مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسایل زمانه ما، درآویختن با شتاب مهارناپذیر زمان است؛ آثار معماری آوانگارد، که خود محصولی از تحولات سریع زمینه ها، نیازها و مقتضیات زمانی- مکانی هر دوره اند، نقطه عطفی در تحولات تاریخ معماری و انتقال سبک محسوب می شوند. تاریخ هنر و معماری معاصر، بسیاری از دگرگونی های خود را، مرهون نگاه آوانگاردیسم بوده است. بنابراین، چگونگیِ نقد و ارزیابی این آثار، نسبت به آن دسته از آثار معماری که دنباله روی قراردادهای رایج جامعه هستند موضوع حساس تر و پراهمیت تری تلقی می شود. می توان اذعان داشت که در بسیاری موارد، نقد و ارزیابی این آثار با اختلافات و چالش های زیادی همراه بوده است. بنابراین، پرسش هایی که این پژوهش با آن آغاز می شود عبارتند از : «بایسته های نقد صحیح اثر معماری آوانگارد کدامند؟» و «عنصر زمان و مکان چگونه بر نقد اثر آوانگارد مؤثر است؟». این پژوهش، ماهیتاً کاربردی، با رویکردی تفسیرگرا، به شیوه ای تحلیلی- تفسیری است؛ با استنتاج منطقی، به تحلیل و واکاوی چگونگیِ نقد و ارزیابی آثار معماری آوانگارد، مبتنی بر نظریه های «بازی های زبانی» 2، «نشانه شناسی فرهنگی»، «نشانه شناسی پساساختارگرا» و «رفتاربودن نقد» می پردازد که چهارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهند. سپس، به عنوان شواهد تاریخی، نمونه هایی از نقد آثار معماری آوانگارد در تاریخ معماری ارایه می شود که می تواند «شاهد» و «مؤیدی» بر درستی پاسخ به پرسش های تحقیق باشد. یافته های تحقیق، حاکی از این است که نقد و ارزیابی آثار آوانگارد، از ویژگی «نسبی»، «مقیّد به زمان» و حتی «مقیّد به مکان» برخوردار است و نتیجه ارزیابی این آثار بسیار وابسته به زمان و مکان است. به منظور داشتن نقدی منصفانه تر، وجود تناسب بین اثر معماری آوانگارد و شیوه خوانش آن امری مطلوب به نظر می رسد منتقد معماری باید بدان آگاه باشد. درنهایت نتیجه گیری می شود که اگر هدف از نقد معماری، ایجاد تغییر، و فراهم آوردن زمینه های یک حرکت رو به جلو در تاریخ معماری باشد، معیارهای از پیش تعیین شده، انتخاب چندان مناسب، کارآ و منصفانه ای برای ارزیابی یک اثر آوانگارد نیستند و بنابراین، در زمان خلق اثر آوانگارد، نتیجه ای بر نقد آن اثر، مبتنی بر رویکردهایی که قوانین و معیارهای از پیش تعیین شده دارند مانند نقد اثبات گرایانه و نقد ساختارگرایانه، مترتب نیست.
حمام های سنتی؛ حافظ سلامت، عامل درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بناهای تاریخی و عام المنفعه ایران بخشی افتخارآمیز از هنر معماری ایران و نیز زبان گویایی از فرهنگ غنی ایرانی حاکم بر آن هستند؛ یکی از این بناها حمام های سنتی است. حمام ها یکی از زیباترین، مردم وارترین، فنی ترین و متنوع ترین فضاها هستند که متأسفانه در کتب و مقالات ارایه شده پیرامون حمام، بیشتر جنبه اجتماعی و فرهنگی آن موردتوجه بوده و جنبه بهداشتی- درمانی آن و رابطه کالبد بنا با انسان کمتر موردتوجه قرارگرفته است. بنابراین هدف پژوهش این است که با رجوع به متون طب سنتی ایران به رابطه عناصر و اندام های حمام با سلامتی انسان و شکل گیری حمام درگرو تعادل ارکان اربعه (آب، باد، خاک و آتش)، مزاج و اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، دم) بپردازد. طرح اصلی پژوهش بر این اساس شکل می گیرد که تأثیرپذیری شکل، ساختار و عناصر حمام های سنتی از انسان و تأثیرگذاری فاکتورهای طراحی حمام بر انسان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تحقیق با این نظریه که نظام سلسله مراتبی در حمام از دستورات خاص طبی پیروی کرده، در پی بررسی این فرضیه است که معماری حمام های سنتی در راستای دو شاخه طب جسمانی و روحانی شکل گرفته که علاوه بر انطباق با ارکان و امزجه، در راستای تعادل اخلاط و ارواح انسان طراحی می شده است. این نشان دهنده ارتباط بین معماران و طبیبان است. این تحقیق در راستای بررسی فرضیه بر پایه روشی توصیفی و تحلیلی و با شهادت بر اینکه معماری به مثابه مکان زندگی انسان و امتداد وجودی اوست، با نگاهی به سلامتی او، کیفیت معماری را تبیین می کند. نتایج پژوهش بر این نکته صحه می گذارد که بین شکل و ساختار و عناصر حمام های سنتی و انسان رابطه دوسویه وجود داشته است. هدف این رابطه ایجاد محیطی متناسب با طبیعت انسان برای سلامتی جسم، روح و روان است و آن را می توان با بررسی معماری حمام های سنتی و استناد به مطالب ذکرشده در کتب طب سنتی ایران مشاهده کرد.
منظر فرهنگی باغستان سنتی قزوین : بررسی مفاهیم پایه و تحلیل عناصر و خصیصه ها در حوزة کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظر فرهنگی مفاهیم مختلفی را در تعامل انسان با محیط زیست، تداوم تاریخی، مظاهر فرهنگی و سنت های بومی منتقل می کند. واژة فرهنگ در تعاریف پایه بیان کنندة رابطة مردم با محیط به منظور آبادانی و حضور ارزش های ملموس و غیر ملموس بوده و وجه مشترک میان مفهوم منظر و دارایی های فرهنگی است. هدف از این مقاله بررسی یکی از آثار ثبت شدة میراث فرهنگی یعنی باغستان سنتی قزوین با رویکرد منظر فرهنگی است. فرضیة پژوهش طرح مفاهیم مشترک منظر فرهنگی و باغستان یعنی تعامل خردمندانة مردم با محیط طبیعی و مدیریت هوشمندانة آب برای امرار معاش در طول تاریخ است که بر پایة تعاریف پایه و مراجع جهانی تبیین می شود. برای اثبات این فرضیه شواهد موجود از رابطة میان انسان و محیط در باغستان تحلیل می شود. به طور مثال باغستان به روش کشت مختلط به شیوة غرقابی در فصل بهار توانسته است موانع محیطی همانند سیلاب رودخانه های فصلی را به منابع جهت آبیاری تبدیل کند و با گونه های درختان بومی مقاوم در برابر اقلیم سخت در طول تاریخ محصولات با ارزشی همانند پسته و بادام، انگور و زردآلو تولید کند. دو خصوصیت بارز باغستان سنتی قزوین یعنی تداوم تاریخی و بروز خصوصیات بوم شناختی فرضیة پژوهش را تقویت می کنند. بدین ترتیب در دسته بندی های ارایه شده در مراجع جهانی باغستان زیر مجموعة منظر متداوم یا منظر بومی تاریخی قرار می گیرد. سهم اصلی پژوهش تحلیل خصیصه ها و عناصر منظر فرهنگی باغستان با کمک مراجع جهانی همانند مرکز میراث جهانی یا بنگاه بوستان های ملی است. این عناصر به شکل چند جانبه در سه دستة کلی طبیعی، پوشش گیاهی و سیستم های اکولوژیکی، مصنوع شامل سازماندهی فضایی، مسیرهای حرکت، سیستم های آبیاری، و ساختارها و اشیا و خصیصه های انسانی و مدیریتی، شواهدی برای رابطة مستقیم میان مردم و بستر طبیعی باغستان ارایه داده و به هم پیوستگی هوشمندانه ای را میان یکدیگر به نمایش می گذارند. به عنوان مقاله ای در حوزة معماری این پژوهش عناصر محیط مصنوع را با جزییات بیشتری ارایه کرده است. در نتیجه گیری بر لزوم حفاظت از باغستان سنتی قزوین با رویکرد منظر فرهنگی به شکل نگهداری از کلیة عناصر شاکلة به هم پیوسته و همچنین ضرورت نظارت دراز مدت بر سلامت عناصر معرفی شده در این مقاله تأکید شده است. این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ نحوة گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی- تحلیلی محسوب شده و به لحاظ نوع داده ها از نوع کیفی است.
رویکردهای بازنمایانه در طراحی گرافیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس گرافیک برمبنای ارتباط آسان با مخاطب دریک فرآیند خلاقانه و تأثیرگذار است. شاخه های متنوعی چون صفحه آرایی، طراحی نشانه، تصویرسازی، بسته بندی کالاهای تجاری و فرهنگی، طراحی صفحات وب، بخشی از عملکرد طراحی گرافیک است که برای ایفای سه کارکرد عمدة آن یعنی، اطلاع رسانی و آموزش، معرفی و هویت نمایی، عرضه و تبلیغات به کار گرفته می شوند. هرکدام از این کارکردها به گونه ای خاص در ارتباط با مخاطب نقش آفرینی می کنند. گرافیک هم به مانند دیگر رسانه های بصری پیام های خود را به سه شیوة بیانی، چون بازنمایی یا شبیه سازی طبیعت، انتزاعی ونمادین، ارسال می کند. ازآنجاکه شیوة انتقال پیام ها بسته به نوع اثر گرافیک و محتوی آن متفاوت است، مقاة حاضر، پژوهشی است پیرامون کاربرد بیان بازنمایی و چرایی استفاده از آن در آثار گرافیک. موضوع این مقاله شناخت بیان بازنمایی، انواع و نقش آن در آثار گرافیک است. هدف این مقاله، شناخت چند و چون شیوه های ارتباط و نقش آنها در آثار ارتباط تصویری به منظور آشنایی بیشتر علاقه مندان و دانشجویان این رشته است. این پژوهش از جهتی که مفهوم بازنمایی و نسبت آن با خلاقیت، ارتباط و همچنین کپی یا نسخه برداری را که در تعریف بازنمایی آمده را معلوم می کند، مهم و ضروری است. سؤالات این مقاله بدین شرح است : بازنمایی در گرافیک از چه جنبه هایی مطرح است؟ هدف از آن چیست؟ نمایش و بروز آن در گرافیک چگونه است؟ تحقیق حاضر، کاربردی است که با رویکردی کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی به بیان نتیجه می پردازد. شواهد این مقاله برگرفته از منابع کتابخانه ای و آثار گرافیکی منتشر شده است. یافته های مقاله نشان دهندة آن است که باورپذیری، معرفی، ارتباط سر راست و مستقیم، جلب توجه و اعتماد، اقناع، هدایت و راهنمایی، مسیریابی، در غالب عملکردهای سه گانه گرافیک چون هویت نمایی اطلاع رسانی و تبلیغات از دلایل عمدة بازنمایی در طراحی گرافیک است.
بررسی تطبیقی معماری دینی در مسیحیت و اسلام با نقد نظریات تیتوس بورکهارت (مطالعه موردی : اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل تکثر در شیوه بیان سلایق مختلف در ادیان الهی، لزوم دستیابی به زبان مشترک، با رویکرد همپارچگی اقوام، احساس می گردد. واکاوی این مشترکات، بر همگرایی مذهبی - قومی این ادیان موثر خواهد بود و هنر، مستمسکی مناسب برای ایجاد این زبان مشترک است. ساختار کالبدی بناهای نیایشی بسیار متأثر از نوع آیین عبادیی است که در آن ها برگزار می گردد؛ بنابراین تنوع ادیان به تنوع معماریِ بناهای مقدس، منتهی می گردد و وجود عناصر مشابه در معماری ادیان مختلف می تواند موجد زبان مشترک در هنر مقدس برای احتراز از تکثر سلایق، در نتیجه نیل به ایجاد زبان هنری واحد باشد. هدف از ارائه این مقاله جستجوی مشترکات معماری بناهای نیایشی ادیان مسیحیت (ارامنه) و نیز اسلام در ایران عصر صفوی بوده و تحقیق حاضر در پی پاسخ به این سوال بر آمده است که: با توجه به نظریات تیتوس بورکهارت پیرامون خصایص هنری ادیان مسیحیت و اسلام که بر پایه قوانین دینی بنیان نهاده شده است، کلیساهای ارامنه و مساجدِ مسلمانان در بازه زمانی صفویه در اصفهان، از نظر کالبدی دارای چه مشابهت ها و تفرق هایی هستند؟ مطابق یافته های تحقیق تفاوت های ماهوی و وجود تفرقات موجود در قوانین ادیان فوق که منجر به ساخت بناهایی نیایشی با سازماندهی های داخلی متفاوت از یکدیگر شده است، مانعی برای انعطاف پذیری کالبد بنا و نیز تأثیر پذیری آن از معماری مذهبی غالب ایجاد نکرده است. بنابراین می توان به تأثیر و تأثر معماری این ادیان در پهنه جغرافیایی و تاریخی مشترک، بر یکدیگر و به تبع آن تأثیرگذاری غیر قابل انکار معماری صفویه و پس از آن، بر معماری ارامنه اصفهان که موجد کلیساهایی با ساختار ایرانی- اسلامی با استفاده از معماری مسیحی- ارمنی بوده است، اشاره نمود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
شناخت مؤلفة پارالاکس و ریشه یابی آن در فلسفة طراحی استیون هال (نمونة موردی : موزة هلسینکی، اکتشافات درون و تسراکت زمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی تفکر انسان- محوری دکارتی، انسان و جهان پیش روی او به دو مستقل جدا از هم تقسیم شدند که با برجستگی فاز بصری محیط های امروزی، این جدایی بیشتر شد. پدیدارشناسان بسیاری از جمله هایدگر و هوسرل در پی زدودن این فاصله بودند، در این راستا موریس مرلوپونتی با مطرح کردن ادراک تنانه، حضور تن را شرط ابتدایی رسیدن فضا به منصة ظهور معرفی کرد که هال نیز در راستای تأثیرگیری از وی و ترجمة پدیدارشناسی مرلوپونتی در معماری، مفهوم پارالاکس (پارالاکس از لحاظ لغوی به معنای حالتی است که در نتیجة تغییر زاویة دید و موقعیت نگاه به ابژه ایجاد شده و فضا را در نتیجة تغییر زاویة بیننده تعریف می کند، این امر زمانی اتفاق می افتد که محورهای حرکتی بعد افقی را ترک کنند) را مطرح می کند و ادراک فضایی را در گرو شکستن پرسپکتیو و ایجاد حرکت در ابعاد عمودی و مورب و یا به تعبیری اضافِ بعد زمان به فضا می داند. هدف این پژوهش شناخت پارالاکس و شاخص های طراحی آن در افزایش غنای ادراک محیط است که در راستای آن پرسش اصلی تحقیق بدین صورت مطرح می شود : ارتباط بین پارالاکس و ادراک تنانه در معماری استیون هال چگونه است؟ این تحقیق با راهبرد تحقیق کیفی است و با رویکرد تفسیرگرایی، چارچوب فلسفی پدیدارشناسی و با بهره گیری از مدل تحقیق تلخیص شده از مبانی نظری، همچنین با کمک تحلیل نمونه های موردی نظیر موزة هلسینکی، اکتشافات درون و تسراکت زمان که جزء پروژه های مطرح استیون هال در زمینة توازن فضا و زمان است، سعی در شناخت پارالاکس و شاخص های طراحی آن و ارتباط آن با ادراک تنانه دارد. حرکت های عمودی و مایل در فضا با شکستن سطوح افقی یکنواخت و ایجاد سیّالیت ادراک با توالی و ترکیب دیدهای متنوع فضایی و اضافه کردن بعد زمان در فضا از شاخص های به دست آمده تحت ایده پارالاکس در فضای معماری، هستند. مؤلفة پارالاکس زمینة ادراک تنانه را فراهم می آورد.