مقالات
حوزه های تخصصی:
شناخت دانشجویان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر آموزش در کارگاههای معماری است. جهت کسب نتایج بهتر بر اساس آموزش و پرورش شناختی، در کارگاههای طراحی نیاز است تا به یادگیرندگان نیز در فرایند آموزش توجه شود.
بر همین اساس؛ روانشناسان علوم تربیتی سعی در شناخت یادگیرندگان بر اساس ویژگیهای شخصی کردهاند. یکی از این ویژگیها، سبکهای یادگیری است که ترجیحات یادگیری هر شخص را بیان میکند.
این نوشتار نیز سعی دارد بر اساس یکی از انواع تقسیمبندی سبکهای یادگیری که متعلق به «دیوید کلب» است و چهار سبک یادگیری واگرا، همگرا، انطباقیابنده و جذبکننده را مطرح میکند، به بررسی عملکرد دانشجویان معماری در کارگاه طراحی بپردازد.
برای بررسی رابطه عملکرد دانشجویان با سبکهای یادگیری، ابتدا بر اساس سیاهه سبکهای یادگیری کلب به چگونگی توزیع دانشجویان معماری در سبکهای یادگیری پرداخته میشود و سپس عملکرد دانشجویان در دو بخش فعالیتهای کارگاهی، شامل طراحی و اسکیسها مورد بررسی و مقایسه تطبیقی قرار میگیرد.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که دانشجویان با سبک یادگیری واگرا، دارای بهترین عملکرد و دانشجویان همگرا دارای ضعیفترین عملکرد در کارگاه طراحی معماری هستند. همچنین مشخص شد؛ تأثیرات آموزشی برنامه اسکیس در دانشجویان جذبکننده و طراحی بلندمدت در دانشجویان انطباقیابنده از تأثیر بیشتری برخوردار است.
شاخصه های کیفیت محیطی در شناسایی اولویت های مداخله در محدوده بافت فرسوده شهر بندر لنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت یک فضا در شهر از برآیند مؤلفههایی حاصل میشود که با شناسایی کارکردها و تأثیرات مناسب هریک از آنها بر فضا میتوان راهکارهایی برای بهبود کیفیت فضاهای شهری ارائه داد. در رابطه با بافتهای فرسوده این امر از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این نوع بافت، بسیاری از فضاها دچار فرسایش شده و مؤلفههای کیفی آن دچار نقصان است که در طول زمان این مسئله خود موجب از بین رفتن حیات یک بافت و محیط پیرامون آن میشود. بنابراین توجه به کیفیات محیطی بافتهای فرسوده یکی از مهمترین عوامل در شناسایی محدودههای هدف جهت مداخله در آن خواهد بود. حال سؤال این است که آیا میتوان روشی جهت شناسایی و تأثیرگذاری شاخصهای کیفی در محدوده بافتهای فرسوده ارائه کرد؟ و آیا نتایج این تأثیرگذاری قابل مشاهده خواهد بود؟
به نظر میرسد در شناسایی و مداخله در بافتهای فرسوده شهرهای کشورمان توجهی به شاخصهای کیفی محیط نشده و پیشینه قابل توجهی از این مباحث در مطالعات بافتهای فرسوده مشاهده نمیشود. به همین دلیل در این مقاله سعی بر آن است تا با مطالعات رئوس مباحث مربوط به کیفیات محیطی و شناسایی چگونگی تأثیرگذاری آن بر شاخصهای مداخله در بافتهای فرسوده قدمهای اولیه در این راه برداشته شود. بنابراین فرض بر این خواهد بود که شاخصهای کیفی محیط که شامل شاخص عملکردی، تجربی زیباییشناختی و شاخص زیست محیطی به عنوان پارامترهای تأثیرگذار آن معرفی میشود، میتواند به عنوان شاخصهای تأثیرگذار در شناسایی و مداخله در بافتهای فرسوده مورد استفاده قرار گیرد.
در این مقاله به منظور بررسی معیارهای کیفی در بافتهای فرسوده، اقدام به تهیه الگویی مناسب با طبقهبندی شاخصههایی در کنار شاخصههای مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی شده است که در نهایت با سنجش و تحلیل هریک از شاخصههای کیفی، نیاز به ارتقا یا ایجاد آن در فضا قابل رؤیت شود. به این ترتیب در راستای شناسایی و اولویتبندی حوزههای مداخله در بافتهای فرسوده، هریک از این حوزهها را میتوان از باب معیارهای کیفی قیاس کرده و با وزندهی این شاخصها و زیرمعیارها به روش AHP، حوزههای مداخله را شناسایی و گونه مداخله متناسب با ویژگیهای آن را نیز پیشنهاد کرد. در روند پژوهش، این الگو در نمونه موردی بافت فرسوده بندرلنگه مورد ارزیابی قرار میگیرد و اثر مثبت شاخصههای کیفی در کنار مصوبات شورای عالی معماری و شهرسازی مشخص میشود.
مطالعه تطبیقی بُعد چهارم در نگارگری، نقاشی کوبیسم و طراحی نشانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مفهوم مشترک و کاربرد بُعد چهارم در هنر نگارگری ایران، نقاشی سبک کوبیسم و هنر گرافیک در بخش طراحی نشانه پرداخته، همچنین اشارهای به پیشینه بعد زمان در هنر پیش از تاریخ و عهد باستان دارد. این پژوهش با روش تحلیلی و تطبیقی انجام شده است. بدین منظور در نخستین گام، بُعد چهارم را از دیدگاههای مختلف توصیف کرده، جنبههای هنری و علمی آن را در حد امکان مورد بررسی قرار داده؛ مفهوم بُعد چهارم به مثابه زمان را در نگارگری، نقاشی سبک کوبیسم و در طراحی گرافیک بخش نشانه به صورت تطبیقی تحلیل کرده است.
با توجه به یافتههای تحقیق و جنبههای نظری و کاربردی بُعد چهارم در هنرهای تجسمی؛ عبور از فضای دوبُعدی به فضای مجازی بُعد چهارم با نمونههای موردی بررسی شده است. بعد زمان از کهنترین دوران در هنر ایران وجود داشته همانگونه که هنر تجریدی هندسی آن عصر در نهایت زیبایی و قدرت بر سفالینهها نقش بسته است، اما پس از قرنها با عناوین هنر پیشرو غربی به ارمغان آورده شده است. از بررسی نمونههای شاخص در هنر نگارگری، نقاشی کوبیسم و طراحی نشانه مفهوم مشترکی از بُعد چهارم در هنرهای یادشده حاصل میشود.
فرضیه؛ بعد چهارم به مثابه زمان، از دیرباز در هنر ایران وجود داشته است. بر این اساس بعد چهارم به گونهها و اشکال گوناگون در هنر ایران و غرب به ظهور رسیده است. با بکارگیری تمهیدات تجسمی از جمله استفاده موجز از فضاهای مثبت و منفی؛ ترکیب نماها یا صحنههای مختلف یک یا چند موضوع به طور هم زمان و ارائه آن در قالب یک اثر هنری؛ و اجتماع همه آنها در یک سطح دو بُعدی یا تصویری واحد ارایه میشود. اگر چنین تمهیداتی در نقاشی سبک کوبیسم، حضور بُعد چهارم را به اثبات میرساند؛ با استناد بر همان شواهد، میتوان حضور بُعد چهارم را در برخی نمونههای شاخص نگارگری و طراحی نشانه نیز مشاهده کرد، زیرا شیوههای مذکور از دیرباز در آثار شاخص هنرهای نگارگری معمول بوده و اکنون هم در طراحی نشانه کاربرد دارد.
حکمت خالده و جایگاه طبیعت در جهانبینی و معماری معابد ادیان مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادیان در جهان سنتی به عنوان عنصر غالب در تعیین خط فکری و آداب و منشهای جوامع مطرح بوده و در شکلگیری و نحوة گسترش هنرها تأثیری ژرف داشته به طوری که در جهان سنتی، دین با فلسفة زندگی و هنرها همزاد و همراه است.
طبیعت عنصری حائز اهمیت در ادیان و واجد جایگاهی متفاوت در ایدئولوژیها بوده است، به طوری که در جهانبینی جوامع سنتی علیرغم تشابهاتی که در آنها دیده میشود، جایگاه طبیعت از عنصری که خود خداوند یا جزئی از خداوند به شمار میرفته تا عنصری شرّ و جایگاه زندگی شیطان متغیر بوده است. با اینهمه وجود عناصر مشترک طبیعت در شکلدهی به معماری به عنوان شاخهای از هنرها که بیشترین قرابت با محیط و طبیعت را دارد، میتواند متأثر از ایدئولوژیهایی باشد که در ادیان با عنوان «حکمت خالده» مطرح است.
در این راستا پژوهش درصدد پاسخگویی به سؤالات زیر است :
آیا بینشهای دینی متفاوت در مورد طبیعت باعث تفاوتهایی تأثیرگذار در معماری ادیان شده است؟
چه مباحث و عناصر مشترکی در ارتباط با طبیعت در معماری معابد ادیان مختلف وجود دارد؟
آیا حکمت خالده یا جاویدان خرد در حوزه آثار هنری مرتبط با ادیان، به ویژه معماری قابل گسترش است؟
روش پژوهش، تحلیلی و تفسیری- تاریخی است. ابزار و روشهای گردآوری اطلاعات اسنادی، کتابخانهای، تهیه فیش، نقشهها و نمونههای آثار معماری هستند. روش تجزیه اطلاعات نیز استدلال قیاسی و استدلال استقرایی (استنتاجی) است.
تحلیل و برنامه ریزی «شهر دوستدار کودک» (CFC) از دیدگاه کودکان (مطالعه موردی : قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق در حوزه شهرهای دوستدار کودک، به ویژه در اروپا، از سالهای 1980 به بعد مورد توجه قرار گرفت. عمده این تحقیقات در راستای تخصیص حق شهروندی به بچهها و رسیدگی به خواستهها و نیازهای آنها بود. امروزه «شهر دوستدار کودک» (CFC) مورد توجه برنامهریزان و دستاندرکاران امور شهری قرار گرفته است، چرا که تعداد جمعیت کودکان مناطق شهری جهان (شهرهای کشورهای در حال توسعه) در حال افزایش هستند. پروژههای شهر دوستدار کودک به طور عمده ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکل دادن و یا تغییر محیط پیرامونشان است. کودکان و نوجوانان به عنوان اعضای جامعه با مجموعهای از خواستهها و نیازهای خاص، استفادهکنندگان محیط ساختگی هستند. هدف مقاله حاضر، مشارکت کودکان در ایجاد محیط ساخته شده اطرافشان و در نتیجه تحلیل نظراتشان است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و بررسیهای میدانی است. با استفاده از متدولوژی گروهـ بحث و روش مشارکتی، نظرات و نقاشیهای کودکان در ارتباط با وضعیت شهر قوچان و محیط زندگیشان جمعآوری و تحلیل شد. همچنین از یک گروه هدف به منظور استخراج نظرات دقیقتر در ارتباط با ویژگیهای مورد نظر شهر دوستدار کودک جهت برنامهریزی شهری استفاده شد. نتایج نشان میدهد، اولین بار در سال 2007 میلادی «شهر بندیگو» در استرالیا از طرف یونیسف به عنوان «شهر دوستدار کودک» و اولین شهری که تمام جنبهها و ویژگیهای یک شهر دوستدار کودک را از نظر یونیسف به خود اختصاص داده بود، معرفی و به رسمیت شناخته شد. «شهر اوز» در استان فارس برای اولین بار در ایران، به عنوان «شهر دوستدار کودک» در سال 1389 انتخاب شده است. مطالعه موردی شهر قوچان نشان میدهد، قوچان گام های نخستین را جهت تحقق شهر دوستدار کودک طی میکنند؛ 64 درصد کودکان معتقد بودند تعداد زیادی درخت و فضای سبز و وسایل بازی مخصوص کودکان در محله خود ایجاد شود و با ارایه نظرات مختلف ضرورت توجه به مشارکت کودکان در ارتباط با موضوع طراحی و برنامهریزی محیطهای دوستدار کودک را در شهر قوچان مطرح کردهاند. تحلیل نظرات کودکان شهر قوچان به منظور تحقق «شهر دوستدار کودک»، سازمانهای مؤثر و به ویژه شهرداری قوچان را به اتخاذ راهبردهای اجرایی و عملیاتی بیشتر تشویق میکند.
ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه نقش طراحی به منظور جلب مشارکت مردمی در فرایند معاصرسازی بافت های فرسوده ایران (نمونه موردی محله سیروس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه جایگاه طراحی در معاصرسازی بافتهای فرسوده ایران بر اساس مصاحبه با اساتید دانشگاههای تهران و متخصصین و استخراج نظرات آنان تهیه شد. با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، نمونه 210 نفری از اهالی محله سیروس تهران انتخاب و پرسشنامه روی آنان اجرا شد. پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل شد. روشهای به کار رفته شامل تحلیل گویهها (ضریب تمیز و روش لوپ)، روایی محتوا و روایی سازه (تحلیل عاملی) و اعتباریابی (محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و عاملها) بودند. در نتایج تحلیل عاملی 11 عامل شناسایی شد که عبارتند است از : مشارکت مردم در تهیه و ساخت، شکل معابر، تجمیع قطعات برای نوسازی، حفظ فضاهای ارزشمند، اولویت عبور و مرور، لزوم تغییر و نوسازی، نوسازی توسط دولت، ایجاد خدمات منسجم، ایجاد خدمات خرد، استحکام مصالح و زیبایی ساخت. اعتبار این پرسشنامه از طریق محاسبه آلفای کرونباخ 961/0به دست آمد. با در نظرگرفتن نتایج این پژوهش میتوان گفت این پرسشنامه از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است و عوامل به دست آمده از تحلیل عاملی میتواند جایگاه طراحی در معاصرسازی بافتهای فرسوده ایران را به گونه مناسب اندازهگیری کنند و یا به عبارتی با دریافت نظرات مردم در الگوی طراحی با عاملهای معرفی شده در این پژوهش میزان موافقت مردمی و در نهایت موفقیت معاصرسازی را سنجش کرد.
ارزیابی چگونگی تأثیرگذاری بام سبز در کاهش دمای محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بام سبز بامی است که با محیط کشت روینده پوشانده میشود. ایجاد سبزینگی در فضای پشت بام بر آب و هوای شهر و منطقه و هوای داخل ساختمان تأثیر مثبت داشته و با ممانعت از تابش اشعههای خورشیدی در خنکسازی فضا نقش دارد. این خنکسازی با کاهش نوسانات گرمایی بر روی سطح خارجی بام و از طریق افزایش ظرفیت گرمایی بام صورت میگیرد که فضای زیر بام را در تابستان خنک نگه داشته و میزان گرمایش را در طی زمستان افزایش میدهد.
یکی از راهکارهایی که برای کاهش مصرف انرژی در شهرهای کلان پیشنهاد میشود، احداث باغ بام است. باغ بام یا بام سبز چنانچه صحیح طراحی و اجرا و در آن ملاحظات اقلیمی در نظر گرفته شود علاوه بر مزایای مختلف میتواند تا حد زیادی به کاهش مصرف انرژی کمک کند.
در این تحقیق مزایای بام سبز مورد ارزیابی قرار گرفته و برای اثبات این فرضیه که ""بام سبز و چگونگی طراحی آن نقش مؤثری در کاهش انتقال حرارت دارد"" از نرمافزاری تحلیلی به نام انسیس استفاده شده است. سه نمونه بام معمولی، بام سبز معمولی، بام سبز با جزییات اجرایی خاص (لایه فایبرگلاس) آنالیز شده و انتقال حرارت آنها مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفت و معلوم شد که بام سبز نسبت به بام معمولی 50 درصد انتقال حرارت کمتری دارد و بام سبز با لایه فایبرگلاس نسبت به بام سبز اجرایی 40 درصد بهینهسازی شده است. سایهاندازی و خنکسازی تبخیری گیاهان و همچنین لایههای سقف به عنوان عایق تأثیر مؤثری در کاهش انتقال حرارت دارند.
رویکرد این پژوهش علمی- کاربردی بوده است. روش تحقیق در بخشهای مربوط به مزایای بام سبز، توصیفی و نوع تحقیق، کیفی و در بخشهای مربوط به تحلیل نرمافزاری نوع تحقیق کمی و روش، تحلیلی بوده است.