فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
454 - 472
حوزههای تخصصی:
امروزه در اکثر کشورهای جهان، صنایع کوچک و متوسط از جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، تولید صنعتی و ارائه خدمات در حال نقش آفرینی هستند. در کشور ما با وجودی که بیش از 90 درصد واحدهای تولیدی در گروه صنایع کوچک و متوسط قرار می گیرند، بدلیل نداشتن استراتژی توسعه مبتنی بر ساختارهای موجود صنعتی و رها کردن واحدهای کوچک تولیدی به حال خود، این بنگاه ها نتوانسته اند سهم قابل توجهی در تولید ناخالص ملی و ایجاد ارزش افزوده داشته باشند. در این رابطه ایجاد و تجهیز شهرکهای صنعتی می تواند شرایط مناسب تری را برای مکان گزینی صنایع کوچک و متوسط، و مدیریت متمرکز این صنایع فراهم کند. در مقاله حاضر جاذبه های شهرک صنعتی اردبیل- فاز2 در مکان گزینی واحدهای صنعتی مورد تحلیل قرار گرفته است. این تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است که جاذبه های شهرک را در 20 معیار مورد بررسی قرار می دهد. در حصول به سرجمع تناسب شهرک صنعتی اردبیل- فاز2 در مکان گزینی واحدهای صنعتی سعی شده است اطلاعات جمع آوری شده در چهارچوب تکنیک TOPSIS، بارگذاری شود. در برایند استفاده از تکنیک فوق ؛ امتیاز 49/0 در رابطه با جاذبه های شهر به لحاظ سرجمع معیارهای مورد بررسی بدست آمد . این وضعیت می تواندگویای وجود پاشنه آشیلهای متعدد در زمینه جذب واحدهای صنعتی در این شهرک باشد.
تأملی بر فرآیند آینده نگاری راهبردی در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای آشوبناک امروز، هر لحظه با مجموعه ای از عدم قطعیت ها روبرو هستیم که می توانند شهرها را تحت تاثیر قرار دهند. بدین منظور باید از رویکردهای سنتی در برنامه ریزی شهری فاصله گرفت و به ابزارها و نگاه های نوین توسل جست. در این میان آینده نگاری راهبردی که با تلفیق دو حوزه آینده نگاری و برنامه ریزی راهبردی بدست آمده، می تواند گره گشای مسائل برنامه ریزی شهری باشد. یکی از چالش های پیش روی این حوزه، نبود فرآیند مشخص آینده نگاری راهبردی شهری می باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر؛ «تبیین فرآیند آینده نگاری راهبردی شهری» است. در این مسیر با اتخاذ رویکردی کیفی و بهره گیری از روش فراترکیب تلاش شده است تا مدل فرآیندی آینده نگاری راهبردی شهری تدوین گردد. برای این امر با جستجوی پایگاه اطلاعاتی معتبر، 97 مقاله در حوزه مذکور شناسایی گردید. در مرحله بعد با استفاده از روش کسپ، مقالات مذکور غربال و در نهایت25 مقاله انتخاب شد. سپس مقالات مذکور در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. جهت کدگذاری از نرم افزار Maxqda2020 بهره گرفته شده است. بطور کلی 225 کد باز از مقالات منتخب بدست آمده و بر مبنای آن کدگذاری محوری و گزینشی انجام گردید. در مجموع 10 مفهوم و 3 مقوله شناسایی و در انتها نیز مدل عمومی فرآیند آینده نگاری راهبردی شهری تدوین گردید.
ارزیابی توانمندی های ژئوتوریسمی شهرستان دماوند با استفاده از روش های زوروس و کامنسکو
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
332 - 348
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم به عنوان یکی از ارکان گردشگری، نقش مهمی در توسعه اقتصادی مناطق دارد. شهرستان دماوند به دلیل قرار گرفتن در دامنه های جنوبی البرز و وضعیت هیدرواقلیمی و همچنین موقعیت سیاسی (نزدیکی به شهر تهران) که دارد، پتانسیل بالایی جهت اهداف توسعه ژئوتوریسم دارد و به همین دلیل در این پژوهش به ارزیابی توانمندی های ژئوتوریسمی این شهرستان پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای روش های توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش از اطلاعات کتابخانه ای، اطلاعات بدست آمده از بازدیدهای میدانی، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر و لایه های مختلف اطلاعاتی، به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. همچنین در این پژوهش از روش های زوروس و کامنسکو جهت ارزیابی ژئوسایت ها استفاده شده است. این پژوهش در دو مرحله کلی انجام شده است که در مرحله اول، ژئوسایت های مستعد شهرستان دماوند شناسایی شده است و در مرحله دوم نیز با استفاده از روش های زوروس و کامنسکو به ارزیابی آن ها پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله از روش زوروس، ژئوسایت دره کیلان با 68 امتیاز دارای بالاترین امتیاز بوده است و در روش کامنسکو، ژئوسایت دشت مشا با 68 امتیاز دارای بالاترین امتیاز بوده است. در مجموع نتایج حاصله از دو روش (میانگین امتیاز) نشان داده است که دره کیلان و دشت مشا با میانگین 5/67 امتیاز، دارای بالاترین امتیاز هستند و به-عنوان باارزش ترین ژئوسایت های شهرستان دماوند محسوب می شوند. بعد از این ژئوسایت ها، ژئوسایت های دریاچه های تار و هویر و سایت پرواز چنار شرق با میانگین 5/65 امتیاز، دارای بالاترین امتیاز هستند.
بررسی نقش فضاهای عمومی در سلامت روان شهروندان، مطالعه موردی: منطقه 2 شهرداری کرمانشاه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
628 - 642
حوزههای تخصصی:
امروزه فضاهای عمومی در شهرها، بیشتر از همیشه صحنه حضور و تجلی زندگی جمعی و روزمره شهروندان است، به همین دلیل این فضاها نقش بسزایی در سلامت روحی و روانی شهروندان دارند. هدف اصلی این مقاله بررسی نقش فضاهای عمومی در سلامت روانی شهروندان منطقه 2 شهرداری کرمانشاه است. این مقاله براساس هدف، تحقیق کاربردی و براساس ماهیت یک تحقیق توصیفی و تحلیلی است. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. بدین منظور تعداد 384 نفر از شهروندان منطقه 2 کرمانشاه بعنوان جامعه آماری با فرمول کوکران انتخاب گردید و پرسشنامه ها به روش تصادفی ساده بین آنها توزیع و اطلاعات جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که سلامت روان نسبت به فضاهای عمومی در بین زنان در سطح بالاتری از سلامت روان نسبت به مردان قرار دارد ولی سلامت روان در بین افراد مجرد و متاهل تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند اما سلامت روان در بین افراد مالک و مستاجر تفاوت معناداری با یکدیگر دارد و افرادی که دارای مالکیت منزل مسکونی خود هستند از سلامت روان بهتری نسبت به مستاجرها برخوردار هستند.همچنین نتایج بررسی شاخص های فضاهای عمومی و سطح سلامت روان با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، بیانگر آن است که همبستگی بین فضاهای عمومی شهری و سلامت روان شهروندان در سطح معنی داری 0.001 ، ضریب همبستگی به دست آمد برابر با 0.183 است که بیانگر آن است که رابطه قوی بین مولفه های فضاهای عمومی و سطح سلامت روان شهروندان برقرار است.
تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی منطقه 7 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
26 - 41
حوزههای تخصصی:
مقدمه در دهه های اخیر، مخاطرات محیطی به طور چشمگیری در سراسر جهان افزایش یافته اند. این رخدادها از نظر نوع و گوناگونی بسیار متنوع هستند و برای سکونتگاه های انسانی، به خصوص شهرها، به عنوان یک بلا و بحران جدی مطرح می شوند. این مخاطرات همواره نوعی تهدید جدی برای پایداری شهرها و جوامع به شمار می روند. وقوع مخاطرات محیطی در بیشتر موارد، تأثیرات مخربی بر سکونتگاه های انسانی داشته و عوارض اقتصادی و اجتماعی گسترده ای را بر جوامع و کشورها به همراه داشته است. گسترش شرایط اضطراری عمومی ناشی از مخاطرات محیطی، به نحوی کلان، زمینه های مختلف جوامع را از جمله ارتقای خدمات شهر هوشمند، تحت تأثیر قرار داده است. شهر هوشمند به عنوان یک مدل نوین توسعه شهری، در سال های اخیر به ویژه در حوزه علمی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. شهر هوشمند به عنوان یک نظام شهری تلقی می شود که هوش فناوری اطلاعات را با خرد انسانی در ترکیب بافت شهری جای می دهد تا بهینه سازی و ارتقای عملیات شهری را ممکن سازد. مشارکت شهروندان و ارائه خدمات باکیفیت از اصول اساسی خدمات شهر هوشمند به شمار می آیند. اگر یک شهر هوشمند نتواند خدمات باکیفیت به شهروندان ارائه دهد، ساختن آن نیز ارزش چندانی نخواهد داشت. این امر بر مدیران شهر هوشمند فشار می آورد تا به نحو مؤثری خدمات با کیفیت را ارائه دهند. مشارکت شهروندی، به عنوان بعدی از ویژگی های هوشمند، به عنوان یک روش مؤثر برای ارزیابی کیفیت خدمات در شهرهای هوشمند شناخته شده است. مواجهه شهرهای بزرگ با چالش ها و مسائل مختلف، به خصوص در شرایط اضطراری عمومی مخاطرات محیطی، نیازمند استفاده از خدمات شهر هوشمند است. شهر تهران، به ویژه منطقه 7 آن، با چالش ها و مسائل محیطی متعدد روبه رو است که پایداری شهر را به خطر می اندازد. این مطالعه به منظور تحلیل تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی در منطقه 7 شهر تهران انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش به شکل زیر است: تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه های آن بر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی در منطقه 7 شهر تهران چگونه نمایان شده است؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک نوع پژوهش شناختی است که از نظر هدف در حیطه پژوهش های کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها نوعی پژوهش کمی، از نظر نوع پژوهش توصیفی تحلیلی از شاخه تحلیل مسیر (مدل سازی معادلات ساختاری)، از نظر نوع استراتژی طرح پژوهش پس رویدادی و از نظر زمانی، به دلیل اینکه گردآوری داده ها یک بار و در یک مقطع زمانی خاص صورت می گیرد، نوع پژوهش مقطعی است. جامعه آماری کلیه شهروندان منطقه 7 شهر تهران به تعداد 312194 نفر است و با بهره گیری از فرمول کوکران نمونه آماری 400 به دست آمده است. متغیرهای پژوهش شامل کیفیت خدمات شهر هوشمند و مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی هستند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS26 استفاده شده است.
یافته هادر این پژوهش، از 400 نمونه جامعه است که 71 درصد آن ها مرد و 29 درصد زن هستند. 71/3 درصد از پاسخ گویان متأهل و 28/7 درصد آن ها مجرد هستند. بیشترین تحصیلات شهروندان لیسانس (50 درصد) و بعد از آن، کارشناسی ارشد (21/3 درصد) است. اکثریت پاسخ گویان شغل آزاد (48 درصد) دارند و شغل کارمندی در رده دوم (27/3 درصد) قرار دارد. سابقه سکونت بیشترین را در منطقه با رده بین 5 تا 8 سال (30/3 درصد) دارند. تحلیل توصیفی متغیرهای پژوهش نشان می دهد متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند در سطح نیمه مطلوب (میانگین 3/08) و متغیر مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی نیز در سطح نیمه مطلوب (میانگین 3/09) قرار دارند. پراکندگی کمترین میزان متعلق به متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه محیط هوشمند (37/7 درصد) و بیشترین پراکندگی متعلق به متغیر کیفیت خدمات شهر هوشمند و مؤلفه زندگی هوشمند (44/2 درصد) است. در بخش فرضیه اصلی، تأثیر کیفیت خدمات شهر هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (4/048) تأیید می شود. تأثیر انرژی هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (2/84-) تأیید می شود. تأثیر محیط هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (2/58) تأیید می شود. تأثیر زندگی هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (0/07) تأیید نمی شود. تأثیر حمل ونقل هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (4/71) تأیید می شود. تأثیر سلامت هوشمند بر مشارکت شهروندان با توجه به ضریب معناداری (5/175) تأیید می شود.
نتیجه گیریشهرهای هوشمند به دلایل زیادی از فناوری ها استفاده می کنند؛ به عنوان مثال، برای اینکه زندگی در یک شهر راحت تر، ایمن تر، سالم تر و پایدارتر شود. فناوری های مشارکتی را می توان به عنوان نمونه ای از فناوری های هوشمند که شهروندان را درگیر مسائل عمومی می کند، ارائه کرد. این فناوری ها یک همسویی بین فناوری، شهروندان و دولت شهری را در بر می گیرند که رویکرد شهروندمحوری را به شهرهای هوشمند ارائه می دهد. از این رو، کیفیت خدمات شهر هوشمند به ویژه با توجه به مؤلفه های انرژی هوشمند، محیط هوشمند، زندگی هوشمند، حمل ونقل هوشمند، ایمنی هوشمند و سلامت هوشمند تأثیر بسزایی در مشارکت شهروندان در مواقع اضطراری مخاطرات محیطی دارد. بنابراین، شهر هوشمند با بهبود این مؤلفه ها می تواند برای شهروندان امکان اطلاع رسانی و دسترسی به منابع و خدمات مورد نیاز در مواقع اضطراری را فراهم کند و به این ترتیب به تعامل و مشارکت فعال شهروندان در مدیریت مواقع اضطراری کمک کند. در نتیجه، توسعه شهر هوشمند و بهبود کیفیت خدمات آن، نقش مهمی در افزایش توانمندی های شهروندان برای مواجهه با مخاطرات محیطی دارد.
مدل توسعه اقتصادی اجتماعی کارآفرینی روستایی در تعاونی های کشاورزی، احیاء، بهره برداری و توسعه جنگل استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحولات امروزی ساختار اقتصادی دنیا را دگرگون ساخته است. رقابت پذیری در اقتصاد جهانی بدون توجه کافی به رویکردها و روش های خلاقانه امکان پذیر نمی باشد. کارآفرینی با بدل شدن به مقوله ای تحول آفرین در اقتصاد تمامی جوامع به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و فرهنگی شناخته شده و نقش اساسی در فرآیند توسعه پایدار کشورها ایفا می کند. در عصر حاضر اهمیت شرکت های نوآور و کارآفرین به اندازه ای است که نیرو محرکه اقتصاد کشورها شناخته می شوند. کارآفرینی نوآوری را در سازمان نهادینه ساخته و تعالی اقتصاد کشور را به دنبال خواهد داشت. کارآفرینی در مناطق روستایی نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی دارد. توسعه کارآفرینی در شرکت های تعاونی راهکاری مؤثر برای تعالی این سازمان ها می باشد. این رویکرد به رشد و توسعه تعاونی ها کمک نموده و در بهبود کسب و کار، افزایش درآمد و سود آوری برای آن ها نقش بسزایی دارد. از این رو تلاش برای زمینه سازی در جهت توسعه کارآفرینی در تعاونی ها یکی از اولویت های برنامه های توسعه بخش تعاون به حساب می آید. لذا، هدف پژوهش حاضر نیز ارائه مدلی برای توسعه کارآفرینی سازمانی در تعاونی های کشاورزی، احیاء، بهره برداری و توسعه جنگل استان مازندران بود. به این منظور 5 تعاونی با تعداد نمونه آماری 201 نفر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده از پرسشنامه های ساختارمند استفاده شد. همچنین در بخش تحلیل داده های توصیفی از نرم افزار SPSS، در بخش آزمون ابزار پژوهش و آزمون فرضیه ها از نرم افزار SmartPls و به منظور ارائه مدل توسعه از روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابزار پژوهش از اعتبار همگرای (روایی و پایایی) مناسبی برخوردار است و با توجه به آزمون وارسی اعتبار اشتراک، نیز ابزار اندازه گیری از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. همچنین، از 15 فرضیه بررسی شده، 13 فرضیه تأیید و دو فرضیه نیز رد شدند. در نهایت با توجه به مدل توسعه کارآفرینی پنج متغیر: "ویژگی های مدیران"، "ویژگی های کارکنان"، "سبک رهبری تعاونی"، "ساختار سازمانی" و "سیستم پاداش" حائز بیشترین اهمیت در مدل شدند و درصد بیشتری از متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی را تبیین نمودند.
تحلیل شبکه همکاری های علمی در مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت همکاری های علمی و موضوع مقالات، می تواند تصویر جامعی از نوع فعالیت های علمی نویسندگان در مجله مشخص و سبب شناسایی نقاط قوت و ضعف تحقیقات انجام شده گردد. در این جهت یکی از مناسب ترین روش ها، استفاده از روش های تجزیه و تحلیل علم سنجی است. پژوهش با این رویکرد به تحلیل شبکه همکاری های علمی و ترسیم موضوع مقالات مورد توجه در مجله «اقتصاد فضا و توسعه روستایی» پرداخت. پژوهش از نوع کاربردی، با استفاده از فنون علم سنجی و به روش کتابخانه ای انجام شد. اطلاعات توصیفی و شناختی مقالات به عنوان مبنای تحلیل قرار گرفت. مجله اقتصاد فضا و توسعه روستایی اکنون پس از انتشار 34 شماره، 364 مقاله توسط 641 نویسنده منتشر کرده که الگوی تألیفی بیشتر این مقالات از همکاری سه نویسنده بوده است. در مجله شبکه کامل همکاری علمی، از آن جهت که نویسندگان در زمینه های علمی متفاوت قرار دارند، شکل نگرفته است. این موضوع از سویی بیانگر توجه اصلی مجله به موضوع مقالات بدون توجه به نویسندگان بوده است. با این حال در شبکه همکاری های علمی مجله، قدیری معصوم، مطیعی لنگرودی و ریاحی، بیشترین تعداد ارتباطات را داشته اند. این نویسندگان به همراه رضوانی مهمترین نقش را نیز به عنوان میانجیگر در کنترل و انتقال اطلاعات در شبکه علمی مجله ایفا می کنند. در شبکه علمی مجله سهم عمده ای از نویسندگان نیز از دانشگاه تهران، خوارزمی و پیام نور تهران بوده اند که تمایل کمتری برای همکاری در شبکه علمی مجله با نویسندگان دیگر دارند. اما موضوع اصلی مقالات در مجله، با اهتمام به ابعاد توسعه روستایی؛ بیشتر در زمینه «توسعه اقتصادی» بوده که بیشتر منطبق با جهت گیری سیاست های توسعه روستایی در کشور است. «گردشگری» و «کشاورزی» دو موضوع محوری در این زمینه هستند. بنابراین برنامه ریزان در جهت تحقق توسعه علمی مجله، می توانند جهت گیری موضوع مقالات را در سایر زمینه های علمی توسعه روستایی مورد توجه قرار بدهند.
تحلیل نقش مدیریت مبتنی بر حکمروایی خوب روستایی در شکل گیری روستاهای خلاق (مورد مطالعه: شهرستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
634 - 655
حوزههای تخصصی:
روستاها، همواره مکانی برای ابداع، نوآوری و خلاقیت هستند. با ورود رویکرد سکونتگاه های خلاق در مناطق روستایی، می توان عدم تمرکز، خلاقیت نیروی انسانی، مشارکت همگانی، توسعه روستایی پایدار را در بطن جامعه روستایی نهادینه کرد. حکمروایی خوب روستایی، پیش شرطی برای رسیدن به موارد ذکرشده به شمار می رود. لذا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل نقش مدیریت مبتنی بر حکمروایی خوب روستایی در توسعه سکونتگاه های خلاق در مناطق روستایی، روستاهای شهرستان رشتخوار انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و روش پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است. جمع آوری داده ها به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسش نامه) در دو بخش حکمروایی خوب روستایی و شکل گیری سکونتگاه های خلاق انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار در روستاهای شهرستان رشتخوار بوده که بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 377 خانوار محاسبه و به صورت تصادفی ساده توزیع شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک AHP، مدل تحلیلی سار، مدل ویکور، آزمون پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق مؤید آن است، حکمروایی خوب روستایی توانسته است به وجود آوردن روستاهای خلاق سطح کیفیت زندگی خانوارهای روستایی را تغییر دهد و کیفیت در حد مطلوب برای خانوارهایی که در مناطق روستایی زندگی می کنند به ارمغان بیاورد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، از کل 377 خانوار موردبررسی، در 9/69 درصد از خانوارها، سطح حکمروایی خوب روستایی با توجه به سکونتگاه های خلاق نسبت به 10 سال گذشته افزایش یافته، در 5/19 درصد از خانوارهای بررسی شده، سطح حکمروایی خوب روستایی با توجه به سکونتگاه های خلاق در این محدوده زمانی کاهش یافته است.
امکان سنجی بازآفرینی پیاده راه های گردشگری از منظر توسعه پایدار مورد مطالعه (بافت تاریخی شهر سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت قدیمی هر شهر نشان دهنده تاریخ و هویت گذشته آن است یکی از اقداماتی که می توان برای حفظ آن انجام داد، تبدیل این معابر به پیاده راه است که می تواند مقصدی جذاب برای پیاده روی باشد وبه رشد و توسعه پایدار شهر کمک نماید. بنابراین توجه بیشتر مدیران شهری به فضاهای حرکت شهری مانند"پیاده رو"یکی از اساسی ترین بخش های سیاست های شهری برای رسیدن به توسعه پایدار خصوصاً در بافت قدیم دارای ارزش تاریخی شهرها است. در این مقاله با بررسی شاخص های مختلف پیاده راه ازمنظر توسعه پایدار در شهر سمنان شامل شاخص های توسعه پایدار، شاخص های گردشگری ،در فرآیند بازآفرینی پیاده راه ها براساس پرسشنامه های تدوین شده با روشهای آزمون فرضیه برابری میانگین یک جامعه t-test ، ضریب همبستگی پیرسون و سپس رتبه بندی شاخص ها براساس وزن آنتروپی و در نهایت با روش TOPSIS. تحلیل داده ها انجام می گردد و فرضیه ها مورد بررسی قرار می گیرد.و به منظور تحلیل ظرقیت پیاده رو ، سطح سرویس و خدمات پیاده روها از دستورالعمل 2016 HCM استفاده شده است . نتایج حاکی ازآن است شاخص ها در فرآیند بازآفرینی پیاده راه در شهر سمنان به درستی تعریف گردیده و می تواند موثر واقع شود. ولی سطح سرویس در این محدوده پایین است. و برای داشتن توسعه پایدار محور پیاده در این خیابان اهمیت پیدا می کند و سطح سرویس های بالاتری را می طلبد که با پیاده راه سازی خیابان امام این سطح سرویس به دست خواهد آمد.
ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی در محلات شهر پارس آباد(مغان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
194 - 213
حوزههای تخصصی:
در ایران، طی دهه های گذشته، مقیاس محله حلقه مغفول در نظام رسمی برنامه ریزی فضایی بوده است. هدف از این پژوهش ارزیابی و سنجش شاخص های پایداری اجتماعی در محلات شهر پارس آباد می باشد. پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های توصیفی - تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی است. که با استفاده از شیوه نمونه برداری تصادفی و از طریق فرمول کوکران و نمونه ها در حجم 275 نفر انتخاب شده اند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش پرسشنامه پایداری اجتماعی، و در محلات شهر پارس آباد جهت تعیین روایی پرسشنامه، از روایی محتوایی استفاده شد و برای تعیین پایایی درونی از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید و قابل قبول برخوردار هستند. بحث از آزمون کولموگروف اسمیرنف جهت طبیعی بودن داده ها استفاده شد. با تأیید نرمال بودن داده ها، برای آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون پارامتریک رگرسیون چند متغیره جهت تعیین اثر متغیر مستقل بر متغیر وابسته عوامل تحقیق استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت شاخص های پایداری اجتماعی در معناداری با محلات در شهر پارس آباد وجود دارد، لذا از این نتایج می توان دریافت کرد که پایداری اجتماعی و نیز ایجاد نگرش مثبت در محلات شهری، که منجر به مشارکت اجتماعی می شود، استفاده نمود.
واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
473 - 489
حوزههای تخصصی:
تنوع ابعاد و پیچیدگی های صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری می طلبد. گردشگری روستایی در واقع بخشی از بازار گردشگری بوده که می توان آن را ابزار مهم ی ب رای توسعه اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی جوامع روستایی قلمداد کرد. توسعه گردشگری روستایی می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان و در نهایت توسعه کشور به طور اعم و توسعه روستایی به طور اخص داشته باشد . هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه می باشد. ماهیت پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی- تحلیلی می باشد. نمونه آماری پژوهش 320 نفر از سرپرستان خانوار پنج روستای هدف گردشگری شهرستان پاوه شامل؛ شمشیر، داریان، خانقاه، دشه و هجیج می باشد. نحوه ی توزیع پرسشنامه در میان سرپرستان خانوار ها تصادفی ساده می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد گردشگری توانسته در سطح مطلوبی بر در آمد و اشتغال در توسعه روستا تأثیر داشته باشد و در سطح متوسطی بر تحولات فرهنگی، تغییرات کالبدی – فضائی و تعاملات اجتماعی تاثیر داشته است، اما در شاخص زیست محیطی سرپرستان خانوار تأثیر توسعه گردشگری را منفی و کمتر از مطلوبیت عددی ارزیابی کرده اند. اولویت بندی مؤثرین شاخص ها در تأثیر گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه نشان می دهد؛ شاخص در آمد و اشتغال بیشترین اهمیت را دارد. شاخص تحولات فرهنگی در رتبه دوم، شاخص تغییرات کالبدی – فضائی در رتبه سوم ، شاخص تعاملات اجتماعی در رتبه چهارم و نهایتاً شاخص زیست محیطی در رتبه آخر و کم اهمیت ترین می باشد.
روستائیان و رفتارهای محیط زیستی (مطالعه ای کیفی در باب چگونگی وضعیت جامعه پذیری محیط زیستی در روستاهای غرب گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
264 - 285
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین سازوکارهای نهادینه سازی فرهنگ حفاظت از محیط زیست، توسعه آموزه های محیط زیستی از طریق آموزش، پرورش و به طورکلی، جامعه پذیری است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت و چگونگی جامعه پذیری محیط زیستی در استان گیلان (روستاهای طوالش) به روش کیفی است. جامعه مطالعاتی این تحقیق شامل 40 نفر از روستائیان و کارشناسان است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مورد مصاحبه نیمه ساخت یافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر قیاسی جهت دار و به واسطه کدگذاری، مقوله بندی و یافتن روابط قاعده مند بین مقولات و مفهوم انجام شد. اعتبار تحقیق به دو شیوه باورپذیر کردن گزینشی و ارزیابی اعتبار به روش ارتباطی حاصل گردید. بر اساس مفهوم «جامعه پذیری محیط زیستی» به عنوان مفهوم اصلی تعدیل یافته مبتنی بر نظریه ارزش های مادی/فرامادی اینگلهارت، 4 مقوله، 6 زیرمقوله و 8 کد استخراج و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از وضعیت ضعیف جامعه پذیری محیط زیستی در نواحی روستایی و وجود چالش ها و موانع جدی در این زمینه است. به عبارت دیگر، کارگزاران جامعه پذیری در زمینه جامعه پذیری محیط زیستی روستائیان موفق نبوده اند. گزاره نظری حاصل از مجموع این یافته ها عبارت است از: در نواحی روستایی، تولید فرهنگ حفاظت از محیط زیست تحت لوای ساختار آموزش وپرورش غیررسمی و رسمی مورد اهتمام جدی قرار نگرفته است. همچنین، این وضع بیانگر ناکارآمدی عملکرد آموزشی سایر سازمان ها در این زمینه است که موجب شد تا جامعه روستایی در معرض جامعه پذیری محیط زیستی قرار نگیرد. به طورکلی، نتایج تحقیق حاضر بیانگر توسعه نیافتگی آموزش وپرورش محیط زیستی در روستاها و درنهایت، عدم پرورش شناختی محیط زیستی روستائیان است.
تفاوت نحوه بهره برداری از اراضی کشاورزی توسط کشاورزان ساکن و غیرساکن (مورد مطالعه: روستاهای بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
326 - 345
حوزههای تخصصی:
گسترش مهاجرت روستا - شهری و حفظ ارتباط مهاجرین با زادگاه خود و بهره برداری از اراضی کشاورزی موروثی در روستاها، سبب شکل گیری پدیده کشاورزان غیرساکن در روستاها شده است؛ مهاجرانی که در شهرها ساکن اند و از اراضی کشاورزی خود در روستاها بهره برداری می نمایند. به نظر می رسد که در نحوه بهره برداری از اراضی کشاورزی این مهاجران با کشاورزانی که در روستا ساکن اند، تفاوت قابل توجهی وجود دارد. هدف اصلی این اثر، شناخت این تفاوت ها است. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی انجام پذیرفته است. از دو واحد تحلیل روستا و کشاورز (ساکن و مهاجر) استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق تمامی کشاورزان ساکن و غیرساکن 16 روستای منتخب بخش چندار شهرستان ساوجبلاغ است. تعداد نمونه ها 396 نفر (سرپرست خانوارهای کشاورز ساکن170 و غیرساکن 226 نفر) با استفاده از فرمول کوکران تعیین و در بین روستاها به شیوه وزنی و درون روستاهای منتخب با شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. داده های موردنیاز با استفاده از آمار و اطلاعات کشور و اطلاعات تکمیلی موردنیاز ازطریق تکمیل سه پرسش نامه روستا، خانوار کشاورز ساکن و خانوار کشاورز مهاجر، مصاحبه و مشاهده جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد کشاورزان ساکن نسبت به کشاورزان مهاجر نقش آفرینی بالاتری دارند. با وجود فاصله نسبتاً کوتاه روستاهای موردمطالعه تا شهرهای محل سکونت کشاورزان غیرساکن، و امکان تردد مهاجرین در تعطیلات پایان هفته، در انجام فعالیت های اساسی و ضروری کشاورزی، تفاوت محسوسی بین کشاورزان ساکن و مهاجر وجود ندارد اما در امور مراقبت و سرکشی، کشاورزان ساکن بیش از کشاورزان مهاجر از اراضی کشاورزی و به ویژه باغی خود مراقبت می نمایند.
بررسی خطر وقوع سیلاب شهرستان مشکین شهر با استفاده از مدل های WMS و HEC-RAS
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
373 - 401
حوزههای تخصصی:
سیلاب یکی از مهم ترین و مخرب ترین بلایای طبیعی در سراسر جهان است. در دهه گذشته میزان وقوع سیلاب های مخرب به دلیل افزایش دما، گسترش شهرسازی و تغییر خصوصیات حوضه آبریز همراه با ایجاد تغییر کاربری اراضی و استفاده نادرست از زمین افزایش یافته است. هدف از این پژوهش بررسی سیلاب مشکین شهر با استفاده از مدل های WMS و HEC-RAS می باشد. در تحقیق حاضر با استفاده از مدل WMS، مدل سازی حداکثر سیلاب و تعیین هیدروگراف سیلاب برای دوره ها ی بازگشت 5، 10 و 25 ساله صورت گرفته است. حداکثرسیلاب برای حوضه A با دوره های بازگشت ذکر شده به ترتیب برابر با84/0، 33/1 و 08/2 متر مکعب بر ثانیه می باشد. برای حوضه B به ترتیب برابر با 80/0، 27/1و 2 متر مکعب بر ثانیه می باشد. همچنین حداکثر سیلاب برای حوضه C با دوره های بازگشت ذکر شده به ترتیب برابر با 97/0، 55/1 و 24/2 متر مکعب بر ثانیه می باشد. نتایج حاصل از هیدروگراف سیلاب نشان می دهد با افزایش دوره بازگشت میزان نفوذ در حوضه کاهش پیدا کرده و دبی سیلاب زودتر اتفاق افتاده است. همچنین با افزایش دوره بازگشت زمان اوج هیدروگراف کاهش یافته است از طرفی با افزایش دوره ی بازگشت زمان پایه هیدروگراف و زمان فروکش سیل نیز افزایش می یابد. برای پهنه بندی سیلاب اطلاعات به دست آمده از مدل WMS به مدل HEC-RAS وارد شده است. با توجه به پروفیل طولی و نمای3 بعدی از پهنه بندی سیل می توان نتیجه گرفت که با افزایش دوره بازگشت، ارتفاع سطح آب در پروفیل طولی افزایش یافته است. همچنین به وضوح در نمای3 بعدی مشاهده می شود که سیل مناطق بیشتری را فراگرفته است.
تحلیل توان های محیطی در زیست پذیری روستایی با تأکید بر آمایش سرزمین و استفاده از مدل AHP، مطالعه موردی: شهرستان ایوان در ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
189 - 209
حوزههای تخصصی:
شناخت توان های محیطی در برنامه ریزی روستایی نقش مهمی در مسیر توسعه روستایی دارد. در این زمینه ،ارزیابی توان های محیطی یکی از مباحث پایه ای در برنامه ریزی های آمایش سرزمین است. در بحث آمایش سرزمین حفظ تعادل بین عوامل محیطی و موقعیت پروژه های روستایی موجب شده که رویکرد توان سنجی محیطی در برنامه ریزی و توسعه روستایی مورد توجه قرار گیرد به این دلیل که هر گونه اقدام در راستای استقرار و توسعه سکونت گاه های روستایی ارتباط تنگاتنگی با عوامل محیطی دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و هدف از پژوهش آرایش طبیعی سکونتگاه های روستایی با توجه به توان های موجود و سیاست های آمایش سرزمین در استان بر اساس شاخص های زمین شناسی، شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع، اقلیم، خاک، فاصله از رودخانه و کاربری اراضی می باشد. در راستای اهمیت و جامع بودن تحقیق تمامی روستاهای دارای سکنه (67 روستا) به عنوان نمونه انتخاب شده است و یافته های نشان می دهند که الگوی استقرار سکونت گاه های روستایی در منطقه مورد مطالعه متناسب با توان های محیطی است به گونه ای که 78 درصد روستاها در مکان های متناسب یا بسیار مطلوب محیطی استقرار پیدا کرده اند. در راستای آمایش سرزمین و در بحث جمعیت و فضا پرجمعیت ترین روستاها که نزدیک به 90 درصد جمعیت روستاها را تشکیل می دهند در مکان های متناسب با اکولوژی منطقه برای توسعه و عمران پروژه های روستایی استقرار پیدا کرده اند. از میان عوامل طبیعی عامل زمین شناسی با 34/0، اقلیم 17/0 و ارتفاع با 11/ 0 می باشند و در مراحل بعدی عامل شیب با 10/0، خاک 08/0 و کاربری اراضی با 07/0 بیشترین نقش را در استقرار و زیست پذیری سکونتگاه های روستایی منطقه داشته اند.
شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی انگیزه های گردشگران داخلی جهت سفر به شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
117 - 142
حوزههای تخصصی:
شناسایی انگیزه گردشگران جهت سفر به یک منطقه کمک ویژه ای به شناخت رفتار گردشگران می کند. هدف از انجام این پژوهش شناسایی، دسته بندی و اولویت بندی انگیزه گردشگران داخلی از سفر به شهر کرمان است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، از منظر ماهیت از نوع توصیفی و از حیث نوع داده از نوع ترکیبی است. از روش های کتابخانه ای و میدانی برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل آن دسته از گردشگران داخلی است که به شهر کرمان در فروردین 1401 سفر کرده اند و همچنین در دسترس پژوهشگر قرار دارند. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه گیری غیراحتمالی و از نوع نمونه گیری آسان یا در دسترس است. جهت شناسایی و دسته بندی انگیزه گردشگران از روش تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی انگیزه های شناسایی شده از روش تاپسیس استفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد انگیزه گردشگران داخلی جهت سفر به شهر کرمان به ترتیب شامل موارد زیر است: انگیزه بازدید از جاذبه های فرهنگی-تاریخی، انگیزه مذهبی، انگیزه کاری، بهره مندی از سفر اقتصادی، بهره مندی از سفر گروهی، دیدار دوستان و بستگان، خرید، تفریح و سرگرمی، انگیزه نوستالژیک، بهره مندی از محیط طبیعی، یادگیری.
تحلیل فضایی مراکز استراتژیک شهر نیشابور با استفاده از رویکرد اندرکنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
209 - 221
حوزههای تخصصی:
شهرها با توجه به حجم بالای سرمایه گذاری و استقرار بسیاری از تأسیسات و ابزارهای اقتصادی و از همه مهم تر جمعیت زیادی که در آن ها ساکن هستند، در صورت بروز جنگ دچار صدمات مالی و جانی قابل توجهی می شوند. در مناطق شهری، صدمات جنگی شامل ترکیبی از ویرانه های کالبدی و اختلال در عملکرد عناصر شهری است. انهدام سازه ها و ساختمان ها، شبکه راه ها و دسترسی ها، تأسیسات اساسی مخازن آب، نیروگاه ها، خطوط ارتباطی تلفن، برق، آب، گاز، مراکز امداد و نجات و غیره از آن جمله هستند. امروزه و در عصر حاضر پدافند غیرعامل یکی از مهم ترین مفاهیم مطرح شده در حوزه کلی مدیریت بحران شهری برای تأمین ایمنی و امنیت شهرها و پایه ریزی رفاه شهروندی در تمام مناطق شهری می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش کمی است. در این پژوهش برای دستیابی به هدف تعیین میزان وابستگی پهنه های شهری، از تحلیل اندرکنشی (فیزیکی، سایبری، جغرافیایی و منطقی) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مراکز استراتژیک شهر نیشابور می باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان تأثیر مراکز استراتژیک شهر نیشابور بر یکدیگر و نمایش فضایی میزان ریسک این شهر است. نتایج اندرکنش فیزیکی و سایبری و منطقی نشان داد که دارایی های زیرساخت آب و برق بیشترین میزان وابستگی را داشتند. همچنین بر اساس نتایج اندرکنش جغرافیایی بیشتر دارایی های شهر نیشابور در فاصله کمتر از 5 کیلومتر از هم قرار دارند. از یافته های به دست آمده می توان این گونه نتیجه گرفت که بیشترین آسیب-پذیری شهر مربوط به زیرساخت آب و برق است و ضروری است راهکارهای لازم برای مدیریت بحران سنجیده شود.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه آینده شهرهای هوشمند پایدار با تأکید بر مدیریت بهینه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
116 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه بهینه سازی مصرف انرژی با توجه به نیاز پیچیده و فراوان شهرها به انرژی از یک طرف و بحران ناشی از مصرف سوخت های فسیلی در شهرها و پدیده گرمایش زمین از طرف دیگر، امری ضروری است. در این راستا توسعه شهرهای هوشمند و پایدار که عوامل مختلف پایداری را در شهرهای هوشمند در نظر می گیرند، نشان دهنده رویکردی مهمی برای صرفه جویی در مصرف انرژی و ترویج گذار به سمت انرژی پاک از طریق دیجیتالی شدن است. شهر هوشمند به معنای شهری است که ساخت آن بر اساس فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) توسعه داده شود؛ و توسعه پایدار شهری به عنوان «فرایند تغییر در محیطی است که توسعه اقتصادی را در عین حفظ منابع و ارتقای سلامت فرد، جامعه و اکوسیستم تقویت می کند». حجم زیادی از ادبیات بیان می کند که حوزه فناوری و چگونگی تأثیر ویژگی ها و قابلیت های سازمانی بر اجرای آن از جنبه اصلی شهرهای هوشمند است و جنبه های طراحی در این زمینه نادیده گرفته شده است. در حالی که شهرهای پایدار مفاهیم و اصول طراحی را در نظر گرفته و جنبه های هوشمند را نادیده می گیرند. از این رو، با ادغام این دو مفهوم می توان از شهرهای هوشمند پایدار صحبت کرد. شهر هوشمند پایدار، به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات برای برآوردن نیازهای ساکنان فعلی خود بدون به خطر انداختن افراد دیگر یا نسل های آینده است که دستیابی به توسعه پایدار شهری و بهبود کیفیت زندگی را تسهیل می کند. با این حال، سیاست گذاران و ذی نفعان مرتبط با شهر هوشمند فاقد توصیه های کاربردی بر مبنای پژوهش برای حمایت از توسعه شهر های هوشمند پایدار هستند. زمانی که دولت ها عوامل مختلفی را در سیاست های مرتبط با توسعه شهر های هوشمند پایدار در نظر نگیرند، ممکن است نتوانند خدمات باکیفیتی را به شهروندان ارائه کنند. در نتیجه هدف اصلی پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است و سؤال های پژوهشی در نظر گرفته شده در مقاله حاضر این است: عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی کدام است؟ عوامل تأثیرگذار و تأثیرپذیر در توسعه شهر هوشمند پایدار کدام است؟ برای پاسخ به سؤال های مطرح شده، این مقاله نوعی مدل برای چگونگی راه حل های مرتبط با آن ها در دستور کار شهر هوشمند پایدار پیشنهاد می کند. نتایج این پژوهش کمک می کند تا مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری تصویری واضح از بخش توسعه شهر هوشمند پایدار داشته باشند.
مواد و روش هاهدف تحقیق حاضر، ارائه مدل عوامل مؤثر بر توسعه شهر هوشمند پایدار است. به همین دلیل از آزمون آماری دوجمله ای و روش دیمتل فازی استفاده شده است. هر دو جزء فنون کمی هستند و از داده های کمی برای تحلیل استفاده می کنند. آزمون دوجمله ای یک آزمون ناپارامتریک برای غربال عوامل است. با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون دوجمله ای اقدام به محاسبه سطح معناداری برای عوامل صورت می گیرد و عواملی که ضریب معناداری آن ها بیشتر از 05/0 باشد، حذف می شوند. دیمتل روشی است که جهت و شدت روابط مستقیم و غیرمستقیم میان عوامل موجود در یک سیستم پیچیده را از طریق محاسبات ماتریسی و نظریات مرتبط ریاضی شناسایی می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف، اکتشافی (به دلیل شناسایی عوامل مؤثر پژوهش)؛ از منظر جهت گیری، کاربردی (کاربرد نتایج در تحلیل عوامل مهم توسعه شهر هوشمند پایدار) و از نظر روش شناسی آمیخته است. جامعه نظری پژوهش شامل اساتید، خبرگان و مدیران و کارشناسان است. همچنین روش نمونه گیری به صورت قضاوتی و بر اساس دانش و قضاوت تخصصی خبرگان است. درخور یادآوری است که حجم نمونه در این پژوهش 15 نفر است. مراحل پژوهش حاضر عبارت اند از:1) مرور پیشینه برای شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه شهر هوشمند پایدار2) غربال اولیه عوامل پژوهش با استفاده از آزمون بینم (Binominal Test)3) تعیین اثرگذارترین عوامل از طریق روش دیمتل فازی
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد ابتدا 20 عامل اثرگذار توسعه شهر هوشمند پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه انرژی با مرور تحلیلی پیشینه استخراج شدند. سپس با تحلیل آزمون دوجمله ای، 10 عامل آموزش و توانمندسازی شهروندان، کنترل سطح آلودگی، توسعه مشارکت های دولتی و خصوصی، سیستم های مدیریت ترافیک، توسعه نوآوری و کارآفرینی، جذابیت و رقابت شهری، مدیریت مصرف منابع، برنامه ریزی و سیاست های عمومی شهری، امنیت سایبری و مشارکت شهروندان دارای ضریب معناداری بالای 5 درصد بودند و از محاسبات حذف شدند. همچنین 10 عامل باقی مانده با استفاده از تکنیک دیمتل فازی مورد بررسی قرار گرفتند. تکنیک دیمتل، عوامل را از منظر اثرگذاری و اثرپذیری مورد ارزیابی قرار می دهد. با توجه به یافته های دیمتل فازی و شاخص خالص اثر، عوامل اینترنت پرسرعت (فناوری 5G)، تحقیق و توسعه، کلان داده ها، هوش مصنوعی و اینترنت اشیای سبز دارای اثرگذاری بیشتری در مقایسه با اثرپذیری بودند. عوامل اقتصاد دورانی، منابع انرژی تجدیدپذیر، سیستم های حمل و نقل هوشمند و ساختمان های سبز هوشمند و سیستم های مدیریت هوشمند انرژی، عوامل تأثیرپذیر هستند. نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان می دهد اینترنت پرسرعت (فناوری 5G) تأثیرگذارترین عامل بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. به کارگیری فناوری 5G سرعت دسترسی کاربران به حجم زیادی از داده ها را افزایش و زمان آن را کاهش می دهد. اینترنت اشیا می تواند از فناوری 5G به منظور مدیریت مصرف انرژی در شهر هوشمند پایدار بهره مند شود. بنابراین، فناوری 5G قادر است به خوبی پاسخ گوی نیازهای شهر هوشمند پایدار در جهت مدیریت مصرف انرژی باشد. تحقیق و توسعه دارای رتبه دوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تحقیق و توسعه با جذب سرمایه گذاری و نوآوری در محصولات و خدمات و تولید فناوری های پیشرفته به فعالیت های دانش بنیان و در نتیجه پیشرو بودن در زمینه سیاست های پایدار منجر می شود. بنابراین می توان با حمایت از همکاری میان دانشگاه و صنعت و همچنین، شرکت های مبتنی بر فناوری جدید (NTBFs)، گام بزرگی در این مسیر برداشت. کلان داده دارای رتبه سوم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. تعیین اطلاعات مفید در پروژه های توسعه شهر هوشمند مبتنی بر داده بسیار مهم است، زیرا شناسایی اطلاعات برای ارائه به مشتریان به طور مستقیم با ارزش و جذابیت یک سرویس مرتبط است. هوش مصنوعی دارای رتبه چهارم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. هوش مصنوعی به مدیریت تولید و مصرف انرژی در محیط های متغیر و بازار کمک می کند. ادغام هوش مصنوعی با شبکه های 5G و شبکه های حسگر، می تواند زمینه جدیدی را برای خدمات شهرهای هوشمند نسل آینده ایجاد کند. اینترنت اشیای سبز و به کارگیری آن دارای رتبه پنجم از لحاظ تأثیرگذاری بر آینده شهرهای هوشمند پایدار است. فناوری های اینترنت اشیا چالش های متعددی مانند افزایش مصرف انرژی و همچنین، زباله های الکترونیکی در شهرهای هوشمند را به همراه دارند. برنامه های شهر هوشمند باید سازگار با محیط زیست باشند، از این رو شهرهای هوشمند باید به سمت اینترنت اشیای سبز حرکت کنند. تحلیل این عوامل کلیدی به تصمیمات مدیران، سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری برای سرمایه گذاری و فراهم کردن زیرساخت های لازم شهر هوشمند با توجه به مدیریت بهینه انرژی، کمک می کند.
بررسی چالش های دریابانی چابهار در مبارزه با قاچاق مواد مخدر با تاکید بر بُعد انسانی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
351 - 372
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار داشتن در همسایگی کشور افغانستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر جهان و همچنین از این جهت که کوتاه ترین، با صرفه ترین و مهم ترین مسیر ترانزیت بین المللی مواد مخدر از شرق به غرب جهان است، یکی از آسیب پذیرترین کشورهای جهان در مقابله با قاچاق مواد مخدر است. شواهد نشان می دهد که اقدامات انجام گرفته در حوزه های مختلف با همکاری دستگاه های گوناگون جهت کنترل قاچاق مواد مخدر تاثیرات زیادی در این حوزه داشته است. یکی از مهمترین سازمان ها در حوزه یاد شده مرزبانی ناجا و به خصوص دریابانی چابهار می باشد که با اقدامات خود سعی در کاهش ترانزیت مواد مخدر داشته است. هر چند دریابانی چابهار تاکنون توانسته اند اقدامات بسیار مناسبی را در جلوگیری از ورود مواد مخدر به کشور داشته باشد اما خود با چالش هایی روبرو است؛ این تحقیق با روش کیفی و مصاحبه با 30 کارشناس حوزه پژوهش انجام شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که مرزهای شرقی ایران به دلیل طولانی بودن با دولتهای ورشکسته و بی ثبات همچون افغانستان و پاکستان، عوامل ژئوموفولوژیکی همچون اتصال استانهای شرقی با دشت لوت و برخی از عوامل داخلی مثل شرایط اقتصادی نامناسب مناطق مرزی، مهمترین منطقه قاچاق مواد مخدر به داخل کشور بوده و زمینه مناسبی را برای رشد و گسترش قاچاق مواد مخدر در این منطقه فراهم نموده است.
تحلیل ساختاری مؤلفه های انگیزه، شدت بازدید و تجربه بر رضایتمندی و تمایلات رفتاری گردشگران در نواحی مقصد با تأکید بر کووید-19 (مطالعه موردی: استان مازندران)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
484 - 515
حوزههای تخصصی:
همه گیری کووید-19 تلفات بی سابقه ای بر سفر و گردشگری، زندگی و معیشت وارد کرده است. به دلیل شیوع کووید-19؛ رفتارها، خواسته ها و حتی ویژگی های افراد برای سفر تغییر کرده است. شناسایی تغییر رفتار مصرف کنندگان، به ویژه در انتخاب مقصد و خدمات، در بازسازی اعتماد ازدست رفته گردشگران و احیای گردشگری حیاتی است. لذا هدف این پژوهش، تحلیل ساختاری مؤلفه های انگیزه، شدت بازدید و تجربه بر رضایتمندی و تمایلات رفتاری گردشگران در نواحی مقصد با تأکید بر کووید-19 در استان مازندران است. روش پژوهش، توصیفی–تحلیلی مبتنی بر پژوهش های میدانی است. جامعه آماری پژوهش را گردشگران ورودی به استان مازندران در زمان شیوع ویروس کووید-19 تشکیل می دهند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 385 برآورد شد. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده توسط پرسشنامه با سؤالات بسته، با دو نرم افزار SPSS 27 و Smart PLS 3 انجام شد. یافته ها نشان می دهد که از میان متغیرهای پژوهش، تجربه و شدت بازدید با رضایتمندی و تمایلات رفتاری رابطه معناداری دارند. انگیزه گردشگری با رضایتمندی و تمایلات رفتاری رابطه معناداری ندارد. همچنین بین رضایتمندی و تمایلات رفتاری نیز رابطه معناداری مشاهده نشد.