
مقالات
حوزههای تخصصی:
جنبش مثبت بودن بدن که در قرن بیست و یکم رونق یافته است، سعی دارد در برابر فشار اجتماعی و رسانه ای برای تثبیت معیارهای زیبایی ایستادگی کند. این جنبش بر هویت فردی و پذیرش بدن با تمام نقصهایش استوار است. یکی از گرایشهای اصلی در این جنبش پذیرفتن بدن چاق به عنوان یک واقعیت و دوست داشتن خود در عین چاق بودن است. خطر طرد افراد چاق یا نادیده انگاشتن آنها بخشی از زنان چاق را بر آن داشته که با استفاده از امکانات اینستاگرام از نادیده انگاری خود ممانعت به عمل آورند. تلاش بلاگرهای پلاس سایز نمونه ای است از تلاش اقلیت برای بلند کردن صدای خود. در این تحقیق از نظریه های، گافمن، هویت و نظریه نفوذ اقلیت استفاده شده است. برای انجام تحقیق از روش تحقیق نشانه شناسی استفاده شد و عکسهای انتخابی از صفحات اینستاگرامی ده بلاگر زن پلاس سایز ایرانی با روش کرس و لیوون تحلیل نشانه شدند. یافته های تحقیق نشان داد که اکثر بلاگرها سعی کرده اند با استفاده از تکنیک های مختلف در عکسها عادی بودن و عدم تمایل به فرار از بدن چاق را به نمایش بگذارند. الگوهای بازنمایی بدن اجتماعی و زیبایی شناختی بیش از الگوی نمایشی مورد استفاده بلاگرها قرار گرفته بود. هر چند این اقدام مثبت بلاگرها به پذیرش افراد چاق در جامعه کمک می کند اما ممکن است به نادیده گرفتن خطرات چاقی یا استفاده تجاری از نمایش بدن پلاس سایز منجر شود.
برساخت تجربه زیسته معلمان از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث زبان در کالبد جدید آن ذیل مفهوم فرهنگ تلقی می شود و بر خلاف نگاه حاکم در میان برخی از ایرانی ها که آن را با تمامیت ارضی و پیکاران سیاسی پیوند می دهند، جزء قلمرو آموزش چندفرهنگی قرار می گیرد. این پژوهش براساس رویکرد کیفی با رهیافت پدیدارشناسی، تجربیات معلمان را از کاربست انحصاری زبان فارسی در مدارس شهر سنندج مورد بررسی قرار می دهد. میدان تحقیق شهر سنندج و مشارکت کنند گان بالقوه شامل همه معلمان مقاطع ابتدایی تا دبیرستان بودند که از 15 نفر (۸ مرد و ۷ زن) از آن ها دعوت به مشارکت شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد که در نهایت برای تحلیل آنها از چارچوب براون و کلارک استفاده گردید. علی رغم تأکید معلمان بر اهمیت زبان مادری در وجوه مختلفی همچون ساخت هویت فرهنگی، حس تعلق و مهارت های ارتباطی، آن ها بیان داشتند که نظام آموزشی ایران با تمرکزگرایی آموزشی، آسیمیلاسیون فرهنگی و نادیده گرفتن حقوق زبانی اقلیت ها، سیاست تک زبانه (فارسی) را بکار می گیرد. آن ها همچنین پیامدهای این خط مشی را به بحران هویت، تشدید دوگانگی فرهنگی و یادگیری بازدارنده پیوند دادند. سرانجام معلمان به پیشنهادات متعددی مانند حذف رویکردهای سیاسی در آموزش زبان مادری، نهادینه سازی تربیت پاسخگوی فرهنگی و آموزش عاری از ایدئولوژی را برای اصلاح نظام آموزشی فعلی اشاره کردند.
تأملی در سینمای عباس کیارستمی از منظر نظریه هرمنوتیکی والتر بنیامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
والتر بنیامین متفکر و منتقد آلمانی، در مقالیه «اثر هنری در عصر بازتولیدپذیری تکنیکی آن» بیان می کند اثر هنری در دوریه معاصر با تأکید بر ارزش نمایشی بودنش کارکردهای جدیدی یافته که سینما بهترین نمونیه آن است. فیلم بیش از هر رسانیه دیگری می تواند توده ای شود. بنابراین، کل توده به مقام منتقد و تأویل گر ارتقا می یابد. از سوی دیگر، عباس کیارستمی، یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان، همواره به نحوی فیلم هایش را می سازد که مخاطب در تأویل آنها مشارکت کند. این پژوهش در پی پاسخ به این مسئله است که چه نسبتی بین آراء والتر بنیامین و آثار کیارستمی در باب تأویل گرایی وجود دارد؟ پژوهش پیشِ رو به تشریح چارچوب فکری والتر بنیامین در باب نظرییه تأویل گرایی و متناظر آنها در فیلم های کیارستمی می پردازد. هدف از این مطالعه توجه به تشابهات تواردی موجود در آرای بنیامین و چشم انداز سینمایی کیارستمی در باب تأویل گرایی است. این پژوهش نظری به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که در زمینیه تأویل ، وجوه مشترکی بین دیدگاه بنیامین و کیارستمی به طور متوارد مشاهده می شود که در آثار سینمایی کیارستمی متبلور شده اند، اما این امر مؤید الگوبرداری کیارستمی از بنیامین نیست. به زعم والتر بنیامین در تأویل پدیده های هنری می توان نگاه تازه ای به امور داشت و در پرتو آن، حقایق تازه ای از خلوت به جلوت می آیند. کیارستمی نیز ماهیت سینما را تأویل گرایانه می داند و معتقد است فیلم باید به گونه ای باشد که تماشاگر به آن معنا دهد. در واقع، درک بیننده به اندازیه خود فیلم حائز اهمیت است.
تحلیل جامعه شناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا در میان شهروندان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تأملات جامعه شناختی در باب زمینه ها، شرایط، علل، ابعاد، پیامدها و شیوه های مواجهه با این پدیده به مثابه مساله ای اجتماعی آغاز شد. پژوهش حاضر نیز از این منظر و با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر اضطرابِ مرگ ناشی از کرونا با میانجی گری متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و استرس ادراک شده صورت گرفته است. روش انجام کار، توصیفی-تبیینی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر سنندج بوده و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین تمامی متغیرهای اصلی و میانجی پژوهش رابطه و همبستگی معنادار وجود داشته است. یافته های آزمون معادله ساختاری بیانگر آن است که اثرگذاری سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا به صورت کاهنده و استرس دارای اثری افزاینده بوده است. نتایج آزمون برازش مدل، حکایت از مطلوب بودن برازش و حمایت داده های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد. میزان اضطراب مرگ ناشی از کرونا در بین آن دسته از شهروندان سنندجی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند، کمتر بوده است. همچنین، علاوه بر تاثیر مستقیم، سرمایه اجتماعی به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اضطراب مرگ شهروندان تاثیرگذار است؛ بدین معنی که این تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی از مسیر استرس ادراک شده، به صورت تأثیر مستقیم (افزایشی) و از مسیر حمایت اجتماعی به صورت تأثیر معکوس (کاهشی) بوده است.
تببین ارتباط بین فرهنگ حاشیه نشینی و احساس تعلق به هویت ملی (مورد مطالعه: حاشیه نشینان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه بین فرهنگ حاشیه نشینی و هویت ملی با تکیه بر نظریه استعمار داخلی مایکل هکتر است و از لحاظ روش، در زمره پژوهش های کمی قرار دارد. داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه و با حجم نمونه 330 نفر و با روش نمونه گیری مطبق، جمع آوری شده است. جامعه آماری مردم مناطق حاشیه نشین شهر زنجان می باشند. طبق یافته های پژوهش هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری اقتصادی افزایش یابد، از میزان تعلق به هویت ملی آنان کاسته می شود. همچنین هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری سیاسی و اقتصادی بالا باشد، میزان هویت یابی قومی آنان کاهش می یابد. هرچه میزان درک حاشیه نشینان از نابرابری سیاسی و اقتصادی افزایش می یابد، میزان و ظرفیت خشونت سیاسی در آنان نیز افزایش می یابد. با توجه به نتایج رگرسیون، احساس نابرابری اقتصادی اثرگذارترین عامل در هویت یابی ملی و قومی است.
شناسایی مولفه های سواد قومی - نژادی در آموزش متوسطه اول: سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواد قومی- نژادی یکی از اَشکال نوظهور سواد با هدف پوشش دادن موضوع مهم قومیت و نژاد در جهان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد قومی- نژادی در آموزش متوسطه اول است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بر اساس مدل روبرتس است. جامعه پژوهش از ۲۸۹ مقاله داخلی و خارجی در خصوص سواد قومی- نژادی در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ میلادی و از مجلات معتبر، تشکیل شده است. نمونه پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند شامل ۴۰ مقاله علمی پژوهشی است که از صافی معیار های خاصی عبور کرده اند. جهت روایی و پایایی داده ها از چندین پژوهشگر استفاده شد و میزان توافق پژوهشگران ۷۶ درصد محاسبه گردید. تجزیه تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز، محوری و منتخب بود. طبق یافته ها مؤلفه های سواد قومی- نژادی در ۶ بعد و ۲۱ عامل طبقه بندی شدند. مؤلفه های سواد قومی- نژادی عبارتند از ۱- مفهوم شناسی نژاد و قومیت ۲- آشنایی قومی- نژادی ۳- آگاهی از نژادپرستی و قوم گرایی ۴- برابری و عدالت ۵- هویت یابی ۶- اخلاق و احترام. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی می تواند با گنجاندن مؤلفه های سواد قومی- نژادی شناسایی شده در برنامه درسی متوسطه اول، دانش آموزانی آگاه از موضوع نژاد و نژادپرستی، دوستدار عدالت برای همه اقوام و نژادها، اهل تعامل و دوستی با همه اقوام ، آشنا به هویت قومی- نژادی خود و در عین حال پایبند به مولفه های هویت ملی تربیت نماید.
هویت جنسیتی کودکان در خانواده های تهرانی: پژوهشی در انسان شناسی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد الگوهای فرهنگی و جنسیتی که از طریق ژست های کلامی و غیرکلامی به کودکان منتقل می شود و هویت جنسیتی آنان را شکل می دهد، مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هربرت مید با تاکید بر مفاهیم ذهن، خود و جامعه است. روش این پژوهش مجموعه ای از داده ه ای انسان شناختی اعم از مردم نگاری، مصاحبه و مشاهده مشارکتی است. در مجموع شش میدان پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند از خانواده های منطقیه یک تهران انتخاب شدند و با استفاده از روش های کیفی اعم از مشاهده و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحلیل داده های مربوط به مصاحبه، مبتنی بر تحلیل موضوعی است. نتایج پژوهش نشان می دهد والدین یا مراقبین نزدیک به دلیل تآثر از آموزه های فرهنگی، ارزش های جنسیتی به خصوصی را به کودکان منتقل می کنند که هویت جنسیتی کودک را می سازد و تعاملات او با دیگری به عنوان دختر یا پسر شکل می دهد. همچنین یافته های میدان حاصل از کنش های متقابل والدین و اطرافیان نزدیک با کودکان و تآثیرگذاری آن در ابعاد متفاوت هویت جنسیتی کودکان بود. این ابعاد در پنح حوزیه طبقه بندی جنسیتی، فشار جنسیتی، محرومیت جنسیتی و پیش داوری بین گروهی جنسیتی قرار می گیرد که هریک از این طبقه بندی ها به طرح واریه جنسیتی کودک منجر می شود. طرح واریه جنسیتی به مجموعه ای از الگوها و قوانینی مربوط می شود که تعامل کودک با دنیای بیرون و درون او را شکل می دهد. این امر به این معنا است که کودک مبتنی بر طرح واریه جنسیتی خود در حضور محرک و با فرایند های ذهنی که به صورت واسطه ای عمل می کنند، رفتار متناسب با جنسیت خود را اتخاذ می کند.
تحلیل انتقادی گفتمان مردانگی هژمونیک در رمان کُردی (مورد مطالعه: حصار و سگ های پدرم از شیرزاد حسن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردانگی هژمونیک، اصطلاح ابداع شده توسط کانل، نظریه پرداز حوزیه مطالعات جنسیت، اشاره دارد به آن دسته از ایماژها، فانتزی ها و ایدئال های راجع به مردانگی که دایماً به میانجی مکانیسم ها و ساختارهای جامعیه مردسالار بازتولید می شوند. این ایماژها و فانتزی ها غالباً در متون ادبی و هنری به اَشکال پنهان و آشکار بازنمود می یابند. پژوهش حاضر در پی تحلیل انتقادی گفتمان مردانگیِ هژمونیک در رمان کُردی است و حصار و سگ های پدرم، اثر شیرزاد حسن، رمان نویس نامدار کُرد، را به عنوان نمونیه مورد مطالعه انتخاب کرده است. این رمان، مطابق روش تحلیل انتقادیِ گفتمانِ فرکلاف، در سه سطح تحلیل شده است: توصیف متن (آشکارسازی گزاره ها و مواضع ایدئولوژیک متن)، تفسیر (تعامل بین متن و زمینه) و تبیین (تأثیر متقابل ساختارها و گفتمان). نتایج پژوهش نشان می دهد که این اثر، در سطح نخست، با این همان کردن مردانگی با عقل و توانمندی و تسلط، توصیف گر مواضع مردسالارانه جامعه سنتی است؛ سپس، در سطح دوم، این مواضع متنیِ ایدئولوژیک به شکلی پیچیده به ساختار عشیره ای جامعه پیوند می خورند و بین شیویه معیشتی جامعیه شبه فئودالی و معنای مردانگی پیوند برقرار می شود؛ در نهایت، در سطح سوم، آشکار می شود که گفتمان مردانگیِ هژمونیک، خود، به امری ساختمند بدل شده است که هر گونه مقاومت علیه آن درواقع مقاومت علیه کل سنن و آداب و میراث تاریخی اجتماع است.
برساخت وطن در شعر مهدی اخوان ثالث و عبداللّه پَشیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث وطن موضوع مطالعه تعدادی از حوزه های معرفتی یا برخی از دانش ها همچون جغرافیا، انسان شناسی/جامعه شناسی، روان شناسی/روانکاوی، علوم سیاسی و نظرییه ادبی -به ویژه مطالعات پسااستعماری- است. همچنین هویت امروزین بسیاری از دولت - ملت ها در مقام برساختی نو از هویت اجتماعی-تاریخی جوامع علی الخصوص در خاورمیانه حاصل دیگری سازی مبتنی بر مفهوم وطن است. دیگری سازی در سطح کلان بر کانونی سازی غرب/سفید در مقام سوژه و ابژگی شرق و در سطح خُرد بر مواجهه با قدرت حاکم بر ملت ها یا رویارویی با قوم/نژادهای همجوار استوار است. چنین موضعی در مقام روایت/واقعیتی کلان، موضوع بازنمایی بسیاری از شعر های فارسی و کردی معاصر واقع شده که ذیل ادبیات چپ/متعهد یا مقاومت صورتبندی می شوند. از میان این شاعران مهدی اخوان ثالث و عبدالله پشیو از منظرهای مختلفی، روایت/واقعیت وطن را بازنمایی می کنند. در این نوشتار سطوح بازنمایی دو شاعر در باب وطن به معنای نوعی مقاومت و تعهد در مقابل گونه های مختلف دیگری در سطح کلان و خُرد آن به شیویه توصیفی-تحلیلی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتیجه نشان می دهد که برساخت هنری-ایدئولوژیک وطن در شعر دو شاعر از سه منظر روانی-نوستالوژیک، عینی/جغرافیایی و گفتمانی بازنمایی شده است که هر یک با مصداق ها و زیرمجموعه های آنها، مفهوم وطن را بسط داده و دلالت های ویژه ای را همسو با مفهوم وطن با تکیه بر تجربیه زیستیه فرهنگی/سیاسی خود مطرح کرده اند.
تبیین جامعه شناختی اثرات احساس ناامنی بر مشارکت اجتماعی در میان روستاییان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر «بررسی شناخت تأثیر احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی روستاییان استان کردستان » می باشد که با بهره گیری از نظریه های مرتبط با موضوع پژوهش، تأثیر احساس امنیت اجتماعی در دو بُعد عینی و ذهنی بر مشارکت اجتماعی در دو سطح رسمی و غیر رسمی تبیین شده است. روش تحقیق کمی، به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ زمانی مقطعی که با استفاده از پیمایش و تکنیک پرسشنامه انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه ساکنین روستاهای سقز، بانه، مریوان و سروآباد که طی سال 1402-1401 بر اساس سرشماری 1395 در مجموع 222174 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر محاسبه شد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی در هر روستا پرسشنامه ها به شکل تصادفی بین آن ها توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ، پردازش، تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(جداول توزیع فراوانی، آزمون های همبستگی، رگرسیون چند متغیری و تحلیل مسیر) انجام شد. یافته ها نشان داد سهم هر یک از ابعاد ذهنی و عینی احساس امنیت اجتماعی بر مشارکت اجتماعی به ترتیب اثر عبارت انداز: وضعیت سیاسی، ارتباط انسانی، اعتماد اجتماعی، وضعیت انتظامی، پایبندی مذهبی، عملکرد رسانه، احساس آرامش، تعلق و دلبستگی مکانی، وضعیت فرهنگی، وضعیت محل سکونت، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، آگاهی از حقوق فردی. لذا مجموعه متغیرهای مستقل قادرند تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند. نتایج نشان داد ابعاد عینی نسبت به ابعاد ذهنی احساس امنیت اجتماعی نزد روستاییان غرب استان کردستان اثر گذارتر و از اولویت بیشتری برخوردار است.
تحلیل نظام مند مطالعات بازی در ایران: رویکردها، مفاهیم و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازی ویدئویی، در سه دهه گذشته و در سطح جهانی تبدیل به یکی از مهمترین حوزه های صنعت فرهنگی شده است و میلیون ها گیمر در سراسر جهان، به بازی به عنوان یک محصول فرهنگی مهم نگاه می کنند. به عنوان مصرف کنندگان بازی، کودکان، نوجوانان و جوانان در معرض تأثیرات فرهنگی و اجتماعی هستند. از همین رو محققان ایرانی در سه دهه گذشته، تحقیقات متعددی را در حوزه تاثیرات فرهنگی بازی های ویدئویی به انجام رسانده اند. مطالعه مروری منظم تحقیقات منتشرشده در سه دهه گذشته نشان می دهد که طی این سال ها، ده ها مقاله علمی- پژوهشی در ارتباط با ارزیابی اثرات فرهنگی بازی های ویدئویی منتشر شده است. مطالعه نظام مند 48 نمونه منتخب از این مقالات نشان می دهد که محققان ایرانی بیش از هر چیز اثرات فرهنگی بازی های ویدئویی را با توجه به دو حوزه «بازنمایی» و «مصرف» مورد ارزیابی قرار داده اند و از اهمیت حوزه های دیگر نظیر «هویت»، «تولید» و «تنظیم» غافل شده اند. همچنین فقدان یک چارچوب نظری کلان نگرانه در تحلیل اثرات فرهنگی بازی های ویدئویی مشاهده می شود. با توجه به تنوع ناکافی در طراحی و به ویژه جهت گیری های تحلیلی این مطالعات توصیه می شود که محققان ایرانی با پرداختن به تاثیر بازی های ویدئویی بر هویت، سازوکارهای تولید بازی و همچنین تاثیر قوانین بر مصرف فرهنگی بازی های ویدئویی و استفاده از چارچوب های کلان نگرانه همچون چارچوب «مدار فرهنگی» هال و دوگای، به صورت جامع و همه جانبه اثرات فرهنگی بازی های ویدئویی را ارزیابی کنند.
تبیین متغیرهای اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر بیگانگی شغلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی شغلی یا حس جدایی از کار که بعضاً افراد از آن رنج می برند ناشی از فقدان هدف، استقلال یا معنای کار است. این پدیده که تأثیر عظیمی بر تعامل بین افراد، هویت و خودپنداریه آنها دارد، از متغیرهای اجتماعی- فرهنگی متعددی تأثیر می پذیرد. پژوهش حاضر پیمایشی است در میان افراد شاغل در منطقیه 2 شهر تهران، در سه سازمان آموزش و پرورش و شهرداری و شعب بانکی، که داده های آن از طریق پرسشنامه گردآوری شده و با استفاده از آمارهای توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهایی چون «احساس بی قدرتی»، «ابهام نقش»، «بی هنجاری شغلی»، «احساس پوچی» و «نارضایتی شغلی» رابطیه معناداری با بیگانگی شغلی دارند. سوای تفاوتی که برخی متغیرهای زمینه ای مثل جنسیت و سن در نوع و میزان بیگانگی از کار ایجاد می کند، بسترهایی اثرگذار نظیر «سلسله مراتب سازمانی» و «تمرکزگرایی» در تشدید یا کاهش این پدیده نقشی کلیدی دارند. همچنین فرهنگ کار که خود متأثر از «سبک مدیریت» و «نوع ارتباطات در محیط کار» است به تشدید بیگانگی از کار دامن می زند. نتایج همچنین نشان می دهد که دو عامل دیگر ارتباط مستقیم و معناداری با میزان بیگانگی شغلی کارکنان داشته اند: ناامنی شغلی و عدم تعادل کار و زندگی، بدین معنا که افزایش کارهای موقت، آزاد، و پاره وقت موجب شده است که کارکنان از ثبات، مزایا و روابط بلندمدت با سازمان ها محروم شوند و حس جداشدگی و حاشیه نشینی در میان آنها تقویت شود. حاصل آن که، تبیین این عوامل اجتماعی- فرهنگی می تواند به سازمان ها کمک کند تا محیط های کاری پرمعنا، حمایتگر و رضایت بخشی ایجاد کنند که احساس بیگانگی را کاهش دهد.