ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۸۶۱.

توجیه و تثبیت اتحاد عاقل و معقول با انگاره تجسم اعمال در دیدگاه حکیم سبزواری و نقد ایرادها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکیم سبزواری اتحاد عقل و عاقل و معقول تجسم اعمال و ملکات نشئات سه گانه انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۳۰۲
حکیم سبزواری برای اثبات آموزه اتحاد عاقل و معقول ادله مختلفی را سامان داده که بر اثر اختصار و تضمین فشرده مبادی، نیازمند شرح و توجه به روش خاص حکمت متعالیه است. از این ادله، برهان مورد بررسی در این مقاله مبتنی بر این مبادی قریب است: دسته بندی انسان ها بر اساس ادراکات و ملکات، و تجسم اعمال. حکیم سبزواری انسان ها را با مقیاس کمال نفسانی و میزان فعلیت عقلی در سه گروه اصلی جای داده است: مقرّبین، اصحاب یمین و اصحاب شمال. اگرچه تبلور عقل و اتحاد عاقل با معقول، در حد اعلا، در گروه اول مشهودتر است، هر گروه اقتضائات اتحادی خاص خود را دارد که این برهان ناظر به اتحاد ملکات تجددپذیر در نفوس ناکامل یعنی گروه دوم و سوم است. بر اساس برداشت حکیم سبزواری از تجسم اعمال، نفوس ناکامل هرچند مبرّا از هیولا هستند، لیکن مبتنی بر اتحاد مُدرِک و مُدرَک، اشتغال به متبدلات و متجددات در دنیا موجب ایجاد فطرت ثانوی برای مُدرِک می گردد و در نتیجه اقتضای تجسم اعمال بروز اقتضائات ذاتی یعنی تجددپذیری و تغیر و تبدل خواهد بود. هرچند برخی تلاش کرده اند این برهان را مورد خدشه قرار دهند، در این مقاله نشان داده شده است که عدم توجه به مبانی مذکور و عدم برداشت عمیق و کامل از فضای حکمت متعالیه، آنها را دچار آسیب عدم دریافت مفاد صحیح برهان در مقام استحصال و شتاب به خدش و جرح در مقام داوری کرده است. 
۸۶۲.

A Dialectic Approach to the Conception of Beauty and the Natural Aesthetics: an interdisciplinary perspective in focus(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Natural Phenomenon Aesthetics Mental Conception dialectic Literature/ art Aesthetic Geotouring

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۶۳
Nature has aesthetics of its own, what can provoke the human mind into better recognizing the concept of beauty via mental perception. As such, human mind can interact with the nonverbal expressions of nature only to better his/her primitive aesthetic knowledge and reach a more novel recognition of aestheticism via the practice of interpretative deduction. This article has been the result of a series of discussions and dialogues between the authors on the nature of aesthetic geotouring and exploring the natural phenomena based on the Dialectical Method of Socrates and modelled after the Platonic dialogues. The outcome of this dialectic study brings to light the fact that touring in nature through providing the due opportunity for mental perception of aesthetic phenomena can provide a clearer definition of ‘beauty’ in its rich variety. Aesthetic search as such will culminate in forming a more illuminated mental concept of beauty in mind, what can influence human rationale for aesthetic judgment and enrich even more the texture of human aesthetic creation. Such aesthetico-interpretative endeavor might lead to a higher potential for creating more original works of literature and art and culminate in a better judgment about such aesthetic creations.        
۸۶۳.

The Philosophy of Teacher Immunity: EFL Teachers’ Perspectives(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: EFL Teachers teacher education teacher factors teacher immunity philosophy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۱۸۵
Teacher factors encompass the teachers’ cognitive and affective characteristics that are likely to affect their instructional efficacy. Language teacher immunity is one of the affective factors that determines the teachers’ psychological well-being in their settings. The present study strived to itemize the factors in novice and experienced EFL instructors’ teacher immunity philosophy. To this end, first, the researchers used convenience sampling for selecting 62 EFL teachers including 38 novice and 24 experienced teachers at ten prominent language institutes in Tabriz (Iran) as the participants. Second, they conducted 30-minute interviews with the participants for determining the factors that influenced their TI philosophy using a researcher-developed semi-structured interview protocol. Lastly, they used thematic analysis in order to particularize the main factors in their teacher immunity philosophy. The findings of the study indicated that while the novice teachers considered external support as the main factor in their philosophy, the experienced teachers regarded their internal strength as the decisive factor that influenced their teacher immunity philosophy. The findings may have practical implications for teacher education courses in foreign language contexts.
۸۶۴.

نسبت میان مابعدالطبیعه و اخلاق در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان دکارتی اخلاق نفس ذهن حیات اندیشه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۹۵
یکی از شالوده های نظام فکری دکارت تعریف تازه ای است که از انسان به دست می دهد. در کتاب تأملات (تأمل دوم) و نیز در کتاب جست وجوی حقیقت، تعریف رسمی ارسطویی انسان در مقام «حیوان ناطق»، بر اساس وضوح و تمایز دکارتی، آشکارا دست خوش این چالش می گردد که در این تعریف، دو مفهوم مبهم «حیات» و «نطق» محوریت دارد. در تعریف تازه دکارتی، انسان «شیئ اندیشنده ناممتد» است. اما باید توجه داشت که اندیشنده بودن انسان دکارتی با ناطق بودن انسان ارسطویی بسیار فرق دارد، به این معنا که اندیشه تنها در ساحت «ذهن» تحقق می یابد در حالی که نطق متعلق به وادی «نفس» است. نظر به این که دکارت می خواهد خود را از هرچه مفهوم مبهم و کیفی است، برهاند، نه تنها نطق که حیوانیت انسان نیز دست خوش چالش می شود، چراکه «حیات» نیز مفهومی است که در دوگانه انگاری اندیشه/امتداد دکارتی جای نمی گیرد. حال، باید دید آیا انسانی که در او نفس به ذهن، نطق به سخن گفتن، و حیات به صرفِ حرکت و حرارت اندام های درونی فروکاسته می شود، می تواند مانند انسان ارسطویی به عالم، به دیگر انسان ها و به دیگر حیوانات نگاه اخلاقی داشته باشد یا خیر؟ آیا انسانی که در تعریف او، حتی احساس و تخیل نیز در زمره قوای درجه دوم اوست، می تواند وارد ساحت اخلاق شود؟ آیا چنین انسانی می تواند در قبال جهانِ یک سره ممتد و فاقد حیات، احساس تکلیف اخلاقی داشته باشد؟
۸۶۵.

راسل و موجهات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: راسل موجهات ضرورت امکان تابع گزاره ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۲۰۰
امروزه منطق موجهات یکی از حوزه های مهم منطق است ولی در ابتدای ظهور منطق جدید، به این شاخه منطقی توجه چندانی وجود نداشت و حتی پایه گذاران منطق جدید ازجمله راسل موضعی ضد موجهاتی داشتند. یکی از عواملی که راسل را به اتخاذ چنین موضعی سوق داد این اعتقاد بود که منطق، تابع ارزشی و مصداقی است و این چیزی است که ورود موجهات آن را از میان برمی دارد.البته راسل در طی دوره طولانی کار فلسفی خود، مواضع متعدد و متنوعی در مقابل موجهات اخذ کرده است. او از آغاز موضع ضدموجهاتی نداشت. ابتدا ضرورت را وصف رابطه استلزامی می دانست و بعد از مدتی آن را مفهومی اولیه، پایه و غیرقابل تعریف معرفی کرد. سپس در برخی آثارش، به پیروی از مور، ضرورت را نوعی اولویت منطقی گزاره دانست ولی درنهایت موضعی ضدموجهاتی اخذ کرد و تلاش کرد مفاهیم موجهاتی را کاملا کنار بگذارد. او گفت این مفاهیم، ویژگی تابع های گزاره ای هستند نه ویژگی گزاره ها. راسل درجریان تبیین مفاهیم موجهاتی و توضیح تفاوت امکان و وجود (که هر دو را ویژگی تابع های گزاره ای اعلام می کند) از منطق مرتبه دوم استفاده کرده است ولی حتی با این کار هم او قادر نیست با تبیین خود، مفاهیم موجهاتی را یکسره از زبان و منطق بیرون کند.
۸۶۶.

The Deficits of Scientific Scepticism: Revisiting the Higher Values of Contextualistic Pluralism in Justification of Truth and Knowledge Claims(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: scientific scepticism Knowledge Empirical contextualistic pluralism truth

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۴
Scientific scepticism, fundamentally, questions the veracity and epistemic value of claims not supported by scientific evidence. Motivated by the assumption that only the empirical investigation of reality leads to the truth, the scientific sceptics often maintain that only scientific method is best suited for this purpose. Claims found to be wanting in scientific evidence are considered untrue, and of little or no epistemic consequence. Using the analytical and critical methods, this paper interrogates this epistemic criterion of justification of scientific scepticism. It shows the inherent epistemic deficits in this criterion of the scientific sceptics, and how absolutizing its demands in such a manner as to undermine the veracity and epistemic significance of claims outside the mainstream discipline of science is not only to entrap themselves in many epistemic burdens, but also to sink under the unsavoury weight of criteriological egocentrism, detrimental to cognitive progress. As a credible alternative, this paper explores the epistemic fecundity of contextualistic pluralism – the pluralism of contextually underwritten cognitive positions – in truth and knowledge justification. It concludes with the relevance of this approach in epistemic justification as evident in its inclusive nature as well as its shift of the focus of philosophical thinking from identity to diversity in an interculturality society.  
۸۶۷.

ردپای برگسون در تفسیر هایدگر از زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر برگسون زمان حیث زمانی ارسطو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۲۱۲
در ابتدای کتاب وجود زمان نام برگسون در کنار نام ارسطو آمده است، جایی که هایدگر سعی دارد مفهوم حیث زمانی را از زمان سنتی مورد استفاده در فلسفه تمایز دهد. حال سؤال اینجاست که پس از اشاره هایدگر به نام ارسطو، چرا نام برگسون به میان می آید؟ اگر منظور آخرین فیلسوف است چرا هوسرل را نام نمی برد که استاد خود هایدگر بود و سخنرانی اش با عنوان زمان-آگاهی قرار بود تحت نظارت هایدگر به چاپ برسد؟ چرا نامی از هگل به میان نمی آید که تفسیرش از زمان در فصل ماقبل آخر وجود و زمان، موضوع بحث هایدگر قرار می گیرد؟ چرا نامی از دیلتای نیست که موضوعات تفکرش در زمینه زمان قبل از نوشتن کتاب وجود و زمان موردتوجه هایدگر بود؟ البته هایدگر در انتهای بخش دوم وجود و زمان و در قالب یک پانوشت بار دیگر به نام برگسون اشاره و ادعا می کند که تنها قصدش، تمایز قائل شدن میان نظر خودش در باب «زمان» با برگسون است، هرچند اخیراً توسط علاقه روزافزون به مکتب برگسونی و تأثیر او بر فلسفه قرن بیستم به دلیل تأثیر او بر ژیل دلوز تحقیقات پژوهشگران نشان از وامداری هایدگر از فلسفه برگسون دارد. دامنه این تحقیقات گرچه به مسئله تأثیر برگسون بر پدیدارشناسی و هایدگر هم کشیده شده اما برخی پرسش ها هنوز بی پاسخ هستند که این مقاله سعی در پاسخ به آنها را دارد
۸۶۸.

From Function to Surface: Phenomenology of the thinking organ

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: neuroscience Crypto-Cartesianism Consciousness Heidegger Hegel

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۲۹
Neuroscience and its attendant subdisciplines, including, so it supposes, philosophy, hold that there is nothing more to self and society than what is in the brain. Yet two centuries have not resolved the philosophical objections to such claims, much less resolved the binding problem that would link mind and brain, or arrive at a general, materialist explanation of consciousness. Just as ideological and economic blinders beset this discipline, so they limit philosophy to account for the nature of this ‘thinking organ’ – what that means and if it can even exist. Taking the work of Hegel, Heidegger, Deleuze, neuroscientific results, I consider the phenomenology of the organ. I argue that an understanding of this object requires distinguishing concepts such as function and activity, capacity and regulation, surface and recognition. Results show that the ability to arrive at a thinking organ as organ is uncertain but worth the pursuit for the services done to science and ethics.
۸۶۹.

چرا معجزه راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت نیست؟ (با نگاهی به دیدگاه غزالی، ابن رشد و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معجزه ایمان عقلانیت غزالی ابن رشد ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۶ تعداد دانلود : ۳۷۱
چنان که در علم کلام مشهور است، پیامبران با آوردن معجزه نشان می دهند که در دعوی خود صادق اند و فرستاده حقیقی خداوند به شمار می آیند. در مقابل این نظر مشهور، عده ای از اندیشمندان معجزه را راه مناسبی برای اثبات صدق دعوی نبوت به شمار نیاورده اند. چنان که حکمایی همچون ملاصدرا، غزالی، ابن رشد، عبدالرزاق لاهیجی و ملاهادی سبزواری معتقدند که مؤمن حقیقی ایمان و یقین خود را بر دیدن معجزه عملی از پیامبر بنا نمی کند و دینی را که حاصل معجزه باشد دین انسان های عامی دانسته اند. از نظر ایشان معجزه نمی تواند برای ما یقین عقلانی ایجاد کند و تشخیص معجزه نیز از سحر و شعبده دشوار است. در این مقاله پس از بیان دیدگاه ها و دلایل مخالفان معرفت بخشی معجزات، اشکالات دیگری مانند متواتر نبودن گزارش های معجزات، منحصر بودن گزارش های معجزات به حامیان آن دین، عدم ارائه ملاک عملی برای تشخیص معجزات، قابل اثبات نبودن ادعای مطابقت معجزات با فنون زمانه و امکان ارائه تفسیرهای طبیعی از معجزات، مطرح شده و سپس راه صحیح شناخت انبیاء، که نزدیکی و تشبّه روحی به ایشان و بررسی معارف الهی آنان است، ارائه شده است. بر این اساس، نشان داده شده است که معجزات نقل شده در ادیان فاقد کارکرد کلامی مورد نظرِ متکلمان هستند.
۸۷۰.

طرحی برای ارائه برداشتی هرمنوتیکی از سلامتی و بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه پزشکی سلامتی بیماری پدیدارشناسی هرمنوتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۷
در این مقاله تلاش داریم توضیح دهیم که پزشکی مدرن به دلیلِ چیرگیِ جهان بینیِ مکانیکی و فروکاست گرایانه دچار بحران شده است. این بحران را می توان بحران در مراقبت و درمان نامید. سپس تلاش خواهیم کرد که، با ارائه دادنِ برداشتی هرمنوتیکی از سلامتی و بیماری، مبتنی بر پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر، راه برون رفتی از این بحران بیابیم. در چنین رهیافتی، برخلافِ رهیافت مکانیکی و فروکاست گرایانه، بیماری دیگر صرفاً اختلالی در کارکرد زیستیِ اندام های فرد نیست، بلکه باید بیماری را، در پیوند با دغدغه های وجودیِ فرد، بخشی از تجربه زیسته او درون زیست جهان درک کرد. آشکار است که چنین برداشتی از سلامتی و بیماری در نحوه مواجهه پزشک و بیمار و همچنین رویه های تشخیصی و درمانی هم تأثیری تعیین کننده خواهد داشت. پیامد این امر آن است که پزشکی بدل می شود به رویارویی میان دو فرد. در این رویارویی ازراهِ فهمیدنِ بیمار می توان به او کمک کرد تا به مسیر زندگی روزمره و عادی بازگردد.  
۸۷۱.

Is it more reasonable for a Critical Rationalist to be non-Religious? Belief and Unbelief in a Post-secular Era(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Critical Rationalism religion the Islamic faith and Popper

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۲۰۴
In modern times many militant atheist thinkers and activists have tried to promote the idea that religions, as well as religious ways of life, are one of the main, if not the main source of evil in the social arena. Some other non-believer scholars, while taking a respectful approach towards religions and religious people, maintaining that it is more rational for people and communities to adopt a non-religious outlook on life and become members of the community of non-believers. In this paper, I do not take issue with the militant non-believers. The reason is that their approach to religion is so ideologically driven that it leaves not much room for proper rational discussions; it only invites some polemical replies. My aim here is, instead, to enter into a dialogue with those non-believer scholars who view religion in a measured and rational way. My intention is to critically assess the claims of this latter group of scholars and explain why, contrary to what they suggest, certain interpretations of religion, and in particular, the Islamic faith, can provide them with better alternatives than their atheist outlooks. The arguments of this paper are mostly in reply to the views expressed by Professor Shearmur in his paper on critical rationalism and religion.
۸۷۲.

غزالی و تعامل منطق و علوم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: غزالی منطق ارسطویی تعامل علوم اسلامی فقه اصول فقه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
علم منطق با پیشینه ای به عمر تفکر بشریت، بوسیله اندیشمند یونانی ارسطو (322-384 ق.م) تدوین شد و شارحان اولیه او آن را در نه بخش و تحت عنوان «ارگانون» درآوردند. این اثر در صدر اسلام توسط مسحیان سریانی به تدریج به زبان عربی ترجمه شد. کندی، فارابی و بویژه ابن سینا منطق نه بخشی ارسطویی را با دلیل منطقی به دو بخش تبدیل نموده، با تغییر جایگاه ابواب و مطالب منطق بر اساس دلایل علمی، افزایش و تحولات مباحث مربوط به بخش مقولات، قضایا، نقیض و عکس قضایا، و دهها مورد دیگر تحولی بنیادی در منطق ایجاد نمودند. غزالی در تدوین منطق خود به دو بخشی از پیروان ابن سینا است، اما او در اصل یک متکلم و یک فقیه اسلامی است و با این نگرش به منطق روی می آورد. او در تعامل بین منطق ارسطویی و فقه و اصول اسلامی، منطقی با الفاظ، مفاهیم، و مثال های کاربردی علوم اسلامی واصول فقهی با استدلالی کردن اصول فقهی بویژه قیاس فقهی ارائه می کند. آثار منطقی و اصولی غرالی متفاوت با ّثار گذشتگان است، زیرا علاوه بر استفاده از واژه های مطرح در علوم اسلامی که مفاهیم منطقی را تغییر می دهد، قیاس و استدلال را اساس منطق می داند و به استخراج قیاس از قرآن پرداخته و استدلال را به عنوان تنها وسیله فهم قرآن معرفی می کند. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی-تحلیلی به تشریح این تعامل بپردازد.
۸۷۳.

ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی : مقایسه دیدگاه جان بیشاپ و جان شلنبرگ در باب ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی جان بیشاپ جان شلنبرگ مخاطره کاملا ملتزم به باور مخاطره ناملتزم به باور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۳۸۴
چگونگی توصیف و توجیه ایمان از موضوعات مهم در معرفت شناسی دینی است. در معرفت شناسی دینی مدل های توصیفی و توجیهی مختلفی برای ایمان پیشنهاد شده است. یکی از این مدل ها «ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی» است. در این تلقی از ایمان، می توان در وضعیت ایهام معرفتی در نبود دلایل در دسترس به نفع باور یا ایمان دینی، با آگاهی از نبود دلایل موجود، مخاطره اعتقادی کرد. در این مقاله، نخست دو مدل توصیفی ایمان جان بیشاپ و جان شلنبرگ -از مدافعان «ایمان به مثابه مخاطره اعتقادی»- توضیح داده شده است. سپس به این مطلب پرداخته می شود که این دو چگونه مبتنی بر چهار شیوه معرفتی، روان شناختی، اخلاقی و عملی، ایمان مد نظر خود را ارزیابی می کنند. جان بیشاپ مدل مخاطره اعتقادی خود را کاملاً ملتزم به باور و جان شلنبرگ ناملتزم به باور ترسیم می کند. در ادامه با مقایسه این دو مدل، ویژگی هایی که شایسته است در ارائه مدل توصیفی و توجیهی از ایمان در نظر گرفته شود برشمرده شده است: توجه به توجیه درزمانی در کنار توجیه هم زمانی، توجه به حساسیت معرفتی دین داران بر اساس یک دغدغه برون دینی، در نظر گرفتن تفاوت های فردی و سنخ های روانی مختلف دین داران و غیردین داران.
۸۷۴.

نسبت هنر با زندگی در تفکّر هیدگر: هنر به مثابه راه نجات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت سکنی گزیدن معنای زندگی وجود هنر بزرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۶۵
نسبت هنر با زندگی همواره از مهمّ ترین مسائل مورد توجّه فیلسوفان هنر بوده است. مارتین هیدگر از فیلسوفان بزرگی است که هنر در اندیشه اش نقشی محوری به عهده دارد و، بنابراین، در جستار حاضر به کاوش در باب نسبت هنر با زندگی در اندیشه او پرداختیم و کوشیدیم با استفاده از تحلیل فلسفی، هرمنوتیک و تحلیل گفتمان دریابیم که هیدگر قائل به چه نسبتی میان هنر و زندگی بوده است.باری، هیدگر هنر را به مقام راه نجات آدمی آدمی برمی کشد و معتقد است که هنر می تواند در مواجهه ما با مسائل وجودی مان کمک کار ما باشد. و به گمان او، البتّه، این نجات بخشی تنها از عهده هنر بزرگ برمی آید، هنری که بتواند از پس وظایفی در قبال زندگی بشر بربیاید.کار دوم این جستار کشف و احصاء این وظایف از دل فلسفه هنر هیدگر بود. به نظر می رسد که هنر این وظایف را در قبال زندگی بشر دارد: برگشودن عالم، تقدیس آن، فهم چگونه زیستن، آفریدن قوم، آزادی، بیرون کشیدن از روزمرّگی، ایجاد تفاوت وجودشناسانه، و زایش عالم معنادار از دل یک زمینه بی معنا و رازآمیز.و در نهایت، کار سومی که بدان پرداختیم این بود که، از نظر هیدگر، هنر چگونه و از چه راه هایی می تواند این وظایف را به انجام برساند و، به تعبیری، آدمی را نجات دهد. بر طبق آراء او، هنر از طریق موضوع قراردادن، تکرار، نشان دادن وجه دیگر امور، فراهم آوردن تجربه شورمندی، پرداختن به جزئیّات، نشان دادن خطوط ساده و اساسی عالم، و فاصله گرفتن از امور می تواند از عهده وظایف پیش گفته بربیاید.
۸۷۵.

جهت داری معرفت شناختی و مبانی آن؛ معرفی و نقد دیدگاه فرهنگستان علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: جهت داری علم جهت داری معرفت شناختی فرهنگستان علوم اسلامی میرباقری اصل فاعلیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۲۷
از منظر فرهنگستان علوم اسلامی، جهت داری علوم به سه معنای کارآمدی، متدولوژی و معرفت شناختی است. فرهنگستان مدعی است که معنای اول و دوم حتی بر مبنای معرفت شناختی رایج قابل اثبات است ولی معنای سوم صرفا با مبانی معرفت شناختی این مجموعه قابل اثبات است. هدف این پژوهش معرفی و نقد نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره جهت داری معرفت شناختی علوم است و روش آن توصیفی-تحلیلی و از نوع کتابخانه ای است. یافته ها نشان گر آن است که جهت داری علوم به معنای معرفت شناختی دارای پنج مبناست: اصل فاعلیّت به جای اصل علیّت، تناسب صورت با خارج به جای تطابق آن دو، ارزیابی معرفت با سنجه حق و باطل به جای صدق و کذب، نسبیت در فهم و آمیختگی انگیزه و انگیخته. همه این مبانی با نقد جدی مواجه هستند. این دیدگاه به نتایجی از جمله نسبیت گرایی منتهی می گردد که آن را غیرقابل پذیرش می کند.
۸۷۶.

توضیح نسبت سوبژکتیویته هگلی با اجتماع انسانی و وضع سیاسی بر اساس پدیدارشناسی روح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوبژکتیویته روح مطلق هگل وضع سیاسی دیالکتیک وجودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۸
همان طور که هگل در پدیدارشناسی روح ادعا می کند سوبژکتیویته به عنوان تقدیر تاریخ آگاهی درصدد است نشان دهد که چگونه روح می کوشد به واسطه آگاهی یافتن از خود و آشتی دادن آگاهی با خودآگاهی، نسبتی دیالکتیکی میان امر ابژکتیو و امر سوبژکتیو برقرار کند و آن دو را در سوبژکتیویته موجود در ایدئالیسم مطلق آشتی دهد. مسأله اصلی مقاله حاضر این است که نشان دهد هگل چگونه و با چه امکانات مفهومی می تواند به واسطه سوبژکتیویته موجود در پدیدارشناسی روح از پس یک جانبه گرایی رئالیسم ابژکتیو و ایدئالیسم سوبژکتیو برآید؟ نگارنده برای پاسخ به این سوال تلاش می کند از طریق امکانات مفهومی آگاهی، خودآگاهی، اجتماع انسانی و وضع سیاسی به سراغ توضیح سوبژکتیویته در کتاب پدیدارشناسی روح رفته و چگونگی فعلیت یافتن مطلقِ انتزاعیِ موجود در ابتدای تاریخ آگاهی را به وسیله مفاهیم ذکرشده به نمایش بگذارد. به همین منظور توضیح داده می شود هگل با نزدیک ساختن امر مطلق به اجتماع انسانی و ایجاد دیالکتیک انتولوژیک میان خدا و «ما»ی انسانی، مطلق را در وضع سیاسی تن یافته می کند و با تن یافتگی خدا در دولت سیاسی، مطلق را هم برای خود و هم برای «ما»ی انسانی در دانش فلسفی آشکار می کند و به این ترتیب، میان قلمرو سوژه با قلمرو ابژه اتحاد دیالکتیکی برقرار می کند. نگارنده در این مقاله برای توضیح موضع خویش از روش توصیفی – تحلیلی استفاده برده است.
۸۷۷.

اثر بخشی آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت های اخلاقی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه برای کودکان صلاحیت های اخلاقی دانش آموزان دختر گرگان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۴
هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت های اخلاقی دانش آموزان دختر متوسطه شهرگرگان می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی می باشد که از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در دوره متوسطه شهرگرگان در سال تحصیلی 1399-1398 است که 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 5/1 ساعته هفتگی (90 دقیقه) آموزش دیدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه سنجش صلاحیت های اخلاقی مارتین و آستین (Martin & Austin 2010) استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با استناد به نظرات کارشناسان و ضریب آلفای کرونباخ (0/879) تأیید شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کوواریانس (ANCOVA) در نرم افزار SPSS (ویرایش 21) انجام شد. یافته های این پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر صلاحیت اخلاقی دانش آموزان با اندازه اثر 911/0 تأثیر مثبت و معنی دار دارد (763/585=F؛ 05/0>p). یافته های پژوهش همچنین حاکی از تأثیر مثبت و معنی دار اجرای این برنامه بر هشت مؤلّفه صلاحیت اخلاقی در بین دانش آموزان می باشد.در نتیجه می توان بیان کرد که استفاده از برنامه های غیرمستقیم از قبیل فلسفه برای کودکان باعث ارتقاء صلاحیت های اخلاقی در بین دانش آموزان می گردد.
۸۷۸.

نقدی بر دیدگاه های خاص نبوی در مبانی منطق فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق فلسفی منطق زمان منطق معرفت منطق آزاد منطق ربط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۴۶
از آن جا که مبانی منطق فلسفی، نوشته ی دکتر لطف الله نبوی، نخستین کتاب فارسی در زمینه ی دشوار منطق فلسفی است، علی القاعده بی اشکال نیست. از این رو در این مقاله کوشیده ایم تا به نقد دیدگاه های خاص خود نگارنده در این کتاب بپردازیم. برای نمونه، او در فصل منطق زمان – با کوتاهی کردن در تفکیک ضرورت ازلی و ذاتی و تقسیم ضرورت ذاتی به زمانی و غیرزمانی – به نادرستی دوام را نزد ابن سینا و پیروان او لزوماً اعم از ضرورت می داند. در منطق معرفت اصل درون نگری منفی را به نادرستی به سقراط نسبت می دهد و از خلاف شهود و متسلسل بودن اصل درون نگری مثبت غفلت می کند. در منطق آزاد نیز به نادرستی وجود محمولی را با قاعده های منطقی ارسطوییان ناسازگار می داند و به کاربردن آن را در قیاس مشکل آفرین به شمار می آورد. افزون بر این، مشکل هایی هم چون تکرار، تناقض، قاعده ی «نقض محمول»، و دو جزئی بودن گزاره نیز در وجود محمولی قابل دفع است. برخی از پاسخ ها و راه حل های خود نگارنده نیز مشکل سازند: مشکل عدم جامعیت؛ مشکل وحدت معنایی «موجود» و «واقعی»؛ و این مشکل که تبدیل قضیه ای چون «هیچ ممتنع بالذاتی/بالغیری موجود نیست» به «هیچ ممتنعی بالذات/بالغیر نیست» صدق نگه دار نیست. در منطق ربط نیز بسیاری از تعبیرهای نویسنده در توضیح این که فراسازگاری به تناقض باوری نمی انجامد مناقشه برانگیز است.
۸۷۹.

بررسی انتقادی یک نقد درباره نظام غیرتابع ارزشی منطق پایه گزاره ها؛ آیا تز ارسطو و تز بوئتیوس اثبات می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تز ارسطو تز بوئتیوس روابط علی و معنایی و صوری(منطقی)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۳۳
در منطق کلاسیک گزاره ها از جمله «اگر P آنگاه Q» نمی توان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابسته آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. به علاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جمله P« » و « Q» به دست می آید که شواهد مخالف زیادی در حوزه روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابع ارزشی منطق پایه گزاره ها پاسخی است به این اشکال ها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بی هیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورت بندی و ارزیابی می شوند. اسدالله فلاحی در مقاله «نظام غیرتابع ارزشی حاج حسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعده های استنتاج کاهش پذیر است»، «هر متغیر گزاره ای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابع ارزشی به منطق کلاسیک فرومی کاهد». در این مقاله نشان می دهیم که نقد اول بر پایه برخی اثبات های نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیب های غیرتابع ارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلال ها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعده های پخش پذیری به دو قاعده برطرف می شود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقاله «بررسی انتقادی یک نقد در باره نظریه نظام تابع ارزشی؛ آیا راه های اثبات اصول EFQ وEQT مسدود می شود؟» ارجاع می دهیم.
۸۸۰.

آیا درباب یقین معرف ویتگنشتاین سوم است؟ یک ارزیابی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان خصوصی یقین شکاکیت ویتگنشتاین سوم بازی های زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۶۳
ویتگنشتاین علاوه بر دو کتاب رساله منطقی فلسفی (1921) و تحقیقات فلسفی (1951)، مجموعه ای از یادداشت ها بر جای گذاشت. برخی از شاگردان او این یادداشت های برجای مانده را برمبنای ملاحظاتی، گاه با پیرایش ها و افزایش هایی با عناوین مختلف منتشر ساختند. یکی از این آثار، که در زمره آخرین تألیفات منتشرشده از ویتگنشتاین است، با عنوان درباب یقین به سال 1969 منتشر شد. ویتگنشتاین در این کتاب به بحثی معرفت شناختی می پردازد و ضمن ردّ شکاکیت استدلال می کند که یقین هرچند بی معنا و مقوله ای غیرمعرفتی است، وجودش برای شکل گیری معرفت، ضروری است. گروهی از مفسران ازجمله رُم هَره و مویال شَرّاک از این رویکرد جدید ویتگنشتاین با عنوان ویتگنشتاین سوم یاد کرده اند. هدف نوشتار حاضر آن است که با بررسی نقادانه سیر اندیشه ویتگنشتاین در رسیدن به یقین گرایی خاص خود از رساله تا درباب یقین نشان دهد برخلاف مدعای مفسرانی نظیر هره و مویال شَرّاک، ویتگنشتاینِ درباب یقین، ویتگنشتاین جدیدی نیست و بن مایه مباحث او درمورد شکاکیت و یقین و بی معنایی آن ها، به تفکرات قبلی او در رساله و تحقیقات به خصوص به بحث زبان خصوصی و انکار آن برمی گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان