فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۷۸۸ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
238 - 264
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه، ارائه عناصر و روش شناسی مدل یادگیری تقویتی منطبق بر مدل مفهومی عامل بنیان اعتباربخشی بیمارستانی در ایران است. عناصر و روش شناسی مدل یادشده، زیربنای مطالعاتی مطلوبی برای ایجاد سیستم هوشمند و چندعاملی اعتباربخشی بیمارستانی و روندهای شبیه سازی محیط در جهت ارائه رهنمودهای بهره ورانه به کارگزاران و سیاست گذاران مربوطه ایجاد خواهد کرد. این مطالعه در نظر دارد تا پاسخ مناسبی به پرسش های اصلی پژوهش که در آن ابهامات مربوط به عناصر یادگیری تقویتی و چگونگی انتخاب روش شناسی یادگیری تقویتی در یک سیستم چندعاملی از نوع سیستم های اجتماعی فنی وجود دارد، ارائه کند.روش ها : به منظور گردآوری داده های موردنیاز برای شناخت عناصر و شناسایی فرایندهای اعتباربخشی بیمارستانی، عامل ها، محیط و تعامل بین آن ها، از روش مرور سیستماتیک منابع، بررسی مستندات علمی و مصاحبه های نیمه ساخت یافته، از طریق خبرگان، به صورت حضوری بهره گرفته شد. مصاحبه شوندگان از میان اعضای هیئت علمی، مدیران بیمارستان و مسئولان بهبود کیفیت بیمارستان ها انتخاب شدند. جمع بندی مصاحبه ها با استفاده از روش های مبتنی بر داده بنیاد، رویکرد ترتیبی و سیستماتیک، صورت گرفت. منابع جمع آوری ویژگی های فرایند یادگیری ماشین با استفاده از روش مرور سیستماتیک از مستند «راهنمای اعتباربخشی 1401» بوده است. روند انتخاب ویژگی های یادشده از طریق انتخاب صحیح از ویژگی های خروجی مدل که همان کنش های عامل است، صورت گرفت. فهرست کنش های عامل بر اساس طبقه بندی ساختار درختی از محتوای مفهومی مستند فوق الذکر به صورت یک درخت عمومی غیردودویی استخراج شد.یافته ها: مدل یادگیری تقویتی استخراج شده درصدد یافتن زنجیره های بهینه از کنش های عملیاتی در شرایطی که داده های کمی موجود است، خواهد بود. مهم ترین عناصر مدل یادشده عبارت اند از:مجموعه حالات: مجموعه عوامل اعتباربخشی بیمارستانی مانند متغیرهای ورودی، متغیرهای خروجی، شاخص ها، پارامترها، اعداد ثابت مربوط به سنجه های هر عامل مفهومی در مستند «راهنمای اعتباربخشی 1401»؛مجموعه کنش ها: کنش های عامل های هوشمند؛ در هر اپیزود یادگیری تقویتی، مسیرهایی از درخت دودویی خوشه بندی سلسله مراتبی شده اقدامات عملیاتی قابل انجام در بیمارستان و به ازای مجموعه ویژگی های حالت هستند؛تابع پاداش: «کسب بالاترین امتیاز ممکن در نظام رتبه بندی بیمارستانی با انجام کمترین تعداد کنش و اقدام لازم» است؛تابع سیاست: بر اساس فرایند یادگیری هر عامل، مبتنی بر یک شبکه عصبی عمیق DQN و الگوریتم کاهش گرادیان است؛عامل های عملیاتی: هدف عملیاتی هر یک از عامل های مفهومی؛ «حداکثرکردن امتیازات اعتباربخشی سنجه های حوزه مربوط به خود با توصیه کمترین اقدامات» است.چرخه کلی مدل: در این ساختار هر کدام از عامل های هوشمند، زیرمجموعه عامل های مفهومی نه گانه، در محدوده خود دارای یک شبکه عصبی چندلایه است که ویژگی های حالات مرتبط، به این شبکه عصبی وارد می شود و در خروجی، بر اساس تعریف تابع سیاست ویژه آن عامل، نگاشتی از کنش های بهینه بر حسب شرایط و حالات فعلی عامل ایجاد خواهد شد؛مدل شبکه عصبی: شبکه عصبی عامل هوشمند برگرفته از عامل مفهومی «مدیریت و رهبری» است که در آن مشخصات لایه های ورودی، مخفی و خروجی شبکه آمده است.نتیجه گیری: جمع بندی پیشینه پژوهش های مرتبط، نشان داد که رویکرد طراحی مدل های اعتباربخشی بیمارستانی می تواند به دو گروه «مدل های مفهومی بدون بهره گیری از عوامل هوشمند» و «مدل های مفهومی با بهره گیری از مفاهیم هوشمندسازی و سیستم های عامل بنیان» تقسیم شود. بررسی ها نشان داد که این مطالعات دارای نتایج موردانتظار بوده و کارایی و اثربخشی مدل ها و فرایندهای پیشنهادشده توسط آن ها، اعتبار لازم را داشته اند. از نقاط ضعف این پژوهش ها، این است که الگوریتم های یادگیری تقویتی لزوماً با مدل های عامل بنیان در آن ها درآمیخته نشده است.
یکپارچه سازی دانش فناوری های جدید در صنایع با موج نوآوری بلند: (مطالعه موردی: حوزه معادن و صنایع معدنی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
75 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه با پیچیده تر شدن علوم و بازارهای رقابتی، توجه به نوآوری برای بقای شرکت ها در بازار، اهمیت زیادی دارد. در صنایعی که سرعت ارائه محصولات جدید بیشتر است، امواج نوآوری در آن ها کوتاه تر است. شرکت های فعال در حوزه معادن و صنایع معدنی، به عنوان بنگاه هایی با موج نوآوری بلند، علاوه بر نیاز اساسی به شناخت و فهم خرده دانش ها و فناوری های جدید، به جذب و یکپارچه سازی آن ها بر پایه بنگاهی موجود خود نیازمندند. هدف اصلی این مطالعه، ارائه مدلی برای ارتقای توانمندی های فناورانه بنگاه های با موج نوآوری بلند مبتنی بر یکپارچه سازی دانش فناوری های جدید است.
روش: روش این پژوهش براساس مطالعه موردی پروژه های موفق در حوزه معادن و صنایع معدنی (به عنوان یک صنعت با ویژگی های مشابه با صنایعی با موج نوآوری بلند) صورت گرفت. در این پژوهش، سطح تحلیل مربوط به بنگاه های متأخر در صنایع با موج نوآوری بلند و واحد تحلیل، پروژه های موفق انجام شده در یکپارچه سازی دانش فناوری های جدید، در پایه دانشی بنگاه در این بنگاه ها بوده است. به همین دلیل، از روش مطالعه تک موردی اکتشافی جزءنگر استفاده شده است. انتخاب واحد تحلیل، بر اساس معیارهای مشخص صورت گرفت و در نهایت چهار پروژه موفق در صنایع معدنی، انتخاب و تحلیل شد. برای تحلیل چهار پروژه موفق منتخب، ۱۲ مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و متن مصاحبه ها پس از پیاده سازی، به روش تحلیل محتوا، کدگذاری شد.
یافته ها: یافته های این مطالعه، به مجموعه ای از فعالیت ها و ابتکارهای شناسایی شده بنگاه های با موج نوآوری بلند، در ابعاد سازمانی (کارکردی و مدیریتی) و فناورانه (محصول محور و فرایندمحور) برای موفقیت در یکپارچه سازی دانش فناورانه منجر شد. این اقدام ها و ابتکارها، در سه مرحله اصلی تشخیص و انتقال دانش فناورانه جدید (مشتمل بر سه زیربخش تشخیص دانش فناورانه جدید، تشخیص منبع دانشی مناسب و انتقال دانش فناورانه جدید)، ترکیب دانش فناورانه جدید با پایه دانشی بنگاه (مشتمل بر سه زیربخش تفسیر دانش فناورانه جدید خارجی، تسهیم دانش فناورانه جدید خارجی و تثبیت دانش فناورانه جدید خارجی) و بهره برداری از دانش فناورانه جدید (مشتمل بر دو زیربخش اجرا و بازپیکربندی) معرفی شده اند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اقدام هایی را معرفی کرده است که می تواند به عنوان بینش های جدید بنگاه ها، برای موفقیت بیشتر در یکپارچه سازی در نظر گرفته و بهره برداری شود. این اقدام ها عبارت اند از: جایابی فناوری جدید در کارکردهای عملیاتی، زمان دهی مناسب به فناوری جدید برای تطبیق با پایه دانشی بنگاه، نگهداری و مراقبت از فناوری و تجهیزات نو، ارزیابی تطابق محصول جدید با استانداردهای بین المللی و همچنین، راه اندازی سیستم یکپارچه سازی فرایندهای فناوری اطلاعات. این مطالعه فرصت های تحلیل و مطالعات بیشتری را برای پژوهشگران آینده خلق کرده است و می تواند به عنوان مبنای دانشی برای ادامه پژوهش های بیشتر در حوزه یکپارچه سازی دانش فناورانه استفاده شود.
شناسائی و ارزیابی عوامل موثر برتوانمندی های فناورانه صنعت خودرو ایران (مورد مطالعه: شرکت ایرا ن خودرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
موفقیت صنعت خودروی ایران در گرو شناخت صحیح عوامل توانمندی فناورانه و چگونگی ارتقاء آنها است. برای شناخت اولیه این عوامل، به مدلهای ارزیابی توانمندی فناوری در تحقیقات پیشین توجه شد. با نظر خبرگان، عوامل توانمندی های اشاره شده در مدل راماناسن و پاندا، بدلیل جامعیت و سازگاری بیشتر با صنعت خودرو انتخاب شدند. مدل اولیه سنجش با 9 عامل و 67 شاخص تعریف شد. تعداد شاخصهای مذکوربا انجام روش دلفی فازی و نظر خبرگان، به 47 مورد کاهش یافت. پرسشنامه براساس 9 عامل و 47 شاخص تعریف شد. روائی پرسشنامه از طریق محاسبه بار عاملی و پایائی پرسشنامه نیز از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای دست یابی به مدل ارتباط عوامل از روش معادلات ساختاری (SEM) و روش حداقل مربعات جزئی ( نرم افزارPLS-Smart ) استفاده شد و برازش کلی مدل بدست آمد. نتایج حاصل از مدل نشان میدهد که توانمندی های خدمات پس از فروش، بازاریابی و فروش و ساخت قطعه دارای بالاترین میزان ارتباط و توانمندی های خلاقیت و نوآوری و مدیریت راهبردی در رتبه های بعدی و توانمندی های طراحی و مهندسی، تولید و اکتساب فناوری در رتبه های آخر از ارتباط با توانمندی فناورانه صنعت خودوری ایران قرار گرفته اند.
بررسی سطوح پیچیدگی فناورانه ی فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت-های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
53 - 66
حوزههای تخصصی:
امروزه فعالیت های تحقیق و توسعه، از منابع مهم ایجاد تحوّل در حوزه های تکنولوژی و تولید دانش محسوب می شوند و بخش های تحقیق و توسعه ی شرکت های دانش بنیان نقش مهمی در نوآوری و بهبود محصولات و خدمات دارند. هر چه سطح فعالیت های تحقیقاتی شرکت های دانش بنیان پیشرفته تر و بنیادی تر باشد و میزان پیچیدگی فناورانه ی این فعالیت ها بالاتر باشد، امکان عرضه محصولات نوآورانه تر و قابل رقابت تر به بازارهای داخلی و جهانی فراهم می گردد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی سطوح پیچیدگی فناورانه ی فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، پژوهشی کاربردی- توسعه ای بوده و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران عامل شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری گلستان به تعداد 85 نفر بودند. حجم نمونه ها با استفاده از جدول مورگان و با لحاظ احتیاط بیشتر، 80 نفر درنظر گرفته شد و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده های پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن با سنجش روایی صوری و محتوایی و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 65 درصد از فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری گلستان، از نوع توسعه تجربی، 2/31 درصد از نوع تحقیق کاربردی و تنها 8/3 درصد از نوع تحقیق بنیادی است.
ارائه یک مدل ترکیبی مبتنی بر یادگیری ماشینی برای طبقه بندی مشتریان مشترک صنعت بانکداری و بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۸
53 - 80
حوزههای تخصصی:
رقابت های جهانی، صنابع پویا و چرخه های نوآوری و فناوری که به سرعت در حال کوتاه شدن هستند همگی چالش های مهمی را برای صنعت مالی، بانکداری و بیمه ایجاد کرده اند و نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها جهت بهبود فرآیندهای تصمیم گیری- در این سازمان ها بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است؛ در این میان، داده هایی که در پایگاه-های اطلاعاتی این سازمان ها نگهداری می شوند به عنوان منابع ارزشمند اطلاعات و دانش مورد نیاز جهت تصمیم-گیری های سازمانی مطرح می باشند؛ در این تحقیق بر روی مشتریان مشترک صنعت بانکداری و بیمه تمرکز شده است. هدف از این تحقیق، ارائه روشی جهت پیش بینی عملکرد مشتریان جدیدالورود بر مبنای رفتار مشتریان پیشین است؛ برای این منظور، از یک مدل ترکیبی مبتنی بر ماشین بردار پشتیبان و الگوریتم ژنتیک استفاده شده است؛ بدین ترتیب که ماشین بردار پشتیبان، وظیفه مدل سازی رابطه بین عملکرد مشتریان و اطلاعات هویتی آنها را بر عهده دارد و الگوریتم ژنتیک، وظیفه تنظیم و بهینه سازی پارامترهای ماشین بردار پشتیبان را عهده دار است. نتایج به دست آمده از طبقه بندی مشتریان- با استفاده از مدل پیشنهادی در این تحقیق- طبقه بندی مشتریان با دقت بالای ۹۹ درصد است.
ارائه مدل و بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان در استانداری اصفهان با رویکرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۸
179 - 219
حوزههای تخصصی:
سازمان ها به منظور دستیابی به اهداف خود، نیازمند عوامل متعددی می باشند که یکی از مهم ترین آنها، وجود مشارکت سازمانی است. استانداری اصفهان نیز در راستای انجام مأموریت سازمانی خود تلاش می کند با برنامه محوری و جلب مشارکت کارکنان و بهره گیری از نظرات و پیشنهادهای آنها نسبت به ارائه خدمات با کیفیت اقدام نماید. تحقیق حاضر با هدف ارائه مدل افزایش مشارکت کارکنان در استانداری اصفهان انجام گردیده و برای این منظور، 54 عامل تأثیرگذار بر مشارکت کارکنان -از طریق بررسی ادبیات تحقیق- استخراج شده است. جامعه تحقیق مورد نظر متشکل از کلیه کارکنان و مدیران استانداری اصفهان بوده و 21 نفر که عبارت از مدیران ارشد سازمان بودند، به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شده و با استفاده از روش دلفی فازی، نظرات آنها مورد بررسی قرار گرفته است. عوامل نهایی- با استفاده از کدگذاری- در 7 بعد رهبری، رضایت شغلی، ارزیابی عملکرد، هدف گذاری و سیاست گذاری شفاف، فرهنگ سازمانی، اقدامات منابع انسانی و ساختار سازمانی طبقه بندی شده اند و ارتباط آنها با استفاده از روش دیمتل، ترسیم و مدل مفهومی تحقیق ارائه شده که با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری به بررسی کمی مدل و فرضیات تحقیق با نظرسنجی از 82 نفر از کارشناسان پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین رهبری و اقدامات منابع انسانی؛ رهبری و ساختار سازمانی؛ ساختار سازمانی و هدف گذاری و سیاست گذاری؛ اقدامات منابع انسانی و فرهنگ سازمانی؛ فرهنگ سازمانی و ارزیابی عملکرد؛ هدف گذاری و سیاست گذاری و اریابی عملکرد؛ ارزیابی عملکرد و رضایت شغلی؛ رضایت شغلی و مشارکت کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
طراحی شبکه تأمین درهم آمیخته سه سطحی تاب آورتحت اختلال و عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
502 - 534
حوزههای تخصصی:
هدف: شبکه تأمین درهم آمیخته، مجموعه ای از زنجیره های تأمین به هم پیوسته است که با همکاری بلندمدت میان این زنجیره تأمین ها تحت اختلال های متعدد، می تواند محصولات و خدمات را به مشتریان متعدد ارائه کند. در صنعت کاشی و سرامیک اختلال هایی وجود دارد، مانند اختلال در ظرفیت مراکز که از در دسترس نبودن مواد اولیه و ماشین آلات تولیدی، به دلیل اِعمال تحریم ها نشئت گرفته و به عدم مدیریت تولید مناسب و افزایش هزینه ها منجر شده است. شبکه تأمین درهم آمیخته کاشی و سرامیک برای مواجهه با این اختلال ها، می بایست تاب آوری و یکپارچگی را در تمامی زنجیره ها افزایش دهد. هدف پژوهش، طراحی شبکه تأمین درهم آمیخته سه سطحی تاب آور، تحت اختلال و عدم قطعیت با افزایش سود و تاب آوری است.
روش: این پژوهش برای مواجهه با اختلال در مراکز، از استراتژی توسعه ظرفیت و جداسازی تأمین کننده و در مواجهه باعدم قطعیت پارامتر تقاضا، از روش برنامه ریزی مقید به شانس فازی استفاده کرده است. مدل این پژوهش از نوع برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط چند دوره ای چند محصولی است. برای حل بهینه سازی دو هدفه (سود و ریسک) از روش اپسیلون محدودیت تقویت شده استفاده شده و مجموعه جواب پارتو به دست آمده است. برای اعتبارسنجی مدل، از داده های واقعی مربوط به شبکه تأمین درهم آمیخته کاشی و سرامیک (زنجیره تأمین های به هم پیوسته کاشی و سرامیک، لعاب و گلوله آلومینا) استفاده شده و در آخر، به کمک نرم افزار گمز حل شده است.
یافته ها: بر اساس خروجی مدل و نتایج متغیرهای تصمیم در حالت قطعی نسبت به حالت غیرقطعی، میزان سود ۳درصد افزایش و میزان ریسک ۷درصد کاهش داشته است. نتایج عددی تحلیل حساسیت نشان می دهد که تغییر مقدار پارامتر اپسیلون، سطح خطا در عدم ارضای قیود فازی، از صفر به 05/0 و از 05/0 به 1/0 به ترتیب باعث افزایش ۲ تا ۷ درصدی سود می شود. همچنین در حالت مطلوب، میزان افزایش ظرفیت در مرکز تولید گلوله آلومینا، ۲۰درصد، در مرکز تولید کاشی ۱۰ درصد و در مرکز تولید لعاب ۳۰ درصد است.
نتیجه گیری: در شرایط کنونی جهان که زنجیره تأمین ها به سمت شبکه های تأمین درهم آمیخته تکامل می یابد، تعداد مطالعات صورت گرفته روی این شبکه ها بسیار اندک است. با توجه به ماهیت شبکه تأمین درهم آمیخته، مدل عمومی ارائه شده، امکان ارسال مواد خام یا محصولات از روابط درون زنجیره ای (شامل رابطه میان تأمین کنندگان و تولیدکنندگان و رابطه میان تولیدکنندگان و مشتریان) و همچنین از روابط بین زنجیره ای (شامل رابطه بین تأمین کنندگان یک زنجیره با تأمین کنندگان زنجیره دیگر، رابطه بین تولیدکنندگان یک زنجیره با تولیدکنندگان زنجیره دیگر، رابطه میان مشتریان (مراکز تولید) یک زنجیره با مشتریان (نهایی) زنجیره دیگر، رابطه برگشتی تولیدکنندگان یک زنجیره به تأمین کنندگان زنجیره دیگر) وجود دارد و مدل به طور هم زمان تصمیم های استراتژیکی همچون انتخاب مجموعه ای از مراکز نیازمند به افزایش ظرفیت را در نظر می گیرد و تصمیم های عملیاتی (میزان تولید، میزان انبارش و میزان حمل ونقل) بر این اساس بهینه می شوند.
واکاوی محرک های زنجیره تأمین دایره ای پایدار هوشمند با استفاده از روش های ترکیبی دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری متخاصم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
241 - 285
حوزههای تخصصی:
مزیت زنجیره تأمین دایره ای پایدار هوشمند کمک به اقتصادهای درحال توسعه می باشد که بیشترین تأثیر را از چالش ها و استانداردهای در حال تغییر صنعت و محیط دارند. هدف از این پژوهش شناسایی و تحلیل محرک های زنجیره تأمین دایره ای پایدار هوشمند بود. براین اساس 12 نمونه به روش گلوله برفی از بین خبرگان صنعت روغن خوراکی انتخاب شد. محرک ها با نظر خبرگان نهایی شد و با روش DEMATEL و AISM مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که محرک های شایستگی سازمانی و شایستگی منابع انسانی به عنوان تأثیرگذارترین محرک ها بوده و محرک های پایداری اقتصادی و پایداری محیطی بیشترین میزان تأثیرپذیری را نسبت به سایر محرک ها دارند. طبق نتایج پژوهش مسئولین صنعت روغن خوراکی برای حرکت به سمت زنجیره تأمین دایره ای پایدار هوشمند باید شایستگی سازمانی را موردتوجه ویژه قرار دهند زیرا این محرک بیشترین میزان تأثیرگذاری را نسبت به سایر محرک ها دارد.
توسعه مدل فرایند مدیریت سبد پروژه های نانو با استفاده از تکنیک الکتره: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه و با توجه به دیدگاه پورتر، شرکت های پروژه محور با یکدیگر رقابت نمی کنند، بلکه پروژه های آنها با دیگران رقابت می کند و شرکت مادر، مدیریت سبد پروژه ها را برای رسیدن به مزیت رهبری مناسب تر نسبت به رقبا اداره می کند. برای دستیابی به یک رشد مستمر در یک سازمان پروژه محور، مدیریت پروژه ها به صورت منفرد و جداگانه نتیجه خوبی نمی دهد. با توجه به اینکه نانو، گام بزرگی در دنیای کوچک و انتخابی بزرگ در دنیای واقعی است، از این قاعده مستثنا نیست. در این پژوهش با پیاده سازی پنج گامِ علمیِ چارچوب ارائه شده، ارزیابی، انتخاب و بالانس پروژه های سبد برای دستیابی به منافع انجام شد. در راستای این هدف، در ابتدا از طریق ماتریس SWOT، سه استراتژی 1. پورتفوی همکاری چند رشته ای؛ 2. پورتفوری تجاری سازی محصولات نانو؛ 3. پورتفوی ارتباط بین نانو و روزمرگی تدوین شد و سپس دسته بندی پروژه ها بر اساس مفاهیم هم افزایی و استراتژی، به کمک نقشه منطقی مزایا در سبد پیشنهادی قرار گرفتند و در آخر با توجه به ده معیار استخراج شده با تکنیک الکتره پروژه های بالقوه، اولویت بندی و با متعادل سازی سبد، پروژه های بالفعل وارد سبد نهایی شدند و در نهایت نقشه راه پورتفولیو برای درک و مدیریت بهتر سبد رسم شد. از بین 32 کاندید اولیه، 7 مورد حذف می شود و از مابقی پروژه های سبد، 3 پروژه با توجه اینکه در هیچ دسته ای از مروارید، صدف و فیل سفید قرار نداشت، حذف می شود. به کارگیری مدل فوق علاوه بر اینکه ترکیبی بهینه از پروژه ها را در پورتفولیوها ایجاد کرد، ترتیب انجام هر سبد را نیز تعیین کرد.
ارائه چارچوبی برای تحلیل ظرفیت جذب خوشه های نوآوری با رویکرد SNA (مطالعه موردی: ناحیه نوآوری دانشگاه صنعتی شریف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی جایگاه دانشی و مدل ظرفیت جذب شرکت ها در خوشه های نوآورانه، جریان دانشی را برای دستیابی به عملکرد نوآورانه شفاف و تسهیل می کند. در همین راستا، اهمیت خوشه های نوآوری در چرخه اقتصاد جهانی در صنایع مختلف، در ایران حائز اهمیت است. دانشگاه صنعتی شریف، به واسطه جایگاه علمی و دسترسی به منابع دانشی، در زمینه استقرار خوشه های نوآوری بستر مناسبی دارد؛ زیرا نزدیکی به صنایع مختلف و کارخانجات آن ها از یک سو و جذب و پرورش خبرگان کشوری از سوی دیگر، جایگاه ویژه ای به آن می دهد، همچنین بستر را برای جریان دانش بین حوزه های دانشی و حوزه های کسب وکاری فراهم می کند.
روش: بر اساس آنچه بیان شد، دانشگاه صنعتی شریف جزء پیشگامان ایجاد بستر خوشه برای استارتاپ ها و شتاب دهنده هاست. همچنین با توجه به مطالعات روز این حوزه، رشد خوشه های نوآوری، جزء سیاست های جاری در کشورهای مختلف است. در این مقاله متغیر اصلی، سنجش ظرفیت جریان دانش و توان بهره مندی واحدها از دانش های موجود و سرریز شده در سطح خوشه هاست که با توجه به رویکرد نوآورانه محورشان، لاجرم دانش برای آن ها اصلی ترین ورودی است. با توجه به همین موارد، بررسی همه حوزه های دانشی و کسب وکاری فعال در خوشه، به ارزیابی نیاز دارد؛ از این رو روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل شبکه اجتماعی است که گراف روابط با رویکردهای مختلف را برای ارزیابی جریان دانشی ارائه می دهد. هرچند تاکنون تحلیل ظرفیت جذب بیشتر، بر حوزه شرکت ها متمرکز بوده است و صرف نظر از بستر جغرافیایی و ارتباطات دانشی خارج از سازمانی که شرکت داشته، تحلیل و بررسی شده است که در این نگاه، نقش بیرونی شرکت چندان در کانون توجه قرار نمی گرفت و همین موضوع، به نادیده گرفته شدن اثرگذاری و اثرپذیری دانشی هر سازمان نیز منجر می شد.
یافته ها: در این مقاله به بررسی جایگاه شناختی و نقش حوزه های فناوری ناحیه نوآوری دانشگاه صنعتی شریف، در حوزه ارتباطات دانشی می پردازیم و با شناسایی و استخراج نقش هر حوزه در خوشه نوآوری، از روش تحلیل شبکه اجتماعی (SNA)، ظرفیت جذب و مدل های ارتباطات دانشی بین حوزه های فناوری در داخل خوشه را مدنظر و بررسی می کنیم. از آنجایی که بهبود ظرفیت جذب حوزه های فناوری، به ارتقای سطح عملکرد نوآورانه آن ها منجر می شود، شناسایی و بهبود جریان دانشی در بین حوزه های فناوری امری مهم در بهبود بستر نوآورانه خوشه های نوآوری است. در این پژوهش به بررسی وضع موجود ابعاد ظرفیت جذب (اکتساب، تطبیق، انتقال و بهره برداری) در درون خوشه نوآوری و وضعیت این ابعاد در سطح بیرونی آن پرداخته شده است. این بررسی از طریق شناسایی و استخراج جایگاه شناختی هر حوزه فناوری در داخل خوشه که براساس ارتباطات دانشی ورودی به خروجی از هر حوزه شناسایی می شود و نوع ارتباطات و تعاملات دانشی با خارج از خوشه که به شکل گیری نقش های دروازه بان فناوری، ستاره ها و ایزوله ها منجر می شود، انجام شده است.
نتیجه گیری: از طریق روش تحلیل شبکه اجتماعی و محاسبه درجه ورودی و خروجی دانش و درجه بینابینی، با استخراج نقش هر حوزه فناوری در داخل و خارج از خوشه، مدل ظرفیت جذب آن شناسایی شد و با بهره مندی از نظر خبرگان و مستندات مندرج در ادبیات موضوع، راه کارهای ارتقای شبکه دانشی شناسایی و طی سازوکار گذار برای بهبود شرایط ارائه می شود.
راهبرد نوآوری و عملکرد بانک ها: نقش تعدیلگری قابلیت های پویای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
3 - 16
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت نوآوری و اتخاذ راهبرد های مناسب آن در مزیت رقابتی بانک ها، مقاله حاضر سعی دارد تاثیر تعدیل گری قابلیت های پویای مدیریت دانش بر رابطه بین راهبرد نوآوری و عملکرد بانک گردشگری را بررسی نماید. جامعه آماری این پژوهش شعب و ستاد بانک گردشگری در شهر تهران است. حجم نمونه آماری با جدول مورگان برابر 247 شد که با توجه به احتمال ریزش پرسشنامه ها، 15% به حجم نمونه اضافه و تعداد حجم نمونه برابر 284 گردید. برای سنجش روایی پرسشنامه ها از قضاوت خبرگان و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS استفاده گردیده است. این پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی-پیمایشی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که قابلیت های پویای مدیریت دانش تاثیر معناداری بر رابطه راهبرد نوآوری و عملکرد در بانک گردشگری دارد. همچنین سایر نتایج حاکی از آن است که نوآوری خدمات، نوآوری فرآیند و نوآوری سازمانی، با لحاظ نمودن نقش تعدیل گری قابلیت های پویای مدیریت دانش، تاثیر معناداری بر عملکرد بانک گردشگری دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهره وری صنایع تولیدی (مورد مطالعه: صنایع دارویی و لوازم خانگی استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۰
49 - 79
حوزههای تخصصی:
در دنیای کنونی یکی از مهم ترین عوامل توسعهاقتصادی کشور، ارتقای بهره وری صنایع تولیدی است. شناسایی عوامل مؤثر بر بهره وری صنایع تولیدی و اولویت بندی آن ها در ارتقای بهره وری مؤثر بوده و می تواند نویدبخش دستیابی به بهره وری سازمانی و ملی باشد. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای بهره وری صنایع تولیدی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد؛ در گام نخست، با توجه به بررسی های صورت گرفته از مرور پیشینه تحقیق به روش تطبیقی، مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از خبرگان، عوامل بالقوه مؤثر بر بهره وری صنایع شناسایی و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس عوامل در قالب چهار دسته اصلی تقسیم شده و با استفاده از پرسشنامه و تلفیق نظرات خبرگان، عوامل نهایی تعیین گردیدند. سپس میزان اهمیت عوامل منتخب با استفاده از روش تصمیم گیری Fuzzy SWARA مشخص شد و در پایان رتبه بندی صنایع منتخب استان به روش MOORA صورت گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که عوامل "حاشیه سود"، "نسبت فروش بر دارایی های جاری" و "نسبت صادرات بر فروش" به ترتیب دارای بیشترین میزان اهمیت بوده و در میان صنایع دارویی و لوزم خانگی استان که در بورس اوراق بهادار حضور دارند، شرکت کاسپین تأمین با امتیاز بهره وری 437/0 دارای بالاترین میزان بهره وری می باشد.
پیشایندهاو برآیندهای توسعه منتورینگ در استارت آپ های صنایع غذایی (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
37 - 52
حوزههای تخصصی:
ایجاد کسب و کار جدید اهمیت زیادی دارد؛ زیرا موجب ایجاد فرصت های شغلی جدید، تولید فناوری جدید و خلق ثروت و ارزش در جامعه می شود . برای این منظور در کشورها، استارت آپ ها عهده دار این امر هستند. استارت آپ ها لزوما یک شرکت نبوده و شخصیت حقوقی مستقلی ندارند بلکه یک مجموعه ی تسهیل گر و توانمندساز هستند. هدف پژوهش شناسایی پیشایندها و برآیندهای توسعه منتورینگ در استارت آپ های صنایع غذایی است. روش پژوهش، کیفی با طرح اکتشافی، روش گرانددتئوری و هدف کاربردی- توسعه ای است. در ابتدا با نمونه گیری نظری هدفمند، 15 صاحب نظر دانشگاهی حوزه مدیریت کارآفرینی و صنایع غذایی کشور مشارکت داشتند. تحلیل کیفی، طی پنج دور مصاحبه تا رسیدن به اشباع و اجماع نظری جهت کدگذاری های باز، محوری و انتخابی مقوله های پیشایندها و برآیندهای توسعه منتورینگ در استارت آپ های صنایع غذایی انجام شد. الگوی پارادایمی پژوهش در 4 محور؛ 23 مقوله، 102 مفهوم، 145 گویه و 4 سازه: پیشایندها (شرایط علّی، بسترساز و میانجی) و برآیندها (پیامدها)، جای گرفتند. پیشایندها در 19 مقوله و برآیندها: در 4 مقوله، شناسایی شد. مدیران و سیاست گذاران صنایع غذایی کشور می توانند با مدیریت مطلوب منتورینگ در ایجاد و توسعه پیشران های استارت آپ های صنایع غذایی، گام مؤثری در جهت افزایش برآیندهای اجتماعی- فرهنگی، حرفه ای، اقتصادی و بازاریابی، بهبود کارایی و اثربخشی و توسعه نقش منتورها در هدایت کارآفرینان صنایع غذایی بردارند.واژه های کلیدی: استارت آپ ، برآیندها، پیشایندها، توسعه منتورینگ، صنایع غذایی.
مدلی برای کنترل موجودی در مدیریت زنجیره تأمین حلقه بسته با رویکرد برنامه ریزی چند هدفه (مورد مطالعه: کارخانه برش و پرس ایران خودرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
95 - 139
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به موضوع مدیریت زنجیره تامین حلقه بسته به منظور بقا در محیط رقابتی در سازمان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. زنجیره تامین حلقه بسته ترکیبی از دو زنجیره تامین مستقیم و معکوس است. هدف این مقاله ارائه مدلی برای کنترل موجودی در مدیریت زنجیره تامین حلقه بسته با رویکرد چند هدفه می باشد. این پژوهش در صدد است که با طراحی مدل ریاضی چند هدفه و بهینه سازی آن به اهداف اصلی خود، شامل کمینه کردن هزینه نگهداری، تولید و حمل و نقل در جریان مستقیم و همچنین میزان قطعات ضایع و معیوب در جریان معکوس و بیشینه کردن سودآوری سازمان برسد. در این راستا یک مدل دو هدفه در یک زنجیره تامین حلقه بسته شامل سه رده در جریان رو به جلو دربرگیرنده تامین کنندگان، تولیدکنندگان و مشتریان و چهار رده در جریان معکوس دربرگیرنده قسمت های جمع آوری و بازرسی، بازیافت، تعمیر و دفع طراحی شده است. با توجه به اینکه مدل پژوهش از نوع چند هدفه، خطی و عدد صحیح می باشد، ابتدا مدل از دو روش وزن دهی و حدی به تابع تک هدفه تبدیل شده و سپس با استفاده از الگوریتم انشعاب و تحدید و نرم افزار Lingo حل شده است. در نهایت مدل مذکور در کارخانه برش و پرس شرکت ایران خودرو بصورت مورد کاوی توسعه داده شد و عملکرد آن صحه گذاری گردید. نتایج و خروجی حل مدل قابلیت آن را بمنظور برنامه ریزی و کنترل موجودی در مدیریت زنجیره تامین حلقه بسته نشان می دهد.
بررسی تأثیر وام های خُرد بر سطح درآمد افراد و خروج از فقر: رویکرد شبیه سازی عامل بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
91 - 113
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: تأمین مالی خرد به عنوان استراتژی غالب فقرزدایی با هدف ایجاد کسب و کارهای خرد و رهایی از فقر، به افراد فقیر خدمات مالی ارائه می دهد. این پژوهش تأثیر بکارگیری وام های خرد بر رشد درآمد افراد و خروج آنها از خط فقر را مورد بررسی قرار می دهد. همچنین با توجه به کمک مالی به صندوق تأمین مالی خرد، تغییر در میزان کمک مالی و تأثیر آن در خروج افراد از خط فقر مورد بحث قرار می گیرد. بعلاوه تأثیر بازاریابی و افزایش احتمال فروش به عنوان خدمات مکمل تأمین مالی خرد، در رشد درآمد مورد بررسی قرار می گیرد. لذا این پژوهش تأثیر ارائه وام های خرد صندوق تأمین مالی بر سطح درآمد افراد و خروج آنها از خط فقر را با در نظر گرفتن دو سیاست تغییر تعداد سال های کمک مالی به صندوق و افزایش احتمال فروش مورد بررسی قرار می دهد.روش ها: در صندوق های تأمین مالی خرد، نحوه تأمین منابع، شیوه اعتباردهی، شرایط متفاوت وام دهی و همچنین تعاملات بین افراد، نحوه عضویت آنها و تأثیرگذاری بر دریافت وام، فضای پیچیده ای را ایجاد می کند. ویژگی ها و رفتارهای ناهمگون افراد و همچنین تعاملات بین آنها در محیطی پویا، موجب پدید آمدن رویدادهای پیچیده ای می شود که استفاده از رویکرد شبیه سازی عامل بنیان می تواند به درک و مدل سازی آن کمک کند. مدل سازی و شبیه سازی عامل بنیان یک دیدگاه عاملی و یک رویکرد شبیه سازی از مجموعه ای از عوامل خودمختار، مستقل و تصمیم گیرنده است که به طور گسترده ای با هم در ارتباط بوده و تلاش می کند تا با مدل سازی رفتار عناصر فردی، نتایج نهایی سیستمی را بررسی کند. در این پژوهش از رویکرد شبیه سازی عامل بنیان استفاده شده است.یافته ها: نتایج شبیه سازی نشان می دهد ارائه وام خرد سبب افزایش درآمد افراد گردیده و امکان خروج از فقر مطلق را برای اکثر افراد فراهم می آورد. در این تحقیق نرخ بهره را صفر لحاظ کردیم، نتایج نشان داد که موجودی صندوق مبتنی پس انداز و بازپرداخت اقساط می تواند افزایش می یابد بطوریکه تعداد وامهای پرداخت شده حتی در سیاست 2 سال کمک مالی نیز روندی افزایشی داشته است. از این رو با ارائه وامهای خرد بدون بهره و حتی محدودیت در مدت زمان کمک، می توان صندوق تأمین مالی خرد پایدار ایجاد نمود. همچنین سیاست تغییر تعداد سالهای کمک مالی به صندوق و افزایش سالهای کمک از سه سال به چهار سال تأثیر بسزایی در افزایش درآمد افراد ندارد و صندوق بر اساس پس انداز و دریافت بازپرداخت اقساط، امکان ادامه فعالیت خواهد داشت، اما افزایش تعداد سال های کمک سبب می گردد تعداد وا م های بیشتری به افراد عضو ارائه گردد بطوریکه در سیاست 2 و 3 و 4 سال کمک مالی به صندوق تعداد وامهای پرداخت شده به ترتیب برابر با 155، 221 و 278 مورد می باشد. همچنین نتایج مدل سازی سیاست افزایش احتمال فروش در رشد درآمد و خروج از فقر نشان داد که در سناریو با احتمال فروش 80 درصد، درآمد افراد و تعداد افراد بالای خط فقر نسبت به سناریو احتمال فروش 60 درصد، بسیار بیشتر است. در مجموع بررسی سیاست های تغییر تعداد سال های کمک مالی به صندوق و تغییر احتمال فروش نشان داد که کمک مالی بیشتر به صندوق، منجر به درآمد بیشتر افراد و خروج بیشتر آنها از خط فقر نمی گردد، بلکه آنچه باعث درآمد بیشتر می گردد کمک به بازاریابی و فروش بیشتر محصول است.نتیجه گیری: کاهش تعداد سالهای کمک به صندوق و بکارگیری منابع مالی آزاد شده ناشی از آن در جهت ایجاد بازار و افزایش احتمال فروش، سبب اثربخشی بیشتر سیاستهای فقرزدایی می گردد. به عبارتی چنانچه منابع کمک های مالی در راستای ایجاد بازارهای تضمینی و یا شکل دهی بازارهای دائمی برای افراد عضو صندوق صورت پذیرد، نسبت به افزایش سالهای کمک به صندوق، اثر اهرمی بیشتری جهت درآمدزایی و افراد ایجاد می نماید.
بررسی تأثیر سیاست های نگهداشت منابع انسانی بر رضایت شغلی با نقش میانجی مهارت های رفتار سیاسی (مطالعه موردی: شرکت نفت پاسارگاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
285 - 310
حوزههای تخصصی:
بی انگیزگی، ناکارآمدی، جابه جایی های زیاد شغلی و در نتیجه بهره وری پایین کارکنان، از جمله مهمترین مسائلی است که اغلب مدیران منابع انسانی با آن روبه رو بوده و نتیجه نهایی بی توجهی به آن، شکل گیری نارضایتی شغلی در سطح و ابعاد مختلف است. با توجه به این موضوع مهم، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سیاست های نگهداشت منابع انسانی بر رضایت شغلی با توجه به نقش میانجی مهارتهای رفتار سیاسی در میان کارکنان ستادی شرکت نفت پاسارگاد در شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری به تعداد 300 نفر می باشند و نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 169 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد رضایت شغلی مینه سوتا، مهارت های رفتار سیاسی فریز و همکاران و پرسش نامه محقق ساخته سیاست نگهداشت منابع انسانی می باشد که برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بُعد عوامل فردی، عوامل سازمانی و عوامل محیطی سیاستهای نگهداشت منابع انسانی بر رضایت شغلی کارکنان تأثیر دارد. همچنین مهارت های رفتار سیاسی کارکنان نیز بر رضایت شغلی مؤثر است.
شناسایی پیشران های اکوسیستم کسب و کار دیجیتال مبتنی بر مدیریت دانش در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
3 - 16
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به شناسایی پیشران های اکوسیستم کسب و کارهای دیجیتال مبتنی بر مدیریت دانش در صنعت گردشگری می پردازد. روش تحقیق از نوع کاربردی بوده و با رویکرد ترکیبی (آمیخته ای از روش کیفی و کمی)، با استفاده از تحلیل مضمون، نرم افزار مکس کیودا، معادلات ساختاری و نرم افزارهای اسمارت پی ال اس و میک مک انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه و پرسش نامه بوده و روش نمونه گیری در بخش کیفی قضاوتی هدفمند و در بخش کمی تصادفی ساده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل ۱۵ نفر از خبرگان در صنعت گردشگری بوده که با روش نمونه گیری قضاوتی هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این بخش، مصاحبه عمیق نیمه ساختار می باشد. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل متخصصان و خبرگان صنعتی و دانشگاهی در حوزه گردشگری شناسایی شدند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری در دسترس ۳۸۴ نفر برآورد گردید که از این تعداد 3۴3 پرسشنامه تکمیل شد. در بخش کیفی ۱۲ مقوله اصلیِ که توزیع دیجیتال، تولید دیجیتال، خدمات دیجیتال، کاربرد دانش، فعالیت، موقعیت، ارتباط دادن، بازاریابی دیجیتال، انتقال دانش، ترکیب دانش، بازیگران و تجدید دانش و ۵۰ مفهوم شناسایی شد. نتایج نشان دادند که توزیع دیجیتال، تولید دیجیتال، خدمات دیجیتال، کاربرد دانش، فعالیت، موقعیت، ارتباط دادن متغیرهای تاثیرگذار، بازاریابی دیجیتال و انتقال دانش متغیرهای دو وجهی، ترکیب دانش و بازیگران متغیرهای وابسته تجدید دانش متغیر مستقل می باشند.
شناسایی و اولویت بندی فرصت های صادراتی محصولات پتروشیمی ایران در کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا: کاربرد مدل تلفیقی پشتیبان تصمیم-پیچیدگی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
85 - 110
حوزههای تخصصی:
پتروشیمی و صنایع وابسته به آن نقش مهمی در اقتصاد ایفا می کنند. ایجاد ده ها فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم و تولید انواع محصولات دارویی، غذایی، بسته بندی و محصولات متعدد دیگر و همچنین کمک به رشد و توسعه انواع فناوری های صنعتی، پزشکی و کشاورزی، بخش هایی از دستاوردهای صنعت پتروشیمی است. با توجه به محدود بودن اندازه اقتصاد ملی، توسعه بازارهای صادراتی یکی از عوامل مهم و اصلی در توسعه صنعت پتروشیمی محسوب می شود. در این تحقیق سعی شده است، با کمک مدل تلفیقی پشتیبان تصمیم-پیچیدگی اقتصادی، فرصت های صادراتی محصولات صنعت پتروشیمی در پنج کشور اتحادیه اقتصادی اوراسیا شناسایی و اولویت بندی شوند. با توجه به اینکه موافقتنامه تجارت آزاد بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا در حال نهایی شدن می باشد لذا شناسایی فرصت های صادراتی برای محصولات صنعت پتروشیمی در این کشورها و گنجاندن آن در فهرست امتیازات دریافتی از طرف مقابل از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. نتایج نشان می دهد، 192 فرصت صادراتی جذاب (از منظر رشد کوتاه مدت، بلندمدت و سهم در بازار جهانی) در اتحادیه مذکور وجود دارد. اگرچه فرصت های مذکور با موانع تعرفه ای بالا مواجه نیستند اما به دلیل درجه تمرکز بالای رقبا در بازار فرصت های شناسایی شده، نفوذ در آن ها مشکل می باشد. اغلب گروه های کالایی شناسایی شده به عنوان محصولات پیچیده تلقی می شوند لذا توسعه صادرات این محصولات (به اوراسیا و یا جهان) اثرات سرریز قابل توجهی بر رشد و توسعه اقتصادی کشور خواهد داشت و همچنین به متنوع سازی سبد صادراتی کمک قابل توجهی خواهند نمود. بر اساس نتایج تحقیق اغلب فرصت های صادراتی محصولات پتروشیمی در دو کشور روسیه و قزاقستان وجود دارند. با توجه به اینکه نفوذ در بازار فرصت های منتخب مشکل می باشد لحاظ نمودن محصولات صنعت پتروشیمی در فهرست امتیازات دریافتی از اوراسیا می تواند با حذف موانع تعرفه ای دسترسی به بازارهای مذکور را تا میزان قابل توجهی افزایش دهد.
جنبه های پنهان سازمان های میانجی نوآوری: مروری نظام مند از منظر گونه شناسی صنایع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف: در نظام نوآوری بازیگران با فضای پیچیده ای از شبکه های رسمی و غیررسمی، هم درون و هم در بین زیرگروه ها درگیرند. کاستی در این سازگاری ها و تعاملات شکننده، موجب می شود که نقش بازیگران واسط برجسته شود. سازمان های میانجی در نظام نوآوری تلاش می کنند تا مبتنی بر کاستی های موجود در تعاملات، کارکردهایی را بر عهده گیرند. کارکردهای نهادهای میانجی، از جنبه های گوناگونی در مقاله ها و پژوهش های مختلف بررسی شده است. این تنوع بررسی از آن جهت است که شکاف ها و کاستی های ارتباطی طرفین تعامل در نظام نوآوری، به طور ذاتی بسیار متفاوت است. هرچند مطالعات پیشین فهرستی از این کارکردها را ارائه کرده اند، همچنان چگونگی راهبری این بازیگران واسطه ای نظام نوآوری و تعیین کارکردهای مناسب آن ها در بازتابی از ویژگی های صنعت، دغدغه سیاست گذاران نوآوری است. به ویژه آنکه نوآوری و رژیم فناورانه صنایع ماهیت متفاوتی دارند. هدف پژوهش حاضر، ارائه تعریفی جامع از دانش فعلی و دسته بندی نهادهای میانجی در صنایع توسط پویت (۱۹۸۴) بر اساس کارکردهای تعریفی هاولز (۲۰۰۶) و همچنین تفسیری از شکاف های تحقیقاتی موجود بوده است.
روش: در مطالعه حاضر با بهره گیری از روش مرور نظام مند ادبیات، کلیه مطالعات کیفی و کمی مرتبط، از جمله مقاله های انتشار یافته در مجله ها و کنفرانس ها تا سال ۲۰۲۲ بررسی و در نهایت، ۷۷ مقاله در زمینه نهادهای میانجی نوآور احصا و تجزیه وتحلیل شد. به منظور تعیین دامنه (محدوده) مطالعات، علاوه بر تعیین و شناسایی واژگان کلیدی و جست وجو در پایگاه اطلاعاتی مناسب، در خصوص کیفیت مجله هایی که مقاله های منتخب در آن منتشر شده بودند نیز تصمیم گرفته شد. از آنجایی که دامنه این مطالعه ارتباط بین کارکردهای نهادهای میانجی و نوآوری بوده است، دو مفهوم «نهادهای میانجی» و «نوآوری» به عنوان کلیدواژگان اصلی تعریف شد. افزون بر این، برای جمع آوری مطالعات و جست وجوی جامع، از چندین واژه کلیدی مترادف نیز استفاده شد. در گام بعدی، برای تضمین اعتبار و کیفیت مقاله ها و جلوگیری از ورود اسناد نامرتبط، این معیارها نیز مدنظر قرار گرفت: ۱. مطالعات به نهادهای (سازمان های) میانجی و نوآور مربوط باشند؛ ۲. مقاله های منتشر شده، فقط به زبان انگلیسی باشند؛ ۳. مقاله هایی که یکی از کلیدواژگان منتخب در عنوان، چکیده یا واژگان کلیدی آن ها ذکر شده باشد؛ ۴. فقط مقاله هایی انتخاب شوند که در مجله های معتبر با شاخص ۱Q و ۲Q منتشر شده اند.
یافته ها: نتایج ذیل چهار محور کارکردهای سازمان های میانجی در هم گرایی با کلان روندهای تغییرات و تحولات فناورانه نوین؛ کارکردهای آن ها در سطوح متنوع نظام های نوآوری؛ سازمان های میانجی بازیگرانی برای راهبری صنایع دانش محور و کارکردهای آن ها در صنایع متفاوت ارائه شده است.
نتیجه گیری: این مطالعه اهمیت درک ماهیت نوآوری و رژیم فناورانه صنایع را برای راهبری این سازمان ها در تعریف کارکردهای مناسب برجسته می کند. یافته های این پژوهش می تواند تصمیم گیری های سیاستی را تعیین کند و حامی مدیریت مؤثر صنایع دانش بنیان باشد. پیشنهاد می شود که در پژوهش های بعدی، بر کاوش نقش این سازمان ها در صنایع نوظهور و بررسی اثربخشی عملکردهای آن ها در زمینه های مختلف تمرکز شود.
زمان بندی کار کارگاهی منعطف با سیاست رد کارها و تعمیرات و نگهداری پیشگیرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
154 - 180
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: سیستم کار کارگاهی منعطف یکی از پرکاربردترین سیستم های زمان بندی، در محیط های تولیدی است که به علت کاربردهای متنوع در سیستم های تولیدی همواره موردتوجه پژوهشگران این حوزه بوده است. در تعداد زیادی از پژوهش های این حوزه فرض شده است که زمان های پردازش، مقداری ثابت و از پیش مشخص شده هستند. حال آنکه در شرایطی و بر اثر پدیده زوال، زمان های پردازش عملیات افزایش می یابند و پس از اجرای فعالیت های تعمیرات و نگهداری با نام RMA، زمان های پردازش به زمان های نرمال اولیه کاهش می یابند. موضوع پژوهش حاضر، بررسی سیستم کار کارگاهی منعطف با درنظرگرفتن سیاست رد کارها و منابع دوگانه محدود انسان ماشین و پیاده سازی فعالیت های تعمیرات و نگهداری RMA است.روش ها: هدف از حل مسائل زمان بندی کار کارگاهی منعطف، یافتن تخصیص هر عمل به یک ماشین و یک کارگر از میان مجموعه ماشین ها و کارگران قابل، به نحوی است که توالی عملیات بر روی ماشین آلات بهینه شود. برای این منظور یک مدل ریاضی بر اساس رویکرد برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط منعطف توسعه داده شده است. مروری بر مطالعات پیشین نشان می دهد که مسئله با مفروضات فوق الذکر در زمره مسائل NP-hard رده بندی شده اند؛ بنابراین استفاده از روش های فراابتکاری برای دستیابی به جواب اجتناب ناپذیر است. برای این منظور از روش فراابتکاری جست وجوی همسایگی متغیر، شبیه سازی تبرید و الگوریتم ترکیبی این دو برای حل مسئله استفاده شده است. یافته ها: در این پژوهش، 20 زیر مسئله موردبررسی قرار گرفته است که بر اساس اندازه، به سه دسته کوچک، متوسط و بزرگ دسته بندی می شوند. ویژگی های هر مسئله موردبررسی بر اساس پارامترهایی نظیر تعداد کارها، تعداد ماشین آلات، تعداد کارگران، مجموع کل تعداد عمل های کارها و تعداد باکت ها مشخص شده است. برای حل این مسئله از روش های فراابتکاری جست وجوی همسایگی متغیر، شبیه سازی تبرید و ترکیب این دو، استفاده شده است؛ همچنین هفت ساختار تولید همسایگی بر پایه تغییر در ماشین ها و کارگران تخصیص یافته به هر عمل، تعویض عمل ها و کارها، اجرا و یا عدم اجرای فعالیت های تعمیرات و نگهداری RMA و درنهایت رد/ پذیرش کارها ایجاد می شود. این ساختارهای همسایگی با هدف جست وجوی بهتر فضای جواب مسئله در روش های فراابتکاری، مورداستفاده قرار گرفته است. ساختار تولید جواب های جدید به صورتی است که ضمن مراعات الزامات سیستم کار کارگاهی منعطف، همواره جواب های موجه تولید می شود. پارامترهای روش های فراابتکاری با استفاده از روش تاگوچی تنظیم شده اند و به عنوان نمونه، پارامترهای مرتبط با روش فراابتکاری جست وجوی همسایگی متغیر و شبیه سازی تبرید گزارش شده است که مشتمل بر پارامترهای دمای اولیه، تعداد جست وجوهای همسایگی و شمارنده تکرار حلقه ارتعاش است. در ادامه نتایج حاصل از اجرای روش های فراابتکاری مقایسه قرار گرفته و در خصوص مسائل کوچک، با مقدار جواب دقیق به دست آمده مقایسه شده است.نتیجه گیری: در خاتمه، نتایج حاصل از حل 20 زیرمسئله از طریق سه روش های فراابتکاری جست وجوی همسایگی متغیر، شبیه سازی تبرید و روش ترکیبی این دو، با استفاده از روش های آماری مقایسه شده است و نتایج حاکی از آن است که روش ترکیبی شبیه سازی تبرید و جست وجوی همسایگی متغیر، عملکرد بهتری در حل این مسئله داشته است.