مقالات
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مهم ترین کارکردهای خانه ایجاد آرامش برای ساکنان آن است. اهمیت این موضوع به حدی است که آیه 80 سوره نحل، به صراحت بر لزوم سکینه بودن خانه برای ساکنان آن تأکید کرده است. اما این در حالی است که چگونگی حصول این معنا در خانه، کمتر در متون تخصصی به ویژه در حوزه معماری بررسی شده است. این موضوع در ارتباط با خانه های معاصر، که ساکنان آن به خاطر مشکلات متعدد زندگی شهرنشینی، خانه را بیش از همیشه مکانی برای استراحت و آرامش قلمداد می کنند، از اهمیت ویژه تری برخوردار است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر، علاوه بر بررسی نظریات محققان و نظریه پردازان معماری وروانشناسی محیطی، سعی در استخراج عوامل ایجاد آرامش از دیدگاه اسلام وتطبیق آن با الگوهای فضایی-رفتاری جاری ساکنان خانه دارد. بر همین اساس در این پژوهش چگونگی نمودپذیری آرامش در دو الگوی رایج خانه های معاصر شامل خانه های آپارتمانی و خانه های مستقل حیاط دار بررسی خواهد شد.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. فرایند تحقیق به این شکل است که در مرحله نخست، از طریق مصاحبه با ساکنان خانه ها، به استخراج ویژگی های فضایی، قابلیت های محیطی و نیز الگوهای رفتاری جاری در آنها پرداخته شد. در مرحله بعد با روش استدلال منطقی، منظومه های معنایی برگرفته از ویژگی های فضایی هر کدام از الگوها استخراج و نحوه نمودپذیری سه سطح آرامش شامل آسایش جسمی، آرامش روانی و آرامش معنوی در الگوهای مورد نظر تبیین شد.نتیجه گیری: این نوشتار در نهایت به این موضوع دست یافت که ابرمعنای آرامش و سطوح مختلف آن (آسایش جسمی، آرامش روانی و آرامش معنوی) در الگوی خانه های مستقل حیاط دار بیش از الگوی آپارتمانی نمود می یابد که این امر نیز متأثر از تنوع ویژگی های فضایی و قابلیت های محیطی است که در این الگوی خانه نسبت به گونه آپارتمانی وجود دارد.
بررسی نقش دیوارها در خوانش دیالکتیک گسست و پیوند خانه های معاصر مبتنی بر تجربه زیسته کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تأثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارائه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارائه شد.نتیجه گیری: مدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه مؤثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.
تبیین نقش قدرت در بافت جوامع قرون وسطی و اثر آن بر تحولات کارکردی باغ های قرن 6-15 م.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در باغسازی قرون وسطی عامل مذهب و تسلط آموزه های کلیسا دلیل اصلی رشدنیافتگی باغسازی سده های میانه خوانده می شود که براساس آن انسان عصر مسیحیت به دلیل دیدگاه های ایدئولوژیک و افراطی از طبیعت و مظاهر آن چشم پوشی می کرده است. در واقع قدرت اندیشه های مذهبی سبب عدم شکل گیری باغ های منسجم در اوایل قرون وسطی و کاهش این قدرت در اواخر دوره، باعث شکل گیری باغ ها در وجه زیباشناسانه شده است. در مطالعات باغسازی قرون وسطی مذهب به عنوان پدیده ای همه گیر به تمام ابعاد جامعه بسط داده شده و تأثیر عواملی چون وضعیت اجتماعی و معیشتی مردم، تحولات سیاسی قدرت های حاکم و شرایط اقتصادی، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.اهداف پژوهش: این پژوهش با هدف بررسی علل مغفول ماندن و رشدنیافتگی باغسازی سده میانه، به این پرسش پاسخ می دهد که آیا دگماتیزم مذهبی و باورهای کلیسا درباره طبیعت علت اصلی اثرگذار بر ماهیت و کارکرد باغ های قرون وسطی بوده است؟ به جز عامل مذهب چه عوامل دیگری در تحولات کارکردی باغ های این دوره دخالت دارند؟روش پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از رویکرد تبیینی به بررسی کارکردهای باغ های قرون وسطی با روش تحلیلی از دریچه تحولات رویدادهای تاریخی و بافت اجتماعی می پردازد و بر مبنای تحلیل داده های نوشتاری و تصویری نقش عوامل مذهبی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را مورد بررسی قرار می دهد.نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد مجموعه عوامل مذهبی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعیِ شهرهای قرون وسطی در طی 9 قرن، باغسازی این دوران را تحت تأثیر قرار داده و عامل قدرت و گروه های صاحب قدرت در هر دوره تعیین کننده ماهیت، کالبد و کارکرد باغ بوده اند. در قرن 12- 6 م. قدرت حاکم (نظام کلیسا-فئودال) گونه باغ های مذهبی و معیشتی-کارکردی را پدید آورده و در قرن 15-12م. اشراف شهرنشین (اصناف تجاری) باغ های لذت را شکل داده اند.
تعزیه سیار در صحنه شهر؛ بررسی نشانه-معناشناختی سیالیت مکان در تعزیه ضیابر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تعزیه سیار یکی از شیوه های اجرایی نمایش تعزیه است که صحنه های آن، نه در یک مکان ثابت، بلکه در طول یک مسیر اجرا می شود. مسئله پژوهش حاضر این است که چگونه گفتمان تعزیه سیار در ارتباط با جابه جایی مرزهای مکانی شکل می گیرد و این جابه جایی ، چگونه به مثابه فرایندی ظاهر می شود که تعزیه را به امری تحولی تبدیل می کند. در تحقیق حاضر، تعامل میان گفتمان تعزیه سیار ضیابر (نمونه موردی) و گفتمان شهر مورد مطالعه قرار می گیرد و همچنین تأثیرات نشانه-معناشناختی اجرای تعزیه بر مکان ها و فضاهای شهری ضیابر بررسی می شود.اهداف پژوهش: هدف اصلی این تحقیق، شناخت وجوه نشانه-معناشناسانه سیالیت مکان در تعزیه سیار و کارکرد آن در دگردیسی مکان های شهری است.روش پژوهش: با روش کیفی مبتنی بر تحلیل نشانه-معناشناسی صورت پذیرفته است. نشانه-معناشناسی رویکردی است که خاستگاه اندیشگانی فرانسوی دارد و حاصل گذار از نشانه شناسی ساخت گرا و کلاسیک به سوی نشانه شناسی مبتنی بر «تن»، «ادراک» و «حضور» با زمینه پدیدارشناختی است.نتیجه گیری: مسیر حرکت تعزیه ضیابر از به هم پیوستن سه موقعیت مکانی اصلی این شهر (قبرستان، خیابان اصلی و خانه آیت الله ضیابری) شکل می گیرد. با بررسی ویژگی سیال این تعزیه، مشخص می شود که چگونه مکان های مذکور روایت پذیر شده و از کارکرد و نقش های پیشین خود فاصله می گیرند. به طوری که این امر موجب دگردیسی مکان ها، فضاها و همچنین استعلایافتگی شهر در طول اجرای تعزیه می شود.
نقش رهیافت شبکه بر تعامل کنشگرانِ طراحی جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تحولات حوزه فناوری اطلاعات تغییراتی بنیادین در بستر طراحی جمعی ایجاد کرده است. جمیع این تغییراتْ پارادایم جدیدی را تحتِ تحول رهیافت شبکه شکل داده که در پیِ آن درک فردی و عمومی از عمل طراحی جمعی متحول شده است. در چنین شرایطی، طراحی ای با برهم کنش دست کم دو شبکه هم زمان شکل گرفته که در آن مطالعه کیفیت مذاکرات کنشگران و نحوه کنش امری ضروری است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین تأثیر هم کنش شبکه ها بر روند طراحی جمعی با تعریف (1) کنشگران، (2) مذاکرات شبکه هم طراحان و (3) ردیابی مسیر کنشگری است، و در این مسیر در جست وجوی پاسخ به مسئله «چگونگی تأثیر رهیافت شبکه بر کنش طراحان در روند طراحی معماری» است.روش پژوهش: این پژوهش، با روش شناسی کیفیِ مبتنی بر نظریه کنشگر-شبکه، به مطالعه کنشگران طراحی جمعی می پردازد. از این رو، ابتدا با مطالعه متون، مقوله های تأثیرگذار بر مذاکرات شبکه تبیین و سپس، با قیاس میان دو سناریو اجرایی، روند کنشگری در طراحی جمعی مشخص شده است. بدین ترتیب، پژوهش حاضر از منظر نتایج، کاربردی است و با اتخاذ راهبرد استدلال منطقی در قبال داده های کیفی درصدد پاسخ به پرسش خود است.نتیجه گیری: نظریه کنشگر-شبکه، با تغییر نقش طراح، بستری مناسب برای ردیابی کنشگران انسانی و غیرانسانی ایجاد می کند. در این مسیر، شبکه هم طراحان با محوریت چهار مقوله دیگرپذیری، نقدپذیری، باور مشترک و اشتراک گذاری قابل تبیین است. علاوه بر آن، تحلیل دو سناریو اجرایی نشان می دهد که با پذیرشِ کنشگر جدیدْ روند طراحی در مسیری چرخشی میان پیوندهای شبکه تکامل می یابد و تیم ها آزادی عمل بیشتری دارند. ویژگی پویایی لحظه ای در روند طراحی مشهود است و با پیوستن گرهِ جدیدْ شبکه ای جدید شکل می گیرد و روند طراحی همانند چرخه ای درونی با پیوندهای درهم آمیخته ایجاد می شود. در نهایت، رهیافت شبکه با ایجاد تغییرات نه تنها در سطح تکنیکی منشأ اثر است بلکه، به مثابه پارادایمی جدید، الگوی طراحی را متحول می کند و بهره مندی از آن سبب تسهیل خوانش پیچیدگی های روند طراحی می شود.
خوانش گفتمان های متکثر آثار هشتمین دوسالانه نقاشی ملی ایران براساس نظریه فرهنگ مانوئل کاستلز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه رشد سریع تکنولوژی و فناوری های ارتباطی زندگی بشر را به طرزی گریزناپذیر متحول ساخته و مفاهیم، نگرش ها و زیستِ همسو با خود را شکل داده است. براساس نظریه فرهنگ «مانوئل کاستلز»، در دنیای امروز، تحولات تکنولوژیک و ظهور رسانه های جدید عاملی برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی و ایجاد گفتمان های متکثر در جوامع شده است؛ مسئله پژوهش حاضر نمود زوایای فرهنگ جدید از منظر کاستلز بر آثار دوسالانه هشتم نقاشی ملی ایران (1390) است، اینکه چگونه اموری همچون گفتمان های متکثر، فارغ از جغرافیای منطقه ای، خودگزینی و خودتولیدیِ محتوای فرهنگی برای هنرمندان مسئله ساز بوده و در آثار آن ها بازتاب یافته است.هدف پژوهش: این پژوهش بنا دارد، با نگاه به نظریه کاستلز در تبیین فرهنگ در عصر ارتباطات و براساس فرایند ارتباطی و شکل گیری ارتباط جمعیِ خودانگیز، به خوانش آثار دوسالانه هشتم بپردازد. از آنجا که گفتمان های جاری در برساخت فرهنگی اجتماع و خلق آثار هنری هر دوره اهمیت دارند، این مقاله در صدد است، براساس نظریه فرهنگ کاستلز، گفتمان های متکثرِ آثار نقاشی دوسالانه هشتم را مورد مداقه قرار دهد.روش پژوهش: روش پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است، تحلیل ها به صورت کیفی صورت پذیرفته اند و جامعه آماریِ پژوهش شامل 186 اثرِ بخش دوسالانه هشتم نقاشی ملی ایران (1390) است.نتیجه گیری: نوشتار حاضر، براساس نظریه کاستلز که انقلاب فناوری و گسترش اطلاعاتْ تمام سطوح جوامع را دگرگون کرده است، به اثبات این مهم دست یافت که دسترسی به دامنه فرهنگی و محتواییِ آزاد در عصر اطلاعات سبب شده هنرمند شرکت کننده در دوسالانه هشتم در گزینش محتوای آثار به شیوه انفرادی عمل و خودگزینی و خودتولیدی محتواهای فرهنگی را در این عصر تجربه کند.
تبیین نقش خرده فروشی های موقت در کیفیت محیطی پیاده راه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه شاهد گسترش مال ها و مگامال ها و مراکز خرید بزرگی هستیم که علی رغم هزینه های هنگفتی که ساخت این دست فضاها به شهر تحمیل می کند، در بسیاری موارد به دلیل شرایط اجتماعی، فرهنگی و... عملاً در جذب مخاطب موفق نبوده و از رونق چندانی برخوردار نیست. این در حالی است که بررسی کیفیت محیطی ناشی از وجود خرده فروشی موقت در فضاهای شهری و به خصوص فضای پیاده، پدیده ای است که امروزه از منظر اقتصادی و اجتماعی مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفته است. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی استقرار خرده فروشی های موقت از نگاه ذی نفعان و ذی نفوذان در تغییرات کیفیت محیطی محورهای پیاده شهری است.روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی و با بهره گیری از نظریه زمینه ای انجام شده است. بر این اساس، با استفاده از تکنیک مشاهده مستمر و با انجام 47 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با کاربران، رهگذران، کسبه دائمی خیابان، شاغلین خرده فروشی موقت، متخصصان و مدیران شهری در یکی از پیاده راه های شهری معروف در شهر تاریخی اصفهان در ایران، مجموعه ای از مضامین اولیه طی فرایند کدگذاری، بازگردآوری شده و از بطن آن ها مقولاتی استخراج گردید.نتیجه گیری: یافته های این مطالعه 33 کد محوری و هفت مقوله هسته ای در مطالعه خرده فروشی در قالب الگوی نظری بر مبنای نظریه گراندد تئوری ارائه کرده است. نتایج پژوهش به هفت مقوله هسته ای در قالب شبکه مضامین شامل تعاملات اجتماعی، سنخیت فعالیتی، تحرک اقتصادی خردمقیاس، ادراکات چندلایه، ترکیب بصری موزون، تناسب زیست محیطی و کنترل هدفمند در بررسی نقش خرده فروشی موقت در کیفیت فضاها و پیاده راه های شهری تأکید می کند.
تبیین فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: طراحی شهری، ب هعنوان حرفه ای آمیخته از موضوعات علمی و هنری، همیشه نیازمند افرادیمتبحر در زمینه طراحی است تا محصولی مطلوب و واجد ارز شهای هنری و عملکردی ارائه دهند. دراین راستا، صاح بنظران حوزه طراحی شهری به تدوین الگوهای مختلفی از فرایند طراحی پرداخته اند کهروش خلاقانه یکی از آنهاست. علی رغم اهمیت این روش در دستیابی طراح به نوآوری های عملکردی وکیفی تهای هنری، هنوز فرایند ی روشن از طراحی خلاقانه فضای شهری بیان نشده است.هدف پژوهش: عبارت است از بیان فرایند ی از طراحی شهری خلاقانه در مقیاس فضای شهری که علاوهبر درنظرگرفتن مراحل عمومی خلاقیت با فرایند رایج طراحی فضای شهری نیز منطبق باشد. برای نیلبه این هدف، سؤال اصلی تحقیق این است که مراحل فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری چگونه است.این پژوهش سعی دارد با بررسی نظریات مطرح شده در زمینه فرایند خلاقیت و همچنین فرایند طراحیشهری، به انطباق این دو بپردازد.روش پژوهش: دراین پژوهش، با روش کیفی و رویکردی تحلیلی، پس از بررسی جامع نظریات موجود درخصوص طراحی خلاقانه در حوزه های مختلف، فرایند و تکنیک های ارتقای آن استخراج شده است. سپسبا استفاده از روش گروه کانونی، انطباق آن با فرایند طراحی فضای شهری مورد بررسی قرار گرفت و درنهایت، مراحل فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری استخراج شد.نتیجه گیری: پیچیدگی و تکثر لایه های فضای شهری، تنوع گروه های بهره بردار، فراوانی عناصر بصریو تأثیر سایر رشته های دخیل در ایجاد و ارتقای کیفیت های فضای شهری از عوامل اصلی در پیچیدگیخلاقیت در طراحی فضای شهری است. فرایند طراحی خلاقانه فضای شهری متفاوت از سایر روش هایطراحی خلاقانه بوده وطی پنج مرحله اصلی آشنایی، تمرکز، نهفتگی، ظهور و داوری قابل انجام است.