معرفى کتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
عرفان اسلامى با فرهنگ و باور مذهبى ما ایرانیان به گونه اى درهم آمیخته است که شناخت هر یک بدون در نظر گرفتن دیگرى غیر ممکن است و در این زمینه پژوهشگران آثار متعددى تألیف کرده اند, اما بیشتر پژوهش ها درباره عرفان اسلامى اهل سنت بوده و کمتر به عرفان شیعى پرداخته شده است; در صورتى که شناخت عرفان اسلامى بدون در نظر گرفتن عرفان شیعى کارى مشکل است. بنابراین بر ماست که ضمن تحلیل درباره آثار گرانمایه عارفان شیعى از آغاز تاکنون آنها را به جامعه فرهنگ و ادب معرفى کنیم.
کتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار, یکى از آثار برجسته عرفان شیعى است که تاکنون درباره آن تحقیقى انجام نگرفته است. از این کتاب سه نسخه خطى در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران, کتابخانه مجلس شوراى اسلامى و کتابخانه خانقاه احمدى تهران (حسینیه احمدى) و یک نسخه چاپ سنگى در کتابخانه خانقاه احمدى شیراز موجود است.
نگارنده این کتاب را با توجه به نسخه هاى موجود تصحیح و شرح کرده که مقدمات چاپ و انتشار آن فراهم شده است.
مؤلف
مؤلف کتاب میرزا ابوالقاسم الحسینى الشریفى الذهبى معروف به (میرزا بابا) و متخلص به (راز) است. او در سال 1215 ق در شیرا ز محلّه بازار مرغ نزدیک در شمالى مسجد جامع عتیق به دنیا آمد و تمام عمر خود را در آنجا سپرى کرد. وى از عرفاى بزرگ شیعى عصر قاجار و سى و پنجمین قطب سلسله ذهبیه کبرویه است. میرزا بابا 51 اثر منظوم و منثور به زبان عربى و فارسى دارد.
راز شیرازى در سال 1286 در هنگام بازگشت از مشهد مقدس به شیراز در مورچه خورت اصفهان به علت شیوع وبا دار فانى را وداع گفت و جنازه وى در حرم مطهر امام رضا(ع) در صحن نو فتحعلى شاهى که از ایوان طلا داخل مى شوند, به خاک سپرده شد.
نام کتاب
نام اولیه کتاب(شرایط الطریقه و معارف الحقیقه) بوده است که مؤلف بعد از نوشتن چند برگ, با الهام, نام آن را به قوائم الانوار و طوالع الاسرار تغییر مى دهد. وى مى گوید: پس اى سالک سبیل الهى, بدان که از محاسن این رساله شریف آن است که در اول رساله نام گذاردم آن را از جانب خود به شرایط الطریقه و معارف الحقیقه و پس از نوشتن چند برگ آن باطناً از سروش غیبى مأمور شدم که نام گذارم آن را به قوائم الانوار و طوالع الاسرار).1
اهمیت کتاب
کتاب قوائم الانوار یکى از آثار برجسته عرفان شیعى و مشتمل بر دستورهاى سیر وسلوک عرفان شیعى براى سالکان طریق الهى است. فرزند مؤلف میرزا جلال الدین ملقب به مجد الاشراف (1243ـ1331ق) مى گوید:
(مى بباید دانست که این کمالات انسانیه معروفیه یعنى قوائم نوریه و طوالع سریه نمى شود به جهت سلاک الهیه بالتمام, مگر آنکه شرایط چهارده گانه مسطوره در این کتاب مستطاب (قوائم الانوار) به جهت سالک متحقق گردد بالتّمام).
سال تألیف
راز شیرازى کتاب قوائم الانوار را در سال 1282ق تألیف کرده است. وى در این باره مى گوید:
(تا حال که عشر آخر از شهر شعبان المعظم سنه 1282 مى باشد, جمعى به نعمت سعادت سلوک در طریق توحید و ولایت مستعد شده اند).
انگیزه تألیف
مؤلف کتاب قوائم الانوار در سفرى که به مشهد مقدس مى کند, در بازگشت از سفر, در تهران با جمعى از سالکان و بزرگان طریق الهى در مجلسى ملاقات مى کند. در این مجلس به خواهش یکى از آنان, وى درصدد نوشتن این کتاب بر مى آید:
(چون طلاب و سلاک این سامان بالمرّه از طریق سلوک فى سبیل اللّه و شناسایى مراتب و مدارج باطنیه عارى و بى خبر یافتم, به خواهش بعضى از اجله سادات و اعاظم اهل سلوک المسمى به میرزا محمد حسین و الملقب به دبیر الملک درصدد شرح این مختصر رساله موجزه که مشتمل بر معارف ضروریه سلاک و طلاب این دارالخلافه و غیرهم گردد).
نگاهى اجمالى به کتاب
راز شیرازى در بیان مطالب بعد از طرح موضوع و توضیح درباره آن, آیات متعددى از قرآن به عنوان سند ذکر مى کند و به نقل احادیث درباره آن موضوع مى پردازد, سپس ریاضات و مجاهدات سلوکى خود و دیگر عرفا را به عنوان شاهد ذکر مى کند. وى براى شرح مطالب خود از اشعار شاعران پارسى گو مثل حافظ, مولوى, سنایى, سعدى, شبسترى و به ویژه از مثنوى سبع المثانى نجیب الدین رضا جوهرى استفاده مى کند.
کتاب داراى یک مقدمه و سه شطر و یک خاتمه است. مؤلف در مقدمه, شرح حال سلوکى خود و ریاضت و مجاهداتش را بیان مى کند و بعد به معرفى عوالم خمسه الهیه و هیکل انسان و مراتب پنج گانه (بدن, نفس, عقل, روح و سرّ) و مطابقت آن با عوالم خمسه الهیه (لاهوت, جبروت, ملکوت, ملک و ناسوت) مى پردازد.
در شطر اول, درجات و نام هر یک از مقامات انسان را در مراحل سیر و سلوک بیان مى کند و در شطر دوم که در حقیقت متن اصلى کتاب است, چهارده شرط سیر و سلوک را بر اساس عرفان شیعى توضیح مى دهد. وى در این قسمت با آوردن ابیاتى از کتاب سبع المثانى نجیب الدین رضا جوهرى (1047 ـ 1094ق) مطالب خود را شرح مى دهد. چهارده شرط سیر و سلوک که در این شطر شرح شده است, عبارت اند از:
1. قابلیت ماده وجود سالک براى پذیرش سیر وسلوک;
2. دیده قلب مادر زاد;
3. احتراز و دورى از منکران جاهل و بدبختان غافل از حق;
4. ورع و تقوا;
5. ظلّ ولیّ کامل و شیخ واصل و دلیل الهى و مربى راه رفته راه دان;
6. پیروى کردن از رأى پیران کامل راه دان راه رفته در طریق الهى و پیروى کردن از چنین بزرگواران در راه حق تعالى ظاهراً و باطناً;
7. توبه و بازگشت به سوى حق تعالى;
8. ذکر لسانى روانى و ذکر مبارک خفى قلبى از لسان پیر کامل عشق الهى;
9. ترک مال و عزت دنیا به اختیار خود طالب سالک در طریق خداوندى;
10. نیت خالص قلبى سالک و صدق عقیدت بى شک و ریب;
11. داشتن منزل مراقبه;
12. عمل نمودن به اعمال صاحب شرع شریف(اسلام);
13. مجذوب شدن به جذبه الهیه;
14. فناى سالک در نور ولایت و وجهه مبارک صاحب سلسله ذهبیه که حضرت ثامن ا لائمه(ع) باشد.
به دلیل طولانى بودن چهارده شرط, مؤلف شرط سیزدهم و چهاردهم را در شطر سوم مى آورد و حقیقت عشق الهى و مراتب و مظاهر آن را در این دو شطر به طور مشروح توضیح مى دهد و قصیده عربى عشقیّه قطب الدین نیریزى, سى و دومین قطب سلسله ذهبیه (1100 ـ 1173ق), را در این بخش نقل مى کند و سپس خاتمه الکتاب را بعد از شرط چهاردهم مى آورد.
نثر
این کتاب در سال 1282 یعنى در دوره قاجار نوشته شده است. نثر این دوره بر ساده نویسى استوار است و از این رو, مؤلف نثرى سلیس و روان دارد, اما نویسنده به دلیل تسلط بر زبان عربى و موضوع کتاب, گاهى روش اصلى ساده نویسى را رها کرده است; زیرا از کلمات و عبارات عربى, آیات قرآنى, احادیث و اشعار عربى و فا رسى بهره فراوان برده است و به دلیل آوردن جملات دعایى عربى و القاب براى بزرگان دینى و عرفانى و استفاده از صنایع بدیعى مثل مترادف, مزدوج و تضاد, نثر کتاب به شکل مزین و مصنوع در آمده است.
مثال هایى از نثر ساده
( آن حضرت به دست مبارک کمربند مرا گرفته و بلند کرده و گذاردند در کمر آن کوه و فشردند به کوه).
(آن جناب (محمد هاشم درویش) در ایام عید روزى که به تفریح به سمت قبله شیراز تشریف برده به بقعه شاه داعى ا للّه).
نثر مصنوع رساله
1. استفاده از صنعت مزدوج: (مجمعى آراسته و محفلى پیراسته دیدم که ارباب هوش و فطانت و اصحاب استعداد و کیاست).
2. استفاده از آیات قرآن: راز شیرازى آیات قرآن را به سه صورت به کار برده است.
الف) مستقیم: مؤلف بعد از ذکر مطلب, آیه را به عنوان شاهد ذکر مى کند و با آن عباراتى مثل (کما قال عزّ من قائل) و (بقوله تعالى) مى آورد.
ب) حل و درج:مؤلف در بعضى موارد آیه را به صورت غیرمستقیم به کار برده و با استفاده از حروف ربط آیه را جزئى از عبارت قرار داده است. مثال: (و عالم ملک دنیا اسفل از تمام عوالم الهیه است که (ثم رَدَدْناه اسفل السافلین).
ج) ترکیب آیات: راز شیرازى گاهى قسمتى از یک آیه را با قسمتى از آیه دیگر ترکیب مى کند. این روش در کتب عرفانى قبل از راز شیرازى نیز مشاهده مى شود. از باب مثال, در کتاب کشف الاسرار (ج1, ص 7) آیه (کنتم خیر امة جعلناکم امة وسطاً) دو بخش دارد: آیه 110 آل عمران و آیه 143 بقره, همچنین در همین کتاب (ج3, ص 320) آیه (ثم محله الى بیت العتیق لیذوق و بال امره) با: آیه 24 حج و آیه 95 مائده ترکیب شده است.
مثال از کتاب قوائم الانوار: ( قل بفضل اللّه و رحمته فلیفرح المؤمنون) ترکیبى است از آیه 85 سوره یونس و آیه 4 سوره روم.
3. استفاده از احادیث: روش بهره گیرى از احادیث در این کتاب مثل آیات قرآنى به سه صورت مستقیم, غیر مستقیم (حل و درج) و درهم آمیختگى است.
الف) به صورت مستقیم: مؤلف همراه با حدیث نام یا منبع آن را ذکر مى کند. مثال: (بقوله (ص): کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین).
ب) به صورت حل و درج: مثال: (موقوف به وجود عترت طاهره مى باشد که انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى).
ج) آمیختگى احادیث با هم: مثل: (علماء امتى کانبیاء بنى اسرائیل بل افضل) که از دو قسمت تشکیل شده است: یک قسمت از حدیث (علماء أمتى أفضل من أنبیاء بنى إسرائیل) و قسمت دیگر از حدیث (علماء أمتى کأنبیاء بنى إسرائیل) است.
4. آوردن القاب و جملات و عبارات دعایى عربى: مثال: (صاحب السلسلة العلیة الرضویة الکبرویة المعروفیة الذهبیة على صاحبها الآلف الصلوة و السلام).
5. به کار بردن امثال عربى: مثال: (طابق النعل بالنعل و القذه بالقذه).
6. به کار بردن جملات و ترکیبات عربى که مى توانست براى آن عبارات فارسى بیاورد; مانند: ( از ریاضیات بالمرة ممنوع آمدم مع ذلک از کمال شوق), (این مطلب و مراتب در این رساله مرّة بعد اُخرى مى شود).
7. به کار بردن لغات عربى: درصد لغات عربى در این کتاب در بعضى موارد نسبت به لغات فارسى بیشتر شده مؤلف معمولاً لغات عربى شاذّ به کار برده است مثال: منجذب, متحتّم, ملطّخ.
8. تشبیهات و استعارات: مثال: (اما نفس انسان از عالم ملکوت الهیه است که, تعلق به فتیله بخارى روح حیوانى بدنى قلب صنوبرى دارد).
9. استفاده از اشعار عربى: راز شیرازى در شرح مطالب خود از اشعار عربى منسوب به امیرالمؤمنین (ع) و حضرت سجاد(ع) و قصیده عشقیه قطب الدین نیریزى بهره برده است. مثال:
دوائک فیک و ماتشعر
و دائک منک و ما تبصر …
انى لاکتم من علمى جواهره
کیلایرى الحق ذوالحهل فیفتتنا
10. استفاده از اشعار فارسى: راز شیرازى در تفسیر مطالب عرفانى خود از شاعران پارسى گو بهره فراوانى برده و به شکل بسیار زیبایى نظم و نثر را با هم آمیخته و هر یک از اشعار را مناسب با موضوع بحث خود انتخاب کرده است.
مؤلف به اشعار شاعرانى همچون: مولوى, حافظ, سعدى, عطار, شیخ محمود شبسترى, سنایى و به ویژه مثنوى سبع المثانى نجیب الدین رضا جوهرى توجه خاص داشته است. وى در استفاده از اشعار گاه در حین نقل, نام شاعر را نیز ذکر کرده است.
11. حکایت و نکته پردازى ها و روایات مذهبى و عرفانى: راز شیرازى در کتاب خود از سرگذشت بزرگان دینى و اهل تصوف به عنوان شاهد و تأکید در گفته هاى خود استفاده مى کند.
12. استفاده از سخنان بزرگان اهل تصوف و حکمت: مؤلف کتاب قوائم الانوار گاه از سخنان بزرگان به عنوان شاهد و تأیید مطالب خود بهره مى برد. مثال: (بزرگان اهل حکمت گفته اند: العالم خیال من خیالٍ).
ویژگى هاى صرفى و جمله بندى نثر قوائم الانوار
همان گونه که در قبل ذکر شد, نثر این کتاب ساده و منطبق با سبک ساده نویسى دوره قاجار است. اما گاه آمیخته با نثر مصنوع و مزین است. در این نثر ویژگى هایى وجود دارد که در بعضى موارد با آثار هم عصر خود مشترک است.
الف) خصوصیات صرفى
1ـ استعمال یاى استمرارى. مثال: (گودى بکندى و در آن نشستى).
2ـ جمع بستن جمع هاى مکسر عربى: (احوالات شیعیان, اخبارات).
3ـ به کار بردن فعل وصفى: (با مشک هاى بزرگ آب بر دوش, مدت ها ایستاده, استماع لحن صوت آن حضرت را مى کرد).
4ـ مطابقت صفت و موصوف از نظر جنس و عدد: (جمعیت کثیره, رساله عزیزه شریفه, درویشان مهاجران مذکورین).
5ـ به کار بردن مصدر در معنى صفت: (عاشق صدق)
6ـ به کار بردن فعل (آمد) در معنى (شد), (شروط چهارده گانه طریقت و حقیقت ذکر کرده آمد).
7ـ به کار بردن (البته) در معنى (هرگز) : (چنان حرکت بکرد که البته تیر جهنده این سرعت را ندارد).
8ـ جمع بستن اسم ها بر خلاف قواعد دستورى: تذکره جات, نمایشات.
9ـ آوردن کلمات متضاد و مترادف: تحریض و حث, حسن و قبح.
10ـ استفاده از کلمات رایج زبان شیرازى: مؤلف از کلماتى که در زبان محاوره به ویژه در شیراز و نواحى فارسى رایج است, بهره برده است: (بر روى ماهتابى نشسته بود),2 (در آنجا رشت ریز بود) 3
11ـ به کار بردن کلمات و ترکیبات که در زبان محاوره به کار مى رود: مع هذا, عن قریب, مع ذلک.
12ـ به کار بردن کلمه (بیت) در معنى (سطر): (در شرح این فقره شش هزار بیت نوشته ام).
خصوصیات جمله بندى کتاب
1. طولانى بودن جملات به دلیل حذف افعال به قرینه: (بسیار شایق اطلاع و کیفیت سلوک و شرایط لوازم طریقت و دریافت مراتب و معارج معنویه و مدارک غیبیه انسانیه بودند).
2. تقدیم و تأخیر اجزاء جمله: مؤلف کتاب قوائم الانوار گاه اجزاى جمله مثل متمم و صفت را بعد از فعل مى آورد: (در عقب آن حضرت حرکت مى کنم مثل تیره جهنده).
3. استفاده از خطبه در آغاز سخن: ( بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین و الصلوة و السلام على خیر خلقه و مظهر لطفه, اما بعد, بدان که…).
4. مؤلف مخاطب خود را با القاب زیر خطاب مى کند: (اعلم یا حبیبى, اى فرزند عزیز, اى فرزند دلبند طریقت, این جان جهان.
1. تمام عباراتى که به عنوان شاهد ذکر شده است, از کتاب قوائم الانوار و طوالع الاسرار به تصحیح و شرح نگارنده است که آماده چاپ است.
2. ماهتابى یا مهتابى عمارتى بلند, مسطح, بى سقف, خواه از گچ و سنگ و خشت و خواه از خاک مى باشد که پیش از ایوان یا در میان صحن و سراى باغ مى سازند (لغت نامه دهخدا).
3. رشت: خاکروبه, گرد و خاک (لغت نامه دهخدا).