فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در محیط تجاری امروزی، مسائل مربوط به مدیریت مالی، اعتماد و ارزش شرکت برای استحکام و پیشرفت هر سازمان حائز اهمیت بالایی می باشند. ازجمله عواملی که ممکن است بر این روابط تأثیر گذاشته و آن ها را تحت تأثیر قرار دهد، نقش میانجیگری جریان نقد عملیاتی و پرخاشگری مالیاتی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگری جریان نقد عملیاتی و پرخاشگری مالیاتی بر رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریت و ارزش شرکت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به اجرا درآمده است.به منظور آزمون فرضیه های پژوهش 166 شرکت در فاصله زمانی سال های 1394 تا 1401 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و با استفاده از روش رگرسیون داده های تابلویی ایستا و پویا با کمک نرم افزار Eviews13 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد ارتباط مثبت و معناداری بین اعتماد بیش از حد مدیریت و ارزش شرکت وجود دارد. علاوه براین نتایج حاکی از این است که جریان نقد عملیاتی و پرخاشگری مالیاتی بر رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریت و ارزش شرکت نقش میانجیگری دارد.
ارائه چارچوبی برای شناسایی و ارزیابی معیارها و گزینه های فین تک همکار بانک ملت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای ارزیابی فین تک های همکار بانکی است. روش : تحقیق حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی و از منظر روش شناسی، دارای ماهیت کمّی است. در این مطالعه از سه روش دلفی فازی، بهترین- بدترین فازی و مشابهت فازی استفاده شد. از روش دلفی فازی، برای غربال معیارهای پژوهش، از روش بهترین- بدترین فازی برای وزن دهی به معیارهای پژوهش و نهایتاً از تکنیک مشابهت فازی به منظور اولویت بندی فین تک های همکار بخش بانکی استفاده گردید. برای جمع آوری داده های پژوهش، ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفت. پرسشنامه های تحقیق عبارت بودند از: پرسشنامه غربال معیارها، پرسشنامه مقایسات زوجی و نهایتاً پرسشنامه اولویت سنجی. یافته ها: ابتدا از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان بانکی، 17 معیار ارزیابی فین تک های بانکی استخراج شد. در گام بعدی، این معیارها با دلفی فازی غربال شدند. پنج معیار دارای عدد دیفازی بالاتر از 7/0 بودند و برای ارزیابی فین تک ها انتخاب شدند. وزن این معیارها با تکنیک BWM فازی محاسبه شد. معیار قابلیت فین تک برای روابط راهبردی بلندمدت با بانک با وزن 35/0، بیشترین اهمیت نسبی را در میان معیارهای تحقیق داشت. نهایتاً سه فین تک همکار بانک ملت با توجه به معیارهای پژوهش و تکنیک مشابهت فازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. فین تک «ج» با امتیاز 82/0، بیشترین اولویت را برای همکاری با بانک ملت داشت. نتیجه گیری: بانک ها به جای نگاه منفی و رقابتی به فین تک ها می توانند به مشارکت راهبردی با آن ها بپردازند و با سرمایه گذاری روی آن ها، تحقیق و توسعه خود را بهبود داده و خدمات با نوآوری و کیفیت بیشتر را به مشتریان خود ارائه کنند. کلیدواژه ها: فناوری مالی، صنعت بانکداری، فین تک های بانکی، انتخاب
آینده پژوهی پیشران های تأمین مالی استارتاپ ها براساس راهبردهای فلسفی لیبرترینیسم (متافیزیک) شرکت های بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
758 - 790
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه ارزیابی پیشران های تأمین مالی استارتاپ های شرکت های بازار سرمایه، براساس راهبردهای فلسفی لیبرترینیسم یا متافیزیک است تا بتواند چشم اندازهای فرانگرانه ای با هدف تقویت جذابیت های سرمایه گذاری در چنین کسب وکارهایی را توسعه بخشد.روش: این مطالعه بنا به ماهیت تحلیلی و جمع آوری داده ها، از نظر هدف اکتشافی، از نظر نتیجه کاربردی و از نظر نوع داده ترکیبی است. در بخش اول این مطالعه، از تحلیل تم و تحلیل ماتریس پیوندی بهره برده شد و ۱۴ نفر از خبرگان دانشگاه در حوزه مدیریت مالی، مشارکت کنندگان این بخش بودند. در بخش کمّی نیز، ۵۰ نفر از مدیران با دانش و تجربه بازار سرمایه، از طریق ماتریس های متقابل و ارزیابی، برای تعیین سناریوپردازی داده ها مشارکت کردند. در این مرحله ماتریس های مقایسه زوجی در قالب سطر «i» و ستون «j» شکل گرفتند تا محوری ترین پیشران های تأمین مالی استارتاپ ها، در سطح شرکت های بازار سرمایه مشخص شوند. در ادامه با ترسیم نتایج ماتریس در قالب نمودار میک مک، دو محور مبنا برای سناریوپردازی تعیین شد. همچنین از تحلیل دلفی برای تأیید حد اجماع نظری از مرحله کیفی به مرحله کمی بهره برده شد. نرم افزارهای استفاده شده در این مطالعه متلب و سناریو ویزارد بوده است.یافته ها: در بخش کیفی مقاله، از بین ۱۲ پژوهش اولیه ۶ پژوهش تأیید شد و به مرحله دوم هدایت شد. نتایج مرحله دوم به شناسایی ۸ مضمون اصلی اثرگذار بر پیشران های تأمین مالی پایدار استارتاپ ها حکایت داشت که در تحلیل دلفی نیز تأیید شدند. بر اساس نتیجه بخش کمّی نیز مشخص کرد که ۴ سناریو با عبارت توضیحی ماتریس پیشتازی بازار، ماتریس رقابت هوشمندانه، ماتریس فتح قلمرو و ماتریس درجاماندگان، مبنایی برای انتخاب مطلوب ترین سناریو در چشم اندازهای تأمین مالی استارتاپ ها، براساس راهبردهای فلسفی لیبرترینیسم در سطح شرکت های بازار سرمایه تلقی می شوند. از بین ۴ ماتریس ایجاد شده، مشخص شد که مهم ترین سناریو مرتبط با پیشران های تأمین مالی استارتاپ ها، سناریو فتح قلمرو است که به عنوان مهم ترین عامل زمینه ای، تحت تأثیر راهبرد تفکر انتقادی، به عنوان مبنای فلسفی متافیزیک کارآفرینی، می تواند به توسعه استارتاپ های شرکت های بازار سرمایه در آینده کمک کند.نتیجه گیری: نتیجه کسب شده در این مطالعه بیان می کند که تکنولوژی بهتر در توسعه استارتاپ ها، باعث می شود تا بتوان پایداری بیشتری برای چنین کسب وکارهای نوپایی تصور کرد و براساس آن، شرکت ها از ظرفیت بیشتری برای کسب سهم بیشتر بازار در آینده برخوردار باشند. در واقع، شرکت های بازار سرمایه، در مسیر حرکت به سمت تغییر در خط تولید یا راه اندازی واحد تولید جدید، عرضه محصولات جدید به بازار یا حتی ورود به بازارهای بین المللی، طبق این ماتریس می بایست بر ظرفیت های تکنولوژیک برای ترغیب تأمین کنندگان مالی تمرکز کنند تا برای توسعه کسب وکار نوپا خود با چالش مواجه نشوند. به عبارت دیگر، راهبرد توسعه این سناریو، می بایست سطحی از تفکرات فرانگرانه به وضعیت بازار شرکت یا صنعت فعال در آن باشد تا بتواند از طریق رویکرد متافیزیک کارآفرینانه، به جذابیت های استارتاپ کمک کند و اشتیاق بیشتری برای تأمین منابع مالی به وجود آورد.
ارزش گذاری اوراق اختیار معامله بر اساس شبکۀ عصبی ماژولار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
904 - 939
حوزههای تخصصی:
هدف: پوشش ریسک ناشی از نوسان قیمت ها با استفاده از اوراق اختیارمعامله، به ارزش گذاری دقیق و مناسب برای اوراق اختیار معامله وابسته است. به همین دلیل، هدف از این پژوهش، ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله در بورس اوراق بهادار تهران با شبکه های عصبی ماژولار و مقایسه عملکرد هر یک از این شبکه های عصبی ماژولار با معروف ترین مدل ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله، یعنی مدل بلک، شولز و مرتون و مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه است.
روش: برای این پژوهش، از داده های اختیارمعامله خرید که از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا انتهای سال ۱۴۰۱، در بورس اوراق بهادار تهران معامله شده اند، استفاده شده است. در ابتدا پس از حذف داده های پرت، ۸۰ درصد داده ها، به عنوان داده های آموزش و ۲۰ درصد باقی مانده، به عنوان داده های آزمون در نظر گرفته شدند. برای امکان مقایسه بین نتایج به دست آمده از مدل های مختلف، در طول پژوهش این دو بخش از داده ها ثابت بودند. در این پژوهش با استفاده از معیارهای آماری MSPE، RMSPE و MAPE، قیمت نظری به دست آمده از هر مدل با قیمت های معامله شده در بورس اوراق بهادار تهران مقایسه شد. برای محاسبه خطای پیش بینی در مدل بلک، شولز و مرتون، ابتدا با استفاده از فرمول قیمت گذاری آن، قیمت تئوریک اوراق اختیار معامله به دست آمد؛ سپس قیمت های تئوریک به دست آمده از رابطه بلک، شولز و مرتون با قیمت های بازاری آن ها مقایسه شد. در مدل های شبکه عصبی نیز، ابتدا قیمت اوراق اختیار معامله با استفاده از پایتون و الگوریتم های یادگیری ماشین آن پیش بینی شد و در نهایت، قیمت پیش بینی شده توسط مدل ها و قیمت بازاری همان اختیار معامله مقایسه شد. در پایان، برای بررسی اختلاف معنادار هر مدل با سایر مدل ها، از آزمون مقایسه زوجی میانگین درصد خطاها استفاده شد.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که از منظر معیار RMSPE مدل شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، در ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله خرید در تمام موقعیت های پولی و دوره های زمانی نسبت به سایر مدل های بررسی شده، کمترین میزان خطا و بهترین عملکرد را داشته است؛ با این حال اندکی عملکرد مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه توسعه یافته با نوسان های ضمنی، بهتر از حالت ماژولار آن بوده است. پس از آن، به ترتیب مدل شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های تاریخی، مدل شبکه های عصبی با داده های مجزا، مدل بلک، شولز و مرتون و مدل شبکه عصبی ماژولار پیشنهادی گرادویویچ، گِنجای و کوکولج (۲۰۰۹) بیشترین دقت را داشته اند. از منظر معیار MAPE نیز، همچنان مدل های توسعه یافته با نوسان های ضمنی بهترین عملکرد را داشته اند؛ ولی در تمام مدل های شبکه عصبی، عملکرد شبکه عصبی پرسپترون چندلایه نسبت به حالت ماژولار بهتر بوده است.
نتیجه گیری: مدل های شبکه عصبی ماژولار، نسبت به مدل بلک، شولز و مرتون، می توانند عملکرد بهتری داشته باشند. نوسان های ضمنی می تواند سبب بهبود عملکرد شبکه های عصبی در ارزش گذاری اوراق اختیارمعامله شود. از طرفی از منظر معیار RMSPE در مدل های شبکه عصبی توسعه یافته با نوسان های تاریخی، شبکه عصبی ماژولار عملکرد بهتری نسبت به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه خواهد داشت؛ ولی در مدل های شبکه عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، شبکه عصبی ماژولار نمی تواند عملکرد بهتری نسبت به شبکه عصبی پرسپترون چندلایه به ثبت برساند. به طور کلی شبکه های عصبی توسعه یافته با نوسان های ضمنی، چه در حالت ماژولار و چه در حالت پرسپترون چندلایه، در دوره های زمانی بلندمدت و همچنین در موقعیت های پولی ITM بهترین عملکرد را داشته اند.
تأثیر کیفیت حسابرسی بر رابطه بین افشای حاکمیتی، اجتماعی، زیست محیطی (ESG) و سیاست سود سهام پرداختی
حوزههای تخصصی:
امروزه با افزایش آگاهی های عمومی، به تدریج توقعات از گزارشگری غیرمالی نیز افزایش یافته است و انتظار می رود فشارهای جامعه، به افزایش گزارشگری غیرمالی منجر شود. در پژوهش حاضر به مطالعه ارتباط افشای حاکمیتی، اجتماعی، زیست محیطی و پرداخت سود سهام شرکت با نقش تعدیلگری کیفیت حسابرسی پرداخته شده است. نمونه ای مشتمل بر 149 شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار طی سال های 1391 تا 1400 با استفاده از روش حذفی سیستماتیک (غربالگری) انتخاب شده اند. در این پژوهش این مسأله مورد بررسی قرار گرفته است که افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی چه تأثیری بر پرداخت سود سهام شرکت ها دارد و آیا کیفیت حسابرسی ارتباط بین افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی و پرداخت سود سهام شرکت را تعدیل می کند. از روش پنل دیتا و نرم افزار EViews برای برآورد مدل پژوهش و آزمون فرضیات پژوهش استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی، تأثیر مثبت و معناداری بر پرداخت سود سهام شرکت ها دارد. همچنین کیفیت حسابرسی نقش تعدیل گر معنی داری در رابطه بین افشای حاکمیتی، اجتماعی و زیست محیطی و پرداخت سود سهام شرکت دارد.
طراحی مدل آینده پژوهی نگرش کارکنان بانک ازلحاظ امنیت شغلی در مواجهه با بلاک چین در افق 2031(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیجیتالی شدن خدمات بانکی و رشد بانکداری الکترونیکی و دیجیتالی سبب شده است، بانک ها با مازاد منابع انسانی روبه رو شوند و برای کاهش هزینه های مالی سعی بر تعدیل نیروهای خویش کنند؛ بنابراین، رشد فنّاوری و عرضه خدمات بانکی، صرف نظر از مزایای مثبتی که برای عملکرد بانک داشته است، این اثر منفی را نیز می تواند بر کارکنان اعمال کند که کارکنان ادراک کنند به واسطه تغییر روش خدماتی بانک، جایگاه شغلی آنها تهدید شده است. یکی از مهم ترین فنّاوری هایی که در خدمات بانکی تأثیرگذار است، فنّاوری بلاک چین است. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین الگوی آینده پژوهی نگرش کارکنان بانک ازلحاظ امنیت شغلی در مواجهه با بلاک چین در افق 2031 است.روش: با عطف بر مطالعات صورت پذیرفته، عوامل و پیشران های آینده پژوهی نگرش کارکنان بانک ازلحاظ امنیت شغلی در مواجهه با بلاک چین در افق 2031 شناسایی شده است. پس از مشخص شدن شاخص ها، کدگذاری و تم بندی صورت پذیرفت. پس از آن براساس نظر خبرگان، شاخص ها و ابعاد انتخاب شد. آنگاه این ابعاد در فرمت پرسش نامه در میان خبرگان توزیع شد. در ادامه، ماتریس خودتعاملی، ماتریس دستیابی اولیه و ماتریس دستیابی نهایی مشخص و سطح بندی ابعاد انجام و نهایتاً مدل ارائه شد. نتایج: درک سودمندی توسط کارکنان، درک استفاده آسان، قصد و نیت رفتاری کارمند، باورها، هنجارها، ارزش ها و فرهنگ ها، تهیه و به روزرسانی زیرساخت ها، هزینه، ساختار بازار مالی و بانکی، مشکلات فنی و مزایای بلاک چین عوامل اصلی تشکیل دهنده مدل است.نوآوری: ازآنجایی که تاکنون باتوجه به مطالعات صورت گرفته و بررسی پیشینه پژوهش از حیث اهداف و ازحیث موضوع پژوهش مشابهی به طراحی و تبیین الگوی آینده پژوهی نگرش کارکنان بانک ازلحاظ امنیت شغلی در مواجهه با بلاک چین در افق 1410 در ایران نپرداخته است، دارای نوآوری است.
The Effect of Cost Stickiness on Financial Reporting Quality: The Moderating Role of Financial Constraints(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۳, Autumn ۲۰۲۴
1-13
حوزههای تخصصی:
Objectives: This study examines the impact of cost stickiness on financial reporting quality, considering the moderating role of financial constraints. By investigating this relationship, the research aims to highlight how financial constraints can exacerbate the adverse effects of cost stickiness on financial reporting quality. Methodology/Design/Approach: The study employs a causal-correlational research design. The statistical population consists of firms listed on the Tehran Stock Exchange, from which 131 companies were selected using the systematic elimination sampling method. The study covers the period from 2014 to 2023. Financial reporting quality was measured using the modified Jones model, cost stickiness was assessed based on operating costs, and financial constraints were evaluated using the Kaplan and Zingales model. The research hypotheses were tested using multivariate regression analysis. Findings: The results indicate that cost stickiness negatively affects financial reporting quality. While financial constraints alone do not significantly impact financial reporting quality, their interaction with cost stickiness intensifies the negative effect. In other words, financial constraints amplify the adverse relationship between cost stickiness and financial reporting quality. Innovation: This study contributes to the literature by providing empirical evidence on the interplay between cost stickiness, financial constraints, and financial reporting quality in an emerging market context. The findings offer valuable insights for firms seeking to enhance financial reporting transparency by managing cost behavior and financial constraints effectively.
تأثیر خودشیفتگی مدیران بر هزینه های تحقیق و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
103 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر خودشیفتگی مدیران بر هزینه های تحقیق و توسعه است. به همین منظور، داده های مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ده ساله بین سال های 1391 الی 1400 برای 80 شرکت استخراج و از نرم افزار آماری ایویوز 8 استفاده گردید. پژوهش حاضر از بعد نتیجه، یک پژوهش کاربردی است. پس از تجزیه و تحلیل های آماری، نتایج حاصل از فرضیه های پژوهش حاکی از آن است که خودشیفتگی مدیران بر هزینه های تحقیق و توسعه تأثیر مثبت و معناداری دارد. یافته های این مطالعه، نظریه مربوط به خودشیفتگی مدیرعامل را غنی تر نموده و آن را گسترش می دهد. همچنین پیامدهای عملی مهمی برای تصمیمات سرمایه گذاری تحقیق و توسعه و انتخاب مدیران در شرکت ها دارد.
بررسی و مقایسه شاخص های ARMS و BSI در اندازه گیری احساسات سرمایه گذاران با هدف پیش بینی روند قیمت سهام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت دارایی و تامین مالی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
124 - 144
حوزههای تخصصی:
اهداف: در این پژوهش، شاخص های احساسات سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران، اندازه گیری و میزان موفقیت آنها در پیش بینی آینده بازار سهام ارزیابی شده است. در این راستا و بر اساس محاسبات انجام شده، روند قیمتی شرکت ها و جریان کلی بازار در دوره های آتی نیز پیش بینی و شاخص مناسب معرفی شده است.روش: برای اندازه گیری احساسات سرمایه گذاران از روابط مربوط به دو شاخص ARMS و BSI استفاده و احساسات برای دوره های یک، سه و شش ماهه در بازه زمانی 1398 تا 1402 محاسبه شده است. برای ارزیابی میزان موفقیت این شاخص ها نیز از پس آزمون استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد درصد موفقیت شاخص های اندازه گیری احساسات ARMS و BSI در پیش بینی روند قیمتی سهام در بازه شش ماهه، بیشتر از بازه های سه ماهه و ماهانه است. شاخص BSI نشان می دهد سرمایه گذاران حقوقی نسبت به سرمایه گذاران حقیقی پیش بینی مناسب تری از بازار ارائه می کنند. نتایج کلی پس آزمون شاخص احساسات سرمایه گذاران نیز نشان می دهد شاخص ARMS نسبت به BSI پیش بینی مناسب تری از روند قیمتی سهام ارائه می کند؛ بنابراین شاخص اندازه گیری احساسات ARMS در دوره های شش ماهه نماینده اندازه گیری احساسات سرمایه گذاران درخصوص سهام پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران معرفی می شود.نوآوری: نوآوری این پژوهش نسبت به پژوهش های گذشته، بررسی پس آزمون شاخص اندازه گیری احساسات سرمایه گذاران در بازار سهام، ارائه شاخص بهینه و پیشنهاد دوره زمانی مناسب در راستای افزایش قدرت پیش بینی آن است.
اثر اجتناب مالیاتی بر استراتژی های مواجهه با ریسک حسابرسی: نقش تعدیل گر خوانایی صورت های مالی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر اجتناب مالیاتی بر استراتژی های مواجهه با ریسک حسابرسی شامل افزایش وقفه زمانی گزارش حسابرس، افزایش حق الزحمه حسابرسی و اظهار نظرتعدیل شده حسابرس است، همچنین نقش تعدیل گر خوانایی صورت های مالی بر این روابط مورد بررسی واقع می شود. نمونه آماری پژوهش از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه سال های 1399-1391 انتخاب شده است، فرضیه های پژوهش با استفاده از داده های ترکیبی و به کارگیری رگرسیون چندگانه خطی و لجیستیک آزمون شدند. مطابق با یافته های پژوهش اجتناب مالیاتی بر متغیر های وقفه زمانی گزارش حسابرس و حق الزحمه حسابرسی فاقد اثرگذاری است، اما اجتناب مالیاتی بر اظهار نظر تعدیل شده حسابرس دارای اثر مثبت است، به این معنا که با افزایش اجتناب مالیاتی، ارائه اظهارنظر تعدیل شده نیز افزایش می یابد. خوانایی صورت های مالی با معیار شاخص طول متن دارای اثر تضعیف کننده بر تأثیر اجتناب مالیاتی بر اظهارنظر تعدیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حسابرسان بیشتر از ارائه اظهار نظر تعدیل شده (مشروط یا عدم اظهارنظر) برای پوشش ریسک ناشی از اجتناب مالیاتی استفاده می کنند، این موضوع می تواند ناشی از رقابت شدید در نرخ حق الزحمه حسابرسی در ایران و قدرت چانه زنی کم حسابرس در این موضوع باشد زیرا وقفه زمانی گزارش حسابرس مرتبط با تلاش حسابرسی است و تلاش حسابرس تحت تأثیر محدودیت های ناشی از بودجه زمانی کار حسابرسی و حق الزحمه حسابرسی قراردارد
ارائه الگوی پیش بینی تقلب مبتنی بر هوش مصنوعی (بیز ساده)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پس از انقلاب تکنولوژی و اینترنت، انقلاب هوش مصنوعی به طور ویژه تاثیر بسزا و چشمگیری بر علوم مختلف ازجمله حسابداری داشته است. در واقع مدل های مبتنی بر هوش مصنوعی با برآورد داده ها، قادر به انجام اموری همچون کشف و یا پیش بینی تقلب هستند، که عملاً با حذف خطای انسانی با خروجی قابل اتکاءتری توأم می باشند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی و اثربخشی روش «بیز ساده[1]» در پیش بینی تقلب است.
بررسی ارتباط بین بی توجهی سرمایه گذاران نهادی، کیفیت اقلام تعهدی و محافظه کاری مشروط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین بی توجهی سرمایه گذاری نهادی، کیفیت اقلام تعهدی محافظه کاری مشروط می باشد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع همبستگی است. داده های استفاده شده از نوع تاریخی و پس رویدادی است و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار ایویوز نسخه 10 استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، 438 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از 1390 تا 1399 است که طی این بازه زمانی عضویت خود را در بورس اوراق بهادار حفظ کرده اند، که با اعمال روش حذف نظام مند تعداد جامعه پژوهش به 132 شرکت (1320 سال – شرکت) تقلیل یافت.
یافته ها: یافته های پژوهش گویای این است که بین بی توجهی سرمایه گذاران نهادی و محافظه کاری مشروط رابطه منفی معنادار و بین انحراف توجه سهامداران نهادی و بخش بی کیفیت اقلام تعهدی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین رابطه بین انحراف توجه سهامداران نهادی و بخش بی کیفیت اقلام تعهدی (اقلام تعهدی اختیاری) گویای این است که در صورت کم توجهی سهامداران نهادی میزان اقلام تعهد اختیاری (اقلام تعهدی غیر عادی) افزایش یافته و در نتیجه کیفیت سود کاهش می یابد.
دانش افزایی: در صورت بی توجهی سهامداران نهادی و کاهش نقش نظارتی آنان، اقلام تعهدی غیرنرمال (بخش بی کیفیت اقلام تعهدی) افزایش می یابد و در نتیجه کیفیت سود کاهش می یابد. در صورتی که سهامداران نهادی از جایگاه نظارتی خود به خوبی استفاده کنند، قادر هستند از ارائه سود دستکاری شده و غیرصادقانه ممانعت نمایند.
ارائه مدلی برای تأثیر حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت بر نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
161 - 188
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اصلی بهبود کارایی اقتصادی، نظام راهبری بنگاه (حاکمیت شرکتی) است که در برگیرنده مجموعه ای از روابط میان مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و سایر گروه های ذینفع است.در این پژوهش مدل جدیدی جهت تبیین رابطه میان حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت با نوآوری ارائه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه یک مدل نظام مند در نوآوری جهت تبیین رابطه میان معیارهای حاکمیت شرکتی، ساختار مالکیت و ویژگی های شرکتی با استفاده از مدل دلفی بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش تحلیلی پیمایشی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390-1397 انتخاب شده است. برای انتخاب نمونه پژوهش با استفاده از روش غربال گری (حذفی) تعداد 104 شرکت انتخاب گردید، که متغیرهای حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است و با استفاده از داده های ترکیبی کیفی و کمی، رگرسیون چند متغیره، نرم افزارspss نسخه 20 و ایویوز 7 رابطه آن ها با نوآوری شرکت به عنوان متغیر وابسته بررسی شده است. نتایج نشان می دهد در بین متغیرهای حاکمیت شرکتی و ساختار مالکیت، تمرکز مالکیت، مالکیت دولتی و مالکیت نهادی باعث کاهش نوآوری می شود، ولی متغیرهای نسبت اعضای غیرموظف و پاداش هیأت مدیره باعث بهبود وضعیت نوآوری در شرکت های بورسی می شوند. طبق این مدل سایر متغیرهای حاکمیت شرکتی تأثیر معنی داری بر نوآوری نداشته اند.
نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی در قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف، بررسی نقش هوش عاطفی، سازمانی و معنوی بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی می باشد. پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کاربردی و ماهیتا توصیفی - همبستگی است بخش میدانی پژوهش از طریق توزیع پرسشنامه در جامعه هدف گردآوری شده است. جامعه آماری در این مطالعه، حسابداران رسمی شاغل و مدیران حرفه ای شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران می باشند. که کل تعداد جامعه آماری 1300 نفر می باشند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 297 نفر تعیین، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری هوش چندگانه از پرسشنامه 7 سوالی هوش سازمانی کارل آلبرخت(۲۰۰۳)، پرسشنامه 8 سوالی هوش معنوی کینگ (SISRI-24) و پرسشنامه 8 سوالی هوش عاطفی کرون(2007) استفاده شده است. و برای اندازه گیری قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان از پرسشنامه هارت(2012) استفاده شده است. که شاخص های شش گانه آن شامل فرهنگ آلوده به تقلب، ارتباط با دیگران و کسب و کار، فشار مالی، فرصت ارتکاب تخلف، تغییرات رفتاری متخلف و نشانه های تخلف می باشد. ساختار کلی پرسش نامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوایی قرار گرفت و روایی پرسشنامه تأیید می گردد. همچنین در مورد سنجش پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است که از پایایی قابل قبولی برخوردار است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق حاکی از آنست که هوش های چندگانه(هوش سازمانی، هوش معنوی و هوش عاطفی) بر قضاوت و تصمیم گیری حسابرسان در موسسات حسابرسی تاثیر معناداری دارد.
تبیین نقش واسطه ای عوامل موثر بر تاخیر در گزارش حسابرس بر رابطه بین تطابق درآمد-هزینه و نوسانات اضافی قیمت سهام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اطلاعات حسابداری در قالب گزارش های مالی در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرد. حسابرسان مستقل بستر و شرایط لازم را برای کیفیت اطلاعات حسابداری و گزارشگری مالی به موقع فراهم می کنند. بنابراین تاخیر در ارائه گزارش های حسابرسی می تواند بر عملکرد شرکت و حتی قیمت سهام شرکت تاثیرگذار باشد. در این پژوهش، تئوری مربوط به اصل تطابق در ارتباط با نوسان قیمت سهام مورد بررسی قرار گرفت. رویکرد اصلی تئوری مذکور این است که تطابق ضعیف به عنوان اختلال در رابطه اقتصادی بین درآمد و هزینه عمل می کند و به تبع آن افزایش نوسان پذیری در قیمت سهام را به همراه دارد. نتایج این تحقیق، سازگاری قوی با تئوری موجود را نشان داد. این پژوهش با هدف تبیین نقش واسطه ای عوامل موثر بر تاخیر در گزارش حسابرس بر رابطه بین تطابق درآمد-هزینه و نوسانات اضافی قیمت سهام با استفاده از روش ترکیبی DEMATEL و ANP در دوره زمانی 1393 تا 1399 در 150 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. جهت شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تاخیر گزارش حسابرس از روش دلفی فازی و جهت تعیین شدت اترپذیری و تاثیر پذیری و در نهایت رتبه بندی از روش دیمتل فازی و روش تحلیل شبکه ای ANP استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که تاخیر در گزارش حسابرس در رابطه بین رعایت اصل تطابق و نوسان و نوسان اضافی قیمت نقش واسطه ای دارد.
تقویت مدیریت دانش و تقلیل هزینه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۱۶۹-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش در حسابرسی باعث افزایش کارایی و اثربخشی حسابرسی می شود؛ زیرا می تواند زمان لازم برای دریافت و بررسی اطلاعات مشتری را برای حسابرس کاهش دهد و در نتیجه باعث تقلیل هزینه حسابرسی شود. با همین استدلال هدف اصلی پژوهشگران، بررسی ارتباط بین تقویت مدیریت دانش و تقلیل هزینه حسابرسی است. قلمرو زمانی تحقیق از ابتدای سال 1395 تا انتهای سال 1401 می باشد. تعداد 130 شرکت برای این پژوهش انتخاب شدند. سپس تجزیه و تحلیل نهایی مدل رگرسیونی چندگانه و با کمک از نرم افزار استاتا نسخه 16 انجام گردید. در این پژوهش تعداد910 داده (سال-شرکت) بر اساس روش پانل دیتا- ثابت مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدیریت دانش در حسابرسی با حق الزحمه حسابرسی رابطه معنادار و معکوس دارد. علاوه بر این یافته های اضافی نشان داد، متغیر کنترلی اندازه شرکت رابطه مستقیم و معناداری با متغیر وابسته دارد. علاوه بر این نشان داد متغیرهای مستقل و کنترلی موجود در مدل توانسته اند 57 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکار با رویکرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۱۷۱-۱۴۸
حوزههای تخصصی:
سهام داران و سرمایه گذاران با اعتماد به صورت های مالی و گزارش حسابرس، تصمیمات سرمایه گذاری بلندمدت خود را اخذ می کنند. از گذشته های دور حسابرسی به عنوان مکانیسمی در جهت کنترل مشکلات نمایندگی و تضاد منافع به کار گرفته شده است. اگر حسابرس در طی بررسی های خود به شواهدی مبنی بر ناتوانی شرکت به تداوم فعالیت دست یابد، باید در گزارش حسابرسی این موضوع را شامل سازد. از این رو پژوهش حاضر به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکار با رویکرد معادلات ساختاری پرداخته است. روش تحقیق کمی می باشد برای گردآوری اطلاعات از نظریه ها، ادبیات پیشین و در نهایت پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از معالدات ساختاری انجام گرفته است. علاوه بر نخبگان حوزه حسابرسی، برخی مدیران و کارشناسان موسسات حسابرسی به تعداد 1200 نفر می باشد. با توجه به جدول حجم نمونه مورگان نمونه پژوهش تعداد 384 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری در بخش نیز به صورت نمونه گیری دردسترس بود. نتایج بدست آمده از اجرای پرسشنامه محقق ساخته جهت اعتبارسنجی نظری مدل به این گونه است که با توجه به داده های حاصل از پرسشنامه و همچنین تحلیل حاصل از آن همه سوالات و داده ها مورد تایید خبرگان می باشد. بر این اساس الگوی طراحی شده برای نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکار از اعتبار برخوردار بوده و می تواند به عنوان مبنایی برای مفهوم پردازی نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت صاحبکار به کار گرفته شود. با توجه به نتایج آزمون فریدمن و آماره های میانگین، انحراف معیار، مینیمم، ماگزیمم امتیازات و میانگین رتبه های هر یک از متغیرها نشان داده شده که با توجه به جدول می توان گفت که آثار فردی مربوط به نگرانی حسابرس از تداوم فعالیت دارای رتبه اول و کرختی سیاسی حسابرسان دارای رتبه آخر می باشند. مدیران و دست اندرکاران امر زمینه سازی را اجرای مولفه های احصا شده در این پژوهش فراهم نمایند.
تحلیل تأثیر تغییرات بازده بازار سهام بر میزان دارایی تحت مدیریت صندوق های درآمد ثابت: بررسی دوره های صعود و نزول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
59 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف: این متن به بررسی تأثیر نوسانات بازده بازار سهام بر میزان سرمایه گذاری در صندوق های درآمد ثابت می پردازد. با توجه به تغییرات قابل توجه در بازارهای مالی و توجه فزاینده سرمایه گذاران به صندوق های درآمد ثابت به عنوان گزینه ای ایمن، این پژوهش به دنبال تحلیل رابطه ای میان نوسانات بازار سهام و دارایی های تحت مدیریت این صندوق ها است. سرمایه گذاران به دو دسته فعال و غیرفعال تقسیم می شوند که هر یک استراتژی های مختلفی برای سرمایه گذاری دارند. سرمایه گذاران فعال به دنبال کسب سود از نوسانات کوتاه مدت هستند، در حالی که سرمایه گذاران غیرفعال به حفظ سرمایه در ابزارهای ایمن تر تمایل دارند. پژوهش نشان می دهد که رفتار سرمایه گذاران تحت تأثیر شرایط بازار و انتظارات آن ها از ریسک و بازده قرار دارد. همچنین، این تحقیق با استفاده از مدل GARCH به بررسی این موضوع می پردازد که آیا نوسانات بازده بازار سهام تأثیر معناداری بر دارایی های تحت مدیریت صندوق های درآمد ثابت دارد یا خیر. نتایج پژوهش می تواند به مدیران و سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه کمک کند و به شناسایی استراتژی های مؤثر در جذب سرمایه گذاری های جدید در صندوق های درآمد ثابت منجر شود.روش: این متن به تحلیل آماری دو متغیر AUM (میزان دارایی تحت مدیریت) و INDEX (بازدهی بازار سهام) در دوره زمانی 1393 تا 1402 می پردازد. نتایج نشان می دهند که نوسانات INDEX بیشتر از AUM است و توزیع داده ها به سمت راست انحراف دارد که به عدم نرمال بودن توزیع اشاره می کند. در ادامه، مانایی این متغیرها با استفاده از آزمون های دیکی فولر و فیلیپس-پرون بررسی شده و نتایج نشان دهنده مانایی هر دو متغیر است. مدل (1,1) GARCH برای بررسی نوسانات انتخاب شده و نشان می دهد که نوسانات بازدهی بازار سهام تأثیر معناداری بر نوسانات AUM دارد. همچنین، متغیر DUMMY به بررسی تأثیرات سیاست های جدید بر AUM پرداخته و نتایج نشان دهنده تأثیر منفی این سیاست ها بر میزان دارایی های تحت مدیریت است. در نهایت، مدل (1,1) E-GARCH نشان می دهد که شوک های مثبت به نوسانات AUM تأثیر بیشتری نسبت به شوک های منفی دارند، که می تواند به دلیل روانشناسی سرمایه گذاران باشد. نتایج این تحلیل ها می توانند به تصمیم گیرندگان و تحلیلگران مالی در درک بهتر بازار سرمایه و اتخاذ استراتژی های مناسب کمک کنند.یافته ها: پژوهش نشان می دهد که نوسانات بازدهی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران تأثیر معناداری (در سطح 1 درصد) بر دارایی های تحت مدیریت (AUM) صندوق های درآمد ثابت دارد، به طوری که افزایش بازده بازار به افزایش این دارایی ها منجر می شود. همچنین، نتایج مدل سازی E-GARCH نشان دهنده ی تأثیر بیشتر شوک های مثبت نسبت به منفی بر نوسانات دارایی های صندوق هاست و نوسانات گذشته در بازدهی بازار به پیش بینی نوسانات آتی AUM کمک می کند. علاوه بر این، تأثیر منفی سیاست های جدید بر جمع دارایی های تحت مدیریت پس از تغییر قوانین سرمایه گذاری در بازار سهام نیز مورد تأکید قرار گرفته است.نتیجه گیری: این پژوهش به بررسی تأثیر نوسانات بازده بازار سهام بر میزان دارایی تحت مدیریت صندوق های درآمد ثابت پرداخته است. نتایج نشان می دهد که نوسانات بازده بازار تأثیر مثبت و معناداری بر دارایی های این صندوق ها دارد، به طوری که افزایش بازده بازار می تواند منجر به افزایش دارایی های تحت مدیریت شود. همچنین، تأثیر نوسانات گذشته بر پیش بینی نوسانات آینده دارایی ها تأکید شده است. تحلیل ها نشان می دهد که سیاست های جدید ممکن است تأثیرات منفی بر جمع دارایی ها داشته باشند و نتوانسته اند به هدف تحریک سرمایه گذاری در بازار سهام دست یابند. همچنین، نوسانات مثبت و منفی بازار به طور متفاوت بر دارایی های تحت مدیریت اثر می گذارند، به طوری که شوک های مثبت تأثیر بیشتری دارند. این یافته ها برای تصمیم گیرندگان و سیاست گذاران اهمیت دارد و نیاز به تجدید نظر در سیاست های اجرایی را نشان می دهد. پژوهش می تواند به مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه و طراحی استراتژی های مالی مؤثر کمک کند. پیشنهاد می شود سرمایه گذاران به نوسانات پیشین توجه داشته باشند و استراتژی های مدیریتی خود را بر اساس تحلیلات دقیق تغییر دهند.
تنظیم گری نوآوری های مالی در بازارهای سرمایه و ارائه مدل مفهومی بکارگیری و حمایت از نوآوری های مالی در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
151 - 177
حوزههای تخصصی:
به منظور حمایت و تسهیل به کارگیری نوآوری در بازارهای مالی جهت توسعه بازار شفاف، منصفانه وکارا، این پژوهش با هدف انتخاب رویکرد مناسب به دنبال ارائه مدل مفهومی , و مطلوب برای بکارگیری و حمایت از نوآوری های مالی در بازار سرمایه ایران است. در همین راستا پس از مطالعه کتابخانه ای و تطبیقی، روش های حمایت و به کارگیری نوآوری مالی توسط نهادهای تنظیم گر بازار سرمایه، هشت روش شناسایی و رتبه بندی گردید و سپس با استفاده از نظرخواهی از خبرگان و تشکیل گروه کانونی، مدل مفهومی حمایت و به کارگیری نوآوری در بازار سرمایه ایران ارائه و تایید شد. این مدل در چهار سطح ارائه دهنده گان نوآوری (اشخاص حقیقی، حقوقی ثبت شده و حقوقی ثبت نشده نزد سازمان بورس و سازمان بورس)، راهبردهای به کارگیری و حمایت از ارائه دهندگان (اعطای جایزه، برگزاری نشست های معرفی، فراهم کردن امکان فروش، ورود به محیط آزمون و ورود به مرحله اجرای آزمایشی) و در مرحله آخرحمایت های عملیاتی (اجرای عملیاتی، اعطای مدت زمان مشخص به منظور اجرای انحصاری، لزوم انعقاد قرارداد با نوآور به منظور استفاده از طرح های نوآورانه، ارائه تخفیف در کارمزد یا مالیات برای ارائه دهندگان نوآوری) ارائه گردیده است.
ارزیابی پیشران های توسعه حسابداری محاوره ای تحت سینرژی مقاومت منفی مدیران: ترسیم چشم اندازهای بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
113 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه آینده پژوهی تأثیر سینرژی مقاومت منفی مدیران در توسعه حسابداری محاوره ای می باشد.روش: این مطالعه در دسته پژوهش های کاربردی به لحاظ نتیجه؛ اکتشافی به لحاظ هدف و ترکیبی به لحاظ نوع جمع آوری داده ها تلقی می شود. لذا طیفی از فرآیندهای مرتبط و مکمل تحلیل های بخش کیفی و کمی مورد استفاده قرار گرفت تا ضمن تعیین محتمل ترین سناریوهای توسعه حسابداری محاوره ای، چالش برانگیزترین عامل سینرژی مقاومت منفی مدیران در عدم پذیرش این شیوه از حسابداری مشخص گردد. در این مطالعه ابتدا از طریق غربالگری محتوایی، تلاش گردید تا با مشارکت 12 نفر از خبرگان رشته حسابداری نسبت به شناسایی پژوهش های مشابه با موضوع توسعه حسابداری محاوره ای اقدام شود. سپس از طریق تحلیل ماتریس های پیوندی و میک مک محرک ترین عوامل چالش برانگیز در توسعه حسابداری محاوره ای تعیین شد تا با انجام مصاحبه، مضامین پایه این عوامل تعیین شود. در بخش کمی با مشارکت 30 نفر از مدیران مالی و روسای دوایر حسابداری شرکت های بازارسرمایه، که از تجربه و دانش لازم در خصوص شناخت انتظارات و نیازهای اطلاعاتی برخوردار بودند، تلاش شد تا از طریق ماتریس ارزیابی متقابل، وضعیت هریک از پیشران های توسعه حسابداری محاوره ای براساس تفکیک سناریوها مشخص شود.یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد، مطلوبترین ماتریس توسعه حسابداری محاوره ای، ماتریس اثر سایبرنتیک می باشد که احتمالاً تحت تأثیر سینرژی مقاومت منفی مدیران براساس بیش اطمینانی می تواند با چالش عدم پذیرش در سطح شرکت های بازار سرمایه مواجه باشد. نتیجه گیری: نتیجه بدست آمده در این مطالعه، بیان کننده ی این موضوع است که مدیران دارای سینرژی مقاومت منفی بیش اطمینانی، معمولاً با بالاتر از حد برآورد نمودن سطح توانمندی های خود در اداره امور، از مقاومت بالاتری برای پذیرش تغییر برخوردار می باشند و تحت این شرایط حسابداری محاوره ای به عنوان مهمترین فرآیند مورد انتظار ذینفعان از واحد حسابداری، با چالش مواجه می شود.