مقالات
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: همسایگی و تعامل همسایه ها از ویژگی های جامعه ساکن در شهرهای تاریخی ایران بوده است که در زندگی شهری امروز کمرنگ شده و تبعات و مخاطرات اجتماعی جدی ای را به همراه داشته است. موضوع مورد توجه در مقاله حاضر این است که چگونه کالبد معماری مجموعه های همسایگی شهرهای تاریخی، برخلاف شهرهای جدید، امکان برقراری روابط همسایگی را فراهم می آورده است. هدف پژوهش: این مقاله بر آن است که، با شناسایی عرصه های همسایگی و تجزیه و تحلیل کالبدی آنها، ضمن گونه شناسی الگوهای کالبدی همسایگی، به شناسایی شاخصه های معماری آن و ابزارها و اصول معمارانه به کارگرفته شده برای ظهور و بروز این رفتار اجتماعی در بافت تاریخی یزد بپردازد. روش پژوهش: به منظور دستیابی به هدف پژوهش، از روش تحقیق نظریه داده مبنا بهره گرفته شده است. پس از شناسایی و مشاهده میدانی نمونه های متنوع عرصه های همسایگی در بافت تاریخی یزد از طریق نمونه گیری نظری، نمونه ها توصیف و تحلیل شدند. عمده فرآیند تحلیل از طریق عکس برداری مکرر و ترسیم دیاگرام های فضایی و پلان های شماتیک و درج یادداشت های تصویری و نوشتاری و سپس کدگذاری مراتبی آن ها صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که، با بهره گرفتن از ابزارهای معمارانه ای چون تغییر مصالح کف و جداره ها (ازاره ها)، مسقف کردن، ایجاد اختلاف سطح، ایجاد امکان نشستن موقت، تغییر تناسبات، تزیینات و تغییر نور و سایه، سه الگوی پایه همسایگی در عرصه نیمه عمومی بافت تاریخی شکل گرفته اند که شامل الگوهای ورودی محور، دربندمحور و ساباط محور هستند. این الگوها با رعایت دو اصل «مجاورت مکانی» و «کیفیت بخشی فضایی»، از طریق شاخص های معماری همسایگی چون مردم واری، آسایش اقلیمی، خلوت، حریم، آسایش عملکردی و امنیت در معابر با افزایش حضورپذیری آنها، در برقراری روابط همسایگی تأثیرگذار بوده اند.
مؤلفه های خردگرایی در نگاره های شاهنامه؛ موردپژوهی نگاره دیدار تهمینه و رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مضمون خرد از بن مایه های اصلی اندیشه فردوسی در شاهنامه است. او در اندیشه خردستای خود علاوه بر گرایش های فردی و اجتماعی به آموزه های مزدایی و فرهنگ اسلامی نیز توجه داشته و خرد را در ابعاد مختلف آن، چه در معنی خرد عمومی و ناب بشری، در دو نوع فطری و اکتسابی، و چه در معنای خرد حکمی، ستوده است. داستان های شاهنامه از سویی، همچون بستری مناسب برای اشاعه این مضمون بوده و از سویی دیگر، در ادوار مختلف به عنوان یکی از مهمترین منابع انگیزشی برای شکل گیری نگاره ها مورد توجه نگارگران قرار گرفته اند. از جمله این حکایات ماجرای دیدار تهمینه و رستم است که در مکاتب مختلف نگارگری با همین عنوان، مصور گشته است. در این میان مسئله اصلی در این مقاله چگونگی ترجمان بصری این مضمون کلیدی در نگاره دیدار تهمینه و رستم است. هدف: در این پژوهش، مطالعه مضمون خرد، بیان انواع آن در اندیشه فردوسی و چگونگی تدابیر تجسمی نگارگر در بازنمود تصویری این مضمون در نگاره «دیدار تهمینه و رستم» است. روش تحقیق: در مقاله حاضر، با روش مطالعه موردی، ابتدا توصیف نگاره دیدار تهمینه و رستم از بعد صوری و سپس تحلیل مفاهیم مستتر در ورای عناصر با محوریت مضمون خرد صورت گرفته است. در این راستا اطلاعات از دو طریق اسناد مکتوب و مشاهده گردآوری شده اند. نتیجه گیری: تأمل در مفاهیم مستتر در عناصر بصری نگاره دیدار تهمینه و رستم نشان از آن دارد که نگارگر به تأثیر از فردوسی با مضمون خرد آشنا بوده و به بیان و ترجمان بصری آن در روند طرح ریزی و مصورسازی نگاره اهتمام ورزیده است. از همین رو، نگاره در دو بعد صورت و محتوا متضمن بازنمایی مضمون خرد است که مواردی همچون موقعیت مکانی شخصیت های اصلی، نقوش و آرایه های تزئینی، رنگ پردازی و حضور ضمنی عدد سه تحقق این امر را فراهم نموده اند.
تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه؛نقدی بر زندگی روزمره در فضای زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: فضای لوفوری با فاصله گرفتن از (و گاه دربرگرفتن) فضای لایتناهی ریاضیدانان و فضای ذهنی فیلسوفان وارد حوزه اجتماعی می شود. این فضا به زعم لوفور هم تولید و هم مصرف می گردد و به تعبیری، نوعی کالای تولیدی و در عین حال محصول مصرفی به شمار می رود. برهم نشست تولید مادی، تولید ایدئولوژی و تولید معنا در یک مکان و در یک زمان به عنوان عناصر اصلی تولید فضای اجتماعی شناخته می شود که طی یک فرایند تریالکتیکی (و نه دیالکتیکی) بازتولید می شود. درهم تنیدگی نظریه لوفور، با مدار ثانویه انباشت سرمایه، که هاروی آن را مطرح کرد، تأثیر شگرفی بر انضمامی ساختن کارکرد سرمایه داری دارد. فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم انباشت سرمایه حامل فراورده هایی است که اغلب متفکرین چپ گرا آن را به شیوه های ارتجاعی تمدن نسبت می دهند. آنچه اهمیت فزاینده تری نسبت به فراورده های فضای سرمایه دارانه دارد تحلیل فرایند تولید و بازتولید فضا در چرخه دوم است که در این زمینه، هاروی، به عنوان شارح اصلی نظریات لوفور، پیشگام است. برهم نشست و تحلیل نظریات لوفور و هاروی در نقد زندگی روزمره و چگونگی گریز از فضای سرمایه و چرخه تریالکتیکی از اصلی ترین مسائل این پژوهش به شمار می رود. اهداف پژوهش: نقد زندگی روزمره در فضای زیسته که آکنده از تسلط سرمایه بر آن است از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود که فرایندهای تولید فضا و سپس فراورده های آن در این پژوهش با استناد به دستگاه فکری لوفور و هاروی و اشتراکات نظری آنان به تحلیل کشیده می شود. روش پژوهش: این پژوهش دارای روش توصیفی-تحلیلی و، از لحاظ هدف، بنیادی می باشد. مسئله اصلی با استفاده از منابع مرجع و اصیل به واکاوی گذاشته می شود تا در نهایت، نقد زندگی روزمره در فضای زیسته صورت گیرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس این فرضیه بنا نهاده شده است: «زندگی روزمره شهروندان در فضای زیسته یا چرخه دوم انباشت سرمایه، حامل ابژگی و انفعال و مصرف گرایی آنان است»، نشان می دهد که فضای سرمایه دارانه با پیش ران فرایند تریالکتیکی به سوی بنانهادن شهروند منفعل (مصرف گرا) و پایه گذاری سوژه و ابژه در حرکت است که تأثیرات آن، علاوه بر فضای شهر، بر فضای زندگی حاکم است.
عوامل فراسازمانی مؤثر بر تصمیم سازی و عملکرد اخلاقی شرکت های خدمات مهندسی مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: داده های حاصل از مصاحبه با فعالان نظام فنی و اجرایی کشور حاکی از نوعی تعارض بین قضاوت و عملکرد اخلاقی شرکت های خدمات مهندسی مشاوره است. غالب شرکت ها اخلاقی بودن عملکرد را به عنوان یک هدف کلان در نظر دارند، اما بسیاری از تصمیمات و عملکردهای ایشان فارق از تفاوت های فردی هیئت مدیره و تفاوت های سازمانی شرکت ها، آگاهانه، با ارزش های اخلاقی مانند صداقت و رعایت منافع همه ذی نفعان نمی خواند. در ادبیات، چنین مسائلی در حوزه تصمیم گیری اخلاقی مطالعه می شوند. با توجه به ادبیات موضوع به نظر می رسد، نظریات و مدل های تصمیم گیری اخلاقی موجود از تأثیرگذاری عوامل فراسازمانی بر تصمیمات و عملکرد اخلاقی سازمان ها غفلت کرده اند و فقدان یک چهارچوب نظری روشن برای تبیین عملکرد اخلاقی سازمان ها، در سطح یک نظام که مستلزم توجه به عوامل فراسازمانی است، در ادبیات مشهود است. اهداف پژوهش: در این پژوهش، با توجه به رخنه ادبیات درزمینه بررسی عوامل فراسازمانی مؤثر بر عملکرد اخلاقی سازمان ها، شناسایی عوامل فراسازمانی اثرگذار بر عملکرد اخلاقی شرکت های خدمات مهندسی مشاوره مد نظر قرار گرفته است. روش پژوهش: با توجه به این که برای تحلیل مسئله فوق یک چهارچوب نظری روشن در ادبیات وجود ندارد، در این پژوهش از روش پژوهش کیفی و از روش شناسی برپایه (GT) با رویکرد استراوس و کربین استفاده شده است. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل یافته ها، «تحمیل فشار مضاعف بر مشاوران» موجب پیدایش پدیده «تسلیم اخلاقی» شده است که عامل مهمی در پیدایش تعارض بین قضاوت ها و عملکردهای اخلاقی مشاوران است. از طرف دیگر، عوامل فراسازمانی مانند: «شرایط وخیم اقتصادی»، «تعریف نادرست از نقش مشاوران»، «بی توجهی به نقش مشاوران»، «دخالت دولت در امور صنفی»، «ناکارآمدی روش انتخاب» و «ناکارآمدی روش پرداخت» به مشاوران زمینه را برای اتخاذ راهبردهای غیراخلاقی در صنف مشاوران در نظام فنی و اجرایی ایران فراهم کرده است.
بازتاب آرکی تایپ های مادینه در معماری تاریخی ایران براساس آرای یونگ؛ رمزمادینگی در طرح واره های ماندالاوار معماری تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: باور به ذات مادینه هستی و تقدم آیین نیایشی ایزدبانوان در غالب تمدن ها پذیرفته شده است. طبق آرای یونگ این باور در قالب آرکی تایپ های مادینه (آنیما و مادر)، که عامل مؤثر درخلاقیت هنری است، در ناخودآگاه جمعی بشر نهادینه شده و به صورت رمزهای مادینه در آثار هنری مختلف تبلور می یابد. معماری آمیخته با خلاقیت و مظهری برای ارزش ها و باورهایی است که گاه در قالب رمزی بروز می یابند و بنابر آرای یونگ نمی تواند از تأثیر ناخودآگاه جمعی عاری باشد. واکاوی این تأثیر می تواند به شناخت جامع تر از میراث برجای مانده معماری و عوامل مؤثر درآن بینجامد. مسئله این پژوهش چگونگی تأثیرپذیری معماری تاریخی ایران از ناخودآگاه جمعی با تأکید بر رمزهای مادینه است. برای پیگیری این رمزها بررسی تمام مقیاس های معماری از طرح واره تا تزئینات ضروری است. این مقاله بر طرح واره ها متمرکز شده و از این رو تنها رمزهای هندسی را مد نظر خواهد داشت. هدف پژوهش: در این پژوهش نگارندگان در پی پاسخ این پرسش اند که تأثیر ناخودآگاه جمعی در معماری تاریخی ایران چگونه قابل تبیین است و آرکی تایپ های مادینه در این آثار چگونه بازتاب یافته اند. روش تحقیق: این مقاله پژوهشی بنیادی است و با برخورداری از ویژگی های کیفی با اتکا بر منابع کتابخانه ای و اسنادی و از طریق تحلیل محتوا و استنتاج منطقی متکی بر قیاس به بررسی آثار معماری تاریخی ایران و خوانش آنها براساس نظریه یونگ می پردازد. نتایج: نتایج نشان می دهد که معماری تاریخی ایران آرکی تایپ های مادینه را در مقیاس های مختلف، از طرح واره تا تزئینات، بروز می دهد. الگوهای هندسی پایدار در طرح واره ها غالباً در تعریف و شکل ماندالا قابل جمع اند که بنابر اسناد حاوی رمز مادینگی است و استمرار و دوام آنها، فارغ از مرزهای زمان و مکان، متکی بر ارزش های پایدار ناخودآگاه جمعی است.
استراتژی توسعه اقتصاد فرهنگی صنعت مد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: صنعت مد در دهه های اخیر ایران، علی رغم پیشینه تاریخی از یک سو با منطق اقتصادی و از سوی دیگر با ملاحظات اجتماعی و سیاسی ویژه ای روبه رو بوده که آن را با چالش های فراوانی مواجه کرده است. بر این اساس، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با فعالیت های تجاری، تبلیغاتی و فرهنگی، این هنر-صنعت را به حوزه صنایع خلاق وارد کنند و در عمل نیز موجب شکل گیری جریانی شدند که در سپهر توسعه اقتصادی صنایع فرهنگی کشور به نمایش درمی آید. از آن جا که بررسی دگرگونی های ارزشی در جامعه یکی از عناصر کلیدی در نظام فرهنگی هر جامعه به حساب می آید، مسئله اصلی پژوهش حاضر، با تمرکز بر صنایع فرهنگی و پذیرش دگرگونی در نظام ارزشی جامعه ایران، دستیابی به شناخت ارزش های اقتصادی هنر-صنعت مد و ابعاد آن و نقاط ضعف، قدرت و تشدیدکننده هایی است که موجب ساماندهی مفهوم و موقعیت اقتصاد خلاق در این حوزه از طریق تعاملات برون مرزی و فرایند فرهنگ سازی شده اند. هدف پژوهش: مقاله حاضر در پی دستیابی به فرایند ارزش محور در مداخله عوامل زمینه ساز و تبیین راهبردهای گزینشی توسعه اقتصاد فرهنگی صنعت مد ایران و پاسخ گویی به این پرسش های اساسی است که صنعت مد در تحقق چشم انداز اقتصاد فرهنگی کشور می تواند چه نقشی را ایفا کند؟ چگونه می توان با تغییر در نظام های ارزشی به رشد اقتصادی هنری که تولید می شود شکل داد؟ روش تحقیق: روش تحقیق این مقاله کیفی، توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق منابع اسنادی و یافته های میدانی و مبتنی بر تحلیل محتواست. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است آمیزش هنر با ابتکار و خلاقیت، مدیریت دانش، تولید و فن آوری روز و مهندسی مجدد فرآیندهای کسب وکار از طریق برکشیدن اقتصادخلاق در صنعت مد، موجب افزایش رشد اقتصادی کشور خواهد شد.