ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال یازدهم بهار 1394 شماره 38 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بین اسطوره، عرفان، و فرهنگ همواره پیوندها و اشتراکاتی گسترده وجود داشته است. آیین قربانی کردن که قدمتی به درازای حیات بشریت دارد، یکی از این اشتراکات است. در پژوهش حاضر، این آیین نمادین در سه سطح اسطوره ای، عرفانی و فرهنگی بررسی و رمزگشایی شده است. اصل تطابق ادیان، قربانی کردن انسان یا حیوان، آمیخته شدن خرافات با این آیین مقدس، داستان ذبح اسماعیل و نظرات قاطع قرآن کریم درباره این آیین از جمله موضوعات دیگری است که در پژوهش حاضر به آنها پرداخته شده است.
بن مایه های اسطوره ای حکایت خیر و شرّ در هفت پیکرنظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از باورها و آیین های باستانی ملل مختلف در حکایت ها و افسانه های کهن آنان تجلّییافته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی بن مایه های اسطوره ای حکایت خیر و شرّ در هفت پیکر نظامی گنجه ای و پیوند آن با شاهنامه فردوسی است. در این راستا، با روش توصیفی و کتابخانه ای و تحلیل محتوا، ارتباط حکایت خیر و شرّ در هفت پیکر با داستان کاوه و ضحاک در شاهنامه و پیوند این دو با یکی از باورهای بنیادین آریاییان، یعنی باور به اصل خوبی و بدی –کهبرخاستهازنبرداهریمنوهرمزددراسطورهآفرینشاست–بررسیشدهاست. این پژوهش نشان می دهد که حکایت خیر و شرّ از داستان کاوه و ضحاک تأثیر پذیرفته است؛ به گونه ای که حتّی در برخی از موارد می توان این حکایت را مکمّل داستان شاهنامه به شمار آورد.
بررسی تحلیلی و تطبیقی نخستین زیستگاه و هبوط انسان در کتاب مقدس با دیگراسطوره های خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمیان از دیرباز، خاستگاه و گوهر خود را برتر از عالم مادی موجود می دانسته اند. اعتقاد به این باور که نیاکان بشر جایگاهی بهشتی داشته و در نتیجه گناه، به این خاکدان درافتاده اند، در غالب اسطوره ها و ادیان کهن بازتاب دارد و یکی از عناصر اصلی انسان شناسی ادیان قدیم و زنده را تشکیل می دهد. این مقاله به مرور و تحلیل داستان آفرینش، ویژگی های نخستین زیستگاه آدم و حوا (عدن) و علت هبوط آنان در کتاب مقدس می پردازد و آنها را با باورهای اسطوره های کهن تر خاورمیانه، از جمله اسطوره های بین النهرین، ایران و مصر مقایسه می کند؛ همچنین رهیافت های روان شناسانه و اسطوره ای اندیشمندانی چون کمبل، فروید،یونگ،تیلیش و جان گری در تفسیر اسطوره های هبوط بیان می شوند. این بررسی تطبیقی نشان می دهد که در کتاب مقدس و اسطوره های بین النهرین عناصر و نمادهای مار، درخت، زن، گناه، هبوط (اخراج) از پردیس و اجتناب خدا/خدایان از شراکت انسان در اوصاف الوهیت، به ویژه دارا بودن علم، قدرت و حیات جاودان نقش مهم و مشابهی داشته اند.
اسطوره آفرینش از نگاه اسماعیلیه و اصطلاحات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های اسماعیلیان درباره آفرینشبا توصیفی اسطوره ای آغاز می شود و بعدها با به کارگیری شیوه و زبان فیثاغورسیان، نوافلاطونیان، اصحاب قبالا و اخوان الصفا، به صورت آمیخته ای از اعداد رازآمیز، نظریه مُثُل و موازی سازی های متعدد بین پدیده های طبیعی و برابرهای آسمانی آنها و سپس یافتن برابرهای آن در دین که مؤید باورهای دینی آنها و حقانیت چهره های اعتقادی شان است، شکل می گیرد. در این شیوه، مفهوم حدّ یک اصطلاح کلیدی و شامل حدّهای دوگانه، پنج گانه و هفت گانه است. بیشتر از همه حدّهای پنج گانه برای توجیه و توصیف آفرینش به کار گرفته شده اند. پژوهش حاضر به بررسی آرای اسماعیلیان و دیدگاه ناصرخسرو درباره اسطوره آفرینش اختصاص دارد.
بررسی وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه وحدت وجود ابن عربی آرام آرام در سراسر سرزمین های اسلامی به ویژه در ایران و پس از آن در هندوستان، گسترش یافت. یکی از مهم ترین راه های گسترش این اندیشه متون ادبی عرفانی مخصوصاً شعر شاعران عارف بوده است. اندیشه وحدت وجود در رباعیات بیدل دهلوی نیز به نحو بارزی تجلییافته است. موضوعاتی چون وحدت وجود، تشبیه و تنزیه، ظاهر و باطن، وحدت و کثرت و دیگر موضوعات در رباعیات بیدل مطرح شده است و می توان گفت رباعیات بیدل عرصه بیان اندیشه های عرفانی او است. بیدل به وحدت وجود اعتقادی راسخ دارد و در کلامی محکم و استوار مباحث این اندیشه را تبیین نموده است.
کهن الگوی قهرمان در منظومهآرش کمانگیرسیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکی تایپ یا کهن الگو، مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ، شامل صور کهن و افکار و امیال غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها وجود دارند. محتویّات ناخودآگاه جمعی در اسطوره ها، مذاهب، رؤیاها، تخیّلات و آثار ادبی رخ می نمایانند. در این میان، اهمیّت آثار حماسی به عنوان تجلّی گاه اسطوره و کهن الگوها غیر قابل انکار است. در پژوهش پیشِ رو، کهن الگوی قهرمان در منظومه حماسیآرش کمانگیراثر سیاوش کسرایی بررسی و تحلیل شده است. هر انسانی در درون خود قهرمانی دارد و به سفر قهرمانی خاصّی می پردازد. این سفر درواقع، همان الگویی است که برای طی کردن مسیر خودشناسی و رشد فردیّت انتخاب کرده است. بررسی حاضر نشان می دهد که آرش که کهن الگوی قهرمان در شخصیّت او حاکم است، با طی کردن فراز و فرودهای مختصّ این کهن الگو، مسیر خودشناسی را به سرانجام رسانده و به «خود» واقعی اش پی برده است. در بُعد اجتماعی نیز ایرانیان به شناخت نسبت به هویّت جمعی و خودِ قومی و ملّی خویش رسیده اند.
تحلیل ژرف ساخت استعارة دختر رز با تأکید بر شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار بررسی ژرف ساخت استعاره دختر رز در اشعار شاعران فارسی زبان به ویژه اشعار حافظ به لحاظ اسطوره شناسی، تاریخی فرهنگی، روان شناسی و زیبایی شناسی است. برای نیل به این هدف، توجه به خاستگاه فرهنگی اجتماعی این استعاره در اعصار پیش از تاریخ، نقش اسطوره در شکل گیری آن، و پیوندها و شباهت هایی که بین شراب و عناصر زنانه وجود دارد، ضروری است. این مقاله در چهار بخش تنظیم شده است: بخش اسطوره شناسی، بخش تاریخی- فرهنگی، بخش روان شناسی، و بخش زیبایی شناسی. پژوهش ما نشان می دهد که شراب با عناصر مادینه پیوند هایی جدانشدنی دارد و خاستگاه اصلی این پیوندها به احتمال بسیار زیاد، فرهنگ و ادب ایران است.
اژدها در اسطوره ها وفرهنگ ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها جلوه هایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطوره های آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان می آید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطوره ای از جمله اژدها نمایان می شوند.اژدها در بسیاری از باورهایاسطوره ای و فرهنگی چینیان حضوری جدی دارد. هدف نگارندگان این نوشتار بررسی جایگاه و مفاهیم اژدها در اسطوره های ایران و چین و در داستان های عامیانه دو ملت است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی است. این پژوهش نشان می دهد که به جز موارد نادر اشتراک، در اسطوره های ایرانی، اژدها در مقابل پهلوانان اسطوره ای قرار می گیرد و پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدها است، اما در اسطوره های چین، در نهایت، اژدها رام می شود و صلحی بین قهرمان و اژدها به وجود می آید. اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران باز همان سیر اهریمنی خود را می پیماید، در مقابل در فرهنگ چین اژدها جایگاه ویژه و مثبتی دارد.
در جست وجوی پاره های از یاد رفته اسطوره گرشاسپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاره هایی از زندگی گرشاسپ، پهلوان ایرانی، ابتدا در اوستا و متن های پهلوی آمده و بعدها در قالب روایات دیگر بازگفته شده است. اصلی ترین پاره های زندگی گرشاسپ در متون کهن، به دلاوری ها و پاره اندکی به پیوند او با پری اختصاص دارد. با توجه به آنکه ادب عامیانه همواره نگهبان پاره های حذف شده از ادبیات رسمی است، واکاویسامنامه و تومار نقالی آن شیوه مناسبی برای بازیافت پاره های حذف شده این فرازِ زندگی گرشاسپ/ سام است. در سامنامه و تومار، برابر پیوند پر راز و رمز گرشاسپ/ سام و پری خَنَئثی تی در متون کهن، رابطه سام و یک پری به نام عالم افروز / گل افروز وجود دارد و پری در اینجا در وجهی آسیب رسان پدیدار می شود. در زندگی سام نیزیک پری بارآور به نام پریدخت حضور دارد. دور از نظر نیست که این دو پری را که قهرمان را سوی خود می کشند، دو وجه ایزدبانوی بزرگ، ویرانگر- آفریننده، بدانیم.
بررسی عناصر داستان «اعرابی و سبوی آب» در مصیبت نامه، مثنوی و دفتر هفتم مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان «اعرابی و سبوی آب» از جمله داستان هایی است که در متون مختلف منظوم و منثور فارسی آمده است. در میان آثار منظوم، این داستان را در مصیبت نامه عطّار، مثنوی و دفتر هفتم مثنوی می توان دید. در این مقاله، به منظور شناختن قدرتِ خلّاقیت و داستان پردازی سرایندگان این آثار، برخی از عناصر این داستان چون پیرنگ، شخصیّت، گفت وگو، حقیقت نمایی و زاویه دید بررسی می گردد. تحلیل زاویه دید بر اساس دیدگاه روایت شناسانی چون پرینس و ریمون- کنان، که آن را کانونی شدگی می نامند، نشان می دهد که تعداد شخصیّت های کانونی شده داستان در مثنوی مولوی بیشتر است. به نظر می رسد مولوی با گسترش دادن پیرنگِ داستان و نیز با افزودن بر تعداد شخصیّت ها و ایجاد گفت وگوهای طولانی، داستان و عمل روایت را جذّاب تر نموده است. نگارندگان این جُستار می کوشند با بررسی عناصر یادشده نشان دهند کدام یک از این سرایندگان در پرداخت این داستان موفق تر بوده اند. سراینده گُمنام دفتر هفتم، به رغم آنکه مثنوی را پیشِ رو داشته است، بهره چندانی از شیوه های داستان پردازی مولوی نبرده است.