مطالب مرتبط با کلیدواژه

زن شدن


۱.

مولفه های زن شدن در داستان کنیزو

کلیدواژه‌ها: اقلیت داستان کنیزو دلوز زن شدن روانی پور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۴۵۷
رویکرد دلوزی از نظریاتی است که در ادبیات متفاوت مدرن به گونه ای از قلمروی سنت فاصله می گیرد و روش تازه ای را پیشنهاد می کند . دلوز درباره زن شدن که جزئی از اقلیت شدن اوست دیدگاه تازه ای دارد. اقلیت شدن به معنی فاصله گرفتن از نظرگاه اکثریت است. معمولاً دیدگاه سنتی در جامعه قلمروگذاری می شود و اقلیت شدن دوری جستن از این قلمروی سنت است؛ و زن شدن بدین معنی است که زن بتواند خود را مساوی با مرد ببیند و با میل خود مرد سالاری را قلمرو زدایی کند. روانی پور داستان نویسی است که در آثار خود از جمله «کنیزو» در پی نشان دادن جهان زنانه است و بدین نوع اقلیت توجه دارد . از نتایجی که در این مقاله به دست می آید دغدغه شخصیت ها درباره تعاریف مرسوم از رفتار اجتماعی زنان است. زنان با این دغدغه از این تعاریف که در قلمرو مردانه قرار دارد پیروی نمی کنند و تفاوتی زیست شناختی میان خود و مردان قائل نیستند. این مقاله به تحلیل داستان « کنیزو» از دیدگاه دلوزو گتاری می پردازد دو هدف آن معرفی متنی است که قلمرو مرد سالارانه را نادیده می انگارد .
۲.

«زن شدن» به مثابه «انکشاف خدا» در الهیات پسامسیحی مری دیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زن شدن غایت مری دیلی تعالی خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۱۵
الهیات فمینیستی در اصلی ترین قسم خود متعهد به انجام الهیات با هدف خاص توانمندسازی و رهایی بخشی زنان است. رویکرد فمینیست های الهی دان در خصوص ظرفیت مسیحیت رایج برای تأمین این ادعا در سه دسته انقلابی، اصلاح طلب و بازسازی گرا گنجانده می شود. مری دیلی الهی دان فمینیست انقلابی است که با اعتقاد به جنسیت نگریِ غیرقابل اصلاح مسیحیت سنتی، به شالوده شکنی آن پرداخته و با روشی که آن را «فراروی» می نامد از ارکان اصلی آن مانند خدای پدر، مسیح شناسی، آموزه هبوط و نهاد کلیسا عبور کرده و در الهیاتی پسامسیحی به بیان ایده های اصلی خود می پردازد. محورهای اصلی الهیات او گاهی تصریحی و گاهی در خلال عبارات او آمده است. در این مقاله با روش تفسیر تحلیلی متن محور به بررسی ایده های مهم دیلی در الهیات پسامسیحی او پرداخته می شود. این ایده ها عبارت اند از غایت، ایمان، آزادی، اخلاق و خواهری، که دیلی مسیر تحقق همۀ آنها را «زن شدن» معرفی می کند. برای فهم زن شدن از منظر دیلی باید آن را در تناظر با «خدای فعل» فهمید. خدای فعلْ بودن و هست-ن است که واقعیت غایی است و پویایی دائمی دارد. زنان نیز دارای نوعی هستا-یی اند که توان مشارکت وجودی و شهود پویای هست-ن را دارند و حاصل این مشارکتْ تحقق «فراوجود» زنانه است. بن مایه اصلی زن شدن خواست درونی زنان برای تعالی و استعلای خود است و نوعی جدید از انکشاف خدا را محقق می کند که دیلی آن را تجلی ثانی می نامد.