مقالات
حوزه های تخصصی:
افزایشِ تعدد و گوناگونی مطالعاتِ باغ ایرانی علیرغم فواید بسیار، به علت کم توجهی به چارچوب نظری حاکم بر آنها منجر به بروز جدال هایی شده که پیش از اعتبار بیرونی هر یک، مربوط به اعتبار درونی آنهاست. در این زمینه یکی از مسایل مهم، معنایِ «مقدس» بودنِ باغ به مثابه بهشت است. از این رو مسئله قدسی بودن به عنوان «دست آوردی آسمانی» که الگویی ثابت با توانایی ایجادِ گسترده تغییرات است یا انکار قدسی بودن و محدود کردن آن به واقعیت های فیزیکی و سایر اندیشه ها، به روشنی در میان مطالعاتِ باغ ایرانی تفاوت گذاری نشده، به همین سبب مخاطب از جنبة حکمت باغ ایرانی با ابهام روبه رو است. هدف مقاله دسته بندی مطالعات باغ ایرانی بر اساس چارچوب نظری حاکم بر آنهاست؛ تا با تمرکز بر مسئله «قدسی» بودن و تشریح اینکه «پیدایشِ یک بارة باغ ایرانی با لحاظِ عقلِ امروز بسیار بعید است»، اعتبار درونی آنها را بررسی کند. از این رو با دسته بندی مطالعات موجود در چهار ساختار اصلی «اسطوره ای»، «جوهر ثابت»، «انکار جوهر» و «جوهر متحرک»، به تحلیل آنها جهت شناسایی و رفع تناقض ها پرداخته می شود. روش کار، استدلال منطقی از نوع فرهنگی/گفتمانی و شامل دو مرحله است. اول، مطالعات کتابخانه ای و استدلال برای تبیین اعتبار درونی. دوم، تفسیر رابطه ای جدید میان یافته ها و مقایسه با هنر شعر فارسی جهت تبیین اعتبار بیرونی. نتایج نشان می دهد باغ های ایرانی همچون شاعران متعدد هنر فارسی در سطوح مختلف، فهم های متعددی از خصلت شاعرانگی ایرانی هستند که استعلا یافته اند. خصلتی که حاصل «فهمی از سازوکار عالم» در چرخه ای از نهفتگی-اشتداد-فعلیت (حرکت جوهری) است. نمودِ احساسیِ این فهم در یکی از قلعه های رفیعش از نگاه مولانا «حضور مداوم خداوند» است. وجه منحصربه فرد هنرمند باغ ساز ایرانی، التفات او بر این حضور مداوم است. تغییرات پدیده ها در باغ که حواس مادی تا مفهومی را اغناء می کنند، سرمستی از این «نگاه آیه نگر» است که نمود مهرورزی آن ارزش «قدسی» می یابد. کیفیتِ باغ ایرانی از «تکوین» زیبایی ها و منافع عالم ماده به ماورا «استعلا» یافته و نه اینکه ثابت و از پیش وجود داشته باشد.
ارزیابی تطبیقی ادراک فضای شهری از نظرگاه مخاطبین و متخصصین عرصه شهری (مطالعه موردی مجموعه شهری امامزاده صالح تجریش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین مسئله ای که در تفکر امروزی طراحی شهری به چشم می خورد در نظر گرفتن طراحی شهری به عنوان یک محصول تمام شده و کامل به جای""فرایندی بلند مدت و ادامه دار است که با مکانیزم های اجتماعی و سیاسی در هم بافته شده باشد"". نگرشی که طراحی شهری را از حالت انفعالی به فعال، از شکل گرایی صرف به عملکرد شکل گرا، از طرح محوری به فرایند محوری و از دستوری به تعاملی مشارکتی تبدیل می کند، ارتقای واقعی کیفیت محیط شهری را هدف غایی خود قرار می دهد. آنچه در اینجا دنبال می شود مدنظر قرار دادن تؤامان جایگاه کاربران و سازندگان فضای شهری است. در نظر گرفتن کیفیات مکانی مورد ادراک کاربران یک فضای شهری هم تراز با مؤلفه های مکانی مدنظر سازندگان شهری، بیانگر توجه به بعد اجتماعی فضاست. ادراک شهروندان از فضا تؤام با ریشه های فرهنگی و عرف جامعه تعلق فرد به آن، زمینه ساز شکل گیری چارچوب عملی فرد در استفاده از فضا و بروز رفتارهای اجتماعی در محیط است. در ساماندهی و احیاء هر محیط شهری باید سه عامل را هم زمان مدنظر قرار داد : محیط شهری یا فضا، کاربران در فضا، و طراحان بر فضا. هر محیط شهری در گذار به شخصیت مکانی خویش باید ریشه های هویتی و ساختار معنایی خود را در زمان تداوم بخشد تا موجد جاری شدن زمان در مکان شود. آنچه در عرصه های واجد پیشینه هویتی در شهر امروز مشهود است تنزل مکان نسبت به پایه های معرفت شناختی آن و ضعف ادراک لایه های مختلف زمانی در فضاست. این پژوهش بر آن است ارزیابی کیفیات ادراک مکان را با تکیه بر ""فضای وجودی عمومی"" مخاطبین و متخصصین عرصه شهری مورد توجه قرار دهد. در این راستا، مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش تهران (محدوده فضای مقابل امامزاده و بازار، حدفاصل بستر رود جاری و میدان تجریش)، را به عنوان نمونه ای موردی مورد سنجش قرار داده و به صورت اخص به این پرسش پاسخ دهد : در ارزیابی سنجه های ادراکی مکان مورد پژوهش مجموعه شهری امامزاده صالح (ع) تجریش چه وجوه افتراق و تفاوتی میان نگرش شهروندان و متخصصین شهری وجود دارد. داده های کمّی و کیفی حاصل از پرسشنامه در برداشت اطلاعات ذهنی مخاطبین از کیفیات مکان، در قالب نقشه و نمودار به روش توصیفی تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از سطح سنجش مناسب تر شهروندان نسبت به متخصصین در غالب هنجارهای مورد ارزیابی است. لیک سنجش شهروندان نیز در هر هنجار کمتر از ""متوسط متمایل به خوب"" است. لذا در ارزیابی کلیت یک فضا تا زمانی که نیازهای نخستین فرد در مواجهه با عرصه عمومی پاسخ داده نشود، فرد قادر به دستیابی به ادراک سطوح بالاتر کیفیات محیطی نخواهد بود. دراین تحقیق با مراجعه به آراء مردم و متخصصان سعی شده است به کیفیات شهریِ متعارف معنایی عمیق تر و هم پیوند با مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی داده شود.
بازاندیشی در سرعت دگردیسی کالبدی محیط های مسکونی از منظر ساکنین نمونه موردی : محله نیاوران، تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط های مسکونی همواره در حال تغییر هستند. تغییر ویژگی های کالبدی و تماس دائمی ساکنین با چرخه های تمام ناشدنیِ ساخت وساز اهمیت ویژه ای در ارزیابی کیفیت محیط مسکونی دارد. با این حال کنترل شدت یعنی نوع و سرعت تغییرات کالبدی در جهت رضایت مندی ساکنین نیز چندان مورد توجه سیاستگذاران ابعاد کالبدی در محلات شهری نبوده است. این امر مستلزم دریافت تجربه ساکنین از شدت تغییرات است که از تحلیل های ریخت شناختی و کمی حاصل نمی شود. بنابراین وجوه معنادارِ اشتراکات و تفاوت های شاخص های مؤثر بر ارزیابی عاطفیِ ساکنین بر اساس معیار رضایت مندی در کوچه های متفاوت ازنظر سرعت تغییرات کالبدی، پرسش اصلی این پژوهش است. لذا شناخت چگونگی تشخیص نوع و شدت تغییرات و روایت ارزیابانه ساکنین از آنها در فهم فرایند پیچیده انطباق و عوامل مؤثر بر آن سودمند است. این پژوهش به روش ترکیبی اکتشافی با تکنیک های کیفی و کمی گردآوری اطلاعات همچون مصاحبه و بررسی ریخت شناختی تغییرات در دوره زمانی بیست ساله به انجام رسید. بستر پژوهش کوچه های قدیمی محله نیاوران از محلات واقع در شمال تهران بوده است . فاز کیفی امکان اکتشاف سؤالات، تحلیل داده ها به روش تفسیری پدیدار نگاری و تشکیل فضاهای نتیجه در سرعت های کم، متوسط، بالا و شرایط دگرگونی را فراهم کرد. پرسشنامه 5 درجه ای لیکرت به منظور آزمون روایی و پایایی نتایج در کوچه های اصلی و کنترل به روش نمونه گیری هدفمند اجرا شد. با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل واریانس و اعتبارسنجی سؤالات در هر یک از گونه ها، تحلیل مقایسه زوجی بین گونه ها و عوامل شش گانه چارچوب مفهومی با آزمون کروسکال والیس انجام شد. نتایج حاصل، شاخص های تجربه و روایت ارزیابانه تغییرات را بر اساس چارچوب نظری تأیید کرد اما در عوامل مؤثر در انطباق و معیارهای رضایت مندی در سرعت های مختلف تفاوت های معناداری دیده شد. بررسی نتایج حاکی از تفاوت معیارهای ارزیابی و رضایت مندی ساکنین در کوچه های دگرگون شده نسبت به سایر گونه های سرعت بوده است. رضایت مندی نیز مستلزم تنظیم نگرش و انطباق با معانی جدید است. به دلیل ماهیت کیفی دریافت تجربه ارزیابانه ساکنان در محیط های مختلف تدارک آن در محلات مشابه می تواند زمینه مطلوبی جهت انجام مطالعات فرا تحلیل و دستیابی به چارچوب نظری پاسخگو به شرایط محلات مشابه کلان شهر تهران را فراهم کند.
بینشی نوین در خوشه های خلاق شهری (پتانسیل های فضای واسط میدان نقش جهان و دانشگاه هنر اصفهان به عنوان مکان جاذب طبقة خلاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر خلاق مکانی برای رشد و نمو خلاقیت در دینامیک خوشه های خلاق جامعه است که این خوشه ها، طبقة خلاق را در خود حفظ کرده و پرورش می دهند. مکان دانشگاه نیز به عنوان مکان گردهمایی نیروی فکری خلاق به عنوان دارایی ارزشمند شهرها محسوب می شود که می تواند به عنوان خوشه ای خلاق برای نیل به اهداف شهر خلاق بسیار تأثیرگذار باشد. هدف از این مقاله، بررسی معیارهای مکانی جاذب طبقة خلاق در فضای واسط دانشگاه هنر اصفهان و میدان نقش جهان است که پتانسیل های این فضا در جهت تبدیل به خوشه ای خلاق مورد واکاوی قرار می گیرد. در این راستا، مقاله درصدد پاسخگویی به این سؤالات است : میدان نقش جهان و دانشگاه هنر اصفهان به عنوان فضاهای شهری چه معیارهایی را در راستای انطباق با خوشه های خلاق شهری دارا هستند؟ فضای واسط میدان نقش جهان و دانشگاه هنر اصفهان چه پتانسیل هایی جهت تبدیل به خوشه ای خلاق دارد؟ این فضا چگونه و به چه میزان در جذب و ترویج طبقة خلاق موفق بوده است؟. بنابراین این پژوهش ابتدا با رویکرد کیفی با روش تحلیل محتوای ادبیات موضوع به بررسی نقش خوشه های خلاق شهری و نقش مؤلفه های محیطی موجود در این مکان ها در جذب طبقة خلاق می پردازد. سپس با رویکرد کیفی پتانسیل های میدان نقش جهان و دانشگاه هنر اصفهان را در راستای انطباق با معیارهای خوشه های خلاق شهری مورد بررسی قرار داده و با واکاوی رابطة تعاملی میان این دو خوشه به استخراج معیارهای مکانی جاذب طبقة خلاق در فضای واسط با این دو خوشه می پردازد. در گام نهایی با رویکرد کمی به بررسی میزان نفوذپذیری دانشگاه هنر اصفهان با میدان نقش جهان از طریق فضای واسط به عنوان مکانی با پتانسیل جذب طبقة خلاق می پردازد. دستاورد نهایی این پژوهش تدقیق معیارهای مکانی جاذب طبقة خلاق در فضای واسط میدان نقش جهان و دانشگاه هنر اصفهان است که در این راستا راهکارهایی پیشنهادی مانند ارتقاء تعاملات اجتماعی، افزایش امنیت و ارتقاء دخل و تصرف کاربران در جهت عمومیت بخشیدن به عرصة فضای باز دانشگاه با هدف تبدیل این فضای واسط به مفصل ارتباط دانشگاه و شهر ارایه می شود.
بازشناسی معنی خانه در قرآن رهیافتی در جهت تبیین مبانی نظری خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به معنی خانه، واژگان قرآنی در مورد خانه و مفاهیم مرتبط با مسکن و سکونت در قرآن می پردازد، ابتدا با توجه به آیه 80 سوره نحل که خداوند می فرماید : «والله جعل لکم من بیوتکم سکنا و ... خدا خانه هایتان را جای آرامشتان قرارداد و ...» شرط اول سکونت «سکینه» را تبیین می کند و سپس رابطه «سکینه» و «آرامش» را در قرآن تشریح کرده و با استناد به آیه 28 سوره رعد «الا بذکر الله تطمئن القلوب»، که «ذکرالله» شاه کلید رسیدن به آرامش است به این مهم دست می یابد که خانه تنها زمانی می تواند بستری برای رسیدن به آرامش باشد که محلی برای به یادآوردن خداوند بوده و ذکرالله در آن تجلی یابد. در ادامه به تجلیات «ذکر» در عرصه آفرینش، همچون شب و روز، زمین و همسران می پردازد که مصداق آرامش در نعمت های الهی هستند و از آنجایی که مطابق نصّ صریح قرآنی، هستی بر مدار قدر و اندازه وجود یافته و قدر و انداره همان هندسه است این گونه امتداد می یابد که هندسه و قدر، شاه کلید معماری ذاکرانه آفرینش است. در نتیجه برای ساختن خانه ای که موجب ذکر یاد خدا می شود و در نتیجه آرامش بخش باشد. باید ابتدا کلید و رمز آفرینش در طبیعت کشف و استخراج شده و ثانیاً در روند طراحی و ساخت خانه باید ارتباط بلاواسطه ای بین طبیعت،کالبد و فضای خانه برقرار کرد تا معماری خانه همچون پنجره ای رو به سوی آیات الله باشد. بنابراین از منظر قرآنی هندسة خانه ای که معماری آن مذکِّر خداوند و آیاتش است می تواند آرامش و سکونت انسانی را مهیا کند. از آنجایی که ذکر [یادآوری] مقدمه ای برای فکر و تفکر انسان است در نهایت مذکِّر بودن، خانه بستری برای مفکِّر بودن انسان را فراهم آورده و سرانجام چنین بیان می شود که خانة مذکِّر؛ خانة مسکِّن و مفکِّر است. مقاله حاضر در حوزه تحقیقات کیفی قراردارد که با روش هرمنوتیک و تأویلی سعی در استخراج مفاهیم و معانی مرتبط با خانه از منظر قرآنی دارد. در نحوه رجوع به آیات قرآنی از تفسیر قرآن یا از روش تفسیر آیه به آیه بهره گرفته شده و کلمات و معانی استخراج شده در روش تأویلی و هرمنوتیک، از واژگان قرآنی استفاده شده است.
عوامل مؤثر بر آفرینش نقوش انتزاعی و تجریدی در دست بافته های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چیستی، چرایی و چگونگی آفرینش نقش ها در دست بافته های کاربردی ایلی و عشایری همواره یکی از مهم ترین پرسش های موجود در حوزة هنر بافندگی عشایری بوده است. طرح ها و نقش های موجود در متن و محتوای دست بافته های عشایری انتزاعی، تجریدی، شکسته و رو به سوی ساده گرایی دارد. فرآیند بافت نیز به صورت ذهنی بافی، حفظی بافی و بداهه بافی است که از مهم ترین شاخص های زیبایی شناختی و دیداری (بصری) این نوع از دست بافته های ایرانی است. شیوه یا فن (تکنیک) بافت نیز به عنوان یک مؤلفة فن شناسانه در دست بافته های عشایری به ویژه قشقایی دارای تنوع است. به گونه ای که بافنده از انواع فنون و ساختارهای بافت یا تلفیق آنها با قوه ذوق و احساس و بازی تار، پود، پُرز و پیچ، جهت آفرینش انواع دست بافته ها با کاربردهای مختلف، استفاده می کند. نگارنده در پژوهش پیش رو، نخست به مطالعه، بررسی و طبقه بندی انواع دست بافته های ایل و عشایر قشقایی از دو منظر کاربرد و فنون بافت پرداخته و سپس با ذکر نظرات چهار محقق (پرویز تناولی، آرمن هانگلدین، سیسیل ادواردز و محمدرضا امینی) در باب چیستی و چرایی نقش های انتزاعی، تجریدی و شکسته در دست بافته های عشایری و همچنین رصد این نظرات به صورت میدانی و در قالب دو سؤال اساسی از بافندگان عشایری و انطباق پاسخ بافندگان با نظرات محققان یاد شده، به دنبال علل انتزاع، تجرید و ساده گرایی طرح و نقش دست بافته های عشایری[قشقایی] بوده است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش ازنظر هدف، بنیادین و از نظر ماهیت و روش توصیفی - تحلیلی است. شیوة گردآوری اطلاعات نیز به صورت توأمان کتابخانه ای و میدانی بوده است. پرسش های پژوهش : آیا انتزاع، تجرید و شکستگی در نقوش دست بافته های قشقایی آگاهانه و با اختیار یا ناآگاهانه و بر اثر جبر صورت می گیرد؟ نظرات محققین و مفسرینی که در حوزة تحلیل و تفسیر نقوش دست بافته های عشایری مطرح می شود، چقدر به واقعیت موجود نزدیک است؟ عوامل مؤثر بر انتزاع، تجرید و ساده گرایی کدامند؟ آیا هدف بافندة عشایری در خلق یک نقش مایه منطبق با نظر نظریه پرداز این حوزه در ارتباط با نقش پردازی است؟
نشانه شناسی محتوا و زمینه های مؤثر بر دیوارنگاری و تزییناتِ دوره زندیه با تأکید بر درون مایه های هنر قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار هنر و معماری دوره زندیه مجموعه بی نظیری از معماری ایران تا پیش از تحولات فرهنگی دوره قاجار است که به زعم اکثر متون موجود در مقایسه با آثار دوران قبل و بعد از خود دارای ساختاری ساده گرا و زمینه های عاریتی از هنر و معماری باستانی (هخامنشی) و برخی تکنیک های دوره صفویه است. اما تاکنون محتوای هنر این دوره با نگاهی عمیق تر به ریشه ها و نگرش های هنر قومی ایل زند مورد مطالعه قرار نگرفته است. این تحقیق به روش تاریخی-تفسیری و با راهبرد نشانه شناسی فرهنگی، به عنوان ابزاری در تحلیل و تأویل دلالت های تصریحی و تلویحی موجود در پدیده های فرهنگی، جهت یافتن زمینه های مؤثر بر دیوارنگاری و تزیینات زندی، به رمزگشایی و شناخت مفاهیم و استعاره های معنایی موجود در آثار این دوره پرداخته است. نتایج حاصل ضمن رمزگشایی تزیینات دوره زندیه بیانگر این مطلب است که هنر قومی واجد انگیزه های متعالی حیات و مراتبی از خلق دنیایی تجریدی (انتزاعی) است که با تلفیق روح کارکردگرا و عدم وجود هرگونه نگاه کارکردی و محافظه کارانه صرف را در محتوای هنر و معماری دوره زندیه تأیید و مشخص می کند. «ساده سازی حاصل از انتزاع مفاهیم» در کنار «کارکردگرایی اندیشه ورزانه هنر قومی» با رویکرد «طبیعت گرایی و طبیعت نگاری» مهم ترین ویژگی دیوارنگاری ها و تزیینات بناهای این دوره است. این ویژگی سبب ایجاد تنوع گسترده و حضور قوی دیوارنگاره هایی با نقوش انتزاعی و چکیده نگاری انواع لچک-ترنج و قاب بندی هایی با مضمون نقوش طبیعت چون گیاهان و پرندگان ماهیت هنر و معماری این دوره را به خصوص در بناهای منسوب به حکومت (ارگ، دیوان خانه، عمارت هفت تنان و کلاه فرنگی) به عنوان بهترین محل برای نشر و نمود نقش مایه های نوین شکل داده است.
نقش درخت سرو و معانی نمادین آن در نگاره هایی از ""شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درخت همواره در اعتقادات و فرهنگ های مختلف جایگاه ویژه و ارزش و تقدسی خاص دارد. ایرانیان نیز به درختان احترام بسیار می گذاشتند. از جمله درختانی که نزد مردم ایران دارای مفاهیم رمزی و نمادین و دارای قدرت اساطیری بوده، سرو است که همواره مورد توجه شاعران و ادیبان در دوره های مختلف به ویژه سده های چهارم و پنجم هجری قرار داشته است. حکیم ابوالقاسم فردوسی از شاعرانی است که از تمامی گیاهان به ویژه سرو و مفاهیم نمادین آن استفاده کرده، با توجه به انواع گوناگونش صفات بسیاری را منتسب به آن دانسته و با بهره جستن از آن توصیفات دل انگیزی از طبیعت و انسان ها داشته است. شاهنامه تهماسبی به عنوان یک شاهکار هنر نگارگری همین مفاهیم نمادین و رمزگونه را در نگاره های خویش به تصویر کشیده است. تاکنون هیچ پژوهش مستقلی درباره بررسی نقش درخت سرو در نگاره های این شاهنامه انجام نگرفته است. بررسی و تحلیل دقیق نگاره های این شاهنامه نیازمند نمادشناسی گیاهان و به ویژه درخت سرو در آنهاست. نوشتار حاضر پاسخی است به این سؤالات : آیا درخت سرو در این نگاره ها نقش تعیین کننده ای دارد و نیز میزان ارتباط این عنصر با دیگر عناصر تصویر تا چه حد است؟ فرضیه حاکی از آن است که سرو هم از لحاظ بصری و هم نمادین نقش مؤثری در تصویر دارد و میزان ارتباطش با پهلوانان و و شخصیت های برجستة نگاره بسیار زیاد است. روش تحقیق به شیوه تحلیلی و توصیف تعدادی از مهم ترین نگاره های این شاهنامه با استناد به متون نمادشناسی و منابع دیگر است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نگارگر ایرانی با توجه به نمادهای طبیعت با به کار بردن نمادهای دیگر از جمله آب، کوه، سنگ و درختان دیگر در کنار سرو معانی و مفاهیم نمادین آن و نیز ارتباط او با قهرمانان و شخصیت های نگاره اش را پررنگ تر و زیباتر جلوه داده است. همچنین در این نگاره ها سرو نماد نامیرایی، مردان بزرگ، جاودانگی، عظمت، نیکی، آزادی و آزادگی است.