فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نیروهای همگرا و واگرا که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمده ای دارند، مفاهیم جدا از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و تأثیرپذیر از هم هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مدل ابداعی سه منظوره، وضعیت همگرایی و واگرایی در استان کردستان را تحلیل و تجزیه می کند. ابزار پژوهش پرسشنامه است و پرسشنامه ها برای دو دسته از پاسخگویان (مدیران سیاسی و شهروندان استان کردستان) در چهار شاخص، تقسیمات کشوری، مشارکت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی طراحی شده است. براساس روش نمونه گیری هدفمند در اختیار 54 نفر از مدیران سیاسی و به روش خوشه ای در اختیار 189 نفر از شهروندان استان کردستان قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که براساس نیازسنجی مدیران سیاسی، مردم کردستان در مدل سه منظوره در مسیر همگرایی هستند. از طرفی براساس مطالبات شناسی و با توجه به مطالبات مردم کردستان در صورت پوشش و پاسخ مثبت به مطالبات، مدل سه منظوره هرچه بیشتر به سمت تعمیق همگرایی پیش خواهد رفت. از دیدگاه مدیران سیاسی، شاخص های مشارکت سیاسی در رتبه اول، اقتصادی در رتبه دوم، اجتماعی-فرهنگی در رتبه سوم و تقسیمات کشوری در رتبه چهارم قرار دارند. از دیدگاه شهروندان و مطالبات شناسی آن ها، شاخص های اقتصادی در اولویت اول، اجتماعی-فرهنگی اولویت دوم، مشارکت سیاسی اولویت سوم و تقسیمات کشوری در اولویت چهارم هستند.
تدوین راهبرد سیاست گذاری پویا در تعاملات بین المللی برای توسعه اقتصادی ج.ا. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود به عصر اطلاعات و ارتباطات و پایان جنگ سرد، مفاهیم و عناصر قدرت را متحول و دولت ها را به سمت تجهیز توانمندی های نظامی با قدرت اقتصادی، از طریق توجه به شاخص های توسعه پایدار و گسترش تعاملات بین المللی، هدایت کرد. ایران نیز پس از انقلاب اسلامی و سپس جنگ تحمیلی، هدف کسب جایگاه قدرت اقتصادی منطقه جنوب غرب آسیا را در چشم انداز 1404 قرار داد. تاکنون، مواجهه با مشکلاتی نظیر جنگ و تنش های سیاسی مانع از پیاده سازی برنامه ای راهبردی عملیاتی برای تعاملات بین المللی کشور شده است. این در حالی است که جهانی شدن، موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک خاورمیانه، و ماهیت منحصربه فرد ج.ا.ایران در منطقه، ضرورت حضور موثر این کشور در زنجیره تولید و تجارت جهانی را ایجاد کرده است. بنابراین درصدد ارائه راهبرد موردنیاز ج.ا.ایران در سیاست گذاری تعاملات بین المللی و تبیین ویژگی های آن هستیم. بنا به فرضیه پژوهش، راهبرد سیاست گذاری پویا، مبتنی بر تعامل سازنده منطقه ای و بین المللی، فهم کارکرد ساختارهای اقتصاد بین الملل و تطابق با استانداردهای بین الملل در چارچوب منافع ملی، راهبرد مناسب تعاملات بین المللی برای تحقق توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و به منظور پاسخ گویی به سوال اصلی، از تحلیل محتوای کیفی و کمی داده-ها (ثانویه-کتابخانه ای و نخستین- نظرخواهی از خبرگان) و ابزار آماری نظیر SPSSو تحلیل مسیر استفاده شد. پس از تایید جامعه نمونه در مورد متغیرها، شاخص ها و مدل پیشنهادی، مدل یا الگوی نهایی ارائه شد که به باور این پژوهش و تایید جامعه نمونه، کاربست مدل پیشنهادی درنهایت بهبود قدرت منطقه ای کشور در قالب شاخص های قدرت سازنده را به همراه خواهد داشت.
ژئواکونومی به عنوان مفهوم و چارچوب اجرایی در سیاست خارجی، مطالعه موردی: چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
209 - 232
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که اقتصاد یک عامل تعیین کننده در سیاست خارجی چین به شمار می رود و با توجه تغییر ماهیت رقابتها در ساختار رقابتی جهان کنونی حول محول مناسبات اقتصادی این مقاله به دنبال تجزیه و تحلیل سیاست خارجی چین بر اساس تحولات جدید از منظر ژئواکونومیکی می باشد. از زمان آغاز دوره اصلاحات، این عامل نیروی محرکه رشد و توسعه چین به شمار می رود. در نتیجه، سیاست مشارکت سازنده با دنیای خارج، به ویژه پیشرفته، به نقطه تمرکز سیاست خارجی چین تبدیل شده است. با این حال، با کاهش رشد اقتصادی چین از آغاز سال های 2010، رهبران کشور به منظور حفظ رشد اقتصادی و جلوگیری از تله "درآمد متوسط"، "وابستگی به مصرف داخلی" بر "مدل سرمایه گذاری خارجی" تأکید کردند. این تحولات پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی داشته چین در بر داشته است. مهمترین بازنمودهای سیاست خارجی اقتصاد پایه را می توان در گزاره های ذیل خلاصه کرد: حفظ و حتی تقویت تعهدات چین به موسسات مالی موجود؛ تاکید بر نقش بازار؛ تمرکز بر آسیا؛ تقویت روابط اقتصادی با شرق و غرب جغرافیایی آسیا؛ ایجاد موسسات و طرح های چندجانبه اقتصادی جدید و همچنین تلاش برای حفظ و تقویت روابط اقتصادی با ایالات متحده که توسط دونالد ترامپ با فشار مواجهه بوده است. روش به کار گرفته شده در مقاله توصیفی – تحلیلی بوده و منابع مورد استفاده نیز بیشتر ماهیت کتابخانه ای و اینترنتی دارند.
بررسی مناقشه ی سرزمینی میان عربستان سعودی و مصر از دیدگاه جغرافیای سیاسی دریاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تقابل فزاینده ی ژئوپلیتیک عرب - صهیونیسم از 15 می 1948 میلادی، اسرائیل دو بار در سال های 1952 و 1967، جزایر تیران و صنافیر را به همراه شبه جزیره ی سینا به اشغال درآورد. پس از انعقاد پیمان صلح کمپ دیوید و ماده ی الحاقیه ی آن در 1979، اسرائیل در 1982 نیروهای خود را از جزایر و شبه جزیره ی سینا بیرون کشید. همزمان در کنوانسیون 1982 حقوق دریاها با اطلاق عنوان «بین المللی« به تنگه ی تیران، حق عبور بی ضرر غیرقابل تعلیق برای اسرائیل فراهم شد. از فروردین 1395 تا دی 1395 (8 آوریل 2016 تا 16 ژانویه ی 2017) دو رخداد مهم حاکمیت این جزایر را تحت تاثیر قرار داد؛ نخست، اعطای حاکمیت جزایر تیران و صنافیر از سوی رئیس جمهور مصر به عربستان و سپس تعلیق این حکم توسط دادگاه عالی مصر . مقاله ی پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تاریخی-حقوقی مسئله ی حاکمیت در جزایر تیران و صنافیر پرداخته است. نتایج، نشان می دهد که جزایر به لحاظ تاریخی به کشور مصر تعلق دارند. اگر جزایر تیران و صنافیر به حاکمیت عربستان درآید، در آن صورت هر دو کشور در دریاى سرزمینى تنگه ی تیران مشترک هستند، اما اگر جزایر در حاکمیت مصر باقی بماند، در آن صورت، تمامی تنگه در حاکمیت مصر خواهد بود. همچنین با توجه به پیمان صلح کمپ دیوید و کنوانسیون 1982، واگذاری جزایر تیران و صنافیر به عربستان و یا ابقای آن در حاکمیت مصر، تغییری در نظام حقوقی آمد و شد در تنگه ی تیران ایجاد نخواهد کرد.
مطالعه ی تطبیقی ادراک و الگوی فدراسیون روسیه در مدیریت بحران های سوریه و اوکراین بر اساس مدل مکعب بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
83 - 118
حوزههای تخصصی:
بحران های سوریه و اوکراین منافع و امنیت فدراسیون روسیه را در خاورمیانه و شرق اروپا در معرض خطر قرار داده است، به همین دلیل این کشور گریزی از مدیریت تحولات ندارد. از زمره مدل های نظری که سعی بر آن است تا ادراک و الگوی مدیریتی فدراسیون روسیه بر اساس آن تحلیل شود، مکعب بحران است. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به مدل مکعب بحران، ادراک فدراسیون روسیه نسبت به بحران های سوریه و اوکراین چگونه بوده و با استفاده از چه سازوکارهایی اقدام به مدیریت تحولات کرده است؟ سه مؤلفه ی محوری مدل مکعب بحران، عنصر تهدید، زمان و مقدار آگاهی است. از سوی دیگر کنشگران هنگام رویارویی با وضعیت های بحرانی غالباً سه الگوی مدیریتِ نرم افزای، سخت افزاری و هوشمند را گزینش می کنند. فرضیه پژوهش این است که با توجه به اینکه در بحران اوکراین از جانبی سطح تهدید شدید بوده، زمان پاسخ گویی کم و میزان غافلگیری در سطح بالایی قرار دارد، لذا ارزش های اساسی روسیه در نقطه A مکعب مورد تهدید جدی می باشد، از همین روی الگوی مدیریتِ هوشمند با تأکید بر رویکرد تهاجمی و نظامی در دستور کار قرار گرفته است.از سوی دیگر بواسطه اینکه تحولات سوریه ذیل بحران های کند یا بطئی تعریف می شود و در نقطه C مکعب قرار دارد، میزان تهدید خفیف بوده، زمان زیادی جهت پاسخگویی در اختیار قرار است و البته میزانی از غافلگیری نیز وجود دارد، لذا امنیت سرزمینی و ارزش های حیاتی فدراسیون روسیه به صورت مستقیم تحت خطر نیست، بنابراین الگوی مدیریتِ هوشمند با تمرکز بر اهرم های نرم افزاری انتخاب شده است. این پژوهش به روش تطبیقی صورت گرفته و محل رجوع به داده ها، اسناد و منابع معتبر کتابخانه ای است.
تبیین رابطه طایفه گرایی و حقوق شهروندی (نمونه پژوهی: انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیة مَمَسَنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حقوق شهروندی مجموعه ای از حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که فرد به عنوان تبعه یک کشور از آن برخوردار می شود. در مناطق با ساختار عشیره ای طایفه ای نظیر شهرستان ممسنی حقوق شهروندی اهمیت ویژه ای دارد و فرهنگ طایفه ای می تواند آن را متاثر کند. در چنین شرایط فرهنگی، مجموعه نیروهای داخلی، سبب تثبیت مفهوم «ما» و مجموعه نیروهای بیرونی سبب شکل گیری مفهوم «آنها» می شود. این ویژگی، به صورت ذهنی و عینی در جریان رای دهی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیة ممسنی جلوه ویژه ای دارد و اقشار با افکار جدید جامعه تحت تاثیر بخش سنتی قرار دارند. سوال اصلی پژوهش این است که چه رابطه ای میان فرهنگ طایفه گرایی و حقوق شهروندی در حوزه انتخابیه ممسنی وجود دارد؟ به نظر می رسد بین فرهنگ طایفه گرایی و حقوق شهروندی رابطه معناداری وجود دارد و طایفه گرایی با سلب آزادی و استقلال رأی شهروندان، ایجاد زمینه برای عمل براساس شرایط احساسی و ایجاد ضعف در تخصیص عادلانه بودجه و امکانات در فضای جغرافیای ممسنی می تواند منجر به نادیده گرفته شدن حقوق شهروندی در انتخابات مجلس شورای اسلامی شود. یافته های پژوهش ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و بر پایه منابع کتابخانه ای و مطالعات میدانی حاصل از توزیع پرسشنامه و تحلیل نتایج براساس آزمونT تک نمونه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان داد که نگرش های محلی و عشیره ای و تسلط فرهنگ طایفه گرایی با آزادی و استقلال فردی، ورود به حریم فکری و شخصی، ناکارآمد ساختن نیروهای اجتماعی و تخصیص ناعادلانه منابع و امکانات در مناطق ممسنی منجر به نادیده گرفتن حقوق شهروندی در این حوزه انتخابیه می شود.
تأثیر استراتژی آمریکا بر تحولات کردستان عراق از سال 1971 تا2014(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی های قدرت های بزرگ در مناطق ژئوپلیتیکی جهان تابع متغیرهای مختلفی است. این قدرت ها در تمام کره زمین به دنبال پایداری و حفظ برتری بوده و این روش را به واسطه ابزارهای مختلفی اعمال می نمایند. یکی از دلایل منابع و ریشه های پایداری قدرت های جهانی حضور و کنش آن ها در گستره جهانی و دخالت و تأثیرگذاری آن ها بر فرایندهای جهانی است. با پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده به عنوان قدرت تأثیرگذار جهانی مطرح شد. رقابت ایالات متحده با شوروی، شکل گیری بلوک های جهانی در دو مقیاس را در پی داشت. لذا دو قدرت شوروی و ایالات متحده به عنوان بازیگران جدید، استراتژی های ژئوپلیتیکی خود را پیگیری کردند. با خروج بریتانیا از شرق کانال سوئز در سال 1971، ایالات متحده بازیگر فعال در کنش های این بخش از جهان شد. کردستان به عنوان بخشی از این فضا، در بخش شمالی عراق تحت تأثیرجریان های قدرتی قرار گرفت. در این پژوهش تأثیرگذاری ایالات متحده و تداوم آن در دوره های بعد در ارتباط با کردستان شمال عراق مورد مطالعه قرار گرفته است. تا الگوی رفتاری یک قدرت بزرگ در یک منطقه ژئوپلیتیکی ویژه تحلیل گردد. ازاین رو پژوهش حاضر در تلاش است با روش تحلیلی و توصیفی به این سؤال پاسخ دهد: که استراتژی آمریکا چه تأثیراتی بر تحولات کردستان عراق از سال 1971 تا 2014 داشته است؟نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه آمریکا با کردستان عراق از الگوی بی طرفی یا مداخله محدود در دوره جنگ سرد تا الگوی تعاملی پس از پایان جنگ سرد پیروی کرده است. استراتژی آمریکا در وضعیت بی طرفی اثرات متفاوتی بر توسعه سیاسی، اقتصادی و نظامی کردها داشته و در دوره تعاملی توسعه سیاسی، نظامی و اقتصادی کردها را در پی داشته است. این الگوی تعاملی، مسیر توسعه تعاملات همه جانبه یک قدرت بزرگ را در جنوب غرب آسیا از یک فضای میکرو فراهم کرده است. به گونه ای که بستر نوعی خودگردانی با اختیارات گسترده در شمال عراق را بهوجود آورده است.
Critical and Complementary Review of Buzan’s Regional Security Complex Theory in The Wake of Middle East Regional system(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
135 - 164
حوزههای تخصصی:
The theory of the Buzan’s regional security complex is one of the most important theories of regional system analysis. But the theory has some shortcomings in the analysis of regional systems such as the Middle East. This article seeks to illustrate and reform those shortcomings with a fundamental theoretical and explanatory approach. This can also provide common variables for scrutinizing the regions all over the world. In this way, it is argued that it is need and necessary adding one more variable called "problematic" to the regional security complex theory. Also It is argued that, due to the specific characteristics of each region, it is necessary to consider the other particular variables of each region. Since this study focuses on the regional system of the Middle East as a case, it is also necessary to examine two other variables, the "individual" and the "structure of the international system".
نقش دیپلماسی در موافقت نامه اقلیمی پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
148 - 175
حوزههای تخصصی:
امنیت زیست محیطی بخش مهمی از امنیت ملی و انسانی است. با توجه به چالش های موجود و پیش رو در مسایل زیست محیطی در دنیا، گزینش رویکردی جامع و پایدار به مقوله امنیت زیست محیطی ضروری است. حل چالش های ایجاد شده محیط زیستی نیازمند همکاری های بین المللی برای بهره بردای منصفانه و منطقی کشورها از منابع طبیعی بدون آسیب رسانی به کشورهای دیگراست. این مسئله نیازمند نوعی ایده آل از دیپلماسی است که تعاملی مثبت با تمامی طرف های ذی مدخل داشته و به همکاری و مشارکت گروهی با در نظر گرفتن منافع منصفانه و منطقی منطقه ای و جهانی منجر شود به گونه ای که منافع و امنیت ملی کشورها همسو با منافع و امنیت جهانی تأمین گردد. موافقت نامه اقلیمی پاریس محصول دیپلماسی چندجانبه و فرایند طولانی مدت مذاکراتی است که از سال 2007 در بالی آغاز شد و در دسامبر 2015 در پاریس تصویب شد. هر چند این موافقت نامه تمایز میان کشورها و واقعیات مربوط به درجه توسعه یافتگی آنها را می پذیرد اما مرزبندی های مزبور را درنوردیده و تعهدات مشترکی را در خصوص کاهش انتشار، انطباق و شفافیت برای همه کشورها ایجاد می کند. دستیابی به یک توافق تازه حقوقی، هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی بسیار دشوار بود و این مهم حاصل نشد مگر با مذاکرات متعدد که در طی چند سال صورت گرفت و در پاریس به ثمر نشست. هدف از این مقاله، بررسی تأثیر دیپلماسی در شکل گیری موافقت نامه اقلیمی پاریس است که در آن چالش های متعدد دستیبابی به این موافقت نامه بین المللی را در ابعاد مختلف ساختاری، حقوقی، مالی، تعهدات و محتوای آن بررسی و واکاوی می کند. نتایج نشان می دهد که دیپلماسی های فعال زیست محیطی، چگونه نقش پررنگ و اثرگذاری در تعیین محتوا و ساختارهای مختلف این موافقت نامه در فرآیند مذاکرات داشته است.
تبیین بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
58 - 90
حوزههای تخصصی:
نقش مذهب در مطالعات جدید ژئوپلیتیک و در قالب مباحث ژئوکالچر جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. هر مذهب دارای مکانهای مقدسی است که غالب آنها دارای کارکرد مذهبی هستند و در برخی از مذاهب که کارکرد ایدئولوژیک نیز داراند، یک مکان مقدس می تواند نقش کانون ایدئولوژیک را نیز ایفا کند. تشیع یکی از شاخص ترین مذاهبی است که کارکردهای ایدئولوژیک آن قابل تشخیص بوده و در بین مکانهای مقدس متعدد آن، کربلا به واسطه واقعه عاشورا نقش کانون ایدئولوژیک آن را بر عهده دارد. کربلا در طول تاریخ به واسطه سرشت سیاسی – مذهبی خود نقش آفرینی های ژئوپلیتیکی داشته که این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با اتکاء به مطالعات کتابخانه ای و مقایسه یافته های علمی - پژوهشی و همچنین بهره گیری از نتایج مصاحبه های تفصیلی و عمیق با صاحب نظران، در پی پاسخ دادن به این سوال است که بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا در طول تاریخ به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه کدام است؟
نقش ژئوپلیتیک در تشدید بحران های بین المللی (مطالعه موردی: بحران سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
187 - 215
حوزههای تخصصی:
در ایجاد، گسترش و تشدید بحران های بین المللی متغیرهای متعددی نقش آفرینی می کنند؛ در این میان متغیر ژئوپلیتیک وزن ویژه ای دارد. هدف این مقاله نیز بررسی رابطه بین این دو متغیر با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی است. هرچه موقعیت ژئوپلیتیک کشور بحران زده از حیث دارا بودن منابع طبیعی و حضور در یک منطقه استراتژیک حائز اهمیت برای قدرت های بزرگ، برجسته تر باشد؛ بحران بوجودآمده استعداد بیشتری برای تبدیل شدن به یک بحران بین المللی را خواهد داشت. این فرضیه در مورد بحران سوریه به آزمون گذاشته می شود. مدعای پژوهش پیش رو درباره بحران سوریه این است که موقعیت برجسته ژئوپلیتیکی(منابع مادی، ارزشی و استراتژیک) سوریه یکی از عوامل اصلی تشدید بحران این کشور در طول 10 سال گذشته بوده است. به عبارت دیگر اگر سوریه موقعیت فعلی ژئوپلیتیکی(حضور در مرکز خاورمیانه، همسایگی با اسرائیل و دریای مدیترانه، حضور در مرکز رقابت های منطقه ای بین جریان محافظه کار و انقلابی منطقه و منابع نفتی و گازی) را نداشت؛ بحران در این کشور تشدید نمی شد.
تبیین مدل پارادایمی هیدروپلیتیک بر بنیاد روش گرند تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیت منابع مشترک آبی به طیفی از الگوهای متفاوت از همکاری تا درگیری انجامیده، که در قالب دانش هیدروپلیتیک واکاوی می شوند. با این حال، ابعاد مختلف هیدروپلیتیک در کانون توجه اندیشمندان علوم مختلف از جمله جغرافیای سیاسی بوده است. تا جایی که بسیاری از این صاحب نظران به بررسی هیدروپلیتیک و ابعاد تشکیل دهنده آن به صورت های مختلف پرداخته اند. هدف مقاله حاضر که ماهیت بنیادی دارد، ارائه الگویی پاردایمی از هیدروپلیتیک بر پایه روش گرند تئوری است. روش شناسی حاکم بر متن، ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد و روش تحقیق به صورت کیفی، با مراجعه به 14 کارشناس، منابع داخلی و خارجی و بهره گیری از روش کتابخانه ای بوده است. نمونه ها از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش گرند تئوری کدگذاری و تجزیه تحلیل شدند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در علم هیدروپلتیک، عوامل زمینه ای در پنجاه مقوله محوری و پنج مقوله اصلی تحت عنوان: ژئوپلیتیک، ژئوکالچر، ژئواکونومیک، تکنوپلیتیک، پلیتیکال، جای می گیرند. عوامل علی در هیدروپلتیک در 27 مقوله محوری و سه مقوله اصلی، به شرح 1-فرهنگ جامعه 2- موقعیت و وضعیت جغرافیایی 3-عوامل زیرساختی و بنیادی شناسایی شدند.عوامل راهبردی در 57 مقوله محوری و سه مقوله اصلی تحت عنوان: تدوین راهبردهای آموزشی و پژوهشی، بینش استراتژیک و تدوین رسالت و اهداف کلان قرار گرفتند و پیامدهای علم هیدروپلتیک در 58 مقوله محوری و شش مقوله اصلی به شرح: عوامل سیاسی-حقوقی، اجتماعی-فرهنگی، نظامی-امنیتی، اقتصادی و زیست محیطی، مورد توجه قرار دارند.
Geopolitics, identity, and discourse analysis of conflict in Pakistan’s tribal areas(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
122 - 145
حوزههای تخصصی:
In the post 9/11, the discursive construction of identity through discourses has become a norm in international politics in justifying foreign policies. What makes us believe is the interpretation given by dominant discourse through text, speeches, or media. Discourses not only construct a narrative on the national and international front but also rationalize certain policies and make other unthinkable. This is how it happened in Pakistan’s tribal areas[1]. The Pashtun social and cultural identity is mispresented through mainstream discourse as a cause of the conflict both in Afghanistan and Pakistan. Drawing on Lene Hansen post-structuralist discourse theory, this paper questions Pakistan''s mainstream discourse and evaluates how and why Pashtun social identity is discursively co-constituted in post 9/11? The paper argues that the discursive construction of Pashtun’s identity not only rationalizes geopolitics but also justifies the ongoing conflict in the tribal areas. The paper further argues that the prolonged conflict in the region should be understood as a regional power struggle for serving their geostrategic objective.
روندپژوهی تاریخی و آینده فدرالیسم عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
84 - 115
حوزههای تخصصی:
عراق همواره اسیر بی ثباتی سیاسی بوده است. در نوشتار حاضر، برپایه ی روند پژوهی تاریخی، آیند ی فدرالیسم عراق در افق 2030 بررسی شد. گردآوری داده ها به روش دلفی و با بهره گیری از نرم افزار میک مَک صورت گرفت. پیش انگاره ها، در قالب سناریوهای مطلوب(عراق، در حالت فدرالیسم واقعی همراه با عدم تمرکز و تقسیم متوازن ثروت و قدرت)، خوشبینانه(تداعی کننده ی حالت فعلی عراق و تداومِ نظام سیاسیِ بی ثبات و فاقدِ اقتدار) و بروز بحران(فروپاشی عراق و برجسته شدن خواست های استقلال طلبانه و بازگشت نظام سیاسی به شکل اقتدارگرایانه) مطرح گردیدند. دو پرسش پژوهش چنین بود: تاریخ معاصر عراق چه پیش زمینه ها و مقتضیاتی را برای فدرالیسم پدیدار کرده است؟ چه سناریوهایی درباره ی وضعیت آینده ی فدرالیسم در عراق قابل ارائه هستند؟ یافته های نوشتار، نشان دهنده ی احتمالِ بروز دو سناریوی خوشبینانه و بروز بحران، در افق 2030 برای فدرالیسم عراق است.
تحلیل ژئوپلیتیک؛ بازنمایی فضاهای ترس در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
21 - 55
حوزههای تخصصی:
حس مکان یکی از مفاهیم جغرافیایی است که در ژئوپلیتیک روزمره حضوری آشکار دارد. علاوه بر عوامل جغرافیایی عناصر روانشاسانه و عوامل اجتماعی مختلفی نیز در شکل گیری حس مکان نقش دارند. ترس یکی از عناصر روانشناسانه ای است که نه تنها برای تعریف حس مکان، بلکه جهت تحلیل کارکرد فضای جغرافیایی کاربرد دارد. بهعبارت دیگر، ترس یکی از عوامل بازتاب دهنده تأثیر جغرافیا در زندگی روزمره انسان است که خلق یک جغرافیای تخیلی به نام فضاهای ترس را در پی دارد. همه انسان ها به واسطه تجربه شخصی یا بازنمایی رسانه با فضاهای ترس آشنا هستند. یکی از رسانه هایی که در بازنمایی، بازتولید و بازتعریف فضاهای ترس نقش دارد سینما است. از نظر جغرافیایی، این بازنمایی ها که در موقعیت های گوناگون و با اهداف و کارکردهای متفاوتی صورت می پذیرند در شکل گیری ادراک فضایی و حس مکانِ انسان نسبت به فضا/مکان تأثیرگذار است. یکی از بحث های مهم در هر دوی جغرافیای انسانی انتقادی و ژئوپلیتیک انتقادی کارکرد بازنمایی ها و تصویرسازی های سینما از احساساتی نظیر امنیت، امید و ترس در فرآیندهای جغرافیایی است. مقاله حاضر با ارائه یک تحلیل ژئوپلیتیک از نقش سینما در بازنمایی "فضاهای ترس"، تأثیر این امر بر فرآیندهایژئوپلیتیک و فضایی را مورد بررسی قرار میدهد.
اقتصاد ژئوپلیتیکی منازعه در جنگ ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
46 - 61
حوزههای تخصصی:
نیروهای عراق در شهریور 1359 به رهبری صدام حسین به خاک ایران یورش آوردند و جنگی که به مدت 8 سال در منطقه درگرفت، مسائل پیچیده و بی سابقه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را برای دو کشور به همراه داشت. از منظر استراتژیک، جنگ ایران و عراق یکی از بدترین جنگ های بین دو کشور در قرن بیستم میلادی بود و صرفنظر از همه خسارات مادی، منافع نفتی دو کشور ایران و عراق را که دارنده یک پنجم نفت بودند را بهشدت تهدید کرد. این جنگ در عمل مانع از آن شد که این دو کشور از منافع اقتصادی و سیاسی حاصل از دارایی های ارزشمند زیرزمینی خود بهره مند شوند و نتوانند در نظام بین الملل آنگونه که باید نقشآفرینی کنند. این مقاله نشان می دهد ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی پس از آنکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید با حمایت مستقیم و غیرمستقیم از رژیم عراق، کوشیدند تا ضمن حفظ منافع نفتی خود درگیری دو کشور ایران و عراق تداوم بیشتری پیدا کند و در پایان نیز این دو کشور را با جراحات عمیق حاصل از جنگ هشت ساله رها ساختند. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی پسارویدادی و کاربست مفروضات نظریات «اقتصاد سیاسی منازعه» و استفاده از داده های مستند و تطبیقی نشان می دهد جنگ ایران و عراق در کوتاه مدت خسارات اقتصادی فراوانی به دو کشور وارد کرد و در میان مدت نیز اقتصادسیاسی ایران و عراق را دچار آسیب های جبرانناپذیرکرده است. مقاله همچنین بر این نکته تأکید میکند که پیامدهای این جنگ نه فقط دو کشور را از اثربخشی در بازار جهانی نفت محروم ساخت بلکه اقتصاد سیاسی دو کشور را از اقتصاد سیاسی بین الملل نیز منزوی کرد.
تبیین نقش آفرینی جغرافیای فرهنگی در خلق هویت ژئوپلیتیکی (مطالعه موردی: آذربایجان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
75 - 109
حوزههای تخصصی:
جغرافیای فرهنگی آذربایجان در ایران به سرزمین فرهنگی - تاریخی آذربایجان اطلاق می شود که بیانگر اجتماع فرهنگی مشخصی با ویژگی های قومی - زبانی - مذهبی و لذا رفتارهای فرهنگی - هویتی و الگوهای تعاملاتی خاصی در جغرافیای آذربایجان نسبت به مجموعه فرهنگی ایرانی بشمار می رود. لذا، می توان گفت حس تعلق فرهنگی - جغرافیایی در جامعه آذربایجانی ایران به نحوی شکل گرفته که از لحاظ عاطفی - روانی، دلبستگی و وابستگی جغرافیاییِ آنها را نسبت به سرزمین آذربایجان و ایران نمی توان از یکدیگر جدا تلقی نمود. به عبارتی دیگر، از طرفی جامعه آذربایجانی ایران به جغرافیای آذربایجان حس تعلق جغرافیایی - فرهنگی ویژه ای دارد و این حس تعلق و دلبستگی به صورت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون قدرتمندی، وفاداری او را نسبت به ارزش های جغرافیایی - فرهنگی محلی تقویت و او را در مسیر حفظ و تثبیت هویت آذربایجانی به حرکت در می آورد. بااین وجود، این حس تعلق به معنی حس بیگانگی از مجموعه ایرانی نیست. لذا، از لحاظ هستی شناختی، در جامعه آذربایجانی ایران حس تعلق و دلبستگی تاریخی - معنوی گسترده ای نیز نسبت به سرزمین ایران (جغرافیای تاریخی) وجود دارد که به راحتی می توان عمق و گستردگی حرکت آیکونوگرافی - سیرکولاسیون آن را در یکپارچگی تاریخی - سیاسی، ایثار و وفاداری، گستردگی مشارکت اجتماعی - سیاسی، فخرآفرینی ملی، یکپارچگی و وحدت انسانی و بسیاری دیگر از ویژگی های شاخص فرهنگ سیاسی - اجتماعی و ملی جامعه آذربایجانی در سرزمین ایران و در مسیر پایبندی جغرافیایی - فرهنگی به هویت ایرانی و سربلندی ایران مشاهده نمود.
شناسایی عوامل بازدارنده توسعه اقتصادی روستاهای مرزی از دیدگاه مرزنشینان: منطقه مورد مطالعه: تربت جام- صالح آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق مرزی، جزو مناطق محروم کشور به شمار می آیند که عموما از نظر ساختار اقتصادی با تنگناهای متعددی مواجه هستند . تبلور این امر را می توان در بیکاری گسترده و فقدان فرصت های شغلی متنوع، پائین بودن درآمد، پایین بودن تولید و بهره وری در بخش های مختلف اقتصادی، ناپایداری فعالیت های اقتصادی و درنتیجه فقر فراگیر و ناپایداری روستاها در ابعاد مختلف دانست. بر این اساس هدف مطالعه حاضر شناسایی عوامل بازدارنده توسعه اقتصاد روستاهای مرزی شهرستان های تربت جام و صالح آباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی- توسعه ای است. گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری روستاهای واقع در 10 کیلومتری خط مرزی ایران و افغانستان در شهرستان های تربت جام و صالح آباد است. حجم نمونه مورد بررسی 264 خانوار در 17 روستای مرزی بوده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد مهمترین عوامل بازدارنده اقتصاد روستاهای مرزی ار دیدگاه مرزنشینان به ترتیب عبارتند از: «چالش های امنیتی در روستاهای مرزی» با 47/22، «خشکسالی و کمبود آب روستاهای مرزی» با 27/14، «بیکاری و پائین بودن درآمد ساکنان روستاهای مرزی» با 18/12، «عدم سرمایه گذاری کافی در زمینه اقتصادی در نواحی مرزی» با 26/8، «عملکرد ضعیف نهادهای متولی در نواحی مرزی» با 49/7، «ضعف امکانات زیربنایی در روستاهای مرزی با 88/5»، «غیربومی بودن مدیران و مسئولین نواحی مرزی» با 80/4، «ضعیف بودن جاده و امکانات حمل و نقل» با 15/4، «ضعف در بازاررسانی تولیدات ساکنین نواحی مرزی» با 81/3، «عدم ارتباط با نواحی فرامرزی» با 62/3 درصد واریانس تبیین شده است.
نظریه چرخه قدرت و تحولات قدرت ایالات متحده؛ بستری برای تحلیل رفتار سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
52 - 82
حوزههای تخصصی:
تحول سیستم بین الملل پس از پایان جنگ سرد و سیاست خارجی ایالات متحده به عنوان ابرقدرت باقی مانده در سیستم، از مهم ترین عواملی هستند که سیاست بین الملل و سیاست خارجی تمامی بازیگران سیستم بین الملل اعم از دولتی و غیردولتی را شکل می دهند. به همین منظور، این نوشتار بر آن است تا با پاسخگویی به این سوال که قدرت آمریکا در سال های بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری سابق چه تحولاتی را از سر گذرانده است، بستر لازم را برای درک روند تحولات نظام بین الملل و فهم سیاست خارجی آمریکا و به تبع آن سایر بازیگران سیستم فراهم آورد.نظریه چرخه قدرت به سبب نقاط قوت خود در بررسی روند تحولات و تحلیل آن، به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است. در ابتدا داده های مربوط به هشت شاخص قدرت ملی برای هشت قدرت برتر نظام بین الملل در بازه ۱۹۸۹-۲۰۱۷ گردآوری شده و سپس با محاسبه قدرت نسبی برای هر یک از هشت بازیگر مورد نظر، چرخه قدرت آمریکا ترسیم شده است. داده ها با استفاده از پایگاه های اینترنتی جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آن به صورت کمی صورت گرفته است. چرخه ترسیم شده نشان می دهد که آمریکا در ۱۹۹۸ در نقطه بیشینه قدرت نسبی خود در نظام بین الملل قرار داشته و پس از آن وارد فاز افول قدرت نسبی شده است و در سال ۲۰۱۲ سرعت کاهش قدرت نسبی آن از افول فزاینده به افول کاهنده بدل شده است.
تحلیل احساس امنیت مردم محلی در روستاهای گردشگری شهرستان نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت مسئله بسیار مهمی در توسعه می باشد. بر این اساس وجود احساس امنیت بستر مناسبی برای تحولات جدید خواهد بود. زیرا احساس امنیت حالتی است که آحاد جامعه هراس و بیمی نسبت به حقوق و آزادی های مشروع نداشته و به هیچ وجه حقوق آنان به مخاطره نیفتد. اما در برخی شرایط ممکن است امنیت یک مکان تحت تأثیر عواملی دستخوش دگرگونی گردد. در شرایط امروزی کاهش همگونی اجتماعی به واسطه ورود افراد خارج از اجتماع مانند گردشگران می تواند یکی از دلایل کاهش امنیت به ویژه در مکان های کوچک مانند روستاها باشد. به همین دلیل در این مطالعه سعی شده احساس امنیت روستاییان در روستاهایی که هدف گردشگری هستند بررسی شود. بر این اساس روش شناسی این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی– تحلیلی است و از نظر هدف پژوهشی، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل 10 روستای هدف گردشگری شهرستان نیشابور می باشند. برای تعیین حجم نمونه از کل روستا های نمونه، با استفاده از فرمول کوکران 117 نفر انتخاب گردید. روایی شاخص ها از طریق پانل کارشناسان و پایایی نیز با آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و برای رتبه بندی روستاها از مدل waspas و نرم افزار GIS استفاده شده است با توجه به نتایج به دست آمده از مقایسه میانگین احساس امنیت در دو گروه زنان و مردان می توان بیان کرد که زنان نسبت به مردان احساس امنیت بیشتری دارند؛ اما درمجموع در هر دو گروه احساس امنیت پایین تر از حد متوسط 3 می باشد. همچنین با توجه به نتایج تحلیل عاملی گویه های برخورد با افراد مزاحم، امنیت خالی گذاشتن منزل در طول شبانه روز و رعایت موازین اخلاقی توسط گردشگر بیشترین بار عاملی را به دست آوردند. نتایج تحلیل فضایی تفاوت احساس امنیت در روستاهای نمونه نشان می دهد که روستای بوژآباد با امتیاز 0.371 دارای بیشترین و روستای غار با امتیاز 0.291 دارای کمترین سطح اطمینان امنیت هستند.