مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
تغییرات کارکردی
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی اطراف شهر تهران و از جمله ناحیه رودبار قصران به دلیل شرایط خاص اکولوژیکی عرصه ای تکمیلی برای کلانشهر تهران محسوب می شوند. به همین دلیل روابط شهر و روستا در این نواحی متحول شده وبا بروز پدیده شهر گریزی موقت و دائمی، تغییرات عملکردی گسترده ای در چند دهه گذشته در روستاها بوجود آمده است.هدف این مقاله بررسی تغییرات کارکردی ناحیه رودبار قصران در طی سالهای 1345-1382 است.در این راستا با استفاده از داده های ثانویه و انجام مطالعات میدانی و از جمله تکمیل پرسشنامه تغییرات اقتصادی - اجتماعی ناحیه بررسی گردید. نتایج مطالعات نشان می دهد کارکردهای جدید گردشگری، سکونتی و صنعتی در این ناحیه بوجود آمده و در مقابل کارکردهای سنتی ناحیه در زمینه کشاورزی و دامداری تضعیف گردیده است.متاسفانه این تغییرات بر اساس طرح و برنامه و مدیریت موثر نبوده و به همین دلیل آثار و پیامدهای نامطلوبی ببار آورده است. با توجه به شرایط خاص اکولوژیکی در این ناحیه و اهمیت حیاتی آن برای کلانشهر تهران، برنامه ریزی و مدیریت موثر و کارآمد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی به ویژه گردشگزی خانه های دوم ضروری بوده و می تواند نقش موثری در توسعه پایدار ناحیه از جمله در زمینه گردشگری داشته باشد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر تغییرات کارکردی نواحی روستایی استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شتاب گرفتن عوامل درونی و بیرونی و پیوندهای حاصل از آن بر فضاهای روستایی در چند دهه اخیر با تحولات گستردهای روبرو بوده که ساختار و کارکرد نواحی روستایی را در مناطق مختلف کم و بیش متحول ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین عوامل مؤثر بر تغییرات کارکردی در نواحی روستایی استان قم به روش توصیفی و تحلیلی – پیمایشی انجام شد، با بهرهگیری از تحلیل عاملی دیدگاههای 145 نفر از کارشناسان و مدیران خبره در برنامهریزی و توسعه روستایی هشت عامل به عنوان عوامل اثربخش بر تغییرات کارکردی از دیدگاه کارشناسان و مدیران استخراج و نامگذاری شدند. عامل اول، محدودیتهای توسعه کشاورزی و اشتغال در نواحی روستایی با تبیین بیش از 14 درصد از کل واریانس به عنوان مهمترین عامل معرفی شد. عوامل دسترسی و مراودات شهر و روستا، گسترش گردشگری، گسترش شهرنشینی، جاذبههای محیط روستایی، سرمایهگذاری جدید در روستاها، تحولات جمعیتی و امکانات و خدمات، به ترتیب، 79/12، 48/ 9، 50/ 8، 80/ 6، 20/5، 84/4 و 46/4 درصد از کل واریانس متغیرهای مؤثر برتغییرات کارکردی در نواحی روستایی را تبیین نمودند. که در مجموع 55/66 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین میکنند
تغییرات کارکردی مؤثّر بر جمعیّت پذیری، بخش شاندیز مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمینه ی تغییر در مناسبات شهری و روستایی، به استفاده از تفاوت های شهری روستایی، به عنوان راهبردی برای تقویت پایه های معیشت، گسترش فعّالیّت ها و نفوذ شهر در نواحی روستایی و ارتباط بین پایداری نواحی روستایی و شهری تأکید شده است. نواحی پیرامون کلان شهرهای ایران، کم وبیش به فرایندهای عمومی و غیرکشاورزی در راستای تحوّل اقتصادی مرتبط شده اند. بخش شاندیز به عنوان سرمایه ی پیرامونی کلان شهر مشهد، از سال 1375 بستر تغییرات کارکردی چشمگیری شده است که برآیند آن تحقّق ثبات جمعیّتی پس از چند دهه در آن بوده است. در این مقاله بر اساس طیف وسیعی از شاخص های معرّف شرایط اقتصادی، انسانی، اجتماعی فرهنگی و محیطی بر تغییرات کارکردی مؤثّر بر جمعیّتی یابی تأکید شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و مقایسه ای بوده و در آن از آزمون های آماری همبستگی، کای اسکوئر و یومن ویتنی استفاده شده است. داده های لازم براساس نمونه گیری تصادفی از سطح 14 سکونتگاه روستایی بخش با حجم 244 سرپرست خانوار جمع آوری شده است. نتایج پژوهش در منطقه ی مورد مطالعه، تحوّل بارزی در ساختار اقتصاد از کشاورزی به سوی خدمات را نشان می دهد. روستاهای جاذب جمعیّت از نظر رشد کلّی اشتغال، اشتغال گردشگری، کارکردهای خرده فروشی، صنایع چوب و مبلمان و نیز از نظر میزان سواد، مهارت و ساختار سنّی، برتری معناداری نسبت به روستاهای مهاجرفرست دارند. به بیان دیگر، شاخص های اقتصادی و انسانی در فرایند جذب جمعیّت مؤثّر بوده اند. اگرچه در طرح های آینده، علاوه بر این دو، ارتقای شاخص های ارزشمند محیطی و اجتماعی ضرورتی حیاتی دارد.
بررسی تأثیر جهانی شدن فرهنگی، در ایجاد تغییرات ساختاری و کارکردی نهاد خانواده (مطالعه موردی: زنان شاغل در شهرداری منطقه 7 تهران)
هدف این پژوهش بررسی تاثیر جهانی شدن فرهنگی در ایجاد تغییرات ساختاری و کارکردی نهاد خانواده در میان زنان شاغل در منطقه 7 شهرداری تهران است. روش تحقیق بکار گرفته شده در این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان شاغل در منطقه 7 شهرداری تهران هستند که تعداد آنها حدودا 2500 نفر می باشد. باتوجه به ضوابط نمونه گیری تعداد 335 نفر بعنوان نمونه تحقیق انتخاب شده اند. در مرحله بعد براساس مدل مفهومی پژوهش، سوالات و فرضیه های پژوهش، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، گویه های مستخرج در نمونه آماری تحقیق مورد پرسش قرار گرفته است. باتوجه به سطح سنجش متغیرها و نوع فرضیات از هر دو دسته آزمون های تفاوت و رابطه استفاده گردیده است. برای انجام آزمون فرضیه ها از نرم افزار AMOS23 استفاده شده است. باتوجه به داده های پژوهش می توان گفت از دیدگاه زنان شاغل در منطقه 7 شهرداری تهران جهانی شدن فرهنگی در ایجاد تغییرات ساختاری و کارکردی نهاد خانواده موثر می باشد. باتوجه به نت ایج به دست آمده، بیشترین مقدار فراوانی مربوط به تغییر در دیدگاه ها و ارزش ها و کمترین مقدار فراوانی مربوط به تغییر در نقش ها و عملکردها می باشد. و بیشترین مقدار فراوانی مربوط به تغییرات در ساختار خانواده و کمترین مقدار فراوانی مربوط به تغییرات در اشتغال زنان می باشد.
تغییرات کارکردی یاسا در دو دوره «مغولان اولیه» و و «ایلخانان»
منبع:
پژوهش در تاریخ سال سوم بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۶)
51 - 68
حوزه های تخصصی:
یکی از پنداشت های رایج درباره یاسا این است که این شبه نظام حقوقی صحراگردان مغول در فرایندهای زمانی مختلف قدرت گیری و تحکیم قدرت آنان کارکردهای یکسانی داشته است. بررسی منابع تاریخی چنین پنداشتی را به چالش می کشد. در این مقاله ضمن نقد چنین پنداشتی نشان داده می شود که دگرگونی های سیاسی و آنچه که می توان منطق موقعیتی نامید بر وجه کارکردی یاسا اثر گذاری فراوان داشته است. از این لحاظ می توان قائل به دو دوره بود: دوره مغولان اولیه که یاسا کارکردهای نظم بخشی و حفظ اقتدار مغولان را بر جوامع زیر سلطه داشت و در دوره ایلخانان که یاسا برای جامعه مغولی اهمیت می یابد و کارکردهای سیاسی، اداری و نظامی خود را پیدا می کند.
تبیین تحولات کارکردی روستاها و گذار از اقتصاد کشاورزی به گردشگری با تأکید بر نظریه چرخه حیات (مطالعه موردی: دهستان فیروزجاه- شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق روستایی تحت تاثیر فرایندهای جهانی، ملی و منطقه ای همواره در معرض تغییر قرار داشته و این تغییرات ساختار و کارکرد روستاها را متحول نموده است. در این راستا شناخت تحولات کارکردی مناطق روستایی و تبیین عوامل مؤثر بر آن و نیز ساماندهی و هدایت این تحولات در راستای توسعه پایدار روستایی و تقویت پیوندهای روستایی- شهری بسیار ضروری بوده و از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف مقاله حاضر تبیین تغییر کارکردی روستاها با استفاده از نظریه چرخه حیات است. محدوده انجام تحقیق، دهستان فیروزجاه در شهرستان بابل(استان مازندران)است، روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است که داده های مورد نیاز به روش اسنادی و میدانی با در نظر گرفتن سه جامعه آماری، ساکنان محلی، گردشگران و مسئولین محلی جمع آوری شده است. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، تصادفی و برای تعیین حجم نمونه از روش کوکران استفاده شده است. نتایج به دست آمده بر اساس آزمون T نشان دهنده تضعیف فعالیت های بخش کشاورزی و به تبع آن مهاجرت و تخلیه جمعیتی روستاها در چند دهه گذشته است که روستاها قبل از ورود به مرحله نابودی، با گسترش فعالیت های گردشگری و تفریحی در بویژه در ده اخیر متحول شده و تجدید حیات دوباره یافته اند.
تحلیل فضایی تغییرات کارکردی روستاهای جنوب غربی کلانشهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور تحلیل روند تغییرات کارکردی روستاهای جنوب غربی کلانشهر تهران پس از انقلاب صورت پذیرفته است که در دو قلمرو اصلی تحلیل ابعاد تغییرات و تحلیل عوامل موثر بر تغییرات کارکردی انجام شده است. روش تحقیق از نوع توصیفیتحلیلی بودهو گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعه کتابخانه ای، مشاهده میدانی، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه انجام شده است. جامعهآماریاینتحقیق دو گروه «مردم» شامل سرپرستان خانوار ساکن در روستاهای نمونه، مهاجرین وارد شده به روستاهای نمونه و کارگران فصلی شاغل به کار در روستاهای نمونه و «گروه کارشناسان آشنا با موضوع تحقیق و مسئولان محلی» هستند. حجم نمونه گروه مردم، برابر با 374 نفر بر اساس فرمول کوکران و حجم نمونه کارشناسان برابر با 30 نفر بر اساس تکنیک دلفی است. یافته ها نشان دادند کهابعاد تغییرات کارکردی این روستاها شامل سه بعد اصلی جمعیت پذیری ناشی از مهاجرت، تغییر در ساختار اقتصادی روستاها به نفع صنایع، خدمات و به ضرر بخش کشاورزی و دامداری، همچنین تغییر بارز در کاربری اراضی کشاورزی به کاربری های غیرکشاورزی است. همچنین نزدیکی به تهران، دسترسی ناشی از گسترش شبکه های ارتباطی، مهاجرت به روستاها و جمعیت پذیری، افزایش جمعیت شهرهای پیرامونی روستاها و تغییر کاربری اراضی روستاها مهمترین عواملتغییرات کارکردی روستاها گردیده است.
تحلیل رابطه تغییرات کارکردی با ارزش های روستایی در نواحی حومه ای (مورد مطالعه: روستاهای بخش لواسانات شمال تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که در سال های آینده ارزش های روستایی نسبت به سال های گذشته بیشتر مشخص و مورد توجه قرار بگیرد. زیرا که توزیع و پراکندگی جمعیت شهرها و روستاهای پیرامون آن ها که موجب بروز مشکلات متعددی گشته و توجه به این سکونتگاه ها به عنوان مناطقی سالم، ارزان، آرام و سکونتگاهی که منشأ پیدایش سکونتگاه های شهری بوده، بیشتر گردد. اما در ارتباط با ارزش های روستایی موضوعی که می تواند در این ارتباط مشخص گردد، تغییر کارکرد نواحی روستایی به خصوص در مناطق پیرامون شهرها و ارزش های این مناطق روستایی است. مشخص است اگر چانچه ارزش های موجود در مناطق روستایی شناسایی و تغییرات کارکردی در این نواحی همسو با ارزش های این مناطق باشد، می تواند به عنوان فرصتی برای توسعه در این نواحی به شمار آید. تحقیق به بررسی ارزش های روستایی در نواحی روستایی بخش لواسانات پرداخت. تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی بود. بررسی تحولات کارکردی از بررسی متون اسنادی و مصاحبه با افراد آگاه و برای بررسی مهم ترین ارزش های روستایی نیز از مصاحبه هدفمند و مشاهده میدانی استفاده شد. همچنین در بخش دوم تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده و 9 نقطه روستایی نیز به عنوان جامعه هدف و 214 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. نواحی روستایی از ارزش های زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و تاریخی برخوردار هستند. تغییرات کارکردی در روستاهای نزدیک به نواحی شهری، به دلیل جمعیت پذیری بالا و نزدیکی به نواحی شهری بیشتر بوده و به علاوه در روستاهایی که در فاصله دورتری از نقاط شهری قرار داشته اند، به دلیل جمعیت پذیری و دگرگونی اجتماعی پایین، بافت سنتی و اجتماعی روستا در طول زمان تغییرات کارکردی کمتری صورت گرفته است. بنابراین به طور کلی ارزش های روستایی که در مناطق روستایی مورد مطالعه بررسی شدند، به عنوان توانمندی های روستایی معرفی می گردند که در صورت توجه به این ارزش ها و تغییرات کارکردی که بتواند همسو با این ارزش ها باشد، می تواند به عنوان رویکردی مناسب برای توسعه درون زا در مناطق روستایی باشد.
تحلیل و تبیین شاخص های منظر کالبدی و تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهرها (مورد مطالعه: روستاهای حاشیه شمالی کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که محیط روستا یکی از عناصر سازمان فضایی است و منظر روستا با ابعاد مختلف کالبدی_عملکردی از اهمیت و جایگاه خاصی در سازمان بصری محیط روستایی برخوردار است و از سوی دیگر با تغییرات سبک زندگی و نیازمندی های روستاییان در سال های اخیر به تشدید و تسریع فرآیند تغییر منظر انجامیده و مدیریت و برنامه ریزی این فضاها بویژه در پسکرانه های کلانشهر، نیازمند توجه بیشتری است. پژوهش کاربردی حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال شناسایی شاخص های تبیین منظر و میزان تغییرات آن در روستاهای حاشیه کلانشهر مشهد است. برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) بهره گرفته شده است و تجزیه تحلیل داده ها توسط آزمون های (کروسکال-والیس، ویلکاکسون و فریدمن) انجام شده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که از بین مؤلفه های منظر، مؤلفه هویت منظر بیشترین تغییر را داشته است. در واقع وقوع تغییرات کالبدی در روستاها، سبب کاهش حس خاطره انگیزی، سرزندگی و شادابی، میزان تجانس و هماهنگی فضاهای مختلف، کمرنگ شدن ارزش های فرهنگی بومی شده است و در نهایت بیشترین تغییر در «بعد هویت منظر روستاها» را در پی داشته است. نتایج آزمون فریدمن، بیانگر بالاترین تغییر در شاخص کاربری اراضی از میان کل شاخص های منظر است. بنابراین، توجه به تغییرات منظر به عنوان مهم ترین پیامد تغییر کاربری اراضی قابل توجه است.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر تغییرات کارکردی سکونتگاه های روستایی حوزه نفوذ کلان شهرها (مطالعه موردی: روستاهای بیرق، هروی، حاج عبدال و دیزج لیلی خانی واقع در دره لیقوان استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۱۳۹-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
تأثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی بین شهرها با نواحی پیرامونی و از آن جمله نواحی روستایی واقع در حوزه نفوذ آن ها، به مرور منجر به تغییرات مختلف در عرصه های گوناگون آن ها می گردد. تغییرات ساختار جمعیتی (مهاجرت روستا-شهری، تخلیه جمعیتی روستاها و ....) و تغییرات ساختار کارکردی و اقتصادی (متزلزل شدن اساس و بنیاد تولید کشاورزی و گسترش فعالیتهای حاشیه ای و غیر تولیدی و ....) از جمله آن هاست. در این میان از جمله تغییرات مهمی که عمدتاً متأثر از شهرها بوده و در دهه های اخیر در برخی از نواحی روستایی ایران مشاهده می شود، همانا تغییرات کارکردی در آن هاست. نواحی روستایی حوزه نفوذ کلانشهر تبریز و از آن جمله روستاهای واقع در دره لیقوان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به دلیل شرایط خاص اکولوژیکی عرصه ای تکمیلی برای کلانشهر تبریز محسوب می شوند. به همین دلیل اینگونه روستاها ضمن تأثیرپذیری از کلانشهر تبریز، تغییرات عمده ای را در ساختار کارکردی خود شاهد هستند. به احتمال زیاد وجود مشکلات و معضلات عدیده موجود در کلانشهر تبریز (اعم از گرانی زمین و مسکن، آلودگی بیش از حد هوا و سایر عوامل) به عنوان عوامل دافعه و در مقابل، ارزانی زمین و مسکن، پاکیزگی هوا، جاذبه های گردشگری و .... در مناطق روستایی به عنوان عوامل جاذبه عمل کرده و برخی از شهرنشینان را به سکونت در روستاهای پیرامونی سوق می دهند. در این مقاله برای تبیین چگونگی تغییرات کارکردی صورت گرفته و عوامل تأثیر گذار بر آن، چهار روستا از روستاهای حوزه نفوذ کلانشهر تبریز به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف اصلی از تدوین مقاله حاضر، به دست آوردن شناخت دقیق و علمی در خصوص عوامل تأثیرگذار بر تغییرات کارکردی روستاهای مورد مطالعه می باشد. مقاله حاضرعلاوه بر اینکه داده های مهمی را در خصوص چگونگی این تغییرات به دست می دهد، بلکه کمک می کند تا برنامه ریزان با استناد به این داده ها بتوانند در جهت ساماندهی و برنامه ریزی کارکردی اینگونه روستاها گام بردارند.روش مطالعه مبتنی بر مطالعه میدانی (مشاهده مستقیم، تکمیل پرسشنامه های مختلف) می باشد. جهت بررسی و بیان روابط موجود بین متغیرهای تحقیق " روش توصیفی- تحلیلی" و برای بررسی آثار پیشین و تغییرات و تحولات صورت گرفته از روش "اسنادی" استفاده می شود همچنین جهت تحلیل داده ها، از نرم افزار spss و از روش های آماری f.statistics و k.square بهره گرفته می شود. در نهایت، راهکارها و پیشنهادهایی جهت ساماندهی کارکردی روستاهای مورد مطالعه و به طور کلی روستاهایی که با اینگونه مسائل مواجه هستند، ارائه می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که رابطه منطقی بین مهاجرپذیری روستاهای مورد مطالعه، نوع فعالیت اقتصادی و محل اشتغال سرپرستان خانوارها با تغییرات کارکردی روستاهای مورد مطالعه وجود دارد. نزدیکی روستاهای مورد مطالعه به بزرگترین قطب جمعیتی، صنعتی و خدماتی شمال غرب کشور(شهر تبریز) و نیز شهر باسمنج و ارتباط سریع و آسان روستاها به این شهرها، مهاجرت افراد به روستاهای مورد مطالعه به دلیل ارزانی زمین و مسکن، انجام کار و فعالیت، تغییر در نوع فعالیت اقتصادی و محل اشتغال سرپرستان خانوارهای مورد مطالعه باعث تغییر کارکرد روستاها از کشاورزی به خدماتی، صنعتی و سکونتی-خوابگاهی شده است.
تحلیل روند تغییرات کارکردی سکونتگاه های روستایی جنوب غربی کلانشهر تهران
تغییرات کارکردی نشان دهنده پیشرفت یا عدم پیشرفت فضای سکونتگاهی می باشد روستاهای جنوب غربی کلانشهر تهران در طول انقلاب اسلامی به دلیل نزدیکی به کلانشهر تهران باتبعیت از شرایط کشور بیش از دیگر روستاهای کشور به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن شهر تهران دچار تغییرات کارکردی زیادی شده اند بطوری که میزان جمعیت پذیری در برخی از روستاها به 7 برابر رسیده وکشاورزی و دامداری در گذشته اقتصاد غالب این روستاها بوده در حالیکه امروزه سهم کشاورزی 60.1 درصد به 35 درصد رسیده است این امر نشان دهنده کاهش چشمگیر میزان سطح اراضی کشاورزی بوده،صنعت و خدمات قبل از انقلاب کمترین درصد را به خود اختصاص داده بودند در حال حاضر بالاترین جایگاه از نظر اقتصادی و کارکردی را در محدوده مورد مطالعه دارند بنابراین مهاجرپذیری روستاهای جنوب غربی و سیاست دولت ها موجب تغییرات کارکردی در این روستاها زیاد شده،برخی از روستاها از حالت روستایی به شهری تبدیل کرده است.بنابراین جمعیت پذیری،سیاست ها و شرایط توپوگرافی مهمترین عامل برای تغییرات کارکردی روستاها بوده است.
تبیین مفهومی و اعتبارسنجی شاخصهای بازساخت در نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۹)
225 - 245
حوزه های تخصصی:
اصطلاح بازساخت روستایی به تغییر شیوه های فرآیندهای مختلف اجتماعی- اقتصادی و یا دگرگونی فرایندهای اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی یا به نوعی به تغییر س اختار کل ی شکل سازمانی، نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در اثر عوامل بیرونی و درونی بسیاری اشاره نماید. با توجه به پیشینه محدود در این خصوص، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و اعتبارسنجی شاخص های بازساخت روستایی از دیدگاه متخصصان و صاحب نظران این حوزه می باشد. در این راستا 5 بعد و 77 شاخص از طریق پرسشنامه محقق ساخته در قالب طیف لیکرت توسط 40 متخصص و خبره در حوزه مطالعات روستایی مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور اولویت بندی شاخص ها بر اساس نظر کارشناسان در خصوص اهمیت ابعاد پنج گانه، آماره های میانگین میانه، مد و ضریب تغییرات آن ها محاسبه گردید. جهت ارزیابی میانگین نظرات اعضای هیئت علمی و کارشناسان از آزمون تی تک نمونه ای استفاده گردید که نتایج بیانگر اهمیت بیشتر بعد فضایی بازساخت با میانگین 14/4 درصد است. برای اعتبارسنجی و دستیابی به اجماع نظر متخصصان از تکنیک ویکور و برای مقایسه دیدگاه های دو گروه اعضای هیئت علمی و کارشناسان نیز از آزمون من ویتنی استفاده شد. بدین ترتیب که 23 شاخص از 77 شاخص، نامناسب تشخیص داده شدند. همچنین جهت مقایسه بین نظرات دو گروه اعضای هیئت علمی و کارشناسان در خصوص شاخص های بازساخت آزمون تی دو نمونه مستقل در سطح ابعاد و شاخص ها گرفته شد که نتایج بیانگر تفاوت سازه بازساخت هم در سطح ابعاد و هم در سطح شاخص ها در بین این دو گروه است. در نهایت پس از انجام مراحل مختلف محاسبات، شاخص ها رتبه بندی شدند. در این راستا، شاخصی که بیشتر در بازساخت نواحی روستایی موردتوجه خبرگان بوده است، «بهبود رابطه اقتصادی روستا با شهرهای اطراف» مربوط به بعد فضایی است.