باغ نظر

باغ نظر

باغ نظر سال پانزدهم مهر 1397 شماره 64 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مبانی معماری مقابر امامزادگان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری امامزادگان معماری مرگ آرامگاه مبانی معماری اماکن مقدس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۳ تعداد دانلود : ۳۴۸۷
بیان مسئله : بر اساس آمارهای موجود، در ایران به عنوان کانون اصلی تشیع بیش از چهارهزار امامزاده وجود دارد و در طول دوران اسلامی ایران، بناهای آرامگاهی با شکوهی جهت این امامزادگان ساخته شده که گونه ویژه ای را در معماری ایران پس از مساجد تشکیل می دهند. نکته قابل توجه در مورد بسیاری از بناهای امامزادگان تأثیر اساسی آنها بر روند شکل گیری ، هویت بخشی و گسترش بسیاری از شهرهای ایران دوران اسلامی است. از این رو با توجه به اهمیت بنیادی و اعتقادی بناهای آرامگاهی امامزادگان درایران، کنکاش و پژوهش در ابعاد مختلف منشأ و نحوه پیدایش و مبانی شکل گیری و توسعه آنها از اهمیت فراوانی جهت شناخت بهتر و الگوگیری معماران حائز اهمیت است. البته لازم به یادآوری است که علاوه بر مقابر امامزادگان شیعه بسیاری از آرامگاه ها در نقاط مختلف سنی نشین ایران با همین الگوها موجود است که منسوب به صحابه پیامبر ، خلفای راشدین و علمای اهل تسنن است . هدف تحقیق : واکاوی این جستار و بررسی اهمیت و جایگاه مبانی معماری مقابر متبرکه مذهبی در مکتب شیعه می تواند روزنه ای جدید در بحث معماری ایرانی-اسلامی بگشاید. و در واقع هدف اصلی پژوهش حصول اصول و مبانی معماری مقابر امامزادگان و چگونگی و شناخت اشتراکات آنها به صورت مفهومی و بصری و نهایتاً استفاده از این اصول در معماری یادمانی آرامگاهی دوران معاصر به عنوان مبانی نظری است. روش تحقیق : این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از روش تحقیق کیفی به تحلیل محتوا و در نهایت با استفاده از استنتاج به بیان اصول کلی می پردازد. جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای و اسناد معتبر تاریخی و تحقیقات میدانی صورت گرفته است. در این راستا ابتدا پیشینه تاریخی و مبانی نظری مبحث مورد بررسی قرار گرفته، در مرحله بعد پنج نمونه از گونه های شاخص دوره های مختلف انتخاب شده و مؤلفه های هندسه بنا، عناصرشکل دهنده ، موقعیت مکانی، طبیعت گرایی و تزیینات در آنان مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه گیری : نهایتاًَ این یافته ها، نکات قابل توجهی را در ارتباط با اصول و مبانی معماری مقابر امامزادگان نمایان ساخته و بیانگر این مهم است که علی رغم وجود تفاوت زمینه ای در دوره های مختلف ، فرم ها و حتی نقش متفاوت کارکردی گونه های معماری امامزادگان ، همه دارای اصولی مشترک و یکسان نظیر طبیعت گرایی، نمادگرایی، درون گرایی، مصالح مشترک بومی، هندسه چند ضلعی های منتظم، استفاده از نمادها و عناصر مقدس مذهبی نظیر چهارتاقی وکارکرد فضای جمعی هستند.
۲.

جایگاه تخصص میانی در نظام حرفه ای ای معماری و ساختمان (مطالعه موردی : دفاتر نظام مهندسی شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاردان معماری کاردان ساختمان رسانه ارتباطی تقسیم کار مبتنی بر مراتب اجتماعی کار دفتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۳۸۴
مطالعه در مورد ساختار حرفه ایِ معماری از مسایل مهم مورد بررسی در دو دهه اخیر بوده است. ساختار عام نظام حرفه ای ساختمان در ایران متکی بر دفاتر نظام مهندسی است که بخش مهمی از نیروی کار در آنها را کاردان های معماری و ساختمان تشکیل می دهند، کسانی که همواره در پژوهش ها و برنامه ریزی ها در حاشیه مانده اند. این پژوهش برای تبیین موقعیت کاردان های معماری، جایگاه دقیق شغلی آنها و میزان تأثیر آنها در طرح های معماری طراحی شده است. در بخش نخست، با راهبرد تفسیری تاریخی، به بررسی تطورات مفهوم تکنسین طراحی از دوره باستان تاکنون در ایران و جهان پرداخته می شود. در بخش دوم نیز با تحلیل منطقی وضعیت معاصر تعاریف شغلی کاردان ها در جهان، مدلی عمومی از این جایگاه به دست داده می شود. در بخش سوم با استفاده از مردم نگاری نیروی انسانی رده میانی دفاتر نظام مهندسی قم (با تکنیک های مشاهده طولانی، مصاحبه عمیق و مصاحبه عینی)، سعی شده است که وضعیت موجود با یافته های دو بخش قبلی مقایسه و نتیجه گیری شود. بررسی حاضر نشان دهنده آن است که در سیر تاریخی تطوّر جایگاه کاردان ها، وضعیت از تقسیم کار مبتنی بر مراتب تخصّص ها (حالت کارآموزی و شاگردی سنّتی) به سمت تقسیم کار مبتنی بر مراتب اجتماعی متمایل شده است. در نهایت چهار مدل اصلی از وضعیت اشتغال کاردان ها در جهان به دست رسیده است. تمایز این مدل ها در مستقیم یا غیرمستقیم بودن واسطه گری کاردان میان طراح معمار و عوامل دیگر مؤثر در طرح (کارفرما، عوامل قانونی، مهندسین دیگر و عوامل اجرایی) است. در مورد دفاتر ایران، مطالعه موردی در نظام مهندسی شهر قم، حاکی از آن است که وظایف دفتری، ارتباط با کارفرما و طراحی برخی پروژه ها، سه موضوعی است که در واقعیت رواج دارد، اما در حیطه رسمی شغل این افراد و آموزش آنها تعریف نشده است. این امر بازنگری در آموزش و الگوی شغلی این گروه را طلب می کند.
۳.

معماری، به مثابه ذهنِ بسیط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهنِ بسط یافته ذهنِ بسیط اگزوگرام شناختِ چندبخشی استعاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۷ تعداد دانلود : ۵۶۶
نسبت و رابطه انسان و معماری، معمولاً در قالب علوم رفتاری سنجیده شده است؛ اما این پژوهش، با بهره گیری از رویکرد شناختی (4E) قصد دارد، معماری را به عنوان یک مؤلفهِ شناختی، بررسی کند. این امر، متفاوت از تأثیرگذاری محیط در شناخت است که عمدتاً تحت عنوانِ رویکرد برون گرایی و در قالب هایی مثلِ روان شناسی محیطی، تئوریزه می شود. این رویکرد، معماری را به عنوان بخشِ ضروریِ ذهن و شناخت، معرفی می کند. پرسشِ اصلی این تحقیق این است که چگونه معماری به عنوان مؤلفهِ سببیِ شناخت، عمل می کند؟ مهم ترین هدف این پژوهش فهم جدیدی از چیستیِ معماری و به تبع آن، گفتمانِ جدیدی است که با معماری می توان برقرار کرد، علی الخصوص در زمینه معماری های تعاملی و انطباق پذیر که عملاً به عنوان افزونهِ بدن (پروتز) عمل می کنند. روش این تحقیق در سطحِ راهبرد، آرایه منطقی است که در سطحِ تدابیر، پدیدارشناسیِ تن یافتهِ مرلوپونتی را به عنوان منطقِ بیرونی استدلال، مبنای تحلیلِ معماری، به عنوان ذهنِ بسیط، قرارداده است. در این پژوهش، از طریق اثباتِ نقش الزامیِ استعاره، در شناختِ تن یافته و آگاهی و پس از آن، نقش معماری در تولید استعاره های اولیه و مختلط، پرسشِ تحقیق، پاسخ می یابد. لذا در اینجا استعاره، نه یک صناعت ادبی، بلکه به عنوان زیربنایِ مفاهیم انتزاعی و به شدت وابسته به خصوصیاتِ تنِ عامل (شناسنده) و عملکرد تن، در محیط، فرض می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که معماری به عنوان کالبد، به مثابهِ بخشی از ذهنِ بسط یافته، یا به عنوان یک اگزوگرام عمل کرده و معماری به عنوان فضا، با واسطه رفتارهای حسی-حرکتیِ ما، پدیدآورنده، وزن دهنده و تغییردهنده استعاره های اولیه است، لذا به مثابه ذهن بسیط و ذهنِ چندبخشی، عمل می کند.
۴.

فرهنگ تخریب یا تخریب فرهنگی...! بررسی نمونه هایی از رفتارهای فرهنگی به عنوان عوامل مخرب در آثارِ تاریخی فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وندالیسم منظرفرهنگی ارزش فرهنگی باورفرهنگی حفاظت و مرمت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۱ تعداد دانلود : ۱۳۷۹
آثار تاریخی، به جز این که تحت تأثیرِ روند طبیعی افول و زوال قرار دارند، در برخی موارد به طورِ کامل، قابل کنترل نیستند، همواره توسط عوامل متعدد دیگر نیز مورد تهدید و در معرض خطر هستند. از عوامل شناخته شده طبیعی و اقلیمی گرفته تا برخی رفتارهای انسانی. می توان گذشته از کنش های اجتماعی روانی که در مطالعات رفتارشناسی اجتماعی (جامعه شناسی رفتاری) از آنها به عنوان وندالیسم یاد می کنند، پاره ای از رفتارهای انسانی خاص را مشاهده کرد که دارای ابعاد قابل بررسی و مهم در حوزه فرهنگ هستند و به شکلی بسیار مهم و کاملاً قابل بررسی، ریشه در باورهای فرهنگی و بومی مناطق مختلف دارند و به گونه ای عمیق مثل هر اعتقاد و باوری دیگر، برای ساکنان یک منطقه و باورمندان به آن دارای ارزش محسوب می شوند. گاهی از اوقات، این گونه باورهای فرهنگی و رفتارهای ناشی و متأثر از آن، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به تخریب آثار فرهنگی تاریخی منجر می شوند. در حوزه حفاظت از ارزش ها و مواریث فرهنگی (ملموس و ناملموس)، پرسش مهم آن است که کدام موضوع دارای اهمیت بیشتر است؟ به تعبیر دیگر؛ در نگهداشت کدام موضوع باید کوشش بیشتر کرد. اثرِ فرهنگی یا رفتارِ فرهنگی؟و آیا می توان به صورت توأمان از تخریب آثار جلوگیری کرد و هم یک رفتارِفرهنگی را که اساسِ تعریف و غنا در منظرِفرهنگی است حفظ کرد؟ درکِ این موضوع که در حفاظت از مفهوم میراث فرهنگی به ویژه مفاهیم در ارتباط با منظرِفرهنگی، پیوستی غیرقابل انکار میان عناصر و آثار تاریخی و فرهنگی و باورها و رفتارهای متأثر از آن وجود دارد، می تواند در فهم، تحلیل، معرفی آثار مؤثر واقع شود و در حیطه حفاظت، رفتاری مطمئن تر و اصیل تری را موجب شود. با این نگاه پژوهش حاضر، سه نمونه از این رفتارها را در چند حوزه کاملاً متفاوت از جغرافیای فرهنگیِ بزرگ و متنوعِ ایران مورد بررسی قرار داده است و با تشریحِ جنبه های فرهنگی، روانی و اجتماعی این گونه رفتارها، کوشش نموده با تحلیلِ چنین رفتاری، امکان حفاظت از موضوعات و مفاهیم مورد اشاره را بررسی کند.
۵.

مطالعه تطبیقی نقش اسفنکس در هنر هخامنشی و هنر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسفنکس نماد عناصر بصری هخامنشیان سلجوقیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۰ تعداد دانلود : ۷۱۶
بیان مسئله : اسفنکس از انواع نقوش جانوران ترکیبی است که انسان پیشین آن را با ذهن و تخیل خودش آفرید و در طی ادوار مختلف تاریخی، با مفاهیم و ظواهر متفاوت پرورش داد. این نقش در ایران هم نمود پیدا کرد و در دوران باستانی و اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. با وجود کاربرد و اهمیت اسفنکس در دوره های تاریخی ایران، این نقش کمتر مورد بررسی و قیاس قرار گرفته و کماکان با نقاط مبهمی روبروست. لذا در این تحقیق به بررسی نقش اسفنکس به عنوان نقشی پرکاربرد در دو دوره تاریخی ایران، هخامنشیان در دوران باستانی و سلجوقیان در دوران اسلامی پرداخته شده است. هدف : هدف از این پژوهش، یافتن تفاوت ها و شباهت های مابین نقش اسفنکس در دو دوره هخامنشی و سلجوقی با رویکردی تطبیقی است. روش پژوهش : در راستای دستیابی به هدف، تصاویر اسفنکس ها در دوره هخامنشی و سلجوقی و مفاهیم مرتبط با آن، جستجو و با تکیه بر روش توصیفی به توصیف مشخصات هر یک در جداولی جداگانه پرداخته، مهم ترین ویژگی های ساختاری نقوش، مشخص شد و با رویکرد تحلیلی دلایل و منابع احتمالی کاربرد آنها مورد بحث و تحلیل قرار داده شده است. علاوه بر این، از منظر بصری آنها را مورد بررسی قرار داده و در انتها با یکدیگر تطبیق داده شدند. نتیجه گیری : نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق نقش اسفنکس در این دو دوره است. به طور کلی می توان گفت در اغلب موارد، نقش اسفنکس در دو هنر هخامنشیان و سلجوقیان از لحاظ ویژگی های ساختاری متفاوتند ولی از لحاظ مفاهیم و نقش کاربردی آن با یکدیگر نقاط اشتراک زیادی دارند. در بررسی بصری نیز مشخص شد که هر دوی آنها از منظر ترکیب بندی، ریتم و نوع خط به یکدیگر شباهت دارند. این نقش در دوره هخامنشی نماد خورشید، قدرت شاهنشاهی، محافظ درخت زندگی و نگهبان کاخ بوده، در دو طرف درخت مقدس با مفهوم نیایش در ارتباط بوده و در دوره سلجوقی، نماد خورشید، برکت، وجوه عرفانی، صور فلکی، سحر و جادو، نگهبان قصر، محافظ درخت زندگی، و در دو طرف درخت زندگی با مفهوم نیایش مرتبط است.
۶.

کارکرد و معماری بنای هارونیه توس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خراسان توس آرامگاه هارونیه سربداران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۰۳
بیان مسئله: بناهای آرامگاهی در میان دیگر ابنیه عمومی از جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ از همین رو این گونه بناها پس از مساجد، رایج ترین بنای عمومی در ایران بوده و در فرهنگ ایران ریشه دوانیده است. هویت آرامگاهی گروه بی شماری از شخصیت ها به ویژه عالمان و عارفان معلوم نیست و حتی در بسیاری موارد تاریخ فوت و محل فوت هم مورد توجه قرار نگرفته است. بنای هارونیه در شهر کهن توس از جمله بناهایی است که در مورد کارکرد دقیق و تاریخ ساخت آن ابهام فراوانی وجود دارد. هدف و روش : مبحث اصلی در این مقاله رفع این ابهام ها و شناخت بنای هارونیه، با بررسی منابع مکتوب و غیر مکتوب (کتابخانه ای-اسنادی و میدانی) و مطالعه تطبیقی و مقایسه آن با سایر آثار مشابه و همزمان است. نوع پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و محتوای تاریخی است. نتیجه گیری : از کلیت مطالب می توان به این جمع بندی رسید که هارونیه، بنایی است که در سده 8 ه .ق و در دوره حکومت شیعه مذهب سربداران، به منظور دفن یکی از شیوخ و دراویش گمنام این سلسله ساخته شد. کشمکش های سیاسی و رقابت های قدرت طلبانه و سقوط زودهنگام سربداران در سده هشتم هجری، منجر به ناتمام ماندن بنا شد و پس از مدتی نیز نشانه های تاریخی و مذهبی آن توسط حکومت های بعدی از بین رفت و در افواه عوام و بدون هیچ گونه پشتوانه تاریخی به هارونیه شناخته شد. واژگان کلیدی: خراسان، توس، آرامگاه، هارونیه، سربداران.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱