ژاله آموزگار

ژاله آموزگار

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۱.

متمم های ریشهه dā در زبان اوستایی و فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصریف حالت متمم نقش معنایی ریشه dā

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۱
در زبان های ایرانی دوره باستان (اوستایی و فارسی باستان) علاوه بر ساختمان تصریفی می توان روابط نحوی و نقش های معنایی هر یک از حالت های دستوری و حاشیه ای را بررسی کرد. در این زبان ها، متمم های فعل که می توانند اسم، صفت و یا ضمیر باشند، از طریق حالت نشانی بازنمایی می شوند که با توجه به فعل بر نقش های گوناگونی دلالت دارند. بازنمایی متمم های فعل و کارکرد حالت ها با افعال مختلف، تاکنون جز اشاراتی مختصر، مورد توجه محققان این حوزه نبوده است. به این دلیل، بررسی این موضوع در زبان های ایرانی باستان قدری مغفول مانده است. از این رو، در این نوشتار به بررسی متمم های یکی از ریشه های فعلی پرکاربرد و پربسامد زبان اوستایی، dā، پرداخته می شود که در متون اوستایی بیشتر در معانی دادن، آفریدن و قراردادن و در کتیبه های فارسی باستان با بسامدی کم در معانی آفریدن و دادن آمده است. چنانکه از بررسی جملات حاوی ریشه dā برآمد، متمم های این ریشه، با توجه به معنی و بافت جمله در زبان فارسی باستان در حالت های مفعولی و برایی و در زبان اوستایی در حالت های مفعولی، برایی، اضافی و دری در نقش های معنایی متعددی چون موضوع/ کنش پذیر، پذیرنده، بهره ور، تمیز و مکان ظاهر شده اند. 
۲.

نقش های معنایی حالت برایی در زبان اوستایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حالت نقش معنایی حالت برایی زبان اوستایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۶۲
در زبان های تصریفی نشانه های حالت که برای جنس های مختلف متفاوت اند و حالت و شمار را مشخص می کنند، هرگز نمی توانند همه معانی و دیگر خواص حالت را نشان دهند. در واقع، نشانه و اسم حالت در وهله نخست عناوینی هستند که برخی ویژگی های نحوی یا معنایی مهم حالت را بازنمایی می کنند و قادر به توصیف کاملی از آن حالت و کارکردهایش نیستند. ازاین رو، در حوزه حالت معمولاً نشانه ها، حداقل در سه سطح بررسی می شوند: حالت صرفی، روابط دستوری و کارکرد های معنایی. زبان اوستایی، از شاخه زبان های هندوایرانی، جزو زبان های تصریفیِ دارای هشت حالت دستوری است که هر یک نقش های معنایی متعددی را می توانند بازنمایی کنند. در مقاله حاضر، نقش های معنایی حالت برایی بررسی شده است که عبارت اند از ده نقش معنایی پذیرنده، بهره ور، مکان، مقصد، هدف، گستره، شیوه، همراهی، عامل و نگرشی. نشان داده شده است که دیگر حالت های دستوری نیز می توانند نقش های معنایی همسانی با حالت برایی داشته باشند.
۵.

بازتعریف اسطوره، حماسه و تراژدی در ادبیات تعلیمی با تکیه برگلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره حماسه تراژدی ابَرمفهوم مادرمفهوم گلستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۶ تعداد دانلود : ۷۸۶
اسطوره به صورت های گوناگون تعریف شده است. پس از بررسی، این نتیجه حاصل می شود که ظاهراً اسطوره قابل تعریف جامع و مانع نیست. در اغلب این تعاریف و دسته بندی ها شاخص هایی چون روایت، نمادین، جهان بینی، مقدس، فراتاریخی، قدسی، مینوی، تخیل، نظام، ایزدان، فرشتگان و... به چشم می آید. در این پژوهش کوشش شده است تعریف دیگری از اسطوره، حماسه و تراژدی ارائه شود. در این بازتعریف، اسطوره «مفاهیم ناشناخته یا چند گونه شناخته ذهن بشرند»؛ مفاهیم ناشناخته ای که ذهن او را در بر می گیرد، همیشه و همه جا همراهی اش می کند و کوشش بی پایان انسان، شناختن و شناساندن آن هاست. از آنجا که این مفاهیم، انسانی، جهانی و همیشگی اند و در این ویژگی با اسطوره یکسان می نمایند، می توان مفاهیم ناشناخته ذهن بشر را اسطوره نامید. این همگون سازی، گره از تعاریف فراوان و گهگاه ناهمخوان و رودررو (از اسطوره) می گشاید. حماسه «چالش انسان برای شناختن و شناساندن آن مفاهیم» و تراژدی، «نتیجه (میزان پیروزی/ شکست بشر در) شناختن و شناساندن آن مفاهیم» است. مفاهیم، خود نمایشی شان را در پدیده ها نمایان می کنند که در اینجا با عنوان نماد از آن ها یاد می شود. پذیرندگی، گنجایی، ژرفایی و گستردگی مفاهیم، نمادهای به کاررفته، کارافزارهای لازم و متغیرهای فراوان در فرایند چرخه «اسطوره، حماسه، تراژدی» کارایی دارند. ادبیات تعلیمی در فرهنگ ایرانی، جایگاه ویژه ای برای یاددهی و کاربردی کردن این مفاهیم دارد؛ مفاهیمی که گاه از تعالیم دین اسلام و گاه از فرهنگ کهن ایران زمین برگرفته شده است. گلستان سعدی به عنوان نمونه ارزنده ای از ادبیات تعلیمی، گستره مناسبی برای تحلیل مفهوم شناختی است. ابَرمفهوم مورد توجه سعدی، انسان است که با مادرمفهوم آرامش چالش دارد اما اسطوره بنیادین آز پیش روی اوست که در سراسر کتاب، حضوری شگرف دارد و مانع دستیابی (و پیروزی) می شود و او را از شناخت خود و دیگر مفاهیم (آرامش، ترس، مرگ و...) بازمی دارد.
۹.

پیکرکی همسانِ نوزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رستم پیکرک نوزاد سام گرشاسپنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۶۷۱
پس از زاده شدن رستم با آن کیفیت خاص که در شاهنامه آمده است، پیکرکی (عروسکی) از نوزاد از پرنیان درست می کنند و بر چهره او نقش ناهید و مهر می نگارند، بر بازوانش اژدهایی تصویر می کنند و به دست او چیزی همانند چنگال شیر می دهند. عروسک را بر سمندی می نشانند و برای زال به زابلستان می فرستند. درست نظیر این پیکرک، بنا بر روایت گرشاسپ نامه هنگام زاده شدن سام از پرند درست می کنند و او را بر اسبی می نشانند و به حضور گرشاسب می فرستند. پرسش این است که آیا رساندن خبر زاده شدن نواده بزرگان و به خصوص پهلوانان الزاماً با فرستادن پیکرک نوزاد صورت می گرفته است؟ چرا در این مورد از نگارگری بهره نمی جستند؟ در این مقاله کوتاه این دو پرسش مهم مطرح شده تا پژوهشگران برای آن پاسخی درخور بیابند.
۱۰.

حماسه های رستم و خاندانش

کلیدواژه‌ها: اسطوره حماسه رستم زال گرشاسب سام خاندان رستم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی حماسه اساطیری
تعداد بازدید : ۳۱۵۳ تعداد دانلود : ۲۱۷۷
آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، حماسه های رستم و خاندان اوست. یافته های تحقیق نشان می دهد که داستان رستم، اصلی سکایی دارد و این فرض با نبود نام رستم و زال در اوستا و طرح بسیار کمرنگ حضور این پهلوانان در ادبیات پهلوی، هر چه بیشتر تقویت می شود. این قوم با رسیدن به شرق ایران و تغییر نام «زرنگ» به «سیستان»، با خود، آمیخته ای از فرهنگ «دولت شهرهای» آسیای مرکزی را به ارمغان آورده اند، فرهنگی که ملهم از بن مایه های ایرانی، یونانی و هندی بود و ضمناً با فرهنگ کوشانی و شکوفایی هنری آن بیگانه نبود. فردوسی با توجه به روایات شفاهی و گاه مکتوب شرق ایران و خراسان بزرگ ـ که گوسان ها (خنیاگران) آن را اشاعه داده بودند و اغلب در عصر او به کتابت درآمده بود ـ و تبدیل آنها به شعر عروضی، اثری درخشان پدید آورد. فردوسی با کنار گذاشتن پهلوانان کهن، و محور ساختن رستم در تمام داستان های شاهنامه (از زمان منوچهر پیشدادی تا گشتاسب کیانی تقریباً 700 سال) سعی در حفظ وحدت اثر حماسی ایران ـ شاهنامه ـ داشته است. سلسله نسب های به دست آمده از منظومه های حماسی دیگر (بهمن نامه، فرامرزنامه، برزونامه، جهانگیرنامه،...) که تقریباً الگوهایی مشابه دارند، این فرض را تقویت می کند که همگی بر اساس یک متن و الگوی واحد، شکل گرفته اند. بیشتر نام های به دست آمده از افراد این خاندان پهلوانی، مربوط به منظومه بهمن نامه است. همچنین تعداد نام های به دست آمده از فرزندان مؤنّث این خاندان، در مقایسه با فرزندان ذکور آنها بسیار کمتر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان