مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
پساپدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
متفکران عرصه پساپدیدارشناسی می کوشند انسان، جهان، و فناوری را در رابطه ای هم بسته با هم قرار دهند و در نظر دارند نسبتی را مشخص کنند که فناوری میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است. دوربین عکاسی، در مقام فناوری و رسانه ای فرهنگ ساز، به فراخور بافتی که در آن قرار می گیرد معانی اجتماعی و فرهنگی خاصی را نیز تولید می کند. در این مقاله سعی بر آن است به نقش فناورانه دوربین عکاسی در جامعه و فرهنگ ایران پرداخته شود. نگارنده در پی یافتن نسبتی است که عکاسی میان انسان و جهان پیرامونش برقرار کرده است، نسبتی که چرخشی فرهنگی را قطعیت بخشیده است، و می کوشد تحلیلی بر بنیان آرای دیرینه شناختی فوکو ارائه دهد تا بنیان های معرفت شناختی این چرخش فرهنگی را نیز مشخص کند. نتایج حاکی از آن است که عکاسی به ایجاد نوعی جهان بینی مبتنی بر امور، پدیده ها، و مناسبت های این جهانی و دنیوی منجر شده و ایران را دست خوش نوعی نوگرایی فرهنگی کرده است.
پساپدیدارشناسی به مثابه رویکردی در مطالعات فناوری آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی پساپدیدارشناسی به عنوان رویکردی در مطالعات فناوری های آموزشی می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل تطبیقی و روش تحلیلی توصیفی استفاده بهره گرفته شد. نخست، پساپدیدارشناسی و تفاوت و شباهت آن با پدیدارشناسی مطرح شد و سپس کاربردهای این رویکرد در پژوهش های مربوط به فناوری های آموزشی بحث شد. نتایج حاکی از آن است که پساپدیدارشناسی مانند پدیدارشناسی رابطه انسان با جهان را بررسی می کند، اما نقش ابزار و فناوری را در این رابطه اساسی می داند. از دیدگاه پساپدیدارشناسی ارتباط انسان با جهان به واسطه فناوری صورت می گیرد و پساپدیدارشناسی به بررسی نسبت انسان و فناوری می پردازد. در این رویکرد، فناوری ذات ندارد بلکه باید فناوری های مختلف را در بسترهای متفاوت بررسی کرد و نظریه «تغییر» در اندیشه هوسرل به گونه ای دیگر موردتوجه است. فناوری، مانند آگاهی در اندیشه هوسرل از ویژگی حیث التفاتی برخوردار است یعنی هر فناوری برای کاری است و به خودی خود معنا ندارد. در تعلیم و تربیت و در رویکرد پساپدیدارشناسی می توان جنبه های مختلف فناوری های آموزشی را مورد بررسی قرار داد. ازاین رویکرد می توان برای بررسی میزان تغییر تجارب دانش آموزان در استفاده از فناوری ها، بررسی تحقق چندگانه فناوری های آموزشی و بررسی نقش فناوری ها در شکل گیری رفتارهای فناورانه استفاده نمود.
تقسیم پساپدیدارشناسانه روابط انسان و تکنولوژی از نظر دون آیدی و ظرفیت های آن برای اخلاق کاربری تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳
43 - 59
حوزههای تخصصی:
اخلاق کاربری تکنولوژی، نیازمند دسته بندی مناسبی از تکنولوژی هاست تا بتوان برای هر دسته کلان تکنولوژی، اصولی اخلاقی را متناسب با ویژگی های مشترک هر دسته تدارک دید. دون آیدی در رویکرد پساپدیدارشناسی تجربی خود، روابط ما را با تکنولوژی به چهار دسته تجسد، هرمنوتیکی، غیریت و زمینه ای تقسیم می کند که بر همین اساس می توان تکنولوژی ها را نیز بر اساس کارکرد اصلی شان، به همین شکل تقسیم کرد. براین اساس تکنولوژی های متجسد، گسترش دهنده ادراکات ما هستند، تکنولوژی های هرمنوتیکی، به امری جز خود اشاره می کنند و همچون متنی پیش روی ما باز هستند، تکنولوژی های غیرگونه، همچون شخص انسانی در برابر ما ظاهر می شوند و تکنولوژی های زمینه، در حاشیه آگاهی ما به کار خود مشغول اند. در این مقاله، نشان داده می شود که این تقسیم بندی دون آیدی، به سبب ظرفیت هایی همچون توجه به رابطه انسان با جهان اطراف، دربرگیرندگی تکنولوژی های جدید و قدیم، و عینیت و بی طرفی، زیربنای مناسبی برای مباحث اخلاقی و به ویژه اخلاق کاربری در حوزه تکنولوژی است. با این همه، این تقسیم بندی ابهامات و کاستی هایی نیز دارد؛ از جمله عدم جامعیت و ایرادات صوری تقسیم. به نظر می رسد این کاستی ها را بتوان با اصلاحات و تغییراتی اندک در تقسیم بندی، برطرف ساخت.
تحلیل و نقد پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
133-154
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تحلیل و نقد پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه می باشد. این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش اساسی است؛ نخست اینکه چه تحلیلی از پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه می توان ارائه نمود؟؛ دوم، چه انتقاداتی بر پساپدیدارشناسی در پژوهش های موردی فناورانه می توان وارد ساخت؟ برای دستیابی به این اهدف از روش های تحلیل مفهومی به صورت «تفسیر مفهوم» و «ارزیابی ساختار مفهومی» استفاده شده است. یافته های پژوهش در ارتباط با پرسش نخست نشان می دهد پساپدیدارشناسی ناشی از تفوق عمل بر نظر در تاریخ تفلسف به وجود آمده و همین سبب تأملات نظری در باب فناوری شده است. این رویکرد با آثار آیدی در فلسفه آغاز و با مطالعات موردی فناوری های نو در آثار فربیک، روزنبرگر و دیگر شارحان در حال گسترش است. مهم ترین مفاهیم توسعه یافته در این سنت فلسفی شامل هستی شناسی رابطه ای، التفات واسطه ای، روابط تکنیکی، التفات فناورانه، شفافیت، روش تغییر، چندگانگی، تغییر استراتژی است. یافته های پژوهش در خصوص پرسش دوم بیانگر آن است که از مهم ترین نقدهای وارد بر این دیدگاه می توان به ضعف نظریه اخلاق پساپدیدارشناسانه در تبیین برخی مسائل، ناتوانی در تشخیص پایداری غالب در ایده چندگانگی، محدود شدن به روابط خاص و مادی گرایی فناورانه، و عدم توجه به اختیار انسان در انتخاب وساطت فناورانه اشاره کرد.
بررسی تکنولوژی «سیستم های هوشمند» مبتنی بر فلسفه پساپدیدارشناسی دون آیدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸۳
25 - 54
حوزههای تخصصی:
فهم بایسته سیستم های هوشمند و یا به عبارتی سیستم های مبتنی بر تکنولوژی «هوش مصنوعی» نیازمند یک دستگاه و چارچوب فلسفی مناسب است. به باور نویسندگان این مقاله پساپدیدارشناسی دون آیدی این چارچوب را فراهم می کند. ما در این مقاله برآنیم به این پرسش پاسخ دهیم که چرا دون آیدی برای تحلیل سیستم های هوشمند مناسب است و چارچوب تحلیلی وی چه امکاناتی خاصی را برای تحلیل این نوع سیستم ها فراروی ما می نهد. در ادامه نشان دادیم تحلیل تکنولوژی در دو سطح خُرد و کلان ما را نه تنها از مواجهه خوش بینانه یا بدبینانه صرف و پیشین بر حذر می دارد، بلکه مطالعات پسین بخش مهمی از این تحلیل خواهد بود؛ در حالی که آموزه دترمینیسم تکنولوژیک را نیز بر نمی تابد و علاوه بر این ویژگی های خاص سیستم های هوشمند همچون «خودکاربودن»، «استقلال نسبی از طراح»، «یادگیری از محیط»، «تکمیل نظام قوانین پایه»، «درجه ای از تعین ناپذیری و پیش بینی ناپذیری»، «امکان تلفیق شدن و یکپارچه شدن این سیستم ها با دیگر سیستم های هوشمند انسانی یا غیر انسانی» در تعیّن نحوه «نسبت» آنها در سه گانه انسان- ابزار- جهان می بایست مورد ملاحظه قرار گیرد. در پایان نشان داده شد که چگونه تحلیل در سطح خُرد در چهار محور (تجسد، هرمونتیکی، غیریت و زمینه) تکنولوژی های هوشمند را طبقه بندی کرده، راه هایی برای مواجهه با آنها پیش رویمان می گشاید.
روش پژوهش پساپدیدارشناسانه؛ پدیدارشناسی عملگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
19 - 32
در این پژوهش، فلسفه پساپدیدارشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پساپدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد جدید در فلسفه فناوری می باشد که به ویژه بر نقش فناوری در تغییر دادن تجربیات و ادراک انسان ها تأکید دارد. نخست به ارتباط پساپدیدارشناسی با پدیدارشناسی و سپس به رابطه پساپدیدارشناسی و عملگرایی اشاره شده است. پساپدیدارشناسی فلسفه ای ترکیب شده از عملگرایی و پدیدارشناسی کلاسیک است. پساپدیدارشناسی با حفظ برخی ویژگی های پدیدارشناسی کلاسیک و کنار گذاشتن برخی ویژگی های دیگر از جمله تأکید بر ضدیت با ذات گرایی، باعث شده است این فلسفه را نوعی پدیدارشناسی عملگرا بنامند. در ادامه به روش های انجام پژوهش پساپدیدارشناسی پرداخته شده است. در این باره روش هایی معرفی و بحث شده اند که شامل روش هایی از جمله روش مصاحبه با شرکت کنندگان، مشاهده شرکت کنندگان، گزارش تجربیات اول شخص، مصاحبه با اشیا و روش پیشنهادی رابرت روزنبرگر هستند که همه این روش ها در نهایت به طرق مختلف به بررسی رابطه انسان و فناوری ها و تغییرات حاصل از این روابط می پردازند.
تکنولوژی و امر دینی؛ موردکاوی صلوات شمار هوش مند از چشم انداز پساپدیدارشناسی و نظریه کنش گر شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات با تاروپود زندگی اجتماعی درآمیخته است. در این میان تعداد کردارهای دینی ای که فناوری اطلاعات در آن ها وساطت می کند رو به افزایش است. «ذکرگفتن» یکی از کردارهایی است که از طریق برنامه های تلفن های هوشمند و تحت وب نیز ممکن شده است. با این حال وساطت فناوری اطلاعات در ذکرگفتن بدون تغییر جوانب تجربی-کرداری ذکرگفتن ممکن نیست. صلوات شمارهای هوشمند در کاربر، کردار و تجربه دینی ذکر، و نیز نوع نگاه به «ذکر»، وساطت می کنند و آن ها را تغییر می دهد. چگونه وساطت فناوری اطلاعات امر دینی، یعنی سویه های تجربی-کرداری کنشی چون ذکرگفتن، را تغییر می دهد؟ این مقاله می کوشد ازچشم انداز پساپدیدارشناسی و نظریه کنشگرشبکه، به این پرسش پاسخ دهد.
واکاوی رویکرد پساپدیدارشناسی در آموزش مجازی و استلزامات آن برای نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
150 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش حاضر، واکاوی رویکرد پساپدیدارشناسی در آموزش مجازی و استلزامات آن برای نظام آموزشی می باشد. روش پژوهش : برای دستیابی به این هدف و با توجه به ماهیت پژوهش از روش های تحلیلی و استنتاجی بهره گرفته شده است. یافته ها : گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام آموزش و پرورش و از سوی دیگر افزایش انبوه متقاضیان آموزش، چالش هایی از جمله برتری آموزش مجازی در برابر آموزش حضوری را به دنبال داشته و باعث ایجاد دگرگونی هایی در آموزش و شیوه های آن شده است. یکی از جدیدترین نتایج دگرگونی های اخیر در این حیطه، آموزش مجازی است. نظام آموزشی به عنوان نهاد رسمی تعلیم و تربیت، نمی تواند از این تغییرات غافل باشد و باید در کنار نگاه فنی به گسترش فناوری های نوین به کنکاش فلسفی و نحوه دگرگونی ادراک و تجارب مربی و متربیان در هنگام بهره گیری از این فناوری های نوین بپردازد. پساپدیدارشناسی با تمرکز بر فناوری از رویکردهای امیدبخش کیفی برای شفاف سازی در این زمینه است. یافته های پژوهش نشان داد که هر یک از مفاهیم پساپدیدارشناسانه از قبیل روابط فناورانه، چندگانگی و شفافیت در آموزش مجازی استلزاماتی برای نظام آموزشی دارد. نتیجه گیری : در نتیجه توجه همزمان به هر دو رویکرد مهندسی و علوم انسانی در طراحی محیط های آموزش مجازی از موارد ضروری در نظام آموزشی است. این پژوهش تلاشی در زمینه رویکرد علوم انسانی به فناوری های نوین در کنار گسترش کمی و فنی آن است.
واکاوی تجارب دانشجویان دانشگاه فرهنگیان درباره جنبه های کاهشی و افزایشی فناوری در آموزش الکترونیکی(مجازی) با رویکرد پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ضعف ها و قوتهای آموزش الکترونیک در دانشگاه فرهنگیان و همچنین بررسی نحوه برداشت دانشجومعلمان از آموزش الکترونیک تحت تاثیر فناوری و تجربه آنها از استاد و تدریس می باشد. برای این منظور از روش پساپدیدارشناسی استفاده شده است؛ پساپدیدارشناسی به عنوان رویکردی است که به مطالعه روابط انسان و فناوری و تاثیرات فناوری بر انسان می پردازد. برای رسیدن به یافته ها از ابزار مصاحبه استفاده شده است؛ به این صورت که با تعداد 25 نفر از دانشجومعلمان در پردیس های 12 استان مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شده است و یافته ها بر اساس دیدگاه پساپدیدارشناسی مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان داد دانشجومعلمان آموزش مجازی را در برخی موارد مثبت تلقی می کنند از جمله به لحاظ انعطاف پذیری در زمان و مکان، صرفه جویی در وقت و هزینه، آشنایی بیشتر با فناوری و راحتی و آزادی بیشتر در کلاسهای مجازی. همچنین این نوع آموزش زمینه برخی رفتارهای نامطلوب را در دانشجویان فراهم کرده است. آنها همچنین به عواملی مانند ضعف زیرساختها از جمله سرعت اینترنت و مشکلات سامانه اشاره داشتند. آنها اعتقاد داشتند کلاسها خسته کننده بوده و امکان تمرکز و یادگیری مشکل بوده است و ارزشیابی معنای خود را از دست داده بود.
پساپدیدارشناسی در آموزش و یادگیری با تأکید بر مفاهیم چندگانگی و شفافیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین پساپدیدارشناسی در مطالعات فناورانه و دلالت های آن در آموزش و یادگیری با تأکید بر مفاهیم چندگانگی و شفافیت می باشد. برای دستیابی به این هدف، از روش های تحلیل مفهومی و انتقادی بهره گرفته شده است. پدیدارشناسی در گذر زمان با نگاه های متفاوتی روبرو بوده است که در دیدگاهی متأخر آیدی، نگاهی نو به نام پساپدیدارشناسی ارائه و بر مؤلفه هایی از پدیدارشناسی تأکید بیشتری می نماید. پدیدارشناسی نزد او به نسبت انسان، جهان و فناوری می پردازد. پساپدیدارشناسی رابطه بین کاربران با انسان ها و فناوری ها را مورد بررسی قرار داده و این کار به نظر آیدی گونه ای انجام دادن پدیدارشناسی به جای بحث در مورد آن است و از این رو به مطالعات موردی فناورانه روی می آورد. اگر بخواهیم در سطحی عمیق تر نحوه دگرگونی تجربه و ادراک مربی و متربیان در استفاده از فناوری های آموزشی را مورد بررسی قرار دهیم، این رویکرد می تواند مفید واقع شود. مفاهیم زیادی در حوزه پساپدیدارشناسی شکل گرفته اند، که در این پژوهش بر دو مفهوم اصلی "چندگانگی" و "شفافیت" تأکید و به دلالت های آن در آموزش و یادگیری پرداخته شده است. در این راستا، عمده ترین دلالت های مأخوذ از مفهوم چندگانگی را می توان پرورش عادات صحیح فناورانه، محدود کردن متربی به کاربرد غالب از فناوری، دوره های استراحت کوتاه مدت؛ و دلالت های مأخوذه از شفافیت را بالا بردن مهارت در استفاده از فناوری، تکرار و تمرین برای عادی سازی و استفاده از فناوری های آموزشی خودکار را عنوان نمود.
بررسی تحلیلی چهار بعد میانجیگری فناورانه «آموزش معکوس» در رویکرد پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
131 - 154
حوزههای تخصصی:
میانجیگری فناورانه در مرکز تفکر پساپدیدارشناسی واقع است. دون آیدی به چهار رابطه انسان و جهان – تجسم، هرمنوتیک، تغیر، پس زمینه- که از طریق اثرات واسطه ای خاص رابطه انسان و جهان را شکل و تغییر می دهد، اشاره می کند. وی دو ویژگی خاص بزرگنمایی و تقلیل در کاربرد هر گونه فناوری را ذکر کرده و معتقد است که کاربرد هر فناوری در عین اینکه باعث افزایش در یک زمینه زندگی انسان می شود، یک جنبه از زندگی انسان را کاهش می دهد. این ساختار افزایشی-کاهشی، یک دو بعدی است که نشان می دهد چگونه واسطه گری فناورانه، انسان و جهان را شکل می دهد. در این مقاله با روش پساپدیدارشناسی درباره شناسایی و تبیین افزایش ها و کاهش ها در ابعاد مختلف میانجیگری فناورانه در رابطه انسان و جهان در کلاس معکوس بحث می شود. نتایج تحقیق بیان کننده افزایش ها و کاهش هایی در چهار بعد در آموزش معکوس است؛ آموزشی که توانسته نقص های آموزش سنتی و آموزش الکترونیکی را تا حد زیادی مرتفع کند و بسیاری از مسایل مبتلا به نظام تربیتی موجود را رفع نماید. در نهایت باید اشاره کرد که دستیابی به افزایش ها و کاهش های آموزش معکوس در ابعاد چهارگانه پیش گفته، به ما کمک می کند تا درک روشنی از برآورد خود از کلاس معکوس در سطح اجتماعی و شخصی بدست آوریم.
طبی سازی و تکنولوژی: مواجهه پساپدیدراشناختی با سلامت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
237-259
حوزههای تخصصی:
پرسش از رابطه تکنولوژی و طبی سازی به ویژه در موج چهارم طبی سازی که به سلامت گرایی معروف است بسیار کلیدی است. در این موج که در مقایسه با سایر امواج طبی سازی غالب و پیشرونده است پژوهش های زیست پزشکی نقش بسیار حیاتی ایفا می کنند، تکنولوژی با آن درآمیخته است و «بیماری» که در مرکز سه موج قبلی قرار داشت در اینجا غایب است. همه اینها سبب می شود که نظریه های طبی سازی کلاسیک همچون نظریه پیتر کونراد قادر به فهم و تبیین نقش بنیادین تکنولوژی ها در سلامت گرایی نباشند. این از آن روست که تحلیل کونراد از طبی سازیبیماری محور، مبتنی بر دوگانه انگاری بین انسان و تکنولوژی، بی توجه به نقش مصنوعات تکنیکی وچگونگی عمل کردنشان در فرآیندهای طبی سازی است وصرفاً متمرکز بر فرآیندهای کلان اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که طبی سازی را ممکن کرده اند. مدعای این مقاله این است که پیوند فلسفه تکنولوژی و فلسفه پزشکی می تواند رهیافت هایی برای فهم و تحلیل موج چهارم طبی سازی ارائه کند. در این مقاله، بر اساس رویکرد پساپدیدارشناسی در فلسفه تکنولوژی و بر اساس تحلیل مطالعه موردی اپلیکیشن های خودردیابی و تاکید بر مفاهیمی مانند قصدیت تکنولوژیک ورابطه هرمنوتیکی به بررسی موج چهارم طبی سازی (سلامت گرایی) پرداخته می شود و استدلال می شود دیدگاه جامعه شناختی کونراد برای تبیین نقش تکنولوژی ها در فرآیندهای طبی سازی و فهم موج جدید طبی سازی نابسنده است. در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که پساپدیدارشناسی می تواند درک جدیدی از طبی سازی ارائه کند و وجوهی از این پدیده را در مرکز بحث در مورد طبی سازی قرار دهد که تاکنون کمتر مورد توجه بوده است؛ زیرا پساپدیدراشناسی می تواند طبی سازی را در سطح تجربه فردی و از زاویه رابطه انسان و واقعیت و نقش وساطت گرایانه تکنولوژی ها در این رابطه مورد بررسی قرار دهد.
تبیین نسبت های مبتنی بر فناوریی در پساپدیدارشناسی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین نسبت های مبتنی بر فناوری در پساپدیدارشناسی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش های تحلیلی و استنتاجی بهره گرفته شده است. پساپدیدارشناسی از رویکردهای فلسفی جدید در حوزه فناوری است. این رویکرد از طرفی با گفتمان انتقادی از پدیدارشناسی کلاسیک و از طرف دیگر با تحقیق در زمینه تجربی مطالعات علم و فناوری توسعه یافته است. پدیدارشناسی فناوری ها را به عنوان اشیاء صرفأ عملکردی و ابزاری مورد بررسی قرار نمی دهند، بلکه به عنوان واسطه هایی به آن ها می نگرد که بین تجارب انسانی و فعالیت های آن ها قرار دارند و به فناوری های خاص و تفاوت های وجودی و معرفت شناختی آن ها در زیست جهان می پردازد. پساپدیدارشناسی در کاربست فناوری آموزشی نیز می تواند نوع پرسش از فناوری را دگرگون نموده و به نوع و چگونگی دخالت فناوری آموزشی در ارائه واقعیت برای فراگیران و نحوه تغییر ادراک آن ها از واقعیت توجه کند. بدنمندی، هرمنوتیک، غیریت، زمینه ای، آمیختگی(سایبورگ)، غوطه وری، و افزودگی از نسبت های مبتنی بر فناوری است که می تواند پیامدهای مهمی برای تعلیم و تربیت از قبیل؛ توجه به وجوه افزایش و کاهش فناوری، تاکید بر توصیف و تفسیر نسبت های فناورانه، عدم غفلت از تاثیرِ سطح کلان فناوری آموزشی ، دقت در نسبت های نو و خارج از توصیف در فناوری آموزشی داشته باشد.
تجلی اراده مندی سایبورگ از منظر وربیک مطالعه موردی: چیدمان تعاملی باغ نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
120 - 136
حوزههای تخصصی:
اراده مندی در گذشته به عنوان معیاری برای تمییز انسان از غیرانسان به کار می رفت و این توانمندی صرفاً مختص به انسان بود. با ظهور فن آوری های نوین، دون آیدی رویکرد پدیدارشناسانه را برای بررسی روابط بین انسان و فن آوری ناکافی دانست و رویکرد پساپدیدارشناسانه را مطرح کرد که فراتر از رابطه سوژه-ابژه است؛ زیرا فن آوری با سوژه همراه می شود، تا جهان را تجربه کنند و دیگر نمی توان فن آوری را صرفاً ابژه یا حتی سوژه نامید. با خلق مفهوم سایبورگ، که هویتی متشکل از انسان و فن آوری است، بازنگری در برخی مفاهیم سنتی مرتبط با انسان ضروری به نظر می رسد. پیتر-پل وربیک مساله اراده مندی را مورد بازنگری قرار داده و «اراده مندی سایبورگ» را مطرح کرده که برای فن آوری انواعی از اراده مندی را قایل می شود؛ که شامل اراده مندی واسطه ای، پیوندی و مرکب هستند. از سوی دیگر، شاهد رشد روزافزون چیدمان های تعاملی هستیم که به سبب ظهور فن آوری های نوین امکان سایبورگ شدگی مخاطبی را که به تجربه آن پرداخته، فراهم می کنند. هدف از این پژوهش، مطالعه موردی «چیدمان تعاملی باغ نور» الهام گرفته از عناصر فرش و باغ ایرانی از منظر «اراده مندی سایبورگ وربیک» است؛ و این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش بوده که: تجلی اراده مندی در این چیدمان و تاثیر آن در سایبورگ شدگی انسان و نیز تاثیر تعامل با عناصر دیداری، شنیداری و بویایی این چیدمان چگونه است؟ نگارندگان با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز را از طریق مکاتبه با طراح این چیدمان و نیز منابع معتبر آنلاین کسب کرده اند. با توجه به مطالعات انجام یافته می توان گفت، هر سه نوع اراده مندی سایبورگ در این چیدمان به وقوع پیوسته و یک چیدمان تعاملی هنری می تواند مظاهر گوناگونی از سایبورگ را در خود جای دهد و طراحی جامع باغ نور توانسته با درگیر نمودن حواس چندگانه، اوج حس غوطه وری را در مخاطب ایجاد کند.
وساطت فناوری در تحول امر جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنسیت در دو بعد عملی و مفهومی ماهیتی دگرگون شونده و متغیر دارد. در طول زمان و به تبع تحول شرایط مادی زیست و قراردادهای اجتماعی، هم اعمالی که دارای جنبه جنسیتی هستند تغییر می کنند و هم تصور افراد جوامع درباره دسته بندی ها و مناسبات جنسیتی دستخوش تحول می شود. یکی از عواملی که بر این تحولات اثرگذار بوده و خود نیز از آنها متاثر می شود، فناوری است. در قرون اخیر فناوری عامل پیشتاز در تحولات زیست بشر بوده، و جنسیت نیز از عرصه این تحولات برکنار نمانده است. نقش فناوری در تحولات جنسیتی از جمله موضوعاتی است که در محدوده مشترک مطالعات فناوری و مطالعات جنسیت مورد واکاوی و پژوهش قرار گرفته است. مقاله حاضر با استفاده از نظریه «وساطت فناوری» فربیک که رویکردی پساپدیدارشناسانه نسبت به فناوری دارد، و نظریه «پارادایم های خوشه ای زنانگی» استولجار درباره مؤلفه های جنسیت، چارچوبی نظری برای تحلیل نقش فناوری در تحول ابعاد مفهومی و عملی جنسیت ارائه می دهد. در این چهارچوب انواع حالات وساطت فناوری در ابعاد مختلف جنسیت از جمله بدن زیستی، تجربه زیسته پدیداری، نقش های اجتماعی و خود-انگاره مورد تحلیل قرار می گیرد. همچنین برای تکمیل انواع وساطت فناوری، سه مورد «مداخله گری در بدن»، «امکان آفرینی» و «نقش نمایی» به حالات برشمرده شده توسط فربیک افزوده و مصادیق آنها در تحول امر جنسیتی بررسی می شود.
بررسی آموزش مجازی در شبکه شاد از دیدگاه پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
۴۶-۴۰
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جنبه های مختلف آموزش و یادگیری مجازی در شبکه شاد، از دیدگاه پساپدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. به همین منظور از روش پساپدیدارشناسی استفاده شده است تا جنبه های کاهشی و افزایشی آموزش در شبکه شاد مشخص شود. نتایج نشان می دهد آموزش در بستر شبکه شاد علی رغم برخی مزایا، مثل آزادی بیشتر و دسترسی در زمان ها و مکان های مختلف می تواند منجر به ایجاد تجربیات و رفتارهای خاصی، متفاوت با آموزش حضوری می شود. آموزش مجازی می تواند به فروکاهش ادراک کامل و آنچه به عنوان درک بهینه در این پژوهش مطرح شده است، بینجامد. نوع ارتباط بین معلم و دانش آموزان با هم، به کلی دگرگون و فروکاهیده می شود. برخی رفتارهای نامطلوب مثل پنهان کاری و عدم مسولیت پذیری و تضعیف تربیت اجتماعی از دیگر مواردی است که می توان به آنها اشاره کرد. همچنین به خاطر چندمنظوره بودن تلفن همراه، امکان تقسیم توجه و حواس پرتی، بالا می رود و تلفن همراه به خاطر ساختار غیر آموزشی که دارد رفتارهای غیرمرتبط با آموزش را در دانش اموزان برمی انگیزد.
واکاوی پژوهش های کاربرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مبتنی بر مفاهیم پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
74 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی پژوهش های کاربرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مبتنی بر مفاهیم پساپدیدارشناسی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با ابتناء بر مهمترین مفاهیم پساپدیدارشناسی ، مقالات کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری بین سال های 2017 تا 2022 مورد واکاوی قرار گرفت. یافته های پژوهش در زمینه میانجی گری واقعیت مجازی در رابطه با یادگیرنده و محیط یادگیری نشان داد که از بین روابط توصیف شده در پساپدیدارشناسی ، بیشترین آن به رابطه زمینه ای و غوطه وریاختصاص دارد و رابطه هرمنوتیک ، بدنمندی و غیریت در رتبه های بعدی قرار دارند. در زمینه کابردهای چندگانه فناوری واقعیت مجازی به ترتیب تدریس ، تعامل ، ارزشیابی و ایجاد انگیزه در پژوهش های انجام شده مورد توجه بوده است. در زمینه ساختارهای افزایشی فناوری (آنچه فناوری به ما می دهد) می توان به تعامل و غوطه وری ، ایجاد انگیزه ، یادگیری عمیق و مشارکت ، در پژوهش ها غالب بودند و در زمینه ساختارهای کاهشی فناوری (آنچه فناوری از ما می گیرد) در پژوهش ها مواردی همچون هزینه بالا ، واقعیت ناکافی ، ارتباطات انسانی ، بار شناختی بالا و ضرر و زیان برای سلامتی انسان مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت پیشنهاد شد؛ تا نحوه دگرگونی تجربه و ادراک فراگیران در زمان کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد تا ابعاد و زوایای پنهان فناوری برای سیاستگذاران و طراحان فناوری آموزشی هویدا شود. از طرف دیگر می توان گفت که نتایج این عمل می تواند به بهبود کیفیت یادگیری مبتنی بر فناوری کمک نماید.