فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های اخیر که در بسیاری از کشورها برای تبیین باروری پایین انجام شده است، در چارچوب نظریۀ برابری جنسیتی، تقسیم کار و نگرش های جنسیتی، به منزلۀ تعیین کنندۀ اساسی و مهم مطرح شده اند. در این مطالعه، تأثیر تقسیم کار و نگرش های جنسیتی بر فاصلۀ تولد اول تا دوم آزمون می شود؛ بدین منظور از بخشی از داده های طرح تحولات باروری در پنج استان منتخب ایران - 1396 - و از اطلاعات 363 زن ازدواج کردۀ 49-15 سالۀ دارای یک فرزند شهر تهران استفاده شد. برای برآورد تابع بقای تک فرزندی، روش کاپلان مایر و برای شناسایی تأثیر نگرش و تقسیم کار جنسیتی بر فاصلۀ تولد دوم، الگوی گامای تعمیم یافته به کار گرفته شد. نتایج نشان دادند میانۀ فاصلۀ تولد اول تا دوم 84 ماه است و زنانی که نگرش جنسیتی برابرطلبانه دارند و کارهای خانه را به تنهایی انجام می دهند، با فاصلۀ طولانی تری فرزند دوم را به دنیا می آورند. براساس نتایج الگوی گامای تعمیم یافته، مشارکت مردان در کارهای داخل خانه تأثیر معنی داری بر فاصلۀ تولد دوم ندارد؛ اما داشتن نگرش جنسیتی برابرطلبانه و مشارکت نکردن مردان در امور مربوط به فرزندان، فاصلۀ تولد دوم را افزایش می دهد. یافته های این مقاله با نظریۀ برابری جنسیتی مطابقت دارند؛ به گونه ای که داشتن نگرش های برابری طلبانۀ جنسیتی میان زنان، تنها زمانی سبب افزایش باروری و کاهش فاصلۀ بین موالید می شود که مردان نیز در تصمیم گیری و امور خانه و فرزندان مشارکت داشته باشند. در زمینۀ اجرایی شدن سیاست های افزایش باروری، ضمن تلاش برای رسیدن به اقتصاد پایدار و چشم انداز خوش بینانه برای آینده، سیاست های افزایش جمعیت و سیاست های دوستدار خانواده، باید چارچوب وسیعی از ارزش های فرهنگی را در بر گیرند که با حمایت از افزایش مشارکت مردان در امور داخل خانه و کاهش نابرابری جنسیتی، مانع تأخیر بیشتر تولد دوم و افزایش باروری به سطح جانشینی شوند.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر تعارضات اولیه زناشویی در زوجین تازه ازدواج کرده با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
541 - 560
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر بر تعارضات اولیه زناشویی در زوجین تازه ازدواج کرده، انجام شد. در این پژوهش توصیفی، جامعه آماری شامل مشاوران مجربی بود که در شهرستان های میبد و اردکان در حوزه خانواده فعالیت می کردند. با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 12 مشاور به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از مدل ساختاری-تفسیری به سطح بندی عوامل استخراج شده پرداختند. یافته ها نشان داد عامل فضای ناخوشایند خانواده مبدأ در سطح هفتم و زیربنایی و عامل خیانت و روابط فرازناشویی در بالاترین و آخرین سطح مدل قرار می گیرد. نوع ساختار قدرت در خانواده در سطح ششم، عوامل ایده ال های ذهنی، مشکلات مالی و اقتصادی، ضعف زوجین در مهارت های زندگی و تفاوت در سبک زندگی در سطح پنجم، هویت مدرن زنان امروز و ناآگاهی از مسائل جنسی در سطح چهارم، بیماری روانی و اختلالات رفتاری یکی از زوجین و رویداد های دوران قبل از ازدواج (آشنایی، نامزدی، عقد) در سطح سوم و نبود عشق و محبت اولیه در سطح دوم قرار گرفت. براساس این مدل، می توان نتیجه گرفت فضای ناخوشایند خانواده مبدأ، مؤثرترین و زیربنایی ترین عامل در ایجاد تعارضات اولیه زناشویی است که بایستی در مشاوره های پیش از ازدواج مورد توجه ویژه ای قرار گیرد.
آگاهی وجودی: تجربه بازاندیشی در دوره بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
171 - 199
حوزههای تخصصی:
بحران ها یکی از مهم ترین نیروهای بازاندیشی، و عاملی برای تغییر در آگاهی و کنش انسانها و جوامع است. شیوع جهانی ویروس کووید 19 (کرونا) منجر به بحرانی جهانی و چالش کشیدن بسیاری از باورها و پیش فرض ها و در نتیجه بازاندیشی در ابعادی از زندگی فردی و اجتماعی شده است. هدف ما در این پژوهش کیفی، کشف تجربه جوانان از بازاندیشی در شرایط ناشی از شیوع ویروس کرونا است. پژوهش را در رویکرد برساخت گرا و با روش تحقیق کیفی بنیانی اجرا کردیم. با روش نمونه گیری هدفمند(حداکثر تنوع و در دسترس) با تعداد 24 نفر مشارکت کننده مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام دادیم. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از روش کدگذاری نظری استفاده شد. در فرایند تحلیل داده ها 7 مقوله اصلی ساختیم که عبارتند از: مرکزیت سلامت، بازیابی خود، اقبال به علم و فناوری، گرایش به فضای مجازی، بازیابی تعاملات شخصی، دل بستن به خانه و ناامنی وجودی. با جمع بندی مقوله های اصلی و مبتنی بر برداشت جوانان مشارکت کننده در زمینه کرونا و تغییرات ناشی از آن، ارتقای آگاهی وجودی به عنوان مقوله نهایی در نظر گرفتیم. براساس این مقئله ها و جمع بندی نهایی، می توان گفت بحران شکل گرفته بر اثر پاندمی کرونا، ما انسانها را از نقاط ضعف مشترک آگاه تر کرده است و تأمل و تجدیدنظر در خود و روابطمان را دامن زده است.
فرهنگ های مختلف مصرف انرژی (مورد مطالعه خانوارهای مشهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
40 - 21
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل آلودگی محیط زیست چگونگی مصرف انرژی در بخش خانگی است. آمار جهانی نیز حاکی از افزایش مصرف انرژی می باشد. البته مصرف انرژی در بین افراد و خانواده ها به شیوه ها و سبک های گوناگونی صورت می گیرد که از آن تعبیر به فرهنگ های مختلف مصرف انرژی می شود و این فرهنگ یا فرهنگ ها تحت تاثیر عوامل مختلفی شکل می گیرند. هدف اساسی تحقیق حاضر شناخت فرهنگ های مختلف مصرف انرژی (گاز و برق) در بین خانوارهای مشهدی در سال 1398 است. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر) و کمّی (از طریق توزیع پرسشنامه در بین 599 نفر) به طور همزمان در بین خانوار های مشهدی اقدام گردید. براساس نتایج بخش کیفی به طور کلی دو فرهنگ عمده «مُسرف» و «صرفه جو» با هشت خرده فرهنگ متفاوت؛ صرفه جوی متعهد، صرفه جوی منفعل، صرفه جوی ناگزیر، مصرف گرای مناسکی، مصرف گرای نامتوازن، مصرف گرای تقلیدی، مصرف گرای خاصگرایانه و مصرف گرای نمایشی ملاحظه شد. نتایج بخش کمی نشان داد که 33/59 درصد نمونه جزو فرهنگ مُسرف و 67/40 درصد جزو فرهنگ صرفه جو هستند. 2/21 درصد نمونه اطلاعات زیست محیطی اندکی دارند. تحلیل ها همچنین نشان داد که در خرده فرهنگ مصرفگرایی خاصگرایانه افراد مُسرف این سبک، عموماً در محلات توسعه یافته تمرکز بیشتری دارند.
فمینیسم در ایران (بررسی جامعه شناختی فمینیسم ایرانی؛ نمونه مورد مطالعه: قرۃالعین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
23 - 43
حوزههای تخصصی:
فرض اصلی این پژوهش بر بنیان وجود مؤلفه های مشترک میان اهداف قرۃالعین در چارچوب جنبش بابیه با اهداف فمینیسم غربی استوار است. پرسش های اساسی عبارتند از این که: آیا کنش های قرۃالعین با هدف ایجاد موقعیت های برابر میان زنان و مردان، احقاق حقوق زنان و تلاش برای مرتفع کردن تبعیض های ساختاری علیه آنان، واجد مؤلفه های اولیه ای از جنبش فمینیسم غربی بوده است یا خیر؟ و در صورت هم سویی این جنبش با همتاهای خارجی، چه عناصر مشترکی در نگرش زنِ معترض ایرانی با فمینیسم غربی دیده می شود؟. این موضوع در پارادایم کیفی، با روش اسنادی و با انتخاب نمونه هدفمند در مقطع کوتاهی از عهد قاجاریه، و با تمرکز بر جنبش بابیه به عنوان فرامتن مطالعه شده است. هم چنین مروری کوتاه بر ره یافت کلان فمینیسم و دیدگاه فوکویی در تبارشناسی تجربه پلِبِیَنی، تحلیل تئوریکی آن را پوشش می دهند. نتایج گواهی می کنند که پاسخ ِ هر دو پرسشِ پژوهش مثبت است؛ با تأکید پژوهشگر بر این رویکرد که هیچ نشانه ای دالِّ بر وجود ارتباطِ بدون واسطه میان نمونه انتخابی با فمینیسم غربی و نگرش معطوف به تئوری ِتوطئه مفروض نیست و نگاه پژوهشگر به این جنبش، به سان پدیده ای طبیعی، معلولِ شرایط، علل تاریخی و جامعوی مختص جامعه ایران است.
تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان(مطالعه موردی: منطقه ۴ شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
35 - 62
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فضاهای عمومی مهم ترین بخش های شهر را تشکیل می دهند که یکی از این فضاها خیابان های شهری هستند. خیابان های شهری تجلی گاه حیات مدنی شهر و محل رخداد وقایع و فعالیت های اجتماعی شهروندان در زندگی و حیات شهری است. هدف این تحقیق ارزیابی شاخص های سلامت خیابان شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان است. روش: این تحقیق از هدف کاربردی است و به لحاظ ماهیت روش از نوع پیمایشی است، و به لحاظ شیوه تحلیل داده ها، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری شهروندان منطقه 4 شهرداری تهران و تعداد نمونه بر اساس فرمول کوکران، 250 نفر است که از نوع نمونه گیری تصادفی سیستماتیک سهمیه ای می باشد. اطلاعات از طریق پرسشنامه با طیف لیکرت جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه بر اساس اعتبار محتوایی سنجیده شده است و به تائید اساتید و متخصصین حوزه مدیریت شهری و امنیت ادراکی رسیده و پایایی آن از طریق روش آلفای کرونباخ به میزان 0.756 تائید شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق آزمون های تحلیل عاملی و رگرسیون و فریدمن با نرم افزارهای Spss ,Lisrel, انجام شد. یافته ها: از طریق آزمون تحلیل عاملی تأییدی مؤلفه های 8 گانه تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان منطقه 4 شهرداری تهران شناسایی شدند و با میزان بار عاملی بالای 0.4 تائید شدند. با آزمون رگرسیون و میزان ضریب تعیین تعدیل شده مشخص شد، شاخص های تحقیق به میزان 53% درصد واریانس امنیت ادراکی را پیش بینی می کند و بر اساس آزمون رگرسیون؛ مؤلفه ی آسایش بصری و محیطی بالاترین تأثیر را بر روی امنیت ادراکی ساکنان منطقه 4 دارد(beta=0.779). اولویت بندی های مداخله در تحلیل سلامت خیابان های شهری با تأکید بر مؤلفه های امنیت ادراکی ساکنان در منطقه 4 شهرداری تهران به ترتیب آزمون رتبه بندی فریدمن عبارت اند از:آسایش بصری و محیطی(1.28)، سرزندگی (1.87)، مؤلفه ی خوانایی(1.96) مؤلفه ی اندازه و فرم فضا(2.10)میزان سازگاری با محیط(2.59)،مؤلفه ی کالبدی(2.70) آلودگی های دیداری و شنیداری(2.83) احساس تعلق(2.94). نتیجه گیری: مؤلفه های آسایش بصری و محیطی، سرزندگی، خوانایی، اندازه و فرم فضا، میزان سازگاری با محیط، امنیت کالبدی آلودگی دیداری و شنیداری، احساس تعلق؛ بر امنیت ادراکی ساکنان و سلامت خیابان های شهری تأثیر مثبت دارند. می توان نتیجه گرفت با ارتقا هریک از این مؤلفه ها؛ امنیت ادراکی و به تبع آن سلامت خیابان های شهری منطقه 4 را افزایش می یابد.
تحلیل جامعه شناختی نقش فقر در تجربه کودک همسری (مطالعه موردی: زنان شهر چابهار)
حوزههای تخصصی:
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئله ای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودک دختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربه کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریه زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربه کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیسته کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرایطه مداخله گر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهره زنانه فقر) و شرایط بافتی (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نیز ازدواج کودکان را زمینه سازی و تسهیل کرده است. همچنین تحلیل داده ها با نظام کدگذاری سه سطحی باز، محوری و گزینشی نشان داد که مقوله مرکزی منتزع از ازدواج کودکان در بین افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخه فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.
مدل سازی و آسیب شناسی پیشران های راهنمایی اثربخش رساله و پایان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۸۴-۶۵
حوزههای تخصصی:
پیشران ها؛ عوامل محرکه و پیش برنده فرایند راهنمایی در شرایط پیچیده، نامتعین و نوسانی به منظور تحقق توانمندسازی دانشجو هستند. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی برازش مدل پیشران های راهنمایی اثربخش دانشجویان ارشد و دکتری و آسیب شناسی فرایند راهنمایی بر اساس آن است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و با استفاده از روش های پژوهش پیمایشی و همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان ارشد و دکتری دانشگاه فردوسی مشهد بودند که تعداد 494 تن از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته پیشران های راهنمایی اثربخش بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون خطی ساده، تی و فریدمن در نرم افزار spss و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی در نرم افزار PLS smart استفاده شد. یافته ها نشان داد که شاخص های روایی و پایایی مدل های اندازه گیری، شاخص های ارزیابی مدل های ساختاری و شاخص های کلی مدل؛ تائید کننده برازش مطلوب مدل پیشران های راهنمایی اثربخش است. همچنین آسیب شناسی فرایند راهنمایی دانشجویان نشان داد که وضعیت پیشران های حمایت راهنما و قابلیت پذیرش دانشجو در سطح مطلوبی هستند؛ اما وضعیت پیشران حمایت سازمانی در سطح نامطلوبی است. درنتیجه مدل پیشران های راهنمایی اثربخش به عنوان مدل جامع راهنمایی معرفی می شود و ارزیابی ها نشان می دهد که افزایش کیفیت و اثربخشی راهنمایی در جهت توانمندسازی دانشجویان، نیازمند افزایش حمایت سازمانی است.
تحلیل سیاست های دستگاه فرهنگی هنر معاصر ایران با کمک جامعه شناسی دین ماکس وبر (مورد مطالعه: رویکرد گالری هما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
62 - 44
حوزههای تخصصی:
هنر امروز ایران به مثابه هنری که در بستر هنر معاصر و معاصریت شکل گرفته است، جزئی مهم از این جهانِ جدید است و مفاهیم و ساختارهایش تحت التزامات این پارادایم بزرگ تر قرار دارد. این جهان جدید همانند جهان دین، برساخته ی دستگاه های قدرت و عوامل آن است. در پژوهش حاضر، دین و هنر همچون دو متن همسان فرض شده اند. هدف ما، تطبیق ساختار جهان دینی و نظام روحانی آن در ساخت الگوی مسلط با جهان هنر معاصر است. بدین منظور باید ساحت های دین و هنر و نظام روحانی درونی آنها، آشکار شده و با بیان نسبت هر یک با ساختار قدرت، براساس جامعه شناسی دین ماکس وبر به یک رده گان شناسی از عاملان بسط نهاد هنر دست یافت. هدف ما پاسخ به این پرسش است: ساختارهای نهادی هنر معاصر مانند گالری ها چگونه به سیاست های فرهنگی هنر معاصر ایران شکل می دهند؟ از خلال توجه به نقش نهادها و نیروهای آن در خلق جهان دینی به نظر می آید که می توان این مسیر را درست تر پیمود. با تطبیق دو جهان دین و هنر می توان دید که اینجا کلیسا و دستگاه روحانی آن قرابت بسیاری به نهادهای جهان هنر و ساخت سلسله مراتبی آن دارند. معادل کارویژه آن در جهان هنر را می توان در نهاد گالری دید. پژوهش حاضر، برای رسیدن به این هدف به سراغ گالری هما به عنوان یکی از مراکز تأثیرگذار در هنر امروز ایران رفته است. در این میان متون برساخته آن مهم ترین ابزار تحلیل ما هستند.
ارائه الگوی پارادایمی از هویت های چندگانه در فضای شهری(مورد مطالعه: محلات شهر تهران در سال 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مفهوم پردازی چندگانگی هویت در فضاهای شهری در شهر تهران پرداخته است. هدف از این پژوهش ارائه مدلی براساس هویت های چندگانه شکل گرفته در سطح شهر تهران است. روش تحقیق از نوع کیفی و تکنیک مصاحبه است، که برای این منظور مصاحبه ها از ساکنین محلات مختلف شهر تهران (نیاوران، شهرک غرب، ولنجک، چیتگر، شهری و محله سی تیر) صورت گرفته است. لازم به ذکر است که با انجام 30 عدد مصاحبه به اشباع نظری رسیده ایم. شیوه کدگذاری مصاحبه ها به صورت استقرایی و در قالب سه گونه کدگذاری باز، محوری و انتخابی براساس منطق کدگذاری اشتراوس و کوربین صورت گرفته است. در ادامه براساس تحلیل محتوای کیفی مصاحبه های بدست آمده، مدلی طراحی گردید که در آن نشان داده شد چندگانگی هویت در فضاهای شهری تحت تأثیر عوامل گوناگونی صورت می پذیرد، اجزای این مدل شامل فاکتورهایی است که از مصاحبه ها استخراج شده و ذیل قضایای: شرایط علّی، زمینه ای، مداخله ای، پدیده محوری و رهبرادها، طرح ها و کنش ها قرار می گیرند، که خود منجر به پیامدهایی می شود که ظهور همزمان و متقارن هویت سنتی و مدرن را در پی دارد.
Construction and Evaluation of Psychometric Properties of Teachers' Job Motivation Questionnaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the importance of job motivation in educational jobs, the present study was conducted to construct and evaluate the psychometric properties of teachers' job motivation questionnaire. Methodology: The present study was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of implementation method. The study population was elementary school teachers in Tehran in 2019-20, which the sample size was estimated 400 people based on Cochran's formula and were selected as a sample by multi-stage cluster random sampling. Data were collected by a researcher-made job motivation questionnaire (49 items) and analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS-22 and AMOS-24 software. Findings: The results showed that teachers' job motivation had 2 factors and 9 components; so that the external factor of job motivation includes four components of school environment, payroll system, leadership style / managerial support and performance appraisal and reward and the internal factor of job motivation includes five components of in-service training, work and cognitive interests, effective communication, perfectionist thoughts and selection and the factor loading of both factors and all nine components were significant at the confidence level of 0.99. Also, the content validity of the instrument was confirmed by experts and the convergent validity of the instrument was confirmed by the correlation coefficient of the score of each factor or component with the total score of the instrument. In addition, Cronbach's alpha reliability for the whole instrument was 0.92, external factor of job motivation 0.85, internal factor of job motivation 0.89 and components of school environment 0.75, payroll system 0.66, leadership style / managerial support 0.91, performance appraisal and reward 0.65, in-service training 0.82, work and cognitive interests 0.90, effective communication style 0.81, perfectionist thoughts 0.83 and selection was 0.71. Conclusion: Teachers' job motivation questionnaire was a valid and reliable instrument. As a result, specialists and planners of the education system can use it to review and evaluate the current situation of teachers' job motivation and provide solutions to strengthen their job motivation.
به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی در شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۶
245 - 282
حوزههای تخصصی:
در این مقاله دو کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در چارچوب ماتریس حسابداری اجتماعی برجسته می گردند. نخست شناسایی هدایت منابع (کسورات) از عوامل تولید به تخصیص درآمد نهادها و سپس به انتقالات جاری بین نهادی است و دوم سنجش نقش و اهمیت صندوق بازنشستگی کشوری در افزایش تولید، افزایش درآمد عوامل تولید (GDP) و افزایش درآمدهای نهادهای داخلی جامعه در کل اقتصاد با استفاده از ضرایب فزاینده مرسوم و جدید می باشد. تفاوت بین آن دو ضریب فزاینده، ملاک نقش و اهمیت نهاد صندوق در ساختار اقتصاد در نظر گرفته می شود. واکاوی دو کارکرد فوق حول دو سوال محوری مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد: یک- آیا طبقه بندی های جدید از جبران خدمات کارکنان و نهادها در ارتباط با کسورات بازنشستگی می تواند مبنای شناسایی کارکرد صندوق بازنشستگی کشوری در ساختار اقتصاد ایران قرار گیرند؟ دو- صندوق بازنشستگی کشوری چه سهمی از افزایش تولید، افزایش GDP و افزایش درآمد نهادهای داخلی جامعه را دارد؟ با به کارگیری جدیدترین ماتریس حسابداری اجتماعی تفصیلی سال ۱۳۹۵، یافته های کلی نشان می دهند که نخست صندوق بازنشستگی کشوری نقش بسزایی در هدایت کسورات دارد به طوری که سهم صندوق4/65 درصد و سهم سایر نهادها 6/34درصد را نشان می دهد. دوم- سهم صندوق از تولید GDP و درآمد نهادها به ترتیب 30/0 درصد، 34/0درصد و 04/1درصد را آشکار می کند.
ارائه الگوی پارادایمی خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نگاهی واقع بینانه نسبت به پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیتی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن هدف اصلی این تحقیق است. روش مطالعه : این تحقیق، در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و برمبنای روش گراندد تئوری عینی گرا و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته به مطالعه روابط عمومی های نهادهای حاکمیتی در شهر یزد پرداخته است. بر این اساس، ۲۳ نفر از افراد دارای حداقل 5 سال سابقه تصدّی مسؤولیّت اطلاع رسانی در نهادهای حاکمیّتی با استراتژی نمونه گیری هدفمند به صورت تدریجی و همگن با حداکثر تنوّع و همچنین با بهره مندی از استراتژی گلوله برفی و نمونه گیری نظری انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این تحقیق حاکی است از مجموع 208 مفهوم باشد از گزاره های ناشی از متون مصاحبه ها، 24 مقوله فرعی و ۸ مقوله اصلی به دست آمده است. پدیده هسته ای برآمده از مقولات این تحقیق نشان دهنده یک «تبادل مشروعیّت بخش» در فرایند خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی شهر یزد است. نتیجه گیری: نتایج نهایی این پژوهش بیانگر تلفیق ابعاد فردی و ساختاری در پدیده خودسانسوری در نهادهای حاکمیّتی است. به نظر می رسد افراد در راستای منفعت طلبی های فردی و گروهی و در زیر فشار الزامات ساختاری، تدبیراندیشی کرده و با حرکت در مسیر تبعیت و تأیید در سطوح فردی، سازمانی یا فراسازمانی، در نهایت به تبادلی مشروعیّت بخش تن می دهند.
چگونگی تطبیق فرایند و ساختارِ مسئله مندیِ وضعیت جامعه شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
160 - 120
حوزههای تخصصی:
وضعیت جامعه شناسی در ایران یکی از پرشمارترین جایگاه های موضوعیِ مطالعات را شکل داده است اما با این حال این مطالعات در حدودِ توضیحِ نابسنده ساختار وضعیت مسئله گون جامعه شناسی در ایران متوقف شده، و کمتر قادر به توضیح فرایندیِ این ساختار بوده است. تحقیق حاضر با هدف بُعد بخشیدن به ساختار-فرایندِ وضعیت جامعه شناسی، از تکنیک ترسیم ماتریس شرطی/پیامدیِ تمهید شده در روش نظریه زمینه ایِ سیستماتیک استفاده نموده است. بنابر یافته های تحقیق؛ امر کانونیِ منتهی به وضعیت پدید آمده برای جامعه شناسی در ایران عبارت است از فقدان رسمیت جامعه شناسی. فقدان رسمیت جامعه شناسی به معنای اعم، موکول به فقدان رسمیت چندین مقوله اعم از؛ فقدان رسمیتِ میان میدانیِ امر اجتماعی ، فقدان رسمیتِ اجتماعیِ جامعه شناسی و فقدان رسمیتِ معیارهای درون میدانیِ جامعه شناسی می باشد که در سطح خُرد، ناظر بر اجتماعات علمی و کنشگران میدان جامعه شناسی ، در سطح میانی، ناظر بر دو میدانِ معرفتِ عامه و معرفتِ آکادمیک ، در سطح کلان، ناظر بر میدان های سه گانه اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک ، و در سطح ابرکلان، ناظر بر ایفای نقشِ آنتیگونیستیک علیه سرمایه داری جهانی، دولت نفتی، تجربه مدرنیته و... می باشد.
ارزیابی کیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی از طریق آموزش نقش تعدیلی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
454 - 465
حوزههای تخصصی:
هدف: د ر ا ین مطا لعه سعی شد ه ا ست ارزیابی تاثیرکیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی کارکنان با توجه به اثر هوش هیجانی بر ر سی قر ا ر گیر د .روش: تحقیق حا ضر ا ز لحا ظ ر و ش ، تحقیقی پیما یشی و ا ز لحا ظ هد ف ، تحقیقی کا ر بر د ی - تو سعه ا ی بود. جامعه آماری این تحقیق کارکنان شرکتهای دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات شهر تهران بودند. روش نمونه گیری بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه استاندارد استفاده شده. این تحقیق بر اساس معادلات ساختاری می باشد و برای تحلیل داده ها از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است.یافته ها: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تعیین تاثیر تاثیرکیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی کارکنان معناداری شده است.نتیجه گیری: براساس یافته ها نتایج نشان داد تاثیر کیفیت زندگی کاری بر هوش هیجانی معنادار شده است. بعلاوه نتایج نشان داد متغیر تاثیر تعدیلی فرایند هوش هیجانی بر رابطه کیفیت زندگی کاری بر اثربخشی سازمانی معنادار شده است.
بررسی نقش تعدیلی خودکارآمدی و خود نظارتی در ارتباط بین انگیزه مدیریت تصویر سازی و رفتار آوا معلمان تربیت بدنی استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
185 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین انگیزه مدیریت تصویر سازی و رفتار آوا با نقش تعدیلی خودکارآمدی و خود نظارتی معلمان تربیت بدنی استان گلستان انجام شد.روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی _ همبستگی بود که به صورت پیمایشی انجام شد، جامعه آماری پژوهش شامل معلمان تربیت بدنی استان گلستان با حجم 1840 نفر بود که از بین آنها 318 نفر به عنوان نمونه با استفاده از جدول کرجسی _ مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه انگیزه مدیریت تصویر سازی چوی و همکاران(2015)، آوای کارکنان زهیر و اردوگان(2011) ، خودکارآمدی بتز(2004) و خود نظارتی چوی و همکاران(2015) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری) با نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد.یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که بین انگیزه مدیریت تصویر سازی و رفتار آوا رابطه معنی داری وجود داشت. همچنین بین انگیزه مدیریت تصویر سازی و رفتار آوا با نقش تعدیلی خودکارآمدی رابطه معنی داری وجود داشت لیکن بین انگیزه مدیریت تصویر سازی و رفتار آوا با نقش تعدیلی خود نظارتی رابطه معنی داری وجود نداشت.بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش متغیر انگیزه مدیریت تصویرسازی، رفتار آوا را تبیین و پیش بینی می نماید یعنی افزایش انگیزه مدیریت تصویرسازی معلمان، باعث افزایش رفتار آوا آنان می شود و برعکس.
تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر انحرافات اجتماعی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 26
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در هزاره فناوری اطلاعات، وسایل نوین ارتباطی نقش انکارناپذیری را در زندگی کنشگران اجتماعی ایفا می کنند. یکی از ابعاد قابل تأمل این رسانه ها، مسائل و آسیب های اجتماعی ناشی از استفاده از آن هاست که بخش عمده آن گریبانگیر زنان است؛ ازاین رو این مطالعه، با هدف بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر انحرافات اجتماعی زنان انجام پذیرفته است. روش : این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع پیمایش اجتماعی است. جامعه آماری شامل 105 زن بازداشت شده در جهرم است که به عنوان جمعیت نمونه در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه ای محقق ساخته با اعتبار محتوایی (از نوع صوری) لازم و پایایی قابل اطمینان بالاتر از (0/65)، جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها حکایت از این دارد که ارتباط میان متغیرهای تحصیلات، پایگاه اقتصادی اجتماعی، دین داری، هدف از عضویت، میزان استفاده و سابقه استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی با متغیر انحراف اجتماعی در سطح 0/05 معنی دار است. نتایج معادله رگرسیونی نیز نشان داد که حدود 25 درصد از واریانس متغیر وابسته ( R2 ) توسط متغیرهای مستقل تبیین می شود و در این میان، بیشترین تأثیر مربوط به دو متغیر میزان استفاده و سابقه استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی با مقدار بتای استاندارد (0/404) و (0/320) است. نتیجه گیری: شبکه های اجتماعی مجازی، فرصت و انگیزه بیشتری را نسبت به فضای واقعی جامعه، برای تخطی از هنجارهای اجتماعی برای زنان فراهم کرده است؛ پس می توان چنین استدلال کرد که شبکه های اجتماعی مجازی نقشی اثرگذار و مستقیم درزمینه بروز انحرافات اجتماعی زنان دارند.
مطالعه جامعه شناختی هویت فرهنگی مهاجران لَک مقیم تهران (با تأکید بر مؤلفه زبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مطالعه وضعیت هویت فرهنگی مهاجران لَکِ ساکن محله ی نامجو تهران با تأکید بر مؤلفه ی زبان است. لذا، از رویکرد کیفی، روش نمونه گیری گلوله برفی، مصاحبه های نیمه ساخت یافته و عمیق با 17 نفر استفاده شد. مصاحبه ها با روش تحلیل تماتیک، تحلیل گردیدند. براساس یافته ها، تعلق و پایبندی، بازاندیشی و بازتعریف زبان (لَکی)، در بین نسل اول و دوم و نیز بین زنان و مردان مهاجر یکسان نیست که شرایط متفاوت جامعه پذیری، نقش مهمی در آن دارد؛ برخلاف جامعه مبدأ، جامعه ی میزبان بخش مهمی از هویت یابی و فرهنگ پذیری را به عهده ی فرد گذاشته که علاوه بر تفاوت های فردی، تفاوت نسلی را در شکل دهی به هویت برجسته می کند. بدین ترتیب با گذشت زمان و جایگزینی نسل ها، هویت فرهنگی تازه ای شکل گرفته که از مسیر زبان می گذرد. اکنون نوعی راهبرد یکپارچه سازی (هویت پیوندی) اساس فرایند فرهنگ پذیری مهاجرین است و با توجه به ویژگی سیال هویت، ممکن است در آینده جای خود را به مفهوم راهبردیِ همگونی فرهنگی بدهد.
Biorhythm Management Modeling of Iranian Public School Principals with Fuzzy Delphi Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to design a biorhythm management model for Iranian public school principals with a fuzzy Delphi approach. Methodology: The design of the present study was qualitative with fuzzy Delphi method. Statistical population, professors of organizational behavior management in universities of Mazandaran province and senior managers of education departments in cities of Mazandaran province were selected and four rounds of fuzzy Delphi technique were performed with their cooperation. This selection and interviewing continued until the theoretical saturation was reached. Using the "rich information" sampling method with 15 professors of organizational behavior management in the universities of Mazandaran province and senior managers of education departments in the cities of Mazandaran province, the required information with semi-structured questionnaires Collected in four rounds. SPSS software was used to analyze the data. Findings: The results showed that the biorhythm management model of Iranian public school principals has four cycles and 28 dimensions of physical cycle (physical) (high mobility and energy, high physical strength, physical endurance and stability, physical weakness (negative), decreased physical ability (negative), inactivity and lethargy (negative), doing useful work and extreme fatigue (negative) ), Emotional cycle (interest in work and life, kindness, immorality and temper (negative), irritability (negative), confusion and mental weakness (negative), love of others, the power of creativity in affairs and mobility in Against the behavior of others (negative), intellectual cycle (mental) (rational) (promotion of intelligence, comprehension and memory, forgetfulness (negative), mental laziness (negative), poor decision-making power (negative), thinking power in affairs , Gaining new ideas and not focusing on personal and work affairs (negative) and intuitive cycle (inner inspiration, strong sixth sense, absorbing negative energy (negative) and attracting the spiritual forces of nature). Conclusion: Investigating the effect of biorhythm and different situations of employees on their job performance is an important issue and should be considered to prevent problems and increase performance, so identifying the explanatory dimensions of biorhythm management among managers of educational organizations, according to their critical tasks, is very important. And it seems necessary
Explaining the Causal Model of Perceived Competence on Psychological Capital with the Mediating Role of Academic Emotions of Tenth Grade Male Students in the Second Year of High School in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to investigate the causal pattern of perceived competence on psychological capital mediated by the academic emotions of 10th grade male high school students in Tehran. Methodology: The research method was applied in terms of purpose, quantitative approach, cross-sectional in terms of data collection time and correlational in terms of research method. The statistical population of this study consisted of all tenth grade male students of the second year of high school in Tehran in the academic year 2019-20, from which 510 people were selected by multi-stage cluster random sampling. In this study, the tools of perceived competence (De Perna and Elliott, 2000), psychological capital (Lutans, 2011) and academic excitement (Pekrun, et al., 2005) were used, all of which had acceptable validity and reliability. SPSS-V23 and Amos-V8.8 software were used to analyze the data. Structural equation modeling was also used to answer the research hypotheses. Findings: The research findings showed that the model has a good fit. The results showed that perceived competence has an effect on psychological capital in students. Academic excitement affects the psychological capital of students. Perceived competence also affects psychological capital through the mediation of academic emotions. Conclusion: Therefore, it can be said that increasing psychological capital and perceived competence can improve the academic excitement in students.