مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نظریة زمینه ای
حوزه های تخصصی:
برآورده شدن تصویر ذهنی افراد از خانه، نقش تعیین کننده ای در رضایت آنان از سکونتگاهشان دارد. این تصویر که متأثر از فرهنگ میباشد، در میان ساکنان یک اجتماع به صورت تقریبی واحد است. اگرچه این تصویر ذهنی واحد در حال شکسته شدن است، هنوز مردمانی در مناطقی از کشورمان هستند که با وجود گذر زمان و تغییراتی که در سبک زندگی آنها رخ داده، به این الگوهای ذهنی ثابت پایبند ماندهاند و حتی با پیشآمد شرایطی که الگوی جدید و مغایر با تصویر ذهنیشان را به آنها تحمیل کرده است، نه تنها آن را نپذیرفته، بلکه به روش های گوناگون در احیای تصویر ذهنی و الگوی کهن خود تلاش کرده اند. در این مقاله، تصویر ذهنی ساکنین برهسر خورگام، از توابع رودبار که در زلزله خرداد 1369 رودبارـ منجیل خسارت فراوانی دید و پس از آن جابهجا شد، بررسی شده است. در این منطقه، مردم نه تنها الگوی مسکن بازسازی شده پس از زلزله را نپذیرفتند، بلکه با تغییرات رفتاری و کالبدی، سعی در برگشت به الگوی پیش از سانحه داشته اند. نگارنده مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش اصلی بوده است که تصویر ذهنی ساکنان از خانه چه بوده و در صورت تفاوت این تصویر ذهنی با مسکن بازسازی شده، مردم چه رفتاری از خود نشان دادهاند؟ از آنجا که موضوع اصلی تحقیق، تصویر ذهنی ساکنان از خانه و مشخص کردن رفتار آنان است، با توجه به ماهیت موضوع، روش تحقیق کیفی روش مناسب تری نسبت به روش های کمی است و از میان روش های تحقیق کیفی، رویکرد نظریه زمینه ای برای مشخص کردن تصویر ذهنی مردم انتخاب شده است.
عوامل و انگیزه های جامعه شناختی ورود طلاب به حوزة علمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزة علمیه یکی از مهم ترین نهادهای دینی جامعة ایرانی است که برخی افراد با قصد و انگیزة طلبه شدن وارد آن می شوند. انتخاب طبلگی یکی از مهم ترین انتخاب های جوانان با نتایج و پیامدهای دامنه داری است که، به رغم وجود دیگر امکان ها و انتخاب ها، برخی این مسیر را برای زندگی خود در پیش می گیرند، اما چه عواملی زمینه ساز اجتماعی تصمیم جوانان برای طلبه شدن را رقم می زند و آنان با کدام انگیزه ها به دنیای طلبگی روی می آورند؟ این مطالعه با روش کیفی و با استفاده از نظریة زمینه ای به جست وجوی پاسخ می پردازد. به همین منظور، با 54 نفر از طلاب شاغل به تحصیل در حوزة علمیة قم مصاحبة عمیق صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن اند که دو صورت از عوامل درونی و بیرونی در پیدایش انگیزه های افراد برای طلبه شدن مؤثرند؛ عوامل درونی به قرارگرفتن روحانیت در موضع گروه مرجع جوانان و بسترها و شبکه های معنوی ای اشاره دارد که آنان در آن زیست می کنند. عوامل بیرونی شامل زیست در شبکة روحانیت و همچنین افراد مذهبی تأثیرگذار است. در مجموع این عوامل چهار انگیزة مختلف را برای طلبه شدن در افراد پدید می آورند که شامل انگیزه های علمی، معنوی، اجتماعی، و ابزاری است تا در نهایت آنان تصمیم به طلبه شدن می گیرند. در نهایت، این یافته ها در قالب یک مدل نظری علّی/ فرایندی ارائه شده اند.
بررسی نقش سرمایة فرهنگی و اجتماعی در ورود به بخش اشتغال غیررسمی (مورد مطالعه: شاگرد مکانیک های چاپارخانة همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از فعالیت های که در همة شهرهای ایران به وفور مشهود است، خدمات مربوط به خودروست. این خدمات در تقسیم بندی های اقتصادی جزء بخش غیررسمی است و هزاران نفر در این حوزه مشغول فعالیت اند. این فضای شهری میدان عمل نیروهای فعال در آن عمل می کند. همچنین، بخش یاد شده دارای فرهنگ ویژة خود است که واردشوندگان به این ساختار غیررسمی باید قواعد آن را پذیرا باشند و از آن تبعیت کنند. محلة چاپارخانة همدان دربرگیرندة بخش قابل توجهی از مشاغل مرتبط با خدمات ماشین (مکانیکی، صافکار، نقاش و...) است. این بستر خرده فرهنگ و قوانین نانوشته ای دارد که فقط افراد دارای ویژگی های خاص توان ورود به آن را دارند. این تحقیق با هدف مطالعة نظام ورود به این فضای شهری با استفاده از روش های کیفی مبتنی بر نظریة زمینه ای، چگونگی ورود به آن را مطالعه می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد دو الگو و سبک کلی «اختیاری» و «اجباری» برای ورود به این سیستم وجود دارد. الگوی اجباری برآمده از بستری است که در آن افراد از سرمایة فرهنگی پایینی در زمینة آگاهی از مشاغل مختلف برخودارند و فاقد مهارت قبلی در زمینة این گونه مشاغل اند. این افراد برای ورود به بازار کار از سرمایة اجتماعی فامیلی- قومی بهره می گیرند. الگوی «اختیاری» نیز مبتنی بر بستر سرمایة فرهنگی همچون آگاهی از مشاغل موجود در جامعه است و با داشتن مهارت قبلی در زمینة شغلی مورد نظر از سرمایة اجتماعی خانوادگی بهره می گیرد.
مذهب و مدرنیته در کردستان تحلیل جامعه شناختی اثرگذاری عناصر مدرن بر ارزش های مذهبی در جامعة روستایی موکریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در بازة زمانی نزدیک به دو سال و با مطالعه و مراجعة مستمر به حدود هشتاد روستای مختلفِ منطقة موسوم به موکریان، واقع در جنوب استان آذربایجان غربی انجام شده است. داده های مربوط به مقالة پیش رو با توجه به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعة روستایی مورد مطالعه، به شیوة کیفی و به روش نظریة زمینه ای و با استفاده از فنون مصاحبه های عمیق، تاریخ شفاهی و مشارکت میدانی جمع آوری شد. پس از انجام مصاحبه های عمقی و برگزاری جلسه های متعدد بحث گروهی با افراد عادی و نیز نخبگان جامعه، اطلاعات اولیه به دست آمد. مراجعه های چندباره به میدان مطالعه به منظور سنجش اعتبار و روایی اطلاعات گردآوری شده و نیز آزمون صحت یافته های نظری، تا آخرین مرحلة تحقیق ادامه داشت. در بعد نظری، مشخصاً نظریة تحول ارزشی اینگلهارت، و نظریه های جدید نوسازی و مدرنیتة بازاندیشی شدة گیدنز، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به تغییرات ارزشی ایجادشده در حوزة باورهای مذهبی، ارزش های فردی و جمعی، و نگرش به نمادها و نهادهای مذهبی، می توان اذعان داشت که در نتیجة ورود عناصر مدرن به جامعة روستایی مطالعه شده، تغییرات ارزشی و هنجاری گسترده ای در زیست جهان افراد جامعة مورد نظر صورت گرفته است. تحلیل داده های میدانی حاکی از بروز و گسترش تمایلات «دنیاگرایانه» و «تمایل به زندگی ناسوتی» در میان مصاحبه شوندگان - البته با شیبی ملایم- است. به نظر می رسد که جامعة مورد بررسی با نوعی پارادوکس مواجه است، که از طرفی عقب نشینی دین در آن به چشم می خورد و از طرف دیگر شاهد سازمان یافته شدن بی سابقة دین در قالب فرقه های غیربومی و وارداتی هستیم؛ که این دومی را با اندک تسامحی می توان اسلام سیاسی نامید. به هرحال، ماهیت تغییرات به وجودآمده بیانگر تأثیرپذیری متقابل مذهب و مدرنیته در جامعة مورد مطالعه است.
بازنمایی بسترهای تسهیل کنندة مصرف مواد مخدر در دانشجویان(تحقیقی کیفی درباب دانشجویان مبتلا به اعتیاد در دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی و فهم بسترهای تسهیل کنندة مصرف مواد مخدر درمیان دانشجویان مبتلا به اعتیاد در دانشگاه شهید باهنر کرمان است. در این زمینه، پانزده تن از دانشجویان وابسته و مبتلا به مصرف مواد تحت بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش شناسی کیفیِ نظریة زمینه ای صورت گرفته است. پنج مقولة اصلی و یک مقولة هسته ازخلال کدگذاری داده ها استخراج شدند. اعتیاد از نمای نزدیک (اعتیاد در خانواده)، هم گشتی و معاشرت با افراد مصرف کننده، هم ذات پنداری و الگوپذیری از الگو های نقش، عادی سازی ذهنیت مصرف مواد، تداول مکانی و محله ای مصرف مواد و بستر مهیای زود آشنایی و مشاهده گری رفتارها و تعاملات مصرف محور، از مقوله های استخراجی اثرند. می توان با مداقة کلی در مقوله های پژوهش گفت که گرایش و ابتلا به اعتیاد درمیان دانشجویان تحت بررسی، تحت تأثیر بسترهای تسهیل کننده ای چون مشاهده، هم گشتی و تداول محله ای و مکانی مصرف، قبل از ورود آنها به دانشگاه بارگذاری شده و هم ذات پنداری، الگو پذیری و عادی شدن ذهنیت مصرف مواد در چنین بسترهایی در اعتیاد آنها نقش بسزایی داشته است.
مطالعة جامعه شناختی انتظارات زنان جوان از همسرانشان: ارائة نظریه ای زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعة حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف درک انتظارات زنان جوان از همسرانشان صورت گرفته است. در این راستا با کاربست روش نظریة زمینه ای و تکنیک مصاحبة عمیق به مطالعة انتظارات زنان پرداخته ایم. تحلیل داده ها نشان می دهد که انتظارات زنان جوان بر اساس گرایش های فکری برابرخواهانه، ازدواج با زمینه های مدرن، اشتغال و ... شکل گرفته است. هم چنین زنان جوان از راه بردهای متفاوتی استفاده می کنند؛ از جمله بازگویی شفاف انتظارات، به چالش کشیدن نابرابری جنسیتی، مادری محدودشده و تأکید بر من فاعلی. بر اساس این راه بردها پیامدهایی حاصل می شود؛ از جمله نزدیکی فعال، بازتولید ارتباط دوسویه و حفظ حوزة خصوصی. یافته ها نشان می دهند زنان جوان در خلال انتظاراتشان در جست وجوی گذار از پای گاه اجتماعی فروتر به پای گاه اجتماعی برترند و در این راستا با کاربست منابعی که برایشان قدرت تولید می کند، به سطوح بالاتر برای زندگی شان می اندیشند و برای گذار منزلتی تلاش می کنند.
مطالعة وضعیت دین ورزی جوانان با تأکید بر دینداری خودمرجع (ارائة یک نظریة زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دینداری در زمانة کنونی متنوع و متکثر شده است. این مطالعه با پذیرفتن این پیش فرض که دینداری به مثابه امری متنوع و متلون، خارج از دوگانة دیندار یا بی دین بودن افراد است، به شناسایی و تفسیر نوع خاصی از دینداری در بین جوانان شهر اصفهان پرداخته است. بدین منظور، با مرور مطالعات پیشین، در چارچوب روش کیفی، رویکرد تفسیری، سنت نظریة زمینه ای و ابزار مصاحبه و در پرتو الهامات نظری زیمل در بحث دینداری های نوگرا، داده های تحقیق جمع آوری شد. نتایج یافته های کیفی تحقیق، بیانگر آن است که می توان با تأکید بر معیار «خودتشخیصی» فرد دیندار به نوعی خاص از دینداری تحت عنوان دینداری «خودمرجع» اشاره کرد. نتایج این مطالعه و بررسی یافته های کیفی همچنین گویای آن است که دینداری جوانان در این سنخ، بدل به امری شخصی، غیرالزام آور، خصوصی، سلیقه ای، گزینشی، مبتنی بر تعقل، خرد فردی و همراه با نپذیرفتن دگرسالاری نهادهای دینی شده است و به سمت امری اقتضایی و لذت گرایانه سیر می کند. همچنین در این مطالعه تلاش شده است تا مدل پارادایمیک اخذشده از داده ها در چارچوب نظریة زمینه ای در قالب شرایطِ علی، زمینه ای، تعاملی و پیامدی، در ارتباط با ظهور و تأثیرات این سنخ دینداری، ترسیم، توصیف و تشریح شود.
بازسازی زمینه ای پیامدهای کنش جنسی در اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود تکنولوژیهای جدید به جوامع پیامدهای درخور توجهی در زندگی افراد برجای میگذارد. بخشی از این پیامدها ناشی از آن است که تکنولوژی تسهیل کنندة دست یابی به امکان و زمینة کنشهای جدید است. دراین میان، اینترنت به علت ویژگیهای خاصی، مثل دامن زدن به پدیدة گم نامی، باعث شکل گیری کنشهای جنسی بدیعی شده است، کنشهایی که دنیای واقعی را نیز متأثر کرده است و پیامدهایی ناخواسته بر مناسبات و موضوعات آن تحمیل میکند. براین اساس و به دلیل اهمیت و بداعت این موضوعات، هدف اصلی پژوهش حاضر درک معنا و بازسازی زمینهای پیامدهای کنش های جنسی صورت گرفته در محیط سایبر بوده است. این مطالعه با رویکردی کیفی، مبتنی بر سنت نظریة زمینهای و با بهره گیری از راهبردهای نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) انجام شده است. بدین منظور، در پاییز و زمستان سال 1389 با 19 نفر از کاربرانی که با هدف گفت وگوهای جنسی و سایبرسکس به اتاقهای گفت وگوی فارسی زبان مراجعه کرده بودند، مصاحبة عمیق صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها نیز در سه مرحلة کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از پارادایم کدگذاری اشتراوس و کوربین به انجام رسید. نتایج این پژوهش نشان میدهد، سکس مجازی فرایندی است که کاملاً به صورت تخیلی انجام میشود و هیچ حضورجسمانی از فرد دیگری در رابطه وجود ندارد. پیامدهای این فعالیتها، در سه دستة: پیامدهای کنشی (کنشجنسی رسانهای شده، سبک زندگی جنسی شده و ماجراجویی جنسی)؛ پیامدهای روانی (زندگی چندگانة مضاعف، تحلیل (تضعیف) روان تنی، کشاکش میل و وجدان) و پیامدهای نگرشی (نگاه جنسی به زن) تقسیم پذیر است.
برساخت اجتماعی عواطف منفی از جرائم منتسب به افغانستانی های مقیم شهر شیراز، به سوی یک نظریة زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در چند دهة گذشته، میزبان تعداد زیادی از مهاجران افغانستانی بوده است. پژوهش های مختلف و تحلیل محتوای سخنان و مصاحبه های مسئولان و خبرهای مختلف اجتماعی نشان می دهد که در میان گروهی از مردم و مسئولان، احساسات منفی به افغانستانی ها وجود دارد و آن ها افغانستانی ها را مسئول جرائم رخ داده می دانند. به همین جهت هدف پژوهش حاضر، تبیین چگونگی برساخت این عواطف منفی است. در این مسیر، با استفاده از روش کیفی و نظریة زمینه ای، به وسیلة نمونه گیری نظری، مصاحبه هایی عمیق با گروهی از شهروندان شهر شیراز- که عواطف منفی به افغانستانی ها داشتند- انجام شد و داده ها به شیوة کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته ها درمجموع شامل 23 مقولة اصلی، 54 مقولة فرعی و 289 مفهوم شدند. به طورکلی، این مقوله ها در قالب یک مقولة هستة نهایی با عنوان «برساخت فوبیای تجاوز و حمله» ارائه شدند. در این روند، فرایندهای اجتماعی که به شکل گیری عواطف منفی در مشارکت کنندگان منجر شده بود، واکاوی و به صورت روایت پژوهانه معرفی شدند. همچنین مدلی پارادایمی بر همین اساس ترسیم شد و نظریة کوچک مقیاس و تجربی از نحوة شکل گیری عواطف منفی از جرائم منتسب به افغانستانی ها ارائه شد.