فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
در میان که ن الگوهای اساطیری با وجودِ تمام پیچیدگی ها و گوناگونی نوعی هم خوانی و نزدیکی در بُن مایه های اصلی دیده می شود که بررسی تطبیقیِ این روایات را ممکن می کند. در میان این کهن الگوها، موضوع پرورشِ برخی از شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجوداتِ اسطوره ای، جای گاه و اهمّیّتی ویژه دارد. بررسیِ دقیق روایات اساطیری، مشخّص می سازد که در آغاز، انسان و حیوانات با هم و چون هم می زیستند و چه بسا بسیاری از خدایانِ نخستین، سرشتی انسانی حیوانی داشته اند. در این میان، در بسیاری از روایات، انسان ها و پرسوناژهای اسطوره ای، توسّط برخی حیواناتِ برگزیده، پرورش یافته اند و در اثر همین پرورندگی، سرشتِ نیک یا بدِ آن حیوانات، در زندگیِ مادّیِ پرورش یافتگانِ آن ها، ظهور و بروز کرده است. گستردگیِ این روایات تا به حدّی است که تشابهاتِ آن را از اساطیر شرقِ دور تا اسطوره های غربی شاهد هستیم. در این میان تکوین شخصیّت افراد به واسطة تأثیر پردامنة حیوانات پراهمّیّت است.
موضوعِ مقالة حاضر اگرچه به شکلِ محدود، در کتاب هایی هم چون
«فرهنگ اساطیر یونان و رم» در ذیل مداخلِ «پاریس» و «روملوس»، «شاهنامه» در داستان فریدون و زال، «فرهنگِ اساطیرِ یونانی» در داستان پرورشِ اسکندر و نظایرِ آن ها، بازتاب یافته و به نقشِ حیوانات در پرورشِ این شخصیّت ها اشاره شده است، امّا با احصایی که نگارنده بعمل آورد، اثری دیده نشد که به شکلی مستقل، جوانبِ مختلفِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّطِ حیوانات را در اساطیرِ مللِ مختلف بررسی کند. پژوه ش حاضر، با درکِ چنین ضرورتی، در پی آن است تا با نگرشی تطبیقی، این روایاتِ اسطوره ای را بررسی کند.
مقایسه ماهیت پری در ایران باستان با ماهیت آن در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت پری در منابع و مراجع فارسی، مبهم و درهم آمیخته است. یونانیان، ایرانیان دورة باستان و ایرانیان بعد از اسلام، هرکدام باورهای خاصی در باب پری داشته اند. تداخل این باورها، سبب ابهام ماهیت و مدلول پری در اذهان گردیده است. هدف این نوشتار، به دست دادن تصویری روشن از ماهیت پری است که به درک و فهم بیشتر و صحیح تر از متون ادبی و دینی و تاریخی کمک خواهد کرد. برای این کار، مدلول این واژه از قدیم ترین ایام تا دورة جدید، در منابع مربوط مورد مطالعه قرار گرفته و مدلول و ماهیت آن در دورة باستان و مدلول و ماهیت و معانی حقیقی و مجازی آن در ادبیات فارسی، نشان داده شده است. بر این اساس، «پری» در دورة باستان، موجودی اهریمنی، شرور و دشمن روشنان و مزدیسنان بوده و انواعی داشته است. از دورة باستان و میانه که به ادبیات فارسی رسیده، از موجودی شرور و منفی به موجودی مثبت و نیکوکار تغییر ماهیت داده است. «پری» در ادبیات فارسی، عمدتاً بر «جنّ مسلمان» اطلاق شده که موجودی مؤمن و نیکوکار است. می توان گفت که پری، تنها واژة بدبختی است که خوشبخت شده است، چراکه از تاریکی به روشنایی، از زشتی به زیبایی، از بدکرداری به نیکوکرداری و از یاوری اهریمن به پیروی از یزدان رسیده است. نتیجه اینکه هم آموزه های اسلامی مثبت گرا بوده و هم زبان فارسی، ظرفیت مناسبی را برای گنجاندن اندیشه ها و تصورات نو در قالب واژه های اصیل خود داشته است.
بازتاب اسطوره هابیل و قابیل در برخی از رمان های ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان هابیل و قابیل در ادامه و کنار داستان آفرینش، یکی از اصلی و اصیل ترین اساطیر انسانی است که جریان روایت آن در حصار زمان و مکان خاص، متوقف نمانده و در سرشت و سرنوشت اعصار، ردپایی ژرف برجای نهاده است.مقاله پیش رو کوششی است برای بررسی داستان هابیل و قابیل در برخی از رمان های ایرانی و غیر ایرانی از جمله «هابیل»، «افسانه فلوت بداغ»، «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت»؛ و نیز بررسی تاثیر نوع ادبی رمان به عنوان قالب ادبی غالب در ادبیات این روزگار، با امکانات و ویژگی های خاص خود، در روند بازخوانی و بازآفرینی این اسطوره.
کردارشناسی گرشاسپ در گذاراز اسطوره به حماسه و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی کهن و حماسه¬های ملّی ایران، مسیری دراز آهنگ را پیموده است. اژدها کشی و دیواوژنی و دیگر کردارهای این پهلوان اساطیر کهن ایرانی، بخش مهمّی از مضامین پهلوانی مندرج در اوستا را تشکیل می دهد، امّا با ورود به قلمرو متون ادب پهلوی، بنا به عللی چون پری کامگی و اهانت به آتش، بخشی از فرّ و فروغ اوستایی خود را از دست داده و در ایران عهد اسلامی نیز در اغلب متون تاریخی و حماسه های ملّی - جز گرشاسپ نامه– رنگ باخته است. در این جستار به توضیح و تبیین کردار شناسی گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاریخ پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که مهم ترین دلایل این رنگ باختگی و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسه های ملّی و متون تاریخی این است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسی به سه شخصیّت مستقل (سام، نریمان و گرشاسپ) تبدیل و برخی داستان-های رستم جایگزین اساطیر گرشاسپی شده است. بعلاوه سیمای گناهکارانه گرشاسپ (پری کامگی، اهانت به آتش مقدّس و خوارداشت آیین مزدیسنا) در برخی متون پهلوی، جهان پهلوانی دربار ضحّاک در گرشاسپ نامه و برخی متون تاریخی، و تلاش فردوسی برای جاودانه کردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستانی شاهنامه، از دلایل مهمّ این رنگ باختگی است.
اهمیت عدد «سه» با نگاهی به دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه اهمیت اعداد در پدیده تقدسگرایی در اندیشه انسانهای جوامع ابتدایی ریشه دارد. بشر از دیر باز به ویژگی سحرانگیز اعداد معتقد بوده و به همین دلیل در طول قرون متمادی به برخی از اعداد تا حد تقدس اهمیت داده است؛ این پدیده نه تنها در فرهنگ عامه جوامع بشری بلکه در زمینه های مختلف ادبیات آنها نیز مجال ظهور و بروز یافته است. ملل مختلف دنیا با توجه به اساطیر اولیه تمدنهایشان به اعدادی خاص اهیمت داده و حتی آن را تقدیس کرده اند. بدین ترتیب مکاتب مختلفی به وجود آمده است که هر کدام به نوعی بر اساس تقدیس عددی خاص به تنظیم ایدئولوژی خود اقدام کرده اند و این خود بمراتب مجرایی برای ورود برخی اعداد مهم و گاهی مقدس درون ادبیات شده است؛ در این میان شاهد انعکاس گسترده اعدادی خاص در حیطه ادبیات پارسی هستیم که بسامد آن به نسبت مقطع زمانی و موقعیت جغرافیایی در نوسان است. این مقاله تلاشی است برای بررسی پیشینه اهمیت عدد «سه» و کاربرد آن در دیوان خاقانی.
خط در اسطوره ها
سیاوش و سودابه (بررسی تطبیقی موارد مشابه در اساطیر و ادبیات ملل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانهای «سیاوش و سودابه»، «یوسف و زلیخا» و «هیپولیت و فدرا» در میان ملل جهان شهرت ویژهای دارند. طرح اصلی اغلب این داستانها چنین است که همسر پادشاه یا بزرگی، عاشق ناپسری یا پسرخواندهی خود شده و عشق و تمایلات خویش را بدو ابراز میکند؛ اما پسر به سبب پاکدامنی و وفاداری به پدر یا پدرخواندهی خویش به خواهش های نامادری هوس باز، پاسخ نمیدهد. زن نیز با توطئهچینی و نیرنگ در پی انتقام برمی آید و پدر را میفریبد تا مجازات و آزارهای سختی را بر پسر خود روا دارد. درمقالهی حاضر، نخست موارد گوناگون عشق میان نامادری و ناپسری در روایات اساطیری، ادبی و تاریخی ملل مختلف به کوتاهی، نقل و سپس به مقایسهی آنها با یکدیگر پرداخته شده است؛ پرداختن به دلیل یا دلایل اساسی طرح گستردهی این چنین داستانهایی در میان ملل مختلف، از مباحث دیگر این پژوهش است.
اسطوره چیست؟
حوزه های تخصصی:
سپر آشیل
منبع:
شعر بهار ۱۳۷۹ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
زمین در اساطیر کهن (اسطوره شناسی 2)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی: فره، این نیروی جادویی و آسمانی
حوزه های تخصصی:
دیوان در دیوان ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دراین نوشتار، آنچه نزد ناصر خسرو در دیوان اشعارش «دیو» قلمداد شده مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا معانی مختلف این واژه با مراجعه به فرهنگ ها و با عنایت به نحوه کاربرد آن در دین زردشت، شاهنامه فردوسی وبرخی منابع دیگر بازگو شده است.گفتنی است علاوه بر ناصرخسرو، بسیاری از شاعران کهن از این واژه در آثار خود استفاده کرده اند، اما ناصر خسرو در این زمینه پیشتاز است و «دیو» در دیوان او نمودی ویژه دارد. مطالعه سروده های این شاعر بزرگ نشان می دهد اشخاصی چون خلفای عباسی، امیران سلجوقی، عوام، جهال، فقهای دروغین، حریصان و ... دیو خوانده شده اند. علاوه بر اینها شاعر، جهان، جهل، جسم، نفس، دهر، آز و ...را نیز «دیو» می نامد. با ذکر شواهدی از اشعار ناصرخسرو و گاه شاعران دیگر، راجع به هریک از این «دیوها» به اختصار سخن گفته شده، از آنجا که شواهد موجود مربوط به هر موارد متعدد است، به ذکر شاخص ترین آنها اکتفا شده است.
نگاهی به تغییر کارکرد و ساختار برخی از اساطیر در اشعار م. سرشک (بنا بر تفکر اومانیستی شاعر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گر چه از عصر جهان بینی اسطوره ای یعنی عصری که انسان می خواست با نیروی خیال و به زبان اسطوره، خود و جهان را تبیین کند، قرن ها گذشته است؛ اما انسان هرگز نتوانسته است، از جاذبه جادویی اسطوره بی نیاز بماند. هنر آفرینان همواره با انطباق اساطیر کهن با شرایط موجود به باززایی و نوسازی آن دست یازیده و از نیروی عظیم خیالی آن بهره گرفته اند. در عصر حاضر شاعران معاصر شعر فارسی به اقتضای فکر و فرهنگ خویش به باز تولید و خلق اسطوره ها روی آورده اند. شفیعی کدکنی از جمله شاعران بزرگ معاصر است که هم اسطوره های کهن با تغییر ساختار و کارکرد و هم اسطوره های نو ساخته از شخصیت های تاریخی غالبا عرفانی، فراوان در شعرش دیده می شود. در این مقاله تلاش شده است تا نشان داده شود که چگونه زمینه های ذهنی و فکری شاعر، که مبتنی بر ذهنیت اومانیستی است، منجر به تغییر ساختار و کارکرد اسطوره های پیشینی و خلق اسطوره های تازه شده است.