مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رویکرد داده بنیاد
حوزه های تخصصی:
موک ها سرآغاز تحولات شگرفی در عرصه یاددهی- یادگیری در حوزه آموزش عالی هستند و برنامه های درسی مبتنی بر موک ها، فرصت های نوینی را برای تسهیل یادگیری مستقل و اشتیاق تحصیلی فراهم کرده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی انجام گرفته است. این پژوهش ترکیبی و از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی از روش نظریه مبنایی استفاده شده است و در بخش کمی به آزمون اعتبار الگو در بین اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه های شهر تهران پرداخته شده است. جامعه آماری بخش کیفی شامل 14 نفر از افراد متخصص و صاحب نظر در حوزه فناوری آموزشی می باشد و بخش کمی شامل 476 نفر از اعضای هیأت علمی و دانشجویان دکتری دانشگاه های تهران است که از میان آنها از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای 214 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. اعتبار و روایی در بخش کیفی از طریق روش مرور توسط خبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش بود و در بخش کمی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که میزان آن 0/93 تعیین شد. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و برای تأیید و آزمون مدل مفهومی از تحلیل عاملی تأییدی و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده 28 مقوله کلی هست که در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علّی، پدیده محوری، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر راهبردها و پیامدها به دست آمده است که عوامل مؤثر در برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی و روابط آنها را نمایان می کنند.
طراحی الگوی مدیریت عملکرد سبز بر مبنای مدل EFQM در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
121-140
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها، پیشایندها و پسایندهای مدیریت سبز در شهرداری تهران می باشد. جامعه آماری تحقیق؛ شامل خبرگان و متخصصان می باشد که به روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد ۱۰ نفر پس از اشباع نظری به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. روش تحقیق مورد استفاده، مبتنی بر رویکرد داده بنیاد بود که به شناسایی عوامل علّی، بسترساز، مداخله گر، استراتژی و پیامدها می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهند که بر اساس رویکرد داده بنیاد، رشد و توسعه فناوری و اخلاقیات سبز، طراحی و توسعه فرایندهای سبز، اعتلای فرهنگ سبز، مشارکت های زیست محیطی، توسعه و ارتقای آموزشی، ناهمگونی بین نیروهای موجود در سازمان، عدم فرهنگ سازی مناسب نسبت به نگرش سبز و فقدان استانداردهای کاری سبز، توسعه شبکه ارتباطات با مشتری، تعاملات سازنده با محیط، تقویت معیارهای استخدامی سبز، بازنگری در شاخص های ارزیابی عملکرد سبز، کاهش کلی هزینه ها، توسعه اقتصادی سبز، بهبود کیفیت زندگی روانی جامعه و کارکنان، کاهش متغیرهای مخرب زیست محیطی، مزیت رقابتی سبز به عنوان مؤلفه ها، پیشایندها و پسایندهای مدیریت سبز در شهرداری شهر تهران هستند.
ارائه الگوی پارادایمی توسعه سرمایه اجتماعی در سازمان های ورزشی با رویکرد کیفی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال هجدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
585 - 611
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی پارادایمی توسعه سرمایه اجتماعی در سازمان های ورزشی بود. این پژوهش از نوع کیفی است که با به کارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد. محدوده مطالعات ادارات ورزش و جوانان استان اصفهان و جامعه آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزه تحقیق بودند که نمونه گیری از آن ها به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمه ساخت یافته بود. در این تحقیق، داده ها بعد از انجام دادن بیست و سه مصاحبه به مرحله اشباع نظری رسیدند. با این حال، جهت اطمینان از کفایت، یک مصاحبه دیگر نیز به انجام رسید. جهت تعیین روایی از معیار مقبولیت و لینکلن و گوبا و جهت تعیین پایایی از روش حسابرسی فرایند و توافق درونی استفاده شد. داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز و محوری و انتخابی تحلیل شدند. در سه مرحله کدگذاری، مقوله های اصلی و فرعی شناسایی و به یک دیگر مرتبط شدند که عبارت بودند از شرایط علّی (ساختاری، ارتباطی، شناختی)، شرایط زمینه ای (ایجاد گروه های حرفه ای و سازماندهی گروه های حرفه ای)، شرایط مداخله گر (مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، عدالت سازمانی)، راهبردها (راهبردهای جذب و راهبردهای آموزشی)، و پیامدها (توانمندسازی کارکنان، خلاقیت و کارآفرینی، تعهد سازمانی، سلامت سازمانی، فرهنگ شهروندی سازمانی، کیفیت زندگی کاری، مدیریت دانش). در نهایت نیز پارادایم کدگذاری تشریح شد و مدل نهایی شکل گرفت. توجه به مدل ارائه شده می تواند زمینه ساز توسعه سرمایه اجتماعی در سازمان های ورزشی و بهره گیری از مزایای آن شود.
مطالعه کیفی قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی دانشگاه تبریز با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذار از دانشگاه های نسل اول (آموزش محور) به دانشگاه های نسل سوم (کارآفرین) اهمیت بررسی قابلیت کارآفرینی در راستای پرورش نیروی خلاق و نوآور، تقویت ارتباط با صنعت و تجاری سازی یافته های علمی و تضمین امنیت شغلی دانش آموختگان دانشگاهی بیش از پیش مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی قرار گرفته است. به همین منظور، این پژوهش با هدف بررسی قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی به روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. به منظور گردآوری داده ها از 20 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی شاخه علوم انسانی دانشگاه تبریز تا حصول به اشباع نظری استفاده شده است .همچنین، با تاکید بر رویه های نظام مند استراوس و کوربین داده ها در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و گزینشی تحلیل شده و واحدهای معنایی، مقولات اصلی و هسته مرکزی شناسایی شدند. همچنین، اعتبار داده ها از طریق روش های مقایسه مداوم، کنترل اعضا و کسب اطلاعات دقیق موازی تامین گردیده است. یافته های به دست آمده نشان می دهد که، واحدهای معنایی به دست آمده از کدگذاری محوری مقوله های اصلی شامل کشف توانایی ها و استعدادها، ایجاد ظرفیت شغلی برای خود و دیگران، وجود فاکتورهای حمایتی برای خلق ایده، توانایی خلق ایده و مدیریت ایده استخراج شدند و در نهایت با استفاده از کدگذاری انتخابی هسته مرکزی «عینیت بخشی به ایده» مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین، هسته مرکزی زمینه های ظهور و بروز قابلیت کارآفرینی «تقاضا» و هسته مرکزی پیامدهای قابلیت کارآفرینی «احساس اثربخشی» کشف گردید. در نتیجه می توان بیان کرد که، عینیت بخشی به ایده به واسطه وجود تقاضای متعدد می تواند احساس اثربخشی را در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی به همراه داشته باشد.
الگوی پارادایمیک توسعه پایدار گردشگری (مبتنی بر استقراء داده بنیاد از بیانات مقام معظم رهبری)(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقیق حاضر فرمایشات مقام معظم رهبری در زمینه توسعه پایدار گردشگری را مورد بررسی قرار داده و با استفاده از نظریه داده بنیاد و به صورت اکتشافی، به دنبال ارائه تصویری کلان از این بیانات در قالب الگو واره ای از عوامل علّی، عوامل زمینه ساز، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدهای توسعه پایدار گردشگری است. جامعه آماری تحقیق، شامل بیانات رهبری معظم انقلاب اسلامی مرتبط با موضوع تحقیق طی سال های 1370 تا 1397 است که از بین آن ها با روش نمونه گیری نظری 80 گزاره از 50 مورد از این بیانات انتخاب و با کدگذاری آن ها 189 مفهوم اولیه (کد باز) شناسایی شد. سپس با لحاظ کردن اشتراکات محتوایی کدهای باز، 41 مقوله فرعی و 16 مقوله اصلی تولید شد. در ادامه، یافته های تحقیق در یک چارچوب پارادایمی با استفاده از مقوله های اصلی، شامل: مقوله های علّی (آثار گردشگری و موقعیت ژئوپولیتیک ایران)، پدیده محوری (توسعه پایدار گردشگری)، مقوله های زمینه ای (مشارکت و همکاری ذی نفعان گردشگری، آموزش و فرهنگ سازی در گردشگری)، مقوله های مداخله گر (حس مکان گردشگری و حکم روایی خوب در گردشگری)، راهبردها (برنامه ریزی گردشگری، سیاست گذاری گردشگری، بازاریابی گردشگری، مدیریت منابع گردشگری و نظارت و ارزیابی گردشگری) و پیامدها (پایداری منابع گردشگری، حفاظت از منابع گردشگری، حفظ هویت اجتماعی و رفاه و کیفیت زندگی) هم پیوند شده است. نتایج تحقیق نشان داد تحقق موفقیت آمیز توسعه پایدار گردشگری، نیازمند ترکیب چشم انداز، سیاست، برنامه ریزی، مدیریت، کنترل و فرایندهای نظارتی و یادگیری اجتماعی منسجم است که مشارکت فعال جامعه می تواند به کارایی آن تحقق بخشد. رسیدن به این هدف، مستلزم رهبری سیاسی قوی است تا از مشارکت گسترده ذی نفعان و ایجاد وفاق عمومی اطمینان حاصل شود.
ارائه الگوی فرهنگ سازمانی مؤثر بر کنترل های داخلی سازمان های غیرانتفاعی بخش عمومی ایران با رویکرد تئوری داده بنیاد (GT)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۰
281-314
حوزه های تخصصی:
هدف کلی مطالعه حاضر تبیین الگوی فرهنگ سازمانی مؤثر بر سیستم کنترل های داخلی سازمان های غیرانتفاعی بخش عمومی ایران و درواقع احصاء مؤلفه ها و اجزاء اصلی مؤثر بر آن و همچنین توسعه چارچوب نظری فرهنگ سازمانی و نقش آن بر کنترل های داخلی در این قبیل سازمانهاست. باتوجه به عدم کارکرد قطعی نظریات خارجی مطرح شده در ادبیات موضوع، در مورد سازمان های داخلی و لزوم توجه به ابعاد و ماهیت بومی مساله در داخل کشور، در این راستا سعی گردید تا با استفاده از استراتژی کیفی پژوهش و با بکارگیری روش نظریه سازی داده بنیاد، با استفاده از نمونه ای از متخصصان دیوان محاسبات کشور، دانشگاهیان و مسئولان سازمان های غیرانتفاعی کشوری به احصای شرایط علّی، عوامل بسترساز، بازدارنده، راهکارها و پیامدهای پیاده سازی کنترل داخلی مطلوب در سازمان های غیرانتفاعی کشور پرداخته شود. در این پژوهش به منظور کد گذاری و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ATLAS.ti استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که فرهنگ در سه سطح مدیران (شامل سبک، دیدگاه، انگیزش و التزام عملی مدیران به قوانین)، کارکنان (شامل ویژگی های رفتاری، انگیزش و دیدگاه کارکنان) و سازمان (شامل فرهنگ ملموس سازمان، فرهنگ کاری سازمان، ساختار سلسله مراتبی سازمان، فرهنگ نهادی سازمان و جایگاه منافع فردی و جمعی در سازمان) ، با در نظر گرفتن عوامل بازدارنده و بسترساز آن، می تواند جزء عوامل علّی اثرگذار بر کیفیت کنترل داخلی در سازمان های غیرانتفاعی کشور باشد. در نهایت با توجه به الگوی بومی ارائه شده در مطالعه، راهکارهای افزایش اثربخشی کنترلهای داخلی در دو سطح راهکارهای سیاست گذاری کلان و راهکارهای عملیاتی در سازمان ارائه گردید.
شناسایی عوامل مؤثر بر تصمیمگیری اخلاقی در سازمانهای مردم نهاد و داوطلبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
119 - 144
حوزه های تخصصی:
تصمیم-گیری اخلاقی، یک فرآیند چند وجهی است و این پدیده به عنوان چالشی برای سازمانهای مردم نهاد تلقی میشود. هدف اصلی پژوهش حاضر فهم و شناسایی ابعاد و مؤلفههای تشکیل دهنده و مؤثر بر تصمیم گیری اخلاقی افراد و ارائه مدلی بومی برای سازمانهای مردم نهاد و داوطلبانه میباشد. ماهیت این پژوهش اکتشافی بوده که به روش بنیادی و با استفاده از رویکرد نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. مشارکتکنندگان در این پژوهش شامل مدیران و افراد کارشناس در سازمانهای مورد مطالعه در استان همدان بوده که به روش نمونهگیری هدفمند و با تکنیک گلوله برفی شناسایی شدند که با توجه به اصل اشباع و کفایت دادهها، در مجموع با 20 نفر مصاحبه شد. یافتههای حاصل از طراحی مدل پارادایمی نشان داد، تصمیمگیری اخلاقی تحت تأثیر مجموعهای از عوامل بینفردی، سازمانی و فراسازمانی و مذهبی صورت میگیرد. درنهایت نتیجهگیری شد که شرایط مذکور بهطورکلی موجب شدهاند پدیدهای به نام تصمیمگیری اخلاقی توسعه و در این نوع و شکل از سازمانها مورد توجه افراد واقع شود و پیامدهای چنین تصمیماتی، منعکس کننده رفتار اخلاقی مثبت، ایجاد انگیزه مثبت در ذینفعان و مردم، انضباط اقتصادی و انضباط اجتماعی در جامعه است.
فهم فرایند تصمیم گیری اخلاقی در سازمانهای مردم نهاد آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: تصمیم گیری اخلاقی، ضرورتی برای شایستگی های مدیریت و کمک به توانمندسازی منابع انسانی تلقی می شود. به دلیل نقش سازمانهای مردم نهاد در اقتصاد مقاومتی و توسعه کارآفرینی، هدف پژوهش حاضر، فهم فرایندتصمیم گیری اخلاقی و ارائه مدل بومی برای این سازمانها بود. روش: ماهیت این پژوهش، اکتشافی بوده و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل مدیران و افراد خبره در سمن های آموزشی استان همدان بود که به روش نظری و با استفاده از تکنیک گلوله برفی و با توجه به اصل اشباع، در مجموع با 19 نفر مصاحبه شد. یافته ها: یافته های حاصل از طراحی مدل پارادایمی منجر به شناسایی 17 مؤلفه اصلی شد که در شش بُعد دسته بندی شدند. نتیجه گیری: تصمیم گیری اخلاقی تحت تأثیر مجموعه ای از عوامل بین فردی، سازمانی، فراسازمانی و مذهبی صورت می گیرد و پیامدهای چنین تصمیماتی، منعکس کننده رفتار اخلاقی مثبت، ایجاد انگیزه مثبت در فراگیران و مردم، انضباط اقتصادی و راهکار توسعه مدیریت دانش و کارآفرینی در شرایط اقتصاد مقاومتی در جامعه است.
تدوین شاخص های نظری بکارگیری مدیریت استعداد در سازمان های ورزشی ایران (با رویکرد داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که به روش کیفی با استفاده از نظریه داده بنیاد با رویکرد استراوس و کوربین انجام گرفت، هدف تدوین شاخص های نظری بکارگیری مدیریت استعداد در سازمان های ورزشی ایران است. جامعه تحقیق 17 نفر از مدیران و معاونان، اساتید دانشگاه و کارشناسان مسئول سازمان های ورزشی در ایران (وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون ها) بود که از طریق روش نمونه گیری سهمیه ای به شکل گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. مفاهیم بدست آمده در شرایط علی 12 مقوله شامل سیاست گرایی، عدم برنامه ریزی، بی اعتمادی، مشارکت محدود، ناکارآمدی ساختار تبلیغات، برخوردهای تبعیض آمیز، ناکارآمدی سیستم نظارت، ضعف نظام هماهنگ و یکپارچه و غیرحرفه ای و اخلاقی بودن تبیین شد. در شرایط زمینه ای 4 مقوله فرهنگ، دانش، روانشناختی و استقلال مورد استخراج قرار گرفت. در ادامه یافته های حاصل از شرایط مداخله گر، 4 حوزه کلی حوزه فنی، محیطی، مدیریتی و ساختاری، فردی و بین فردی مشخص گردید. راهبردهای شناسایی شده با 5 مقوله اصلی بود که دربرگیرنده چالش های درونی و بیرونی است و پیامدهای به کارگیری مدیریت استعداد منجر به توسعه سازمان های ورزشی در ابعاد فردی، سازمانی و فرایندی در سازمان های ورزشی کشور می گردد. در نهایت نتیجه گرفته می شود بکارگیری بهتر مدیریت استعداد و در نظر گرفتن مؤلفه های آن در تمامی سطوح سازمان های ورزشی می تواند به ارتقای ورزش قهرمانی، آموزشی و حرفه ای ورزش کشور کمک نماید. بعلاوه پیشنهاد می شود محققان آینده به تأثیر و کشف اثر مدیریت استعداد بر ابعاد ساختاری، رفتاری و محتوایی سازمان های ورزشی بپردازند.
مدل پارادایمی ارزش آفرینی برند در صنعت بیمه با تاکید بر بیمه عمر "رویکرد داده بنیاد"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: صنعت بیمه کشور به شدت رقابتی شده و این ایجاب می کند ساختار سازمانی و منابع شرکت های بیمه به سمت ارزش آفرینی حرکت کنند تا بتوانند به بهترین نحو از فرصت های موجود در جهت جذب مشتریان استفاده کنند. در غیر این صورت، به مرور زمان از ذهن مشتریان خارج شده و از صحنه رقابت حذف می گردند. از سویی، به اعتقاد کلر، ارزش آفرینی برند از اقدامات موثر در جهت کسب مزیت رقابتی و جلب اعتماد مشتریان است. از این رو، پژوهش حاضر به ارائه الگوی ارزش آفرینی برند در صنعت بیمه با تأکید بر بیمه عمر پرداخته است. روش شناسی: جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران بیمه عمر سه شرکت بیمه سینا، پاسارگاد و ایران بود که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند و از مصاحبه برای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده گردید و به روش کیفی و رویکرد داده بنیاد تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها با کدگذاری باز، محوری و انتخابی سرانجام به ارائه مدل نهایی شامل شش بعد اصلی و بیست وهفت بعد فرعی انجامید. نتیجه گیری: تحلیل صورت گرفته نشان داد افزایش سالانه حق بیمه متناسب با نرخ تورم، مهم ترین راهکار کاهش اثرات منفی تورم بر قراردادهای بیمه عمر است. به عبارتی، "نرخ تعدیل حق بیمه" و "سرمایه بیمه نامه" باید سالانه متناسب با نرخ تورم افزایش یابندتا بیمه برای مشتریان ارزش آفرین باشد.
تدوین شاخص های نظری بکارگیری مدیریت استعداد در سازمان های ورزشی ایران (با رویکرد داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که به روش کیفی با استفاده از نظریه داده بنیاد با رویکرد استراوس و کوربین انجام گرفت، هدف تدوین شاخص های نظری بکارگیری مدیریت استعداد در سازمان های ورزشی ایران است. جامعه تحقیق 17 نفر از مدیران و معاونان، اساتید دانشگاه و کارشناسان مسئول سازمان های ورزشی در ایران (وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون ها) بود که از طریق روش نمونه گیری سهمیه ای به شکل گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. مفاهیم بدست آمده در شرایط علی 12 مقوله شامل سیاست گرایی، عدم برنامه ریزی، بی اعتمادی، مشارکت محدود، ناکارآمدی ساختار تبلیغات، برخوردهای تبعیض آمیز، ناکارآمدی سیستم نظارت، ضعف نظام هماهنگ و یکپارچه و غیرحرفه ای و اخلاقی بودن تبیین شد. در شرایط زمینه ای 4 مقوله فرهنگ، دانش، روانشناختی و استقلال مورد استخراج قرار گرفت. در ادامه یافته های حاصل از شرایط مداخله گر، 4 حوزه کلی حوزه فنی، محیطی، مدیریتی و ساختاری، فردی و بین فردی مشخص گردید. راهبردهای شناسایی شده با 5 مقوله اصلی بود که دربرگیرنده چالش های درونی و بیرونی است و پیامدهای به کارگیری مدیریت استعداد منجر به توسعه سازمان های ورزشی در ابعاد فردی، سازمانی و فرایندی در سازمان های ورزشی کشور می گردد. در نهایت نتیجه گرفته می شود بکارگیری بهتر مدیریت استعداد و در نظر گرفتن مؤلفه های آن در تمامی سطوح سازمان های ورزشی می تواند به ارتقای ورزش قهرمانی، آموزشی و حرفه ای ورزش کشور کمک نماید. بعلاوه پیشنهاد می شود محققان آینده به تأثیر و کشف اثر مدیریت استعداد بر ابعاد ساختاری، رفتاری و محتوایی سازمان های ورزشی بپردازند.
آسیب شناسی آموزش کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی بر اساس رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی آموزش کارکنان امروزه یکی از مهمترین چالش های سازمان ها در جهت برنامه ریزی دقیق تر و بهره مندی هرچه بیشتر از الگوها و روش های آموزش به شمار می رود . با توجه به اهمیت بهسازی منابع انسانی و مدیریت موثر آن، استفاده از الگویی متناسب با ویژگی های بومی این شرکت لازم به نظر می رسد. هدف اصلی این پژوهش آسیب شناسی آموزش کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی با روش داده بنیاد بود و اطلاعات مورد نیاز آن نیز از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 24 نفر از خبرگان این شرکت و بررسی 40 مقاله جدید گردآوری شد. مولفه های مدل نهایی و نحوه ارتباط آن ها با یکدیگر نیز به وسیله کدگذاری گزینشی و محوری به دست آمد. نتایج پژوهش شامل استخراج 31 مولفه اصلی و 119 مقوله فرعی در سه بعد فرآیند، ساختار و زمینه در قالب پاردایم شرایط علی، محوری، مداخله گر، کنش ها و تمایلات، زمینه و پیامدها پدیدار شد.
طراحی الگوی فرهنگ سازی در مصرف بهینه آب شرب با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
39 - 64
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، طراحی الگوی فرهنگ سازی در مصرف بهینه آب شرب با روش داده بنیاد در استان سمنان است. جامعه آماری پژوهش 21 نفر از خبرگان صنعت آب و فاضلاب شهری و روستایی کشور و استان بود. بنا به ماهیت ساختنی بودن پژوهش از رویکرد داده بنیاد استفاده شده است و برای نمونه گیری از روش گلوله برفی بهره برده شد. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات، انجام مصاحبه های عمیق با خبرگان صنعت آب و فاضلاب بوده است. یافته های پژوهش پس از به انجام رساندن فراگرد سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی نشان داد که مدل پارادایمی پژوهش حاضر از 172 کد نهایی، 18 مفهوم اصلی و 6 مقوله کلی تشکیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل اجتماعی، فردی، ارگان های دولتی، مدیران ارشد، عوامل حقوقی- قانونی و فنی- مهندسی به عنوان شرایط علی، عوامل زمینه ای- فردی و نارسایی های اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای، طرز تفکر و حمایت مدیران، عملکرد متولیان امر، اراده و خواست جامعه به عنوان شرایط مداخله گر، عملکرد درست و صحیح، آموزش مستمر در سطوح مختلف، تبلیغات و اطلاع رسانی رسانه ها به عنوان راهبرد و پیامدهای فردی، نتایج کوتاه مدت، نتایج بلند مدت، نتایج ملی و منطقه ای به عنوان پیامد، به بروز الگوی فرهنگ سازی در مصرف بهینه منابع آبی کشور منجر می شود.
طراحی مدل کوچینگ سازمانی در سازمان های دولتی ایران با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
529 - 550
حوزه های تخصصی:
امروزه در توسعه منابع انسانی یکی از نقش هایی که مدیریت منابع انسانی می تواند بر عهده بگیرد و سازمان ها می توانند به کمک آن توانایی و انگیزش و فرصت های کاری کارکنان را برانگیزانند الگوی مدیر در جایگاه کُوچ یا کوچینگ سازمانی است. بر این اساس، هدف از این پژوهش ارائه مدلی جامع برای کوچینگ سازمانی در سازمان های دولتی ایران بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کدگذاری انتخابی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۳ نفر از کوچ های بین المللی ICF دارای حداقل 5 سال سابقه در حوزه سازمان های دولتی ایران و از طریق نمونه گیری نظری تا رسیدن به نقطه اشباع جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان دهنده استخراج 132 کد و 66 مفهوم و 17 مقوله اصلی بود که در قالب الگویی شامل کوچینگ سازمانی به منزله پدیده محوری، شرایط علّی (شرایط و ویژگی های سازمان، شرایط و ویژگی های فرد)، عوامل زمینه ای (فرهنگ سازی کوچینگ، محیط و جوّ سازمان، حمایت سازمانی)، عوامل مداخله گر (ویژگی های کوچ، ویژگی های مُراجع، مدل های کوچینگ)، راهبردها (تغییر رفتاری، تغییر رویکرد، خودآگاهی، شفافیت نقش، چابکی سازمانی، اعتماد سازمانی، یادگیری سازمانی)، پیامدها (توسعه فردی و توسعه سازمانی) قرار گرفته اند.
مدل فرایندی توسعه پایدار گردشگری جمهوری اسلامی ایران (نظریه ای داده بنیاد با تاکید بر برنامه های پنج ساله ی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
25 - 73
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری در ایران متناسب با تحولات سیاسی، فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است. اسناد بالادستی این صنعت، به خوبی می تواند جایگاه آن را مشخص کند. در تحقیق حاضر، توسعه پایدار گردشگری در برنامه های پنج ساله-ی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور مورد بررسی و با به کارگیری نظریه داده بنیاد در قالب مدلی از عوامل علی، زمینه ساز، مداخله گر، راهبردها و پیامدهای توسعه پایدار گردشگری تصویری کلان از این اسناد ارائه داده است. از بین جامعه آماری تحقیق ( برنامه های پنج ساله ی توسعه) با روش نمونه گیری نظری 80 گزاره (ماده) انتخاب و با کدگذاری آن ها 374 مفهوم اولیه (کد باز) شناسایی شد. سپس با لحاظ اشتراکات محتوایی کدهای باز، 47 مقوله فرعی و 18 مقوله اصلی تولید گردید. مزیت این تحقیق در مقایسه با سایر تحقیقات پیشین، شناسایی مدل فرایندی توسعه پایدار گردشگری جمهوری اسلامی ایران به همراه شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدهاست. بنا بر مدل بدست آمده مقوله های اصلی شامل: مقوله های علی (نگرانی های زیست محیطی و موقعیت ژئوپولتیک ایران)، مقوله محوری (توسعه پایدار گردشگری)، مقوله های زمینه ای (مشارکت و انسجام ذی نفعان گردشگری، آموزش و پژوهش گردشگری)، مقوله های مداخله گر (حس مکان گردشگری، مدیریت مالی گردشگری، ایمنی و امنیت در گردشگری، روش های نوین تکنولوژیکی گردشگری و حکمرانی خوب گردشگری)، مقوله های پیامدی (برنامه ریزی و سیاستگذاری گردشگری، بازاریابی گردشگری، مدیریت سبز گردشگری، مدیریت حمل و نقل پایدار گردشگری و کنترل و نظارت گردشگری) و مقوله های پیامدی(غنای فرهنگی جوامع میزبان، حفاظت از منابع گردشگری و رفاه و کیفیت زندگی جوامع میزبان) در یک چارچوب پارادایمی، همپیوند شده اند.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های تصمیم گیری مدیران آموزشی سازمان آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
23 - 41
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد تصمیم گیری مدیران آموزشی مدارس متوسطه شهر تهران است. این پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته از نوع اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 12 نفر از مدیران مدارس شهر تهران و مدیران خبره ستاد آموزش وپرورش بودند و روش نمونه گیری به صورت هدفمند از نوع نظری بود. جامعه آماری در بخش کمی شامل تمامی مدیران مدارس متوسطه اول و دوم شهر تهران بودند که 249 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و برای بررسی روایی و پایایی مصاحبه و فرایند کدگذاری پایایی باز آزمون 75/0 و پایای بین دو کدگذار 77/0 استفاده و تأیید شد. همچنین در بخش کمی به منظور آزمودن الگوی مفهومی طراحی شده در مرحله کیفی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. پایایی ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ بررسی و بالای 62/0 تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از رویکرد داده بنیاد و کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. برای تحلیل داده های کمی نیز از آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها در بخش کیفی نشان داد که ابعاد تصمیم گیری در هشت بعد: دانش، تجربه و تخصص، بعد اخلاقی، بعد روان شناختی، اجتماعی، انسانی، فنی و اقتصادی دسته بندی شدند. همبستگی معناداری بین ابعاد تصمیم گیری مدیران آموزشی وجود داشت. بعد دانشی دارای بالاترین میانگین(49/4) و بعد روان شناختی پایین ترین میانگین(23/3) بودند.
ارائه الگوی گردشگری کشاورزی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
133 - 146
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارائه الگوی گردشگری کشاورزی است. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد و مدل پارادایمی استراوس و کوربین انجام شده است. محدوده مطالعات، استان گلستان و مشارکت کنندگان خبرگان دانشگاهی ، علمی و سازمانی آگاه به حوزه گردشگری و کشاورزی بودند. در این راستا مصاحبه های عمیق با استفاده از نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی صورت گرفت. در این پژوهش، داده ها بعد از انجام دادن پانزده مصاحبه ب ه مرحله اشباع نظری رسیدند. با این حال، جهت اطمینان از کفایت، پنج مصاحبه دیگر ب ه انجام رسید . جهت تعیین روایی از معیار لینکلن و گوبا و جهت تعیین پایایی از روش حسابرسی فرایند و توافق درونی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام و سپس بر اساس نظریه داده بنیاد، الگوی نهایی تبیین شد. بر این اساس" جاذبه های اقلیمی و محیط زیست ، تنوع الگوی کشت و تجربه و نگرش گردشگران " به عنوان شرایط علّی گردشگری کشاورزی، "نظام خط مشی گذاری و مهاجرت روستائیان" به عنوان شرایط مداخله گر و " ظرفیت سازی و حمایت دولت" به عنوان شرایط زمینه ای از دیدگاه مشارکت کنندگان پژوهش شناسایی شدند. راهبردها نیز شامل "تبلیغات و برندسازی، مدیریت و برنامه ریزی، آموزش و توانمندسازی و به گزینی الگوهای گردشگری" و پیامدهای حاصل شامل "توسعه کارآفرینی و اشتغال زائی ،و رشد و رفاه اقتصادی" می باشد. بنابراین واضح ترین و ابتدایی ترین دستاورد فعالیت در این حوزه می تواند دلالت های اقتصادی، افزایش درآمد سرانه استان به ویژه مناطق روستایی داشته باشد.
شناسایی عوامل زمینه ای و مداخله گر مدیریت استعداد در ورزش (با تأکید بر ابعاد روان شناختی و فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۸
115 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل زمینه ای و مداخله گر به کارگیری ابعاد روان شناختی و فرهنگی در مدیریت استعداد در ورزش بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع نظریه داده بنیاد بود. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 17 نفر از مدیران و معاونان، اساتید دانشگاه و کارشناسان مسئول سازمان های ورزشی بود که این افراد به روش نمونه گیری سهمیه ای به شکل گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد عوامل زمینه ای در خصوص مدیریت استعداد شامل فرهنگ، یادگیری، روان شناختی و استقلال است. عوامل مداخله در پژوهش حاضر شامل محیطی، بستری، حیاتی و فردی و بین فردی بود. به عبارتی توجه به عوامل شناسایی شده در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های موجود در سازمان های ورزشی ایران می تواند ضمن رفع محدودیت ها در این حوزه زمینه به کارگیری مدیریت استعداد را فراهم نماید. توجه به این عوامل در جهت بهبود برنامه ریزی در سازمان های ورزشی ایران امری مهم و کلیدی در جهت به کارگیری مدیریت استعداد است.
الگوی خلق ارزش در شرکت ملی صنایع مس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
131 - 148
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با روش ترکیبی به کشف الگوی خلق ارزش در شرکت ملی صنایع مس ایران پرداخته است. برای این منظور، در بخش کیفی از روش داده بنیاد نظام مند و مصاحبه با 10 نفر از خبرگان تجربی و اجرایی آشنا با خلق ارزش برای ارائه مدل مفهومی استفاده شد. در بخش کمی، با توزیع پرسشنامه بین 183 نفر از مدیران و کارشناسان تصمیم گیرنده در شرکت ملی صنایع مس ایران و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار اسمارت پی ال اس، اعتبارسنجی مدل انجام شد. مدل شامل مقوله محوری (خلق ارزش)، شرایط علّی (ویژگی های ذاتی، ویژگی های رابطه ای با واحدهای کسب وکار، ویژگی های ساختاری و کارکردی و ویژگی های سبد کسب وکار)، شرایط زمینه (مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت سیستم ها و روش ها، مدیریت منابع و مدیریت چشم اندازها و ارزش ها)، شرایط مداخله گر (وضعیت اقتصادی ایران، قوانین و مقررات ملی و بین المللی و مادرهای رقیب)، راهبردها (نفوذخودمدرانه، توسعه بنگاه، نفوذ وظیفه ای و خدماتی، نفوذ ارتباطی و ترکیبی از راهبردها) و پیامدها (تخصیص بهتر منابع، فرمول بندی راهبردهای ارزش آفرین، کنترل مدیریت عملکرد و متمایزسازی) است. نتایج برآورد مدل حاکی از اثر مثبت و معنادار مقوله های علّی بر مقوله محوری، مقوله محوری بر راهبردها، مقوله زمینه ای بر راهبردها، مقوله مداخله ای بر راهبردها و راهبردها بر پیامدها و در نتیجه اثر مثبت و معنادار کلیه متغیرهای یادشده بر خلق ارزش در شرکت ملی صنایع مس ایران است. بنابراین، شرکت ملی صنایع مس ایران می تواند از مؤلفه های مطرح در مدل ارائه شده برای اتخاذ بهترین راهبرد استفاده نماید.
طراحی مدل غیبت ذهنی کارکنان با رویکرد داده بنیاد در شهرداری مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
93 - 106
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از موضوعات پنهانی که بر کاهش بهره وری، کارایی و اثربخشی سازمان ها تأثیر می گذارد بدون اینکه مدیران به آن توجه نمایند و از نظرها مغفول مانده پدیده «غیبت ذهنی» کارکنان است. غیبت ذهنی پدیده ای است که با توجه به حضور فیزیکی افراد در محل کار، ذهن در غیبت به سر می برد. پژوهش حاضر در پی تبیین مدل غیبت ذهنی با رویکرد داده بنیاد در شهرداری مشهد است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده که از 25 نفر از مدیران و نخبگان آشنا به مباحث مدیریت منابع انسانی و روان شناسی مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با استفاده از نرم افزار اطلس تی تحلیل و مدل کیفی پژوهش از دل الگوهای ذهنی و نظرات افراد استخراج شد. نتیجه این تحلیل نشان دهنده استخراج بالغ بر 250 کد اولیه از مصاحبه ها و نیز احصای 52 مقوله است که در قالب پارادایمی ارائه شده است. براساس این مدل شرایطی از قبیل: (مشکل مسکن، محله نامناسب، خانوادگی و شخصی، رفتاری، ناباروری، فرزند، حقوقی، مالی، عدم پرداخت به موقع حقوق، ندادن پاداش، کوچک شمردن کار، توهین و ملامت، فضای مجازی و تبعیض) به عنوان شرایط عِلی اثرگذار بر پدیده محوری (غیبت ذهنی) شناسایی شدند.