مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
حدوث جسمانی نفس
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفی، بحث و بررسی دربارة چگونگی ادارک صور کلی و معقولات به وسیلة نفس انسان است. فلاسفة اسلامی نیز به بررسی و تبیین آن پرداخته اند. نظریة ملاصدرا یکی از نظریات مهم و برجسته در این زمینه به شمار می آید. در این نوشتار ابتدا نظریة صدر المتالهین و مبانی مهم آن به بیان درآمده، و آنگاه مورد نقد قرار می گیرد
بررسی ثنویت نفس و بدن از دیدگاه دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل «جسمانیت نفس» از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعبیر «جسمانیت نفس» در آثار صدرالمتألهین براساس دو نظریه متفاوت از وی قابل تفسیر است: نظریه اول، حدوث جسمانی نفس است که براساس آن، نفس در مراحل ابتدایی وجود خود امری منطبع و حال در ماده است و نظریه دوم، ذاتی بودن «اضافه نفسیت» است که طبق آن، نفس دارای کون تعلقی بوده و در نتیجه از لحاظ وجودی وابسته به ماده است. ملاصدرا گاهی برمبنای نظریه اول و گاهی برمبنای نظریه دوم واژههای مادی و جسمانی را بر نفس اطلاق میکند. بهنظر میرسد بدون تبیین و تفکیک این دو نظریه نمیتوان به مفهوم روشنی از اطلاقات واژههای مادیت و جسمانیت نفس در کلام ملاصدرا رسید. افزون بر این، با تفکیک این دو نظریه میتوان به دو تفسیر متفاوت از نظریه حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس نیز دست یافت که بهنظر میرسد هردو مورد تأکید ملاصدرا بوده است.
نقش حرکت جوهری در تحول وجودی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
حرکت نشان از اشتداد هستی موجود متحرک دارد. لذا در تفکر صدرایی، حرکت امری وجودی است، نه ماهوی، ولی به دلیل اتحاد ماهیت با وجود، حرکت به جوهر نسبت داده می شود. معنای حرکت جوهری این است که هر صورت حادث، مشتمل بر آثار و کمالات صور قبلی نیز هست و جریان حرکت به نحو «لبس بعد از لبس» است. اثبات حدوث جسمانی نفس، وحدت نفس با قوای آن و جامع اکوان ثلاثه بودن انسان، از دست آوردهای حرکت جوهری است. صدرا بر مبنای «حدوث جسمانی نفس» و «حرکت اشتدادی جوهری»، نفس انسانی را در آغاز، جسمانی می داند که با حرکت تکاملی، مادی- مثالی و سپس مثالی محض خواهد شد و سرانجام به مرتبة تجرد عقلی می رسد. نفس حقیقتی ذومراتب است که بدن، مرتبة نازلة آن است و هر فعل و انفعالی که در یک مرتبه رخ دهد، با فعل و انفعال در مراتب دیگر مرتبط است.
دلالت های تربیتی رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
186 - 167
حوزه های تخصصی:
موضوع رابطه نفس و بدن قدمتی به اندازه تاریخ فلسفه دارد که امروزه در پرتو نگاه های فیزیکالیستی در غرب به مسئله بدن و ذهن تقلیل پیدا کرده و یکی از مسائل مؤثر در حوزه های مختلف تعلیم و تربیت است. این مقاله، با بهره گیری از روش تحلیلی دیدگاه دو اندیشمند مسلمان و غربی، یعنی ملاصدرا و دکارت، را درباره این موضوع و دلالت های تربیتی آن بررسی کرده است. روش تحقیق این مقاله تحلیلی است. انتخاب این دو دانشمند به دلیل تأثیرگذاری فوق العاده آنها در جریان های فکری پس از خود به ویژه در موضوع رابطه نفس و بدن است. نظریه دکارت با تأکید بر تمایز نفس و بدن، رابطه آنها را به معضلی حل نشده تبدیل کرده و راه را برای رویکردهای افراطی اید ئالیسم و فیزیکالیسم در غرب گشوده است. ملاصدرا نیز با ارائه تبیین فلسفی یگانه انگارانه نفس و بدن، به عنوان راه حل تباین نفس و بدن تأثیر فراوانی در اندیشمندان پس از خود برجای گذاشته است. برخی از دلالت های مهم تربیتی اتحاد وجودی نفس و بدن، جسمانیهالحدوث بودن نفس، حرکت جوهری و اتحاد قوای آن عبارت است از: یادگیری مادام العمر، ارتقای اهداف تربیتی، در هم تنیدگی ابعاد تربیت، توجه هم زمان به نیازهای جسمی و روحی، تنوع روش های آموزشی، تأکید بر فضای تربیتی، نقش الگویی مربی و تفاوت های فردی در برنامه تربیتی.
وجوه تشابه و تفاوت نوظهورگرایی با علم النفس ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
163 - 178
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مقایسه ای نظریه حکمت متعالیه درباره حدوث و نحوه وجود نفس با یکی از نظریات فلسفه ذهن معاصر در این باره می پردازد. ابتدا به تفصیل نظریه مشهور به «نوظهورگرایی» واکاوی می شود و با تفکیک دو نسخه قوی و ضعیف این نظریه، دو چالش مهم تبیینی که فیلسوفان فیزیکالیست علیه این نظریه اقامه کرده اند را توضیح داده ایم. در ادامه، ضمن مروری اجمالی بر نظریه صدرالمتألهین درباره حدوث و مراتب نفس، شباهت و تفاوت آن با نسخه قوی نوظهورگرایی بررسی شده است. سپس، ضمن تأکید بر جنبه های اساسی شباهت و برخی تفاوت های این دو نظریه، نشان داده ایم که چالش های پیش روی نوظهورگرایی که از سوی فیزیکالیست ها مطرح شده نیز قابل بازسازی در برابر نظریه ملاصدرا است. نگارنده در انتها با اشاره به برخی توضیحات فیلسوفان صدرایی درباره رابطه نفس بدن، آن را در مواجهه با اشکالات و ابهامات فیزیکالیست های معاصر کافی نمی بیند و فلسفه صدرا را در راستای چالش تبیینی مذکور نیازمند تکمیل می داند. بیان نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه و تشریح برخی کاستی ها و ابهامات نظریه حکمت متعالیه برای مواجهه با اشکالات فیزیکالیستی معاصر، از نوآوری های این مقاله است.
بررسی نظریه جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاءبودن نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
78 - 102
حوزه های تخصصی:
نظریه جسمانیهالحدوث و روحانیهالبقاء بودنِ نفس نظریه ای است که نه تنها به چگونگی پیدایش نفس انسان اشاره دارد، بلکه به ماهیت نفس نیز اشاره دارد. ملا صدرا از مسیر اصول بدیع فلسفه خود و به ویژه حرکت جوهری به نظریه ای راه می یابد که ماهیت نفس آدمی را در پیدایش موجودی جسمانی می داند. این نفس جسمانی با حرکت جوهری مراتب پایین وجود را پشت سر می گذارد تا به مرتبه بالای وجود که تجرّد نفس است، برسد. این نظریه افزون بر این که از اصول عام حکمت متعالیه بهره می گیرد، اصول خاص خود را دارد که شناخت آنها فرایند اثبات این نظریه در دستگاه فلسفی ملا صدرا را ملموس تر می کند.
رابطه سرشت انسان و مسئولیت اخلاقی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قواعد حکمت متعالیه و همچنین مشاهدات تجربی بیان میکنند که انسانها در سرشت اولیه با یکدیگر متفاوتند و همین، سبب تفاوت در اراده ها و افعال ارادی انسانها میشود. این مقاله به بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره تأثیر سرشت انسان بر افعال اختیاری میپردازد و نقش سرشت انسان را در مسئولیت پذیری بررسی میکند. شکلگیری سرشت انسان در فلسفه ملاصدرا با مکاتب فلسفی دیگر متفاوت است؛ در حکمت متعالیه، سرشت انسان برآمده از حیثیت مادی نفس میباشد و اختلاف سرشت انسانها، از اختلاف مواد جسمانی نشئت میگیرد. ضمیمه شدن این امر به رابطه ضروری علت و معلول موجب شده تا مسئولیت اخلاقی در فلسفه او قابل تبیین نباشد. این مسئله، حکمت عملی صدرایی را با چالشهایی روبرو میکند که مهمترین آنها، چالش در تبیین نظام تکلیف و جزاست.
بررسی و تحلیل پاسخهای ملاصدرا به پرسش خواجه طوسی و ملامظفر حسین کاشانی درباره بقای نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله بقای نفس پس از مفارقت از بدن، یکی از چالش برانگیزترین مسائل فلسفی است. این مسئله، هم از سوی حکمایی که نفس را قدیم و مجرد میدانند و هم از سوی حکمایی که به حدوث روحانی نفس معتقد هستند، مورد بحث واقع شده و استدلالهای گوناگون در اینباره اقامه شده است. خواجه طوسی که به سنت حکمت مشاء تعلق دارد، این پرسش را مطرح کرده است که چرا بعقیده حکما، بدن و استعداد بدنی در ابتدای حدوث نفس لازم و ضروری است اما در مرحله بقا و مفارقت شرط نیست؟ او پاسخ این پرسش را در رساله یی که درباره بقای نفس نوشته، بررسی کرده است و در عین حال آن را از حکیم معاصر خویش، شمس الدین خسروشاهی نیز پرسیده ولی پاسخی دریافت نکرده است. همین پرسش را ملامظفر حسین کاشانی، حکیم معاصر ملاصدرا از او پرسیده است زیرا بنظر میرسد که ظاهراً مسئله بقای نفس با نظریه حدوث جسمانی ملاصدرا قابل جمع نیست. صدرالمتألهین پرسش خواجه و ملامظفر را هم بر اساس مبنای قوم و هم اصول فلسفه خویش پاسخ داده و از مسئله بقای نفس پس از مفارقت بدن دفاع کرده است.
کارکرد های تمدنی نظریه جسمانی بودن حدوث نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
تمدن مجموعه ای از نظام های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و .. است که در آن انسان ها بر اساس جهان بینی خویش به دنبال رشد مادی و معنوی در جهت غایات مطلوب هستند. تمدن سازی نیازمند تعیین اولویت ها است. کدام یک از این نظام ها در اولویت اصلاح قرار دارند؟ ادعای مقاله حاضر این است که بر اساس نظریه حدوث جسمانی نفس، اصلاح و ترمیم روابط اقتصادی در اولویت است. زیرا بر اساس نظریه جسمانیهالحدوث بودن نفس، نفس بر اثر استکمال همین ماده بدنی ایجاد شده و تکوین آن از مواد و عناصر همین عالم است. از سوی دیگر، بر اساس دیدگاه صدر المتألهین هفت چیز در اختلاف اغراض و اهداف انسان ها دخیل است: طینت، وضعیت والدین، اختلاف در چیزی که نطفه از آن تکون می یابد، اختلاف در تغذیه، اختلاف احوال آنها در تأدیب، وجود معلم خصوصی، اختلاف در میزان تلاش در تزکیه نفس. اولین عامل، طینت انسان است که بسیار وابسته به اقتصاد خانواده است که از چه راهی کسب و کار خود را دنبال می کند. همچنین عامل سوم و چهارم نیز به امر مهم اقتصاد پرداخته است. نتیجه اینکه اگر حدوث نفس از جسم آغاز می شود و عوامل اقتصادی و تغذیه طیب و حلال در ماده و نطفه انسانی تأثیر گذار است، اقتصاد خرد و کلان جامعه علی رغم اصیل نبودن پایه است. چنانکه ریشه هبوط و انحطاط تمدن نیز در حوزه اقتصاد نهفته است.