فطرت نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ها ارکان اساسی علوم را تشکیل می دهند؛ چراکه بیشتر تفسیرها و تحلیل ها از پدیده های طبیعی و اجتماعی، در قالب نظریه ها صورت می گیرند. پژوهش حاضر با توجه به نقش نظریه در علوم، درصدد است تا با توجه به ویژگی های انقلاب اسلامی ایران که انقلابی برگرفته از مکتب اسلام و اندیشه های دینی امام خمینی (ره) است، ضمن بیان ضرورت های نظریه پردازی بومی برای رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران، نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی را پیشنهاد کند. از آنجا که نظریه فطرت، پایه و اساس مکتب اسلام، انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی (ره) است؛
به همین دلیل در این پژوهش ابعاد نظریه فطرت برای رسانه طراز انقلاب اسلامی تبیین شده است. از این رو، با بهره گیری از دیدگاه امام خمینی (ره) در مورد فطرت، به نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی و در سطحی عام تر نظریه رسانه اسلامی می رسیم؛ نظریه ای که پشتوانه فلسفی آن با توجه به اندیشه های امام خمینی (ره) حکمت متعالیه، پشتوانه فقهی آن اصول فقه و هدف نهایی آن
قرب الهی است.
کنش سیاسی دانشجویان و تأثیر محرومیت نسبی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کنش های سیاسی اعتراضی دانشجویان از دیدگاه جامعه شناختی و رابطه آن با محرومیت نسبی از دیدگاه روان شناختی مورد بررسی میان رشته ای قرار گرفته است. در این پژوهش از روش تحقیق کمی و کیفی و تکنیک های پیمایشی، مصاحبه ای و مطالعه اسنادی استفاده شده است. جامعه آماری در روش کمی، دانشجویان دانشگاه های تهران در سال 1389 و در مصاحبه، دانشجویان معترض سیاسی که حکم دریافت کرده اند، هستند. نتایج نشان دهنده پتانسیل بالای کنش های سیاسی اعتراضی (متغیر جامعه شناختی) و احساس محرومیت نسبی (متغیر روان شناختی) در پاسخ دهندگان است و رابطه این دو متغیر نیز معنادار است. این پژوهش در سال 1389، در اوج اعتراضات سیاسی، در بین قشر معترض اجتماعی (دانشجویان) و در شهر تهران که بالاترین نرخ اعتراض ها را داشت، انجام شده است. بنابراین نتایج به دست آمده مربوط به دوره ای بحرانی بوده و قابل تعمیم به شرایط امروزی و سایر اقشار اجتماعی و شهرها نیست