مقالات
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مؤلفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مؤلفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مؤلفه های پس زمینه تأثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تأویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.
بازنمایی فضای معماری در سینما با رویکرد پدیدارشناسی (نمونه موردی: فیلم نوستالژیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: میان معماری و سینما پیوند تاریخی و اجتماعی موثقی وجود دارد. سینما به عنوان هنر هفتم، برآیند سایر هنرها از جمله ادبیات، تئاتر، نقاشی و معماری است. در این میان، معماری پررنگ تر از سایر فرم های هنری در سینما نقش ایفا می کند. سینما این امکان را به بشر داد تا پدیده ها و واقعیت ها را از زاویه دید و منظری تازه تجربه کنند. احتمال آن که فیلم بتواند «تجربه مستقیم از فضا ی زیسته » را گشوده و افشا کند، مولفه ای است که از منظر معماری، ارزش بررسی کردن را دارد. رسانه سینما، به ویژه فیلم های خودزیست نامه، از جهت بازنمایی فضا ی زیسته و خاطره تجربه آن فضا از نگاه کارگردان در درک مکانیسم حافظه فضایی، در ذهن مخاطبان و معماران حائز اهمیت می باشند. فیلم های آندری تارکوفسکی، از زندگی نامه خود کارگردان نشئت گرفته اند و شعر وجودی زیستن وی را بیان می کنند؛ فیلم نوستالژیا، به عنوان نمونه موردی در نظر گرفته شده است. پرسش پژوهش، مطرح می کند که چگونه معنا و حافظه فضایی از طریق رسانه فیلم خودزیست نامه نوستالژیای آندری تارکوفسکی (فیلم به عنوان بازنمایی بصری مکان زیست شده) انتقال داده می شود ؟
هدف پژوهش: در این پژوهش، هدف بررسی معنا و حافظه فضایی فضا های زیسته در فیلم خودزیست نامه نوستالژیا، از منظر پدیدارشناسی می باشد.روش پژوهش: روش تحقیق از نوع کیفی و روش توصیفی-تحلیلی و پدیدارشناسی است. که از منظر پدیدارشناسی، نه از گزیده مصاحبه ها بلکه از تصاویر متحرک فیلم های سینمایی نشئت گرفته است. مطالعه کنونی فیلم از نوع « پدیدارشناسی توصیفی بصری» از تجربه فضا است.نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهند با خوانش پدیدارشناسانه معماری از طریق رسانه سینما، در فیلم خودزیست نامه نوستالژیا اثر آندری تارکوفسکی، زمانی که فیلم ساز به درک عمیقی از فضا و معماری رسیده و فضای فیلم حاصل تجربیات زیسته وی باشد، این معانی توسط مخاطب درک، رمزگشایی و تجربه می شوند. فیلم نوستالژیا، درباره حس دلتنگی و اشتیاق برای خانه دوران کودکی است، خانه به عنوان اولین مکان تجربه شده در کودکی، همواره در حافظه فضایی فرد ماندگار خواهد بود و نگرش بعدی به فضا ها تا حدی بستگی به این نگرش اولیه دارد. با نگاهی به فیلم نوستالژیا، درخشش شاعرانه ناب تصاویر معماری تارکوفسکی، درمانی برای زبان الکن معماری دوران معاصر است که فارغ از گستره وسیع احساسات بشری است.
نقش عکاسی مستند در دوران انقلاب و جنگ با تأکید بر برخی از آرای جورج لوکاچ و آرنولد هاوزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: عکاسی مستند بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در بازتاب وقایع دوران انقلابِ 1357 و جنگ در برابر عراق با رویکرد های مستند اجتماعی، خبری و جنگ بسیار تأثیرگذار بوده و این پژوهش به دنبال آن است که چگونگی این تأثیرات را بررسی کرده و تاریخچه ای تحلیلی از موضوع عکاسی این دو دوره در ایران به همراه نقاط قوت و نیز کاستی ها و محدودیت های آن ارائه دهد. هدف پژوهش : این مقاله با هدف مطالعه رابطه عکاسی مستند و رویداد های این دهه، چگونگی نقش عکاسی مستند بر سیاست های قدرت حاکم را با استفاده از برخی آرای لوکاچ و هاوزر بررسی می کند. روش پژوهش : روش تحقیقِ این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی و جمع آوری اطلاعات از طریق مرورِ ادبیات مکتوب چاپی و الکترونیکی است. نتیجه گیری : بررسی ها نشان می دهد عکاسی مستند در این دهه بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر بود و به نوبه خود تحت تأثیر سیاست ها و ایدئولوژی قدرت حاکم قرارگرفت. با استفاده قدرت حاکم از عکس ها، جهت اهداف تبلیغاتی-سیاسی، عکاسی مستند کارکردی نهادی و ایدئولوژیک پیدا کرد. با انسداد فضای سیاسی و اجتماعی، عکاسان نتوانستند روح زمانه خود را با تمامی ابعادش بازتاب دهند. مؤلفه هایی چون تأسیس انتشاراتی ها، چاپ کتاب های عکاسی، تأسیس رشته عکاسی، انتشار مجله عکس، برگزاری مسابقات، سالانه های عکاسی و نمایشگاه ها در پیشرفت عکاسی مستند مؤثر بودند و عواملی همچون انسداد فضای سیاسی-اجتماعی، سانسور و ممیزی و عدم امنیت مانع پیشرفت آن بودند و عکس هایی که در راستای ایدئولوژی قدرت سیاسی حاکم بود و یا از ایده آلیسم های آن محسوب می شدند مورد حمایت قرار می گرفتند. می توان گفت بر طبق مباحث ارائه شده، جریان عکاسی مستند در دوران انقلاب و جنگ به طور نسبی منطبق بر آرای مطرح شده از لوکاچ و هاوزر می باشد.
مسجد جامع ساوه در گذر زمان با تکیه بر روایات تاریخی و شواهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مسجد جامع ساوه با وجود قدمت زیاد و باقی ماندن از دوران اولیه اسلامی، سلجوقی، ایلخانی و صفوی آن گونه که شایسته است بررسی نشده و آنچه از گذشته تاکنون به عنوان نتایج کاوش ها ارائه شده بسیار اندک و حاوی ابهاماتی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد. در بازدید میدانی اخیر در تاریخ 4 خرداد سال 1401 نکاتی کشف شد که تاکنون در هیچ مقاله یا گزارشی ذکر نشده، از جمله مواردی درباره چارتاقی، تزیینات معرق گچی در شبستان اولیه ستون دار، ناوهای گرداگرد مسجد و محراب های گچی سه گانه در امتداد محراب قبله.هدف پژوهش: برای دست یابی به الگوی اولیه مسجد با تکیه بر پیشینه تاریخی بنا و سیر تحولات آن در دوران مختلف، ضروری است آراء موجود بازنگری و به رفع ابهامات براساس بازدید میدانی اخیر پرداخته شود.روش پژوهش: روش تاریخی- اسنادی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه با پژوهشگران و بازدید میدانی) است، سپس اطلاعات دسته بندی و جهت پاسخ به برخی ابهامات و تناقض ها با یافته های اخیر مطابقت داده می شود.نتیجه گیری: جامع ساوه یکی از مساجد کهن ایران با شبستان ستون دار (الگوی مسجد پیامبر) و آثاری از دوران سلجوقی، ایلخانی، صفوی و قاجار است که با آنکه ویژگی های منحصربه فردی دارد اما تاکنون در هاله ای از ابهام مانده است. شواهد قدمت بنا را احتمالاً پیش از مسجد فهرج و تاریخانه می رساند. اقوال مبتنی بر وجود آتشکده نیز در تاریخ بنا آمده اما در مورد این مکان نظرات مختلفی وجود دارد که برای هیچ کدام سند و مدرکی ارائه نشده است. یافته های اخیر نکاتی جدید در این بنا را نشان داد که پاسخ برخی ابهامات و راهگشای پژوهش های آتی خواهد بود.
پدیدارشناسی آموزه های شعر حافظ در فرایند یادگیری معماری براساس رویکرد ون منن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ساختار آموزش معماری امروز و آموزه های ارائه شده در این نظام بیشتر به چگونگی ساخت کالبد معماری (محوریت کالبد) و آفرینشگری اثر معماری کوشیده که این موضوع منجر به اقتدار اَبَرهای ساختگی و خودشیفتگی انسان معاصر شده است. معماری پدیده ا ی محلی است که ذات و ریشه آن را بایستی در انسان محلی و تجربه های زیسته آن جست و جو کرد. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به چیستی آموزه های زیست شده شعر حافظ و پدیدارشناسی تأثیر این تجربه ها در فرایند یادگیری معماری است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناخت و بازاندیشی تجربه های زیست شده انسان در ارتباط با خوانش شعر حافظ جهت ارتقاء آموزه های انسان ساز در فرایند یادگیری معماری است.روش پژوهش: به لحاظ مطالعات انسانی به کار رفته، این تحقیق، پژوهشی کیفی است که با روش پدیدارشناسی و رویکرد ون منن (توصیفی- تفسیری) یکی از جریان های فکری در حوزه تعلیم و پرورش انسان؛ کوشیده است با عنایت به تجربه های زیست شده انسان در عالم شعر حافظ از طریق افرادی که با ادبیات و شعر حافظ آشنایی دارند به عنوان مشارکت کنندگان تحقیق به جست و جوی آموزه های درونی و ذهنی بپردازد. در روند پژوهش 18 آموزه اصلی از طریق مصاحبه با هشت نفر از متخصصین فلسفه، ادبیات، علوم انسانی و معماری که دارای تجربه زیست شده در عالم شعر حافظ بوده استخراج و سپس به کمک نرم افزار مکس کیودا ( MAXQDA) مضامین اصلی افقی سازی و جمع بندی شده است.
نتیجه گیری: شعر حافظ به عنوان «فضای میانجی» پدیده ای است که هم به جنبه های ساخت انسان می کوشد و هم تکنیک های برقراری روابط گسترده با دیگر پدیده ها را ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش در قالب مدل نهایی (دایره مینا) به معنای پالایشگری انسان و خود درمانی جهت تغییر نگرش سلطه جویانه پدیده های ایستا، چگونگی تعلیم انسان و نگارش معماری از طریق تجربه های زیست شده حافظ با زبان استعاری ترسیم شده است.
مطالعه نقوش دست بافته ها و دستمال های ترکمن از گذار مردم شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: دست بافته و دست مال های ترکمن، ساحتی از هنرهای بومی هستند که ضمن مرتفع ساختن نیازهای زندگی و برجسته سازی هویت هنری، محملی برای آشکارسازی باورها از طریق بازنمایی نقوش انتزاعی و تجریدی بوده است. نکته حائز اهمیت در این آثار، اهمیت و اهتمام ویژه به جنبه معناشناختی و باورمحوری نقوش، در کنار بعد زیباشناختی است. این مسئله در سایر جوامع عشایری، به نسبت کم تر است. برجسته ترین بخش زندگی در جامعه ترکمن، حضور باورها، آیین ها و آموزه های باستانی(شمنی) و دینی است که از طریق آثار هنری و به سبک تجریدی به مخاطب عرضه می شود. ازاین رو، مطالعه جهان بینی بافنده ترکمن که در قالب انواع نگاره ها در دست بافته ها و دست مال ها نقش پردازی شده، با رویکرد مردم شناسی هنر میسر است. رسالت این رویکرد، مطالعه، فهم و درک محتوای آثار هنری، در بستر فرهنگی جامعه آفرینندگان آن است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که نقوش دست بافته ها و دست مال های ترکمن از دیدگاه مردم شناسی هنر، دارای چه ویژگی هایی هستند و چگونه می توان از این دیدگاه و با لحاظ زمینه های فرهنگی ترکمن به فهم معنایی و زیبایی آن ها، پی برد؟
هدف پژوهش: مطالعه و فهم نقوش دست بافته ها و دست مال های ترکمن از منظر فرهنگ جامعه بافنده ترکمن است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
نتیجه گیری: سبک غالب نقش پردازی نقوش تجریدی(عدم شباهت به مصداق بیرونی) است تا انتزاعی. همچنین نقوش بیش از آنکه جنبه زیباشناختی(تزیین و آراستن)، داشته باشند، با تکیه بر عقاید و باورها، آفریده می شوند و وجه نمادین و معناشناختی دارند. عمده نقوش شامل دسته نقوش محافظ (دعا، تعویذ، طلسم، خمتاز، بازوبند)، قوچک، پرندگان محلی و گل (گول، ترنج) هستند که در هر ایل و قبیله دارای نشان و فرمی خاص است. همچنین دست بافته ها دارای کارکردهای ویژه ای هستند.