مقالات
حوزه های تخصصی:
شهرهای مدرن در طی قرن ها بر پایه زیرساخت های تکنولوژیک شکل گرفته و پایدار شده اند. امروز شهر و زندگی شهری بدون، بزرگراه ها و شبکه های حمل ونقل ریلی، فرودگاه ها، شبکه های تأمین آب، شبکه های فاضلاب، تلفن، برق، و اخیراً شبکه های اینترنت و موبایل غیرقابل تصور است و حضور پایه ای شان به مانند نور آفتاب، درختان، هوای پاک و … برای شهروندان عادی و طبیعی به نظر می رسد. این شبکه های زیرساختی بیش از هر دستاورد مدرن دیگر دوران صنعت بر شکل شهرها و رابطه انسان مدرن با محیط و طبیعت پیرامونش تأثیر گذاشته است. با ورود غرب به دوران پس از صنعت، از اواخر قرن بیست، همزمان با گسترش و توجه به مخاطرات اکولوژیکی ناشی از توسعه بی رویه شهرهای مدرن و زیرساخت های تکنیکی عظیم، که رویکردهای انتقادی به شهرسازی و تکنولوژی مدرن در دهه های آخر قرن بیست را به همراه داشت، بروز شکست ها و بحران ها در شبکه های زیرساختی اوایل قرن بیست و یک و عدم پاسخ گویی زیرسا خت های تک بعدی موجود به نیازهای چندبعدی جامعه پساصنعت، نیاز به بازنگری در رویکردهای رایج در تعریف و توسعه زیرساخت های مدرن را مورد توجه قرار داد. این پژوهش با بررسی و تحلیل مفهوم، ویژگی ها، بحران های پیش روی زیرساخت های شهری و در نهایت ویژگی های مورد انتظار از زیرساخت های دوران پس از صنعت را مورد سؤال قرار می دهد. از سوی دیگر با بررسی تاریخی- تفسیری مفهوم منظر، توانایی رویکرد منظرین در برنامه ریزی و مدیریت زیرساخت های قرن بیست و یک را مورد پژوهش قرار می دهد. در نهایت مطالعات تحلیلی این دو مفهوم نشان می دهد که از یک سو راهکار گذر از زیرساخت های شهری دوره صنعت به زیرساخت های شهری دوران پساصنعت، بهره گیری از رویکردهای چندوجهی و کل نگر است که امکان پیوند چندبعدی زیرساخت با وجوه مختلف اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی شهر را مهیا ساخته و بر تسلط مهندسی عمران، که در طی بیش از یک قرن به شکل گیری زیرساخت های صلب و تک بعدی شهری به دور از تغییرات و نیازهای چندبعدی جامعه انجامید، پایان می دهد. از سوی دیگر دانش منظر که در قرن گذشته همگام با تغییرات نگاه بشر به محیطش دچار تغییرات مفهومی عظیم شده، به واسطه صفت ذاتی میانجی و بینابینی بودنش که امکان تقلیل به شی ءگرایی و تک بعدنگری را از بین می برد، به ما اجازه گذر از رویکردهای تک بعدی و شی ءگرای حاکم بر برنامه ریزی و مدیریت زیرساخت های شهری را می دهد. به این ترتیب با برقراری رابطه قیاسی میان این دو مفهوم، بهره گیری از رویکرد منظرین در برنامه ریزی و توسعه زیرساخت های شهری، با توجه به پیوند چندوجهی منظر با حوزه های مختلف ابژکتیو و سوبژکتیو، یکی از راهکارهایی است که به ما اجازه عبور از صلبیت و تک بعدی بودن زیرساخت های شهری را می دهد.
تحلیلی بر تأثیر محیط های ساخته شده بر خلاقیت کودک (بررسی ویژگی های محیطی مؤثر بر خلاقیت کودک در مراکز کودک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت و ویژگی های تفکر خلاق از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده و از آنجا که شخصیت فرد از سنین کودکی شکل می گیرد، تمرکز پژوهشگران در مورد خلاقیت مرتبط با این مقطع سنی است. همچنین پژوهش ها حاکی از این است که محیط اطراف کودک نقش مهمی بر سلامت جسمانی، روانی و شکوفایی خلاقیت کودک بازی می کنند. در مطالعه حاضر با استفاده از روش تحقیق تحلیلی و کیفی در زمینه های روان شناسی محیط و طراحی معماری در مفاهیم خلاقیت و محیط های ساخته شده بر پرورش خلاقیت کودکان، همچنین ویژگی های محیطی مؤثر بر خلاقیت کودکان در مراکز کودک تهران مطالعه شده است. بدین منظور محتوای کیفی منابع و نظریات پژوهشگران مطرح در این زمینه، در جهت رسیدن به تفسیر و یافتن چهارچوبی برای ارزیابی ویژگی های محیطی مؤثر بر خلاقیت کودک، مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا، عوامل مؤثر بر خلاقیت کودک و ویژگی های محیطی شکل دهنده این عوامل تحلیل شد. سپس پنج مرکز کودک که با هدف پرورش خلاقیت فعالیت می کنند به طور تصادفی در شهر تهران انتخاب شدند و نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده، در بناهای این مراکز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش، با توجه به عوامل مؤثر در رفتار محیطی نشان می دهد، محیط با ویژگی هایی نظیر پیچیدگی، تحریک کنندگی، انعطاف پذیری، بازی سازی و ایجادکننده تعامل بین کودکان در افزایش خلاقیت کودکان مؤثر است. همچنین اگر محیط به گونه ای طراحی شود، که در آن اصول روان شناسی محیط در رابطه با خصوصیات جسمانی و روانی کودکان رعایت شود می تواند بستر مناسبی جهت شکوفایی خلاقیت کودکان فراهم آورد. محیط در این پژوهش محیط کالبدی، به صورت ساخته شده است که فضاهای باز و محیط های طبیعی را نیز شامل می شود.
تحلیل اثرات گسترش برنامه ریزی نشدة کلان شهرها بر محیط طبیعی پیرامون : رویکردی ویژه به منطقة کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله : شهرهای بزرگ یا کلان شهرها در جوامع بیشتر و کمتر توسعه یافته، به منظور بهره مندی از صرفه های ناشی از مقیاس تشکیل شده و در پی آن، با ایجاد پیوندهای فضایی- کارکردی با حوزه های پیرامون، منطقه های کلان شهری شکل می گیرند. این در حالی است که افزایش تمرکز و تشدید فعالیت ها (مسکونی و غیرمسکونی) در این منطقه های کلان شهری، همواره رابطة مستقیمی با افزایش صرفه های ناشی از مقیاس ندارد و آستانه های جمعیتی و اکولوژیکی، ظرفیت تمرکز و میزان گسترش آنها را تعیین می کنند. گذر برنامه ریزی نشده از این آستانه ها در بسیاری از منطقه های کلان شهری، منشأ شکل گیری و انباشت مشکلهای فضایی بسیار، به ویژه در عرصة محیط طبیعی شده است. در بسیاری از تجربه های جهانی به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته ای که دارای سیستم و سازوکار برنامه ریزی و مدیریت شهری کارآمد نیستند، گسترش کلان شهرها به سوی محیط های پیرامون، برنامه ریزی نشده است و اثرات آن بر محیط طبیعی، نه از پیش تدبیر شده است و نه اندیشیدن و تدبیر شیوه ها و راه های رویارویی با چنین مشکل هایی، در نظر گرفته شده است. چنین اغماض مهمی، به تولید و بازتولید مشکل های گسترده و پابرجایی چون اغتشاش فضایی (با توجه به تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سازمانی و کالبدی) و تشدید یا بازتولید مشکل های از پیش موجود، و موجب اتلاف منابع حیاتی جوامع و نیز اتلاف سرمایه هایی چون سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی یا طبیعی شده است و می شود. هدف: هدف این مقاله پرداختن به بحث عدم برنامه ریزی برای فضاهای شکل گرفته در اثر گسترش کلان شهرها در منطقه های کلان شهری و در فضای تحلیل مورد نظر این مقاله، یعنی منطقة کلانشهری تهران، و نیز اندیشیدن در مورد پیامدهای چنین گسترشی در فرایندهای برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان شهرها و منطقه های کلان شهری است؛ با این مقصود که بتوان با تولید و بازتولید مشکل های گسترده و پابرجا در این زمینه رویارویی کرد. بر پایة تحلیل اثرات گسترش برنامه ریزی نشدة منطقة کلان شهری تهران بر محیط طبیعی پیرامون آن است که می توان به تولید پیشنهادهایی (در سطوح راهبردی و عملیاتی یا تاکتیکی) با ماهیت دوگانة محتوایی و روندکاری به منظور سیاست گذاری و استقرار رهیافت و سازوکاری تدبیرشده برای برنامه-ریزی و مدیریت چنین منطقه هایی پرداخت. روش تحقیق : به منظور شناسایی و تحلیل تغییرات ناخواسته و منفی ایجاد شده در محیط طبیعی، ناشی از گسترش برنامه ریزی نشده در منطقة کلان شهری تهران، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در این مقاله روش کاری متشکل از فرایندی سه مرحله ای اختیار شده است. در مرحلة نخست پایه های نظری مرتبط با موضوع بازبینی و تجربه های جهانی جوامع بیشتر و کمتر توسعه یافته مورد مقایسه قرار می گیرند. در مرحلة دوم روش های ارزیابی اثرات زیست محیطی بازبینی می شود. و در مرحلة سوم، به کمک اصول راهنمای به دست آمده، اثرات گسترش منطقة کلان شهری تهران بر محیط طبیعی پیرامون آن، مورد شناسایی و تحلیل قرار می گیرند. دستاورد : دستاورد اصلی این مقاله، تحلیل اثرات منفی گسترش برنامه ریزی نشده در منطقة کلان شهری تهران و بر پایة چنین تحلیل هایی، تأکید بر بایستگی استقرار سازوکار تدبیرشدة برنامه ریزی، سیاست گذاری، و مدیریت منطقه های کلان شهری، به ویژه در فضای تحلیل مورد نظر این مقاله است تا از طریق استقرار چنین سازوکاری، زمینه ای برای کاهش یافتن، گشوده شدن و پیشگیری از تشدید و بازتولید مشکل ها فراهم شود.
تبیین و اولویت سنجی ابعاد تأثیرگذار جهت تحقق نوسازی مشارکتی در بافت فرسوده شهری (نمونه موردی : محله شهید خوب بخت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طولانی شدن فرایند اجرا که به موجب شروع فرایند اقدام با تأمین زیرساخت های آن بوده، غالباً سبب نارضایتی تدریجی ساکنین از نوسازی بافت محل سکونتشان شده و بدین دلیل که هیچ آگاهی و مشارکتی نیز در آن نداشته اند، حمایت خود را از نوسازی حذف کرده و همکاری های لازم را مبذول نمی دارند. این امر سبب شکست یا طولانی تر شدن بسیاری از طرح های نوسازی و نیز عدم تحقق طرح های بعدی شده است. تحقیق حاضر با هدف اولویت سنجی مداخله در بافت فرسوده به منظور مشارکت حداکثری مردم و افزایش رضایت آنان از فرایند اقدام در بافت فرسوده صورت گرفته است. در این تحقیق که توصیفی - تحلیلی است، با شرح و بسط دو مفهوم بافت فرسوده و مشارکت، مدل تحلیلی پژوهش با روش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای تدوین شد. سپس با استفاده از مشاهدات میدانی، پرسشنامه بسته و باز و مصاحبه های اکتشافی به بررسی ابعادی از مدل تحلیلی پرداخته شده است که در فرآیند نوسازی، بیشترین تأثیر را بر مشارکت ساکنین در نوسازی بافت فرسوده دارند. پس از بررسی روایی پرسشنامه از طریق سنجش روایی محتوایی و همچنین سنجش پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ1 و از طریق آزمون بارتلت2 و شاخص KMO3 در سطح بالایی (85/0) مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تعیین حجم نمونه موردی پرسشنامه نیز از جدول گرجسی و مورگان4 استفاده شده و در نتیجه با توجه به جمعیت ساکنین محله 386 نفر به صورت توزیع تصادفی، مخاطب پژوهش قرارگرفته اند. در نهایت پس از بررسی و تحلیل پرسشنامه به روش نظریه داده بنیان، نتایج نشان دهنده آن هستند که به منظور آغاز فرآیند تدوین، طرح و اجرای مداخله در بافت های فرسوده شهری به شیوه مشارکتی اولویت با بعد اجتماعی و سپس زیرساختی، کالبدی و کاربری های مورد نیاز محله است و اقداماتی جهت تحقق این امر پیشنهاد شده است.
بازشناسی شهرسازی و معماری اسلامی ایران با رویکردتئوری آشوب و قانون فازی (مطالعه موردی : شهر یزد، میبد، تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگرش به شهر های اسلامی در دوره های مختلف زمانی از اوایل اسلام تا اوایل دوره قاجار همواره متوجه می شویم پویایی1 فضا در شهر های گذشته مسلمانان، تفاوت اصلی آنها با فضای شهری دوره های قبل از اسلام و معاصر در ایران بوده که از طریق پیچید گی سازمان یافته حاصل شده، این پیچیدگی در یک سیستم باز اتفاق افتاده و اجزای آن (فراکتال ها) با یک منطقی در طی زمان های متمادی تکامل و رشد یافته، منجر به توسعه درونی در یک سیستم شهری شده اند که نظمی پنهان را در فضای آشوب شهری به همراه داشته اند. در بافت شهری گذشته ، نظمی پنهان در فضای شهری، توسعه شهر را در حریمی مشخص سامان می داده و مشارکت های مردمی در تحقق این مهم نقش اصلی ایفا کرده است. همین موضوع از محوری ترین مباحث پایداری شهری است. این پژوهش سعی دارد با مطالعات اسنادی و تطبیقی ، با رویکرد تئوری آشوب2(هندسه فراکتال، منطق فازی و فضای آشوب)، به عنوان یک تئوری سیستمیک، عوامل پویایی و پیچیدگی3، غیر خطی بودن، نظم پنهان و خودسازماندهی فضایی را -که از مشخصات یک فضای آشوب در یک سیستم زنده است- در هنجارهای شهری و معماری گذشته اسلامی از جمله قوانین خصوصی گرایی و دولتی و قوانین موروثی اسلامی بررسی کند تا با دستیابی به تعاریف مشخصی از انسجام و پیچیدگی، نظم پنهانی موجود در شهر های کهن، عدم یکپارچگی و نا هماهنگی شهر های معاصر را که در حریمی نامشخص رشد می یابند را بازشناسی کرده، درنهایت در راستای تحقق پایداری شهری و معماری، عامل رشد درون زا که ناشی از فرهنگ و جهان بینی ایرانی- اسلامی بوده و خود سازماندهی حاصله از مشارکت های مردم در تمام جنبه های زندگی شهری را که در یک سیستم زنده به فعالیت می پرداختند را به جای تخصص گرایی معرفی می کند.
مقایسه تطبیقی جایگاه مبحث انرژی در سیستم برنامه ریزی شهری آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توجه به کنترل مصرف انرژی در مقیاس های متفاوت از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و نگاه جامع تر به برنامه ریزی شهری می تواند در راه رسیدن به این هدف بسیار مؤثر باشد. کشور آلمان به عنوان یکی از کشورهای موفق در زمینه بهینه سازی مصرف انرژی در مقیاس معماری و شهرسازی در جهان مطرح است. شناسایی اصول سازمانی و کاربردی این کشور در مقیاس برنامه ریزی شهری می تواند راهگشای مناسبی برای فعالیت های مشابه در کشور ایران باشد. به منظور دستیابی به نتیجه مناسب، ضرورت دارد مشکلات و نقاط ضعف بهینه سازی مصرف انرژی در ایران مورد ارزیابی قرار گیرد. روش مورد استفاده در این پژوهش مقایسه تطبیقی در بررسی نمونه موردی است. در این روش از ابزار مطالعه منابع کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات از منابع معتبر اینترنتی استفاده شده است. پس از جمع آوری اطلاعات و بررسی نمونه های مشابه، ساختار برنامه ریزی شهری در دو کشور آلمان و ایران معرفی شده است. در یک مقایسه تطبیقی علل عدم موفقیت این ساختار در ایران بیان می شود و نظریه های پژوهش تدوین می شوند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که تفاوت های اصلی برنامه ریزی شهری در ایران و آلمان را در می توان از یک سو در ساختار برنامه ریزی شهری و مشارکت سازمان های مردم نهاد، و از سوی دیگر فقدان مباحث مربوط به مصرف بهینه انرژی در اسناد تهیه طرح های شهری بررسی کرد. همچنین در مقیاس جامع و کلان برنامه ریزی انرژی، می توان عدم وجود یک برنامه جامع جهت هماهنگی کلیه نهادهای متولی انرژی در ایران را یکی از دلایل ناکارآمدی فعالیت های مرتبط با برنامه ریزی انرژی دانست. با بررسی این موارد ضمن معرفی چارچوبی برای تقویت ابعاد بهینه سازی مصرف انرژی در ایران، سعی بر این بوده تا در جهت رفع نواقص، سازمان دهی بهتر و تصمیم سازی مناسب در ساختار برنامه ریزی شهری کشور گام برداشته شده و زمینه لازم برای پژوهش های آتی فراهم شود. به همین منظور چارچوبی برای ادامه پژوهش در حوزه شهرسازی و انرژی با تأکید بر تجارب کشور آلمان ارایه شده که می توان آن را برای مطالعه تجارب سایر کشورهای پیشرو در امر بهینه سازی مصرف انرژی نیز به کار برد.
معرفی اسناد هدایت طراحی شهری الگوی رشد هوشمند و کاربست آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رشد روزافزون شهرنشینی و شهرگرایی مشکلات عدیده ای را برای شهرنشینان به همراه داشته است. همزمان با بروز این مشکلات، تفکر توسعه پایدار شهری و هماهنگ با آن رویکردهای خاصی همچون نوشهرگرایی و رشد هوشمند پدید آمد که با اصول مورد توجه خود به شهرها حیات تازه ای بخشیدند. رویکرد رشد هوشمند به عنوان رویکردی نوین در مباحث برنامه ریزی و طراحی شهری، با ارایه راهکارها و سیاست هایی سعی در خلق فضاهای مطلوب شهری و رسیدن به حداکثر کیفیت های شهری دارد. رشد هوشمند را می توان ناظر بر طراحی منطقه ای، طراحی شهری، طراحی فیزیکی، معماری، طراحی منظر و طراحی محیطی دانست که نشان دهندة تأثیرگذاری آن در آینده اجتماعات انسانی است. در شرایطی که مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار حیاتی و مورد توجه بودند این جنبش توجه خود را معطوف به طراحی کرد با این عقیده که طراحی می تواند نقش مهمی در حل کردن مسایلی داشته باشد که دولت نمی تواند تنها با پول و برنامه آنها را حل کند. در کشور ایران در چند سال اخیر توجه به برنامه ریزی طراحی محور در فرایند تهیه طرح های توسعه شهری از جمله طرح های ساختاری-راهبردی و طرح توسعه راهبردی شهری مطرح شده است. با این وجود ضرورت به کارگیری و کاربست اسناد هدایت طراحی شهری مکان محور در فرایند تهیه و اجرای این طرح ها و توجه به هر دو بعد فرم و عملکرد در جهت بازگردانیدن حیات شهری به پهنه های شهری احساس می شود. هدف از تدوین این مقاله بازشناسی رسالت رویکرد رشد هوشمند در طراحی شهری، معرفی اسناد هدایت طراحی شهری این رویکرد و بیان ویژگی ها و ساختار هریک از آنها و چگونگی کاربست این اسناد در طرح های توسعه شهری ایران است. بدین منظور این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استدلالی به کنکاش پیرامون اسناد هدایت طراحی شهری رشد هوشمند و تبیین آنها و از سوی دیگر بررسی اسناد هدایت طرح های توسعه شهری در ایران و ارایه پیشنهاداتی جهت استفاده از این الگو در ایران پرداخته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد ، این اسناد عموماً به منظور تسهیل برنامه ریزی و طراحی جامعه شهری یا هرگونه دسته بندی فضا، بنا، خیابان تدوین شده و وسیله ای برای رسیدن به کنترل مناسب توسعه شهری پایدار و طراحی شهری فشرده با حداکثر کیفیت محیط شهری هستند. از آنجایی که الگوی رشد هوشمند اصول و راهکارهایی را در سطوح مختلف جغرافیایی (منطقه، محله-واحد همسایگی و بلوک شهری- خیابان و ساختمان) پیشنهاد می دهد ، می توان نتیجه گرفت اسناد هدایتگر این رویکرد اسناد ""مکان محور"" است. استفاده از این اسناد در طرح های توسعه شهری ایران می تواند زمینه را برای تحقق چشم انداز توسعه شهری پایدار شهرها از یکسو و توجه به هر دو بعد فرم و عملکرد در تمامی اجزاء کالبدی شهرها محقق کند.
بررسی وجوه مختلف معنای مکان از دید معماران و غیر معماران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بحث پیرامون مفاهیم مختلف مرتبط با مکان و چگونگی تجربه آن توسط استفاده کنندگان، از مباحث مهم مطرح در معماری و شهرسازی به ویژه در حوزه علوم رفتاری است. در این راستا یکی از مهم ترین مفاهیم مرتبط با حوزه مذکور به ویژه در مباحث روان شناسی محیط، مفهوم معنای مکان است. با شناخت معانی مختلف مکان و روند شکل گیری آن و نیز پارامترهای تأثیرگذار بر ادراک آن توسط افراد، می توان به خلق محیطی مطلوب دست یافت که هدف اصلی معماری و شهرسازی است. هدف کلی پژوهش حاضر، استخراج و سنجش عناصر مؤثر بر ادراک معانی مکان از منظر معماران و غیر معماران و بررسی تفاوت آن از طریق تجزیه و تحلیل روایت مکان است که با مطالعه موردی بر روی دو ترمینال اصلی شهر اصفهان انجام گرفته است. برای نیل به این هدف، با استفاده از شیوه پرسشنامه باز و بسته و نیز مصاحبه های عمیق از افراد در محیط ترمینال ها، دو مفهوم ""محتوای تفکر"" و ""شیوه تفکر"" به تفکیک برای افراد معمار و غیر معمار شرکت کننده در پژوهش استخراج و مورد مقایسه قرار گرفت. تعداد جامعه آماری شامل 174 نفر بود که از این تعداد 100 نفر غیر معمار و 74 نفر معمار بودند. نتایج حاکی از آن است که هم معماران و هم غیر معماران، عوامل فردی را در شکل گیری معنا بسیار مؤثر می دانند با این حال، غیرمعماران، عوامل فردی را بیشتر در حوزه نیازهای فردی خود و میزان رضایت از تأمین این نیازها با توجه به امکانات موجود در محیط می دانند، این در حالی است که معماران، عوامل فردی را در قالب شناخت الگوهای رفتاری و نیز موقعیت و کیفیت عملکردهای موجود در محیط بیان می کنند. در ارتباط با شیوه تفکر، این پژوهش نشان می دهد که غیر معماران تفکری احساسی، تجربی یا نسبی گرا نسبت به مکان ها و معانی موجود در آنها دارند، در حالی که معماران بیشتر تفکری انتزاعی- مفهومی در ادراک معانی مکان دارند.