فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۶۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
غزالی که در بیشتر مباحث، رویکردی کلامی دارد، ابن سینا را به دلیل سه مسأله، ازجمله اعتقاد به قدم زمانی عالم، تکفیر کر ده است. اما این پرسش که انتقادات وی تا چه میزان درست بوده و آیا می تواند توجیه گر مناسبی برای تکفیر ابن سینا باشد، همواره موردعنایت اندیشمندان بوده است. بررسی و ارزیابی مبانی و دلایل ابن سینا و غزالی در مسأله ی حدوث و قدم عالم، حاکی از این است که ادعای غزالی مبنی بر اینکه اعتقاد به قدم زمانی عالم، در تقابل با معلولیت عالم و اختیار خداوند است و متون دینی نیز حاکی از حدوث زمانی عالم می باشند، ادعای باطلی است؛ زیرا مشکلات و نتایج فاسدی مثل انقطاع فیض از فیاض مطلق، انفکاک معلول از علت تامه و ترجیح بلامرجّح را به دنبال دارد که غزالی نیز از توجیه مناسب این اشکالات و ارائه ی پاسخ قانع کننده به آن ها ناتوان بوده است. ازطرف دیگر، بررسی مبانی و دلایل ابن سینا بر قدم زمانی عالم نیز نشان می دهد که این اعتقاد، هیچ منافاتی با معلولیت عالم و اختیار خداوند ندارد؛ زیرا درست است که عالم، قدیم زمانی است؛ اما همین عالم، به دلیل ممکن الوجود بالذّات و واجب الوجود بالغیر بودن و مسبوق بودن وجود غیری اش به نیستی ذاتی آن، حادث ذاتی می باشد، همچنین نظریه ی حدوث ذاتی، از نتایج فاسدی که مترتب بر نظریه ی حدوث زمانی عالم است مصون می باشد و علاوه بر این، با حدوثی که در متون دینی به آن اشاره شده نیز کاملاً سازگار است؛ بنابراین روشن می شود که انتقادات غزالی بر ابن سینا، نادرست و به دور از اصول اخلاقی حاکم بر نقد منصفانه است.
سهم انسان در ایجاد افعال(بررسى نظریه کسب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان اسلامى درباره سهم انسان در ایجاد افعالش، آراء متفاوتى ارائه داده اند. از متکلمان اسلامى، معتزله قایل به تفویض اند و جبریان اختیار انسان را نفى مى کنند، اما اشاعره نظریه «کسب» را ابداع کرده اند. در مقاله حاضر، با تحقیق در کتاب ها و مقالات کلامى، به انگیزه اشاعره براى بیان نظریه «کسب» و مهم ترین ادله عقلى و نقلى ایشان اشاره و عدم کفایت ادله شان اثبات شده است. همچنین تقریرات مختلف اشاعره از کسب، تبیین و نقد و بررسى گردیده است. اما افزون بر آنکه ادله اشاعره در اثبات مدعاى ایشان ناکافى است، تقریرهاى متعددشان از کسب نیز مفهوم صحیحى به دست نمى دهد. ازاین رو، نظریه «کسب» اسمى است بدون مسماى صحیح. در نتیجه، تلاش اشاعره براى مقابله با جبر به نتیجه نرسید؛ زیرا بازگشت نظریه «کسب» به نظریه «جبر» است. ازاین رو، همه اشکالاتى که متوجه جبریه است، بر کسبیه نیز وارد است، مگر برخى از اشاعره مانند جوینى و تفتازانى که تقریر ایشان از کسب به نظریه امامیه (الامر بین الامرین) بازمى گردد.
مرتبه ی نبوی معرفت، مرتبه ای عقلانی و برهانی از دید غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دید بسیاری از شارحان غزالی، معرفت نبوی یا مرتبه ی علم مکاشفه، درنظر غزالی مرتبه ای فراتر از عقل است که انسان در آن حقایقی را می یابد که عقل قادر به دریافت آن ها نیست، حال آنکه بررسی دقیق تر نشان می دهد که این مرتبه ی معرفتی نه تنها معرفتی عقلانی، بلکه خود، مبتنی بر برهان و تفکر قیاسی و ماهیتاً ظهور عالی تر مرتبه ی عقل استدلالی است. حقایق، در این مرتبه، کشف، مشاهده و رؤیت می شوند، ولی نه به معنای صوفیانه ی آن، که تنها مبتنی بر تهذیب نفس و پرهیز از قیل وقال های علمی و فراگیری علوم رسمی است. معقولاتی که با رسیدن عقل به مرتبه ی عالی خود دریافت می شوند، معقولاتی تصدیقی شهودی و عینی اند که دیگران می توانند حقانیت آن را دریابند. این موضوع در مقاله ی پیش رو با کنارهم نهادن و تدقیق و تحلیل متون اصلی آثار مهم غزالی که حتی در سه دوره ی متفاوت از حیات فکری او نوشته شده اند، به اثبات می رسد.
آراء معتزله در مطالعه تطبیقی بین گرایش تفسیری طوسی و طبرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ طوسی در تفسیر تبیان به مثابه متکلّمی بزرگ و تحت تأثیر اساتید برجسته ای مانند شیخ مفید و سید مرتضی وارد مباحث عقلی- کلامی شده است. مباحث کلامی در تفسیر تبیان برجسته است و این موضوع بیانگر جایگاه کلامی و ویژه شیخ طوسی است. از سویی دیگر تأثیر مبانی فکری و گرایش شیخ طوسی در مواجهه با آیات قرآن بر مفسّران بعدی هم چون طبرسی، نکته ای است غیرقابل انکار. بازتاب عقل گرایی در تفسیر تبیان به ویژه با توجه به پیوند فکری میان مکتب کلامی بغداد - که شیخ طوسی از آن بی بهره نبوده است – و مکتب عقلی اعتزال محسوس است. انعکاس چنین مباحثی در تفسیر مجمع البیانهم - البته نه به گستردگی تبیان- مشهود است. تحولات فکری قرن پنجم و ششم و مواجهه شیخ طوسی و طبرسی را با آنها می توان با توجه به جولان فکری – عقیدی گروه های مختلف کلامی در قالب احتجاجات، مناظرات، تبیین عقاید و نقدهای این دو مفسّر به آرای کلامی معتزله جستجو کرد. سه رویکرد تبیینی، تقریب گرایانه و نقّادانه با آرای تفسیری معتزله، محورهای اساسی این پژوهش است که با رویکرد توصیفی – تحلیلی و گزارش و بیان داده های تفسیری و همراه با شواهد و قرائنی سامان یافته است. هردو مفسّر از رهگذر این رویارویی ها به دفاع از مبانی کلامی شیعه پرداخته اند.
بررسی نسبت مکتب ادبی امین الخولی با اندیشه های معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امین الخولی (1895- 1966م) با تأکید بر اولویت داشتن پژوهش ادبی در مطالعه قرآن، مکتب ادبی معاصری در تفسیر قرآن پایه ریزی کرد که از سوی محققانی نظیر محمد احمد خلف الله، عایشه بنت الشاطی و نصر حامد ابوزید مورد استقبال قرار گرفت و امتداد یافت؛ اما بهره گیری این جریان از بعضی آراء مفسران معتزلی مانند زمخشری و نیز تأکید بر اندیشه خلق قرآن سبب شد که برخی، آنها را متأثر از اندیشه های معتزله بدانند. در این مقاله، پس از معرفی مکتب ادبی در تفسیر، به معرفی الگوهای اثرگذار بر این جریان پرداخته و معلوم می گردد که نظریات مطرح شده از سوی این جریان، ارتباط روشن و مشخصی با اندیشه های معتزله ندارد. تنها مطلب قابل ذکر، تأکید ابوزید بر نظریه خلق قرآن است که آن نیز کاملاً به صورت گزینشی و در راستای اثبات تاریخ مندی قرآن مورد استفاده قرار گرفته است؛ بنابراین حتی نتیجه ای که ابوزید از این نظریه گرفته به لحاظ مبنایی با معتزله متفاوت است.
عقل مبنای معتزلی؛ عقل قانون گذار معتزلی تأمّلی در نسبت عدالت طبیعی و اراده ی تشریعی الهی در مبنای اعتبار هنجار حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح عدالت طبیعی و قانون طبیعی در نوشته های متکلّمین و اصولیین اسلامی، سابقه ی چندانی ندارد، ولی نمی توان این امر را به معنای عدم پذیرش اندیشه ی عدالت طبیعی در اخلاق و حقوق اسلامی دانست. در نگاه اول، نتیجه ی پذیرش عدالت طبیعی ورود نوعی کثرت گرایی استقلالی در مبنای اعتبار قاعده ی حقوقی و آغاز تقابل عقل و وحی است، اما به نظر می رسد اندیشه ی عدالت طبیعی، با تحلیلی که جریان معتزلی از آن ارائه می دهد، ورود نوعی کثرت گرایی سلسله مراتبی را به نظام حقوقی موجب شده، بستر تعامل اراده ی تشریعی و عقل مبنا را فراهم می آورد. بااین حال، باید پذیرفت که این تعاملْ نقش اراده ی تشریعی الهی را به تفصیل و تکمیل همان قوانین طبیعی ناشی از عقل مبنا تقلیل می دهد؛ نتیجه ی چنین رویکردی ارتقاء جایگاه عقل در بین منابع و حتی فراتر از کتاب و سنت، اعلامی بودن کتاب و سنت و ارتقاء جایگاه دکترین و اراده ی دولت در ایجاد قاعده ی حقوقی است؛ آثاری که می تواند زمینه ساز گذار از حقوق دینی به حقوق مدرن باشد.
آیا مولانا اشعری است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
اشاعره یکی از مذاهب کلامی اهل سنت هستند. تشابه ظاهری بین بعضی اعتقادات اصولی اشاعره و تعالیم عرفانی، باعث شده که عارفان بزرگ مسلمان از جمله مولانا جلال الدین محمد بلخی را در جرگه مذهب اشعری تصور کنند. در حالیکه اصولاً مبانی و مبادی علم عرفان و علم کلام کاملاً مستقل و متفاوت هستند. در این مقاله سعی شده برخی از تشابهات ظاهری آرای عرفانی مولانا در قیاس با اصول اعتقادی اشاعره که ظاهراً مشترک می نمایند، بیان گردد و تفاوت عمیق بین آن دو به طور مختصر شرح داده شود. بدین منظور اقوال آنان خصوصاً در باب «حسن وقبح»، «جبر و اختیار»، «توحید افعالی و انکار علیّت»، «عینیت ذات با صفات» و «رؤیت حق تعالی» مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت به این مسئله پاسخ داده می شود: «آیا مولانا از نظر اعتقادات اشعری است؟» یا اینکه عرفان و علم کلام آنچنان فاصله ای دارند که قیاس آنها حاکی از ناآگاهی از هر دو جریان فکری است.
معرفت شناسی گواهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
معرفت شناسی گواهی از شاخه های جدید معرفت شناسی است و سعی دارد به سؤالاتی درباره معرفت بخشی گواهی، جایگاه گواهی نسبت به سایر منابع معرفتی و نحوه ایجاد باور توسط گواهی بپردازد. به نظر می رسد که این مباحث برای قاضی عبدالجبار نیز مطرح بوده است. وی گواهی را راهی برای حصول معرفت دانسته و شبهات سمنیه که برای گواهی ارزش معرفتی قائل نبوده اند را رد کرده است. همچنین معتقد است در فرآیند تبادل از راه گواهی، این باور گوینده و خصائص معرفتی اوست که به شنونده منتقل می شود. از سوی دیگر، وی مانند ابوعلی جبائی اعتقاد دارد که گواهی ارزشی همردیف با سایر منابع معرفتی دارد و فروکاستنی به آنها نیست. این دیدگاه های معرفتی زیربنایی برای برخی آرای دین شناختی عبدالجبار ازجمله مبحث اثبات وقوع معجزات شده است.
بررسی علم غیب ائمه(ع) در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم درباره علم غیب این است که: علم ائمه (ع) به جهان غیب مطلق و نامحدود است یا محدود؟ نکته مهم این است که در آیات و روایات، تعبیرات به ظاهر متفاوتی دیده می شود. در این بحث، علم غیب را طبق دلالت آیات و روایات و از منظر کلامی طباطبایی و شاگردان وی بیان می کنیم. غیب دارای مراتب و مراحلی است؛ مثل غیب از حواس مانند گذشته و آینده، علم کتاب، علم لدنی، علم به لوح محو و اثبات، لوح محفوظ، علوم خاص به خدا مثل زمان قیامت، و علم ذات به ذات. ادله علم غیب نیز بر دو قسم است: ادله عقلی و فلسفی که مبتنی بر قدرت و کمال نفس در اتصال به مبدأ عالی است؛ ادله نقلی که برخی علم به غیب را به طور کلی از غیرخدا نفی کرده اند و برخی علم را با شرایطی برای انبیا و اولیا ثابت می کنند. در جمع بین این دو دسته راهکارهایی عرضه شده است، از جمله: تقسیم علم به استقلالی و تبعی، لوح محفوظ و محو و اثبات، تفکیک بین معانی غیب و مانند آن.
دراسة فکرة «الإمامة» لکبار متکلّمی المعتزلة الشطر الأول من القرن الثالث الهجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یهتم هذا البحث بدراسة المعتقدات الدینیة فی موضوع «الإمامة» لعلماء المعتزلة للقرن الثالث الهجری. ویعتبر النصف الأول من القرن الثالث الهجری فترة خاصة فی تاریخ الإسلام ومن أبرز خصائصه هو امتیازه بسیادة منهج العقلانیة. و”الإمامة” من القضایا الرئیسیة التی أثارت وجهات نظر مختلفة من مُستهل الأمر وأدّت بالتالی إلى تعدد المدارس الفکریة والکلامیة، بما فی ذلک أهم قضایا المدارس الدینیة. ومن خلال دراسة الاستنتاجات العقلیة لهؤلاء، یسعى هذا البحث الإجابة على هذا السؤال؛ ما معنى «الإمامة» من وجهة نظر علماء المعتزلة فی الشطر الأول من القرن الثالث الهجری؟ وردّاً على الإدعاء الذی یطرح نفسه على هذا الأساس، هو عدم وجود التجانس فی آرائهم فی مجال «الإمامة»، حیث کانت آرائهم متضاربة ویمکن تقسیمهم، فی هذا الصدد، إلى مجموعات مختلفة. اسلوب الإمامة المفضّلة الفاضلة ورأی الإمامة الفاضلة مع نهجین مختلفین لمعتقدات متکلّمی المعتزلة فی هذه الفترة والتی یمکن القول، باستثناء عدد قلیل منها، اتّفقت فی نهایة الأمر کل من أنماط معتقدات المعتزلة لهذه الفترة مع السنّة التاریخیة فی مجال الإمامة وتجانست مع بعضها البعض.
مراتب کمال انسان: بررسى، تحلیل و نقد دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش بررسی، تحلیل و نقد دیدگاه فخر رازی درباره مراتب کمال انسان، به روش توصیفی- تحلیلی است. وی کمال را به تقویت دو قوه عقل نظری و عملی تعریف می کند و در برخی آثارش از کمال به عنوان معادل سعادت بهره می گیرد. او در آثار مختلفش مراتب متعددی برای کمال ترسیم کرده است. دیدگاه های مختلف او درباره کمال را می توان در ابتدا بر دو قسم دانست: مراتب کمال انسان در دنیا و مراتب کمال در آخرت؛ و مراتب کمال انسان در دنیا را می توان از سه منظر فلسفی، اخلاقی و عرفانی دسته بندی کرد. هر کدام از این اقسام نیز با تقریرهای مختلفی بیان می شوند.
مقاصد انسانی شریعت در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام فرق و مذاهب تشیع امامیه
مقصدهای شریعت از موضوعات مهمی است که مبانی آن در قرآن و دیگر منابع فقه مطرح شده است؛ نظریه ای که با نفوذ در اجتهاد یکی از عوامل پویایی و اثبات کارآمدی آن به شمار می رود. مقاصد شریعت تقسیم بندی های فراوانی دارد، از جمله: تقسیم به ضروریات، تحسینیات، احتیاجات و نیز تقسیم به حوزه های چهارگانه که شامل مقاصد مربوط به فرد، خانواده، امت و انسان می شود. آنچه در این نوشتار مطرح می شود، مقاصد انسانی شریعت است. اسلام در کنار نگاه ویژه ای که به مؤمنان و مسلمانان دارد، مقاصد انسانی را نیز جدای از دین و مسلک مردم مد نظر قرار داده است. حفظ نفس، حفظ عقل، حفظ آبرو، حفظ نسب، حفظ امنیت، اقامه عدل، نوع دوستی، تحقق جانشینی عام انسان در زمین، محقق کردن صلح جهانی و احترام به شرافت ذاتی انسان، اهداف انسانی هستند که شارع از وضع قوانین مد نظر داشته است.
معرفت خداوند در اندیشه شیخ مفید و علامه طباطبائی با توجه به دیدگاه های معرفت شناسی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوت هایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایه رابط بودن آن تعیین
می شود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار می رود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشه کانت، به رابط بودن وجود در قضیه حملیه حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد
نمی کند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمی شود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر می دارد که از تحلیل اصل علیت به دست آورده است و بر اساس آن تمام ممکن ها را عین ربط به ذات حق می داند. ایشان در حوزه قضایا، علاوه بر قضیه مرکبه، هلیه بسیطه را نیز می پذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا می داند و گزاره «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمی شناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار می دهد به گونه ای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمی کند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
نقش تربیتی انبیا (ع) در سیر معرفتی انسان ها از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دید غزالی، انبیا (ع) تأثیری بنیادین در رساندن سایر انسان ها به عالی ترین مرتبه معرفتی دارند. این تأثیر، علاوه بر این که در حوزه تعلیم حقایق به انجام می رسد، تأثیری تربیتی است که با ایجاد تغییر در ساحت های عاطفی ارادی انسان ها ساحت معرفت را به مرتبه یقین و به سطح مکاشفه می رساند. نقش تربیتی انبیا هدایتگری «سفری» است که انسان در نفس خود به سوی حقیقت در پیش می گیرد تا «قابلیت» دریافت حقایق را بیابد. رسیدن به این قابلیت مستلزم «تسویه» و «اعتدال» و «انسجامی نفسانی» است، تا وی «یکسره» به حقیقت توجه یابد. انسان ها در مواجهه با نبی قالب زبانی مکاشفه او را دریافت می کنند. تبعیت از دستورات شرع و پیروی از حرکات و سکنات و اقوال و افعال انبیا انسان ها را در سفری معرفتی همراهی می کند که غایت آن ظهور عالی ترین مرتبه معرفتی در ایشان است. در این مرتبه است که طالبان معرفت می توانند به «فهم» و «تأویل» باطن حقایق شرع و معرفت به واقعیت های روحانی دست یابند، که شامل موجودات روحانی و ربط و نسبت های میان موجودات و معنای وجود آنها می شود.
تقدّم کلام شیعه بر معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیعه در طول تاریخ حیات خود، به اخذ اصول خویش از معتزله، متّهم شده است. در این مقاله، که به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و استنباطی نوشته شده است، با بیان ادلّه متعدّدی به ردّ اتّهام مذکور پرداخته شده است. دلیل شیعه دانستن معتزله و بالعکس، با عنایتِ موردی به ابن ابی الحدید معتزلی، موضوع دیگر این نوشتار است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که چهار عامل مشابهت شیعه و معتزله در برخی اصول، تلمّذ زید بن علی نزد واصل بن عطا، این که معتزله خود را شیعه دانسته اند، و تقیّه شیعه موجب شده است تا برخی شیعه را همان معتزله بدانند. پس از اثبات مغایرت کلام شیعه و معتزله، با استناد به اقوال امیرالمؤمنین(ع) در مسائلی هم چون عدل، اختیار، عدم رؤیت خداوند، نفی تشبیه و مستقلّات عقلیه -که میان شیعه و معتزله مشترک است -تقدّم کلام شیعه بر معتزله به اثبات رسیده است؛ زیرارئیس معتزله، واصل بن عطا سال ها پس از شهادت ایشان متولد شده است.
بازشناسی شخصیت اخباری محمد امین استرآبادی با بررسی دیدگاه علم الهی او(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
میزان اثرگذاری عالمان دین از بررسی دیدگاه های آنان امکان پذیر است. محمدامین استرآبادی، که به عنوان مؤسس یا مروج مکتب اخباری شناخته می شود، از این مقوله جدا نیست. بررسی آثار و اندیشه های مکتب اخباری، به خصوص بنیانگذار آن، از دیرباز مورد توجه جدی پژوهشگران بوده است. با اینکه اغلب کتب باقی مانده از استرآبادی از نظر حجم به حوزه های فلسفه و کلام مربوط می شود، نه بررسی کامل موضوعات فلسفی و کلامی و نه ایجاد یک روش منسجم اعتقادی، هیچ یک، جزو اولویت های او نیستند. اگرچه شاید در نگاه اول او هیچ علاقه ای برای ارائة دیدگاه های کلامی نداشته باشد، با بررسی مسئلة علم الهی از دیدگاه او متوجه خواهیم شد که تعمیق و بررسی همة جوانب این موضوع مهم مورد اهتمام این عالم اخباری نیز بوده است. در این موضوع، استرآبادی در چهار اثر مهمش: المباحث الثلاثة، الفوائد الاعتقادیة، الفوائد المکیة و دانشنامة شاهی، علاوه بر بحث پیرامون کیفیت علم الهی و اشاره به دیدگاه های اندیشوران مسلمان، به مباحث دیگری همچون امکان علم الهی، ذاتی یا فعلی بودن علم الهی، کیفیت علم الهی و تأخیر یا عدم تأخیر آن می پردازد.
نقد و بررسی کلام لفظی و کلام نفسی براساس حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
معتزله و امامیه کلام را منحصر به کلام لفظی می دانند و معتقدند کلام خداوند، اصوات و حروفی است که ایجاد می کند؛ ایشان آیات قرآن را بهترین نشانه بر تکلم خداوند می دانند. اشاعره کلام حقیقی را معانیِ قائم به نفس متکلم می دانند که حقیقت مستقلی در نفس انسان داشته و غیر از اراده و علم است، ایشان نیز آیات قرآن را به عنوان بهترین دلیل بر تکلّم خداوند تلقی کرده و معتقدند کلام نفسی در ذات خداوند قدیم و قائم به ذات است؛ اما ملاصدرا معتقد است کلام، انشاء چیزی است که بر نهان متکلم دلالت کند. او می گوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است و خداوند به این اعتبار متکلم است. وی مراتب کلام الهی را چنین تبیین می کند: عالم امر، کلام اعلی؛ عالم نفس، کلام اوسط؛ عالم تشریع؛ کلام نازل خداوند است.
باوجود هم نظر بودن امامیه، اشاعره و حکمت متعالیه درباره کلام لفظی، عدلیه کلام را منحصر به کلام لفظی می داند؛ ولی اشاعره و حکمت متعالیه معتقدند مرتبه دیگری نیز دارد؛ اما درباره کیفیت آن مرتبه، اختلافِ نظر دارند. این پژوهش افزون بر اثبات جامع بودن نظریه حکمت متعالیه، به این نتیجه رسیده است که منطوق برخی آیات قرآن کریم و روایات، با تبیین صدرایی بیشتر سازگار است. تبیین دو اندیشه دیگر از آیات کلامی، استوار و کامل نبوده و همچنان ابهام در این آیات باقی است.
رابطه مشیت الهی در هدایت و اضلال با مسئله اختیار انسان: (مقایسه نظر محمدحسین طباطبایی و محمدباقر بهبودی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه در پی بررسی رابطه مشیت خدا در امر هدایت یا اضلال انسان با مشیت انسان است و هدف از نوشتار حاضر یافتن پاسخی مناسب و نوین برای دعوای دیرینه جبر و اختیار انسان است. این نوشتار به شیوه توصیفی و مقایسه ای صرفا با نگرشی قرآنی به این مسئله می پردازد. محور بحث نوشتار پیش رو یافتن تعریفی مناسب برای مشیت خدا و در کنار آن بیان نوع ارتباط مشیت انسان با خواست خدا است. هم چنین، نگارنده به دنبال یافتن مفهوم اذن خدا در مشیت او و نقش مشیت خدا در القای ایمان یا شرک به انسان ها- به عنوان اهم مصادیق هدایت و اضلال- است. نگارنده محدودیت این مطالعه را از دو جهت در نظر دارد: یکی مشیت الهی در امر هدایت و اضلال، و دیگری بیان آن از منظر دو دانشمند معاصر: محمدحسین طباطبایی و محمدباقر بهبودی. از اهم یافته های این پژوهش تصور حیطه اختیار بشر بر اساس تعریف مشیت خدا است، به این صورت که اگر مشیت را عبارت از نوامیس و فرمول های طبیعت بدانیم- آن گونه که بهبودی گفته است-، زمانی مشیت خدا به منصه ظهور می رسد که با قوانین طبیعت همراه و همگام شود. در هر حال، چه اراده آدمی همگام با قوانین طبیعت باشد و هدایت یابد و چه راه اضلال در پیش گیرد، انسان در چهارچوب قوانین طبیعت آزاد است که آن را کشف کند و، مطابق با خواست آفریننده، به کار بندد یا از آن رویگردان شود. اما اگر مشیت را، بنا به تعریف طباطبایی، به دو صورت تکوینی و تشریعی در نظر گیریم، هدایت و اضلال الهی در بخش هدایت و مشیت تشریعی بر اساس حکمت خدا قرار می گیرد و انسان، از روی اختیار، یا خواست خود را با خواست خدا یکی می کند یا برعکس، اما در حیطه مشیت تکوینی، انسان مجبور به پیروی از قواعد و نظام سبب و مسببی است که امور شرعی چون هدایت و اضلال را شامل نمی شود.
تأثیر اعتقاد به توحید افعالی بر پذیرش علیت از دیدگاه محمد غزالی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
توحید افعالی به معنای نفی تأثیر از غیر خداست. از سوی دیگر اصل علیت مستلزم پذیرش تأثیر و تأثر میان مخلوقات است که این دو امر ظاهراً با یکدیگر سازگار به نظر نمی رسند. این مقاله بر آن است که با بررسی افکار ابن عربی و غزالی به عنوان دو تن از مدافعان توحیدافعالی، به بررسی تطبیقی موضع آن ها در قبال بحث علیت بپردازد. آن ها تقریر فلاسفه از علیت را رد می کنند و هر یک سعی دارند جایگزینی برای بحث علیت ارائه دهند که قادر به توضیح منطقی رابطه ی خدا و مخلوقات از یک سو و رابطه ی مخلوقات با یکدیگر از سوی دیگر باشد. اقتران پیشنهاد مشترک آن ها به عنوان جایگزین علیت است؛ اما برداشت هر یک از اقتران لزوماً یکسان نیست که این امر نشأت گرفته از مبانی متفاوت فکری آن هاست. این نکته سبب می شود که ابن عربی راه حل نهایی رفع این تعارض را در بحث تجلی و ظهور بداند.
بررسی مشروعیت «نصب الهی» امام در کلام سیاسی اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی مشروعیت و حق حاکمیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
مشروعیت سیاسی یکی از مهم ترین مسائل کلام سیاسی به شمار می آید. در کلام سیاسی اشاعره چند دیدگاه مهم در باب مشروعیت مطرح اند که دیدگاه «نصب الهی» مهم ترین آنها به شمار می رود. همه متکلمان اشعری به این دیدگاه معتقد ند و آن را بر دیگر شیوه های اثبات مشروعیت سیاسی مقدم می دارند. البته در کلام سیاسی اشاعره، دیدگاه «نصب الهی» به معنای ضرورت نصب امام از جانب خدای سبحان نیست؛ بلکه بدین معناست که در صورت وجود چنین نصبی فرد منصوب، از مشروعیت سیاسی برخوردار است. دقیقاً همین رویکرد نقطه اختلاف میان اشاعره و امامیه به شمار می آید. مقاله حاضر، با شیوه ای توصیفی و تحلیلی، کوشیده است پس از تبیین دیدگاه «نصب الهی» و ادله اثبات آن، ادله اشاعره بر نفی ضرورت نصب الهی را بررسی کند و با نگاهی ایجابی، ادله عقلی و نقلی را (بر اساس مبانی و متون اهل سنت) در اثبات ضرورت نصب الهی بیان دارد.