مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نهاد علم
حوزه های تخصصی:
ناراستی های اخلاقی در پژوهش اجتماعی، هر چند به میزان اندک، میتواند پایه های دانش اجتماعی را سست و نقش کاوشگرانه، نقادانه و حقیقت جویانه آن را تضعیف کند. برای بررسی ناراستی های اخلاقی احتمالی و شناخت فضای هنجاری پژوهش علوم اجتماعی در ایران، این پژوهش به روش اسنادی به گردآوری و تحلیل محتوای اظهارات منتشر شده پژوهشگران این حوزه میپردازد. یافته های پژوهش نشان میدهد هنجارشکنی در زمینه اخلاق پژوهش در علوم اجتماعی ایران دو بعد فردی و ساختاری دارد. در بعد فردی، انحراف از پایبندی به اخلاق پژوهش در سطوح شخصی[1] و حرفه ای[2] (در ارتباط با صورتبندی و محتوای پژوهش، سازمان پژوهشی و تخطی از قواعد و هنجارهای علمی و حرفها ی دریافت و اجرای پژوهش) قابل توجه است. در بعد ساختاری، سوءاستفاده از قواعد و تعهدات اخلاقی و حرفه ای سازمانی و نهادی در ارتباط با پژوهشگر و پژوهش (انتخاب موضوع، نحوه دریافت، فرایند داوری، تصویب، گزارش، کاربرد و محتوای پژوهش) قابل توجه است. بر پایة دستاورد مفهومی این پژوهش، ناراستی های اخلاقی در فضای پژوهش علوم اجتماعی در ایران برایند تاثیر متقابل کنشگران (پژوهشگر) و ساخت نهادی (شامل قواعد و هنجارها و منابع) تسهیل کننده هنجارشکنی است. نتیجه این که ناراستیه ای اخلاق پژوهش از یک دوسویگی ساختاری در فضای علم در ایران تبعیت میکند و متاثر از ویژگیهای ساختاری نهاد علم در ایران در مقطع زمانی مورد مطالعه است.
شناسایی صورت بندی گفتمانی واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» (1359-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» (1359)، به عنوان پیامد ضروری و گریزناپذیر انقلاب اسلامی، به مباحثات گسترده و اتخاذ سیاست گذاری های متنوعی در حیطه های آموزشی، مدیریتی و فرهنگی نظام آموزش عالی دامن زد. مقاله حاضر با شناسایی صورت بندی گفتمانی حاکم بر این واقعه، نشان می دهد که در آستانة انقلاب اسلامی، خواست همه گیری در بین طیف های مختلف نخبگان سیاسی و فرهنگی برای تحول در ساختار علمی و نظام آموزشی کشور وجود داشت و نیروی برآمده از وقوع انقلاب اسلامی، این خواست را به فعلیت رساند و همچنین، به دلیل غلبه نیروهای مسلمان در این زمان، ناگزیر به این واقعه سمت وسوی «اسلامی» داد. مقاله نشان می د هد که بافت گفتمانی واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» یکدست نیست و دست کم چهار گفتمان اصلی در شکل گیری این واقعه دخیل بوده اند: «گفتمان تحول در نهاد علم»، «گفتمان تحول در روابط علم»، «گفتمان تحول در عالِم»، و «گفتمان تحول در علم». در واقع، تنوع سیاست گذاری های در این مقطع، ناشی از مدخلیت گفتمان های مختلف و شیوه های متفاوت معناداری هر یک است، ضمن اینکه رابطة بین گفتمان ها نیز مرتبه بندی شده است. در این مقاله از شیوه کار فوکو در شناسایی گفتمان ها بهره برده می شود.
طرحی برای سنجش فرهنگ علمی و دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قریب به دو دهه گذشته، درباب چیستی و چرایی فرهنگ دانشگاهی در جامعه ایرانی سخن گفته شده است، اما ازمنظر مقوله ای سنجیدنی با قابلیت مداخله در آن، که نظام برنامه ریزی و مدیران اجرایی بتوانند از آن استفاده کنند، کمتر توجه شده است. مقاله حاضر با هدف ارائه طرحی برای بررسی تجربی فرهنگ دانشگاهی با نیم نگاهی به ساختار طرح های پیشنهادی و رعایت کمینه ای اسلوب آن، با مروری بر آثار و نظرهای موجود، پس از تعریف فرهنگ ودانشگاه، به ترکیب نظری این مفاهیم می پردازد و نتیجه را درقالب الگویی تحلیلی با قابلیت بررسی میدانی پیشنهاد می کند و با استناد به آن می کوشد به دو پرسش چیستی فرهنگ دانشگاهی و تا حد امکان چگونگی تکوین آن به لحاظ نظری پاسخ گوید.
نهادهای آموزشی خراسان در عهد عباسیان با تکیه بر عصر خلافت مأمون ( 198 - 218 ه ق )(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
99 - 128
حوزه های تخصصی:
رونق فرهنگی عصر اول عباسی، اقتدار و تسامح نسبی خلفا و دولت مردان این عصر و شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر قلمرو اسلامی، زمینه های بهره گیری مسلمانان را از میراث فرهنگی دیگر ملل، مانند نهادهای آموزشی هموار کرد و امکان تحقق بخشی از آموزه های اسلامی را در علم آموزی و مدنیت فراهم آورد. در این میان خراسان دارای جایگاهی ویژه بود و با توجه به عوامل و زمینه های زیر در عرصه علم و آموزش، رشدی فراوان یافت و مراکز آموزشی نوظهوری در آنجا پدید آمدند. عواملی مانند جایگاه ویژه خراسان در تکوین و تحکیم قدرت بنی عباس، استقرار و تعلق خاطر مأمون به این منطقه، علاقه مندی مأمون به علم، حضور امام علی بن موسی(ع)در این منطقه و نقش ایشان در فعالیت های علمی و سرانجام موقعیت ویژه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خراسان که با پیدایش حکومت های محلی بر ظرفیت های آن افزوده شد در این امر تأثیر فراوانی داشتند. بررسی سیر تحول علمی و آموزشی خراسان با تأکید بر جایگاه مراکز آموزشی عصر امارت و خلافت مأمون و واکاوی تأثیرگذاری شرایط سیاسی بر آن، به ویژه سهم دولت مردان این عصر، مسئله ای است که مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اول در پی تبیین آن است.
فراترکیب اثرات جهانی شدن بر نهاد علم در بستر جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰
91 - 122
نظریه جهانی شدن یکی از معروف ترین نظریات علوم اجتماعی است که با هدف تداوم و تقویت مدرنیته ارائه شده است. هرچند جهانی شدن یک واقعیت اجتماعی است ولی صورت بندی علمی و ادبیات نظری گسترده ی آن، جهت بسط و تقویت تمدن و فرهنگ غرب به کار گرفته شده است. پدیده جهانی شدن در موضوعات مختلف اجتماعی اثرات مثبت و منفی مختلفی داشته است که البته این اثرات در کشورهای مختلف نیز متفاوت بوده است. در این میان، جهانی شدن نهاد علم با پیچیدگی های بیشتر و عمیق تری مواجه است. در این پژوهش به دنبال فراترکیب اثرات جهانی شدن برنهاد علم در جمهوری اسلامی ایران بوده ایم و بر همین اساس تمام آثار مربوط به اثرات جهانی شدن علم بر مناسبات علمی جمهوری اسلامی که موردتوجه سیاست پژوهان بومی کشورمان قرارگرفته اند، به وسیله الگوی فراترکیب و روش تحلیل مضمون موردمطالعه قرارگرفته اند و بر اساس نتایج آن به فراترکیب اثرات جهانی شدن علم دست یافته ایم. نتایج فراترکیب در چهار رکن اثرات آموزش جهانی شدن علم، اثرات پژوهشی جهانی شدن علم، اثرات جهانی شدن علم بر مدیریت و ساختار دانشگاهی و درنهایت اثرات جهانی شدن علم بر فرهنگ علمی کشور، دسته بندی شده اند.
سیمای یک مربی: دکترعلی شریعتمداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
83 - 123
حوزه های تخصصی:
این مقاله درباره زندگی نامه، تحصیلات، آثار، فعالیت های حرفه ای و اجتماعی دکتر علی شریعتمداری، استاد فلسفه تعلیم و تربیت است .روش:برای بررسی زندگی و آثار دکتر شریعتمداری از توصیف غلیظ، تحلیل و معناشناسی همدلانه استفاده شده است. برای بررسی افکار، زندگی و کارنامه تربیت و مربیان مستلزم دو نوع شناخت (هرمنوتیک مضاعف) لازم است: اول روش شناسی شناخت آثار وعمل آنان درباره مورد انسان جامعه و تربیت و نهادعلم. و دوم شناخت دانش گروه های مختلف اجتماعی از جمله مربیان. و سیاست گذاران در درهمین موضوع.یافته ها:زندگی این استاد مصادف با تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی فلسفی ایران و جهان است. وی متناسب با آن تحولات توصیه کرد که مربی با «روحیه فلسفی» و «تفکر انتقادی/سالم» به وحدت شخصیت و هماهنگی عمل و اعتقاد به زندگی و تربیت نایل می آید. وی ضمن آرمان گرایی و روشنگری به تعلیم و تربیت و عدالت اجتماعی مبتنی بر عناصر فرهنگ بومی از نوآوری علمی و توجه به علم جهان استقبال می کرد.بحث و نتیجه گیری دکتر شریعتمداری را می توان مربی پرتلاش دانست. هرمنوتیک مضاعف، شناخت ماهیت شناخت (اعتبار نظری علم تربیتی) و «شناخت شناخت اجتماعی» (ادراک مردم و ذینفعان ازنهاد تربیت و نهاد علم) است و دانش از جمله دانش تربیت با ادامه به اشتراک گذاری و نقد آن از انسداد رهایی می یابد. بنابراین نسل های جدید برای ادامه «پروژه های ناتمام» او تلاش کنند زیرا مربیان واقعی پنجره و آغاز هستند. نه تمام راه، نه تنها راه، ونه تنها خوانش.
سرنوشت آکادمی مرتونی در عصر تجاری سازی و نئولیبرالیسم علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
63 - 93
حوزه های تخصصی:
عقبه تاریخی گفتمان تجاری سازی تحقیقات علمی در دنیا با پایان جنگ سرد گره خورده است. در این نقطه تاریخی، نهادهایی که در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن در خلال جنگ سرد برای هدایت، بسترسازی و مدیریت فعالیت های علمی و فنّاورانه به وجود آمده بودند، به تدریج وارد دورانی از پیکربندی مجدد شدند. روایت افراطی نئولیبرال از این گفتمان از اواسط دهه 1980 میلادی همواره مطرح بوده و تغییرات عمیقی را در سازمان و عملکرد نهاد علم بر جا گذاشته است. واضح ترین این تحولات عقب گرد دولت ها از حمایت مالی وسیع از دانشگاه ها و پژوهشگاه های عمومی بوده است. همزمان با این عقب گرد، در دهه 80 در ایالات متحده، برای اولین بار در طول چند دهه، میزان حمایت بخش خصوصی از تحقیقات از حمایت دولت فدرال پیشی گرفت. مقاله حاضر نسبت موج نوین تجاری سازی تحقیقات علمی را با هنجارهایی می سنجد که توسط جامعه شناس مشهور آمریکایی، رابرت کِی مرتون، برای توصیف فضائل اساسی آکادمی مطرح شده است. تحلیل عمیق از این نسبت به ما نشان می دهد که ارزش های اخلاقی جدید ناشی از بازاری شدن علم در تقابلی جدی با هنجارهای مرتونی هستند و بنابراین همان قدر که موج تجاری سازی به پیش می راند، باید منتظر فروپاشی آکادمی به معنای مرتونی آن باشیم.
آینده نگاری راهبردی نهاد علم جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر رویکرد سناریونگاری با تأکید بر دلالت های تمدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرصه ی علم و فناوری و دانشگاه ها به عنوان پیشران اصلی قدرت آفرین در مجموعه عناصر پیشرفت جمهوری اسلامی ایران نقش حائز اهمیتی را دارا می باشند. بر همین اساس هدف از این پژوهش شناسایی آینده نهاد علم در جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر دلالت های تمدنی بوده که بر شناسایی پیشران های نهاد علم، عدم قطعیت ها و ترسیم سناریوها استوار می باشد. سوال این پژوهش بدین صورت قابل طرح است که سناریوهای آینده نهاد علم جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر دلالت های تمدنی چیست؟ روش پژوهش مبتنی بر روش سناریونگاری (GBN) می باشد. در بخش یافته ها، پیشران های کلیدی شناسایی گردیده و دو عدم قطعیت اصلی «تمرکز بر آموزش و پژوهش در مقابل کنشگری فعال در نظام نوآوری و حکمرانی» و «تمرکز بر عرصه ملی در مقابل بین المللی شدن و مرجعیت جهانی» شناسایی گردیده و درنهایت 4 سناریوی «نقش آفرینی متمرکز بر آموزش و پژوهش در سطح ملی»، «نقش آفرینی متمرکز بر آموزش و پژوهش در سطح بین المللی»، «کنشگری فعال در زیست بوم نوآوری و حکمرانی ملی» و «کنشگری فعال در زیست بوم نوآوری و حکمرانی جهانی» شناسایی گردیده است.
آسیب شناسی خط مشی گذاری آموزش عالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
۳۹-۲۰
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه، آموزش عالی نقشی مهم برای کشورها در دستیابی به رشد و توسعه پایدار ایفا می کند. لذا، پرداختن به مسائل آموزش عالی اهمیت بسیاری دارد. از جمله مسائل پیش روی آموزش عالی کشور می توان به آسیب ها و موانع خط مشی گذاری آن اشاره کرد. از این رو، هدف پژوهش کنونی شناسایی آسیب های خط مشی گذاری آموزش عالی ایران است. روش شناسی: برای دستیابی به هدف پژوهش، از رویکرد کیفی و روش مطالعه اسنادی و نیز روش پدیدارشناسی از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. بدین ترتیب، داده ها از متون منتشرشده صاحب نظران درباره آسیب های خط مشی گذاری آموزش عالی و نیز از متون پیاده سازی شده مصاحبه های انجام شده با خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری شدند. سپس، داده های گردآوری شده با روش تحلیل محتوای مضمونی تجزیه وتحلیل و در سه دسته کلی آسیب های ساختاری، فرایندی و آسیب های مرتبط با ویژگی های زمینه ای خط مشی گذاری آموزش عالی ایران طبقه بندی شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که آسیب های کلان فرایندی خط مشی گذاری آموزش عالی کشور شامل «فراهم نبودن الزامات علمی و عملی فرایند خط مشی گذاری» و «ضعف در اجرای مناسب خط مشی های مدون» است. هم چنین، آسیب های کلان ساختاری خط مشی گذاری آموزش عالی کشور شامل «ضعف در برآورده ساختن الزامات موردنیاز برای پیاده سازی مناسب سیستم تمرکزگرای اداره امور» و «کم کارآمدی و پایین بودن میزان اثربخشی شورای عالی انقلاب فرهنگی» است. آسیب های کلان مرتبط با ویژگی های زمینه ای خط مشی گذاری آموزش عالی کشور نیز شامل «مساعد نبودن ویژگی های زمینه ای برای خط مشی گذاری درباره موضوعات آموزش عالی»، «کم کارآمدی فرهنگی دانشگاه ها در ساختن نظام هنجاری و در تولید علم و فراهم آوردن الزامات آن» و «فهم نادرست از پدیدار علم و فناوری و پدیدار آموزش عالی و دست نیافتن به یک اجماع بر سر آن ها» است. در انتها، پیشنهادهایی برای برطرف نمودن و یا به حداقل رساندن آسیب ها به همراه مجموعه ای از توصیه های سیاستی ارائه گردید. بحث و نتیجه گیری: بهبود «خط مشی گذاری آموزش عالی کشور» مستلزم فراهم کردن زمینه برای مهیا شدن عوامل قانونی، سیاسی، اقتصادی، فناورانه، فرهنگی و اجتماعی مرتبط با «آن» است. در این راستا، عمل نمودن به توصیه های سیاستی ارائه شده در این پژوهش می تواند مثمر ثمر باشد.
تکاپوی ایرانیان برای پایه گذاری نهاد علم سیاست (رشته علوم سیاسی از زمان تأسیس تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم سیاست در ایران، در ابتدا در قالب مدرسه علوم سیاسی(1278ش) و بعد در قالب دانشگاه، طراحی و راه اندازی شد. این الحاق سیاست و حقوق با شکل گیری «دانشکده علوم سیاسی و حقوق» با تاسیس دانشگاه تهران در 1313 تکمیل شد. در دوره محمدرضاشاه هم در یک مقطع که دانشگاه استقلال نسبی پیدا کرده بود در حوزه عمومی نیز تاثیرگذار بود و در مقطع دیگر با تغییر سیستم آموزشی و مدیریتی، تلاش شد از فعالیت خودخواسته دانشگاهیان در عرصه عمومی کم شود و همان هدف تربیت کارشناس در آن دنبال شود. با انضمام رشته علوم سیاسی به دانشگاه، به خاطر ماهیت این علم در دوران جدید، بحث مبنایی«تربیت شهروند»، در کنار «تربیت کادر متخصص و کارشناس» برای امر دولت مداری و ملت سازی مدرن به وظیفه علوم سیاسی نیز اضافه شد. این تکاپوها در راستای تأسیس و استقرار نهادی این رشته است.با توجه به اهمیت طرح بحث نهادی دانش سیاست که در نسبت «دانشگاه»، «جامعه» و «دولت» قابل ترسیم است، سوال این است که آیا فعالیت های انجام گرفته در این راستا توانسته است، قالب نهادی به خود بگیرد یا خیر؟یافته ها حکایت از این دارد که با بررسی ساختار، سازمان، تشکیلات، نظام نامه ها، عملکرد افراد مهم حوزه علم دانش سیاست از منظر تاریخی، می توان به جایگاه مهم و اهمیت علوم سیاسی در جامعه ایرانی پی برد. جنبه «انباشت انبوهی» در این علم، جدای از «تاثیرات اجتماعی» آن نشانه ای بر استقرار نهادی آن دارد.در این مقاله با روش توصیفی-تبیینی به امر نهادسازی دانش سیاست از ابتدا تا به امروز پرداخته میشود.