مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
نهاد دانشگاه
حوزه های تخصصی:
پردیس های دانشگاهی علاوه بر کارکردهای آموزشی و پژوهشی می توانند مکانی برای جامعه پذیری علمی و انتقال هنجارهای علم و بالندگی فرهنگی دانشجویان محسوب شوند. آنچه که مرتون الزامات نهادی علم می نامد. زندگی دانشجویی در ایران به دلیل ضعف شکل گیری اجتماع علمی و نقص در تکامل دانشگاه همیشه بحث برانگیز بوده است. هدف مقاله حاضر تبیین ویژگی های زندگی دانشجویی در ایران از زبان خود دانشجویان، و به عبارت دقیق تر پاسخگویی به این سوال اساسی است که دانشجویان چه دیدگاهی نسبت به محیط پردیس و تمایزات و الزامات نهادی آن دارند؟ در این مطالعه استفاده شده است. بدین منظور تعداد 60 پرسشنامه باز تکمیل شده «تحلیل محتوا» اکتشافی از روش توسط دانشجویان استخراج و کدگذاری و تحلیل شده است. یافته ها نشان داد مضامین ذکر شده توسط دانشجویان، معرف عدم کنشگری آنان در عرصه تولید و مصرف علم، عدم تمایز جدی پردیس با سایر محیط های جوانان، ضعف سنت ها، اسطوره ها، ارزش ها، عادات، آیین ها و دستاوردهای آکادمیک در زندگی دانشجویی می باشد. همچنین بیانگر ضعف شکل گیری اجتماع علمی و هنجارهای آن و نیز دغدغه های دانشجویان عمدتاً فردی و تماشاگرانه و منفعل و غیر ایدئولوژیک است.
از فلسفه کنش تا فلسفه دانشگاه؛ درآمدی بر برنامه ریزی آموزشی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
97 - 112
حوزه های تخصصی:
کنشهای انسانی همواره با نیاز آغاز می شوند، و درپی نیاز کنش رخ می دهد. از این رو نیازسنجی اساسی ترین عنصر در فرایند برنامه ریزی آموزشی است. از دیگر سو دانشگاه به مثابه یک نهاد اجتماعی، در معنایی عام، هویتی اجتماعی است که برای رفع نیازهای افراد بوجود آمده است و در راستای تحقق نیازهای انسانی وظایف آن تعریف می شود. برای شکل گیری هویت برنامه ریزی آموزشی لزوماً مفاهیم مرتبط با آن که عبارتند از «نیاز»، «کنش» و «نهاد» باید تعریف خود را بیابند. از این رو برنامه ریزی آموزشی، مفهومی است وابسته به تعریف ما از این هویات سه گانه، و خود بخشی از عنصر دوم، یعنی کنش بشمار می آید. در اینصورت در برنامه ریزی آموزشی این سه مرحله اساسی از ویژگی بنیادین دارند: 1) نیازسنجی 2) تعریف کنش کنش گران به مثابه هدف برنامه ریزی درسی (اعم از معلمان، متعلمان و مجریان)؛ 3) تعریف نهاد مربوطه در برنامه ریزی درسی (اعم از مدرسه، دانشگاه یا حوزه). در اولین گام بدون طی مرحله نیازسنجی و تشخیص سلسله مراتبی از نیازهای کلان فردی و اجتماعی نمی توانیم درکی درست از نحوه کنشی که باید انجام داده شود داشته باشیم. در مرحله بعد چون کنشهای اجتماعی به جهت برخورداری از هویت اجتماعی لزوماً درون نهاد شکل میگیرند، بدون داشتن تعریفی مطلوب از دانشگاه نمی توانیم برنامه ریزی آموزشی مطلوب داشته باشیم. پیدا کردن مسیر استاندارد برای رسیدن به این مدل از راه بررسی عناصر اصلی در فلسفه کنش می گذرد. چرا که فلسفه کنش عناصر اصلی یک کنش چه در سطح فردی و چه نهادی را در اختیار ما می نهد.
بازنمایی تطبیقی چشم انداز و سیاست های نهاد آموزش عالی در هفت کشور جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی تجارب هفت کشور جهان در زمینه ی چشم انداز و سیاست های نهاد آموزش عالی این کشورها بود. این مطالعه، از نوع کیفی بوده و با روش مطالعه ی تطبیقی جورج بردی انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه، به شکل هدفمند و با نظر خبرگان این قلمرو با در نظر گرفتن پراکندگی جغرافیایی و متفاوت بودن سیستم آموزش عالی، هفت کشو؛ آمریکا، ایران، آلمان، انگلستان، روسیه، ژاپن و چین هستند. ابزار پژوهش برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز، فیش برداری از اسناد و گزارش های بین المللی، مقالات و کلیه ی مدارک موجود بود. مراحل این پژوهش به دو مرحله؛ توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه تقسیم بندی می شود..این مطالعه نشان داد جریانهای قوی چون ؛ بین المللی شدن، تضمین کیفیت، ارتباط با صنعت، استقلال فزاینده ی دانشگاهها وتحول درشیوه های سنتی حکمرانی دانشگاهی؛ اکنون فقط مخصوص کشورهای توسعه یافته نیست. این جریانات غالب درنظام های شرقی چون؛ چین و ژاپن و کشورهای درحال گذاری چون ایران و روسیه نیز مشهودند. تمایزهایی نیز که به چشم می خورد؛ علاوه براینکه از بافتار تاریخی وفرهنگی اثر می گیرد، به فاز و مرحله ی توسعه و توان علم و فناوری کشورها مرتبط است.
پیوست فرهنگی توسعه آموزش عالی علوم انسانی در ایران؛ بایسته های راهبردی
حوزه های تخصصی:
توسعه آموزش عالی در دو دهه اخیر، با تمرکز بر مقاطع ارشد و دکتری رشته های علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران، موضوع این پژوهش است. در این راستا دو محور پیوست فرهنگی در دستور کار این پژوهش قرار دارد: «احصاء پیامدهای فرهنگی مرتبط با این سیاست» و «توصیه های سیاستی برای رفع پیامدهای منفی و تقویت پیامدهای مثبت احتمالی». علاوه بر این ، پژوهش ما «انگیزه های سیاست گذاران» از این توسعه را نیز بررسی می کند. برای چهارچوب مفهومی، سیزده شاخص توسعه آموزش عالی علوم انسانی، بر طبق نظریه «الگوی چهاروجهی توسعه علوم انسانی» بازخوانی و بازسازی شده است. مرحله جمع آوری داده با دو روش «مصاحبه با نخبگان و اساتید» و «اسنادی مبتنی بر منابع کتابخانه ای» انجام گرفت. در نهایت، داده های بدست آمده ، با رهیافت «داده بنیاد» در سه مرحله، تحلیل و طبقه بندی شد. پیامدها در چهار سطح طبقه بندی می شود: «سطح سازمانی و سیاست گذارانه»، «سطح جامعه علمی»، «سطح فرهنگ عمومی» و «سطح خانواده و فرد». توصیه های سیاستی نیز در چهار سطح «فعالیت های تربیتی، پژوهشی و آموزشی درون دانشگاهی»، «ارتباط دانشگاه و جامعه»، «فرهنگ عمومی» و «خانواده» به دست آمد. در سطح دیگری از تحلیل، پیامدها از سه جنبه واکاوی شده اند: 1. پیامدهای مطلوب در برابر پیامدهای نامطلوب 2. پیامدهای مستقیم در برابر پیامدهای غیرمستقیم 3. پیامدهای قابل انتظار و برنامه ریزی شده در برابر پیامدهای غیرمنتظره. پیامدها از حیث مستقیم/غیرمستقیم نیز به سه طبقه تقسیم شده اند: متغیر مستقل، متغیر مداخله گر و متغیر وابسته.
شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای نقش آفرینی نهاد دانشگاه در چارچوب حکمرانی همکارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
39 - 72
حوزه های تخصصی:
رشد روز افزون فناوری و جهانی شدن سبب توجه خاص برنامه ریزان و خط مشی گذاران به بازنگری در نقش نهاد دانشگاه به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای علمی کشور، به منظور تحول آفرینی و دستیابی به اهداف توسعه به ویژه در کشورهای در حال توسعه شده است. ازاین رو، نظام حکمرانی بسیاری از کشورها سعی در ایجاد ارتباط هدفمند بین نظام آموزش عالی و اهداف مدیریت توسعه در این کشورها دارند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای نقش آفرینی نهاد دانشگاه در چارچوب حکمرانی همکارانه انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی است که از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، اکتشافی است. مشارکت کنندگان پژوهش را 16 نفر از خبرگان دانشگاهی از 13 دانشگاه برتر تشکیل می دهند که بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. در بخش کیفی، برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل مضمون و برای تأیید داده ها از معیارهای چهار گانه «گوبا» و «لینکن» استفاده شد و با استفاده از روش دلفی فازی، پیشایندها و پسایندهای نقش آفرینی نهاد دانشگاه اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد که تقاضامحور شدن خدمات دانشگاه و مدیریت پژوهش های علمی از طریق شبکه خبرگان صنعت و دانشگاه به عنوان مهم ترین پیشایندهای نقش آفرینی محسوب می شوند. همچنین، خط مشی گذاری پژوهش محور و بخش بندی دانشگاه ها برای حل مسائل منطقه ای و جغرافیایی مرتبط، ایجاد کرسی های تصمیم گیری علاوه بر کرسی های علمی و پژوهشی نیز به ترتیب از مهم ترین پسایندهای نقش آفرینی نهاد دانشگاه در چارچوب حکمرانی همکارانه هستند.
امنیت اجتماعی و دانشگاه: مدلسازی احساس امنیت اجتماعی در دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در محیط دانشگاهی،که نخبگان جامعه را دربر می گیرد،احساس امنیت اجتماعی یکی از بنیادی ترین اصل های توسعه و رفاه اجتماعی تلقی می شود؛ زیراکه در صورت عدم احساس امنیت در محیط دانشگاه سرمایه های انسانی کشور قادر نخواهند بود به رسالت اصلی خود عمل نمایند.بنابراین در همین راستا، مقاله حاضر کوشش می کند میزان احساس امنیت اجتماعی دانشجویان را برآورد کرده و تأثیر سرمایه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دینداری را بر آن مطالعه نماید. تحقیق به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بود که بالغ بر 13000 نفر بودند. از این تعداد، 384 نفر بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای متناسب تصادفی(چند مرحله ای) انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. تحلیل پایایی و روایی متغیرهای پرسشنامه نیز نشان دهنده روایی و پایایی بالا است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان احساس امنیت اجتماعی در بین دانشجویان در سطح متوسط به بالا است.همچنین یافته های تحقیق نشان داد که میزان احساس امنیت اجتماعی بر حسب جنس و قومیت دانشجویان یکسان بوده، و تفاوت مشاهده شده معنی دار نبوده است. در مجموع، نتایج بدست آمده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای سرمایه اجتماعی، دینداری و سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی توانسته اند 12 درصد از تغییرات متغیر احساس امنیت اجتماعی را در بین دانشجویان مورد تبیین قرار دهد. طبق نتایج تحقیق می توان گفت که احساس امنیت دانشجویان دانشگاه به میزان دینداری، سرمایه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها بستگی دارد.با افزایش میزان دینداری دانشجویان، بهبود سرمایه اجتماعی، بالا رفتن سرمایه اقتصادی و ارتقای سرمایه فرهنگی دانشجویان دانشگاه تبریز زمینه را برای تقویت احساس امنیت اجتماعی دانشجویان را فراهم می سازد.
تدوین الگوی نقش آفرینی نهاد دانشگاه در چارچوب حکمرانی همکارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
41 - 77
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه یکی از اهداف مهم برنامه ریزان و سیاست گذاران در جوامع توسعه نیافته است. به همین منظور نظام حکمرانی بسیاری از کشورهای جهان، سعی در ایجاد ارتباط هدفمند بین نظام آموزش عالی و اهداف مدیریت توسعه در کشورها را دارند. این پژوهش با هدف تدوین الگوی نقش آفرینی نهاد دانشگاه در چارچوب حکمرانی همکارانه تدوین شده است. این پژوهش از نظر نوع رویکرد کیفی، ازنظر هدف، کاربردی و ماهیت و روش، اکتشافی است . جامعه آماری پژوهش، 13 دانشگاه برتر کشور ( اعضای هیئت علمی با سابقه پست اجرائی در نظام حکمرانی کشور) می باشند که با روش نمونه گیری غیر احتمالی و به صورت هدفمند و گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری ، 16 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده اند . لازم به ذکر است ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد که برای بررسی قابل اعتماد بودن یافته ها از نیز از معیارهای چهارگانه گوبا و لینکلن استفاده شده است. نتایج براساس تحلیل مضمون ،نشان میدهد که محرک ها (4 عامل) ، زمینه ها ( 5 عامل) ،ظرفیت های مشارکت ( 4 عامل) ،انگیزه های مشترک ( 4 عامل) ، ارزش های مشترک ( 5 عامل) و خروجی ها و پیامدها ( 5 عامل) به عنوان شاخص های نقش آفرینی دانشگاه در چارچوب حکمرانی همکارانه شناسایی شده اند.
تحلیل ساختاری- تفسیری نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران بوده است. برای دستیابی به این هدف از روش آمیخته- اکتشافی متوالی طی دو مرحله کیفی و کمی بهره گرفته شد. در مرحله نخست (کیفی) گردآوری اطلاعات از طریق تحلیل 12 سخنرانی و مصاحبه صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی در رسانه های مختلف صورت گرفت و نتایج نشان داد که طبق نظر صاحب نظران مهم ترین نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران عبارت اند از: کمیت گرایی، عدم اثربخشی پژوهش ها، عدم مرجعیت علمی، مدرک گرایی، زوال مفهوم شاگردپروری، ناکامی و تنافر منزلتی دانش آموختگان، آشفتگی طبقاتی، آسیب پذیری و کاهش اعتماد عمومی به دانشگاه و دانشگاهیان و گسست دانشگاه از جامعه. در مرحله دوم پژوهش نیز به منظور تحلیل روابط بین نشانگرهای شناسایی شده و سطح بندی آن ها از رویکرد تحلیل ساختاری تفسیری (ISM) مبتنی بر نظر خبرگان بهره گرفته شد و در نهایت یافته ها نشان داد که نشانگرهای عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران بر اساس میزان تأثیرگذاری بر یکدیگر در پنج سطح قرار می گیرند. طبق یافته ها نشانگرهای سطوح بالاتر به ترتیب سطح از قدرت اثرگذاری بالایی بر سطوح پایین تر برخوردارند و نقش محوری در عدم اثربخشی نظام دانشگاهی در ایران دارند.