فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی اجرای برنامه «فلسفه برای کودکان» بر احساس تنهایی و مهار خشم در دوره شیوع کرونا در کودکان پسر بی سرپرست شهر همدان بود. روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه پژوهش که به صورت هدفمند انتخاب شد شامل کودکان پسر بی سرپرست 9 تا 12 ساله ساکن در مرکز تحت نظر بهزیستی شهر همدان بود. از جامعه آماری موردنظر 28 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (14) و کنترل (14) قرار داده شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه آموزش برنامه فلسفه برای کودکان قرار گرفت و گروه کنترل این آموزش را دریافت نکرد. از پرسشنامه خشم اسپیلبرگر و مقیاس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا راسل برای جمع آوری داده استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس نشان داد که در متغیر احساس تنهایی بین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد (001/0P<). نتایج این پژوهش حاکی از آن است که از برنامه فلسفه برای کودکان می توان به منظور کاهش احساس تنهایی و افزایش مهار خشم در کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر استفاده کرد.
امتداد اعتباریات علامه طباطبائی در معنابخشی افعال جوارحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
57 - 76
حوزههای تخصصی:
نقش و تأثیر «اعتباریات» در کنش انسانی، اعم از کنش درونی و بیرونی، غیرقابل انکار است. اما فهم دقیق این مطلب در گرو مراحلی، از جمله تحلیل فلسفی و عقلی حقیقت «اعتباریات» و «کنش انسانی» است. از معدود فیلسوفانی که درصدد تحلیل این دو و رابطه ی آنها برآمده اند، علامه طباطبائی است. هدف این مقاله تبیین و بررسی دیدگاه علامه درباره ی «اعتباریات»، «کنش جوارحی انسانی» و رابطه ی این دو با رویکردی تحلیلی انتقادی است. از نگاه ایشان «اعتباریات» اندیشه های پشت صحنه ی عمل جوارحی است و معنا در فعل جوارحی انسانی موج می زند. در نتیجه، اعتباریات نقش بسزایی در معنابخشی دارند، به ویژه اعتباریات بعدالاجتماع که در این تأثیر نقش پررنگ تری دارند. همچنین کنش انسانی امری صامت و بی رنگ نیست، بلکه تمام معانی اعتباری پشت صحنه ی عمل در فعل سرریز می شود و امتداد می یابد. این معانی اعتباریات انسان است که گاهی اعتباریاتی برگرفته از حقایق است و گاهی تصور بر حقیقی و صحیح بودن آن می شود. از همین جاست که کنش های بیرونی و جوارحی انسانی به حق و باطل تقسیم می شود.
جست وجوی صلح ساختاری گالتونگ در نظام فکری صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
«عدالت» و «صلح» از بنیادی ترین آرمانهای مکاتب مختلف الهی و بشری بوده است. مفهوم صلح، مستقیما در حکمت متعالیه مطرح نشده اما به اتکا زیربناهای نظری حکمت متعالیه، می توان ادعا کرد که ظرفیت ارائه ی مبانی نظری مهمی برای صلح پژوهی در آن وجود دارد. این مقاله سعی می کند با بهره گیری از چارچوب مفهومی یکی از صلح پژوهان معاصر، یوهان گالتونگ، برخی مبانی «صلح» را از فلسفه ی صدرالمتألهین استخراج کند. گالتونگ خشونت را در قالب یک مثلث به سه دسته ی مهم مستقیم، ساختاری و فرهنگی تقسیم می کند. «خشونت ساختاری» به ساختارهایی اطلاق می شود که با ایجاد تبعیض و استثمار (بی عدالتی) موانعی را در راه رشد و رسیدن به کمال مطلوب بخشی از اجتماع ایجاد می کند. به تناظر، صدرالمتألهین نیز در آثار خود، «عدالت» را به مثابه ی یک مفهوم بنیادی مطرح کرده است. او با تکیه بر عدالت تکوینی الهی، مسیر عالم را رو به کمال می داند و معتقد است انسان هم در تطابق با عالم هستی، باید از عدالت در قوا و خُلقیات بهره مند باشد تا به کمال خود برسد. این عدالت درونی شامل تعدیل قوای نفس و کسب فضایل و دفع رذایل اخلاقی است که ریشه های درونی ظلم و خشونت را از بین می برد. در بُعد اجتماعی هم صدرا راهکار ایجاد عدالت را شریعت می داند و نشان می دهد که در صورت وجود بی عدالتی، جامعه به سوی فساد و خون ریزی خواهد رفت و از رسیدن به کمال بازخواهد ماند.
دغدغه های معناداری در اشعار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
1 - 25
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر این اعتقاد است که اساساً شعر می تواند مقوله ای فلسفی باشد. ادبیات و به طور خاص شعر، نوعی نگرش به هستی است و ادبیاتی که پشتوانه فلسفی دارد، به صورتی هنرمندانه از نگرش شخص به هستی، زندگی، رنج، مرگ و معنای زندگی سخن می گوید. براساس مطالعه اشعار ابن سینا که در این مقاله انجام شده است، می توان گفت که ابن سینا هرگز فارغ از دغدغه ها و دلواپسی های غایی با خاستگاه اگزیستانسیالیستی نبوده است. آزادی اراده، تنهایی، مرگ و پوچی چهار مسئله اساسی این مطالعه هستند. این مقاله به منظور رسیدن به قضاوتی دقیق تر در مواجهه ابن سینا با هستی و همچنین، پاسخ به معناداری یا بی معنایی زندگی، به بررسی اشعار وی پرداخته است.
منطق واحد برای قضایای حقیقیه و خارجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
129 - 158
حوزههای تخصصی:
تفکیک منطق قضایای حقیقیه و خارجیه با تاریخ منطق در جهان اسلام ناسازگار است چرا که منطق دانان سینوی در مبحث احکام قضایا، روابط قضایای حقیقیه با قضایای خارجیه را بررسی کرده اند چنان که در مبحث قیاس، به بحث از اختلاط قضایای حقیقیه و خارجیه پرداخته اند و آشکار است که بیان روابط و اختلاطات تعدادی از قضایا در دو منطق مختلف ممکن نیست و لازم است که در یک منطق واحد انجام گیرد. برای برون رفت از این مشکل، به نظر می رسد که زبان و نظریه برهان منطق های کلاسیک و آزاد محمول ها را باید به گونه ای تقویت کرد که از عهده بیان و اثبات احکام، روابط و اختلاط های قضایای حقیقیه و خارجیه برآید. برای این منظور، دست کم سه راه به نظر می رسد: نخست تلفیق منطق کلاسیک و آزاد محمول ها، دوم: تقویت منطق کلاسیک محمول ها با افزودن محمول «وجود خارجی» و سوم: تقویت منطق آزاد محمول ها با افزودن «منطق موجهات». خواهیم دید که روش نخست موفقیت آمیز است و در روش دوم، با تقویت منطق کلاسیک محمول ها می توان قضایای خارجیه را بر حسب قضایای حقیقیه تعریف کرد ولی در روش سوم، با تقویت منطق آزاد محمول ها نمی توان قضایای حقیقیه را بر حسب قضایای خارجیه تعریف نمود. با توجه به این، نتیجه خواهم گرفت که رویکرد موجهاتی در تحلیل قضایای حقیقیه و خارجیه به شیوه ای که پیش از این به کار گرفته می شده ناقص یا نادقیق بوده و باید بر اساس یکی از دو روش نخست ارائه شده در این مقاله، تدقیق و تکمیل شود.
درنگی در رهیافت پارالوژیستی (مغالطی) لیوتار به دانش و عقلانیت در «وضعیت پسامدرن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
161 - 180
حوزههای تخصصی:
لیوتار بحرانِ مشروعیتِ روایت هایِ کلان را از خصائص «وضعیت پست مدرن» می داند. «فراروایت» ها نظام هایی از اندیشه اند که خود را به مثابه معیار نهایی حقیقت، مشروعیت، توجیه، تبیین و داوری عرضه می کنند. «روایت نظرورزانه» و «روایت رهایی» از جمله این فراروایت ها است، که هر دوی آنها مبتنی بر «نظریه بازنمودی معرفت» بوده و دانش و عقلانیت دوره مدرن بر اساس چنین رهیافتی پا گرفته است. کوشش این بوده که در این جستار نشان دهیم چگونه لیوتار با «نقد نظریه بازنمودی معرفت» زمینه را برای نقد هر گونه «فراروایت» و نیز «علم و عقلانیت» مدرن فراهم می کند و با تأکید بر نسبت میان علم و قدرت از سویی و تکثر بازی های زبانی از سوی دیگر از وجه پارالوژیک (مغالطی) مشروعیت و توجیه در ساحت «دانش و عقل» پرده برمی دارد. همچنین در این مقاله بیان شده که چگونه نقد لیوتار مبنی بر بی اعتقادی به فراروایت ها به نحوی دامن ادعای او را (به مثابه یک فراروایت جدیدی که از دل وضعیت پست مدرن برآمده) در برمی گیرد. افزون بر این، لیوتار هم از تنوع بازی های زبانی سخن گفته و هم کلان روایت هایی را که به نحو ناموجهی در پی اثبات برتری خود هستند کنار گذاشته است، بی آنکه تفکیک و تمایزی میان آنها ایجاد کرده باشد، این مواضعِ انتقادیِ تجویزیِ او در کنار تنوع ادعایی او در قلمرو بازی های زبانی از جمله نقدهای دیگری است که در این جستار بر اندیشه لیوتار در نقد علم و عقلانیت در وضعیت پسامدرن مطرح شده است.
بررسی مولفه ها و جلوه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا و نقش آن در هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری دختران مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه ها و جلوه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا و نقش آن در هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری دختران مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 3508 نفر از دختران مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای و با توجه به فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 346 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه های محقق ساخته مولفه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا، هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری بود. داده های بدست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج: یافته ها نشان داد که هر یک از مؤلفه های زیبایی شناسانه نهضت زاینده ی عاشورا یعنی ایثار، حریت و آزادگی، محبت و مهربانی، رضا و رضایت مندی، وفا و دلدادگی، مرام و مردانگی، صبر و شکیبایی و ادب بهترین پیش بینی کننده متغیر وابسته یعنی هنر زیبایی شناسانه و تربیت هنری دختران محسوب می شوند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت مولفه ها و جلوه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا می توان به بهبود هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری دختران در مدارس کمک فراوانی نمود.
حضور قیومی خدا در جهان از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۸)
33 - 42
حوزههای تخصصی:
یکی از صفات الهی صفت حاضر بودن خدا در جهان است. حضور خدا را به معانی مختلفی می توان فهمید. یکی از این معانی حضور قیومی خدا به معنای فاعلیت عام وی نسبت به جهان است. طبق این معنا خدا علت موجده و مبقیه جهان هستی است. ابن سینا به علت فاعلی از میان علل اربعه جایگاه ویژه ای می بخشد و معنای علیت فاعلی را از علیت تحریکی به علیت هستی بخش ترقی می دهد. او با دو تقریر، که بی ارتباط با یک دیگر نیستند، به تبیین علیت فاعلی خدا نسبت به جهان اقدام می کند. این دو تبیین را می توان «وجودبخشی خدا به ماهیات» و «وجوب بخشی خدا به ماهیات» نام نهاد. در این مقاله، با مراجعه به آثار ابن سینا به روش کتابخانه ای و استفاده از روش تحلیلی در مقام نگارش، پس از توضیح این دو تبیین، رابطه آن ها نیز توضیح داده شده و نهایتاً با توجه به ساختار طبقاتی مخلوقات از نظر ابن سینا نوعی حضور قیومی تشکیکی و دارای مراتب از نظام فلسفی او به دست آمده است.
اندیشه ورزی از منظر نهج البلاغه: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
197 - 230
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترسیم مدل اندیشه ورزی بر اساس آموزه های نهج البلاغه صورت پذیرفته است. این پژوهش به روش تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد(GT) با رویکرد استراوس و کوربین انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمام گزاره های کتاب نهج البلاغه و روش انتخاب نمونه، روش نمونه گیری نظری است که شامل گزاره هایی است که پیرامون اندیشه از سوی امام علی(ع) صادر شده است. داده ها نیز با سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که سرشت انسانی، میل به آگاهی، مسئولیت و اراده، از شرایط علی پدیده اندیشه ورزی، ایمان، حیرت، بهره مندی از قلب، سمع و بصر، دین اسلام و پدیده مرگ از شرایط زمینه ای اندیشه ورزی؛ بهره هوشی، محدودیت، تعلقات دنیوی و تاثیرپذیری از شرایط مداخله گر اندیشه ورزی در نگاه نهج البلاغه هستند. پرسشگری، تحمل ابهام، جامع نگری، مشورت، پرهیز از تکفیر و پرهیز از قطعی انگاری ، از جمله راهبردهای اندیشه ورزی و بالاخره خداشناسی، اعتماد و دوستی از پیامدهای اندیشه ورزی هستند. مدل اندیشه ورزی ارائه شده از سوی نهج البلاغه ضمن آن که غالب دیدگاه های مطرح در امر اندیشه ورزی را در خود گنجانده، برخی جنبه ها مانند نقد اصالت حس، نقد اصالت عقل، نقد تفکر ریاضی، جامعیت حیرت و بحث محبت را مطرح کرده که آن را نسبت به سایر مدل ها متمایز و ممتاز نموده است.
مقایسه انسان محوری خودبنیاد و خدابنیاد و الزامات آنها با تأکید بر دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
26 - 48
حوزههای تخصصی:
اومانیسم یا به تعبیری انسان محوری خودبنیاد که هسته مرکزی مدرنیته غربی است و با سیطره فرهنگی اش در حال نفوذ در جوامع و سنت های دیگر می باشد، درواقع نظامی منسجم از مؤلفه های گوناگون فلسفی است. ضروری است موضع مشخص اسلام در مورد انگاره های آن و همچنین نگاه متفاوت این دین به جایگاه انسان مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده، در صدد آن است با تأکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای به این مهم بپردازد. اومانیسم مدرن در اصلی ترین دیدگاه هایش در حوزه های معرفت شناسی-روش شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی فاصله ای عمیق با معارف و نظرگاه های اسلامی دارد و این نوع انسان محوری از نظرگاه اسلامی مردود می باشد. با این حال به نظر می رسد در معارف اسلامی با مدل خاصی از انسان محوری روبه رو هستیم که البته در تمامی مبانی مهم فلسفی اش با اومانیسم مدرن متفاوت بوده، می توان درمقابل آن را انسان محوری خدابنیاد نام نهاد. هر کدام از این دو نگاه متفاوت به انسان در عرصه های سیاسی و حکومتی الزامات خاصی را به دنبال دارند و باید گفت گفتمان سیاسی خاص آیت الله خامنه ای یعنی مردم سالاری دینی نیز در چارچوب انسان محوری خدابنیاد است که تبیین پذیر می گردد؛ همچنین این دو مدل از انسان محوری در ساحت علوم انسانی نیز ثمرات بنیادین متفاوتی دارند که سلباً و ایجاباً در وضعیت فعلی این دانش ها تأثیرگذار است.
Interpreting Kantian Religious Judgment for the Twenty-First Century(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
9 - 28
حوزههای تخصصی:
This article clears a path for employing the affirmative way of interpreting Kant's general theory of religion as a guidepost for twenty-first century religious practitioners. Before attempting such an employment, I correct several misconceptions regarding the affirmative way of interpreting Kant's theory that, if adopted as mainstream, would risk weakening its universal applicability. With this purpose in mind, I consider and respond to a misplaced criticism of my interpretation of Kant's theory of grace, advanced by Douglas McGaughey in 2013. I then assess the current state of a debate that has arisen between several key affirmative interpreters, concerning Kant's reference to the two "experiments" that guide the argument in his Religion. I give special attention to Lawrence Pasternack's 2017 attempt to "dismantle" this whole line of interpretation as one that "may very well not be worth our time." After identifying several serious flaws in Pasternack's argument, I conclude by backing a better alternative developed by Brandon Love. By clearing away two very different sorts of potential roadblocks that could stand in the way of a reader of Kant gaining a fair understanding of the affirmative approach to interpreting his theory of religion, these arguments prepare the way for a concluding attempt to catch a glimpse of how Kant's theory of religious judgment (especially his four guidelines for designing the constitution of a church), if adopted widely by practitioners of various historical religions, could benefit the fractured world we find ourselves in, a quarter of the way through the twenty-first century.
A Kantian Solution for the Freedom of Choice Loophole in Bell Experiments(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
189 - 202
حوزههای تخصصی:
Bell’s theorem is based on the assumptions of local causality and measurement independence. The last assumption is identified by many authors as linked to the freedom of choice hypothesis. In this sense the human free will ultimately can ensure the measurement independence assumption. The incomplete experimental conditions for supporting this assumption are known in the literature as “freedom-of-choice loophole” (FOCL). Although there is no consensus among the scientists that the measurement independence is linked to human choices, in a recent paper, published in a prestigious journal, signed by more than a hundred authors, this assumption was seriously taken for the first time in an experiment known as Big Bell Test (Abellán et al. 2018). Using photons, single atoms, atomic ensembles and superconducting devices, this experiment was performed in five continents, and involved twelve laboratories, adopting human choices to close the FOCL. Nevertheless, the possibility of human freedom of choice has been a matter of philosophical debate for more than 2000 years, and there is no consensus among philosophers on this topic. If human choice is not free, this solution would not be sufficient to close FOCL. Therefore, in order to support the basic assumption of this experiment, it is necessary to argue that human choice is indeed free. In this paper, we present a Kantian position on this topic and defend the view that this philosophical position is the best way to ensure that Big Bell Test can in fact close the loophole.
Whether Hegel is a Pantheist? Spinoza in Hegel’s Pantheism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
133 - 146
حوزههای تخصصی:
Does Hegel embrace pantheism? He faced accusations from his orthodox peers who adhered to Pantheism, a phrase that was commonly associated with atheism during his day. This study presents a counterargument to the assertion made by several contemporary orthodox contemporaries that Hegel is pantheistic. Hegel can be classified as a semi-pantheist. The manuscript is divided into three distinct sections. In the initial segment, I examine pantheism as posited by Spinoza, the pioneering contemporary pantheist whose contributions exerted a profound influence on other German thinkers, including Hegel. In the subsequent part, an examination of Hegel's pantheism will be conducted through an analysis of the concept of God or the Absolute. In the third section, an analysis is conducted on Hegel's notion of the features of the Absolute, and a comparison is made with Spinoza's God or Nature in order to ascertain if Hegel can be classified as a pantheist. It is believed that Hegel has a dissenting stance towards conventional pantheism, particularly that of Spinoza. Therefore, it can be inferred that Hegel's pantheism differs from Spinoza's. Hegel can be classified as a semi-pantheist.
بررسی مفهوم بدن آگاهی از منظر موریس مرلوپونتی و تحلیل آن در آثار سبک امپرسیونیسم: با تکیه برآثار کلود مونه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
7 - 26
حوزههای تخصصی:
مرلوپونتی همچون دیگر فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر این باور است که هر انسانی دارای وضعیت، موقعیت و زیسته خاصی در جهان است که این زیسته محصول بودن- در- جهان است و از طرف دیگر انسان از منظر او با بدن آگاهی موقعیت خاص و بودن - در- جهان را تجربه می کند. و بدن موجب می شود که انسان زیسته خویش و هستی خود را بیابد. در این مقاله تلاش بر این است که نگرش مرلوپونتی را درباره دو مفهوم پیشین در آثار و نگرش امپرسیونیست ها و به عنوان نمونه آثار کلود مونه مورد ارزیابی قرار دهیم. آثار مونه بیانگر تجربه بدن آگاهانه مرلوپونتی است که بر اساس زیسته و بودن - در - جهان خاص به تصویرگری موقعیتی می پردازند که آن را ادراک می کند. در واقع این بودن _ در _ جهان به تعبیر مرلوپونتی همان نحوه زیستی است که امپرسیونیست ها آن را برای تصویرگری استفاده می کنند و به سبک نقاشی آنان تبدیل شده است. سوال اصلی مقاله این است که با توجه به اینکه مرلوپونتی معتقد است، ارتباط انسان با عالم خارج مبتنی بر ادراک حسی است و از طرف دیگر هنر به ویژه نقاشی تجلی ادراک حسی است آیا نگرش امپرسیونیست ها و از جمله کلود مونه نیز در ترسیم عالم خارج همچون نگرش مرلوپونتی است یا خیر؟ زیرا کلود مونه نیز در آثار نقاشی خود با بکارگیری نور به نوعی ادراک حسی و بصری خاص از عالم خارج می رسد و این امر مونه را همسو با تفکر مرلوپونتی می سازد.
بایدها و نبایدهای بازنویسی حکایت هایی از ادبیات فارسی کلاسیک، بر پایه برنامه فبک (مطالعه موردی: مجموعه داستانی مثنوی مولوی و فلسفه برای کودکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدود دو دهه است که برنامه فبک وارد نظام آموزشی ما شده است؛ و تلاش هایی در جهت اجرا و بومی سازی این برنامه صورت گرفته است. در همین راستا، جمعی از نویسندگان و پژوهشگران به بازنویسی متون کلاسیک فارسی، به شیوه داستان های فبک، پرداخته اند. در این میان، آن چه بیش از پیش اهمیت می یابد، نقد آثار منتشرشده و آسیب شناسی این جریان نوپا است. پژوهش حاضر، کوششی است در راستای پاسخ بدین پرسش که آیا در این داستان ها معیارهای فبک رعایت می شود؟ هدف از انجام این پژوهش، بررسی پایبندی نویسندگان، به معیارهای داستانی فبک است. بدین منظور، مجموعه مثنوی مولوی و فلسفه برای کودکان، بر اساس مؤلفه های داستان های فبک، شامل: مقبولیت ادبی، مقبولیت فلسفی و مقبولیت روان شناختی با روش توصیفی- تحلیلی، نقد و بررسی شده است. طبق یافته های پژوهش، اشکال عمده این بازنویسی ها، فقدان مؤلفه های تفکر فلسفی همچون: ماهیت مسئله ساز و پرسش برانگیز متن، کندوکاوپذیری و الگوی گفت وگوی استدلالی است. در بُعد ادبی، ضعف تألیف، عدم درج توصیفات داستانی و همچنین ضعف منطقی در پیرنگ، سبب کاهش مقبولیت ادبی داستان ها شده است. به علاوه، به علّت ناتوانی داستان ها در ایجاد همذات پنداری و سکوی پرش بودن و نیز عدم تناسب محتوای برخی داستان ها با روحیات و نیازهای مخاطب، در این مجموعه مقبولیت روان شناختی دیده نمی شود.
تحلیل برهان صدیقین از منظر علامه طباطبایی و مقایسه آن با تقریر سینوی از برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
7 - 21
حوزههای تخصصی:
در برهان صدیقین، فیلسوف با مطالعه مطلق واقعیت، درصدد اثبات واجب الوجود است. علامه طباطبائی با توجه به ضرورت ازلی واقعیت عینی و در بستر جریانِ برهان «إن ملازمات»، به وجوب ذاتی آن منتقل گشته است. ابن سینا بر اساس ضرورت ذاتی واقعیت عینی و خارج نبودن آن از دو وضعیت «وجوب» و «امکان»، وجود واجب را تثبیت نموده است. علامه چون برخلاف ابن سینا قایل به ضرورت ازلی واقعیت عینی و وجوب ذاتی آن است، تحقق واجب الوجود را بدیهی دانسته که می توان بر این اساس وجود واجب را به مثابه اولین مسئله فلسفی مطرح نمود. همچنین با توجه به تقریر علامه، واقعیت عینی حقیقتی یگانه بوده و ماسوای آن حقایقی ربطی است که در طول آن حقیقت واحد و به نحو غیر منحاز از آن، واقعیت دار گشته است. این مقاله درصدد است اولاً، تحلیل و توصیفی نوین از برهان صدیقین علامه طباطبائی ارائه دهد و به ارزیابی اشکال وارد شده بر این برهان و برخی تقریر های ناصواب از آن بپردازد. ثانیاً، در بستر سنجش برهان علامه با تقریر سینوی از برهان صدیقین، تبیین نماید که تقریر علامه ویژگی هایی دارد که آن را از سایر تقریرها ممتاز می سازد.
بررسی «معنویت فلسفی» بر بنیاد نظریه اعتلای وجودی در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نسبت معناداری میان معنویت و فلسفه قابل تصور است و این مقاله عهده دار تحلیل این پرسش است که چه معنا و بنیادی برای «معنویت فلسفی» در مقام نسبت سنجی فلسفه و معنویت، در اندیشه ملاصدرا وجود دارد؟ بدین سان، در مقام ارائه پاسخ به شیوه مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیلی و به فراخور تطبیقی نشان می دهیم که نقطه اتکاء این نسبت را می توان در اندیشه «اعتلای وجودی» تحلیل کرد. از آن رو که معنویت را می توان به کوشش برای فهم و اعمال هر امری دانست که به بهبود کیفیت روحی و ارتقای زندگی انسانی رهنمون می سازد؛ لاجرم، فلسفه ملاصدرا حداقل در سه موضع مبنایی بر معنویت تأثیر گذاشته و ذیل آن می توان درباره معنویت فلسفی به تأمل پرداخت: نخست، خودشناسی؛ چرا که فرد بر بنیاد آن، خودسازی خویش را در سلوکی که انتخاب کرده، سامان می دهد. در واقع، اعتلای وجودی که طریقی برای خودسازی است، مستلزم کوشش آدمی برای خودشناسی است. دوم، حکمتِ معنویتِ نظری؛ چرا که فرد در این فرایند می کوشد با تقرب به حقیقت نامحدود، وجود خویش را معنا بخشد. چنانکه این تقرب به معنای فعلیت بخشی استعدادهای نامحدود انسانی نیز قلمداد می شود و در نهایت، حکمتِ معنویتِ عملی؛ چرا که آگاهی به مراتب اعلای هستی مترتب بر تحولات وجودی است که در شخص بسته به کردار و کنش اختیاری در خویشتن محقق می سازد.
مفهوم فلسفی خیر عمومی و معمای بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیر عمومی مفهومی فلسفی است که در فلسفه معاصر تابعی از ترفیع شاخصه های حکمرانی قلمداد شده است. مطابق تعریف ارسطو خیر مساوی با انجام کارها به بهترین شکل ممکن است و این مستلزم اولویت دادن به نهادهای بشری، علم و فن آوری و فرایندهای عقلانی در ساختارهای سیاسی است. یعنی حصول به شرایطی که عدالت و آزادی به بهترین شکل ممکن در جامعه محقق می شود. فن آوری بلاک چین در این میان نماد سلطه علوم جدید بر سیاست قلمداد شده است که می تواند خیرعمومی را در سیاست با تکیه بر شفافیت و دقت گسترش دهد و البته واجد آسیب های جدی نیز می باشد. این همان معمای بلاک چین است. بلاک چین دو امکان پیش روی انسان در قبال دولت قرار داده است. یک امکان به توانایی این فن آوری برمی گردد که می تواند اعمال حاکمیتی دولت را ضعیف کند، از مرزهای دولت – ملت عبور کند، کارویژه نظارت دولت ها را به سخره بگیرد و با ابداع رمزارز، مهم ترین ابزار قدرت دولت یعنی پول را از آن سلب کند. و از سوی دیگر می تواند خیر عمومی را به بهترین وجه محقق کند و ایده دولت کمال مطلوب را صورتی عینی بخشد، دولتی که با تکیه بر فن آوری های نوین مهم ترین کارویژه های دولت اعم از پاسخ گویی و خدمات رسانی را به بهترین شکل ممکن ایفا کند و نقطه عطفی در امور سیاسی چون بالابردن شاخصه های بروکراتیک و دموکراتیک باشد. با این توصیف پرسش اصلی مقاله این است نقش فن آوری بلاک چین در تحقق خیر عمومی است. لذا در پاسخ به قابلیت های آن در تحقق خیرعمومی پرداخته می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده است.
Comparing Martin Heidegger’s and Jalal Āl-e-Ahmad’s Views on Technology(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
249 - 260
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to compare Heidegger’s and Āl-e-Ahmad’s views on technology; first, the close relationship between subjectivism and modern technology was analyzed based on Heidegger, and subsequently, it was pointed out that Heidegger’s approach towards technology is a critical confrontation based on engagement/disengagement dialectics. Then Jalal Āl-e-Ahmad’s view on technology was analyzed, emphasizing that, unlike Heidegger, with a philosophical, ontological, and anticipatory approach to modern technology, Āl-e-Ahmad took a selective and voluntarist approach towards modern technology by adopting a political and social stance. Āl-e-Ahmad, like Promethean and leading intellectuals and reformers, believed that a Westoxificated society is a society that has not yet achieved technology and is technologically dependent on the West. Therefore, to deal with Westoxification, it should become a technological power by adopting a will-based approach-- a machine must be built and owned; however, at the same time, one should not be got caught by the machine because it is a means and not a goal. Unlike Āl-e-Ahmad, Heidegger considered technology not a mere tool but a kind of ontology and way of thinking that affects all humans’ areas and affairs, so it is not easy to escape modern technology’s grip.
“Forego the reality of all the simple things”: On Object-Oriented Reality as Metaphorical Vortex in Flann O’Brien’s The Third Policeman(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
261 - 276
حوزههای تخصصی:
This article examines Flann O’Brien’s The Third Policeman in the context of Object-Oriented Ontology, and argues that the novel transports the structural paradigm of reality and being towards a never-ending limbo, highlighting a circular transference of meaning from known toward unknown horizons and vice versa. In so doing, it explores the ways in which The Third Policeman engages with the concept of metaphor in its proportionality or analogous nature, revealing a contrapuntal form of narrative that produces an odd reality wherein objects maintain a self-referential position while introducing the subject as that which must oscillate between its metaphorical and literal integrity. The object, therefore, not only enjoys an independent existence in O’Brien’s narrative but also maintains a singular and independent ontological composition inside or outside such circular vortex. The article concludes by presenting the object as the most stable entity with multifarious functionalities that complement the axis of the narrative, cementing its presence as the mature object.