مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
مرکز محله
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف دستیابی به الگویی مناسب جهت مداخله در بافت های تاریخی، به مطالعه موردی در زمینه شهر اردبیل پرداخته است. تحقیق حاضر بدلیل تأثیر شناخت تاریخی و کالبدی شهر در ارائه طرح، در بخش های آغازین به بررسی حوادث تاریخی، رشد، گسترش و تحولات شهر در دوران های گوناگون میپردازد. سپس برای معرفی عناصر تأثیرگذار در طراحی بافت کهن به تحلیل ساختار کهن محلات و شناسایی نقاط مهم بافت با توجه به تعاملات اجتماعی ـ فرهنگی مردم پرداخته و در ادامه معرفی طرح، در قالب پیشینه، اهداف، فرایند برنامه ریزی و طراحی انجام گرفته است. دستاوردهای این پروژه، شامل دستیابی به فضایی در خور تعاملات بشری امروز با حفظ استخوانبندی ارزشمند بافت و خلق فضاهای شهری با توجه به بروز جلوه هایی از آداب و سنن اصیل مردم در آنها و ارائه الگوها و ضوابط مشخص طراحی در بافت کهن میباشد. در این پژوهش علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی سفرنامه ها و نقشه ها، برداشت های میدانی نیز انجام گرفته است که در مقاله ارائه می گردد. مقاله پیش روی درصدد ارائه نمونه ای برای طراحی و مدیریت در بافت های کهن مشابه میباشد.
تأثیر آیین محرم بر کالبد شهر سنتی در دوره معاصر (مورد مطالعه: شهر آران و بیدگل)
حوزه های تخصصی:
آیین به عنوان موضوعی جدانشدنی از زندگی بشر از دیرباز تاکنون در ارتباطی تنگاتنگ با وی بوده است. در ایران پس از اسلام مهم ترین و تأثیرگذارترین آیین، دین اسلام و آیین محرم است. استخوان بندی شهرهای سنتی ایران براساس همین نگرش شکل گرفته و به همین خاطر دارای اصولی است که به آن نام شهر اسلامی داده شده است. گرچه عوامل مؤثر دیگری نیز در ساخت شهر اسلامی نقش داشته، اما همان طور که از اسم آن برمی آید مهم ترین عامل اسلامی بودن، دیدگاه مردمان شهر است. آیین محرم نیز در واقع یک آیین دسته جمعی است که هر ساله تکرار می شود. این مراسم هم بصورت ثابت (همچون ایجاد حسینیه ها و تکایا) و هم بصورت موقت (همچون بیرق و خیمه در زمان اجرای مراسم) بر روی کالبد و ظاهر شهر تأثیر گذاشته است. تمامی این عناصر بر روی مخاطب مؤثر بوده و هر بار با تکرار این مراسم در ذهن وی زنده می گردد و پس از سال های متمادی به شکل عناصری خاطره برانگیز و هویّت بخش در آمده اند و منظری آیینی را برای شهر به وجود آورده اند. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است یافتن عامل اصلی تأثیرگذار بر کالبد امروز شهر سنتی است. در کالبد بافت های تاریخی در دوره معاصر در شهرهای مختلف تغییر و تحولات بسیاری رخ داده است که با نگرش ها و روش های مختلفی انجام گشته است. اما آیا این تغییرات بر اساس اصل اولیه ایجاد این بافت ها یعنی همان آیین ایجاد گشته و یا از عاملی دیگر سرچشمه می گیرد. برای پاسخ به این پرسش شهر کوچکی به نام آران و بیدگل به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است که در جوار کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان قرار گرفته و در مسیر عبوری نبوده و هنوز بسیاری از نشانه های فرهنگی برخاسته از هویّت شهری خود را حفظ نموده است. یکی از همین نشانه های فرهنگی، آیین های مذهبی است که منظر شهرهای اسلامی ما بر اساس آن شکل گرفته است. آیین های مذهبی و به طور اخص آیین محرم اثر گذاری بسیاری بر فرهنگ مردمان این دیار داشته و خود عاملی مؤثر در بالا بردن سطح سرمایه های محلی بافت تاریخی فرسوده این شهر نسبت به موارد مشابه آن بوده است. برای شناخت تأثیرات آیین بر کالبد محلات امروز آران و بیدگل، بایست ابتدا فرهنگ مردمی را بشناسیم که این آیین در میان آنهاست. به همین علت از مشاهده و بررسی حضوری برای کسب دانش محیطی- اجتماعی استفاده شد. با حضور در شهر و میان مردم در زمان محرم و غیر آن، سعی در درک هر چه بهتر این آیین، نحوه برگزاری آن و شناخت بافت اجتماعی شده است. بنابراین روش تحقیق کیفی می باشد. در همین راستا چند مرکز محله قدیمی شهر به عنوان قطب های اصلی تأثیر آیین بر کالبد شهر در دو دوره تاریخی (معاصر و 1335) از دیدگاه کالبدی مورد تحلیل قرار گرفت و تغییرات آن در دوره معاصر مشخص شد. همراه با این موضوع، ویژگی های اجتماعی مردم و نحوه برگزاری آیین محرم با حضور در کنار مردم، مورد تحلیل قرار گرفت. در عین حال چگونگی احیای بافت تاریخی فرسوده شهری آران و بیدگل توسط مدیریت شهری و تعامل میان مردم و مدیریت شهری مورد کنکاش قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده تأثیر آیین محرم به عنوان قوی ترین عامل اثرگذار بر تحولات بافت تاریخی دوره معاصر در این شهر است.
منظر مرکز محله غیررسمی؛ نمونه مطالعه: محله غیررسمی شمیران نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ دی ۱۳۹۷ شماره ۴۵ «ویژه نامه»
44 - 55
حوزه های تخصصی:
بررسی منظر مرکزمحله، شناختی عینی ذهنی از ابعاد فرهنگی، اجتماعی و کالبدی شهر فراهم می سازد. این پژوهش که در فروردین 96 و به صورت کیفی با استفاده از مصاحبه، مشاهده و روش تحلیل محتوا صورت گرفت، دو سطح جزئیات و تفسیرهای منظر مرکز محله غیررسمی شمیران نو تهران را، از زاویه ساکنین، مورد بررسی قرار می دهد. در این محلات، پیشینه ای در زمینه پژوهش منظرین وجود ندارد و چنین پژوهشی به شناخت نظری در این حیطه کمک می کند. نتایج نشان می دهد منظر مرکز محله غیررسمی، ترکیبی است از اشتراک و انسجام اجتماعی ساکنین، بازار فرامحله ای و گره گاه ترافیکی؛ که این سه به صورت سه جانبه باعث تقویت یکدیگر می شوند. هرچند مشاهدات نشان می دهد کیفیت فضای زندگی در این محله بسیار پایین است، اما جریان داشتن فعالیت های مذهبی و رونق دادوستد به منظر مرکزمحله شمیران نو حیات داده است.
چشمه آبخوری، عامل اعتباربخشی محلات مراکش
منبع:
هنر و تمدن شرق سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۷
33 - 42
حوزه های تخصصی:
فضای مکثی که در میان مدینه شهرهای مراکش قرار دارد مرکز محله مدینه ها را شکل داده است. در مرکز محله ها چشمه آبخوری وجود دارد که جز جدایی ناپذیر این مکان است. چشمه ها از دو جهت «وجود» و «ماهیت»، در ساختار مرکز محله مدینه ها اهمیت ویژه داشته و جز جدایی ناپذیر آنها هستند. این مقاله بر آن است تا جایگاه این عنصر (چشمه) را در دو بعد ذکر شده در مرکز محلات مورد بررسی قرار دهد. در بخش اول «وجود» چشمه در بافت مدینه مورد بررسی قرار می گیرد. چشمه در همه مرکز محله ها وجود دارد و عنصر تکرار شونده است. تکرار یک عنصر آن را در ذهن ماندگار کرده و به نشانه تبدیل میکند. چشمه با سایر عناصر پیرامون خود در تضاد است به همین دلیل توانسته در مرکز محله منحصر به فرد باشد. در بخش دوم، با بررسی ماهیت و ویژگی های کیفی چشمه مشخص می شود که نقش چشمه در مرکز محله فراتر از جنبه کاربردی آن است. شباهت تزئینات چشمه به فضاهای مهم هویتی مانند : مسجد، مدرسه و حیاط داخلی خانه ها نشان می دهد که این عنصر از جایگاه معنوی ویژهای در میان ساکنین برخوردار است و بر هویت بخش بودن چشمه تأکید دارد. این مقاله براساس مشاهدات میدانی نگارنده نوشته شده و نمونه موردی آن 15 مرکز محله انتخاب شده از مدینه 6 شهر مختلف از کشور مراکش است. با توجه به مشاهدات میدانی صورت گرفته می توان چشمه را به عنوان عنصر نشان های مرکز محله مدینه ها، و عنصر معنا بخش به این فضا دانست. در واقع می توان بیان کرد که مرکز محله به واسطه چشمه تعریف می شود و گشودگی میان محله که چشمه ندارد، کارکرد مرکز محله را نیز ندارد.
مطالعه گونه شناسی محلات بافت قدیم شهر بهبهان؛ با هدف ارائه معیارهای طراحی مرکز محله جدید
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهر بهبهان تلفیقی از فرصت های ویژه و شرایط بحرانی عدیدهای است که در نهایت تبدیل به یکی از پیچیدهترین صورت مسئلهها برای مدیریت شهری شده است. پژوهش حاضر تلاشی است برای تعیین شاخص های مؤثر در گونه شناسی بافت شهری بهبهان به منظور برنامه ریزی برای این بافت در حال تحول. بدین منظور، پژوهش با استفاده از مطالعات اسنادی و میدانی ابتدا به تدوین چهارچوب نظری گونه شناسی و شکل شناسی محلات شهر بهبهان می پردازد. هدف از این پژوهش، گونه شناسی مراکز محلات بهبهان است که به صورت ارگانیک ساخته شدهاند و در پی آن به معیارهای گونه شناسی در طراحی مرکز محله جدیدی به عنوان محله برنامه ریزی شده میپردازیم، مبانی نظری تحقیق و عوامل و مؤلفه های مؤثر بر گونه شناسی مراکز محله، برگرفته از آثار اندیشمندان در زمینه شهرسازی درباره محلات شهری است. مدل ارزیابی در قالب پنج مؤلفه اصلی کالبدی، اجتماعی، عملکردی، ادراکی و ترافیکی صورت گرفته است، روش تحقیق در حوزه میدانی و اسنادی با استفاده از پرسشنامه، مشاهده، تحلیل ابعاد کالبدی محلات، تکنیک swot، هست. پس از گونه شناسی محلات به شناخت شهرستان بهبهان و مراکز محلات بافت قدیم بهبهان در قالب مؤلفه های عملکردی، کالبدی و اجتماعی پرداخته شد و درنتیجه بر اساس اطلاعات به دست آمده، به اهداف، راهبرد و سیاست ها و یا دستورالعمل های اقدامی می پردازیم.
تحلیل ساختار فضایی محلات سنتی شهری براساس نظام مراکز محله (نمونه موردی: محله سنگلج، تهران)
حوزه های تخصصی:
تحولات شهر در دوران معاصر، بیشترین آسیب را به محلات تاریخی وارد ساخته است. مدرنیزاسیون از بالا که سرآغاز این تغییرات بنیادین بوده، توسعه بی رویه شهرها را به دنبال داشته و موجب فرسودگی و ناکارآمدی محلات سنتی شده است. این پهنه های شهری زمانی در توازن کارکردی قرار داشته و با لایه های آشکار و پنهان خود، نیازهای شهروندان را پاسخگو بوده اند. مراکز محله از وجوه اصلی این قبیل محلات است که کانون اصلی تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی در مقیاس محله و منطبق بر کنش های شهروندی بوده که در گذر زمان شکل گرفته اند. در بحبوحه تحولات معاصر محلات، این الگوی مراکز محله نیز قابلیت خود را ازدست داده و جایگزینی در مقیاس محله برای آن ایجاد نمی گردد. هدف این پژوهش خوانش الگوی شبکه مراکز محله در محلات سنتی و واکاوی وضعیت فعلی آن ها در جهت بازیابی آن منطبق بر نیازهای شهروندان معاصر است. از همین منظر این پژوهش با انتخاب محله سنگلج به عنوان یکی از مهم ترین محلات تاریخی تهران که درگیر معضل فرسودگی می باشد، به مطالعه نظام عملکردی مراکز محله در آن می پردازد. لذا با اتخاذ نگرش کاربردی و کیفی، روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و بامطالعه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی مبانی محله و مرکز محله پرداخته و با مشاهدات میدانی وضعیت بافت فرسوده محله سنگلج را واکاوی می کند. یافته های این پژوهش بیانگر شبکه ای از فضاهای جمعی محله است که با سیستم دسترسی ارگانیک خود با یکدیگر در ارتباط بوده و هرکدام به تناسب به نیازهای شهروندان پاسخگو بوده اند. نتیجه این پژوهش و بررسی های آن، به نیاز خوانش الگوی فضاهای مراکز محله در وضعیت امروزه بافت های فرسوده اشاره دارد و به ارائه راهکارهای در جهت احیای این نظام عملکردی می پردازد.
فضای جمعی، مفهومی رو به زوال ارزیابی کیفیت اجتماعی فضاهای شهری در بافت تاریخی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
23 - 32
حوزه های تخصصی:
ررسی ماهیت اجتماعی فضاهای شهری، با ادبیات و رویکردهای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است. فضای شهری و فضای عمومی، تعاریفی بر پایه وجه کالبدی، عملکردی فضا، حق حضور و استفاده یکسان برای همه افراد هستند؛ اما فضای جمعی به عنوان مفهومی جدیدتر بر ابعاد کالبدی –تقابل فضا در مقابل توده- و کارکردی –حضور افراد- تکیه نداشته و با برخورداری از وجه معنایی، بر مبنای شکل گیری تعاملات اجتماعی و فعالیت های مشترک تعریف می شود. امروزه با کمرنگ شدن بعد اجتماعی فضا در شهرهای معاصر، اغلب فضاهای جمعی به فضاهای عمومی تنزل یافته اند. ضرورت پرداختن به مسئله ناکارآمدی اجتماعی فضا در بافت تاریخی شهرهایی نظیر گرگان، از یک سو آسیب پذیری این بخش از شهرها بوده و از سوی دیگر برخاسته از تأثیر مثبتی است که پویایی اجتماعی فضاهای جمعی موفق، بر کیفیت فضایی بافت و استمرار حیات آن دارد. ارزیابی ابعاد اجتماعی فضاهای شهری واقع در بافت تاریخی گرگان، جایگاه تاریخی و دامنه اثرگذاری فضاهای عمومی و جمعی را در سازمان فضایی و حیات اجتماعی شهر مشخص کرده و بررسی تغییرات این فضاها در پی تحولات و اقدامات مدیریتی متأخر، زمینه را برای کشف ماهیت اجتماعی کنونی آنها فراهم می آورد.هدف از نوشتار حاضر بررسی روند تحول فضاهای شهری در بافت تاریخی گرگان، براساس مؤلفه های کالبدی، کارکردی و معنایی است. در این راستا تحولات اجتماعی فضا ، در انطباق با پیامدهای تحولات درونی و اقدامات بیرونی اعمال شده بر بافت سنجیده شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. بازارها و مراکز محلات دو گونه فضاهای شهری در بافت تاریخی گرگان بوده اند که امروزه هریک بنابر تغییرات رخ داده، دارای درجات متفاوتی از اجتماعی بودن هستند. بازار مرکزی شهر بنابر نقش اقتصادی و ویژگی هایی چون تنوع عملکردی و دسترسی پذیری، همچنان دارای اثرگذاری اجتماعی است. اما فضای مرکز محلات به دلیل تغییرات تدریجی بافت در طی صد سال اخیر از جمله همگام نشدن با روند توسعه، ناتوانی در پاسخ گویی به نیازهای روزمره ساکنان و تحول ساختار جمعیتی نقش اجتماعی خود را از دست داده اند. محدودماندن اقدامات مدیریتی به تمهیدات سخت افزاری و کالبدی نیز به این روند دامن زده است و تنها استمرار وجه معنایی فضای جمعی مرکز محلات با تمرکز بر کارکرد آیینی آنها، تداوم حیات اجتماعی را به شکل خاطره ای برجا مانده از گذشته هرچند به شکل دوره ای و مناسبتی- میسر ساخته است.
تحلیل راهبردی نقش مرکز محله ها در توسعه پایدار گردشگری روستایی: مطالعه موردی روستای میان رز فومن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
27 - 56
حوزه های تخصصی:
نوع معماری مراکز محله در روستاهای واجد ارزش تاریخی می تواند ضمن ایجاد محیط مطلوب برای روستاییان، به رونق اقتصاد روستایی بینجامد و زمینه ساز توسعه روستا باشد. طی دهه های اخیر، در برنامه ریزی های راهبردی نیز بر نقش محله ها به عنوان محور اصلی توسعه تأکید شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش مرکز محله در ارتقای گردشگری روستایی و بهره مندی از ظرفیت های آن به منظور توسعه این صنعت در روستای میان رز شهرستان فومن بود و در این راستا، سه پرسش مطرح شد: «شاخصه های گردشگری پایدار روستایی کدامند؟»، «توسعه مرکز محله چگونه در گردشگری پایدار روستا مؤثر خواهد بود؟» و «ظرفیت ها و محدودیت های مرکز محله در گردشگری پایدار کدامند؟». روش پژوهش، بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی بود. گردآوری اطلاعات به شیوه های کتابخانه ای، مطالعات میدانی، مصاحبه و پرسشنامه باز صورت گرفت؛ و تحلیل داده ها نیز به روش های سوات (SWOT) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. در ارزیابی نهایی، مجموع امتیاز عوامل داخلی بیانگر بیشتر بودن نقاط قوت نسبت به نقاط ضعف بود؛ و مجموع امتیاز عوامل خارجی نیز بیشتر بودن فرصت های توسعه محله نسبت به تهدیدها را نشان می داد. نتایج مبین نقش بالای مرکز محله در توسعه گردشگری روستای میان رز از طریق توسعه اقتصادی، مشارکت ساکنان، افزایش رفاه اجتماعی، احساس امنیت، ارتقای آموزش و دانش زیست محیطی بود، که با برقراری تعادل میان ابعاد زیستی، اجتماعی و اقتصادی، اتخاذ راهبرد تهاجمی، تقویت نقاط قوت و بهره مندی از فرصت های موجود (مانند گسترش واحدهای خدماتی، بهبود واحدهای اقامتی و ارتقای کیفیت مسیرهای سواره و پیاده) تحقق می یابد.
سنجش میزان موفقیت طرح مرکز محله آخوند شهر قزوین در ارتقای سطح امنیت محله، با استناد به رویکرد CPTED(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
29 - 38
حوزه های تخصصی:
امنیت، از اساسی ترین نیازهای جامعه بشری برای زندگی اجتماعی در عرصه های همگانی می باشد. نیاز به امنیت، در دومین پله از سلسله مراتب هرم مازلو قرار گرفته است و پس از نیازهای فیزیولوژیکی، مهم ترین نیاز انسان برای دست یابی به مراتب بالای انسانی یا همان خودشکوفایی می باشد. حضور موثر و مداوم انسان در فضا نیازمند وجود امنیت است؛ بدون امنیت فضاهای شهری به فضاهایی سرد و بی روح و رعب آور تبدیل خواهند شد. رویکرد CPTED یکی از رویکردهای متاخر در افزایش امینت در فضاست. این رویکرد، روشی برای افزایش امنیت در فضاهای شهری از طریق طراحی مناسب محیطی پیشنهاد می دهد که در نتیجه آن مردم می توانند به شکلی موثر و با آسایش خاطر در فضاهای شهری حضور پیدا کنند. مرکز محله آخوند یکی از مهم ترین فضاهای شهری بافت قدیم قزوین و نماد هویت اجتماعی و فرهنگی و همچنین عرصه ای برای بروز تعاملات اجتماعی ساکنین این محله با محله های مجاور بوده است که در سال 1384 طرحی برای باززنده سازی آن ارائه شد و در سال 1387 مورد بهره برداری قرار گرفت. پژوهش حاضر تلاش می کند تا میزان امنیت مرکز محله آخوند را از طریق اصول رویکرد CPTED، مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. برای سنجش میزان امنیت فضای مذکور، روش تحقیق تطبیقی-توصیفی، به کار گرفته شده که با استناد به اصول رویکرد CPTED و همچنین از طریق مشاهدات میدانی انجام می گیرد تا بدین طریق مشخص گردد طراحی مرکز محله آخوند تا چه حد به راهبردهای CPTED در برقراری امنیت نزدیک است. نتایج پژوهش انجام شده نشان می دهد که طرح احیا مرکز محله آخوند به لحاظ تامین امنیت بسیار ضعیف بوده و در اکثر موارد در تغایر با اصول CPTED قرار دارد. بررسی های انجام شده حاکی از آن است که اصل نظارت طبیعی که یکی از اصول رویکرد مذکور در برقراری امنیت است، به هیچ طریقی در بازطراحی محله در نظر گرفته نشده است. در انتهای مقاله راهکارهایی برای افزایش امنیت مرکزمحله ارائه شده است؛ که از میان آن ها می توان به قرارگیری کاربری های متناسب با فضای مرکزمحله، جاذب جمعیت، فعال در شب و مختلط در مرکزمحله و ... اشاره کرد.
تعیین عوامل موثر بر ارتقاء “دلبستگی مکانی” ساکنین در مراکز محلات معاصر(مورد مطالعه: محله کوی اساتید شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
93 - 110
حوزه های تخصصی:
دلبستگی مکانی حاصل پیوند انسان ها با محیط اطرافشان است و با زندگی کردن افراد در محیط به وجود می آید. مراکز محلات شاخص ترین جزء محلات محسوب شده و نقش بسزایی در زنده نگه داشتن آن ها دارند. مرکز محله کوی اساتید شهر یزد با مسائلی از قبیل افول روابط اجتماعی و امنیت در پی کاهش حضور پذیری، از بین رفتن یکپارچگی فضایی و پایین آمدن دلبستگی مکانی ساکنین به آن روبه رو است. هدف این پژوهش تعیین عامل های مؤثر بر ارتقاء دلبستگی مکانی ساکنین و میزان شدت تأثیر هر یک از این عوامل می باشد. روش پژوهش از نوع روش پیمایشی و همبستگی بوده و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و تعیین عامل های تعیین کننده از روش تحلیل عاملی اکتشافی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از میان عامل های مستخرج از 181 پرسشنامه، عوامل کالبدی- بصری (بار عاملی تجمعی 20/769)، ویژگی های فردی (بار عاملی تجمعی 36/645)، خاطرات و ارزش های شخصی و جمعی (بار عاملی تجمعی 45/760)، تسهیلات فضایی (بار عاملی تجمعی 54/184) و فاصله از مرکز محله (بار عاملی تجمعی 58/900) به ترتیب دارای بیشترین شدت تأثیر بر دلبستگی مکانی ساکنین کوی اساتید هستند.
بازآفرینی ساختار فضایی محلات سنتی با رویکرد احیای استخوان بندی آنها مطالعه ی موردی: محله ی حکم آباد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۷
149 - 170
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: محلات و بافت های قدیمی به عنوان کانون اولیه ی زیست ساکنان شهرها نقش تأثیرگذاری در حیات شهروندان داشته اند؛ و وجود یک یا چند مرکز محله در ساختار فضایی آن باعث می شد هویت کالبدی محله نمود بیش تری پیدا کند. با ورود مدرنیسم این محلات فرصت انطباق با شرایط موجود را نداشته و در اثر خیابان کشی های صورت گرفته، بافت منسجم خود را به مرور زمان از دست داده اند و کارکرد مراکز محلات در معرض تخریب قرار گرفته و تبدیل به محیطی کم رونق برای ساکنین خود شده ؛ که این امر باعث کم رنگ تر شدن فعالیت های اجتماعی موجود در محله شده است. اهدف پژوهش: ارائه راهبرد بازآفرینی ساختار فضایی وضع موجود محله حکم آباد جهت ایجاد یک فضای شهری سرزنده. روش پژوهش : روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و راهبرد پژوهش، نمونه ی موردی می باشد. در ابتدا به منظور شناخت ساختار کلی محله علاوه بر مطالعه ی پیشینه ی محله و بررسی اسناد کتابخانه ای به مطالعه و بررسی نقشه های هوایی و برداشت های میدانی پرداخته شد و در ادامه با تجزیه و تحلیل اطلاعات، راهنمای بازآفرینی مراکز محله و معیارهای آن تبیین شد و در گام آخر پژوهش، مدل بازآفرینی محدوده مبتنی بر اهداف انجام گرفت. یافته ها: بازآفرینی مرکز محله حکم آباد از طریق شناسایی دقیق کالبد محله و خلق فضاهای نو در لابه لای ساختار سنتی با اتکاء به ضرورت ها و نیازهای زمانه و جایگاه گذشته ی محلات می تواند سبب حفظ نظام اجتماعی، اقتصادی و سازمان فضایی محله شده و سبب انتظام بخشی ساختار فضایی و کالبدی محله متناسب با شرایط و ویژگی های کالبدی و فضایی مختص آن شود. نتیجه گیری: ایجاد تغییرات در ساختار کالبدی– فضایی و کارکردی در مراکز محله حکم آباد به صورت یک ضرورت احساس می شود چرا که تقویت هویت کالبدی و احیای سرزندگی درون محله و انسجام بخشی به ساختار کلی محله بدون باززنده سازی مراکز این محله و گذر اصلی آن محقق نمی شود.
ساماندهی و باز زنده سازی مرکز محله در بافت تاریخی به منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی (مطالعه موردی محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله ها و بافت های تاریخی هویت بخش و هویت سازند. این کالبد تاریخی کهن با وجود قابلیت های بالقوه و سرمایه های گرانقدر، با چالش های بسیاری روبروست که عدم پیش بینی تمهیدات لازم، موجب آسیب های جبران ناپذیر و اتلاف سرمایه های فرهنگی منحصر به فرد می شود. محله همیشه و در هر شرایط در ارتباط پویا با اطراف خود بوده، این روند در حال حاضر کم رنگ شده است و ارزش های درونی محله، که همان ارتباطات انسانی ناشی از تعاملات فضایی و انسانی در یک مکان خاص بودند، به سمت زوال ونابودی پیش می روند. در این پژوهش سعی بر آن شده است که با مطالعات کتابخانه ای و میدانی و روش مصاحبه و مشاهده و استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از مدل استراتژیک swot به شناخت مفهوم مرکز محله پرداخته شود تا با تجزیه و تحلیل وضعیت موجود و شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدات و با واکاوی کارکرد نقش مرکز محله در شهرها، راهبردهای طراحی یک مرکز محله فعال و سرزنده را در یک نمونه دارای ارزش های تاریخی- فرهنگی ارائه شود. این مقاله به طرح موضوع مرکز محله در محله سنگ سیاه شیراز پرداخته است. دستاورد این تحقیق راهبردهای است که به طور عمده متوجه ارتقا کیفیت های بصری، خوانایی، ایمنی و امنیت و مشارکت گروه های خلاق، پویایی و سرزندگی محله عرضه می شود.
باز طراحی مرکز محله با رویکرد ارتقاء تعاملات اجتماعی (نمونه ی موردی مرکز محله پردیس شهر اهواز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
382 - 398
حوزه های تخصصی:
محله منطقه وسیعی است که به دلیل برخورداری از برخی خصوصیات مشترک و خاص، قابل شناسایی است. محله پردیس در اثر عدم رعایت سلسله مراتب و بکارگیری مؤثر و صحیح الگوهای طراحی شهری، دچار نوعی آشفتگی و هرج و مرج ترافیکی، تجاری، مسکونی و کارکردهای نه چندان مؤثر و مفید فرهنگی می باشد و هیچ یک از ساکنین و بهره وران مکان های تجاری، مسکونی و عابرین سواره و پیاده به حقوق اساسی و شهروندی خود در این فضا دسترسی مفیدی ندارند. تحقیق حاضر یک مطالعه موردی از روش توصیفی -تحلیلی است و اطلاعات در این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده و در نهایت پس از تعیین متغیرها، تعداد 250 پرسشنامه با استفاده از فرمول تعیین نمونه کوکران، به عنوان حجم نمونه باروش نمونه گیری به طور تصادفی در مرکز محله پردیس شهر اهواز به عنوان جامعه آماری میان شهروندان توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS صورت می گیرد و در نهایت به منظور تکمیل فرآیند تحلیل پژوهش و شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدیدها، از تکنیکSWOT استراتژی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد نیاز به برنامه ریزی و اقدام بیشتر در زمینه توسعه فضاهایی با خدمات مختلف از سوی شهروندان کاملاً مشهود بوده و علامت سوالی بزرگ برای متولیان سیستم ایجاد می نماید، بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش توسعه فضاهای کالبدی-عملکردی، اجتماعی-فرهنگی و... از مطالبات جدی شهروندان است.