فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۶٬۶۳۱ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
تصوّف در دوره مشروطه، نظام اجتماعی فعّالی نیست. از آنجایی که دوره مشروطه، دوره شور انقلاب و آزادی خواهی است؛ جامعه ایستای ایرانی در این دوره به سبب آشنایی با فرهنگ غرب، تکانی به خود داده و در مسیر مدرنیته گام برداشته است. شعر فارسی نیز چون جامعه ایرانی در تلاش است کسوتی نو پوشد و نوگرایی در مفاهیم را محور حرکت به سمت مدرنیسم قرار دهد و در همگامی با حرکت انقلابی مردم از آنچه متعلّق به سنّت است تبرّی جوید. درواقع، عرفان در این دوره در کشاکش انقلاب های مردمی، رنگ باخته است. اگر نوری کم رنگ از آموزه های عرفانی در این دوره دیده می شود ریشه در سنّت و تأثیرپذیری شاعران این دوره از گذشتگان و بالاخص شاعران سبک عراقی دارد. در این میان، شاعران سنّت گرای اواخر قاجار و عصر مشروطه بیش از همه از خاقانی که مضامین عرفانی از عناوین اصلی مضامین شعری او و زمینه های سخن اویند متأثّر شده اند. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، عرفان گرایی را با تأکید بر تأثیر از خاقانی مورد مطالعه قرار داده و جلوه های عرفانی اشعار ادیب پیشاوری، ادیب الممالک فراهانی، قآانی شیرازی و محمدتقی بهار را در موضوعاتی چون «زهد و دنیاگریزی»، «فقر»، «عزلت»، «استغناء»، «اهمیت جان (روح)» و «فلسفه ستیزی» بازکاویده است. نتایج پژوهش حاضر نشان از تأثیرپذیری شاعران موضوع پژوهش در بازتاب مفاهیم عرفانی از خاقانی دارد.
بررسی بازتاب تخیّلی عنصر باد در منطق الطیر عطّارنیشابوری با رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
41 - 72
حوزههای تخصصی:
عناصر هستی بخش تصاویر تخیّلی گوناگونی در آثار هنرمندان و شاعران دارد. یکی از تجربیات خواننده شعر در مواجهه با تصاویر تخیّلی، کشف رمزهای شعری است و به ارتباط دو سویه با شاعر در تجربه های مختلف او می انجامد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با این فرض که «مرغ زرّین» خود ِعطار است و رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران مبنی بر منظومه تخیّل روزانه (قطب های مثبت و منفی) و شبانه (تعدیل و تلطیف این دو قطب)، به بررسی و تحلیل تصاویر تخیّلی باد در منطق الطیر به عنوان بازتابی از تجربیات درونی و بیرونی شاعر در ارتباط با خود، جهان، شعر و مخاطب، پرداخته است. خویشکاری های عطار با باد، مرغ زرّین، هدهد، سیمرغ و دیگر پرندگان، اسطوره قهرمان را شکل داده است. این نوع بررسی از تصاویر تخیّلی ارتباطی با صورخیال از نظر بلاغی وآرایه های ادبی ندارد؛ بلکه کشف ماهیت عنصری شاعر و هم چنین رمزگشایی لایه های پنهانی تر شعر او است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عنصر باد در این اثر بیشتر دوگانه و در ریخت مثبت حیوانی با محرکه عروجی سفر است و از نظر ساختار اسرارآمیز و وضعیت های ترکیبی به نظام تخیّلی شبانه ژیلبر دوران نزدیک تر است.
بررسی تحلیلی نور و ضدّنور در حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
13 - 40
حوزههای تخصصی:
نور یکی از زیباترین شگفتی های جهان خلقت و از بحث برانگیزترین مسائل بنیادی در فلسفه و عرفان اسلامی است. از آن جا که عالمِ عرفان عرصه پیدایش اضداد است؛ توجه به ضدّنور و مصادیق آن نیز، برای تکمیل رسالت سالک در اتّحاد با نور مطلق، ضروری است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به تبیین اندیشه های دینی و اشراقی سنایی در رابطه با تقابل نور و ضدّنور، در مثنوی حدیقهالحقیقه پرداخته است. بر این اساس؛ مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که استدلال ها و تفسیرهای سنایی از نور، بیشتر ناظر بر کدام جنبه از جلوه گری نور است و موانع و اضداد نور را در مسیر سلوک چگونه می توان شناخت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که حکیم سنایی اشراف کامل به مبحث نور، از منظر دین و عرفان داشته و در سایه مصادیق حسی و انتزاعی نور و اضداد آن، از هدایت و آگاهی با رمز نور؛ و از گمراهی و غفلت با رمز ضدّنور یاد کرده است. همچنین وی پیامبر اکرم (ص)، انبیاء، اولیاءالهی، قرآن، دل و عقل را از منابع مهم کسب نور معرفی کرده و سرمنشأ نور آن ها را ذات اقدس الهی می داند.
تأثیر فارسی بر اشعار بلوچی مولوی عبدالله روانبُد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوچی و فارسی شاخه هایی از خانوادۀ زبان های ایرانی هستند که در درازنای تاریخ در فلات ایران و در همسایگی و تعامل با همدیگر بوده اند. یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی، بررسی تأثیر و تأثرهایی است که میان ادبیات زبان های گوناگون وجود دارد. نظر به غلبۀ فرهنگی زبان و ادبیات فارسی در ایران و نفوذ گستردۀ آن در میان اقوام مسلمان، تأثیرات این زبان و ادبیات آن بر ادبیات و شعر بلوچی نیز آشکار و قابل توجه است. تأثیرپذیری شاعران دورۀ دوم ادبیات بلوچی و مکتب ملاها از فارسی به اوج می رسد. مولوی عبدالله روانبُد از شاعران نامدار بلوچی و از نسل آخرین شاعران این مکتب است. او شاعری دوزبانه است که در شعرهای بلوچی او نیز تأثیر زبان و ادبیات فارسی قابل توجه است. این نوشتار با بررسی شعر بلوچی روانبُد به روش توصیفی-تحلیلی در پی روشن کردن چنین وجهی در سروده های او بوده است. شعر روانبُد از نظر تأثیرپذیری از زبان و ادبیات فارسی یک دست نیست، گاه شعر او با آن که از لحاظ مضمون و عناصر خیال به شدت متأثر از فارسی گویان بزرگی چون سعدی است، از لحاظ زبانی، روان است و بدیع می نماید و گاهی نیز چنان فارسیانه بلوچی می سراید که مصرع ها با تغییر یا تعدیل یک واژه، فارسی می شوند و حتی برخی از آن ها را می توان کاملاً فارسی دانست.
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمدحسین محمدی» براساس دیدگاه «اریکسون» و «گیدنز» چکیده موضوع این مقاله بررسی چگونگی شکل گیری هویت کودک و نوجوان در داستان های کودکانه «محمد حسین محمدی» براساس دیدگاه «اریک اریکسون» و «آنتونی گیدنز» است که با روش تحقیق توصیفی تحلیلی، به بررسی عوامل هویت ساز پرداخته است. کودکان، با تجربه ی فقر، بعد شرم نهادینه شده و همچنین پنهان کردن احساسات خود، هرگز به مجموعه ای سازمان یافته ای که بتواند یک واحد متشکل از شخصیت و هویت آنان را بسازد، دست نخواهند یافت که می تواند سرمنشا بحران های آتی آنان باشد. در این پژوهش مراحل رشد به صورت پیرنگ وار در سه داستان بررسی شد و نتایج ذیل به دست آمد: مرحله ی اول شکل نگرفتن اعتماد بنیادین در کودک که نتیجه ی زندگی در جوامعی با زیرساخت های معیوب، چالش رفتاری و بحران هویتی است؛ مرحله ی دوم بیگانگی کودک با خویشتن در قالب انعکاس خود در بازی به علت فقدان پدر و اشتغال مادر و مشکلات اقتصادی و مرحله ی سوم، الگویابی و تلاش لیبیدویی و درنهایت ناتوانی برای یافتن هویت شغلی و جنسی نوجوان در جوامع سنتی با وجود محدودیت ها از بروز «خود های متعدد».
تحلیلی شناختی بر اشعار عربی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
43 - 70
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد بلخی در تبیین معارف مثنوی برخی از صور برجسته هنری و مضامین ویژه عرفانی را در قالب اشعار عربی می نهد. این پژوهش از طریق بررسی ابیات و مصاریع تمام عربیِ مثنوی، جنبه های زبانی و ادبی این نوع اشعار را بررسی می کند و میزان نوآوری ها و نکته سنجی ها را در ساختار آن ها برمی شمارد و از گذر اشعار عربی به مهم ترین مقاصد مولانا در بیان مفاهیم توجه می کند. هدف، تحلیل موازین هنری اشعار عربی، بدعت های مولانا در حوزه ساختاری این اشعار و کیفیت تشریح مفاهیم مورد توجه او برای بیان محتواست. به شیوه تحلیل محتوایی و در رویکردی زیبایی شناختی، چگونگی تلفیق ابیات عربی با ابیات فارسی مطالعه می شود تا ضرورت وجود اشعار عربیِ مثنوی را تشریح کرد. با این هدف 123 بیت و 99 مصراع در شش دفتر مثنوی بررسی شد. نتایج نشان می دهد در مواردی زمینه بیان معنا، جز به زبان عربی امکان پذیر نیست؛ اصلی ترین دلیل این امر علاوه بر نقد منش نحویون، خروج از هنجارهای عادی زبان، آمیختگی توأمان افکار و یافته های مولانا از منابع عربی و فارسی، آفرینش معانی متعدد در فرمی نو و تعمیق تجارب عرفانی از طریق پدیدآوردنِ زبان ویژه مثنوی است. در این سیر و رهیافت تکاملی، اولویت های زبانی خاصی در ساخت و فرم روی می نماید. در همین راستا، مولانا برای تعمیق مبانی اندیشگی مثنوی دست به خلاقیت های عدیده ای می زند و از این طریق مسیر پیچ درپیچ مضامین مثنوی را در انتقال اغراض گوناگون آن هموار می سازد.
تاثیر مولفه های پست مدرن بر داستان نویسی مکتب جنوب -با رویکردی به رمان «همسایه ها» احمد محمود -(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
152 - 182
حوزههای تخصصی:
پست مدرن به معنای نوگرایی و تجدد گرایی ترجمه شده است. برخی از نویسندگان ایرانی با توجه به اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و با قرار گرفتن در جریان فکری این مکتب یا تحت تاثیر ساخت و زبان ویژه ی پست مدرن آثار خود را پدید آوره اند.احمد محمود (۱۳81-۱۳10) از جمله داستان نویسان –مکتب جنوب - است که در مسیر تاریخی و سیاسی- ملی شدن صنعت نفت - این مکتب ادبی و فلسفی قرار دارد. بر این اساس ، در مقاله پیش رو می کوشیم تا پیشینه ی این مکتب را با بررسی مفاهیم و مولفه های پست مدرن از جمله (نفی کلّیت و جامعیت ، انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع ، اعلان پایان پذیرفتن و بی اعتباری ایدئولوژی ، انکار حقیقت ثابت و عینی و..) در داستان همسایه ها احمد محمود به عنوان یکی از نمایندگان مکتب جنوب مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. حاصل آنکه هویت بومی و اقلیمی و محوریت مضامین اجتماعی در حقیقت مثلث توفیق ادبیات داستانی احمد محمود را تشکیل می دهد. نگارنده این مقاله کوشیده است از رهگذر بررسی و تحلیل داستان همسایه ها میزان بهره گیری این نویسنده داستانهای اقلیمی از مفاهیم و مولفه های پست مدرن را تبیین نماید.
واکاوی بن مایه آزادی در شعر قاسم حدّاد و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
73 - 98
حوزههای تخصصی:
شعر آزادی شاخه ای از شعر است که در آن شاعر به بیان ایده ها، احساسات و اندیشه های خود بدون محدودیت های سنتی، اجتماعی یا سیاسی می پردازد و از تحریم ها و محدودیت های زبانی و ساختاری رها می شود. در این نوع شعر، شاعر اغلب به بیان اندیشه های نو، تجربیّات شخصی و نگرش های متفاوت به جوامع و مسائل اجتماعی می پردازد. شعر آزادی با ابتکار، خلاقیّت و زبان شاعرانه می تواند بر مخاطبان خود تأثیر بگذارد و به عنوان ابزاری برای انتقاد از قدرت ها و نهادها و تبیین آرمان های فردی و اجتماعی استفاده شود. در میان عرب زبانان و فارسی گویان، شاعران برجسته ای در زمینه آزادی شعر سروده اند که از آن جمله می توان به قاسم حدّاد از بحرین و احمد شاملو از ایران اشاره کرد. اشعار این دو شاعر مملو از مفاهیم آزادی است که به عنوان میراثی ارزشمند در عرصه شعر آزادی در ادبیّات معاصر شناخته می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، درون مایه های آزادی دو شاعر را بررسی و شباهت ها و تفاوت های آن را استخراج می کند تا عوامل ظهور مضامین آزادی در شعر هر دو تبیین شود. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که عوامل اجتماعی، سیاسی و تاریخی از مهم ترین انگیزه های دو شاعر در بیان مضامین آزادی هستند. مهم ترین درون مایه های مشترک آزادی در شعر هر دو عبارتند از: برخورد با ظلم و ستم، حقوق انسانی، بیان اندیشه ها و ایده ها، انکار زنجیرها و محدودیت ها، تجربه زندان و زندگی در محدودیت.
تأثیر رمان «بیگانه» آلبرکامو بر تفکر نیهیلیستی شعر معاصر مورد مطالعه: بررسی تطبیقی با شعر بیگانه نادرنادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
99 - 128
حوزههای تخصصی:
در تفکر نیهلیستی ادبیات معاصر ایران، تأثیر اندیشه های آلبر کامو بر شعر و داستان دیده می شود. کامو در دوره ای به ادبیات ایران معرفی شد که جامعه با التهابات سیاسی اجتماعی دهه بیست و سی درگیر بود و مکتب های فکری نیهیلیسم، اگزیستانسیالیسم، رمانتیسم بر سرخوردگی و پوچی شاعران تأثیر گذاشته بود. در این دوره داستان های کامو در ایران منتشر شد و بسیاری از شاعران با دلایلی مشابه رمان «بیگانه» کامو به محتوای پوچی روی آوردند. نادرنادرپور یکی از شاعران برجسته این دهه است که در محتوای نیهیلیسم شعرش، تأثیرپذیری از کامو دیده می شود. در این مقاله به شیوه توصیفی، تأثیر آلبرکامو در اشعارش مورد بررسی قرار گرفته و شعر «بیگانه» در مقایسه تطبیقی با رمان بیگانه تحلیل شده است. نادرپور جزو شاعران نیهلیستی شعر معاصر نیست و بعد از دهه سی به تدریج از این محتوا دور می شود، اما تأثیر اندیشه های کامو در این دوره در آثارش دیده می شود. یکی از شعرهای برجسته او، «بیگانه» نام دارد که محتوای آن به رمان کامو مشابه است. نتایج تحقیق نشان می دهد: نادرپور در شعر بیگانه متأثر از اندیشه های کامو است و محتوای رمان در این شعر دیده می شود. تنهایی، بی هدفی در مسانل زندگی، سکون و عدم تلاش، بی اعتقادی، بی تفاوتی، پوچی مطلق، مرگ خواهی، از مؤلفه های اصلی رمان بیگانه است که با شعر نادرپور همخوانی دارد. شاعر با انتخاب اسم رمان، محتوای آن را در ابیات گنجانده است. همانند شخصیت مورسو بی انگیزه است اما تفاوت او با اندیشه کامو این است که از این وضعیت ناراحت است
منطق روایی در جهان موازی داستان (مطالعه موردی رمان 1Q84 اثر هاروکی موراکامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
191 - 216
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین ویژگی های داستان پردازی پسامدرن و ادبیات فرا واقع، عدم قطعیت وجود شناختی یا در هم آمیختن مرز میان واقعیت و خیال است؛ زیرا برخلاف داستان مدرنیستی که درون مایه معرفت شناختی را برجسته می کند درداستان پسامدرنیستی درون مایه هستی شناسی برجسته است و این امر حاصل مرز آشوبی های سطوح هستی شناسانه و به هم ریختن مرزهاست. هاروکی موراکامی نویسنده معاصر اهل کشور ژاپن است که در رمان های مختلفش به بیان مسائل گوناگون جهان معاصرو رازهای پنهان از شگفتی های دنیای اطراف می پردازد. خط سیر آثار او به ویژه داستان 1Q84 را می توان بر مبنای نوعی مکاشفه درونی با جهان های موازی دانست. این داستان پست مدرنیستی پیرنگی خلاف عادت دارد به گونه ای که براساس منطق روایی کلاسیک که خواننده به آن عادت دارد نمی باشد و فهم آنها در گرو درک و دریافت جهان های موازی و ممکنی است که در علم فیزیک کوانتوم مورد توجه قرار می گیرند. در این روایت زمان و مکان داستان در جهت تکثر جهان های مختلف و چندگانه فیزیکی طرح ریزی شده و به صورت عدم قطعیت، مکان مبهم، زمان نامشخص وهستی شناسی چندجهانی درداستان موراکامی مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله پیش رو که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش سندکاوی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، نگارنده در تلاش است تا ارتباط میان مفهوم جهان موازی (ممکن) با روایت داستان یاد شده را مورد توجه قرار دهد. نتایج نشان می دهد روایت این داستان به صورت موازی قرار گرفتن زمان و مکان، و نیزهویت و ماهیتِ گنگ و خیالی، به ایده جهان موازی بسیار کمک کرده است
بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
77 - 104
حوزههای تخصصی:
علاوه بر حماسه ملی، تاریخی و دینی، حماسه عرفانی نیز در بین آثار صوفیان و عارفان فارسی یافت شده است که روح سالکان مانند قهرمانان حماسه با شیطان پنهان درون یا نفس امّاره خود، پی درپی در ستیز و جدال است. سهروردی نیز در رساله عقل سرخ با زبانی رمزی به وصف چگونگی گرفتار شدن روح در بند جسم می پردازد و از زبان پیر نورانی، پیچ و خم ها و عقبه های مسیر بازگشت به اصل روحانی را بیان می کند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی به بررسی مؤلفه های حماسی در رساله عقل سرخ سهروردی پرداخته و هدف از آن یافتن مؤلفه های حماسی عرفانی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه ها و نمادهای حماسی چون جدال نیکی و بدی، سفر، هفت خان، لزوم همراهی پیر یا راهنما در هفت خان، کوه قاف، سیمرغ، پهلوانان حماسی، جام گیتی نما، جنگ افزارها و چشمه زندگانی به رساله عقل سرخ رنگ و بوی حماسه عرفانی بخشیده است.
تطبیق گُردیه در شاهنامه با آتنا در ایلیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
105 - 138
حوزههای تخصصی:
الهه گان کلان کردار هندو اروپایی همچون آتنا، ضمن آنکه خود، برخی از ویژگی ها را از فرهنگ اجتماعی اقوام زنان کهن همچون سکاها برگرفته و در خود ادغام کرده اند؛ رفته رفته در بستر زمان بر اثر علل یا عواملی، پاره ای از صفاتشان را به شخصیّت های حماسه های ملل هندو اروپایی بخشیده اند و آن خصوصیّات در میان شخصیت های حماسی تقسیم شده است. بر همین اساس، بررسی در پیرامون شخصیّت خدابانوی کبیری مانند آتنا و مقایسه آن با گُردیه زن حماسی ایران، نشان می دهد که گُردیه تحت تأثیر تحوّل طبیعی اسطوره و نیز تعاملات فرهنگی دو ملّت ایران و یونان، بعضی از خصوصیّات کلی و جامعِ آتنا را از او برگرفته باشد. هدف از پژوهش حاضر آن است که وجوه تشابه و همچنین تفاوت های گردیه، شخصیّت تاریخیِ شاهنامه فردوسی و آتنا الهه اساطیر یونان را به روش توصیفی تطبیقی مورد واکاوی قرار گیرد. این دو قهرمانِ زن در ویژگی هایی همچون زیبایی، والاتباری، حکمت، کُنش گری، جنگاوری و مهارت در به کار بردن رزم افزارها، مشترک هستند. عمده ترین وجه تفاوت این دو، آن است که آتنا سرشت ایزدینه دارد و گردیه از این ویژگی برخوردار نیست. یافته پژوهش این انگاره را سامان می دهد که گُردیه، خود، قطعه شکسته و پراکنده ای از آتنا در اساطیر یونان است؛ زیرا جنبه هایی از وجوه شخصیّت او در کالبد گردیه، آشکارا قابل بازشناسی است.
اشعار نویافته از شوریده شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
75-102
حوزههای تخصصی:
هدف بنیادین ما در این مقاله این است که دریابیم با مطالعه اسنادی غیر از مکتوبات نیز می توان ابیاتی از شاعران را رصد کرد که چه بسا در مجموعه اشعار ایشان گرد نیامده باشد؛ چنان که برای شوریده چنین بوده و ما توانسته ایم 113 بیت از این شاعر را به دست آوریم که در دیوان وی دیده نمی شوند. وانگهی پیامد این جست و جوها، شناخت و معرفی چهره های جدیدی از فرهنگ و هنر کشور است که گاه هرگز در جایی از آن ها نامی به میان نیامده است. این پژوهش به شیوه منبع پژوهی مستقیم انجام شده است و با دشواری و زحمتی تمام، به مدت چند سال، اغلبِ سنگ قبرهای گورستان قدیمی شیراز، نامور به دارالسلام، از نظر گذشته اند. ابیات حک شده پس از بازخوانی و تصحیح، نهایتاً در نسخه های موجود دیوان شاعر کاویده و بررسی شده اند و با اطمینان از عدم ضبط در نسخه ها، به عنوان ابیات نویافته ارائه شده اند. مهم ترین دستاورد، شناسایی و معرفی بیش از یکصد بیت از اشعار شوریده شیرازی است که با توجه به درج تخلص در آن ها، صحت انتسابشان قطعی است. این مهم به تکامل دیوان این شاعر نیز کمک شایانی می نماید. دیگر، ماخذیابی تعدادی از حکایت ها یا داستان های عامیانه شیراز است که تا پیش از این شأن تاریخی بودن آن ها مشخص نبوده است.
بررسی تطبیقی کاربرد ادب اصلاح در لزومیات ابوالعلاء معرّی و موش و گربه عبید زاکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
99 - 117
حوزههای تخصصی:
با بررسی آثار شاعران و نویسندگان در طول تاریخ با ادیبان و شاعرانی مواجه می شویم که از وضعیت موجود جامعه خود در زمینه های مختلف بیزاری جسته اند. این ناقدان به دلیل برخورداری از روحیه ای انتقادی نمی توانند به راحتی از این ناهنجاری ها بگذرند؛ بنابراین به شیوه های گوناگون بسته به شرایط حاکم بر جامعه، کاستی ها و انحرافات را به منظور آگاه کردن مردم و اصلاح این ناهنجاری ها مورد انتقاد قرار می دهند. در این ارتباط ابوالعلاء معرّی و عبید زاکانی دو تن از ادیبان بزرگ در ادب عربی و فارسی هستند که ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی دوران خود را در قالب نقد اجتماعی بیان کرده اند. لذا در این پژوهش بر اساس«روش تطبیقی» نقد هر یک از این دو شاعر بر اوضاع اجتماعی دوران خود را مورد بررسی قرارداده ایم که با بررسی زمینه های مشترک اجتماعی در اشعار این دو شاعر دریافتیم، هر دو از شعر خود به عنوان سلاحی برنده برای بیان مسائل اجتماعی استفاده کرده تا بتوانند ناهنجاری هایی نظیر: بی عدالتی و ستمگری طبقات حاکم، حیله و فریب کاری، زهد ریایی، جهل و سادگی مردم و دیگر انحرافات موجود در جامعه خود را مورد انتقاد قرار دهند.
مقاومت سلبی و ایجابی در تذکرة الاولیاء عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
165 - 193
حوزههای تخصصی:
تصوف معطوف به نجات آحاد جامعه است و برای مدیریت جامعه برنامه مدونی ندارد؛ اما این بدان معنا نیست که عرفا نیز نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی اطراف شان بی توجه بوده اند. در این پژوهش تلاش شده با بازخوانی و بازسازی مفهوم مقاومت فوکویی نشان داده شود که چگونه بخش اعظم حکایت های تذکره الاولیاء در دایره بازی بزرگ مفهوم قدرت و مقاومت قرار می گیرد و فریدالدین عطار چگونه با طراحی بدن های متنوع، روش های مقاومت صوفیه را بازنمایی می کند. برخی از این بدن ها از شیوه مقاومت سلبی و برخی دیگر از شیوه مقاومت ایجابی استفاده می کنند و گاه می شود که در یک رفتار بدنی هر دو وجه سلبی و ایجابی مقاومت آشکار می شود. انتخاب تذکره الاولیاء بدان جهت است که این اثر دربردارنده عصاره اندیشه های عطار است. او تجربه های زیستی و نوشتاری متعدد را در آثار قبلی خودش به نمایش می گذارد و اینک در بخش های پایانی عمر تذکره الاولیائی را می نویسد که زیرمتن بسیاری از زبرمتن های صوفیه دوره های بعدی است. با این هدف، ابتدا حکایت های عطار را که در بردارنده مفهوم مقاومت است بررسی و مصادیق آن را استخراج شده است. در مرحله بعد، از طریق طبقه بندی آن ها در چند گروه، مصادیق مقاومت سلبی و ایجابی را در آن ها مشخص شده است.در مرحله نهایی نیز گزارش هایی از تحلیل های انجام شده ارائه شده است.
شی وارگی زنان در مناسبات فرهنگ قبیله ای در افغانستان (با تکیه بر رمان «نقش شکار آهو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
167 - 184
حوزههای تخصصی:
انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیّال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.
واکاوی تطبیقی بن مایه های اجتماعی در رمان های «شریک جرم» جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» جان اشتاین بک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، به بررسی روابط، شباهت ها و تفاوت های ادبی کشورهای گوناگون با یکدیگر می پردازد. این امر، موجبات آشنایی و تبادل فرهنگی و ادبی کشورها با یکدیگر را فراهم می سازد؛ البته امروزه نحله های جدید ادبیات تطبیقی مانند مطالعات فرهنگی ایجاد شده که این امکان را میسر ساخته تا در متن و بطن ادبیات یک ملّت نیز مطالعات تطبیقی گوناگونی انجام گیرد. امروزه خوانش رمان در جوامع گوناگون تنها جنبه سرگرمی ندارد؛ بلکه ابزار ارزشمندی است که نویسنده از آن در نشر مسائل، افکار و انتقادات اجتماعی و سیاسی بهره می گیرد. در پژوهش پیش رو، به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی تطبیقی مضامین اجتماعی مشترک در دو اثر «شریک جرم» از جعفر مدرس صادقی و «در نبردی مشکوک» از جان اشتاین بک پرداخته شده است. بررسی تطبیقی این دو اثر نشان می دهد، هر دو نویسنده دارای اهداف و آمالی هستند که ریشه اجتماعی و سیاسی دارند و همین اهداف اجتماعی، بن مایه اصلی دو اثر را تشکیل می دهد. اگرچه این دو رمان در مضامین اجتماعی مانند جنبش های اجتماعی، اعتصاب، سرکوب، تبعیض و مسائل سیاسی با یکدیگر شباهت دارند، امّا شیوه پرداخت آن ها در این موضوعات در برخی موارد تفاوت هایی دارد برای مثال جان اشتاین بک به شکل صریح تری مسائل را بیان می کند، اما مدرس صادقی مسائل را در لفافه منعکس می کند. قریب به انفاق شخصیت های هر دو رمان را افرادی تشکیل می دهد که در زندگی خود کنشگران جدی سیاسی و اجتماعی به شمار می آیند؛ به همین دلیل، تمام حوادث دو رمان در پیوند با یک چالش اجتماعی شکل می گیرد و قصه حول محور آن ماجرا پیش می رود.
بررسی تطبیقی ساختار تقابلی شعر «پادشاه فتح» از نیما یوشیج و «اسطوره آفرینش» بر پایه نظریه لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
222-241
حوزههای تخصصی:
تقابل های دو گانه، ساده ترین و در عین حال مهم ترین رابطه میان واژه هاست که در علم ساختارگرایی مورد بررسی قرار می گیرد. اعتقاد به ستیز دو بُن مایه خیر و شرّ، در ساختار نظام خلقت که با اسطوره آفرینش آغاز می شود؛ در شعر نیما یوشیج به عنوان شاعری اسطوره ساز، جایگاه ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل تقابل های به کار رفته در شعر پادشاه فتح نیما یوشیج و تطبیق آن با ساختار تقابلی اسطوره آفرینش، نوشته شده است. از آنجا که مشهورترین نظریه پرداز تقابل های دوگانه در اسطوره، لوی استروس، قوم شناس فرانسوی است؛ کوشیده شده تا این تقابل ها بر پایه نظریه او ارائه گردد. یافته های این پزوهش نشان دهنده آن است که در ساختار اسطوره آفرینش، تقابل های دو گانه، جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است و نیما یوشیج با الگوپذیری از ساختار تقابلی این اسطوره، علاوه بر کاربرد انواع تقابل ها در شعر پادشاه فتح، کوشیده است تا با بازآفرینی این اسطوره در قالب شعر، نارضایتی خود را از اوضاع سیاسی و اجتماعی نشان دهد.
حکایات الصّالحین به مثاب منبعِ جنبی در تصحیحِ پند پیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پند پیران یکی از متون کهن صوفیّه است که بیست باب دارد و هر بابِ آن حاوی ده حکایت از پارسایان و زاهدان است. جلال متینی این کتاب را براساسِ یک نسخه خطی تصحیح و منتشر کرد؛ امّا چون در آن نسخه نام کتاب مذکور نبود، مصحّح عنوانِ «پند پیران» را بر آن گذاشت. این کتاب پیش از سال 1060ق به دستِ مترجمی ناشناس به عربی ترجمه شده است که عنوانِ آن «حکایات الصّالحین» است. از آنجاکه حاجی خلیفه در کشفُ الظُّنّون کتابی به فارسی با نامِ «حکایات الصّالحین» و با همین ساختار، تألیفِ عثمان بن عمر الکهف معرّفی کرده است، به احتمالِ قوی نامِ اصلیِ پند پیران، حکایات الصّالحین و نامِ نویسنده آن نیز عثمان بن عمر الکهف است. ضمناً در شبه قارّه هند، حبیب رکن الدّین پهواری قریشی که از وجودِ اصلِ فارسیِ حکایات الصّالحین بی خبر بوده، متن عربی را در سال 1060ق به فارسی ترجمه کرده است. در تصحیحِ پند پیران، استفاده از حکایات الصّالحین به عنوانِ منبعِ جنبی ضرورت دارد و ضبط های صحیح و شایان توجّه متنِ عربی، به ویژه در اسامی خاص، می تواند در تصحیحِ متن فارسی یاریگرِ مصحّح باشد.
اندیشل سیاسی هند باستان؛ بررسی موردی مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا، رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
83 - 96
حوزههای تخصصی:
آیا می توان از اندیشه سیاسی هند باستان براساس ادبیات اساطیری و حماسی آن سخن گفت؟ این پرسشی است که در مقاله حاضر، بدان پرداخته شده است. به منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا بحثی در باب چیستی اندیشه سیاسی و چگونگی فهم آن ارائه شده است. در این تعریف، اندیشه سیاسی، نوعی از اندیشه ورزی معطوف به عمل سیاسی دانسته شده است که از دغدغه انسانی کردن سیاست ازطریق معنوی و مردمی کردن این قلمرو نشئت می گیرد. این اندیشه ورزی، پنج مرحله بحران شناسی، علت شناسی، دلالت آرمان شهری، دلالت هنجاری و دلالت انتقادی را طی می کند. بازخوانی ادبیات اساطیری حماسی هند باستان از این منظر نشان دهنده این واقعیت است که عمل سیاسی در هند باستان بعد از به افراط وتفریط کشیده شدن، به شکل گیری اندیشه سیاسی منتهی شده است. این اندیشه سیاسی نیز بعد از عبور از نظریه افراطی حاکم حکیم، به تعادل گراییده است و کامل ترین شکل خود را در قسمت نهایی ادبیات حماسی هند باستان به نمایش گذاشته است. فهم و از آن خود کردن این نظریه سیاسی می تواند به انسان مدرن در گذر از هرگونه بنیادگرایی و بنیادستیزی معرفتی و سیاسی کمک کند. روش تحقیق مقاله حاضر، تحلیل و توصیف سه اثر مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا و رامایانا، با استفاده از ابزار کتابخانه ای است.