مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اضطراب کرونا
حوزه های تخصصی:
با توجه به اثرات جبران ناپذیر اپیدمی کروناویروس بر دانشجویان؛ هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک-شده در رابطه بین حس انسجام و تاب آوری با اضطراب کرونا دانشجویان علوم پزشکی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند را تشکیل می داد که 300 نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند. ابزارهای جمع-آوری اطلاعات شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پرسشنامه حس انسجام فرم 13 ماده ای (آنتونووسکی، 1987)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و از طریق نرم افزارهای Spss23 و Lisrel8.8انجام شد. براساس نتایج به دست آمده مدل علّی رابطه بین حس انسجام، تاب آوری، حمایت اجتماعی ادراک شده و اضطراب کرونا دانشجویان براساس شاخص-های مختلف برازش تأیید شد. حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان اثر مستقیم دارند؛ همچنین حس انسجام و تاب آوری از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده بر اضطراب کرونا دانشجویان تأثیر غیرمستقیم دارد (05/0>P)؛ بنابراین، حس انسجام، تاب آوری و حمایت اجتماعی ادراک شده نقش مهمی در میزان اضطراب کرونا دانشجویان ایفا می-کنند و هدف قرار دادن این سه مؤلفه به وسیله درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش اضطراب کرونا دانشجویان مؤثر باشد.
نقش واسطه ای فراشناخت و فراهیجان مثبت در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فراشناخت و فراهیجان مثبت در رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده با اضطراب کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری را کلیه ی شهروندان شهر تهران در فروردین و اردیبهشت ماه 1399 تشکیل دادند که براساس فراخوان اینترنتی در شبکه های اجتماعی مجازی (واتساپ و تلگرام) به روش نمونه گیری داوطلبانه تعداد 224 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (علی پور و همکاران، 1398)، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (زمیت و همکاران،1988) و پرسش نامه فراشناخت و فراهیجان مثبت (بئر، 2011) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و AMO2-24 استفاده شد. یافته ها نشان داد که شاخص های برازش در وضعیت مطلوب قرار داشتند (04/0= REMSA، 97/0= GFI، 98/0= IFI، 94/0= RFI، 98/0= CFI، 96/0=NFI، 66/0= PCFI،56/0= PNFI). مسیرهای مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به فراشناخت و فراهیجان مثبت، فراشناخت و فراهیجان مثبت به اضطراب کرونا و مسیر غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به اضطراب کرونا با میانجیگری فراشناخت و فراهیجان معنی دار بودند (01/0>P). مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به اضطراب کرونا معنی دار نبود (05/0<P). یافته های پژوهش بر اهمیت نقش ارائه آموزش های مبتنی بر حمایت اجتماعی ادراک شده و فراشناخت و فراهیجان مثبت در پیشگیری از اضطراب کرونا تأکید دارد.
کووید -19 و پیامدهای روان شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ماه دسامبر 2019 نوع جدیدی از ویروس کرونا در شهر ووهان چین شناسایی شد و به سرعت در تمام چین گسترش یافت. گسترش کووید-19 به دلیل سرعت انتقال آن منحصر به فرد بوده، که باعث ایجاد یک وضعیت اورژانسی در بهداشت جهانی طی کمتر از چند ماه در سراسر کشورهای جهان شد. این بیماری نه تنها سبب نگرانی های سلامت همگانی می گردد بلکه سبب بروز تعدادی از بیماری های روان شناختی می شود، که شامل اضطراب، ترس، افسردگی، برچسب زنی، رفتارهای اجتنابی، تحریک پذیری، اختلال خواب، و اختلال استرس پس از سانحه است. در این پژوهش با رویکردی تحلیلی و جمع آوری نتایج بروزترین یافته های مطالعات اخیر در رابطه با موضوع پژوهش، به اضطراب ناشی از کرونا و پیامدهای روان شناختی آن در سطح جامعه پرداخته شد تا با روشن شدن میزان اهمیت این موضوع، مسیر برای برنامه ریزی و انجام مداخلات روان شناختی بهنگام هموار شود.
اثربخشی واقعیت درمانی موردی به شیوه مجازی بر اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
163-170
حوزه های تخصصی:
در شرایطی چون شیوع بیماری کووید 19، بسیاری از مردم نگرانی های زیادی را از جمله اضطراب بیماری تجربه می نمایند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی موردی به شیوه مجازی بر اضطراب کرونا انجام شد. پژوهش حاضر ی ک مطالعه شبه آزمایشی با گروه گواه و پیش آزمون و پس آزمون همراه با گمارش تصادفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زنان و مردان دارای اضطراب کرونای شهر اردکان در سال 1398 بودند. 18 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (9 نفر در گروه آزمایش و 9 نفر در گروه گواه). شرکت کنندگان به پرسشنامه اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی موردی به شیوه مجازی را در 6 جلسه یک ساعته و هر هفته سه جلسه دریافت نمودند، در صورتی که گروه گواه هیچگونه مداخله ای را طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت نکرد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که میانگین نمرات اضطراب کرونا و ابعاد روانی و جسمی آن در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده است (001/0> p ). بر اساس نتایج پژوهش، واقعیت درمانی موردی به شیوه مجازی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش مشکلات روانشناختی افراد دارای اضطراب کرونا مورد توجه قرار گیرد.
تعیین نقش حمایت اجتماعی خانواده،دوستان در پیش بینی اضطراب کرونا در دانشجویان
این پژوهش با هدف تعیین نقش حمایت اجتماعی خانواده و دوستان در پیش بینی اضطراب کرونا در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده از مقیاس اضطراب بیماری کرونا و مقیاس حمایت اجتماعی ثامنی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه صورت گرفت. یافته ها نشان داد بین حمایت اجتماعی دوستان (317/0-r=، 01/0P<) و حمایت اجتماعی خانواده (355/0-r=، 01/0P<) با اضطراب کرونا در دانشجویان رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 2/32 درصد از اضطراب کرونا در دانشجویان توسط حمایت اجتماعی خانواده و دوستان تبیین می شود. با توجه نتایج به دست آمده می توان تمهیداتی در خصوص افزایش حمایت اجتماعی خانواده و دوستان با رعایت شرایط پروتکل بهداشتی به منظور کاهش اضطراب کرونا تدارک دید.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس کیفیت خواب: تحلیل نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری COVID-19 علاوه بر سلامت جسمی، تهدیدی برای سلامت روان نیز محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش کیفیت خواب در پیش بینی اضطراب کرونا با توجه به نقش تعدیل گر جنسیت انجام شد. روش: روش شناسی این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد 18 تا 50 ساله بود که به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت نمونه گیری افرادی که پرسشنامه را به صورت آنلاین تکمیل کردند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت خواب پتزبورگ و اضطراب کرونا بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با شروع اپیدمی کرونا کیفیت خواب در هر دو جنس کاهش محسوسی یافته است و کیفیت خواب و مولفه های آن توان پیش بینی اضطراب کرونا را دارند. همچنین تحلیل اثرات تعدیل کنندگی جنسیت نیز نشان داد که مولفه های کیفیت خواب و شاخص کیفیت خواب توان پیش بینی اضطراب کرونا در زنان و مردان دارند، اما مقدار ضریب پیش بینی در گروه مردان بیشتر بود. نتیجه گیری: از آنجا که شیوع اضطراب ناشی از بیماری COVID-19 می تواند بر کیفیت خواب اثرگذار باشد، از این رو به نظر لازم است که آموزش هایی در اختیار افراد جامعه به خصوص افرادی که بیشتر در معرض تجربه اضطراب شدید کرونا هستند، قرار داده شود تا بتوانند اضطراب خود را کنترل کنند.
رابطه اضطراب کرونا با اضطراب سلامتی: نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
111 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی انجام گرفت. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی بودند که از این میان 598 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب سلامتی (HAI-18)، اضطراب کرونا (CDAS) و دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (DERS) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است. در این مدل اضطراب کرونا اثر مستقیم و معناداری بر دشواری تنظیم هیجان داشت، اضطراب کرونا و دشواری تنظیم هیجان اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب سلامتی داشتند؛ و همچنین دشواری تنظیم هیجان به طور معنی داری بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی میانجی گری کردند. نتیجه گیری: اضطراب کرونا و دشواری تنظیم هیجان اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب سلامتی دارند و همچنین دشواری تنظیم هیجان نقش میانجی را در بین اضطراب کرونا و اضطراب سلامتی دارد.
نقش پیش بینی کننده ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان در اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
169 - 180
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب بیماری کرونا بر اساس دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای بود. روش: طرح پژوهشی حاضر، همبستگی بود؛ جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان شهر مشهد که کاربر شبکه اجتماعی (نرم افزارهای تلگرام و اینستاگرام)؛ از بین افراد جامعه، 238 نفر به صورت داوطلبانه به سوالات پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت گرداوری اطلاعات از مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS)، و پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای (SMQ) استفاده شد؛ داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که اضطراب بیماری کرونا بر اساس ترکیب مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان و ذهنیت های طرحواره ای پیش بینی می شود؛ از زیر مقیاس های دشواری در تنظیم هیجان، مؤلفه های کنترل تکانه دارای ارتباط مثبت معنادار و عدم وضوح هیجانی دارای ارتباط منفی معنادار با اضطراب بیماری کرونا بودند. نتیجه: در مجموع با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر، با مداخلاتی در تنظیم هیجان، می توان در زمینه پیشگیری از اضطراب بیماری کرونا، اقدامات مؤثری به عمل آورد.
نقش اضطراب کرونا، نگرانی و باورهای فراشناختی منفی در پیش بینی اضطراب یادگیری دانش آموزان در همه گیری کووید-19
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ویروس های کرونا گروه بزرگی از ویروس ها هستند که می توانند حیوانات و انسان ها را آلوده کنند و باعث بروز ناراحتی های تنفسی شوند و مشکلات روانشناختی زیادی را در پی داشته باشند. هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش اضطراب کرونا، نگرانی و باورهای فراشناختی منفی در پیش بینی اضطراب یادگیری دانش آموزان در همه گیری کووید-19 انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی است و با روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه تعداد 507 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های اضطراب بیماری کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، باورهای فراشناختی (ولز، 1997)، نگرانی پنسیلوانیا (میر، میلر و متزگر، 1990) و اضطراب یادگیری (پکران، گوتز و پری، 2002، 2005) که به صورت برخط منتشر شد، پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و با بهره گیری از نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نگرانی، باورهای فراشناختی منفی و اضطراب کرونا با اضطراب یادگیری دانش آموزان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (001/0>P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 28 درصد از واریانس اضطراب یادگیری توسط اضطراب کووید-19، باورهای منفی فراشناختی و نگرانی، پیش بینی می شود (001/0>P، 53/0=R و 28/0=R2). همچنین اضطراب کووید-19 سهم بیشتری در پیش بینی و تبیین اضطراب یادگیری داشت. نتیجه گیری: این نتایج تلویحات کاربردی در طراحی مداخلات مورد نیاز در زمان همه گیری کووید-19 و پیامدهایی چون اضطراب یادگیری در دانش آموزان را نشان می دهد.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس آشفتگی هیجانی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) و سلامت معنوی در پرستاران و بهیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
161-170
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب کرونا براساس آشفتگی هیجانی (افسردگی، اضطراب و تنیدگی) و سلامت معنوی در پرستاران و بهیاران انجام شد. روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران و بهیاران بیمارستان امام زمان (عج) اسلامشهر در فصل سه ماه آخر سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس و براساس جدول نمونه گیری مورگان تعداد 118 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها مقیاس اضطراب بیماری کرونا ( CDAS ) (علیپور و همکاران، 1398)، پرسشنامه جامع سنجش سلامت معنوی( CSHQ ) (امیری و همکاران، 1393) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی ( DASS-21 ) (لاویبوند و لاویبوند، 1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه صورت گرفت. یافته ها نشان داد بین آشفتگی هیجانی با اضطراب کرونا در پرستاران و بهیاران همبستگی مثبت و بین سلامت معنوی و مولفه های آنها با اضطراب کرونا همبستگی منفی و معناداری وجود داشت (01/0 p< ). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد 4/34 درصد از اضطراب کرونا در پرستاران و بهیاران توسط آشفتگی هیجانی و سلامت معنوی تبیین شد (01/0 p< ). این نتایج نشانگر اهمیت توجه به وضعیت روانشناختی و سلامت معنوی در پرستاران و بهیاران در این شرایط بحرانی است.
سلامت روان دانش آموزان در طول اپیدمی کرونا: نقش پیش بین اضطراب کرونا، تحریف شناختی و سرسختی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین اضطراب کرونا، تحریف شناختی و سرسختی روانشناختی با سلامت روان دانش آموزان در طی اپیدمی کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیف ی و از نوع همبستگی بود . جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه شهرستان آستارا در سال تحصیلی 1400-1399 در شرایط اپیدمی کرونا بود. 150 دانش آموز، به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق برنامه مجازی شاد در پژوهش شرکت کردند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1987)، ( GHQ )، اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398) ( CDAS )، تحریف شناختی حمامچی و همکاران (2004) ( PHI ) و سرسختی روانشناختی کوباسا (1982) ( ICDS ) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه و از طریق نرم افزار 23 Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد سلامت روان دانش آموزان با اضطراب کرونا و تحریف شناختی رابطه معنادار منفی و با سرسختی روانشناختی رابطه معنا دار مثبت داشت (01/0> P )؛ اضطراب کرونا، سرسختی روانشناختی و تحریف شناختی توانستند 54 درصد واریانس سلامت روان دانش آموزان را تبیین کنند (01/0> P ) . با توجه به نتایج به دست آمده، روانشناسان و مسئولین مدارسان با در نظر گرفتن ویژگی های شناختی و شخصیتی دانش آموزان می توانند در کنترل سلامت روان آنها در شرایط اپیدمی کرونا نقش حائز اهمیتی را ایفا کنند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا (گزارش موردی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-19 علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت 15 جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکت کنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات 3، 6، 9، 12 و 15 و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
نقش ویژگی های شخصیتی و منبع کنترل سلامت در پیش بینی اضطراب کرونا در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های شخصیتی و منبع کنترل سلامت در پیش بینی اضطراب کرونا در زنان بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و با توجه به ماهیت موضوع موردنظر، یک مطالعه ی توصیفی- همبستگی به شیوه پیش بینی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زنان منطقه 2 شهر شیراز در سال 1399 بود که نمونه ای به تعداد 200 نفر به روش در دسترس از آنها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا، 1989)، منبع کنترل سلامت رُز، رُز و شورت (2015) و اضطراب کرونا (علی پور و همکارارن، 1398) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS ورژن 26 و آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد که ابعاد توافق پذیری، برون گرایی، انعطاف پذیری و وجدانیت و همچنین منبع کنترل سلامت درونی دارای رابطه معکوس با اضطراب کرونا بودند، بعد روان رنجور خویی و منبع کنترل سلامت بیرونی و شانس نیز دارای رابطه مثبت با اضطراب کرونا بودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که از طریق چهار بعد شخصیتی (توافق پذیری، برون گرایی، انعطاف پذیری و وجدانیت) و همچنین منبع کنترل سلامت درونی می توان نمرات اضطراب کرونای زنان را به صورت معکوس پیش بینی کرد. و بعد روان رنجورخویی و منبع کنترل سلامت بیرونی و شانس توانستند نمرات اضطراب کرونا را در زنان را به صورت مستقیم پیش بینی کنند.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
181 - 161
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه میان سبک های دلبستگی و اضطراب کرونا صورت گرفت. روش: طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی از طریق الگویابی مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهشی شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بودند که برای انتخاب گروه نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای آزمون مدل با توجه به نظر کلاین (2015) در ازای هر متغیر 20 نفر نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری با توجه به جدی شدن خطر کرونا به صورت غیراحتمالی و پرسشنامه آنلاین بود. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار یانگ فرم کوتاه (YSQ-SF) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان (AAS) استفاده شد. برای انجام تحلیل آماری از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با توجه به شاخص های نیکویی برازش، مدل تدوین شده از برازش مطلوبی برخوردار است (08/0=RMSEA، 90/0=GFI، 91/0=AGFI). سبک دلبستگی اجتنابی (23/0= β) و طرح واره های ناسازگار (78/0= β) اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب کرونا دارند. همچنین نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که دلبستگی ایمن با واسطه گری طرح واره های ناسازگار می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد؛ اما سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با واسطه گری طرح واره های ناسازگار می توانند بر اضطراب کرونای دانشجویان بیفزایند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد با افزایش سبک دلبستگی اجتنابی میزان اضطراب کرونا کاهش یافت و طرح واره های ناسازگار در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب کرونا نقش واسطه ای داشت و موجب افزایش این اثر شد.
مدل یابی ساختاری سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا در دانشجویان با تأکید بر نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر بود که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. 230 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب ویروس کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) و خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس، 1982) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین مؤلفه های سبک های حل مسئلهْ درماندگی و مهارگری دارای اثر مثبت هستد و اعتماد، گرایش و خودکارآمدی بر اضطراب کرونا اثر منفی دارند (01/0>p). همچنین، درماندگی اثر منفی دارد و خلّاقیت و گرایش بر خودکارآمدی اثر مثبتی دارند (01/0>p). گرایش و خلّاقیت با واسطه گری خودکارآمدی می توانند از میزان اضطراب کرونا دانشجویان بکاهند و درماندگی با واسطه گری خودکارآمدی می تواند بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان بیفزاید (01/0>p). یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی هم خوانی داشت و گامی مهم برای تبیین عوامل مؤثر بر اضطراب کرونا بود و همچنین می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از اضطراب کرونا محسوب شود.
مدل یابی ساختاری باورهای فراشناختی مختل و اضطراب کرونا: نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
79 - 98
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در رابطه بین باورهای فراشناختی مختل و اضطراب کرونا صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر بود که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. 230 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب کرونا ویروس (علی پور، قدمی، علی پور و عبداله زاده)، فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت (وﻟﺰ و ﮐﺎرﺗﺮاﯾﺖ ﻫﺎﺗﻮن) و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (والکر، اسچریست و پندر) پاسخ دادند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری نشان داد که باورهای فراشناختی مختل دارای اثر مستقیم و مثبتی بر اضطراب کرونا بود؛ اما بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت اثر مستقیم نداشت. همچنین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت دارای اثر منفی بر اضطراب کرونا بود. نتایج غیرمستقیم نشان داد که سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت نتوانست نقش میانجی گری در رابطه بین باورهای فراشناختی مختل و اضطراب کرونا ایفا کند. به منظور کاهش اضطراب کرونا در دانشجویان، شایسته است که متخصصان، ارتقای رشد شخصی و معنوی، ارتباط مثبت و سازنده با دیگران، مسئولیت پذیری در سلامت و همچنین کاهش باورهای فراشناختی مختل را مورد توجه قرار دهند.
رابطه اضطراب کرونا با اختلالات خواب و نشانگان اختلال استرس پس از سانحه: نقش میانجیگری اضطراب سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
287 - 308
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین رابطه اضطراب کرونا با اختلالات خواب و نشانگان اختلال استرس پس از سانحه با میانجیگری اضطراب سلامت در کادر درمان بود. روش پژوهش: این پژوهش با توجه به هدف از نوع پژوهش کاربردی و با طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کادر درمان بیمارستان های شرق استان گیلان شامل پزشکان و پرستاران به تعداد 720 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان 250 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398)، پرسشنامه اختلال خواب پترزبورگ (1989)، پرسشنامه اضطراب سلامت سالکووسکیس و روارویک (2002) و اختلال استرس پس از ضربه ویدرز و همکاران (1993) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین اضطراب کرونا با اختلالات خواب (0.403= r)، نشانگان اختلال استرس پس از سانحه (0.389= r) و اضطراب سلامتی (0.503=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0.001=P)؛ هم چنین بین اضطراب سلامت با اختلالات خواب (0.559=r) و نشانگان اختلال استرس پس از سانحه (0.278= r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (0.001=P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر به خوبی تعیین کرد که نقش اضطراب سلامتی در پیش بینی اختلال استرس پس از سانحه بیشتر از اختلالات خواب است.
پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1400-1399 با دامنه سنی 18 تا 22 سال بود. نمونه ی پژوهش شامل 287 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری BPAQ (1992)، مقیاس اضطراب کرونا ویروس CDAS (1398)، مقیاس بهره همدلی بارون- کوهن BEQS (2004) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار 23SPSS و از طریق روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اضطراب کرونا، پرخاشگری را به صورت مثبت معنی دار (57/0 Beta=، 01/0 P=) و همدلی شناختی (12/0 Beta=، 05/0 P=) و همدلی عاطفی (31/0 Beta=، 01/0 P=) پرخاشگری را به صورت منفی معنی داری پیش بینی می کنند. در مجموع 59/0 از واریانس پرخاشگری توسط اضطراب کرونا، همدلی شناختی و همدلی عاطفی، تبیین می شودین پژوهش نشان دهنده ی اهمیت پیش بینی کنندگی اضطراب کرونا در پرخاشگری و همدلی شناختی و عاطفی در بازداری پرخاشگری است.
پیش بینی اضطراب کرونا براساس آمیختگی شناختی و حساسیت اضطرابی در مردان و زنان شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۴۸-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب کرونا براساس آمیختگی شناختی و حساسیت اضطرابی در زنان و مردان شهر بندرعباس بود. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش تمام زنان و مردان ساکن در شهر بندرعباس بود در سال 1400 بود،که از بین آن به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 144 نفر انتخاب شدند و بعد از کسب رضایت آگاهانه از افراد خواسته شد تا پرسشنامه های حساسیت اضطرابی (ASI_R) (پیترسون و هیلبرونر،1987) ، اضطراب کرونا (CDAS) (علیپور و همکاران،1398) و آمیختگی شناختی (CFQ) ( گیلاندرز و همکاران، 2014) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد .یافته ها نشان داد بین آمیختگی شناختی و اضطراب کرونا رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 > p ، 68/0 = r). بین حساسیت اضطرابی و اضطراب کرونا رابطه مثبت وجود دارد (05/0 > p ، 73/0 = r). همچنین نتایج نشان داد که ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با اضطراب کرونا رابطه دارند و 44/0 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند( 05/0 > p ، 44/0 = R2 ) .با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آمیختگی شناختی و حساسیت اضطرابی بر اضطراب کرونا موثر هستند و می توانند به عنوان عواملی در جهت افزایش سطح اضطراب عمل کنند
نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۲۱۸-۲۰۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش حضورذهن و اضطراب کرونا در پیش بینی کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه پژوهش را تمامی زنان شاغل مراجعه کننده به مراکز بهداشت و سلامت شهرستان ابهر در سه ماهه پایانی سال 1399 تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس 156 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای (ProQOL)(استام، 2010)، مقیاس ذهن آگاهی (FFMQ) (بائر و همکاران، 2006)، و پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان بوسیله نرم افزار 25-SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین حضور ذهن با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه مثبت معنادار و بین اضطراب کرونا با کیفیت زندگی حرفه ای رابطه منفی معناداری وجود دارد (01/0P<). همچنین یافته های به دست آمده نشان داد 40 درصد واریانس کیفیت زندگی حرفه ای براساس حضورذهن و اضطراب کرونا قابل پیش بینی است؛ و هر دو متغیر حضورذهن و اضطراب کرونا، کیفیت زندگی حرفه ای زنان شاغل را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های پژوهش می توان دریافت یکی از اولویت های اصلی مدیران سازمان ها بویژه سازمان بهزیستی مداخلات در بحران و اتخاذ راهکارهای مناسب چون آموزش مهارتهای حضور ذهن، به منظور کاهش اضطراب در محیط کار و ارتقا کیفیت زندگی حرفه ای کارکنان باشد تا شرایط لازم جهت بهبود کیفیت ارائه خدمات فراهم گردد