ﭘﮋوﻫﺶ حاضر با هدف تبیین بهزیستی روانشناختی در زنان مطلقه بر اساس نظریه مزلو: نقش سلامت عمومی، بحران مالی، حمایت اجتماعی و خودپنداره انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه (20 تا 45 سال) شهرهای اراک و خمین در بازه مرداد تا دیماه 1400 بود. حجم نمونه 429 نفر بود که ﺑﺎ روش نمونه گیری دردسترس اﻧﺘﺨﺎب شدند. همه افراد نمونه پرسشنامه های سلامت عمومی ( GHQ ) گلدبرگ و هیلر (1979)، بحران مالی ( IFDFWS ) پراویتز و همکاران (2006)، حمایت اجتماعی ( MSPSS ) زیمت و همکاران (1988 )، خودپنداره ( SCQ ) ساراسوت (1984) و بهزیستی روانشناختی ( RSPWB ) ریف (1989) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر خودپنداره و بهزیستی روانشناختی داشتند (05/0> P ). افزون بر آن خودپنداره، اثر مستقیم و معنی داری بر بهزیستی روانشناختی داشت. همچنین نتایج نشان داد که سه متغیر سلامت عمومی، بحران مالی و حمایت اجتماعی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند (05/0> P ). در نهایت می توان گفت مدل بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است و لذا آگاهی مشاوران، روان شناسان، درمانگران، پژوهشگران و سایر متخصصان از این مدل می تواند کمک کننده باشد.