مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
اسطوره های ایرانی
حوزه های تخصصی:
یشت ها بخشی از ادبیات اوستایی را تشکیل می دهد. پانزدهمین یشت اوستا، رام یشت نام دارد که یشتی است در ستایش ایزد ویو که یکی از ایزدان کهن قوم هند و ایرانی است و آن را همان ایزد باد می شمارند. بخشی از این یشت از یشت های کهن است. مضمون این یشت مطالب بسیار کهن اساطیری است از جمله اسطوره گرشاسب و پهلوانی او.کرده (بخش) نخست این یشت از پیچیدگی های واژگانی و نحوی خاصی برخوردار است و مطالبی اساطیری مربوط به دوران پیشدادی در این یشت آمده که همه در پیوند با اسطوره ویو و گرشاسب است. در این مقاله به بررسی و توصیف این بخش از این یشت پرداخته شده است.
بیدل دهلوی و اسطوره های ایرانی
حوزه های تخصصی:
قرن یازدهم هجری دوران افول اسطوره های ایرانی است. اگرچه در عصر صفوی پرچم وحدت ملی ـ که قرن ها بر زمین افتاده بود ـ برافراشته می شود، ولی از «اسطوره های ملی» به عنوان مرکز ثقل این اتحاد، اثری در میان نیست. دو شاخة ایرانی و هندیِ شعر عصر صفوی به مسأله اسطوره نگاهی مشابه دارند، با این تفاوت که در شاخة ایرانی، شاعران با میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی ایران هم از طریق متون و هم از طریق روایات شفاهی آشنایی کامل دارند، ولی در شاخة هندی، این میراث از طریق متون فارسی و با واسطه، به ذهن شاعران آن دیار راه یافته است.
بیدل دهلوی به عنوان نماینده تمام عیار شاخة هندی شعر قرن یازدهم و دوازدهم هجری در سلب ماهیت ملی از اسطوره های ایرانی، در سایة یک جبر فلسفی ـ تاریخی، بسیار جدی عمل کرده است. در این تحقیق به چگونگی این دگرگونی توجه شده و در پایان این نتیجه به دست آمده است که آشنایی بیدل با اساطیر ایرانی از راه مطالعه در آثار ادیبان و عارفان فارسی زبان بوده است.
نقد و تحلیل کتاب پیکرگردانی در اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نقد و تحلیل» آثاری که به نحوی با مباحث و سرفصل های دروس دانشگاهی تناظر و تناسب دارند، از مؤثرترین کوشش های علمی دانشگاهی می تواند به شمار آید و از مصادیق بارز اثربخشی نقد ادبی است که برای جامعه فعال علمی یک ضرورت محسوب می شود.
این «نقد و بررسی ها»، افزون بر آشکارکردن ظرفیت ها، نقاط قوت و کاستی های یک اثر و نشاط فضای علمی را به همراه خواهد داشت. موضوع این نوشتار نقد و تحلیل کتاب پیکرگردانی در اساطیر، تألیف منصور رستگار فسایی، چاپ دوم، 1388، از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.
جستار حاضر نخست، این کتاب را معرفی سپس، پاره ای از ظرفیت ها و نقاط قوت آن را تحلیل می کند. در بخش دوم، به بررسی و نقد کاستی های کتاب می پردازد و پیشنهادهایی را عرضه می دارد که با لحاظ داشتن آن ها ساختار و محتوای کتاب به کمال نزدیک تر می شود و رویکردها، استنباط ها، و مباحث آن از اتقان بیش تری برخوردار می شود.
تبیین قلمرو و فضای برگزیده در اندیشه و اسطوره ایرانیان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای جغرافیایی نتیجه ترکیب عناصر کالبدی و محتوایی است که در قالب سازه های انسانی آشکار می شود. نمود بیرونی و کارکرد عناصر کالبدی فضا و اندیشه، با ذهنیت و آرمان ساکنان فضا، نسبت سرراستی داشته است. جستار فضای برگزیده در پیوند با تخصیص و چینش عناصر کالبدی فضا است به گونه ای که ساکنان فضا می کوشند این عناصر را در پیوند با امور قدسی و ماورایی قرار دهند تا نیازهای مادی و معنوی شان تأمین شود. ساخت و پرداخت چنین فضایی از دیرباز در جهت دهی به کنش و منش انسان جهت داده است. فضای برگزیده در اسطوره ها و اندیشه ایران باستان نمودی تمثیلی دارد که در آن خونیرس جایی که ایرانویج در کانون آن قرار دارد مرکز هفت اقلیم است. مرکزیت عالم و آفریدگی اهورامزدا، دو ویژگی ایرانویج است. این فضا تصویر کوچکی از کیهان به شمار می رود که صفت ملکوتی و جاودانگی دارد. داده های مورد نیاز تحقیق حاضر به روش کتابخانه ای گردآوری شده است و روش پژوهش و روش شناسی متن نیز به ترتیب تاریخی و روایتی-نقلی هستند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بخش عمده ای از شیوه اندیشه وری این دوره برگرفته از باور به اصل اشه یا ارته به عنوان نظم کیهانی است. شناسه های یاد شده درباره اَرتَه شهر ایرانی گویای منطق توحید، دست کم در بُعد عملی است. در اندیشه و اسطوره ایران باستان، والایی و ارزش مندی، قلمرو و فضای برگزیده تا زمانی ماندگار است که در پیوند با امور ماورایی و آسمانی است.
اژدها در اسطوره ها وفرهنگ ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها جلوه هایی از فرهنگ یک ملت و به تعبیری، خاستگاه هنر و ادبیات هستند. درواقع، فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی ریشه در اسطوره های آن ملت دارد. وقتی سخن از اسطوره به میان می آید، در باور همگان، موجودات عجیب اسطوره ای از جمله اژدها نمایان می شوند.اژدها در بسیاری از باورهایاسطوره ای و فرهنگی چینیان حضوری جدی دارد. هدف نگارندگان این نوشتار بررسی جایگاه و مفاهیم اژدها در اسطوره های ایران و چین و در داستان های عامیانه دو ملت است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات تطبیقی است. این پژوهش نشان می دهد که به جز موارد نادر اشتراک، در اسطوره های ایرانی، اژدها در مقابل پهلوانان اسطوره ای قرار می گیرد و پیروزی قهرمان منوط به کشتن اژدها است، اما در اسطوره های چین، در نهایت، اژدها رام می شود و صلحی بین قهرمان و اژدها به وجود می آید. اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران باز همان سیر اهریمنی خود را می پیماید، در مقابل در فرهنگ چین اژدها جایگاه ویژه و مثبتی دارد.
اسطوره های ایرانی؛ برآیند دگرگونی های اجتماعی و جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله دیدگاه های مهم درباره اسطوره دی دگاهِ امیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی، است. دورکیم معتقد است که اسطوره ها ازلی نیستند، بلکه تابع عوامل تاریخی و به تبعِ آن، عوامل اجتماعی و جغرافیایی هستند. این دیدگاه درباره اسطوره های ایرانی نیز درست به نظر می رسد؛ از این رو، در این جستار اسطوره های ایرانی از این منظر بررسی شده اند. بر این اساس، باور به نخست از خاک بودن وجود انسان و آسمان در اسطوره های ایرانی ممکن است روایتی بازمانده از عصر حجر، از فلز بودن آن دو، اسطوره ای به جا مانده از دوره آهن، و باور به روییدن دو شاخه ریواس از نطفه گیومرت، اسطوره ای باقیمانده از زندگی کشاورزی اقوام هندواروپایی باشد. نظام مردسالارانه نیز اسطوره های خود را ساخته است؛ به این معنی که ایزد نرینه ای چون زروان، زاینده اورمزد و اهریمن است و این خویشکاری زنان را از آنان گرفته است؛ همچنین از آنجا که سرمای شدیدی بر سرزمین نخست آریاییان حاکم بوده است، به باور ایرانیان، برخلاف اورمزد که آتشین مزاج و مقدّس است، اهریمن برخاسته از آنجا و خود از جنس سرما است. کوچ آریایی ها و گریز آنان از سرما در وندیداد در داستان جمشید تجلّی یافته است. اسطوره تیشتر و ستیز او با دیو اپوش، دیو زندانی کننده آب ها، برآیندِ خشک سالی در ایران است. وضعیت ایزدان نیز ناشی از اوضاع سیاسی بوده است؛ چنان که اورمزد در هنگام تمرکز قدرت سیاسی در دوره ساسانی، تبدیل به خدای برتر مطلق می شود، درحالی که در حکومت ملوک الطّوایفی پارتی که پادشاه قدرت مطلق نیست، اورمزد چنین جایگاهی ندارد.
شکل گیری ایران در اسطوره های آفرینش و هویت ملّی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر اسطوره های ایرانی آفرینش بر شکل گیری هویت ملی در ایران در پهنة تاریخ می پردازد. اسطوره ها در شکل گیری هویت ایرانی در مرزهای سرزمینی ایران نقش مهمی داشته اند. در اسطوره های آفرینش، سرزمین ایران در مرکزِ جهان قرار داشته و به عنوان سرزمینی مقدس که بهترین سرزمین هاست معرفی شده و محدوده سرزمین های ایرانی نیز در اسطوره های آفرینش معمولاً از ناحیه سُغد یعنی آسیای مرکزی آغاز شده و با دربرگرفتن فلات ایران تا منطقه شام را شامل می شود (فاصله سرزمینی چین تا مدیترانه، یا محدوده رود آموی تا رود فرات). ترسیم چنین تصویری از ایران در اسطوره های آفرینش به انباشت مفهوم سرزمینی به نام ایران در ذهن مردمان ساکن در محدوده سرزمینی فلات ایران در دوره های تاریخی گوناگون انجامیده و توانسته است از این رهگذر به ایجاد و تداوم هویت ایرانی کمک کند و عنصر سرزمین را که معمولاً برای ساخت دولت- ملت ها در نظریه های مدرن هویت نیز بدان اشاره می شود، فراهم آورد.
اَژدَها نماد کدام خشک سالی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اَژدَها در داستان های اسطوره ای ایران، نماد گجستگی بویژه نماد خشک سالی است. پژوهش گران، نبرد پهلوان و اَژدَها را نماد نبردِ ترسالی با خشک سالی می دانند. در این جستار انگاره ای دیگر درباره سرشت برخی اَژدَهایان در داستان های اساطیری به پیش کشیده می شود. چکیده سخن این است که اگرچه اَژدَها در اساطیر، نماد خشکی است؛ در برخی داستان هایِ اَژدَهااوژنی، گزاره هایی است که نشان می دهد اَژدَها نمادِ خشکیِ سرمایی است نه خشکیِ گرمایی؛ زیرا در آن داستان ها، اَژدَها با زندانی کردن آب، بر آن چنبره می زند. با کشته شدن اَژدَها، آب روان می شود و گیاهان سربرمی آورند و این می تواند نماد شکستِ کوه های یخینِ باستانی و آب شدن یخ ها باشد. گزارش های فردوسی با یافته های زمین شناسان و پژوهندگان گروه جغرافیای طبیعی، بسیار هم خوان است و نشان می دهد که اَژدَها با یخبندان های دوره کواترنری پیوندی استوار دارد.
اسطوره های کهن و نگرش معاصر ایرانیان به نظام بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های ایرانی بر نگاه سیاسی و بین المللی ایرانیان در گستره تاریخ نقش و کارکرد فراوانی داشته است. در این مقاله با کمک رویکرد سازه انگاری به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم اسطوره های ایرانی به عنوان و به مثابه یکی از سازه های معنایی در ساخت و شکل گیری هویت ایرانی و نیز در نگرش بین المللی ایرانیان و تعریفی که از خود، دیگری و محیط پیرامونی و بیرونی خود ارائه داده و می دهند، نقش مهمی داشته است. البته آشکار است که در کنار این سازه معنایی، دیگر سازه های معنایی مهمی همانند تاریخ، دین، مذهب، آداب و رسوم، زبان و... نیز در شکل گیری هویت ایرانی تأثیرات مهم و شایسته ای داشته و البته همه این سازه های معنایی در ارتباطی پیوسته و با هم است که هویت ایرانی را شکل داده و می دهند. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که: «اسطوره های ایرانی چه کارکرد و نقشی در ترسیم هویت ایرانی و در نگرش ایرانیان به نظام بین الملل داشته اند؟» در پاسخ این فرضیه را می توان طرح کرد که: «اسطوره های ایرانی به عنوان یکی از مهم ترین سازه های معنایی مشترک در اذهان و افکار همه ایرانیان از طریق ترسیم مرزهای ایران به عنوان عنصر سرزمین، بیان ویژگی های ایرانیان به عنوان عنصر جمعیت و تعریف کارکرد جامعه ایرانی به عنوان یک دولت - ملّت (عنصر حاکمیّت)، در شکل دهی به هویت ایرانی و نگرش بین المللی ایرانیان نقش انسجام بخش و هماهنگ کننده داشته است». برای اثبات این ادعا نیز درونمایه ها و مفاهیم اسطوره های ایرانی بررسی شده و کارکرد آن در دوره های گوناگون تاریخ ایران مورد توجه قرارگرفته است
ناپدیدشدگان در عرصه ادبیات (رمزگشایی از راز ناپدید شدن برخی قهرمانان در پایان داستان ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
283 - 324
حوزه های تخصصی:
ناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّت های داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونه هایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آن ها به این نتیجه می رسد که در ادبیات سایر ملّت ها نیز نمونه هایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت می شود و نتیجه دیگر آنکه باور داشت اصل ناپدیدی در همه ادوار بشری، حتّی دوره متاخّر نیز در میان همه اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیه ریشه مشترک در ادبیات جهان قوت می بخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگی هایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونه ای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهن الگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهن الگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است .
پدیدارشناسی قهرمان در حمزه نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
107 - 75
حوزه های تخصصی:
اسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواست های جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی می کنند. حمزه نامه ، یکی از اسطوره های ایرانی اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواسته های درونی جامعه اسلامی را با بهره گیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بیان نماید. در این متن ادبی، کهن الگوی قهرمان که ریشه در روان انسانی دارد، در قالب شخصیت تاریخی حمزه ابن عبدالمطلب تجلی یافته است تا حقایق پنهان در روان جامعه را به زبان بیاورد. پژوهش حاضر به منظور یافتن عوامل و نیازهای جامعه اسلامی قرن هشتم، تلاش دارد تا با بهره گیری از مبانی روانشناسی و جامعه شناسی عصر حاضر و دیدگاه های اسطوره پژوهانی همچون میرچا الیاده و جوزف کمبل، با رویکردی تاریخی تطبیقی، این متن ادبی را بازخوانی، تحلیل و به گونه ای پدیدارشناسی نماید. حاصل چنین پژوهشی، رسیدن به این حقیقت است که به دلیل تنوع فرهنگی، ملی و اقلیمی جامعه اسلامی آن دوره، تهدید انسجام درونی جامعه بسیار زیاد است؛ ضمیر ناخودآگاه جامعه اسلامی ایرانی برای حل این مشکل، لباس های فاخر فرهنگ ایرانی را بر تن قهرمانی سامی نژاد با خُلق و خُوی اسلامی می کند تا بقای خود را تضمین نماید.
دگرگونی اساطیر در قصه های عامیانه مشدی گلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۸
۱۱۴-۸۷
پژوهش پیش رو درصدد یافتن بنمایه های اساطیری قصه های مشدی گلین خانم از مجموعه های ارزشمند قصه های عامیانه ایرانی برآمده است. در این پژوهش پس از شناسایی عناصر و شخصیت های اساطیری در میان قصه ها، مشخص می شود که اسطوره ها در فرایند انتقالشان به قصه های عامیانه این کتاب، دچار تحولاتی شده اند؛ ازجمله اینکه برخی از اجزای اساطیر در بازتعریف عامیانه شان حذف شده یا تغییر کرده و یا جزئیات دیگری بر آنها افزوده شده است و برخی از شخصیت های اساطیری در پیکر شخصیت های دیگر نمود یافته اند. مجموع تحولات اساطیر در قصه های این کتاب بر اساس الگویی که مهرداد بهار به دست داده، تحت چهار عنوان دگرگونی، شکستگی، ادغام و ورود عناصر بیگانه بررسی شده است. در پایان این نتیجه به دست آمد که بر اساس ذات تحول پذیر اسطوره ها، شخصیت ها و پدیده های اساطیری در قصه های عامیانه نیز برای باورپذیر شدن یا هماهنگ کردن خود با فضای جدید با تغییراتی روایت می شوند و هم چنین می توان با بررسی قصه های عامیانه به برخی ابعاد مغفول مانده اساطیر پی برد.