دریاچه ی ارومیه بزرگ ترین دریاچه ی خاورمیانه و دومین دریاچه ی حاوی آب شور در جهان می باشد. این دریاچه در سال های اخیر با خطر خشکی روبرو گشته است. خشکی این دریاچه می تواند زیان های جبران ناپذیری را بر طبیعت، اقتصاد، ساخت جمعیتی و در کل موجودیت منطقه وارد سازد. اما مسئله ای که در کنار خشک شدن دریاچه ی ارومیه مطرح می باشد، این است که ارتباط و پیوستگی مردم با این دریاچه در چه حد است؟ آیا مردم از نظر فکری و فیزیکی و نیز در عمل، با این دریاچه و وضعیت بحرانی فعلی آن درگیرند و یا نسبت به آن بی تفاوت اند؟ پاسخ به این سوال کلی و نیز یافتن رابطه ی بین سرمایه ی فرهنگی با ارتباط و پیوستگی مردم با این دریاچه هدف این مقاله بوده است. روش تحقیق پژوهش حاضر، پیمایش بوده و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است. جامعه آماری نیز شامل تمامی شهروندان پانزده سال به بالای شهر ارومیه می باشد، که از بین آن ها، 384 نفر از طریق فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی مطبق، به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد که میزان ارتباط و پیوستگی شهروندان با طبیعت دریاچه ی ارومیه در حد بالایی بوده است و متغیر مذکور، با دو بعد تجسم یافته و عینیت یافته ی متغیر سرمایه ی سرمایه ی فرهنگی همبستگی معنی دار داشته است. همچنین، متغیرهای باقی مانده در مدل رگرسیونی توانسته اند 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته ارتباط و پیوستگی با طبیعت را تبیین نمایند.