مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
هویت مقاومت
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله به تحلیل یکی از مباحث مربوط به گفتمان هویتهای جمعی خرد و کلان و ارتباط آن با جهانی شدن میپردازیم و با بررسی دیدگاههای کلاسیک جامعهشناسی و گفتمان پست مدرنیسم و نیز نظریه اندیشمندان متأخر، به نقایص نظری و روش شناختی کار آنها اشاره میکنیم. هدف آن است که بدانیم چگونه در تحلیل این به یک دیدگاه تلفیقی نایل آییم. در این بررسی، بر خلاف رویکردهای یاد شده، بر این باوریم که از یکسو، جهانی شدن، فرایندی واقعی و غیر قابل اجتناب است و جامعه بشری به سوی برخی الگوهای فرهنگی و سیاسی جهانشمول به مثابه یک هویت عام، حرکت میکند و از سوی دیگر، در کنار آن هویتهای خرد و محلی نیز در حال احیاء و بازسازیاند اندیشه اصلی مقاله حاضر تأیید این مدعا است.
"
جهانى شدن تضاد یا توازى هویتهاى جمعى خرد و کلان؟
حوزه های تخصصی:
چکیده
در این مقاله به تحلیل یکى از مباحث مربوط به گفتمان هویتهاى جمعى خرد و کلان و رابطه آن با جهانى شدن مىپردازیم و با بررسى برخى دیدگاههاى کلاسیک جامعهشناسى، و گفتمان پست مدرنیسم و نیز نظریه اندیشمندان متأخّر، به نقایص نظرى و روش شناختى کار آنها اشاره مىکنیم. هدف آن است که بدانیم چگونه، در تحلیل این مسئله با اجتناب از یک سو نگرى و مطلق انگارى پست مدرنیستها و محققانى چون مانوئل کاستلز به یک دیدگاه تلفیقى که به نظر ما، با واقعیات جهانى معاصر انطباق بیشترى دارد، نایل آییم. در این بررسى بر خلاف رویکردهاى مذکور، بر این باوریم که از یک سو، جهانى شدن، فرآیندى واقعى و غیر قابل اجتناب است و جامعه بشرى به سوى برخى الگوهاى فرهنگى و سیاسى جهان شمول به مثابه یک هویت عام حرکت مىکند و از سوى دیگر، در کنار آن هویتهاى خرد و محلى نیز در حال احیا و بازسازى هستند و یافته اصلى مقاله حاضر در راستاى تأیید مدعاى فوق است.
تحلیل جامعه شناختی سلفی گری به مثابه یکی از منابع هویت ساز در کردستان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد و عقب نشینی سوسیالیسم دربرابر نظام سرمایه داری و شکست روند نوسازی در بین دولت های جهان اسلام، زمینه برای رشد فکری جریانی ایدئولوژیک و سیاسی در خاورمیانه با عنوان اسلام مقاومت مهیا شد. اگرچه این جریان بدون توجه به مرز های جغرافیایی و ملی در سراسر جهان حضور پیدا کرده است، به دلیل شرایط سیاسی و مذهبی در برخی مناطق حضوری پررنگ تر و مؤثرتر داشته است. مناطق کردنشین عراق و بعد از حمله نیروهای ائتلاف در سال 2003 میلادی به عراق، ایران از جمله مناطقی هستند که این جریان فکری و اجتماعی را با عنوان سلفی گری در بین خود پذیرفته اند. این مقاله درصدد است که ضمن معرفی این جریان اجتماعی و تقسیمات درونی آن، به چرایی و چگونگی تبدیل سلفی گری به منبعی هویتی برخی از کردهای اهل سنت ایران بپردازد. بدین منظور، مقاله با بهره گیری از روش مطالعه موردی و استفاده از تکنیک مشاهده همراه با مصاحبه و کدگذاری نظری و مضمونی در میان جمعیت هدف، به گردآوری اطلاعات مورد نیاز در نظام معنایی و جهان بینی و تفکر اجتماعی کردهای سلفی ایران پرداخته است. نتایج نشان می دهد که تفکر سلفی حول محور مفاهیمی همچون توحید، تکفیر، جهاد، طاغوت، آرمان گرایی، شمولیت دین و... شکل گرفته است. همچنین ساختار و چگونگی سازماندهی سلفی های کرد ایران را می توان در قالب چهار گروه جهادی های رادیکال، جهادی های میانه رو، غیرجهادی های سنتی و غیرجهادی های محافظه کار مقوله بندی کرد. در نهایت و با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده به نظر می رسد سلفی گری با تأکید بر مفهوم اعتراض به وضع موجود، با تأکید و پایبندی بر گذشته آرمانی اسلام و با داشتن برچسب تندروی و بنیاد گرایی، در واقع نوعی هویت مقاومت مبتنی بر مفهوم شمولیت دین در برابر گفتمان غالب و سکولار جامعه کُرد را مطرح می کند و بدین وسیله آن را برای دیگران به نمایش می گذارد.
بررسی رابطه میان الگوی استفاده ازاینترنت وهویت ملی دانشجویان (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اراک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هویت ملی یکی ازمولفه های بنیادین شکل گیری و بقاء جامعه است که می تواند مجموعه ای از گرایش ها و نگرش های مثبت را نسبت به عوامل، عناصر و الگوهای هویت بخش و یکپارچه ساز در سطح یک کشور، آن هم به عنوان یک واحد سیاسی فراهم آورد. تحقیقات متعدد نشان دهنده آن است که عوامل مختلفی در نگرش و احساس تعلق افراد به ویژه جوانان نسبت به هویت ملی خود مؤثرند که از آن جمله میتوان به مواردی چون: خانواده، همسالان، گروه های مرجع، جهانی شدن، اینترنت، ماهواره و. . .اشاره کرد. در این راستا با توجه به اینکه اینترنت گذشته از فواید آن همراه با مخاطرات و آسیب هایی است که فرد، جامعه و حکومت را مورد تهدید قرار می دهد در پژوهش حاضر بررسی رابطه میان الگوی استفاده ازاینترنت و هویت ملی در دستورکار قرار گرفته است.در این مقاله با استناد به نظریات کاستلز، هابرماس و وِلمن، سعی می کنیم رابطه میان الگوی استفاده از اینترنت و هویت ملی دانشجویان (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد اراک) را مورد مطالعه قرار دهیم. از این رو به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که میان الگوهای متفاوت استفاده از اینترنت و هویت ملی دانشجویان چه رابطه ای وجود دارد؟ لازم به ذکر است روش تحقیق در مقاله حاضر، پیمایش و ابزار گردآوریِ اطلاعات، پرسشنامه استو با استفاده از شیوه نمونه گیری دو مرحله ای و با استفاده از نمونه گیری تصادفی و سپس نمونه گیری سهمیه ای متناسب،یک جمعیت نمونه 380 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اراک مورد بررسی قرار گرفته است.
سیاست هویت و جنبش های اجتماعی جدید(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تجربه سیاسی در ایرانِ پس از انقلاب، نشان از اختلال های کارکردی دولت ها و ظهور شکل های جدیدی از نزاع های سیاسی در میان گفتمان ها دارد. هریک از این گفتمان ها هنگامی که بر دولت تسلط یافتند، به گفتمانی برتر تبدیل شدند و «دگرها»ی خود را به حاشیه راندند؛ بدین معناکه برای تبیین جهان فرهنگی خود، در کنار بیان سازه های هویتی، تمایزها و غیریت ها را با دیگران آشکار ساختند و رقیبان خود را طرد کردند. در نتیجه، هویت ها به کانون هایی برای ستیز میان نیروهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شدند. سوژه-های سیاسی طردشده، از راه بازنمایی هویت به مقابله با گفتمان دولت مسلط می پردازند و شکل جدیدی از جنبش های اجتماعیِ معطوف به هویت پدید می آید. بنابراین، پرسش مقاله حاضر این است که چرا و چگونه هویت در کانون نزاع های سیاسی قرار می گیرد و چگونه سیاسی شدن هویت به شکل گیری جنبش های اجتماعی جدید می انجامد؟ از راه سیاست هویت می توان به پاسخ این پرسش و تبیین واکنش سوژه های سیاسی پرداخت. بدین ترتیب، سیاست هویت به امکان های سیاسی شدن سوژه ها تحت تأثیر هویت اشاره دارد. هنگامی که گفتمانی مسلط می شود و هویت برآمده از گفتمان با منابع قدرت، پیوند برقرار می سازد، جماعت هایی که در این موقعیت به حاشیه رانده می شوند، از راه بازنمایی هویت به مقاومت در برابرگفتمان مسلط می پردازند و جنبش های اجتماعی هویت بنیان شکل می گیرد.
گونه شناسی هویت دانشگاهی و ارتباط آن با منابع درون دانشگاهی هویت یابی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش منابع درونی در گونه شناسی هویت دانشگاهی بود. مؤلفه های اجتماعات رشته ای، ساختار اجتماعی محیط آموزشی، گروه های مرجع و محیط فیزیکی، به عنوان منابع درونی هویت یابی دانشگاهی و گونه های هویتی مشروعیت بخش، مقاومت و برنامه دار، برگرفته از سنخ شناسی هویتی کاستلز، مبنای گونه شناسی هویت دانشگاهی قرار گرفته اند. روش:این پژوهش به صورت پیمایشی بر روی نمونه ای شامل 346 دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان انجام شد که به روش نمونه گیری طبقه ای غیر متناسب انتخاب شده بودند. یافته ها: طبق نتایج پژوهش، منابع هویت یابی درونی همچون: اجتماعات رشته ای، ساختار اجتماعی محیط آموزشی، گروههای مرجع و محیط فیزیکی، بیشترین تأثیر را بر هویت مشروعیت بخش و کمترین تأثیر را بر هویت مقاومت دارند و هویت برنامه دار از این لحاظ در حد وسط قرار دارد. نتیجه گیری: از آنجا که تحقق دانشگاه اسلامی، در وهله اول در گرو نقّادی سنت فرهنگی دانشگاه است و این مهم با بسط هویتهای برنامه دار که با نگاهی نقّادانه به دنبال ایجاد تغییرات مثبت است محقق می شود، پس توانمندسازی دانشجویان و ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه هویت های برنامه دار ضرورت دارد.
انقلاب اسلامی و هویت پایداری
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران را می توان به مثابه پیروزی هویت مقاومت در برابر هویت سلطه تحلیل کرد. در این رویکرد انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر مؤلفه های مذهبی ای که در سخنان رهبرانش وجود داشت و نیز با پشتوانه ی باورداشت های مذهبی کنشگران اجتماعی توانست ورود و فعالیت در عرصه ی سیاست را تسهیل کند. اعتراض به نظام سلطه و هویت مورد حمایت آن را مشروع دانسته و انقلابیون را در شورش علیه نظم اجتماعی ای که با هویت بومی و مذهبی آنان بیگانه بود جسارت بیشتری بدهد. پیروزی انقلاب اسلامی هویت مقاومت را در بیرون مرزها نیز تقویت کرد. به جنبش های مقاومت جانی تازه داد و مردم کشورهای مختلف را به دخالت بیگانگان در ساختار قدرت خود بدگمان کرد. درنهایت چهل ساله ی مقاومت انقلاب اسلامی، این انقلاب را از حالت هویت مقاومت خارج کرده و آن به یک هویت برنامه دار تبدیل کرده است.
گسترش نوسلفی گری در اروپا؛ زمینه های هویتی و پیامدهای امنیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال پنجم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۰ (پیاپی ۵۰)
163 - 188
حوزه های تخصصی:
قبل از پیدایش «داعش»، این باور وجود داشت که خطر «نوسلفی گری» به خاورمیانه محدود می شود؛ اما با تصاعد بحران تکفیری گری و سرایت آن به دیگر مناطق جهان، مشخص شدامنیت بین المللی را نیز تهدید می کند. پس از خاورمیانه، اروپا دومین منطقه ای است که با خطر نوسلفی گری مواجه شده است. شکل گیری و توسیع پدیده تکفیری گری و پیوستن جوانان اروپایی به جریان های نوسلفی در اروپا، مسئله علمی این پژوهش است و از معبر این سؤال که چگونه طیف گسترده ای از جوانان اروپایی جذب گروه های نوسلفی می شوند و این پدیده چه پیامدهای امنیتی دارد، بررسی و براساس نظریه «مانوئل کاستلز» درباره هویت پاسخ داده شده است. به نظر می رسد روند «هویت سازی پروژه ای» در اروپا، نتوانسته به هم گرایی و جذب مسلمانان در این قاره منجر شود و با انزوا و بحران حاشیه ای شدن، در آن ها «هویت مقاومت» ایجادکرده است. دگردیسی در بنیان های اندیشه ای سلفی گری سنتی به تبع آن تغییر در سازماندهی عملیاتی که با پیدایش امکانات نوین ارتباطی و شبکه ای شدن همراه شده، منجر به پیدایش جنبش های جدید اجتماعی تکفیری شده که بدون مرکزیت عمل کرده و به اساسی ترین تهدید امنیتی اروپا تبدیل شده است. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شد ه است.
رابطه میان هویتِ مقاومت و قدرت نرم(مطالعه موردی سینمای فلسطین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم قدرت نرم در علوم انسانی به منظور توصیف قابلیت برای نفوذ غیرمستقیم بر رفتار سایر مجموعه ها از طریق ابزارهایی متفاوت با قدرت سخت بکار می رود. در سطح ملی، قدرت نرم، توانایی های یک کشور در بکارگیری ابزاری است که بر دیگر رفتارهای موجود تأثیر بگذارد. این ابزارها می توانند از حوزه های فرهنگی پدید آیند. سینما در جایگاه رسانه ای فراگیر و عامه پسند به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگی در حوزۀ قدرت نرم محسوب می شود. از سویی دیگر هویت مقاومت مفهومی است که در تبیین رابطۀ نوعی از هویت و قدرت استفاده می شود. هویت مقاومت هویت کنشگرانی هست که در شرایطی قرار دارند که از طرف منطقِ سلطه بی ارزش شناخته می شوند. از این رو هدف اصلی هویت مقاومت ساخت هویت دفاعی در مواجهه با نهادهای سلطه و تقویت حد و مرزها و خطوط تمایز است. در این پژوهش ابتدا مفهوم جنگ نرم از منظر جوزف نای و هویت مقاومت از منظر مانوئل کاستلز تشریح می شود. سپس در ادامه با مطالعه سیر تاریخی سینمای فلسطین، چگونگی تبدیل سینما به هویت مقاومت و ابزاری برای قدرت نرم در این کشور تحلیل می شود. پژوهش با بررسی دوره های مختلف سینمای فلسطین نشان می دهد که چگونه هویت فلسطینی ابتدا از ابزار سینما برای مقاومت در برابر قدرت سخت بهره می گیرد و در ادامه به واسطه موفقیت های فیلمسازان فلسطینی در عرصه های بین المللی، سینمای فلسطین به ابزاری برای قدرت نرم تبدیل می شود.
واکاوی هویت مقاومت در جنبش های بازخیزش مذهبی در عصر جهانی شدن، مطالعه موردی، جنبش اخوان المسلمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد نظام مند به جنبش ها، امر سیاسی جدیدی است که مستلزم گسترشِ مفهومی عمیق و همه جانبه از هویت است. جنبش ها نشان داده اند با تمایزگذاری بین خود و دیگران، مرزهای هویتی خود را ترسیم کرده و به اثبات هویت جمعی منحصر به فرد می پردازند (تاریخچه)، محوری که از دریچه تأثیر فنّاوری های ارتباطی و اطلاعاتی جدید بر کاهش فاصله های مکانی و فضایی آن، به عنوان خصیصه بارز جهانی شدن، کمتر دیده شده است (پیشینه). از ابهامات موجود، نبود شفافیت در شیوه زندگی مطلوبِ متکی بر هویت بازدارنده جنبش های بازخیزش مذهبی در رویارویی با جهانی شدن است (مسئله)؛ لذا، پرسش اصلی آن است که در دوره کنونی، شیوه هویت یابی در جنبش های بازخیزش مذهبی چگونه بوده و چه چهارچوبی را برای اندیشه ورزی، رفتار اجتماعی و ساخت سیاسی پیشنهاد می کند؟ (سؤال) احتمالاً شیوه هویت یابی در جنبش های بازخیزش مذهبی چون اخوان المسلمین، بر پایه هویت مقاومت، تبلور می یابد (فرضیه). مقاله حاضر به شیوه جامعه شناسی تاریخی با ابزار گردآوری اسنادی (روش) در پی تنویر آن؛ برای نیل به شناسایی چگونگی تعریف هویت در جنبش های بازخیزش مذهبی در دوره جهانی شدن است (هدف). این جنبش ها بر هویت های خاص، مسئولیت پذیری اخلاقی و ساخت های مشارکت جویانه اتکا دارند و شیوه هویت یابی دارای ظرفیت حرکت از راست کیشی به تأملی، (بنیان های فکری)، از خشونت ورزی به آشتی جویی (شیوه های رفتاری). و از ساخت پایگانی قدرت به روابط بیناکنشی فرهنگی (توانش سیاسی) است (یافته).
جهانی شدن و سیر تحول هویت عرب- افغان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵ (پیاپی ۶۵)
281 - 305
حوزه های تخصصی:
با حمله شوروی به افغانستان و به دنبالِ آن استخدام مجاهدین از تمامی جهان در نهایت شکل گیری نطفه القاعده؛ جهان با پدیده جدیدی مواجه و شناخت ذات و ریشه های اقدامات این گروه به اولویتی جدی تبدیل شد. این نوشتار در پی شناخت روند شکل گیری و تحول هویتِ گروهی موسوم به عرب- افغان ها بعنوان ریشه شکل گیری القاعده و گروه های بنیادگرای اسلامی می باشد. با تمرکز بر سیر فرایند اقدامات عرب- افغان ها در سه مرحله: 1- جهاد علیه ارتش سرخ شوروی؛ 2- آماده شدن برای مقابله با حکومت های کشورهای اسلامی و 3- حامیان غربی ایشان و جهاد جهانی؛ همچنین با مدنظر قرار دادن مولفه های هویتی در سه وجهِ: اهداف، هنجارهای مشترک و هم ارزی ها- تفاوت ها؛ به نظر می رسد مراحل گذار در جهاد مقدس و دستورکار القاعده، متاثر از دگردیسی هویتی و تغییر هنجارها باتوجه به تغییر شرایط می باشد. در راستای پاسخگویی به پرسش، عوامل موثر بر شکل گیری و تحول هویتی عرب- افغان ها و ارزیابی این فرضیه مورد توجه قرار گرفته است که جهانی شدن و شکل گیری جامعه شبکه ای بعنوان متغیر مستقل و عدم توجه به باورهای گروه های مسلمان به شکل گیری هویت مقاومت در بین عرب- افغان ها منجر شده است
نقش هفت نظریۀ تأثیرگذار علوم اجتماعی و علوم سیاسی در فرآیند اقناع رسانه ای بین المللی گروه های تروریستی (مطالعۀ موردی: داعش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اصلی این پژوهش، خلاء نظری موجود در تحقیقات پیرامون روش جذب گروه های تروریستی است. داده ها از طریق روش های گردآوری اسناد و مدارک کتابخانه ای و با بهره گیری از هوشمندی منبع باز جمع آوری شده اند. ابتدا با روش «مطالعه موردی» و روش نمونه گیری «گلوله برفی» 124 نفر از اعضای اروپایی داعش مورد مطالعه قرار گرفته و برای هرکدام پروفایل جداگانه ساخته شد. سپس 7 نظریه مطرح علوم اجتماعی و علوم سیاسی «هویت مقاومت کاستلز، ذهن بی خانمان پیتر برگر، کنترل ذهن آدورنو و مارکوزه، شستشوی مغزی ادگار شاین، کاپلان و سادوک، محرومیت نسبی تد رابرت گر، از خودبیگانگی یا الیناسیون مارکس و حاد واقعیت ژان بودریار» با شاخص های «فنون اقناع رسانه ای»، «طریق جذب» و «دلیل جذب» اروپایی های جذب شده توسط این گروه تروریستی تطبیق داده شد. دلیل انتخاب این هفت نظریه «هویتی – رفتاری- رسانه ای» استخراج مستمر کدها و مشاهده روندی تکرارپذیر بود که در پروفایل این افراد مشاهده گردید. هر 7 نظریه با قوت و ضعف هایی تایید شدند. سه نظریه «هویت مقاومت»، «شستشوی مغزی» و «حادواقعیت» نظریه های اصلی این پژوهش تلقی می شوند که با درصد بالایی اثبات شده و می توانند چراغ راه پژوهش های بعدی باشند. دو نظریه «ذهن بی خانمان» و «کنترل ذهن» نیز تقریبا بیش از نیمی از موارد مطالعه را در بر گرفته اند و گاه «سیگنال ضعیف» و گاهی دیگر «هشدار زودهنگام» نسبت به جوامع مسلمانان و شهروندان درجه دو اروپایی محسوب می شوند. از بین 14 فن اقناع 5 فن «تطمیع»، «برجسته سازی»، «همراهی با جماعت»، «اغراق» و «تداعی» بالاترین رتبه را در فرایند اقناع و جذب نیروی داعش به خود اختصاص داده اند. ترکیب برنده اول «همراهی با جماعت، تطمیع، برجسته سازی، اغراق» بوده است. ترکیب «تداعی، تطمیع، اغراق، برجسته سازی» درجایگاه دوم و ترکیب «همراهی با جماعت، تطمیع، اغراق، مقایسه، برجسته سازی» در جایگاه سوم می ایستند. بنا به یافته های این تحقیق، داعشی ها در استفاده از فنون اقناعی «تکرار»، «ترس»، «نمادها»، «ترین ها» و «طنز» موفق عمل نکرده اند.
سلفیت به مثابه سبک زندگی؛ تحلیل روایت سلفی های جهادی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
مناطق اهل سنت در کرمانشاه به پایگاه گفتمان های مختلف اسلام گرا از جمله سلفیت تبدیل شده است. نظر به حضور، کنشگری و گسترش سلفیت در این مناطق، مقاله حاضر درنظر دارد تا با روش تحلیل روایت به واکاوی سبک زندگی سلفی ها بپردازد. بر مبنای یافته ها، تجارب فراغتی سلفی ها محدود، هدفمند و سلامت محور است و با هدف تبلیغی به فراغت مجازی روی می آورند. تنوع در عین ساده گرایی، تردید نسبت به غذاهای جدید، پرهیز غذایی فقه محور، ساده زیستی در مهمان داری از مختصات سبک غذایی سلفی ها به شمار می آید و اولویت هزینه ای آن ها معطوف به نیازهای اولیه است. به لحاظ سبک پوشش و آرایش، ضمن پرهیز از مصرف تظاهری، بر برتری آراستگی بر آرایش، پوشش عرفی، مصرف زیستی و کارکردی تأکید دارند. در مدیریت بدن، ضمن همراهی با طب نوین و ضرورت تناسب اندام، بر جراحی زیبایی مشروط و حرام بودن عقیم سازی تأکید داشته و از سقط جنین اجتناب می ورزند. در چیدمان منزل، ضمن پرهیز از تجمل به ابعاد کارکردی و کالاهای فرهنگی توجه ویژه ای دارند. در مصرف فرهنگی بر ناهم ذات پنداری با شبکه های داخلی، تصدیق دوگانه خیر و شر در استفاده از وسایل فرهنگی، بهره گیری از اینترنت برای تثبیت هویت دینی و بر فیلترینگ هدفمند تأکید و ضمن دوری از مصرف فیلم، سینما و موسیقی، از چندزبانگی استقبال می نمایند. با نظر به داده های میدانی، سبک زندگیِ سلفی های مورد مطالعه، ماهیت «جهادی»، «بازگشت به سنت» و «مقاومت» دارد.
دورنمای چالش های هویتی برآمده از تحولات اخیر خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۶)
193 - 212
تداوم بحران و ابهام در آینده خاورمیانه موضوعی است که ذهن هر محققی را به خود مشغول کرده است. این مقاله در صدد است تا شرایط موجود در خاورمیانه را از منظر چالش های هویتی مورد بررسی قرار دهد. گرچه عوامل داخلی و بین المللی زیادی در شکل گیری خیزش های اخیر مردم منطقه اثرگذار بوده اند اما ما به دنبال بررسی و تبیین عوامل اثرگذار در تداوم بحران و ابهام در آینده خاورمیانه هستیم. بنابراین با تعیین و تعریف سه هویت مشروعیت بخش، مقاومتی و برنامه دار، نقش کنشگران اصلی را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که غرب به عنوان کنشگر هویت مشروعیت بخش، سلفی های جهادی به عنوان کنشگران هویت برنامه دار، علیه محور مقاومت به عنوان کنشگر هویت مقاومت ائتلاف کرده و این محور را به چالش کشیده اند. راه برون رفت از این چالش برای محور مقاومت نیز در خروج از سنگر مقاومت و تبدیل شدن به هویت برنامه دار است.
چالش های سیاستگذاری امنیتی خاورمیانه در عصر بحران های ژئوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
1 - 25
حوزه های تخصصی:
بحران های ژئوپلیتیکی تابعی از معادله رقابت سیاسی بازیگران نوظهور و تغییر در موازنه قدرت می باشد. خاورمیانه در زمره مناطقی محسوب می شود که اولاً دچار چالش های سیاستگذاری امنیتی بوده، ثانیاً با نشانه هایی از بحران های تصاعدیابنده ژئوپلیتیکی روبه رو گردیده و نکته سوم آنکه در گذر زمان زمینه برای ظهور نخبگان رایکال نیز به وجود آمده است. هر یک از مولفه های یادشده را می توان در زمره چالش های اصلی سیاستگذاری امنیت منطقه ای در خاورمیانه دانست. ساخت اجتماعی و الگوی کنش نخبگان نقش موثری در روند سیاستگذاری دارد. هر گونه سیاستگذاری راهبردی و امنیت منطقه ای ماهیت زمینه ای داشته و تابعی از شکل بندی های ساختار محیطی و الگوی کنش کارگزاران می باشد. سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه به این دلیل با چالش های پایان ناپذیر روبرو می باشد که اولاً دارای محیط آشوب زده بوده، ثانیاً بر اساس نشانه هایی از کنش رادیکال کارگزاران قرار دارد و نکته سوم آنکه تحت تاثیر مداخله قدرت های بزرگ و ائتلاف منطقه ای آنان می باشد. این مقاله با ماهیت بنیادی و با بهره گیری از رهیافت هویت و ساختار باری بوزان با استفاده از روش شناسی تحلیل داده ها و تحلیل محتوی داده های در دسترس در پی پاسخ به این سوال می باشد: «سیاستگذاری امنیت منطقه ای خاورمیانه برای ثبات و موازنه دارای چه نشانه هایی بوده و چه عواملی منجر به تداوم بحران های منطقه ای خاورمیانه گردیده است؟» نتایج نشان می دهد که درک واقعیت های محیط منطقه ای خاورمیانه بر اساس الگوی کنش کارگزاران حاصل می شود. سیاستگذاری امنیتی در محیط آشوب زده ماهیت تاکتیکی خواهد داشت. معادله قدرت و بحران های منطقه ای را باید به عنوان چالش پایان ناپذیر سیاست های امنیتی در خاورمیانه دانست.