فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم اصلی تفکرنیچه، مفهوم نیمروز است. حقیقت به نزد نیچه، در نیمروز رخ می دهد. نیمروز ، در خاموش ترین ساعت روز اتفاق می افتد و در این لحظه، هر چیزی، اندک تفاوتی با خودش پیدا می کند؛ این تفاوت، تفاوت حداکثری یا بی تفاوتی نیست؛ بلکه تفاوتی اندک است. نیمروز، لحظه انقطاع از روزمرگیها و عادتواره ها و همچنین لحظه خلق و تولد امر یگانه، تکین و شگفتی ساز و همچنین لحظه دریدن پرده نمادین است. در این لحظه تکین و رخدادگونه است که عدم، می عدمد و بدین سان، پدیدارها، خود را بی واسطه بر ما آشکار می کنند. علی شریعتی نیز به مثابه جامعه شناسی وجوداندیش، همچون نیچه، خواستار گسست از جهان بینی انسانهای میانمایه است و درست از این روست که او بر ضرورت نقد روزمرگی و میانمایگی انگشت تأکید می گذارد. گفتنی است اگر چه شریعتی به صورت مستقیم به استعاره نیمروز در آثار خویش اشاره ای نکرده است؛ اما با اندکی غور در آثار او، به این نکته تفطن پیدا خواهیم کرد که شریعتی خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر استعاره نیمروز نیچه در صورتبندی نظام اندیشگی خویش که همانا گسست از روزمرگی است بوده است.
بررسی پدیده گسترش مهاجرت در اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
167-193
حوزههای تخصصی:
مهاجرت ها دارای انواع گوناگونی هستند، ولیکن چه به شکل حرکت در مرزهای بین المللی صورت بگیرند و چه در درون مرزهای یک کشور به وقوع بپیوندند، همواره موجب پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جوامع مهاجرفرست و مهاجرپذیر می شوند. در این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است، پدیده گسترش مهاجرت در اتحادیه اروپا مورد واکاوی قرار گرفته و پیامدهای جامعه شناختی و حقوقی آن مورد بحث قرار گرفته است. در بحث پیامدها و آثار مهاجرت هایی که در نوع خارجی صورت می گیرند، لازم است به یک مورد توجه ویژه صورت بگیرد. این یک مورد سنخیت نداشتن در حوزه فرهنگ مهاجران با فضایی است که به تازگی در آن قرار گرفته اند. این فضای جدید به صورت عمد ه تر موارد موجبات ناسازگاری و عدم هماهنگی آنان را فراهم می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بحران نژادپرستی جدید، بحران چند فرهنگ گرایی، تعارض بین انسان دوستی و منافع ملی، بحران مشارکت و بحران وفاداری از پیامدهای حقوقی - جامعه شناختی مهاجرت در اروپا به شمار می روند.
جنگ استعارگان: تحلیلی جامعه شناختی از مواجهه با استعاره های توسعه در ادبیات داستانی ایران
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
9 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش می کند مواجهه با استعاره های توسعه در برخی متون داستانی برگزیده در ایران را با رویکردی جامعه شناختی تحلیل کند. در این راستا، به دو منظومه استعاری پزشکی و مهندسی توجه می شود که از عصر مشروطه تاکنون در ایران غالب بوده اند. در این دوره، آثار ادبی چندی پدید آمده اند که با شکل هایی از مقاومت، نظام های استعاری مذکور را به چالش کشیده اند. این نوشتار، به این مواجهه می پردازد و با تکیه بر نظریه استعاره لیکاف و متاثر از جامعه شناسانی چون گیدنز و دستاوردهای تاریخ نگارانی چون توکلی طرقی، به تحلیل داستان های برگزیده از نویسندگان مشروطه تا دوره متأخر می پردازد. نتیجه پژوهش، نشان می دهد که در عصر پهلوی و پس از ایجاد فاصله میان روشنفکران و دولت، الگوهایی از مقاومت استعاری در مقابل گفتمان توسعه در ادبیات داستانی ظاهر شد. با تغییر نظام استعاری توسعه، این مقاومت به شکلی دیگر تداوم یافت. حتی در برخی موارد، ادبیات داستانی، علاوه بر نقد نظام های استعاری، امکان اشاره به الگوهای استعاری آینده و نیز رخدادهای آتی را یافت. این امر علاوه بر نشان دادن توانایی های امر ادبی، بار دیگر ناکارآمدی نظریه هایی را که با نادیده گرفتن منطق امر ادبی، آن را به مثابه بازتاب صرف امر اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی قلمداد می کنند، نشان می دهد.
درآمدی بر نقد و تحلیل جامعه شناسی اشعار نیما یوشیج
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
55 - 72
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی به اعتبار بیان واقعیت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، رویدادهای روزمره تاریخی و در بر داشتن حقایق فرهنگی، انسانی و نیز گفتمان های رایج اسناد جامعه شناختی ملت ها هستند. جامعه شناسی ادبیات رویکردی است که به کشف و تحلیل این اسناد و همزمان ارزیابی آثار ادبی در پیوند با جامعه و تاریخ می پردازد. اشعار نیمایوشیج آینه ای برای بازتاب واقعیت های معاصر به ویژه چهار دهه اول عصر پهلوی است. جامعه شناسی ادبی شعر نیمایوشیج را می توانیم کمینه به چند شاخه جامعه شناسی سیاسی، جامعه شناسی اقتصادی، جامعه شناسی فرهنگی تقسیم کنیم و واقعیت ها و رخدادهای اجتماعی تاریخی را در آثار او بازشناسی نماییم. در بوطیقای نیما شعر و شاعری هم کنش اجتماعی شاعر و هم وجود فلسفی اوست. نیما در واکنش انسانی و مبارزه جویی اجتماعی در برابر واقعیت ها و رویدادها عموماً واکنش انتقادی و متفکرانه نشان می دهد و به این دلیل شعرش ارزش جامعه شناختی والایی دارد. در این مقاله توصیفی- تحلیلی کوشیده ایم تا درآمدی بر جامعه شناسی شعر نیما در سه ساحت جامعه شناسی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ارائه نماییم. مهمترین موضوعات بحث عبارتند از سیطره سنگین استبداد سیاسی، جریان آزادی خواهی، رویدادهای تاریخی، فقر ، فاصله طبقاتی، غفلت و واماندگی فرهنگی، ضعف همبستگی اجتماعی، بیان جریانات فکری و گفتمان های ایدئولوژیک.
بازنمایی تحولات نام گذاری ها و باز نام گذاری های معابر و اماکن شهر تهران در مطبوعات از 1300 تا 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
نام گذاری و بازنام گذاری یکی از جنبه های هویت بخشی به فضا است. این مقاله تحولات بازنمایی نام گذاری ها و باز نام گذاری های معابر و اماکن شهر تهران را در آیینه مطبوعات در طول یک سده مورد بررسی قرار داده است و تلاش شده تا تولد و نقاط اوج نامگذاری ها و بازنامگذاری ها در گرایش های مختلف را نمایان سازد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کمّی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. داده های این پژوهش از تمام شماره های چاپ شده روزنامه اطلاعات که حدود یک قرن چاپ آن تداوم داشته جمع آوری و پس از جمع آوری متون مرتبط با نام گذاری، داده ها طبقه بندی و تحلیل محتوا شدند. نام گذاری ها و بازنام گذاری ها بیش از هر چیز تابع قدرت و از طرفی تحولات اجتماعی و سیاسی هستند. یافته های تحقیق نشان دهنده این است که طی صد سال اخیر نام هایی با گرایش سیاسی بیشترین فراوانی را داشتند به شکلی که نام شخصیت ها یا وقایع سیاسی بعد از تغییرات ساختاری، به سرعت آماج حمله قرار گرفته است. در واقع اولین قدم بعد از تغییرات ساختاری، محو و ازبین بردن نام شخصیت ها و وقایع متناسب با نظام ارزشی گذشته است و بعد از این نام های همسو با ایدئولوژی وقت هستند که باید هم بر بستر بزرگ خیابان ها و معابر شهری و هم در خاطرات جمعی ثبت شوند به عبارتی؛ ایدئولوژی وقت خواهان تحریم هویت نظام گذشته و روی کار آوردن هویتی جدید است که این را با بذل توجه به برخی از نام ها و محو نام های ناهمسو با خود نشان میدهد.
الزامات تغییرات فرهنگی از طریق شهرت در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت تغییرات اجتناب ناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریان های قدرت به ویژه نظام شهرت است. دستیابی به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار نیازمند توجه به الزامات تغییرپذیری است. کم توجهی به این الزامات می تواند فرایند و محتوای تغییرات را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس هدف مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق شهرت سلبریتی ها در فضای مجازی چه الزاماتی دارد؟ روش مطالعه، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و مبتنی بر روش کولایزی است و جامعه پژوهش چهره های فعال در عرصه های مختلف علمی، هنر، ورزش و فعالان فضای مجازی هستند. از این میان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار تا سطح اشباع داده ها با 16 نفر به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق صورت گرفت. اعتبار پ ژوهش از طریق ممیزان بیرونی، بازگشت به مصاحبه شوندگان و توصیف عمیق انجام شد. یافته ها نشان داد الزامات تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ها در فضای مجازی را می توان در دو سطح کلی ساختاری و محتوایی و در ابعاد شبکه سازی بهینه، کنترل مقاومت ساختاری، تحولات خانواده، سرمایه سازی اجتماعی در قالب الزامات ساختاری و ابعاد جریان سازی فرهنگی، رهبری فرهنگی و توجه به منزلت اجتماعی در قالب الزامات محتوایی قرار داد. نتایج این مطالعه علاوه بر اینکه نقش سلبریتی ها را در تغییرات فرهنگی نشان می دهد، به عوامل تسهیل کننده نفوذ فرهنگ شهرت در جامعه ایران تأکید می کند.
نقش فضای مجازی بر شکل دهی زیست بوم رشد و تعالی نوجوان ایرانی معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تاکنون فضای مجازی بر رشد و تعالی نوجوان آثار مختلفی داشته است. هدف این پژوهش مطالعه نقش فضای مجازی بر شکل دهی زیست بوم رشد و تعالی نوجوان ایرانی معاصر است. این تحقیق از نوع توصیفی - کاربردی است و با جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات از کتب و مقالات، آثار فضای مجازی بر نوجوان را شناسایی کرده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، مدل مفهومی نقش فضای مجازی بر شکل دهی زیست بوم رشد و تعالی نوجوان ایرانی معاصر تدوین شد که مؤلفه های آن (7 مضمون سازمان دهنده) شامل 1. آسیب های فضای مجازی بر باورهای نوجوانان، 2. آسیب های فضای مجازی بر عواطف نوجوانان، 3. آسیب های فضای مجازی بر رفتارهای نوجوانان، 4. آثار فضای مجازی بر خانواده، 5. آثار فضای مجازی بر امور اجتماعی عمومی، 6. آثار فضای مجازی بر امور اجتماعی نهادی و 7. ظرفیت های مثبت فضای مجازی در رشد نوجوانان می شود.
مدل تأثیر سبک زندگی دینی بر عملکرد شغلی: مرور سیستماتیک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
37 - 54
حوزههای تخصصی:
بی تردید سبک زندگی دینی یکی از مفاهیم بنیادین زندگی انسان است که نقشی مهم و تأثیرگذار در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، از جمله عملکرد شغلی، دارد. در سال های اخیر، تأثیر سبک زندگی دینی بر عملکرد شغلی به موضوعی پرمباحثه در پژوهش ها تبدیل شده و برخی مطالعات بر تأثیر مستقیم سبک زندگی دینی یا اثر آن بر متغیرهای میانجی بر عملکرد شغلی تأکید دارند. با وجود این مطالعات، هنوز ابهامات بسیاری درباره نحوه و میزان اثرگذاری سبک زندگی دینی بر عملکرد شغلی وجود دارد. برخی از جنبه های پیچیده این رابطه و نقش متغیرهای تعدیل کننده همچنان ناشناخته و دغدغه ای پژوهشی هستند. این تحقیق درصدد پاسخگویی به این سؤال است: سبک زندگی دینی چگونه بر عملکرد شغلی اثر می گذارد؟ این مرور سیستماتیک نخستین بررسی جامع از شواهد موجود است که قصد دارد با ارائه تصویری شفاف از رابطه سبک زندگی دینی و عملکرد شغلی، گامی برای ارتقای درک این ارتباط پیچیده بردارد و به توسعه سیاست های جدید برای بهبود بهره وری کارکنان کمک کند. هدف این تحقیق شناسایی و تحلیل تأثیر سبک زندگی دینی بر عملکرد شغلی و دستیابی به فهمی دقیق از نقش و تأثیر سبک زندگی دینی در این زمینه است. برای یافتن مطالعاتی که رابطه سبک زندگی دینی با عملکرد شغلی را بررسی کرده اند، پایگاه های Scopus، Science Direct، Medline و Web of Science جست وجو شدند. دوازده مطالعه که معیارهای ورود را داشتند، شناسایی و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که سبک زندگی دینی با تأثیر بر انگیزه، خودنظارتی، مشارکت، وجدان کاری و سرمایه اجتماعی می تواند بر عملکرد شغلی تأثیرگذار باشد. با این حال، این رابطه پیچیده و چندوجهی است و از عواملی چون تعدیل کننده های مختلف اثر می پذیرد.
تبیین شکل های اجتماعیِ فرم ستیزه در منتخبی از نمایشنامه های محمد یعقوبی بر پایه آرای گئورگ زیمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد تا با تمرکز بر آرای جامعه شناسی گئورک زیمل، سازوکار و شکل گیری فرم ستیزه در منتخبی از نمایشنامه های محمد یعقوبی را مورد مطالعه قرار دهد. ستیزه، به عنوان یک فرم تعامل اجتماعی، سنتز عناصری است که همواره هم برعلیه هم و هم برای هم کارکرد دارند. از این رو، این مقاله سعی دارد تا با تأکید بر فرم ستیزه از منظر زیمل به این پرسش پاسخ دهد که این مفهوم چگونه در روابط شخصیت های نمایشنامه های محمد یعقوبی شکل گرفته است؟ به نظر می رسد مفهوم ستیزه در این نمایشنامه ها در ساختاری دوگانه و تقابلیِ طبیعت/فرهنگ آشکار شده است و در ستیزه ای که میان روابط شخصیت ها بروز پیدا می کند، به مثابیه یک فرم ارتباطی نمود روشن تری پیدا می کند. این فرم تعاملی، شکلی از وحدت و تعادل در نوشتار را نیز برمی سازد. فرومی که در ساحت تقابل های زنانه/مردانه عینیت می یابد. از این رو، این مقاله، نخست مفهوم و کارکرد فرم ستیزه با تأکید بر آرای زیمل را می کاود، سپس با روش تحلیلی توصیفی به تحلیل و تطبیق این فرم در نمایشنامه های مورد نظر خواهد پرداخت.
توانش ارتباطی بینافرهنگی در کلاس های آموزش زبان فارسی: دیدگاه فارسی آموزان غیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک فرد از فرهنگ های جدید و هم چنین فرهنگ خود، نقش مهمی در موفقیت فرد در یادگیری زبان مقصد دارد. مسئله این است که مشخص نیست در کلاس های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، چگونه و به چه میزان به آموزش جنبه های فرهنگی برای گسترش توانش بینافرهنگی فارسی آموزان پرداخته می شود. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه های فارسی آموزان غیرایرانی در مورد آموزش فرهنگ و توانش ارتباطی بینافرهنگی است. این پژوهش که یک مطالعه کمی است، به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. شرکت کنندگان این پژوهش میدانی 104 فارسی آموز از کشورهای گوناگون هستند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. داده های به دست آمده در این مقاله، به کمک یک پرسشنامه اعتبارسنجی شده به دست آمده است و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد فارسی آموزان بر این باورند که مدرسان سطح مهارت های زبانی آنان را در یادگیری زبان فارسی افزایش می دهند تا بتوانند زبان فارسی را برای اهداف علمی استفاده کنند، ولی میزان انگیزه بخشی مدرسان برای آموزش زبان فارسی چندان رضایت بخش نیست. فارسی آموزان، به دلیل زندگی در کشور ایران، تا حد زیادی با کشور، فرهنگ و مردم ایران و زبان فارسی آشنا هستند. اما آنان از مدت زمان اختصاص یافته به آموزش فرهنگ و پرداختن به توانش ارتباطی بینافرهنگی در کتاب های آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان رضایت چندانی ندارند. از یافته های این پژوهش چنین می توان نتیجه گرفت که مدرسان فارسی آموزان را برای یادگیری زبان فارسی تشویق نمی کنند و نیز اطلاعاتی را در مورد شرایط تاریخی، جغرافیایی و سیاسی فرهنگ ارائه نمی دهند. که کلاس های درسی زبان فارسی نیازمند صرف وقت بیشتری به اهداف بینافرهنگی است تا فارسی آموزان بهتر بتوانند به توانش بینافرهنگی دست یابند.
بسترهای تشدید فاصله بین پیروان ادیان و مذاهب در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
35 - 63
حوزههای تخصصی:
در بستر متنوع قومی و مذهبی ایران زمین، دائما مسئله نحوه و کیفیت تعامل بین اقوام و پیروان مذاهب مورد بحث بوده است. این تعامل می تواند متأثر از عوامل واگرا باشد. نظر به اهمیت دوچندان همسویی و وحدت ملی در شرایط تاریخی کنونی، در این مقاله سعی شده است تا زمینه ها و دلایل تشدید اختلاف و فاصله افتادن بین ادیان و مذاهب در استان سیستان و بلوچستان، که میزبان پیروان اقوام و مذاهب متعددی است، مطالعه شود. در این مقاله ذیل چارچوب مطالعه کیفی و بر اساس نظریه زمینه ای با 25 نفر از ساکنین استان سیستان و بلوچستان طی بازه زمانی 6 ماهه مصاحبه انجام شده است. روش نمونه گیری بر اساس نمونه گیری نظری بوده و با مشارکت کنندگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. یافته ها بر اساس روش اشتراوس و کوربین کدگذاری و تحلیل شده اند. در کدگذاری باز، متن مصاحبه ها چندین بار خوانده و حدود 95 مفهوم از جملات معنی دار استخراج شد. مفاهیم در کدگذاری محوری در 16 مقولهٔ فرعی و 7 مقولهٔ اصلی و انتزاعی تر تلفیق شدند. در نهایت یک مقولهٔ هسته ای نهایی «نیروهای واگرا و ازهم گسیختگی تعاملات بین ادیان و مذاهب» که جامع و چکیده ای از تمامی مقولات اصلی و تحلیل داستانی از فرایند داده هاست، استخراج شد. این مطالعه ثابت می کند که عواملی تحت عنوان تبعیض، عدم پذیرش دیگری، نابخردی برخی علمای دینی و فقدان گفت وگوی آزاد و در بستری که بنا به مشکلات اقتصادی و تحت تأثیر جغرافیای فرهنگی شکل گرفته و با مداخله عواملی مانند تعصبات شدید قومی و دینی منجر به شکل گیری شبکه تعاملی متعصب و منافع داخلی و خارجی شده است که در راستای منع تعامل بین ادیان و مذاهب فعالیت می کنند. پیامد این فرایند هم روی آوردن به کنش تحقیرآمیز و توهین آمیز افراد و همچنین تغییر تصور آن ها نسبت به دین است.
جنسیت زدگی نشانه ها در خود - نگاره های زنان (مطالعه موردی: آثار هنرمندان پسامدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
14 - 25
حوزههای تخصصی:
کارکرد نظام های زبانی که یک پیام را توسط نشانه ها منتقل می کنند، تثبیت واقعیت و طبیعی سازی آن بوده که این امر خالی از ایدئولوژی و لایه های معنایی نمی باشد و افراد یک جامعه به جهت دریافت پیام، نشانه ها را در قالب قراردهای فرهنگی می آموزند. بازنمایی تصویری از طریق نظام زبانی بصری در طول تاریخ ایده ها و باورهایی از تمام امور، نظیر جنسیت و هویت را پدید آورده است و جامعه آن ها را فرا گرفته است. هنرمندان پست مدرن که همواره در پی ساختارشکنی و آشنایی زُدایی هستند، در آثار خود به نقد باور های طبیعی سازی شده در جامعه، از طریق بازنماییِ هنجارشکن و نامتعارف، می پردازند. در این پژوهش خودنگاره های عکاسان پست مدرن که توسط دال های بصری ، قراردادهای از پیش تعیین شده ی هویت و جنسیت را به چالش کشیدند، مورد توجه قرار گرفته و با اتکا به دیدگاه اُمبرتو اِکو تحلیل شده است. هدف از این کار کشف لایه های معنایی و وجوه اشتراکِ آثار و واسازی ایماژهای مسلط هویت و جنسیت در عصر حاضر است. نمونه مورد مطالعه، خودنگاره های سه عکاس پست مدرنِ زن، سیندی شرمن، کلود کائون و جیلیان ورینگ می باشد. نتایج نشان می دهد که خوانش عکس غالباً امری بین الاذهانی است و کیفیت خوانش به حلقه خوانندگان وابسته است. به علاوه، فهم متن همواره نوعی غیرطبیعی سازی آن است. نتایج همچنین بیانگر آن است که آثار مورد بحث صرفاُ ارجاع به خود نبوده و در آن ها از رمزگانی بهره برده شده که بر جنسیت زده بودن نحوه بکارگیری نشانه ها در بازنمایی زن تأکید دارد.
میشل دوسرتو و تاریخ نگاری زندگی روزمره: مواجهه ای خودتأملی از خلال تجربه مطالعات فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
143 - 171
حوزههای تخصصی:
آشنایی با میشل دوسرتو در ایران، از خلال صورت بندی خاصی که جان فیسک از کتاب دوسرتو، کردارهای زندگی روزمره و به ویژه دو مفهوم استراتژی و تاکتیک به دست داده، میسر شد. کاری که فیسک با آرای دوسرتو، بی اعتنا به بینش متاروش شناختی او می کند، جهان شمول کردن دوگانه های یادشده و متناظر ساختن «شیوه های عمل» با «شیوه های مصرف رسانه ای» است. با این حال، دوسرتو متفکری چندوجهی و غنی است که به ویژه به سبب تلاش های قابل اعتنایش در نقطهٔ تعاطی تاریخ نگاری، روان کاوی، الهیات، زبان شناسی و انسان شناسی، شناخته می شود. ایده ها و بینش روش شناختی و شناخت شناسانه او در حیطه تاریخ نگاری، به ویژه بحث مهم او دربارهٔ «عمل تاریخ نگارانه»، که تلاشی برای پیوند مطالعات تاریخی با متاتاریخ نگاری بوده است، می تواند مدخل مناسبی برای خروج از سردرگمی ای باشد که مطالعات زندگی روزمره در ایران را برای بدل شدن به پروژه ای تاریخ نگارانه آزار داده است. در این مقاله، نخست، مختصات «متاتاریخ نگاری» دوسرتو و تمایز آن با متاتاریخ نگاری هایی از سنخ کارهای هایدن وایت شرح داده می شود، سپس، این ملاحظات روش شناختی و متاروش شناختی در پرتو یکی از شناخته شده ترین تک نگاری های تاریخی او، تسخیر روح در لودون روشن تر می شود. در انتها و جمع بندی بحث، در مواجهه ای خودتأملی، سعی کردم تبعات دوسرتو گریزی در مطالعات فرهنگی ایران، محدودیت های تحلیل هم آیندی برای تاریخ نگاری زندگی روزمره و امکان های متاتاریخ نگاری دوسرتو برای رهایی از تنگناهای موجود را به بحث بگذارم.
تحلیل جامعه شناختی رمان کریستین و کید بر مبنای نظریل ساخت یابی گیدنز
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
37 - 54
حوزههای تخصصی:
ادبیات از ابزارهای مهم شناخت فرهنگ و تفکر هر جامعه و بازتاب دهنده نگرش ها، ارزش ها، شیوه های تفکر و گفتمان هر دوره از جوامع است. جامعه شناسی رمان به عنوان مهم ترین شکل ادبی دوران مدرن، به رابطه میان رمان و ساختار محیط اجتماعی می پردازد و بازنمایی از زندگی روزمره است. چرا که رمان بیش از هر اثر ادبی دیگری تحت تأثیر شرایط و اوضاع جامعه است و می تواند ساختار اجتماعی را در خود بازنمایی کند. گیدنز از جمله جامعه شناسانی است که در نظریه ساخت یابی به مسئله کنش و ساختار و رابطه دیالکتیک ساختار و عاملیت توجه کرده است که بر مبنای آن ساختارهای اجتماعی هم واسطه کنش اند و هم خود به وسیله کنش اجتماعی بازتولید می شوند. در این پژوهش که با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، تلاش شد تا بر مبنای نظریه ساخت یابی گیدنز، خوانشی جامعه شناختی از رمان کریستین و کید به عنوان یکی از آثار صناعت مند و پرتعلیق گلشیری صورت گیرد و پنج مفهوم مواجهه شرق و غرب، شیء انگاری سوژه، بی تفاوتی و انفعال، زن و هویت زنانه و عصیان و بازاندیشی احصا شد.
نقش واسطه ای سازه اشتراک دانش در تأثیر گذاری دینداری بر مهارت های شناختی (مورد مطالعه دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک تبریز 1403-1401)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
65-93
حوزههای تخصصی:
عصر کنونی را عصر شناخت، پسا ارتباطات و فناوری می نامند؛ لذا مطالعه ی جامعه شناسی شناخت و مهارت های شناختی در بین دانش آموزان با توجه به نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آنها، امری ضروری است که به شدت احساس می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با روش کمی و استفاده از تکنیک پیمایش با هدف بررسی نقش واسطه ای سازه اشتراک دانش در تأثیر گذاری دینداری بر مهارت های شناختی دانش آموزان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک تبریز تشکیل داده اند. تعداد کل جامعه آماری مورد نیز 9540 نفر دانش آموزان دوره دوم متوسطه دانش آموزان ناحیه یک تبریز در سال تحصیلی (1402-1401) می باشند که از میان 3837 نفر دانش آموزان پسر و 5703 نفر دانش آموزان دختر با استفاده از فرمول کوکران ( با محاسبه واریانس متغیر وابسته) تعداد 1163 نفر انتخاب و به روش نمونه گیری خوشه ای مورد پرسش قرار گرفتند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه در قالب طیف لیکرت شش درجه ای، در بازه زمانی سال 1402 گردآوری شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیر وابسته(مهارت های شناختی دانش آموزان) با لحاظ اثرات مستقیم، غیر مستقیم و کل متغیرهای مستقل، از متغیر اشتراک دانش در مقایسه با متغیر دینداری بیشترتأثیر پذیرفته است. همچنین نتایج حاکی است که اشتراک دانش به نوعی در قدرت توانمندسازی عاملان اجتماعی و در رأس آن دانش آموزان، نقش بسیار مهمی دارد که خود متأثر از متغیر هایی چون دینداری نیز می تواند نقش به سزایی در ارتقای مهارت های شناختی دانش آموزان ایفا کند؛ به همین دلیل انتظار می رود مسئولان مربوطه موضوع مطروحه را بیش از پیش مورد توجه قرار دهند.
واکاوی مهاجرت و فرار مغزها بر اساس نقش متغیرهای هویت جنسی، قومیتی و مذهبی در طراحی الگوی تحرک تحصیلی دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
161-178
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مهاجرت و فرارمغزها بر اساس نقش متغیرهای متغیرهای جمعیت شناختی در دانشجویان ایرانی بود که روش تحقیق حاضر از نظر ماهیت توسعه ای، از نظر استراتژی آمیخته اکتشافی متوالی و از نظر شیوه انجام بر اساس سه مسیر فراترکیب، اکتشافی متوالی(به روش تحلیل تِم) و پیمایش کمی بود. در این پژوهش برای شناسایی تاثیر هویت قومیتی، مذهبی و جنسیتی بر مهاجرت و فرارمغزها دانشجویان ایرانی از روش فراترکیب پیشینه پژوهش استفاده شد که با بررسی 19 مقاله داخلی و خارجی مرتبط جمعا 31 مقوله شناسایی شد. همچنین الگوی در جهت کاهش پدیده مهاجرت و فرارمغزها با مصاحبه از خبرگان و به روش تحلیل تِم انجام که الگوی نهایی شامل 8 عنصر اصلی (توسعه پایدار متوازن، توانمندسازی زنان، تقویت ملی گرایی، کنترل فساد و تبعیض، ارتقا تحرک بین المللی، حاکمیت و ارتقا قانون، تقلیل عوامل سیاسی و آموزش نخبگان) در قالب 43 مقوله یا مولفه طراحی شد. بر اساس نتایج الگوی ارائه شده در این پژوهش بعنوان چهارچوبی در جهت توسعه زمینه های کاهش تبعیض های قومی، مذهبی و جنسیتی، تقویت ملی گرایی، رشد آموزش دانشگاهی، زمینه های تعامل صنعت و دانشگاه، پذیرش دانشجویان بین المللی و تعامل بین المللی دانشگاهی را فراهم می کند که نهایتا می تواند منجر به کاهش مهاجرت نخبگان با هویت های قومی، مذهبی و جنسیتی مختلف می شود.
تحلیل گفتمان مقایسه ای نسخه های فارسی و ترکی آذربایجانی سرود «سلام فرمانده» با رویکرد ارتباطات میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
183 - 157
حوزههای تخصصی:
سرود «سلام فرمانده»، پدیده ای بود که به فاصله کمتر از یک سال از انتشار آن در ایران، توانست به حداقل 35 نسخه به زبان ها و گویش های مختلف بازتولید شود و زنجیره ای از ارتباطات میان فرهنگی را شکل دهد که در مجموع بتوان به آن به عنوان یک پدیده فرهنگی ارتباطی نگریست. این سرود در جمهوری آذربایجان نیز به زبان ترکی بازتولید شد. مسئله این پژوهش، بررسی تحلیل گفتمان مقایسه ای نسخه فارسی و ترکی با رویکرد ارتباطات میان فرهنگی است. روش مورد استفاده تحلیل گفتمان به روش عملیاتی پدام است. چارچوب نظری نیز مبتنی بر نظریه مذاکره بر سر هویت است. بر اساس یافته های این مطالعه، به طورکلی این سرود در خارج از مرزهای ایران، به خصوص برای اقلیت های شیعیان در قفقاز، نمودی از مقاومت فرهنگی شیعیان در برابر فرهنگ جهانی شده غربی، درک و بازتولید می شود. گروه های مختلف برای حفظ و انتقال هویت گروهی مذهبی خود به نوجوانان و کودکان، به بازخوانی و بازتولید این اثر روی آوردند. گفتمان حاکم بر نسخه ترکی آذربایجانی حول سه دال اساسی «معرفی امام زمان(عج) به نوجوانان»، «انتظار فعالانه ظهور امام زمان(عج)» و «ساخت آینده آذربایجان، متناسب با هویت مذهبی» تشکیل یافته است. در مقایسه نسخه ترکی با نسخه فارسی، دو دال اساسی «معرفی امام زمان (عج) به نوجوانان» و «انتظار فعالانه ظهور امام زمان (عج)»، که گفتمان نسخه فارسی نیز حول آن شکل یافته بود، تکرار شدند. همچنین در نسخه ترکی آذربایجانی به دو مفهوم «وجود زمینه های تشکیل حکومت اسلامی در آذربایجان» و «احساس تعلق به جبهه مقاومت» اشاره شده که در نسخه فارسی وجود نداشتند و برای اولین بار در این نسخه مطرح شده است.
شورش علیه طبقه خویشتن (بررسی تطبیقی تیپ شخصیت «ناتاشا» در رمان مادر و شیرین در داستان کوتاه نامه ها)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
23 - 36
حوزههای تخصصی:
تیپ شخصیت های قهرمانان در مکتب رئالیسم سوسیالیستی معمولاً از دل توده مردم برگزیده می شوند، اما در برخی از آثار بزرگ علوی، مثل داستان نامه ها و رمان چشم هایش، افرادی از طبقه برتر پا به میدان مبارزه علیه طبقه مرفه خویش می گذارند. به زعم برخی پژوهشگران، حضور این افراد در صحنه انقلاب تصنعی است و علوی بیهوده می کوشد تا بین جریان انقلاب و افرادی از طبقه برتر ارتباطی ایجاد کند. مسئله جستار حاضر، این است که پل زدن میان انقلاب و لایه متوسط یا مرفه جامعه، تنها ایده و عقیده علوی و حاصل نگاه صرف او نبوده و می توان رد و سابقه چنین پیوندی را در آثار اصیل رئالیسم سوسیالیستی مشاهده کرد؛ خاصه در رمان مادر که به عنوان الگو و به عنوان نمادی از ادبیات سیاسی و مقاومت به شمار می آید. درنگی در این رمان نشان می دهد که توجه ویژه گورکی به قشرهای فرودست سبب نمی شود که از توان و پتانسیل افراد طبقه فرادست (بورژوا) غافل شده و آن ها را به یکباره طرد و انکار کند. بلکه برعکس، او به ترسیم تصویری از افراد طبقه بالادست می پردازد که شخصیتی انقلابی دارند و هم دست و همراه با پرولتاریا علیه طبقه خویش می شورند و به ستیز علیه ظلم و ستم اربابان، سرمایه داران و طبقه برتر برمی خیزند. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی، با بهره گیری از امکانات کتابخانه ای و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، می کوشد تا به بررسی تطبیقی تیپ شخصیت های «ناتاشا» و «شیرین» (در رمان مادر ماکسیم گورکی و داستان نامه ها اثر بزرگ علوی) بپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که ناتاشا و شیرین هر دو دخترانی از طبقه مرفه اند که با داشتن ویژگی ها و دلایلی مشترک ضد طبقه خویش می شورند.
نقش مدیریت استعداد در شکل دهی سبک زندگی سازمانی در مراکز آموزشی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
119 - 138
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع مختلف، از جمله مقالات، پایان نامه ها و پایگاه های اطلاعاتی، نقش نظام مدیریت استعداد در شکل دهی سبک زندگی سازمانی در مراکز آموزشی را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که مدیریت استعداد با طراحی مدلی از فرایندهای هدفمند در هشت مقوله و شانزده مفهوم و پشتیبانی از یک نظام جامع علمی و عملیاتی می تواند به شکوفایی استعدادها در ابعاد مختلف سازمانی کمک کند. در واقع، با اجرای مؤثر نظام مدیریت استعداد می توان به خروجی هایی دست یافت که با بهره گیری از نبوغ، خلاقیت و مهارت های استعدادی به نهادینه سازی روش ها و شیوه های بینشی، گرایشی و کنشی ختم شود و سبکی جدید از زندگی سازمانی را مبتنی بر بهره وری و نوآوری ترسیم کند.
بررسی اثر توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
57 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل اثر ابعاد توانمندسازی جامعه محلی بر توسعه گردشگری میراث در سایت جهانی منظر فرهنگی هورامان است. این پژوهش از روش آمیخته (ترکیب کیفی و کمی) به منظور تحلیل داده ها بهره گرفته و به شکل کلی دارای سه فاز اصلی است. فاز اول با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه حاصل از نمونه اول که شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری و میراث بود، انجام شد و بر اساس مبانی پژوهش، کدهای باز و محوری در قالب چهار بعد توانمندسازی بومی شده برای منطقه هورامان تدوین گردید. در فاز دوم و سوم به منظور کمی سازی داده ها و مقایسه نتیجه بین خبرگان و جامعه محلی جهت دستیابی به هدف دوم و سوم پژوهش مبنی بر شناسایی فاصله بین تئوری و اجرا، اقدام به تدوین پرسشنامه و توزیع آن به ترتیب بین نمونه خبرگان و نمونه ای از جامعه محلی شد. یافته ها نشان می دهد آنچه از دیدگاه جامعه خبرگان اهمیت دارد، توانمندسازی اجتماعی است و شکاف عملیاتی در این بعد از تواتمندسازی در جامعه محلی منطقه هورامان بیشتر قابل مشاهده است. در حالیکه از نظرجامعه محلی توانمندسازی اقتصادی اولویت اول را دارد و شکاف اجرایی در منطقه هورامان در همین بعد بارزتر است. پیشنهاد می شود که به منظور بهینه سازی طرح های توانمندسازی در منطقه هورامان، عواملی همچون تنوع بخشی به فعالیت های اقتصادی، برندسازی اصولی، جذب سرمایه گذاران همخوان با منطقه و روش های اشتغال و درآمدزایی پایدار مورد توجه ویژه قرار گیرد.