مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
جامعه علمی
حوزه های تخصصی:
بین رشته ای شدن گرایشی است که به نحوی فزاینده در قلمرو مطالعات و دانش های به هم پیوسته و مرتبط یا نزدیک به یکدیگر مورد توجه قرار گرفته است. هرچند دربارة معنا و مفهوم این تمایل نظری و عملی اختلاف نظرهای قابل توجه وجود دارد، انکارناپذیر است که دلایل قابل اعتنایی در مورد ضرورت پرداختن به آن ارائه گردیده است. در ایران، با توجه به شرایط و وضعیت جامعه شناسی، به شکل خاص، و علوم اجتماعی، به شکل عام، می توان به طرح پرسش از کارکردها، موانع و کژکارکردهای مترتب بر این تمایل برای افزایش میزان کارآمدی و بهره مندی مناسب از این علوم پرداخت. لذا، می توان به پرسش دربارة فرصت ها و امکانات ناشی از جهت گیری بین رشته ای، موانع و چالش های پیش روی آن، و معایب و کژکارکردهای ناشی از این سیاستگذاری علمی برای دانش جامعه شناسی اشاره کرد. بر این اساس، هدف این مقاله، بحث و بررسی دربارة ضرورت ها و پیامدهای مرتبط با تأمل و تلاش در جهت ایجاد فضای مطالعات بین رشته ای در حوزة جامعه شناسی ایران و مشخص کردن نتایج حاصل از آن است. این تحقیق، با بهره گیری از روش کتابخانه ای، در ابتدا به شرح زمینه های شکل گیری مطالعات بین رشته ای می پردازد. پس از آن، تلاش می شود وضعیت جامعه شناسی در ایران در ارتباط با این تمایل مطالعاتی مورد بررسی قرار گیرد.نتایج این تحقیق نشان می دهد بین رشته ای شدن آموزش ها و پژوهش های جامعه شناسی در ایران، اگرچه می تواند بر برخی کاستی ها و نقصان های مشهود مطالعات اجتماعی فائق آید و برنامه های تحقیقاتی ثمربخشی را سامان دهد و احتمالاً به طرح نظام وارة مسائل اجتماعی (پروبلماتیک) جامعة ایران کمک کند، چنین گرایشی همزمان با موانع متعدد نظری (دشواری های مفهومی، روشی، تئوریک) و عملی (دشواری های برآمده از ویژگی های جامعة علمی، نظام و زیست جهان اجتماعی) متعددی روبه روست.
فربهی یا آماس؛ تحلیل ساختار مقالات (نا)علمی-پژوهشی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مقالاتی که در مجلات علمی-پژوهشی منتشر می شوند، در عین رعایت ضوابط صوری مقالات علمی-پژوهشی، فاقد جنبه پژوهشی و علمی اند، تا جایی که خواندن و نخواندن آنها، از نظر علمی یکسان است و چیزی از آنها نمی توان آموخت. حال آن که این مسئله خلاف تعریفی است که از مقالات علمی-پژوهشی به دست داده شده است و بر جنبه بدیع و نوآورانه بودن آنها تأکید شده است. مقاله حاضر با بررسی ده ها مقاله از این دست، کوشیده است منطق حاکم بر ساختار آنها را به دست آورد. نویسندگان این مقالات، به سبب یا در کنار نداشتن مسئله پژوهشی واقعی، می کوشند با به کارگیری شیوه های خاصی، همچون منطق تکه نویسی یا کولاژ و تکثیر ناموجه منابع، مقالاتی تولید کنند که جز صورتکی از مقالات علمی-پژوهشی نیستند. در این نوشته این منطق آماساندن و فربهی دروغین، تحلیل و مؤلفه های آن بیان و راه غلبه بر آن، که توجه به محتوای مقالات در کنار مسائل صوری است، بازگو شده است.
نیم قرن نبرد دیدگاه ها (بررسی علل مغایرت دیدگاه ها درباره همکاری و ناهمکاری ایرانیان از منظر روش شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از نیم قرن است که پیرامون همکاری و ناهمکاری ایرانیان با ادعاهای به شدت مغایری مواجه ایم که هیچ یک قصد کرنش در برابر دیگری را ندارد. مسأله اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه های مغایر موجود پیرامون همکاری و ناهمکاری ایرانیان از منظر روش شناختی و توضیح علل مغایرت دیدگاه ها از روزن روش شناختی است.
روش انجام این پژوهش، از نوع کیفی و اسنادی و به طور خاص به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی بوده است. جمعیت آماری این پژوهش شامل همه پژوهش هایی است که در آن پیرامون وضعیت همکاری در جامعه ایران اظهارنظر شده است. اگرچه اختلاف دیدگاه ها براساس آرای مارکس، مانهایم، تریگ و... می تواند ناشی از جایگاه اجتماعی اقتصادی و منافع صاحب نظران باشد، در این پژوهش به دلیل تمرکز بر متون موجود، به بازتاب آن ها در شیوه انجام پژوهش و نحوه دستیابی به دیدگاه در چارچوب متون خود صاحب نظران بسنده شده است.
برمبنای یافته های پژوهش دو گزاره نظری، به عنوان عوامل اساسی برای توضیح این مغایرت ها، از منظر روش شناختی، آشکار می شود: «ضعف در روش انجام پژوهش» و «نبود جامعه علمی نقاد».
تبیین و سنجش فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه نقیب العطاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«محمدنقیب العطاس» یکی از موافقان و نظریه پردازان اسلامی سازی معرفت است. وی در تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی، آن را تنها شامل تهذیب و تکمیل علوم موجود نمی داند؛ بلکه مرحله تولید علوم جدید براساس مبانی اسلامی را نیز بر آن می افزاید. این مقاله با تبیین فرایند تحقق علوم اسلامی از دیدگاه عطاس، برخی از اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی، همچون عدم تبیین واقع نمایی گزاره های دینی، برنتافتن علوم اسلامی شده از سوی جامعه علمی، ناهمسازی معارف تولیدشده و دوگانگی دانش را بررسی کرده است. همچنین به نظر نگارندگان، ضعف روش شناختی، گام برداشتن درون روش شناسی پارادایم رقیب و ناکارآمدی، برخی از کاستی های این نظریه است.
ارزیابی شکاف پاسخگویی بیرونی جامعه حسابداران رسمی از دیدگاه استفاده کنندگان این گزارش ها با استفاده از مدل سروکوال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۲
5-26
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال ارزیابی شکاف پاسخگویی بیرونی (ادراکات و انتظارات بین وضعیت موجود و مطلوب) حسابداران رسمی از دیدگاه سه گروه از استفاده کنندگان این گزارش ها است. جامعه آماری این پژوهش گروهی از ذینفعان بیرونی کلیدی هستند که شامل دولت، بازار کار و جامعه علمی است. تعداد نمونه نیز شامل 44 نفر اعضای هیات علمی،51 نفر مدیران مالی و 46 نفر کارشناسان دولتی هستند. مدل مورداستفاده در پژوهش حاضر مدل سروکوال است که از طریق تحلیل شکاف بین انتظار و ادراک مشتری سعی در سنجش میزان کیفیت خدمات دارد؛ همچنین ابزارهای جمع آوری داده در این پژوهش سه روش مصاحبه، مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه است. نتایج پژوهش بیانگر این است که همه گروهای ذینفع در نظر گرفته شده در این پژوهش (اعضای هیأت علمی، مدیران علمی و کارشناسان) از حسابداری و حسابداران رسمی انتظار بیشتری نسبت به وضعیت موجود دارند. نتایج همچنین بیانگر این است که در رابطه با پاسخگویی بیرونی، مالی، اخلاقی و عملکردی، اعضای هیأت علمی به تنهایی بیشترین شکاف را بین ادراکات و انتظارات خود از پاسخگویی حسابداران رسمی دارند. این در حالی است که در رابطه با پاسخگویی سیاسی و دموکراتیک، اعضای هیأت علمی در کنار مدیران مالی بیشترین شکاف را بین ادراکات و انتظارات خود از پاسخگویی حسابداران رسمی دارند.
ارزیابی شکاف پاسخگویی بیرونی سازمان امور مالیاتی از دیدگاه مؤدیان بزرگ و سایر ذینفعان با استفاده از مدل سروکوال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: در این پژوهش به بررسی شکاف پاسخگویی بیرونی سازمان امور مالیاتی از دیدگاه جامعه علمی، مؤدیان بزرگ مالیاتی و دولت با استفاده از مدل سروکوال پرداخته شد. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش اعضای هیئت علمی، مدیران مالی و کارشناسان دولتی است که با استفاده از روش نمونه گیری 156 نفر از سه گروه ذینفعان به عنوان نمونه انتخاب گردید. از آزمون میانگین دو جامعه وابسته (آزمون تی زوجی)، تحلیل واریانس یک طرفه برای آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر گروه های اعضای هیئت علمی و مدیران مالی نسبت به گروه کارشناسان، شکاف عمیق تری در پاسخگویی بیرونی و اخلاقی سازمان امور مالیاتی وجود دارد و همچنین در مورد میزان شکاف پاسخگویی مالی، عملکردی، دموکراتیک و سیاسی، از نظر اعضای هیئت علمی، نسبت به دو گروه دیگر، شکاف عمیق تری وجود دارد. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: در نتیجه سازمان امور مالیاتی باید از یک سو شکاف پاسخگویی بیرونی به جامعه علمی و مؤدیان بزرگ مالیاتی را پر کند و موجب ارتقای وضعیت پاسخگویی سازمان شود.
ملاحظاتی نقادانه درباره توسعه فناوری
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر پس از ارائه توضیحاتی در باره چیستی تکنولوژی و تفاوت آن با علم، یک چارچوب مفهومی برای بررسی "توسعه تکنولوژی" ارائه شده است. بخش پایانی مقاله نیز به پیشنهادهایی برای دستیابی به توسعه تکنولوژی در ایران اختصاص دارد. در سرتاسر مقاله اختصار و ایجاز تا حد امکان رعایت شده است. به عبارت دیگر نیت عمدتا جلب توجه مخاطب به برخی از حوزه ها به منظور ایجاد یک زمینه ذهنی مشترک بوده است و نه عرضه یک تصویر تفصیلی و مبسوط.
بحران علم سنجی در علوم انسانی از منظر علم شناسی غیر پوزیتویستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پژوهش های حوزه علوم انسانی یکی از مباحث مناقشه آمیز است. تأمل در این مناقشه نشان می دهد که مباحث مطرح شده، بیشتر جدلی و خطابی است و چارچوب های نظری و معرفتی آن نامشخص و آشفته است. تلاش ما در این مقاله آن است که این مناقشه جدلی را به سطح یک مسئله معرفتی در حوزه فلسفه علم ارتقاء دهیم تا از رهگذر آن بتوانیم آن را درست صورت بندی و فهم کنیم. در بخش اول نشان می دهیم با قطع ارتباط با خاستگاه های فلسفه علمی و غلبه نگاه پوزیتیویستی، بحران علم سنجی رخ داد. سپس نشان داده خواهد شد که فهم این بحران درگرو بازگشت به فلسفه علم با رویکرد غیرپوزیتویستی است. نقد علم سنجی رایج و برجسته کردن بحران آن بدان معنا نیست که ارزیابی پژوهش های علوم انسانی، ناممکن و دست نایافتنی است، بلکه باید پژوهش ورزی در جوامع علوم انسانی در کانون توجه قرار گیرد تا پژوهش ورزی و ارزش های جامعه علمی برجسته شود. بنابراین ارزیابی روا و دقیق پژوهش های علوم انسانی نمی تواند صرفاً با کمی سازی صرف محصولات پژوهشی محقق شود بلکه این مهم درگرو تعامل مطالعات فلسفه علم، انسان شناسی علم و جامعه شناسی علم و تاریخ علم با علم سنجی است.