فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
1 - 44
حوزههای تخصصی:
سالیانه به طور متوسط حدوداٌ 500 نفر از فرزندان تحت سرپرستی سازمان در کشور به صورت زندگی مستقل، ازدواج و... از سیستم حمایت های مستمر سازمان خارج می گردند و در زندگی مستقل در تشکیل زندگی مشترک، یا فردی بعضاً با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش، تجربه زیسته جوانان بی سرپرست در گذربه زندگی مستقل و ورود به جامعه در شهر تهران است. تحقیق حاضر یک پژوهش کیفی بوده و به روش تحلیل مضمون انجام شد. ابزار پژوهش شامل مصاحبه عمیق فردی نیمه ساختاریافته است .مشارکت کنندگان پژوهش شامل دختران و پسران بی-سرپرست انتقال یافته به جامعه بودند که حداقل سن آنها 18 سال و از انتقالشان نیز حداکثر 5 سال گذشته بود. انتخاب هدفمند بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. در بررسی داده های حاصل از مصاحبه ها، به 7 مضمون اصلی و25 زیر مضمون فرعی کدگذاری شد. یافته ها حاکی ازاحساس متناقض مشارکت کنندگان در بدو ورود به جامعه بود، از سویی رهایی از مرکز بسیار خوشایند بود از سوی دیگر ترس از تنهایی نیز مانع آرامش آنان شده بود، آنان درخواست حمایت های مادی و معنوی را داشتند و از اینکه زندگی جوانان بعد از ترخیص برای سازمان در اولویت نیست احساس ناراحتی میکردند.
طبقه اجتماعی و رفتار بیماری در بیماران نوروتیک و کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 133
پژوهش حاضر در پی آن بود ضمن شناسایی الگوهای رفتار بیماری در بیماران نوروتیک و کرونری مورد مطالعه، نسبت طبقیه اجتماعی با ابعاد رفتار بیماری را در ایشان مطالعه نماید. لذا تعداد 119 بیمار کرونری و 91 بیمار نوروتیک در شهر تهران و به شیویه نمونیه در دسترس انتخاب و بررسی شدند. داده ها با روش پیمایش، تکنیک مصاحبیه ساخت یافته و ابزار پرسشنامه گردآوری و در نرم افزار SPSS تحلیل گردید. مقایسیه الگوهای رفتار بیماری در دو دسته بیمار نشان داد که ایشان در مجموع نه الگویی یکسان و نه الگویی کاملا متفاوت اتخاذ نموده اند. کمیّت و کیفیّت توانش تفسیری- ادراکی بیماران نشان داد که هم بیماران کرونری و هم نوروتیک، بیشتر یک الگوی ادراکی فعّال اتخاذ کرده اند. این الگوی ادراکی فعّال، بیماران را بیشتر به اتخاذ یک رویکرد مقابله ای فعّال نیز سوق داد، به نحوی که هر دو دسته بیمار بیشتر از راهبردهای مسأله محور استفاده کردند. مطالعیه نسبت طبقیه اجتماعی و ابعاد رفتار بیماری نیز نشان داد که در بیماران کرونری ابعاد راهبرد مسأله محور و ادراک بیماری، و در بیماران نوروتیک بُعد ادراک بیماری با طبقیه اجتماعی رابطیه معناداری نشان دادند. در مجموع باید گفت طبقیه اجتماعی می تواند ابعاد و الگوهای رفتار بیماری را توضیح دهد.
رتبه بندی محلات شهر تهران با تأکید بر تحقق شهر خلاق با استفاده از نظریه ریچارد فلوریدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
81-106
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد توصیف و تبیین ارائه الگوی شهر خلاق در کلان شهر تهران است. چارچوب نظری پژوهش، متأثر از نظریه ریچارد فلوریدا است. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، نوع تحقیق، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی بوده و داده های مربوط به شاخص های شهر خلاق به طور نمونه و محدود (150)نفر از کارشناسان با استفاده از داده های ثانویه، تهیه پرسش نامه و مصاحبه از شهروندان با 19 فاکتور از شاخص های شهر خلاق رتبه بندی و سطح بندی شده اند. جمعیت آماری مناطق 22 گانه شهر تهران است. با توجه به نتایج به دست آمده از مدل تاپسیس، مناطق در سه سطح برخوردار، نیمه برخوردار، فرو برخوردار مورد سنجش قرار گرفت که نتایج نشان می دهد: مناطق 4، 5، 6، 2، 22 با میانگین ضریب 0.695 سطح اول یعنی سطح برخورداری از میزان تحقق پذیری شهر خلاق را به خود اختصاص دادند. مناطق 1، 14، 15، 8، 3، 12، 11، 10، 20،21 با میانگین ضریب 0.404 سطح دوم؛ یعنی متوسط (نیمه برخوردار) را کسب کردند. مناطق 7، 18، 16، 13، 19، 17، 9 با میانگین ضریب 0.223 در سطح سوم (محروم) قرار گرفتند همچنین بر اساس نتایج مدل تحلیل شبکه، شاخص نوآوری با میزان (0.265) بیشترین تأثیر را در حرکت یک محله به سمت محله خلاق در شهر تهران را داراست. اما در میان شاخص های تأثیرگذار در حرکت به سمت شهر خلاق، شاخص های کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی به ترتیب با میزان 0.035 و 0.032 کمترین نقش و تأثیرگذاری را در تحقق شهر خلاق تهران دارا هستند.
کولبری و طرد اجتماعی (مردم نگاری انتقادی بازیگران غیر نهادی و کارگزاران نهادی میدان تجارت مرزی بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با کناره گیری تدریجی برخی دولت ها از مسئولیت های اجتماعی، تجارت مرزی به شیوه اصلی معیشت مبدل شده و به مثابه بدیل توسعه مدنظر ساکنان مناطق مرزی و کارگزاران نهادی قرار گرفته است. در این شیوه خاص معیشتی، کولبران نماد انزوا و طردشدگی هستند که به دلیل نداشتن شرایط مساعد، همواره در معرض مناقشه و منازعه قرار دارند. پژوهش حاضر، به میانجی تجربه زیسته و وضعیت کولبران در میدان تجارت مرزی به واکاوی طرد اجتماعی کولبران از منظر بازیگران غیرنهادی و کارگزاران نهادی پرداخته است. به منظور دستیابی به این هدف، در بخش نظری از دیدگاه انتقادی نظریه پردازانی مانند فوکو، بوردیو و ورانکن به منظور صورت بندی مفاهیم در راستای اهداف و سؤالات استفاده شد. در بخش روشی متناسب با پارادایم انتقادی، از مردم نگاری انتقادی برای انجام عملیات پژوهش استفاده شده است. جامعه هدف بازیگران نهادی و غیرنهادی مرتبط با کولبری در میدان تجارت مرزی در شهرستان بانه است که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 49 نفر از افراد مطلع و درگیر برای مصاحبه نیمه ساخت یافته انتخاب شدند.یافته ها نشان می دهد تجربه زیسته کولبران در میدان تجارت مرزی بر بی قدرتی، بروکراتیزه شدن، شهروندی معلق، تبعیض نهادی، کرامت زدایی، حاشیه ای شدن فزاینده، تماشایی شدن، زیست جهان ناامن و زیست دردمند دلالت دارد.کولبری پدیده ای ساختاری و تاریخی است که سازوکارهایی آن را شکل داده و تداوم بخشیده است. از مهم ترین این سازوکارها می توان به طرد اجتماعی تنیده شده در ساختار مناطق مرزی اشاره کرد. کولبری محصول طرد است و تداوم آن به طرد مضاعف انجامیده است
همبستگی و تضاد در روابط فرزندان بزرگ سال و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۳
91 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل طبقه پنهان و نرم افزار Mplus به گونه شناسی روابط فرزندان بزرگ سال و والدین پرداخته ایم. جامعه آماری پیمایش، زنان و مردان هجده سال و بالاتر شهر تهران بودند که حداقل یک والد زنده داشتند و با والدین خود هم سکنا نبوده اند. ابزار به کارگرفته شده پرسش نامه بوده و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ۱۰۰۰نفری از 30 حوزه شهر تهران انتخاب شده است. نتایج نشان داده: الگوی روابط فرزندان بزرگ سال با پدر و مادر تقریباً یکسان بوده و چهار گونه رابطه هماهنگ، عاطفی، اجباری، و ناسازگار شناسایی شده که متأثر از شرایط ساختاری بوده اند. روابط هماهنگ بیش از ۵۰ درصد و روابط عاطفی بیش از ۳۰ درصد را به خود اختصاص داده اند. روابط اجباری در سطح پایین و در مادران بیش از پدران (۵/۵ در برابر ۵/۳) بوده و روابط ناسازگار نیز در سطح پایین و در پدران بیش از مادران بوده است (۶/۸ در برابر ۷/۳). با افزایش فاصله جغرافیایی شانس قرارگرفتن در گونه های عاطفی و ناسازگار افزایش یافته است. روابط ناسازگار در افرادی که پدرانشان طلاق گرفته یا بدون همسر بوده اند، بیش از دیگر گونه ها گزارش شده است. کیفیت رابطه با والدین، در گونه هماهنگ و عاطفی، بالاتر از گونه اجباری و به ویژه گونه ناسازگار بوده است. به طور کلی می توان گفت در روابط میان فرزندان بزرگ سال و والدین در شهر تهران، همبستگی نسلی غالب بوده و تضاد نسلی شایع نیست.
تحلیل زمینه های فرهنگی امکان تحقق جامعه مدنی در ایران (مورد مطالعه: فضای مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
29 - 44
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به شناسایی و تحلیل زمینه های فرهنگی امکان تحقق جامعه مدنی در ایران با تأکید بر فضای مجازی می پردازد. روش پژوهش، روش تحلیل ساختاری است. فرایند کار در تحقیق حاضر به گونه ای بوده است که در ابتدا از بررسی تحقیقات تجربی پیشین و مطالعات نظری، پیشران های کلیدی و تأثیرگذار فضای مجازی که بر امکان تحقق جامعه مدنی در جامعه ایران تاثیرگذار هستند، استخراج شده است. در مرحله بعد، از طریق نرم افزار Micmac به ایجاد و تحلیل ماتریس تأثیر متقاطع پیشران ها پرداخته شد. برای این کار از نظرات 12 نفر از کارشناسان و خبرگان دانشگاه که در زمینه فضای مجازی، علوم سیاسی، رسانه و ارتباطات و جامعه شناسی صاحب نظر بوده اند استفاده شده و تمامی پیشرانها در معرض داوری اساتید صاحب نظر قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بعد تاثیرگذاری پیشرانها، آگاهی بخشی مدنی در درجه اول، گردش آزاد اطلاعات در درجه دوم، تکثرگرایی و تقویت قدرت اجتماعی نهادها و احزاب - هر دو به صورت مشترک - در درجه سومِ میزان تأثیرگذاری در حوزه تحقق جامعه مدنی قرار دارند. و در نهایت سه پیشران گردش آزاد اطلاعات ، شکل گرفتن گفتمان های مختلف و تقویت قدرت اجتماعی نهادها و احزاب به عنوان متغیرهای تنظیمی و متعادل شناسایی شد به این معنی این پیشرانها می توانند در حوزه تحقق جامعه مدنی موثرتر باشند و با برنامه ریزی و سیاستگذاری بر روی این پیشرانها می توان در تحقق جامعه مدنی گام برداشت.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزههای تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.
طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
349 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA-12 و برای تحلیل داده های بخش کمّی از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینه ای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامه ریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجه گیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی شده در پژوهش حاضر می تواند به متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانش آموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
107 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس می تواند برای نظام آموزش وپرورش مزیت رقابتی ایجاد نماید. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه مدیران مدارس استان فارس به تعداد 950 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 365 مدیر از میان آنها با روش نمونه ای تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه محقق ساخته ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس (30 گویه) گردآوری که روایی و پایایی آن مناسب ارزیابی شد و برای تحلیل آنها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارتقاء رهبری مثبت گرا در مدیران مدارس 30 گویه در 3 بعد فردی (11 گویه)، سازمانی (13 گویه) و محیطی (6 گویه) داشت؛ به طوری که بار عاملی هر 30 گویه و همه ابعاد بالاتر از 40/0، میانگین واریانس استخراج شده آنها بالاتر از 50/0 و آلفای کرونباخ و ترکیبی آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، شاخص های برازش مدل ارتقاء رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس حاکی از برازش قابل قبول مدل مذکور بود و این مدل بر هر سه بعد فردی، سازمانی و محیطی اثر معنادار مستقیم داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، نظام های آموزشی و مدارس جهت تحقق اهداف و دستیابی به مزیت رقابتی می تواند زمینه را برای بهبود جنبه های فردی، سازمانی و محیطی رهبری مثبت گرا در بین مدیران مدارس از طریق گویه های هر یک از آنها فراهم نمایند.
کاوشی بر رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
185 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف: تربیت اخلاقی موضوع مهمی است که در رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت زیادی مورد بررسی قرار گرفته است. بنابراین، هدف این مطالعه کاوشی بر رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در سال های 1370 الی 1399 به تعداد 263 مورد بودند که تعداد 31 مورد آنها به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس و کلیدواژه های مرتبط با حوزه تربیت اخلاقی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با روش یادداشت برداری از رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت گردآوری و با روش استقرایی تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بررسی رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی حاکی از آن بود که رساله ها در 6 حوزه شامل مقایسه دیدگاه های اندیشمندان مسلمان با دیدگاه های اندیشمندان غربی، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اسلام، تربیت اخلاقی بر اساس نظرات اندیشمندان مسلمان، تربیت اخلاقی بر اساس نظر اندیشمندان غربی، طراحی الگوی تربیت اخلاقی در مدارس و سایر موضوع ها قرار داشتند که بیشتر آنها به مقایسه تطبیقی دیدگاه های اندیشمندان مسلمان با دیدگاه های اندیشمندان غربی پرداختند. همه رساله ها ماهیتی دوگانه داشتند و تعداد 17 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی نظری و انتزاعی و تعداد 14 رساله تربیت اخلاقی را با نگاهی عملی و کاربردی بررسی نمودند.
بحث و نتیجه گیری: بررسی رساله های دکتری رشته فلسفه تعلیم وتربیت دانشگاه های دولتی در حوزه تربیت اخلاقی به شناخت بهتر تربیت اخلاقی کمک می کند و خلأهای موجود را به خوبی نمایان می سازد. همچنین، رساله ها انطباق لازم و کافی را با نیازها و مسائل جامعه و نیازهای آموزشی نداشتند و هیچ رساله ای درباره آسیب شناسی تربیت اخلاقی در جامعه و نظام آموزشی یافت نشد. این نتایج می تواند برای متخصصان، برنامه ریزان و اساتید دانشگاهی حوزه فلسفه تعلیم وتربیت تلویحات کاربردی بسیاری داشته باشد و زمینه را برای پژوهش های بیشتر و کاربست نتایج فراهم سازد.
تدوین و روایی یابی برنامه مراقبتی والدینی مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۴
271 - 295
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تدوین و روایی یابی برنامه مراقبتی والدینی، مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به دیابت بود. با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی، 16 مادر دارای کودک مبتلا به دیابت، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته، اطلاعات در زمینه عوامل مراقبتی کودکان مبتلا به دیابت جمع آوری شد. در تجزیه وتحلیل داده ها به روش کلایزری ۴ مضمون اصلی شامل «تأثیر بر ویژگی های فردی»، «تأثیر بر خانواده»، «نگرانی ها»، و «نیازها» و 18 مضمون فرعی طبقه بندی شد و مطابق با این مضامین، یک برنامه مراقبتی والدینی در 14 جلسه ویژه مادران و 6 جلسه، ویژه کودکان مبتلا به دیابت طراحی و تدوین شد. نتایج روایی یابی نشان داد حداقل و حداکثر میزانCVR برای هر آیتم یا جزء برنامه، به ترتیب 81/0 و 1 است. همچنین حداقل و حداکثر میزان CVI برای هر آیتم یا جزء برنامه به ترتیب 80/0 و 1 به دست آمد. در نهایت، متوسط شاخص روایی محتوا برای کل برنامه 96/0 به دست آمد. نتایج نشان داد برنامه مراقبتی والدینی مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک مبتلا به دیابت از روایی صوری و محتوایی مناسبی بهره مند است و روایی لازم را برای کاربردهای آموزشی، بالینی و استفاده پژوهشی دارد.
تحول در آموزش و پرورش: تحلیل گفتمان کنش های سیاستی دوره سازندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
71 - 98
حوزههای تخصصی:
نظم نمادین آموزش و پرورش همواره عرصه ای برای منازعات معنایی گوناگون جهت مفصل بندی کنش های سیاستی مختلف به منظور ایجاد تغییر و تحول بوده است. در این مقاله در چارچوبی ترکیبی از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و نورمن فرکلاف به تحلیل گفتمان این منازعات معنایی در متون سیاستی دوره سازندگی پرداختیم. توسعه اقتصادی، سازندگی و بازسازی ویرانی های ناشی از جنگ تحمیلی، فضایی برای بروز منازعات معنایی جدید در عرصه نظام آموزشی را فراهم نمود، که در راستای تغییر تدریجی در اهداف، محتوا، ساختار و برنامه های آموزش و پرورش و درصدد تثبیت معنای نشانه های تغییر و تحول در آموزش و پرورش در بینامتنیت با نشانه های برنامه های توسعه بود. این نشانه ها از طریق متون سیاستی و کنش هایی مثل تدوین برنامه توسعه اول و دوم، تغییر نظام آموزش و پرورش در قالب نظام جدید آموزش متوسطه و آئین نامه های مرتبط با آن مثل آئین نامه برنامه درسی نظام جدید متوسطه و آئین نامه امتحانات، تدوین اصول حاکم بر دوره راهنمایی تحصیلی، تدوین نظام نامه پرورشی و غیره، ثبات معنایی یافت. قابلیت اعتبار و دسترسی نشانه های فوق نیز با برجسته شدنِ ضرورت تثبیت نشانه های سازندگی و توسعه پیوند برقرار نمود و در متون سیاستی، به شکل استعاری یا آرمانی مطرح گردید.
تحلیل جامعه شناختی کارکرد ورزش در باز اجتماعی شدن مجرمین (مطالعه موردی: زندانیان مرد شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۷)
150 - 177
حوزههای تخصصی:
ورزش ابزاری برای ارتقاء سطح رفاه و آسایش و راهی برای توسعه و حفظ سلامت جسمی و روانی در آحاد جامعه است . یکی از سازمانهایی که می تواند از ورزش به عنوان ابزاری در جهت سالم سازی افراد ناسالم و ناهنجار (بزهکار) که به نوعی نظم جامعه و امنیت آن را مختل نموده اند و در محیط بسته ای به نام زندان نگهداری می شوند، استفاده کند، سازمان زندانها است . مطالعه حاضر از روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی استفاده شد ابتدا در بخش کیفی پژوهش با استفاده از تکنیک گراندد تئوری مدل استراوس و کوربین ، مصاحبه با 35 نفر و سپس، در بخش کمّی به شیوه پیمایشی پرسشنامه در اختیار 260 نفر از زندانیان مرد شهر سنندج قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه را صاحبنظران تأیید کردند و پایایی آن با آلفای کرونباخ (70/0) محاسبه شد در این خروجی از مدل سازی معادلات ساختاری" با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شد که محکی برای اعتبار « نظریه برپایه » تلقی می شود. یافته ها نشان داد که پدیده کیفیت مجازات بعنوان یک پدیده ای اجتماعی در تناسب اقدام بازبینانه فرد زندانی باشد که می خواهد از طریق ورزش خود را از لحاظ روحی تقویت کند تا روی بازگشت به جامعه داشته باشد و این پژوهش می تواند الگوی مناسبی با نگاهی کلی گرا ، سیستمی و بلندمدت به مقوله کارکرد ورزش در باز اجتماعی شدن مجرمین باشد.
واکاوی کیفیت فعالیت موسیقیایی زنان با رویکرد نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه: زنان مشارکت کننده در کلاس های موسیقی شهر برازجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
128 - 154
حوزههای تخصصی:
در ایران، فعالیت موسیقیایی زنان همیشه مورد بحث و مناقشه بوده است. اما با گسترش ایده های تجدد این بحث و چالش شدت و حدت بیشتری یافته است. از یک طرف، فعالیت موسیقیایی زنان در شرع و عرف سنتی چندان پذیرفته و مرسوم نیست، از طرفی دیگر، با گسترش فرصت های آموزشی و حقوقی برابرگرای جنسیتی زنان بیشتری وارد عرصه های موسیقیایی می شوند. در چنین وضعیتی، شناسایی کیفیت فعالیت موسیقیایی زنان از منظر زنان فعال در عرصه موسیقی می تواند به توصیف و فهم دقیقتر شرایط و موانع فعالیت موسیقیایی زنان کمک نماید. از اینرو، پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد ماهیت، شرایط، محدودیت ها، راهبردها و پیامدهای فعالیت موسیقیایی زنان مشارکت کننده در کلاس های موسیقیایی شهر برازجان را مطالعه نموده است. روش نمونه گیری، هدفمند با رعایت حداکثر تنوع بوده است. اطلاعات لازم از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و داده ها با روش تحلیل مضمونی و کدگذاریِ سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. بر اساس تحلیل داده ها می توان ماهیت فعالیت موسیقیایی این زنان را از نوع محدود در فضایی سرکوبگرانه توصیف کرد که متأثر از موانع و الزامات اجتماعی و فرهنگی، کمبودهای زیرساختاری، پتانسیلهای تسهیلگرانه تکنولوژی های نوین، و ظهور و گسترش نگاه جدید به فعالیت موسیقیایی می باشد. همچنین فعالیت موسیقیایی برای این زنان دارای پیامدهای فردی، اجتماعی و فرهنگی بوده است.
کارکرد تلقینی خواب و خیال در توجیهات حاکمان به جامعه در تاریخ نگاری دورۀ مغولان و تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به خواب و خیال برای توجیه اعمال شاهان و حاکمان و تلقین آن ها به جامعه، در تاریخ نگاری ایران اهمیت بسیاری دارد. تحلیل رؤیا و خیال یکی از رویکردهای خوانش متن، یعنی نشانه شناسی است. هدف اصلی این خوانش بازسازی کارکرد نظام های دلالت مند غیرزبانی برای اعمال و رفتار حاکمان در تاریخ است. خواب و خیال از نشانه های معنایی مهم است و در تاریخ نویسی ایران جایگاه ویژه ای دارد. کاربست این امر در منابع تاریخی و اعتنای اربابان قدرت به آن در دو محور قابل تشخیص است: مشروعیت بخشی و اعتباربخشی به اعمال و کردار شاهان. اهمیت خواب و تعبیر آن در قرآن کریم ، روایات دینی و جریان تصوف نیز توجه مورخان را به این مقوله در جایگاه امری توجیه گر در برابر ادله عینی و عقلی جلب می کرد. این امر در دوران مغولان و تیموریان با توجه به بروز بحران در مشروعیت دینی حاکمان از فراوانی بیشتری برخوردار است. با رویکرد مذکور، این سؤالات قابل طرح است : علل بیان رؤیا و خیال در آثار مورخان دوره مغولان و تیموریان چیست؟ در نظر حکام این دوره، خواب و خیال چه کاربری توجیهی و تلقینی ای برای جامعه ایران داشت؟ با اتکا به روش تحقیق تاریخی و بررسی شواهد این نتایج حاصل شد: بیان خیال و رؤیا در تاریخ نگاری همواره وجود داشته است، اما در تاریخ میانه ایران گستردگی بیشتری دارد. همچنین، خواب و خیال کاربری توجیهی برای تلقین خواست شاهان و امرا و مشروعیت بخشی حکومت به جامعه ایرانی این دوره داشته است.
تحولات آینده بحران هویت جوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت به مثابه مفهومی چندوجهی، متغیر و سیال، در وهله اول پرسش از کیستی را می رساند و به باور بسیاری از صاحبنظران، موجب شناسایی افراد، گروه ها و فرهنگ و غیره از یکدیگر می شود. هویت دارای ابعاد متفاوتی است که مهم ترین بعد آن تعلق و تعهد می باشد. تعلق جنبه عاطفی و احساسی نسبت به کشور، دولت، اسلام، تمدن، خانواده، دوستان ...) و تعهد جنبه درگیری دارد، یعنی افراد نسبت به آن تعهدی که دارد، احساس وظیفه می کند. بحران هویت جوانان نیز به این موضوع اشاره دارد که در اثر تحولات نظام جهانی، دگرگونی و تحولات در زمینه های ساختاری، فرهنگی و ارتباطات و درعین حال به رسمیت شناخته نشدن از سوی دولتمردان، جوانان در تشخیص جایگاه خود در محیط پیرامونی، گروه و اجتماع خود دچار مشکل و تعارض شده اند؛ بنابراین سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که پیشران های کلیدی بر آینده بحران هویت جوانان چه عواملی هستند. در این پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق با 21 نفر از خبرگان حوزه بحران هویت، مؤلفه های اصلی مؤثر بر بحران هویت جوانان موردبررسی قرار گرفت. سپس مفاهیم استخراج شده در قالب یک پرسش نامه تدوین گردیده و مجدد برای خبرگان ارسال شد تا میزان اهمیت و تأثیرگذاری هر کدام از آن ها را مشخص نمایند. سپس با استفاده از آزمون فریدمن، 17 مفهوم تأثیرگذار بر بحران هویت جوانان شناسایی شد: 1. ضعف نهاد های فرهنگی؛ 2. تعارض هویت جهانی با گفتمان رسمی حاکمیت؛ 3. سرخوردگی افراد از نادیده انگاشته شدن توسط حاکمیت؛ 4. تک بعدی شدن آموزش و پرورش؛ 5. نابرابری قومی (تقویت تعصبات- احساس تبعیض)؛ 6. گفتمان ایدئولوژیک حاکمت نسبت به هویت؛ 7. جهانی شدن؛ 8. چندگانگی هویت ایرانی و تداخل هویت ملی، دینی و مدرن؛ 9. سیالیت هویت؛ 10. بیگانگی عموم جامعه نسبت به هویت موردنظر نظام سیاسی؛ 11. تغییرات ارزشی و ساختاری (ارزش ها و هنجار های متعدد و متضاد)؛ 12. تکثر و تنوع عمل و مراجع انتخاب شیوه زندگی؛ 13. رشد شهرنشینی؛ 14. کم رنگ شدن ارزش های سنتی و سلطه عقلانیت ابزاری؛ 15. گسترش شبکه های اجتماعی و شکل گیری هویت مجازی؛ 16. عدم توسعه متوازن؛ 17. نابرابری جنسیت.
امید و ناامیدی در جامعه ایران: مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
93 - 120
حوزههای تخصصی:
دانشجویان نسلی هستند که در تعیین آینده کشور نقش دارند و ذهنیت آنان درباره امید و ناامیدی برای طرح ریزی آینده شان در ایران، بر جامعه ایران تأثیرگذار است. موضوع امید و نگرانی دربار هٔ آینده در جامعه ایران سال هاست که اندیشمندان، سیاست ورزان و فعالان اجتماعی را متوجه خود کرده است. این مقاله تلاش می کند به چگونگی شکل گیری ذهنیت امیدوار یا ناامید دانشجویان در شرایط ایران امروز بپردازد. رویکرد این مقاله کیفی است و با 26 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه های دولتی شهر تهران مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. روش تحلیل اطلاعات در این پژوهش، تحلیل مضمون است. در این مقاله از مفهوم پردازی غسان حاج، مردم شناس لبنانی استرالیایی درباره جوامع به مثابه «مکانیزم های تولید و توزیع امید» استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که امیدِ جمعی در میان بخش مهمی از مشارکت کنندگان پژوهش غایب است؛ آنها به دلیل وجود تبعیض های سیستماتیک و تقاطع تبعیض، از دایرهٔ تولید و توزیع امید طرد می شوند. یکی از پیامدهای ناامیدی اجتماعی، تمایل به مهاجرت به خارج از ایران در میان مشارکت کنندگان این مطالعه است. از آن جا که انسداد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به گسترش ناامیدی اجتماعی در میان مشارکت کنندگان دامن می زند، به رسمیت شناختن جنبش های اجتماعی و گشودگی نهادهای حکمرانی به طرح مطالبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم و تلاش در جهت برآورده ساختن این مطالبات، می تواند به گسترش امید اجتماعی در جامعه کمک کند. نتایج پژوهش می تواند نگاه ما به مسئله امید را در میان همه اقشار جامعه تعمیق بخشد.
رابطه مؤلفه های فرهنگی و شکوفایی شهر با تأکید بر مناطق حاشیه نشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
36 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مؤلفه های فرهنگی و شکوفایی شهر با تأکید بر مناطق حاشیه نشین است. روش پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری اطلاعات از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش تمامی شهروندان بالای 18 سال ساکن در مناطق حاشیه نشین شهر اردبیل می باشند. برای نمونه گیری از شیوه نمونه گیری چندمرحله ای و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. تعداد نمونه آماری برابر 384 نفر برآورد گردید. برای تحلیل اطلاعات از نرم افزار Spss و برای تحلیل فرضیات از آزمون های پیرسون، رگرسیون و t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج نشان داد که وضعیت مؤلفه های شکوفایی شهر (بهره وری، کیفیت زندگی، زیرساخت ها، پایداری محیطی و دربرگیرندگی و شمول اجتماعی) کمتر از حد متوسط است. همچنین بین مؤلفه های فرهنگی و شکوفایی شهر رابطه معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که متغیر ارزش ها و باورها با بیشترین میزان تأثیر با بتای (70/0)، الگوهای انگیزشی (32/0)، سبک زندگی (24/0) و تحمل ابهام با کمترین میزان تأثیر با بتای (16/0) متغیر شکوفایی شهر با تأکید بر مناطق حاشیه نشین شهر اردبیل را پیش بینی می کنند.
درآمدی نظری بر سرمایه داری جهانی به مثابه شکل زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شکل زندگی انسان ها حاصل فرم ها، الگوها، قاعده ها و...می باشد. انسان در هسته ایده شکل زندگی است. حوزه پژوهشی این مقاله پیرامون این مساله است که چرا سرمایه داری جهانی شکل زندگی است؟ و چگونه سرمایه داری جهانی شکل زندگی خود را برافرادو جوامع مسلط می نماید؟.برای نیل به هدف تبین این دو پرسش، از روش مروری تئوریک استفاده شده است. برای گردآوری داده ها به پایگاه های داده های گوگل یاهو و همچنین پایگاه داده های علمی( نورمگزین، پرتابل های جامع علوم انسانی، Academia، Britannica، paperhub و.. ) مراجعه و با بکارگیری کلید واژه گان مرتبط به جستجوی منابع پرداخته و منابع یافت شده در سه گروه کتاب، مقاله و پایان نامه تقسیم گردیدند. از بین 109 منبع اولیه یافت شده بر اساس معیارهایی 45 منبع انتخاب شدند با مطالعه منابع گزینش شده داده ها استخراج ، تقلیل، خلاصه سازی، مفهوم سازی، دسته بندی و تحلیل گردیدند. یافته ها بیان می دارند که: سرمایه داری جهانی در سطح کلان خود به عنوان شکل زندگی دارای فرم ها و الگوهایی تقلیل ناپذیر است.اعمال و عملکردهای غیر سرمایه داری توسط اعمال سرمایه داری بازنویسی و در فرم ها و الگوی عمل سرمایه داری جاسازی می شوند. سرمایه داری جهانی درقالب ساحت های ساختارمند اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی -ایدئولوژیکی،سیاسی و حقوقی توانسته بر همه امور ذهنی و عینی افرادو جوامع تاثیر بگذارد و شکل معینی از زندگی را بر افراد و جوامع مسلط نماید. این شکل زندگی سبب تداوم تولید، توزیع، مصرف جهانی و کسب سود و سود دوباره است.
بررسی تطبیقی هویت اعتراضی و نهادهای سازمانبخشِ جنبش های اجتماعی در ایران طی سال های 1396-1378(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر با استفاده از نظریه بسیج منابع چارلز تیلی و با تأکید بر الگوی بسیج سیاسی تیلی، به بررسی ویژگی های سازمان یابی در سه جنبش اعتراضی سال های 1378، 1388 و 1396 در ایران پرداخته شده است. پرسش اصلی این تحقیق آن است که تفاوت ها و شباهت های هریک از این جنبش ها از منظر فرایند سازمان یابی (هویت مشترک و نهادهای سازمان دهنده) چه بوده است؟ روش این پژوهش، مقایسه تطبیقی تاریخی این سه جنبش برپایه تحلیل تفسیری اسناد و مقایسه موردهاست. برپایه نتایج حاصل از تحقیق، تفاوت ها و شباهت های سه جنبش مورد بررسی از منظر سازمان یابی تعیین شده است . تشکل های سازمان دهنده در جنبش 1378، عمدتاً ترکیبی از احزاب رسمی اصلاح طلب، تشکل های رسمی دانشجویی و حلقه های روشنفکری دینی هستند. سازمان در جنبش 1388 مرتبط با کمپین های انتخاباتی و ستادهای انتخاباتی، احزاب رسمی اصلاح طلب و تشکلات رسمی دانشجویی است، اما نقش محوری بر مشارکت از پایین به بالای طبقه متوسط شهری و شبکه سازی های وسیع این طبقه از طریق تکنولوژی های ارتباطی استوار است. در مقایسه با جنبش های 1378 و 1388، در جنبش 1396 هسته های معترض صنفی یا گروه های معترضی که مستقیماً در معرض تهیدستی قرار داشتند، موتور محرک سازمانی جنبش 1396 هستند .