فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۴۱ تا ۷٬۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به دنبال کاوش در برساخت اجتماعی پدیده خودکشی از منظر اقدام کنندگان به خودکشی در شهر آبدانان است. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق، مشاهده مشارکتی و اسناد و مدارک گردآوری شده و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری کیفی، نظری و هدفمند با 8 نفر از مطلعین کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. سرانجام داده های گردآوری شده در قالب 64 مفهوم، 4 مقوله عمده و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل شده اند. 4 مقوله عُمده عبارت اند از: گسیختگی خانوادگی، فشار ساختاری، فردیت عقیم مانده و فشار هنجاری. مقوله هسته نیز که دیگر مقولات کُلی را شامل می شود مقوله ""طرد اجتماعی"" است. یافته ها بر مبنای نتایج این مطالعه، اقدام به خودکشی برساختی اجتماعی است و به مثابه امری بسترمند، نتیجه واکنش ها و تعاملات جوانان آبدانانی به فرصت ها و محدودیت های محیط اجتماعی و فرهنگی است. به عبارت دیگر، بازسازی معنایی خوانش اقدام کنندگان به خودکشی از چگونگی برساخت پدیده خودکشی، حاکی از آن است که آن ها پدیده خودکشی را به مثابه واکنش و راهبرد گریزناپذیر به جدایی از جریان اصلی محیط اجتماعی- فرهنگی درک و تفسیر کرده اند.
حجابِ زنانه در ایرانِ سده سیزده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده سیزده یک دست پوششِ سه گانه فراگیر چادر، روبند، چاقچور زن را هنگامِ حضورِ عمومی و شهری اش در بر می گرفت، و در این حالت تقریباً هیچ قسمتی از اندامِ او به چشم نمی خورْد. چنین پوششی امکانات، روزمرگی ها، و نیز حاشیه هایِ متنوّعی را ایجاد می کرد؛ به عبارتِ دیگر، در متنِ کردارِ اجتماعی از این پوشش استفاده می شد، موردِ ارزیابی قرار می گرفت، و به شیوه هایِ گوناگون به بافتِ کنشِ روزمره متصل می گشت، امّا همه چیستی اش در پیوند و اتّصال با دو کارکردِ اصلی بود که اهمیت و برجستگی می یافت: پوشاندن و از فُرم انداختن. پوششِ زنانه به نزاع با فُرم ها و شاکله هایِ مشخص و معلوم می رفت، آن ها را احاطه می کرد، و مرزِ میان شان را می زدود. به این ترتیب آن چه به احاطه چادر و روبند درمی آمد محو می شد و از نظرها مخفی می ماند؛ پوشیدگی هم چون سپر، هم چون دژی پنهان ساز، پوسته ای مطمئن به دُورِ آن ها می کشید، از سطحِ عینی حذفِ شان می کرد، و به ژرفا می سُراندِشان. با این وصف، می توان پرسید که از چه زمان و با چه قاعده و ترتیبی، حجابِ زنانه به شکلِ یک مسئله ِ اجتماعی درآمد، و از سرِ برخورد با کدام ضرورت هایِ عینی خواستِ بازنگری در آن پدیدار شد؟ در مسیرِ پاسخ یابی برایِ این پرسش می توان به جریانی وسیع تر نظر داشت که از سال هایِ میانیِ سده سیزده با برخوردن به موانعی که کردارِ پوشاندن بر سرِ راهِ تحولاتِ نوپایِ جامعه ِ ایران قرار می داد، به شکل گرفتنِ دوره ای از تاریخِ معاصر منجر شد که به سانِ سپیده دمِ یک جست و جو، آغازگرِ نزاع با مخفی گاه ها و نمودهایِ پوشیدگی بود.
پس از طرحِ یک مقدّمه، طرحِ مسئله، و درنگی کوتاه در مبحثِ نظری و روش شناسی، این متن در سه فراز به بازخوانیِ تاریخیِ جریانِ پوشیدگی در ایرانِ سده سیزده می پردازد: در بخشِ اوّل توصیفی ارائه شده است از شرایط و اقتضائاتِ روزمره حجاب و پوشاندنِ تن در آن عصر؛ بخشِ دوّم به ویژگی ها و کارکردهایِ روزمرّه و انعطاف پذیرِ این پوشیدگی توجّه نشان داده و در بخشِ سوّم، با اتّکا به توصیفات و پی آمدهایِ دو بخشِ پیشین، به جمع بندی پرداخته شده و با عطفِ توجّه به گسست هایِ عینی و ملموسی که قاعده و آدابِ پوشاندن به خود می دید، بُرشی از جایگاه و مقامِ زنانگی در آن روزگار ترسیم شده است.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی ساکنان با پایداری توسعه در محله غیررسمی شمیران نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأکیدهای نظری و تجربی اخیر بر پایدارسازی توسعه با استفاده از سرمایه های محلی و بهبود شرایط زندگی از طریق منابع درون زا یکی از راهکارهای درخور و اثربخش برای حل مشکل محلات غیررسمی است. بهره گیری از سرمایه اجتماعی، یکی از روش های کم هزینه و مطمین برای دستیابی به توسعه پایدار در این محلات است. این پژوهش توصیفی- پیمایشی، با هدف تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری توسعه در یکی از محله های غیررسمی واقع در شهر تهران انجام گرفته است. هدف مطالعه تأیید وجود رابطه قابل اتکا میان سرمایه های درون زای محلی با توسعه پایدار سکونتگاه غیررسمی است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساز، برای خلاصه سازی شاخص ها از روش تحلیل عاملی و برای تحلیل نتایج و طراحی مدل تحقیق، از نظر خبرگان استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان محله تشکیل داده اند که تعداد 390 پرسش نامه از خانوارها به صورت تصادفی طبقه ای جمع آوری شده است. نتایج نشان می دهد که میان سرمایه اجتماعی ساکنان و پایداری محله، رابطه معنی داری برقرار است. این سرمایه بیش از آن که به بهبود محیط کالبدی محله اثرگذار باشد، بر توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی محله مؤثر است. در ضمن، در تأیید نتایج پژوهش های پیشین، رابطه ای مثبت و قابل قبول میان مؤلفه های ذهنی سرمایه اجتماعی و تمامی مؤلفه های پایداری محلی شناسایی شده است. از سویی بر خلاف نتایج مطالعات پیشین، ساکنان مرفه تر اعتماد بیشتری به نهادهای رسمی دارند؛ بنابراین شکل گیری و استفاده از سرمایه اجتماعی در یک محله کمتر برخوردار نسبت به محله های توسعه یافته، دارای الگویی متفاوت است.
صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن؟ (آسیب شناسی روند توسعة پایدار در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چند سده ادبیات شرق شناسی به شکل بیشتر توصیفی و غیر مستقیم و حدود هفتادسال پس از جنگ جهانی دوم به شکل مستقیم و تئوریزه شده فرهنگ سنتی کشورهای توسعه نیافته را بعنوان عامل اصلی توسعه نیافتگی، آماج حملات مکتب نوسازی قرار داده اند.
مؤلف از راه های دیگری از ربع قرن پیش بر پایه تجربیات زیسته،مطالعات کتابخانه ای و بویژه کارهای میدا نی و غالبا اکتشافی خود در ایران به نتایج متفاوتی دست یافته است. تناقضات مکتب نوسازی و پیش فرض های آن با واقعیات تاریخ هم اروپا و هم جوهره فرهنگ کشورهای توسعه نیافته، سربرآوردن کشورهای توسعه یافته موج دوم مانند: ژاپن ، چین و هند و... در آسیا ، نشان داد که مسائل توسعه ای بسیار پیچیده تر و فراتر از ادعاهای ضد واقعیت و ضدتجربی و تاریخی شرق شناسان و مکتب نوسازی و بویژه بخش متقدم آن است.
این نوشته کار خود را با نقد طبقه بندی شرق شناسانه ای از نوع ""وبری""شروع کرده و نادرستی و تقابل سنت و صنعت و فهم برخاسته از آن را به چالش می کشد و کوشیده است که با مصادیق نقض کننده و متعدد نشان دهد که برخلاف بدیهی پنداشتن سنت و صنعت ، راه صنعت چه در کشورهای موج اول صنعتی و بویژه انگلستان و چه در کشورهای صنعتی شده موج دوم از پایگاه ، جایگاه و سکوی پرتاب سنت گذشته است.
بررسی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان لرستان به تفکیک بخش های آموزشی و بهداشتی - درمانی طی برنامه چهارم توسعه
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای فرآیندی است، در جهت مشارکت مردم و مناطق در برنامه ریزی و فراهم آوردن موجبات برنامه ریزی در جهت انطباق با برنامه های کلان ملی و ویژگی های منطقه ای. بنابراین برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری های منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. در برنامه ریزی منطقه ای، هدف استفاده بهینه از منابع، برای توسعه منطقه است. بنابراین شناخت توانها و تنگناهای منطقه جزء مبانی کار است. همچنین لازمه برنامه ریزی منطقه ای شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر به لحاظ توسعه است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و داده های تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. هدف از تحقیق حاضر شناخت درجه توسعه شهرستانهای استان لرستان به تفکیک بخشهای آموزشی و بهداشتی - درمانی در دو مقطع زمانی 1382 و 1387 با بکارگیری دو روش تحلیل عاملی(استفاده از نرم افزار spss) و تاکسونومی عددی می باشد. همچنین، شهرستانهای استان به لحاظ توسعه در هر بخش، رتبه بندی و ضرایب نابرابری بین آنها محاسبه گردیده است و در نهایت این که اولویت های لازم برای توسعه را در هر شهرستان مشخص شده است.. در پایان با استفاده از نرم افزار Arc GIS سطح بندی شهرستان های استان، جهت تحلیل توسعه فضایی بخش های استان نمایش داده شده است. و جایگاه هر یک از شهرستان های استان در توسعه این بخش ها مشخص شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نابرابری بین شهرستانهای استان طی دوره زمانی مورد بررسی در بخشهای آموزش و بهداشت و درمان افزایش یافته است.اما این افزایش ناچیز و روند توسعه متعادل بین شهرستان های استان رو به افزایش است.همچنین باید بیشترین توجه را به شهرستان های دلفان، ازنا و الیگودرز داشت.
رابطة مصرف و هویت (پژوهشی در شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از کیستی خویش، از قدیمی ترین پرسش های پیش روی انسان است که در عصر حاضر نه تنها رنگ کهنگی به خود نگرفته، بلکه به یکی از اساسی ترین پرسش های وجودی انسان بدل شده است. مشکله این پرسش ازآنجا آغاز می شود که تغییرات شتابان اجتماعی و فرهنگی معاصر، منابع هویت ساز سنتی را مضمحل کرده و وظیفة برساخت هویت را به خود افراد واگذار کرده است. این تغییرات درکنار رشد فردیت و اهمیت فزایندة فردی شدن، مصرف کالاها و خدمات را به یکی از مهم ترین ابزارهای برساخت هویت تبدیل کرده اند. مقالة حاضر در همین زمینه نوشته شده و هدف آن بررسی رابطة میان الگوهای مصرف و هویت فردی است. پس از مرور ادبیات نظری درباب هویت و مصرف، چارچوب نظری تحقیق برمبنای دیدگاه های گیدنز و نظریه پردازان پست مدرن ساخته شده و براساس آن مفاهیم و متغیرها تعریف شده اند. تحقیق به روش پیمایش با ابزار پرسش نامه و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای درمیان جوانان شهر کرمان صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهند تمایل به مصرف زیاد در حوزه های بصری مانند پوشاک و آرایش در قیاس با مصرف فرهنگی نمود برجسته تری درمیان جوانان دارد. نسبت رشد هویت مدرن درمیان مردان بیشتر از زنان بوده و برعکس، توزیع نسبت زنان در هویت های سنتی بیشتر از مردان است. به علاوه، هرچقدر میزان پرداختن به رفتارهای مصرفی بیشتر و نگرش به مصرف مثبت تر بوده است، میزان رشد هویت مدرن نیز افزایش یافته است.
سنجش میزان رفاه اجتماعی خانوارها در نواحی روستایی مطالعة موردی: شهرستان زَهَک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر در سطح رفاه و شرایط زندگی در سکونتگاه های انسانی، به ویژه در مناطق محروم و حاشیه ای که ازلحاظ سطح رفاه و شاخص های توسعه با انواع چالش ها و مشکلات مواجه اند، بیش از هر چیز مطالعه و سنجش میزان رفاه اجتماعی را ضروری می سازد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه و سنجش میزان رفاه اجتماعی در نواحی روستایی شهرستان زَهَک (استان سیستان و بلوچستان) که از مناطق محروم جنوب شرق کشور به شمار می آید، پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و پیمایشی (تکمیل پرسشنامه) است. جامعة آماری تحقیق را کلیة ساکنان روستایی شهرستان زهک تشکیل می دهند. حجم نمونه 329 سرپرست خانوار ساکن در 30 روستای نمونه است، که ازطریق فرمول کوکران به دست آمده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون های آماری در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهند که میزان رفاه اجتماعی در نمونه انتخابی ازلحاظ کلیه شاخص های اقتصادی و اجتماعی با ارزش میانگین 76/2، کمتر از حد متوسط و ضعیف است و وضعیت رفاهی روستاهای منطقه بیش از همه در زمینه های اوقات فراغت، رضایت از زندگی و درآمد و اشتغال با مشکل مواجه است.
رعایت اخلاق پژوهش در رساله های دکتری؛ مورد مطالعه: گروه علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد طی سال های 1386 تا 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق پژوهش در علوم اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناراستی های اخلاقی در پژوهش اجتماعی، هر چند به میزان اندک، میتواند پایه های دانش اجتماعی را سست و نقش کاوشگرانه، نقادانه و حقیقت جویانه آن را تضعیف کند. برای بررسی ناراستی های اخلاقی احتمالی و شناخت فضای هنجاری پژوهش علوم اجتماعی در ایران، این پژوهش به روش اسنادی به گردآوری و تحلیل محتوای اظهارات منتشر شده پژوهشگران این حوزه میپردازد. یافته های پژوهش نشان میدهد هنجارشکنی در زمینه اخلاق پژوهش در علوم اجتماعی ایران دو بعد فردی و ساختاری دارد. در بعد فردی، انحراف از پایبندی به اخلاق پژوهش در سطوح شخصی[1] و حرفه ای[2] (در ارتباط با صورتبندی و محتوای پژوهش، سازمان پژوهشی و تخطی از قواعد و هنجارهای علمی و حرفها ی دریافت و اجرای پژوهش) قابل توجه است. در بعد ساختاری، سوءاستفاده از قواعد و تعهدات اخلاقی و حرفه ای سازمانی و نهادی در ارتباط با پژوهشگر و پژوهش (انتخاب موضوع، نحوه دریافت، فرایند داوری، تصویب، گزارش، کاربرد و محتوای پژوهش) قابل توجه است. بر پایة دستاورد مفهومی این پژوهش، ناراستی های اخلاقی در فضای پژوهش علوم اجتماعی در ایران برایند تاثیر متقابل کنشگران (پژوهشگر) و ساخت نهادی (شامل قواعد و هنجارها و منابع) تسهیل کننده هنجارشکنی است. نتیجه این که ناراستیه ای اخلاق پژوهش از یک دوسویگی ساختاری در فضای علم در ایران تبعیت میکند و متاثر از ویژگیهای ساختاری نهاد علم در ایران در مقطع زمانی مورد مطالعه است.
بررسی رابطه هویت دینی و سرمایه اجتماعی (مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین و آموزه های آن می تواند با ایجاد باورها و ارزش های مشترک میان پیروان خود، موجبات شکل گیری، استحکام و دوام سرمایه اجتماعی را فراهم آورد، امّا این مفهوم کمتر مورد توجّه محققان رشته های مختلف قرار گرفته است. بر این اساس، این پژوهش با هدف میزان تأثیر هویت دینی بر سرمایه اجتماعی در بین شهروندان شهر یاسوج انجام گرفته است . در این تحقیق، چارچوب نظری با استناد به نظریه پردازان سرمایه اجتماعی (جاکوبز، پاتنام، فوکویاما، لین و کلمن) و نظریه پردازان هویت دینی (کلارک و استارک، گیدنز و دورکیم)، تدوین گردید. شیوه تحقیق پیمایشی و با نمونه ای به حجم 382 نفر با ابزار پرسشنامه در پانزده محله شهر یاسوج انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان دادند هویت دینی و ابعاد آن، رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی دارند. نتایج تحقیق همچنین نشان داد ورود متغیرهای جمعیتی به عنوان متغیرهای کنترل به مدل، باعث افزایش ضریب تبیین می شود، اما این افزایش اساساَ ناشی از متغیر سن و سایر متغیرهای جمعیتی سهم معناداری در پیش بینی سرمایه اجتماعی ندارند. نتیجه گیری اصلی تحقیق این است که با ارتقای هویت دینی می توان سرمایه اجتماعی را افزایش داد.
بررسی وضعیت خشونت خانگی در زنان مراجعه کننده به مراکز قضایی شهرستان پاوه
حوزههای تخصصی:
خشونتخانوادگیشایعترینشکلخشونتعلیهزنانبابیش ترینعوارضاجتماعی،روانیو اقتصادیاست. خشونت شوهران مسئله ای است که حیات خانواده و جامعه را تهدید می کند. این گونه خشونت ها در همه کشورها گزارش شده و موضوع اصلی کنفرانس حقوق بشر وین در سال 1997 بود که در آن ابعاد گوناگون خشونت و راهکارهای عملی کاهش آن بیان شد. پس هدفتحقیق حاضر، بررسی وضعیت خشونت خانگی (روانی، جنسی، فیزیکی و مالی) در زنان مراجعه کننده به مراکز قضایی شهر پاوه می باشد.
این مطالعه به صورت مقطعی، توصیفی، تحلیلی و بر اساس تحیل داده های ثانویه است که اطلاعات آن به صورت گذشته نگر جمع آوری شده است. جمعیت نمونه مورد مطالعه این پژوهش شامل 82 نفر (زن) است که در فاصله زمانی فروردین 1389 تا پایان اسفند 1389 به دلیل خشونت به مراجع قضایی (دادگستری) شهر پاوه شکایت کرده و در آنجا پرونده تشکیل داده اند.
یافته های تحقیق حاکی از بالاترین میزان خشونت در بین زنان سنین 25 تا 28 می باشد که به تناسب، سن که بالا می رود میزان خشونت کاهش پیدا می کند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که 8/65 درصد زنان مورد خشونت قرار گرفته دارای تحصیلات دبیرستان و دیپلم بوده اند که بالاترین میزان را در جدول به خود اختصاص داده اند. کمترین میزان خشونت هم در بین زنانی است که بی سواد هستند. بر اساس این پژوهش زنان در هر سنی ممکن است مورد خشونت قرار گیرند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشترین میزان خشونت از نوع خشونت هایکلامی–روانی استوخشونت هایجسمی درردهبعدیقراردارند و موردی از خشونت جنسی و مالی مشاهده نشد؛ که یکی از علل نبود خشونت جنسی در پرونده ها، عدم گزارش آن به مراکز قانونی است زیرا مسئله آبرو و حیثیت زنان در جامعه ما از اهمیت ویژه برخوردار است. همچنین نتایج نشان می دهد که 3/68 علت خشونت نامشخص است. اما در موارد بعدی بیشترین علت خشونت به دخالت خانواده بر می گردد.
اطلاق یا تقیید حریم خصوصی و الزامات تحدید یا نقض آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت بحث حریم خصوصی و سابقه آن به اندازه عمر بشر و همزمان با هبوط بشر از بهشت به زمین است، در عین حال یکی از سؤالاتی که عمری نزدیک به اصل حق حریم خصوصی دارد، اطلاق یا تقیید آن است که با توجه به زندگی اجتماعی افراد بشر روز به روز بر اهمیت آن افزوده شده و نظرات متعددی در پاسخ به آن ابراز شده است. در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران از طرفی حق حریم خصوصی با ابتناء بر مبانی و منابعی همچون عقل، قرآن، سنت، فقه و قوانین موضوعه دارای پایه های بسیار محکم و غیرقابل انکار است و مجازات های دنیوی و اخروی متعددی برای تضمین رعایت آن در نظر گرفته شده است؛ اما از طرف دیگر ضرورت های غیرقابل انکاری در مقام تلاقی این حق با حقوق عمومی یا حوزه عمومی جدا از دولت، مقنن و مجری قانون را وادار به نقض یا تحدید این حق می کند که به سادگی قابل چشم پوشی نیست. منابع پیش گفته مانند قرآن، عقل، سنت، فقه و قوانین موضوعه در عین احترام به حق حریم خصوصی، این حق را در مواردی قابل تحدید یا نقض دانسته اند و به صراحت به عدم اطلاق آن اشاره کرده اند. در عین حال توجه به این نکته الزامی است که نقض یا تحدید حق حریم خصوصی پس از امکان نداشتن جمع بین این حق و حوزه های حقوق عمومی و حوزه عمومی جدا از دولت مقدور می شود و در عین حال باید کاملاً صریح و شفاف بوده و در مورد آن به قدر متیقن اکتفاء کرده و از تسری آن به حوزه ای مشابه خودداری کرد.
بازنمایی بسترهای تسهیل کنندة مصرف مواد مخدر در دانشجویان(تحقیقی کیفی درباب دانشجویان مبتلا به اعتیاد در دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی و فهم بسترهای تسهیل کنندة مصرف مواد مخدر درمیان دانشجویان مبتلا به اعتیاد در دانشگاه شهید باهنر کرمان است. در این زمینه، پانزده تن از دانشجویان وابسته و مبتلا به مصرف مواد تحت بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش شناسی کیفیِ نظریة زمینه ای صورت گرفته است. پنج مقولة اصلی و یک مقولة هسته ازخلال کدگذاری داده ها استخراج شدند. اعتیاد از نمای نزدیک (اعتیاد در خانواده)، هم گشتی و معاشرت با افراد مصرف کننده، هم ذات پنداری و الگوپذیری از الگو های نقش، عادی سازی ذهنیت مصرف مواد، تداول مکانی و محله ای مصرف مواد و بستر مهیای زود آشنایی و مشاهده گری رفتارها و تعاملات مصرف محور، از مقوله های استخراجی اثرند. می توان با مداقة کلی در مقوله های پژوهش گفت که گرایش و ابتلا به اعتیاد درمیان دانشجویان تحت بررسی، تحت تأثیر بسترهای تسهیل کننده ای چون مشاهده، هم گشتی و تداول محله ای و مکانی مصرف، قبل از ورود آنها به دانشگاه بارگذاری شده و هم ذات پنداری، الگو پذیری و عادی شدن ذهنیت مصرف مواد در چنین بسترهایی در اعتیاد آنها نقش بسزایی داشته است.
پیش بینی کننده های شخصیتی گرایش به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین شخصیت و دین، یکی از بحث ها ی عمده و محوری در روان شناسی است که به آن کمتر توجه شده است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین ویژگی ها ی شخصیتی با عمل به باورهای دینی، جهت گیری مذهبی و نگرش مذهبی است. نتایج این پژوهش می تواند در شناخت ویژگی ها ی شخصیتی گرایش به دین موثر باشد.
در این پژوهش علی مقایسه ای، 150 پسر و 150 دختر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور فسا انتخاب شدند و با پرسشنامه ها ی استانداردشده پنج عامل بزرگ شخصیت نئو، جهت گیری مذهبی، نگرش مذهبی و عمل به باورهای مذهبی مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که عامل با وجدان بودن با خرده مقیاس پیشرفت طلبی و خویشتن داری، عمل به باورهای مذهبی را پیش بینی نمود و عامل دل پذیر بودن با خرده مقیاس نوع دوستی و میانه روی نیز توانست عمل به باورهای مذهبی را پیش بینی نماید. همچنین نتایج تحقیق همسو با تحقیقات پیشین نشان داد که زنان در ابعاد دین داری و عوامل شخصیتی به طور معناداری نمراتی بالاتر از مردان به دست آوردند. اما برخلاف تحقیقات پیشین، نتایج این تحقیق نشان داد که عامل برون گرایی جهت گیری مذهبی را پیش بینی می نماید، ازاین رو، پیشنهاد می گردد که این پژوهش در جوامع تحقیقی دیگر نیز تکرار گردد.
آسیب شناسی وضعیت خانوادگی دختران فراری در شهر تهران (با رویکردی به نظریة تعارض فرهنگی و خرده فرهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فرار دختران از خانه و مسائل و مشکلات همراه آن از جملة مهم ترین مسائل اجتماعی است که بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان هستند. آمارها عموماً از بحرانی شدن این مسئله، به ویژه در ایران، حکایت دارد. این مقاله، که برگرفته از طرحی پژوهشی است، به بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری، به مثابه گروهی آسیب پذیر در جامعه، می پردازد. روش تحقیق در این بررسی توصیفی تبیینی است و در گردآوری اطلاعات از شیوه هایی چون مراجعه به اسناد و مدارک، پرسش نامه، و همچنین مصاحبه در زندان اوین و مراکز بهزیستی استفاده شده است. هدف از این بررسی آن است که، با تکیه بر نظریه های موجود جامعه شناسی، به بررسی شرایط خانوادگی و عوامل تأثیرگذار در وقوع فرار و به تَبَعِ آن ایجاد بزه کاری در میان دختران نوجوان و جوان شهر تهران بپردازد.